تفسیر:نمونه جلد۳ بخش۶۲

از الکتاب
→ صفحه قبل صفحه بعد ←



تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۱

آيه ۱۹۸

آيه و ترجمه

لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّتٌ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَرُ خَلِدِينَ فِيهَا نُزُلاً مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيرٌ لِّلاَبْرَارِ(۱۹۸) ترجمه : ۱۹۸ - ولى آنها كه (ايمان دارند، و) از پروردگارشان مى پرهيزند، براى آنها باغهايى از بهشت است ، كه از زير درختان آن نهرها جريان دارد، و هميشه در آن خواهند بود، اين ، نخستين ، پذيرايى است كه از خداوند به آنها مى رسد، و آنچه در نزد خدا است ، براى نيكان بهتر است . تفسير : در آيه قبل سرانجام افراد بى ايمان تشريح شده بود، و در اين آيه پايان كار پرهيزكاران بيان مى گردد، مى فرمايد: ((ولى آنها كه پرهيزكارى پيشه كردند (و براى رسيدن به سرمايه هاى مادى موازين حق و عدالت را در نظر گرفتند، و يا به خاطر ايمان به خدا از وطنهاى خود آواره شدند و در محاصره اجتماعى و اقتصادى قرار گرفتند) در برابر اين مشكلات ، خداوند باغهايى از بهشت در اختيار آنان مى گذارد كه نهرهاى آب از زير درختان آن جارى است و جاودانه در آن مى مانند)) (لكن الذين اتقوا ربهم لهم جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها). سپس مى افزايد: «باغهاى بهشت با آن همه مواهب مادى نخستين وسيله پذيرايى از پرهيزكاران مى باشد»(نزلا من عند الله ). «نزل » در لغت به معناى چيزى است كه براى پذيرايى ميهمان آماده مى شود و بعضى گفته اند نخستين چيزى است كه به وسيله آن از مهمان پذيرايى مى شود - همانند شربت يا ميوه اى است كه در آغاز ورود براى ميهمان مى آورند. و اما پذيرايى مهمتر و عاليتر همان نعمتهاى روحانى و معنوى است كه در پايان آيه به آن اشاره شده ، مى فرمايد: «آنچه در نزد خداست براى نيكان بهتر است » (و ما عند الله خير للابرار).

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۲

آيه ۱۹۹

آيه و ترجمه

وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكتَبِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيهِمْ خَشِعِينَ للَّهِ لا يَشترُونَ بِئَايَتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولَئك لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سرِيعُ الْحِسابِ(۱۹۹) ترجمه : ۱۹۹ - و از اهل كتاب ، كسانى هستند كه به خدا، و آنچه بر شما نازل شده ، و آنچه بر خود آنان نازل گرديده ، ايمان دارند؛ در برابر (فرمان ) خدا خاضعند؛ و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمى فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است . خداوند، سريع الحساب است . (تمام اعمال نيك آنها را به سرعت حساب مى كند، و پاداش مى دهد.) شان نزول : اين آيه به گفته بيشتر مفسران درباره مؤ منان اهل كتاب است ، آنهايى كه دست از تعصبهاى ناروا برداشتند و به صفوف مسلمانان پيوستند، كه تعداد قابل ملاحظه اى از مسيحيان و يهود را تشكيل مى دادند. ولى به عقيده جمعى از مفسران ، آيه در مورد نجاشى زمامدار رعيت پرور حبشه نازل گرديد، اگر چه مفهوم آن يك مفهوم وسيع است . در سال نهم هجرى در ماه رجب نجاشى وفات يافت ، خبر درگذشت او با يك الهام الهى در همان روز به پيامبر رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله به مسلمانان فرمود: يكى از برادران شما در خارج از سرزمين حجاز از دنيا رفته است ، حاضر شويد تا به پاس خدماتى كه در حق مسلمانان كرده است بر او نماز گذاريم ، بعضى سؤ ال كردند او كيست ؟ فرمود: نجاشى ، آنگاه به اتفاق مسلمانان به قبرستان بقيع آمد، و از دور بر او نمازگذاشت و براى او طلب آمرزش كرد و به ياران خود دستور داد آنها نيز چنين كنند. بعضى از منافقان گفتند محمد صلى اللّه عليه و آله بر مرد كافرى كه هرگز او را نديده است نماز مى گذارد، و حال آنكه آئين او را نپذيرفته است ، آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۳

