نتایج جستجو

آنان اصلاح نمايد گناهى بر او نيست. در جوامع الجامع جنف را ميل به باطل از روى خطا و اثم را ميل به باطل از روى عمد گفته است. روايت امام صادق عليه السلام در اين

به اشتباه و خطا انداخته بودیم و همان نسبت هاى سابق را بر ما تکرار مى کردند ـ همان طور که خود آنها افراد نادان و بى خبر را به اشتباه و خطا مى افکنند، و

مشاهده کرد. دیده [پیامبر آنچه را دید] بر غیر حقیقت و به خطا ندید و از مرز دیدن حقیقت هم درنگذشت. چشم خطا نكرد و از حد درنگذشت. دیده‌[اش‌] کژتابی و سرپیچی نکرد

تصميم است [بقره:209] اگر پس از آمدن آيات روشن لغزيديد يعنى به خطا رفتيد. از لال لغزانيدن و به خطا افكندن است [بقره:‏36]. شيطان آنها را فريب داد و از بهشت لغزانيد

گونه تردید براى افراد باقى نماند. به همین دلیل، خدا پیامبران را از هر گونه خطا و اشتباه معصوم قرار داده تا هر گونه تردید و دودلى را از دعوت آنان دور سازد

أَخْطَأْنا: يا خطا كرديم و بدون قصد مرتكب گناهى شديم. مفسران: نسيان و خطا را در اين مقام چهار وجه بيان نموده‌اند: 1- نسيان به معنى ترك و خطا به معنى گناه،

گناه برادران یوسف ۹ تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۷ خدا: عطایاى خدا ۲ خطا: پشیمانى از خطا ۹ خود: اقرار علیه خود ۸، ۹ سوگند: احکام سوگند ۴; تاریخ سوگند به خدا

نیستند بلکه) در دین برادران و یاران شما هستند، و در کار ناشایسته‌ای که به خطا کنید بر شما گناهی نیست لیکن آن کار زشتی که به عمد و با اراده قلبی می‌کنید

عدول نكرد از اهتداء به ضلالت، وَ ما غَوى‌: و خطا نكرد در آنچه به شما رسانيد، يعنى هر چه فرمود به صواب گفت نه خطا، و در آن باب مرتكب امر باطل نشد. نكته: تسميه

امتحان ۱ ایمان: ایمان و خطا ۸; مراتب ایمان ۷ پاداش: زمینه پاداش ۶، ۹; مراتب پاداش ۱۰ تقوا: آثار تقوا ۲، ۹; اهمیت تقوا ۵، ۷; تقوا و خطا ۸ تکامل: عوامل تکامل

خدا (چون محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) که کتب آسمانی پاک و منزه (از خطا و تحریف) را بر آنها تلاوت کند. [آن دلیل روشن] فرستاده ای [چون پیامبر اسلام]

اعتراف به خطا و اظهار تذلل و عبودیت به درگاه خداوند، از آداب استغفار است. (ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا) ۷- آدم و حوا خویشتن را به سبب خطا و لغزش

فرعون ۱۶ اخلاق: آثار صفات اخلاقى ۱۲ ارزشگذارى: خطا در ارزشگذارى ۹; عوامل ارزشگذارى غلط ۱۱ ارزیابى: خطا در ارزیابى ۹; عوامل ارزیابى غلط ۱۱ انسان: خطاى انسان

كه متوجّه به اين نكته شده باشد و موجب عتاب را همان سؤال با عدم علم بصواب و خطا يا صلاح و فساد ذكر نموده‌اند و اللّه اعلم. در عيون از حضرت رضا عليه السّلام

البته اينها دليل بر ضعف عزم و سستى رأى و رياى شخص عامل مى‏باشد ولى خداوند خطا و تقصير او را عفو و فرمود (تمام شد). بخوانيد و قضاوت كنيد و ببينيد كه قرآن

تخفيف بخوانيم شايد آن به معنى خطا باشد مثل «ما فى سَمْعِهِ كِذْبٌ» يعنى در شنيدنش خطا نيست در اينصورت معنى آيه چنين است: قلب خطا نكرد در آنچه ديد، در تفسير

منشأ ترس از عذاب ۴ تکلیف: شک در عمل به تکلیف ۱ خدا: آثار ربوبیت خدا ۳ خطا: زمینه خطا ۲ عذاب: مصونیت از عذاب ۴ کیفر: زمینه کیفر ۲ گناهکاران: منشأ کیفر گناهکاران

ترجمه Tabber requires Javascript to function. و در آن باغهای بهشتی زنانی نیکو خلق و زیبایند! |در آن جا [زنانى‌] نيك سيرت و زيبا رويند در آنجا [زنانى‌]

حكيم است. پس اگر باز به راه خطا رفتید با وجود آنکه ادلّه روشن از جانب خدا برای شما آمد، در این صورت بدانید که خدا (بر انتقام خطا کاران) توانا و دانا است.