گفت . از اين روايت استفاده مى شود كه نجاشى اسلام را بطور كامل پذيرفته بود اگر چه به آن تظاهر نمى كرد. تفسير : اهل كتاب همه يكسان نيستند سابقا گفتيم قرآن در بحثهايى كه پيرامون مذاهب ديگر مى كند، هيچ گه همه را به يك چشم نمى نگرد و رنگ ضديت با نژاد و جمعيتى به خود نمى گيرد، بلكه داورى او بر اساس ‍ برنامه هاى آنهاست ، و لذا سهم اقليتهاى باايمان و درستكارى را كه در ميان يك اكثريت گمراه هستند فراموش نمى كند. در اينجا نيز بعد از سرزنش بسيارى از اهل كتاب به خاطر كتمان آيات خداوند و طغيان و سركشى آنها، كه در آيات سابق به آن اشاره شد، سخن از اقليتى به ميان مى آورد كه دعوت پيغمبر را اجابت كردند، و براى آنها پنج صفت ممتاز بيان مى كند: ۱ - «آنها كسانى هستند كه از جان و دل به خدا ايمان مى آورند» (و ان من اهل الكتاب لمن يؤ من بالله ). ۲ - «آنها به قرآن و آنچه بر شما مسلمانان نازل شده است ، ايمان مى آورند»(و ما انزل اليكم ). ۳ - ايمان آنها به پيامبر اسلام در حقيقت از ايمان واقعى به كتاب آسمانى خودشان و بشاراتى كه در آن آمده است سرچشمه مى گيرد بنابراين : «آنها به آنچه بر خودشان نازل شده ايمان دارند» (و ما انزل اليهم ). ۴ - ((آنها در برابر فرمان خدا تسليم و خاضعند (خاشعين لله ). و همين خضوع آنهاست كه انگيزه ايمان واقعى شده و ميان آنها و تعصبهاى

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۴

جاهلانه ، جدايى افكنده است . ۵ - «آنها هرگز آيات الهى را به بهاى ناچيز نمى فروشند» (لا يشترون بايات الله ثمنا قليلا). آنها همانند بعضى از دانشمندان يهود كه به خاطر حفظ موقعيت خود و ادامه حكومت بر آن جمعيت و گرفتن رشوه ها آيات خدا را تحريف مى كردند نيستند، بديهى است نه تنها به بهاى ناچيز نمى فروشند، بلكه به هيچ بهايى نخواهند فروخت ، و اگر تنها اشاره به بهاى ناچيز شده ، منظور اين است كه همانند آن دسته از دانشمندان دنياپرست دون همت نيستند. به علاوه اصولا در برابر آيات خدا انسان هر چيز دريافت كند بى ارزش است . اينها با داشتن آن برنامه روشن و زنده و صفات عالى انسانى «پاداش خود را در نزد پروردگار خواهند داشت » (اولئك لهم اجرهم عند ربهم ). تعبير به «ربهم » (پروردگارشان ) اشاره به نهايت لطف و مرحمت پروردگار نسبت به آنها است ، و نيز اشاره به اين است كه خداوند آنها را در مسير هدايت پرورش مى دهد و يارى مى كند. در پايان آيه مى فرمايد: «خداوند با سرعت حساب بندگان را رسيدگى مى كند» (ان الله سريع الحساب ). بنابراين نه نيكوكاران براى دريافت پاداش خود گرفتار مشكلى مى شوند، و نه مجازات بدكاران به تاءخير مى افتد. اين جمله ، هم بشارتى است به نيكوكاران و هم تهديدى است براى بدكاران .

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۵

آيه ۲۰۰

آيه و ترجمه

يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اصبرُوا وَ صابِرُوا وَ رَابِطوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(۲۰۰) ترجمه : ۲۰۰ - اى كسانى كه ايمان آورده ايد! (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و در برابر دشمنان (نيز،) پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد! تفسير : اين آيه آخرين آيه سوره آل عمران ، و محتوى يك برنامه جامع چهار ماده اى براى عموم مسلمين است مى باشد. ۱ - نخست روى سخن را به همه مؤ منان كرده و به اولين ماده اين برنامه اشاره مى كند و مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد در برابر حوادث ايستادگى كنيد» (يا ايها الذين آمنوا اصبروا). صبر و استقامت در برابر مشكلات و هوسها و حوادث ، در حقيقت ريشه اصلى هر گونه پيروزى مادى و معنوى را تشكيل مى دهد، و هر چه درباره نقش و اهميت آن در پيشرفتهاى فردى و اجتماعى گفته شود كم است ، اين همان چيزى است كه على (عليه السلام ) در كلمات قصارش آنرا به منزله سر در برابر بدن معرفى كرده : «ان الصبر من الايمان كالراءس من الجسد». ۲ - در مرحله دوم قرآن به افراد با ايمان دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد و مى فرمايد: «و در برابر دشمنان نيز استقامت به خرج دهيد» (و صابروا). «صابروا» از «مصابره » (از باب مفاعله ) به معنى صبر و استقامت در برابر صبر

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۶

و استقامت ديگران است . بنابراين قرآن نخست به افراد با ايمان دستور استقامت مى دهد (كه هر گونه جهاد با نفس و مشكلات زندگى را شامل مى شود) و در مرحله دوم دستور به استقامت در برابر دشمن مى دهد، و اين خود مى رساند كه تا ملتى در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف درونى پيروز نشود، پيروزى او بر دشمن ممكن نيست و بيشتر شكستهاى ما در برابر دشمنان بخاطر شكست است كه در جهاد با نفس و اصلاح نقاط ضعف خود دامنگير ما شده است . ضمنا از دستور «صابروا» استفاده مى شود كه هر قدر دشمن بر استقامت خود بيافزايد ما نيز بايد بر پايدارى و استقامت خود بيفزاييم . ۳ - در جمله بعد به مسلمانان دستور آماده باش در برابر دشمن و مراقبت دائم از مرزها و سرحدات كشورهاى اسلامى مى دهد و مى فرمايد: «از مرزهاى خود، مراقبت به عمل آوريد» (و رابطوا). اين دستور به خاطر آن است كه مسلمانان هرگز گرفتار حملات غافلگيرانه دشمن نشوند، و نيز به آنها دستور آماده باش و مراقبت هميشگى در برابر حملات شيطان و هوسهاى سركش مى دهد، تا غافلگير نگردند، و لذا در بعضى از روايات از على عليه السلام اين جمله به مواظبت و انتظار نمازها يكى بعد از ديگرى تفسير شده است ، زيرا كسى كه با عبادت مستمر و پى در پى دل و جان خود را بيدار مى دارد همچون سربازى است كه در برابر دشمن حالت آماده باش به خود گرفته است . جمله «رابطوا» از ماده «رباط» گرفته شده ، و آن در اصل به معنى بستن چيزى در مكانى است (مانند بستن اسب در يك محل ) و به همين جهت به كاروانسرا «رباط» مى گويند و «ربط قلب » به معنى آرامش دل و سكون خاطر است ، گويا به محلى بسته شده است و «مرابطه » به معنى مراقبت از مرزها آمده است ، زيرا سربازان و مركبها و وسايل جنگى را در آن محل نگاهدارى مى كنند. خلاصه اينكه «مرابطه » معنى وسيعى دارد كه هر گونه آمادگى براى دفاع از