اساس است که عبارت «أنّکم فى...» فاعل «لن ینفع» باشد. اقرار: فرصت اقرار به خطا ۲ توبه: فرصت توبه ۲ خدا: ظلم اعراض از خدا ۳; گناه اعراض از خدا ۵ خود: آثار

توصیه‌هاى خدا ۱۲ ; موجبات رحمت خدا ۴ ; مهربانى خدا ۳ ; یأس از رحمت خدا ۸ خطا: عفو از خطا ۱۲ شرک: آمرزش گناه شرک ۶ ; گناه شرک عبادى ۷ کفر: آمرزش گناه کفر ۶ گناهکاران:

موسی را به دامان بپرورد) که همانا فرعون و هامان و لشکریانشان بسیار نادان و خطا کار بودند. [مادرش به الهام خدا او را به دریا انداخت] پس خاندان فرعون او را

آفرینش ۷; علم غیب خدا ۶; مصونیت اوامر خدا ۳; نظارت خدا ۵; وسعت علم خدا ۷ خطا: عصمت از خطا ۲ کتب آسمانى: مصونیت کتب آسمانى ۴ محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۱; فلسفه محافظت

آمرزشهاى خدا ۱۰; آمرزشهاى خدا ۱۱; رحمت خدا ۱۱; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۱ خطا: موارد خطا ۴ دعا: آداب دعا ۳; ترک دعاى بیجا ۵، ۶; توسل در دعا ۳; دعاى بیجا ۴; شرایط

و فراموشى ۸، ۹، ۱۰; ربوبیتخدا ۹; قدرت خدا ۷; نشانه هاى ربوبیت خدا ۵ خطا: زمینه خطا ۱۱ فراموشى: آثار فراموشى ۱۱، ۱۲ قرآن: دلایل حقانیت قرآن ۱۰ محمد(ص):

گناه است (برگرفته شده از لسان العرب). ۴- یوسف(ع) پس از اعتراف برادرانش به خطا ، هر گونه سرزنش آنان را از ناحیه خویش و دیگران ، ناروا شمرد. (لاتثریب علیکم

۵; ایمان به قرآن ۱، ۵; ایمان به کتب آسمانى ۱ خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۵ خطا: انتساب خطا به دیگران ۷ ظالمان :۸، ۱۲، ۱۹ ظالمان ۸، ۱۲، ۱۹ در قیامت ۱۰; ظالمان ۸،

در بعضى آيات آمده [بقره:81]. بنابراين تجس‏م عمل خطيئات مبدّل به اتش گشته و خطا كار را در ميان گيرد. سرادق فقط يكبار در قرآن آمده است. غوث ب غيث هم ها ان

بار) قصد. «عمدللشى و الى الشى‏ء:قصد» همچنين است تعمّد. [احزاب:5]. در آنچه خطا كرده‏ايد گناهى نداريد ليكن در آنچه قلوب شما قصد كرده خطاكاريد.[نساء:93]. يعنى

را كذّابون معنى كرده‏اند يعنى دروغگويان هلاك شدند آنانكه در ورطه‏اى غافل و خطا كار مانده‏اند مى‏پرسند: روز جزا كى مى‏رسد؟. ولى تدبّر در آيات ما قبل و ما

نه مصدر و اضافه روح بر آن براى اختصاص مى‏باشد يعنى روحى كه از آلودگى‏ها و خطا و نسيان و عصيان پاك است. تقديس: پاك كردن [بقره:30]. تقديس خداوند آن است كه

نه مصدر و اضافه روح بر آن براى اختصاص مى‏باشد يعنى روحى كه از آلودگى‏ها و خطا و نسيان و عصيان پاك است. تقديس: پاك كردن [بقره:30]. تقديس خداوند آن است كه

زمینه جلب رحمت خدا ۱۴; عوامل جلب آمرزشهاى خدا ۱۳; عوامل جلب رحمت خدا ۱۳ خطا: عفو از خطا ۱۰ خویشاوندان: زمینه دشمنى خویشاوندان ۳ خویشاوندى: آثار خویشاوندى ۸

|والا و پاكيزه والا و پاك‌شده، که آن صحیفه‌ها بسی بلند مرتبه و پاک و منزه (از خطا) است. بلند مرتبه و پاکیزه بلندقدر و پاكيزه، که بلندمرتبه است و پاک داشته‌

requires Javascript to function. آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند! كرانند و گنگانند و كورانند، پس [از گمراهى‌] باز نمى‌گردند كرند،

«هوى». يعنى: قسم به ستاره آنگاه كه فرود مى‏آيد، رفيق شما گمراه نشده و به خطا نرفته است. چون اوائل سوره درباره نزول وحى و معراج آن حضرت است به نظر مى‏آيد

توسط صاحبان وحى شود، زيرا عقل بشر، مورد خطا و سهو، و محتاج است به مددى، يعنى بايد متصل شود به مرتبه معصوم از خطا كه آن ناموس وحى و تشريع پيغمبر است و بايد

تردید این از اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است، و آن كه صبر كند و از خطا درگذرد، اين از كارهاى پسنديده است. و هرکس که شکیبایی و گذشت پیشه کند، بی‌گمان

رسالت جامعى براى مردم. در كشاف گفته: هر كه كافة را از «لِلنَّاسِ» حال بگيرد خطا كرده زيرا تقديم حال بر مجرور محال است مانند تقديم مجرور بر حرف جارّ. در تفسير

می‌شود، و پیامبرش (هم) میان شماست‌؟ و هر کس به (وسیله‌ی) خدا (از هر گونه خطا) عصمت و بازداری جوید، و راه خدا را پوید، بی‌چون به راهی راست هدایت شده است

البته اينها دليل بر ضعف عزم و سستى رأى و رياى شخص عامل مى‏باشد ولى خداوند خطا و تقصير او را عفو و فرمود (تمام شد). بخوانيد و قضاوت كنيد و ببينيد كه قرآن

سبحانى و با احتمال خطا و عصيان اعتبارى به او نخواهد بود. بنابراين نقض غرض، و از حكيم على الاطلاق محال مى‌باشد، پس بايد پيغمبر معصوم از خطا و عصيان و سهو و

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

ما هرگز جز خدای یکتا هیچ کس را به خدایی نمی‌خوانیم، که اگر بخوانیم سخت راه خطا و ظلم پیموده‌ایم. و دل هایشان را [با یقین به حقایق،] محکم و استوار ساختیم؛

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

كامل). در تاريخ يعقوب هست: ابن عباس در بصره وارد منزل عايشه شد، عايشه گفت: خطا كردى و بدون اجازه وارد منزل من شدى ابن عباس گفت: ما شريعت را به تو ياد داده‏ايم

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

أَوْحى‌ «10» ترجمه‌ سوگند به ستاره وقتى كه فرود آيد گمراه نشد مصاحب شما و خطا نكرد و سخن نميگويد از روى دلخواه‌ نيست آن سخن مگر وحى الهى كه باو فرود آورده

أَوْحى‌ «10» ترجمه‌ سوگند به ستاره وقتى كه فرود آيد گمراه نشد مصاحب شما و خطا نكرد و سخن نميگويد از روى دلخواه‌ نيست آن سخن مگر وحى الهى كه باو فرود آورده

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

پیراستگى آن از هرگونه خطا و باطل (مطهّرة . بأیدى سفرة) عبارت «بأیدى سفرة»، ممکن است متعلق به «مطهّرة» باشد; بر این اساس عامل تطهیر قرآن از خطا و باطل، آن است

زندگی] و تا مدتی معین، وسیله بهرهوری اندکی خواهد بود. پس شيطان آن دو را به خطا واداشت، و از بهشتى كه در آن بودند بيرون راند. گفتيم: پايين رويد، برخى دشمن

را نميدانيد گفتند اى پدر ما آمرزش خواه براى ما گناهان ما را همانا ما بوديم خطا كاران‌ گفت زود باشد كه آمرزش خواهم براى شما از پروردگارم همانا او است آمرزنده

يا ‌ جامع‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌ بشر نباشد ‌ يا ‌ كلمه‌اي‌ ‌بر‌ خلاف‌ ‌ يا ‌ خطا و اشتباهي‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ عيب‌ و نقصي‌ ‌در‌ ‌او‌ مشاهده‌ شود حاشا

آگاهی فراوانی پیدا کرده‌ام و با اطمینان می‌توانم بگویم که راه خطا نخواهم پیمود و تو را به راه خطا هرگز دعوت نمی‌کنم. تفسیر آیات ۱- حضرت ابراهیم(ع)، برخوردار