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۷

خود و جامعه اسلامى را شامل مى شود. در فقه اسلامى نيز در باب جهاد بحثى تحت عنوان «مرابطه » يعنى آمادگى براى حفظ مرزها در برابر هجوم احتمالى دشمن ديده مى شود كه احكام خاصى براى آن بيان شده است . (براى كسب اطلاع بيشتر به كتب فقهى مراجعه شود). در بعضى از روايات به علماء و دانشمندان نيز «مرابط» گفته شده است امام صادق (عليه السلام ) طبق روايتى مى فرمايد: «علماء شيعتنا مرابطون فى الثغر الذى يلى ابليس و عفاريته و يمنعونه عن الخروج على ضعفاء شيعتنا و عن ان يتسلط عليهم ابليس ؛ دانشمندان پيروان ما همانند مرزدارانى هستند كه در برابر لشكر ابليس صف كشيده اند و از حمله كردن آنها به افرادى كه قدرت دفاع از خود ندارند جلوگيرى مى كنند». در ذيل اين حديث مقام و موقعيت آنها برتر و بالاتر از افسران و مرزدارانى كه در برابر هجوم دشمنان اسلام پيكار مى كنند شمرده شده است و اين به خاطر آن است كه آنها نگهبانان عقايد و فرهنگ اسلامند در حالى كه اينها حافظ مرزهاى جغرافيايى هستند، مسلما ملتى كه مرزهاى عقيده اى و فرهنگى او، مورد حملات دشمن قرار گيرد و نتواند به خوبى از آن دفاع كند در مدت كوتاهى از نظر سياسى و نظامى نيز شكست خواهد خورد. ۴ - بالاخره آخرين دستور كه همچون چترى بر همه دستورات سابق سايه مى افكند دستور به پرهيزكارى است (و اتقوا الله ). «استقامت » و «مصابره » و «مرابطه » بايد آميخته با تقوى و پرهيزكارى باشد و از هر گونه خودخواهى و رياكارى و اغراض شخصى به دور گردد. در پايان آيه مى فرمايد: «شما در سايه به كار بستن اين چهار دستور، مى توانيد

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۸

رستگار شويد و با تخلف از آنها راهى به سوى رستگارى نخواهيد داشت » (لعلكم تفلحون ). سؤ ال : گاهى سؤ ال مى شود چرا در قرآن جمله هايى با كلمه «لعل » شروع شده است مانند جمله «لعلكم تفلحون ؛ شايد رستگار شويد» «و لعلكم تتقون ؛ شايد پرهيزكار شويد» «و لعلكم ترحمون ؛ شايد مشمول رحمت شويد» در حالى كه كلمه «لعل » نوعى ترديد را مى رساند كه از مقام خداوند داناى به همه چيز، دور است ، اين جمله اتفاقا دست آويزى براى پاره اى از دشمنان اسلام شده و مى گويند اسلام به كسى وعده نجات قطعى نمى دهد و وعده آن آميخته با ترديد است زيرا بسيارى از اين وعده ها با كلمه «لعل » شروع شده است . پاسخ: اتفاقا اين تعبير يكى از نشانه هاى عظمت و واقع بينى و واقع گويى قرآن مجيد است زيرا قرآن اين كلمه را در جايى به كار مى برد كه گرفتن نتيجه احتياج به شرايطى دارد كه به وسيله كلمه «لعل » اشاره اجمالى به آن شرايط شده است مثلا سكوت كردن به هنگام شنيدن آيات قرآن و گوش فرا دادن به مضمون آيات به تنهايى كافى نيست كه انسان مشمول رحمت الهى شود بلكه علاوه بر آن ، درك و فهم آيات و به كار بستن آنها نيز لازم است و لذا قرآن مى گويد: «و اذا قرء القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلكم ترحمون ؛ هنگامى كه قرآن خوانده مى شود گوش فرا دهيد و خاموش باشيد شايد مشمول رحمت شويد». اگر قرآن مى گفت حتما مشمول رحمت خواهيد شد دور از واقع بينى بود زيرا همانطور كه گفتيم اين موضوع شرايط ديگرى هم دارد ولى هنگامى كه مى گويد «شايد» سهم ساير شرايط محفوظ مانده است ، ولى عدم توجه به اين حقيقت