روايتى (چند روايت درباره آمدن موسى (عليه السلام ) به مصر و كشتن مرد قطبىبه خطا و اينكه گفت : ((هذا من عمل الشيطان ...)) و ((رب انى ظلمت نفسى فاغفرلى )))

روايتى (چند روايت درباره آمدن موسى (عليه السلام ) به مصر و كشتن مرد قطبىبه خطا و اينكه گفت : ((هذا من عمل الشيطان ...)) و ((رب انى ظلمت نفسى فاغفرلى )))

لَنا»* 4- براى توبه هيچگاه دير نيست. «اسْتَغْفِرْ لَنا»* 5- اعتراف به گناه و خطا زمينه آمرزش است. «إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ»* 6- براى دعا، ساعات خاصّى اولويّت

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

را تكذيب كردند، آنان اهل دوزخ‌اند و هميشه در آن خواهند بود. گرچه اعتراف به خطا و توبه‌ى آدم و حوّا، سبب شد كه خداوند آنان را عفو كند، ولى بعد از توبه بار

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

تلاوت. أمّا اختلاف تناقض معلوم السلب است. و أما اختلاف تفاوت در حسن و قبح و خطا و ثواب است و مانند آن از آنچه حكمت داعى آن باشد و يا صارف از آن و اين جنس

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

مرادف‌ ‌با‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ خيال‌ معصيت‌، و فوق‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ خطا و سهو و نسيان‌ و شك‌ و شبهه‌ ‌است‌ ‌که‌ خاص‌ انبياء و ائمه طاهرين‌ ‌است‌،

بمعناى من عنده است و اهل مؤتفكات كه قراء زير و زبر شده قوم لوط است مرتكب خطا و عصيان شدند چون خاطئه محتمل است مصدر باشد مانند عافيه و ممكن است صفت نفس

چون خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رسيد و قضيّه را عرضه داشت حضرت فرمود خطا كردى بضع تا نه سال صادق است برو بر مدت و مال بيفزا و او آمد مدت را نه سال

چون خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رسيد و قضيّه را عرضه داشت حضرت فرمود خطا كردى بضع تا نه سال صادق است برو بر مدت و مال بيفزا و او آمد مدت را نه سال

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

ینتصرون . و جزؤا سیّئة سیّئة مثلها) ۵ - قصاص و مجازات بدى و خطا، باید مطابق و مماثل با خطا باشد; نه متفاوت با آن (و جزؤا سیّئة سیّئة مثلها) ۶ - عفو و اغماض

بصريون با الف نوشته ميشود آن موى جلو سرى كه دروغگوئى و خطا كارى صاحبش بقدرى است كه آنرا هم دروغگو و خطا كار نموده و مستحق توهين و عذاب كرده و شايد اشاره باشد

لا مُؤْمِنا مُؤْمِنَة عَظِيما مُبِينا أَجْرا سُلْطَانا إِلاّ إِذَا قَضَى خَطَأ عَلَيْهِم اللّه مَغْفِرَة لَکُم جَعَلْنَا مَن لَهُم قَتَل رَسُولُه أَمْرا

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ مُؤْمِنا مَن کَان اللّه أَن خَطَأ مُتَعَمّدا حَکِيما إِلاّ لِمُؤْمِن عَلِيما فَجَزَاؤُه مَا جَهَنّم مُبِينا خَالِدا

الصّلاَة الْفَوَاحِش تَعْقِلُون أَحْسَن آمَنُوا کَبِيرا مَنْصُورا ظَهَر خِطْأ لَعَلّکُم إِيّاهُم أَنْتُم الّذِين أَيّهَا سُکَارَى بِه فَاحِشَة مِنْهَا

مرادف‌ ‌با‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ خيال‌ معصيت‌، و فوق‌ ‌آن‌ تقواي‌ ‌از‌ خطا و سهو و نسيان‌ و شك‌ و شبهه‌ ‌است‌ ‌که‌ خاص‌ انبياء و ائمه طاهرين‌ ‌است‌،

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

بار) وَ رَقَبَة إِن مِن فَتَحْرِير لا کَان إِلَى أَهْلِه مُسَلّمَة لَأَمَة خَطَأ فَمَن خَيْر إِذَا امْرَأَة اللّه لَم تَحْرِير قَضَى أَن دِيَة وَهَبَت قَوْم

آیات شامل این کلمه امن‌ (۸۷۹ بار) وَ مَن کَان خَطَأ يَقْتُل لا إِلاّ قَتَل لِمَن اللّه فَتَحْرِير أَن تَبْتَغُون مُتَعَمّدا بَيْتِي يَأْتِه قَد لَسْت فِيهَا

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

«جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ‌ و اللّه غفور رحيم». جمّال او را گفت: خطا مى‌خوانى. گفت: مگر قرآن خوانده‌اى؟ گفت: نه. گفت: پس از كجا دانى غلط خوانم

چون لازمه اميدوارى كامل بخدا اميد بعفو او است در صورت خطاء و لازمه اين صدور خطا نيست بلكه اين عين صواب است و مسلّم است در نزد اماميّه كه پيغمبر بايد معصوم

بَصِيرا قَتْلَهُم إِحْسَانا خَبِيرا تَقْرَبُوا کَان بِالْوَالِدَيْن بِعِبَادِه خِطْأ الْفَوَاحِش کَبِيرا شَيْئا مَا در حال بارگیری...

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

دارد» (فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ). در همان «لوح محفوظ» در «علم خدا» که از هر گونه خطا و تغییر و تبدیل محفوظ است. تفسیر آیات ۱ - محتواى قرآن، مطابق با لوح محفوظ

اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20» ترجمه‌ خطا نكرد دل آنچه را كه ديد آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌ و بتحقيق ديد

نَصَرُوا أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا» 4- حتّى مؤمنان حقيقى هم، از خطا و گناه بيمه نيستند و به مغفرت الهى نياز دارند. «الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ

را نميدانيد گفتند اى پدر ما آمرزش خواه براى ما گناهان ما را همانا ما بوديم خطا كاران‌ گفت زود باشد كه آمرزش خواهم براى شما از پروردگارم همانا او است آمرزنده

به آخر عمر ايشان، كه هيچ گناه نه صغيره و نه كبيره از آنها صادر نشده، بلكه خطا و سهو هم ننموده‌اند. و اين اعتقاد از اصول مذهب است، نظر به اينكه عامه، پيغمبران

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20» ترجمه‌ خطا نكرد دل آنچه را كه ديد آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌ و بتحقيق ديد

اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20» ترجمه‌ خطا نكرد دل آنچه را كه ديد آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌ و بتحقيق ديد

بمقدمات كثيره دقيقه عقليه دارد كه خطا در آنها زياد است بطوريكه مانع از وثوق بدليل ميشود و انسان احتمال ميدهد يكى از آنها خطا باشد و تشخيص نميدهد كدام است يا

به پيغمبر كه داراى عقل كامل و معصوم از خطا و مربوط با عالم مبدء و وحى باشد؛ و اين وحى هم مانند غرائز، معصوم از خطا و از مسائل مهمه ايمان و يكى از امور مشكله

بنظر حقير چون انسان بهر مقام و مرتبه‌اى از تقوى رسيده باشد مأمون از لغزش و خطا نيست مگر معصوم باشد لذا ممكن است احيانا و بر حسب عوارضى معصيتى از او سر زند

بنظر حقير چون انسان بهر مقام و مرتبه‌اى از تقوى رسيده باشد مأمون از لغزش و خطا نيست مگر معصوم باشد لذا ممكن است احيانا و بر حسب عوارضى معصيتى از او سر زند

عصمت‌ انبياء ‌است‌ زيرا معناي‌ معصوم‌ مجرد عصمت‌ ‌از‌ معاصي‌ نيست‌ بلكه‌ ‌از‌ خطا و سهو و اشتباه‌ و نسيان‌ ‌هم‌ معصوم‌ بودند خوف‌ فراموشي‌ ‌در‌ حق‌ ‌او‌ غلط

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

السّلام در حديث مفضل فرمايد: تعجب كن از گروهى كه حكم نمى‌كنند بر صناعت طب به خطا با آنكه مى‌بينند كه طبيبان خطاى بسيار كنند، و حكم مى‌كنند بر عالم به اهمال

چون خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رسيد و قضيّه را عرضه داشت حضرت فرمود خطا كردى بضع تا نه سال صادق است برو بر مدت و مال بيفزا و او آمد مدت را نه سال

آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال

يا ‌ جامع‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌ بشر نباشد ‌ يا ‌ كلمه‌اي‌ ‌بر‌ خلاف‌ ‌ يا ‌ خطا و اشتباهي‌ ‌در‌ ‌او‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ عيب‌ و نقصي‌ ‌در‌ ‌او‌ مشاهده‌ شود حاشا

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

هم ميسوزاند «مالك ملك وجود حاكم ردّ و قبول هر چه كند جور نيست گر تو بنالى خطا است» علاوه بر آنكه همه گناهكارند ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو ولى نميكند