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۶۹

موجب خرده گيرى بر اين آيات شده و حتى بعضى از دانشمندان ما نيز معتقد شده اند كه «لعل » در اين گونه موارد معنى «شايد» نمى دهد در حالى كه اين سخن نيز يك نوع خلاف ظاهر بدون دليل است (دقت كنيد). در آيه مورد بحث با اينكه اشاره به چهار ماده مهم از عاليترين دستورهاى اسلامى شده باز براى اينكه از بقيه برنامه هاى سازنده اسلامى غفلت نشود كلمه «لعل » را به كار برده است . به هر حال اگر مسلمانان امروز، آيه فوق را به عنوان يك شعار اسلامى در برنامه زندگى خود پياده كنند، بسيارى از مشكلات را كه اكنون با آن مواجه هستند حل خواهند نمود، امروز ضرباتى بر پيكر اسلام و مسلمين بر اثر زير پا گذاشتن و يا فراموش كردن همه يا بعضى از اين دستورهاى چهارگانه وارد مى شود كه بسيار دردناك است . اگر روح استقامت و پايمردى در مسلمانان زنده شود، اگر در برابر افزايش تلاش و كوشش دشمنان ، مسلمانان تلاش و كوشش بيشترى از خود نشان دهند، و اگر طبق فرمان مرابطه مراقبت كافى از مرزهاى جغرافيايى و فرهنگى و عقيده اى بنمايند و هماره در برابر نقشه هاى دشمنان ، حالت آماده باش داشته باشند و علاوه بر همه اينها با تقواى فردى و اجتماعى ، گناه و فساد را از جامعه خود دور كنند پيروزى آنها تضمين خواهد شد. بارالها! به همه ما توفيق مرحمت كن كه اين دستورهاى حيات بخش كتاب آسمانيت را در زندگى به كار بريم و ما را مشمول رحمت و الطاف بى انتهاى خود گردان !

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۱

سوره نساء (۴)

مقدمه

اين سوره در «مدينه » نازل شده و داراى ۱۷۷ آيه است .

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۳

سوره نساء قبل از ورود در تفسير آيات اين سوره يادآورى چند نكته لازم است : ۱ - محل نزول سوره نساء تمام آيات اين سوره (به استثناى آيه ۵۸ طبق نقل بعضى از مفسران ) در مدينه نازل شده است و از نظر ترتيب نزول بعد از سوره «ممتحنه » قرار دارد. زيرا مى دانيم ترتيب كنونى سوره هاى قرآن مطابق ترتيب نزول سوره ها نيست يعنى بسيارى از سوره هايى كه در مكه نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسيارى از سوره هايى كه در مدينه نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته . البته همانطور كه در آغاز جلد اول گفتيم مداركى در دست است كه جمع آورى سوره هاى قرآن به شكل كنونى در زمان خود پيامبر صلى اللّه عليه و آله واقع شده بنابراين به هنگام جمع آورى قرآن شخص پيامبر صلى اللّه عليه و آله به دلائل مختلفى از جمله اهميت مطالب ، و ترتيب طبيعى آنها، دستور داده است كه سوره ها را بر طبق وضعى كه الان مى بينيم ترتيب دهند، كه نخستين آنها سوره «حمد» و آخرين آنها سوره «الناس » است بدون اينكه كلمه و يا حتى حرفى از آيات و يا سوره ها كم و يا زياد شود. اين سوره از نظر تعداد كلمات و حروف ، طولانى ترين سوره هاى قرآن بعد از سوره «البقره » است و داراى ۱۷۷ آيه مى باشد و نظر به اينكه بحثهاى فراوانى در مورد احكام و حقوق زنان در آن طرح شده به سوره «نساء» ناميده شده است . ۲ - محتويات اين سوره همانطور كه گفتيم اين سوره در مدينه نازل شده ، يعنى به هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله دست در كار تاءسيس حكومت اسلامى و ايجاد يك جامعه سالم انسانى