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

بنظر حقير چون انسان بهر مقام و مرتبه‌اى از تقوى رسيده باشد مأمون از لغزش و خطا نيست مگر معصوم باشد لذا ممكن است احيانا و بر حسب عوارضى معصيتى از او سر زند

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

خداوند است. ۵- خداوند، آثار سوء گناه آدمى را بر اساس علم خویش و بدور از هرگونه خطا به وى باز مى گرداند. (و من یکسب اثماً فانما یکسبه على نفسه و کان اللّه علیماً

دلائل حقه و ظهور آيات سبحانيه. اى كه پى نفس و هوى مى‌روى‌ راه نه اين است، خطا مى‌روى‌ راهروان زانره و يكسر روند پس تو بدين راه چرا مى‌روى‌ منزل و مقصود

مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا هُمْ يَجْأَرُونَ (64) خلاصه اين كفار غير از خطا و گناهانى كه در نامه اعمال ايشان نوشته است اعمالى را بجا آورده‌اند: حَتَّى

آسمانى و كتاب پاك است. رَسُولٌ‌ ... يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً 5- قرآن از هر خطا و انحراف و لغو و باطل وتحريف دور است. «صُحُفاً مُطَهَّرَةً» 6- در قرآن، دستورات

النّفْس إِلاّ عَلَيْکُم أَوْلِيَاء الّتِي الشّيَاطِين لِذُنُوبِهِم أَمَرَنَا خِطْأ النّسَاء أُمّهَاتُکُم بِهَا مِن قُل آبَاؤُکُم مَن در حال بارگیری...

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

آنجا که آدم ذاتا پاک و مؤمن بود و در طریق رضای خدا گام بر می‌داشت، و این خطا که بر اثر وسوسه شیطان دامن او را گرفت جنبه استثنایی داشت، خداوند او را از

بنظر حقير چون انسان بهر مقام و مرتبه‌اى از تقوى رسيده باشد مأمون از لغزش و خطا نيست مگر معصوم باشد لذا ممكن است احيانا و بر حسب عوارضى معصيتى از او سر زند

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

پس ايشان در آن هنگام بصير شوند به راه ثواب به سبب ذكر و بينا گردند مواقع خطا و مكايد شيطان غدار را، پس محترز شده پيروى او ننمايند. در كافى- جميل بن دراج

اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است

اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است

آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

رسیدن به فلاح و رستگارى، به توبه و بازگشت از راه خطا و گناه فرا خوانده است، مى توان استفاده کرد که گناه و خطا، مانع از رستگارى است و باید با توبه این مانع

هدف از انجام دادن آن نیز مى باشد. ۲ - نامه عمل سراسر حقیقت و خالى از هرگونه خطا است. (یعلمون ما تفعلون) تصریح به علم کاتبان نامه عمل، توجّه دادن به راستى

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

شد بر حضرت موسى و مراتب را بعرض رسانيد و آنحضرت پيش خود كوچك شد و دانست كه خطا كرده و ترسيد و بوصى خود يوشع گفت خدا مرا امر فرموده كه پيروى كنم از مردى كه

‌را‌ نجات‌ ميداد. وَ لَن‌ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّه‌ِ تَبدِيلًا چون‌ اشتباه‌ و خطا ‌در‌ افعال‌ الهي‌ نيست‌ و تمام‌ موافق‌ ‌با‌ حكمت‌ و عين‌ صلاح‌ ‌است‌ لذا تغيير

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

مبعوث‌ ميشوند ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ملائكه‌ كلا معصوم‌ هستند و ذره‌اي‌ خطا ندارند چنانچه‌ ميفرمايد: لا يَعصُون‌َ اللّه‌َ ما أَمَرَهُم‌ وَ يَفعَلُون‌َ

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم

سرزنش نموده كافران و مشركان را تا متنبه شده، بدانند كه ايشان در عبادت اصنام خطا كننده و گمراهند. بنابر اين هر كه غير خدا را تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 268 ستايش

خسارت خویش برنیاید. ۱۰- کسانى که غیر خدا را معبود و ولىّ خود ساخته اند، به خطا، خود را کام روا و نیک کردار مى پندارند. (أن یتّخذوا عبادى من دونى أولیاء

قضيّه از يوسف عليه السّلام و امر بطلب گذشت خود از زليخا مسئلتى ننمود و نسبت خطا را در ضمن خطاكاران باو داد و از باب تغليب بصيغه جمع مذكّر تعبير نمود و بعضى