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۴

بود، به همين دليل بسيارى از قوانينى كه در سالم سازى جامعه مؤ ثر است در اين سوره نازل شده است . از طرفى چون افرادى كه تار و پود اين جامعه نو پا را تشكيل مى دادند، افراد بت پرست ديروز با آن همه آلودگيهاى دوران جاهليت بوده اند، لذا بايد قبل از هر چيز رسوبات گذشته را از مغز و روح آنها بيرون ساخت و به جاى آن قوانين و برنامه هايى كه براى نوسازى يك جامعه فرسوده لازم است قرار داد. بطور كلى بحثهاى مختلفى كه در اين سوره مى خوانيم عبارتند از: ۱ - دعوت به ايمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت . ۲ - قسمتى از سرگذشت پيشينيان براى آشنايى هر چه بيشتر به سرنوشت جامعه هاى ناسالم . ۳ - حمايت از كسانى كه نيازمند به كمك هستند، مانند يتيمان ، و دستورهاى لازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها. ۴ - قانون ارث بر اساس يك روش طبيعى و عادلانه در برابر شكل بسيار زننده اى كه در آن زمان داشت و به بهانه هاى مختلفى افراد ضعيف را محروم مى ساختند. ۵ - قوانين مربوط به ازدواج و برنامه هايى براى حفظ عفت عمومى . ۶ - قوانين كلى براى حفظ اموال عمومى . ۷ - كنترل و نگهدارى و بهسازى نخستين واحد اجتماع يعنى محيط خانواده . ۸ - حقوق و وظايف متقابل افراد جامعه در برابر يكديگر. ۹ - معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بيدار باش به مسلمانان در برابر آنها. ۱۰ - حكومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنين حكومتى . ۱۱ - تشويق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده . ۱۲ - معرفى دشمنانى كه احيانا فعاليتهاى زيرزمينى داشتند.

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۵

۱۳ - اهميت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با يك جامعه فاسد و غير قابل نفوذ. ۱۴ - مجددا بحثهايى درباره ارث و لزوم تقسيم ثروتهاى متراكم شده در ميان وارثان . ۳ - فضيلت تلاوت اين سوره پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله طبق روايتى فرمود: «هر كس سوره نساء را بخواند گويا به اندازه هر مسلمانى كه طبق مفاد اين سوره ارث مى برد، در راه خدا انفاق كرده است و همچنين پاداش كسى را كه برده اى را آزاد كرده به او مى دهند». بديهى است در اين روايت و در تمام روايات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آيات نيست بلكه خواندن ، مقدمه اى است براى فهم و درك ، و آن نيز به نوبه خود مقدمه اى است براى پياده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى ، و مسلم است كه اگر مسلمانان از مفاد آيات اين سوره در زندگى خود الهام بگيرند همه اين پاداشها را علاوه بر نتايج دنيوى آن خواهند داشت .

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۷

آيه ۱

آيه و ترجمه

بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَأَيهَا النَّاس اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِى خَلَقَكم مِّن نَّفْسٍ وَحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنهَا زَوْجَهَا وَ بَث مِنهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَ نِساءً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِى تَساءَلُونَ بِهِ وَ الاَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً(۱) ترجمه : بنام خداوند بخشنده بخشايشگر. ۱ - اى مردم ! از (مخالفت ) پروردگارتان بپرهيزيد! كه همه شما را از يك انسان آفريد؛ و همسر او را (نيز) از جنس خلق كرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين ) منتشر ساخت . و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مى خواهيد نام او را ميبريد، (و نيز) از خويشاوندان خود (يعنى قطع ارتباط با آنها) پرهيز كنيد، زيرا خداوند مراقب شما است . تفسير : مبارزه با تبعيض ها روى سخن در نخستين آيه اين سوره به تمام افراد انسان است زيرا محتويات

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۸

اين سوره در حقيقت همان مسائلى است كه تمام افراد بشر در زندگى خود به آن نيازمند هستند. سپس دعوت به تقوى و پرهيزكارى مى كند كه ريشه اصلى برنامه هاى سالم سازى اجتماع مى باشد، اداى حقوق يكديگر، تقسيم عادلانه ارث ، حمايت از يتيمان و رعايت حقوق خانوادگى و مانند اينها همه از امورى است كه بدون پشتوانه تقوى و پرهيزكارى به جايى نمى رسد، لذا اين سوره را - كه محتوى همه اين مسايل است - با دعوت به تقوى آغاز مى كند، مى فرمايد: «اى مردم ! از پروردگارتان بپرهيزيد» (يا ايها الناس اتقوا ربكم ). سپس براى معرفى خدايى كه نظارت بر تمام اعمال انسان دارد به يكى از صفات او اشاره مى كند كه ريشه وحدت اجتماعى بشر است «آن خدايى كه همه شما را از يك انسان پديد آورد» (الذى خلقكم من نفس واحدة ). بنابراين امتيازات و افتخارات موهومى كه هر دسته اى براى خود درست كرده اند از قبيل امتيازات نژادى ، زبانى ، منطقه اى ، قبيله اى و مانند آن كه امروز منشاء هزار گونه گرفتارى در جامعه هاست ، در يك جامعه اسلامى نبايد وجود داشته باشد چه اينكه همه از يك اصل سرچشمه گرفته و فرزندان يك پدر و مادرند و در آفرينش از يك گوهرند. توجه به اينكه جامعه عصر پيامبر يك جامعه به تمام معنى قبيله اى بود اهميت اين مبارزه را روشنتر مى سازد و نظير اين تعبير در موارد ديگرى از قرآن مجيد نيز هست كه در جاى خود به آن اشاره خواهد شد. اكنون ببينيم منظور از «نفس واحدة » كيست ؟ آيا منظور از نفس واحده يك فرد شخصى است يا يك واحد نوعى (يعنى جنس مذكر) شكى نيست كه ظاهر اين تعبير همان واحد شخصى را مى رساند و اشاره به نخستين انسانى است كه قرآن او را به نام آدم پدر انسانهاى امروز معرفى

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۷۹

كرده و تعبير «بنى آدم » كه در آيات فراوانى از قرآن وارد شده نيز اشاره به همين است و احتمال اينكه منظور وحدت نوعى بوده باشد از ظاهر آيه بسيار دور است . سپس در جمله بعد مى گويد: «همسر آدم از او آفريده شد» (و خلق منها زوجها). بعضى از مفسران از اين تعبير، چنين فهميده اند كه همسر آدم ، «حوا» از بدن آدم آفريده شده و پاره اى از روايات غير معتبر را كه مى گويد: «حوا از يكى از دنده هاى آدم آفريده شده » را شاهد بر آن گرفته اند - در فصل دوم از سفر تكوين تورات نيز به اين معنى تصريح شده است . ولى با توجه به ساير آيات قرآن هر گونه ابهامى از تفسير اين آيه برداشته مى شود و معلوم مى شود كه منظور از آن اين است كه خداوند همسر او را از جنس او (جنس بشر) آفريد. در آيه ۲۱ سوره روم مى خوانيم : «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها؛ از نشانه هاى قدرت خدا اين است كه همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسيله آنها آرامش يابيد». و در آيه ۷۲ سوره نحل مى فرمايد: «و الله جعل لكم من انفسكم ازواجا؛ خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد». روشن است اين كه در اين آيات مى خوانيم «همسران شما را از شما قرار داد» معنى آن اين است كه از جنس شما قرار داد نه از اعضاى بدن شما. و طبق روايتى كه از امام باقر (عليه السلام ) در تفسير عياشى نقل شده ، خلقت حوا از يكى از دنده هاى آدم شديدا تكذيب شده و تصريح گرديده كه حوا از باقى مانده خاك آدم آفريده شده است . سپس در جمله بعد مى فرمايد: «خداوند از آدم و همسرش ، مردان و زنان فراوانى به وجود آورد» (و بث منهما رجالا كثيرا و نساء).