است كه مقام شامخ حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعلى و اجلّ است از خطا و خطل و سهو زلل. زيرا معصوم [است‌] و به هيچ وجه خلاف رضاى سبحانى از او صادر

صفحه 413 مرادش «اكثر المتقين» و «اكثر المؤمنين» نيست. فوايد مشورت: - احتمال خطا را كم مى‌كند. - استعدادها را شكوفا مى‌كند. - مانع استبداد مى‌شود. - مانع حسادت

است به مجرمين و گناهكاران، و اما انبياء و ائمه معصومين كه ساحت قدس آنها از خطا و عصيان منزه باشد، ابتلاى به مصائب و آلام نسبت به آنان، مزيد در علوّ درجه

مجبور باطاعت و تبعيّت از قول و فعل او باشيم اگر چنين باشد ما در گمراهى و خطا و شدّت و عذاب و التهاب از ناملائمات زيادى واقع خواهيم شد يا چون حضرت صالح

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

این خاطر باشد که بشر، در شناخت حقایق معارف الهى (هم چون مبدأ و معاد) دچار خطا نشود و معیارى صحیح در شناخت آنها داشته باشد. ۷ - آگاهى یهود و نصارا، از کتاب

داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم

داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم

نموده بعد از دندان دادن‌ جلد 3 صفحه 357 نان هم ميدهد پس بسى جهالت و نادانى و خطا و ناروا است كه انسان اولاد خود را بكشد براى آنكه مبادا از خرجش عاجز شود و

شايد مراد بيان تعميم آن باشد و ما با اهل معصيت همكارى مينموديم و با اينهمه خطا و گناه منكر روز جزا هم بوديم كه بالاتر از همه است و از اينجا ميتوان استدلال

نمی‌شناسید، برادرانتان در دین و پیروان و دوستان شمایند. و گناهی بر شما نیست در آنچه خطا کردید ولی آنچه دل‌هاتان (بدان) تعمّد کرده (گناه است). و خدا همواره پوشنده‌ی

اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20» ترجمه‌ خطا نكرد دل آنچه را كه ديد آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌ و بتحقيق ديد

كدام‌ زانيه‌ و زاني‌ ‌را‌ صد تازيانه‌ ‌ يا ‌ رجم‌ ‌ يا ‌ قتل‌ ‌از‌ كدام‌ قتل‌ خطا اتخاذ ديه‌ كردند معاملات‌ ربوي‌ رسميت‌ تمام‌ پيدا كرده‌ كدام‌ اهل‌ بدعت‌ ‌

آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال

است خداوندى كه نازل فرمود قرآن را كه فارق بين حق و باطل و مميّز ميان ثواب و خطا است بتفريق بر حسب رواياتى كه در اوائل سوره آل عمران گذشت بر بنده خود محمد

حقيقيّه ولى بندگان كه ريزه خوار احسان اويند و كارهاى آنها گاهى صواب و گاهى خطا است مسئولند در پيشگاه الهى تا معلوم شود حقّ خدمت و شكر نعمت را بجا آورده‌اند

كه متوجّه به اين نكته شده باشد و موجب عتاب را همان سؤال با عدم علم بصواب و خطا يا صلاح و فساد ذكر نموده‌اند و اللّه اعلم. در عيون از حضرت رضا عليه السّلام

عن کثیر) بر اساس این احتمال که مراد از «کثیر» به مناسبت معناى عفو (گذشت از خطا)، گناهان و لغزشهاى اهل کتاب باشد، نه حقایق مخفى شده. ۹- قرآن، روشن و روشنگر

آنان که در قیامت، رخصت سخن گفتن یافته اند، سخنانى درست و به دور از هر گونه خطا خواهند گفت. (و قال صوابًا) «قال» در «قال صواباً» به جاى مضارع آمده است تا

داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم

شرط اوّلي‌ ‌آنها‌ عصمت‌ ‌است‌ ‌هم‌ ‌از‌ معاصي‌ ‌در‌ تمام‌ عمر و ‌هم‌ ‌از‌ خطا و نسيان‌ و سهو و شك‌ و نحو اينها. «2» لفظ نسي‌ دليل‌ ‌بر‌ نسيان‌ بمعني‌ فراموشي‌

گويند، بلكه بيشتر ايشان نمى‌دانند حكمت ناسخ و اثبات احكام را، و امتياز ندهند خطا از ثواب را. وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما

هم ميسوزاند «مالك ملك وجود حاكم ردّ و قبول هر چه كند جور نيست گر تو بنالى خطا است» علاوه بر آنكه همه گناهكارند ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو ولى نميكند