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۸۰

از اين تعبير استفاده مى شود كه تكثير نسل فرزندان آدم تنها از طريق آدم و همسرش صورت گرفته است و موجود ثالثى در آن دخالت نداشته است . سپس به خاطر اهميتى كه تقوا در ساختن زيربناى يك جامعه سالم دارد مجددا در ذيل آيه ، مردم را به پرهيزكارى و تقوا دعوت مى كند منتها در اينجا جمله اى به آن اضافه كرده و مى فرمايد: «از خدايى بپرهيزيد كه در نظر شما عظمت دارد و به هنگامى كه مى خواهيد چيزى از ديگرى طلب كنيد نام او را مى بريد» (و اتقوا الله الذى تسائلون به ). قابل ذكر است كه كلمه «و الارحام » عطف بر «الله » است ، و لذا در قرائت معروف ، منصوب خوانده شده است و بنابراين معنى آيه چنين مى شود «واتقوا الارحام » به هر حال ذكر اين موضوع در اينجا اولا نشانه اهميت فوق العاده اى است كه قرآن براى صله رحم قايل شده تا آنجا كه نام ارحام بعد از نام خدا آمده است ، و ثانيا اشاره به مطلبى است كه در آغاز آيه ذكر شده و آن اينكه شما همه از يك پدر و مادريد و در حقيقت تمام فرزندان آدم خويشاوندان يكديگرند و اين پيوند و ارتباط ايجاب مى كند كه شما نسبت به همه انسانها هر نژاد و هر قبيله اى همانند بستگان فاميلى خود محبت بورزيد. در پايان آيه مى افزايد: «خداوند مراقب شما است » (ان الله كان عليكم رقيبا).

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۸۱

و تمام اعمال و نيات شما را مى بينيد و مى داند و در ضمن ، نگهبان شما در برابر حوادث است . «رقيب » در اصل به كسى مى گويند كه از محل مرتفعى به اوضاع نظارت كند و سپس ، به معنى حافظ و نگهبان چيزى آمده است زيرا نگهبانى از لوازم نظارت است . بلندى محل رقيب ممكن است از نظر ظاهرى بوده باشد كه بر مكان مرتفعى قرار گيرد و نظارت كند و ممكن است از نظر معنوى بوده باشد. ضمنا تعبير به فعل ماضى «كان » در جمله فوق براى تاءكيد است . ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است ؟ در آيه فوق خوانديم : «و بث منهما رجالا كثيرا و نساء؛ خداوند از آدم و همسرش مردان و زنان فراوانى به وجود آورد». لازمه اين سخن آن است كه فرزندان آدم (برادر و خواهر) با هم ازدواج كرده باشند زيرا اگر آنها با نژاد ديگرى ازدواج كرده باشند «منهما» (از آن دو) صادق نخواهد بود. اين موضوع در احاديث متعددى نيز وارد شده است و زياد هم جاى تعجب نيست چه اينكه طبق استدلالى كه در بعضى از احاديث از ائمه اهل بيت نقل شده اين ازدواجها مباح بوده زيرا هنوز حكم تحريم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود، بديهى است ممنوعيت يك كار، بسته به اين است كه از طرف خداوند تحريم شده باشد چه مانعى دارد كه ضرورت ها و مصالحى ايجاب كند كه در پاره اى از زمانها مطلبى جائز باشد و بعدا تحريم گردد. ولى در احاديث ديگرى تصريح شده كه فرزندان آدم هرگز با هم ازدواج نكرده اند و شديدا به كسانى كه معتقد به ازدواج آنها با يكديگرند حمله شده است . و اگر بنا باشد كه در احاديث متعارض آنچه موافق ظاهر قرآن است ترجيح

تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۲۸۲

دهيم بايد احاديث دسته اول را انتخاب نمود زيرا موافق آيه فوق است . در اينجا احتمال ديگرى نيز هست كه گفته شود: فرزندان آدم با بازماندگان انسانهاى پيشين ازدواج كرده اند زيرا طبق رواياتى آدم اولين انسان روى زمين نبوده ، مطالعات علمى امروز نيز نشان مى دهد كه نوع انسان احتمالا از چند مليون سال قبل در كره زمين زندگى مى كرده ، در حالى كه از تاريخ پيدايش آدم تاكنون زمان زيادى نمى گذرد، بنابراين بايد قبول كنيم كه قبل از آدم انسانهاى ديگرى در زمين مى زيسته اند كه به هنگام پيدايش آدم در حال انقراض بوده اند، چه مانعى دارد كه فرزندان آدم با باقيمانده يكى از نسلهاى پيشين ازدواج كرده باشد ولى همانطور كه گفتيم اين احتمال با ظاهر آيه فوق چندان سازگار نيست . - اين بحث احتياج به گفتگوى بيشترى دارد كه از حوصله بحث تفسيرى خارج است .


→ صفحه قبل صفحه بعد ←