هم ميسوزاند «مالك ملك وجود حاكم ردّ و قبول هر چه كند جور نيست گر تو بنالى خطا است» علاوه بر آنكه همه گناهكارند ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو ولى نميكند

دادن گواهى لغو و بیهوده خواهد بود. ۷- وجود انسانى صالح و مصون از هر گناه و خطا، در هر عصر و زمان (و یوم نبعث من کلّ أُمّة شهیدًا) ۸- رخصت نیافتن کافران براى

چون خدمت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله رسيد و قضيّه را عرضه داشت حضرت فرمود خطا كردى بضع تا نه سال صادق است برو بر مدت و مال بيفزا و او آمد مدت را نه سال

آسمانى و كتاب پاك است. رَسُولٌ‌ ... يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً 5- قرآن از هر خطا و انحراف و لغو و باطل وتحريف دور است. «صُحُفاً مُطَهَّرَةً» 6- در قرآن، دستورات

به سراغ فرشته نگرديد، انسان، جايزالخطا است و حتّى نيكوكاران در معرض لغزش و خطا هستند. الَّذِينَ أَحْسَنُوا ... الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ‌ ... إِلَّا اللَّمَمَ‌

مطلب ثابت گرديده كه انبياء از اول عمر تا آخر عمر معصوم مى‌باشند و گناه و خطا و سهو و نسيان از آنها صادر نگردد؛ زيرا قابل شأن و رتبه نبوّت كسى است كه جميع

خدا را بپرستيد كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست. (شما در پرستش بت‌ها به خطا مى‌رويد و) شما جز اهل افترا و تهمت نيستيد. پس از حضرت نوح، حضرت هود مبعوث

لذو مغفرة و ذو عقاب ألیم) ۱۸ - تشویق به اصلاح، مقدم بر انذار و بیم دادن از خطا در روش تربیتى قرآن (إنّ ربّک لذو مغفرة و ذو عقاب ألیم) آمرزش: مشمولان آمرزش

قضيّه از يوسف عليه السّلام و امر بطلب گذشت خود از زليخا مسئلتى ننمود و نسبت خطا را در ضمن خطاكاران باو داد و از باب تغليب بصيغه جمع مذكّر تعبير نمود و بعضى

مراد از «رُوحُ الْقُدُسِ» همان روح‌الامين و جبرئيل است كه بخاطر پاكى از خطا و انحراف، جلد 4 - صفحه 582 روح‌القدس ناميده شده است. 1- تهمت‌ها را بايد پاسخ

آتش كه آرام يابيد از سرما، يا بيابم نزد آتش راهى را، چون موسى عليه السلام خطا كرده بود راه را «1». پس تفسير «هدى» به «هادى» در دين بى‌وجه و باطل باشد. يا

آسمانى و كتاب پاك است. رَسُولٌ‌ ... يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً 5- قرآن از هر خطا و انحراف و لغو و باطل وتحريف دور است. «صُحُفاً مُطَهَّرَةً» 6- در قرآن، دستورات

لا يَشْعُرُونَ‌: و حال آنكه آل فرعون كه موسى را گرفتند نمى‌دانستند كه بر خطا هستند در گرفتن او يا در طمع نفع يا در تبنّى‌ «1» او، يعنى شعور نداشتند كه

آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال

است خداوندى كه نازل فرمود قرآن را كه فارق بين حق و باطل و مميّز ميان ثواب و خطا است بتفريق بر حسب رواياتى كه در اوائل سوره آل عمران گذشت بر بنده خود محمد

است خداوندى كه نازل فرمود قرآن را كه فارق بين حق و باطل و مميّز ميان ثواب و خطا است بتفريق بر حسب رواياتى كه در اوائل سوره آل عمران گذشت بر بنده خود محمد

نسبت به قتل عمد و خطا و جراحات و ديه و قصاص چيست؟ فرمود: در خطا مانند عمد نيست، در عمد قصاص است، و در جراحات نيز قصاص هست و در قتل خطا و جراحات آن حكم ديه

گرديد»، باز هم متنبه نشد، ناگزير خدا به جبرئيل فرمود: بنده مرا قبل از اينكه به خطا آلوده گردد درياب . جبرئيل پايين آمد و به يوسف گفت : اى يوسف آيا عمل سفيهان

هستند دچار خطا و غلط نمى شوند، به اين معنا كه در وجود خارجى خطا و غلط نيست ، چون پر واضح است كه آنچه در خارج است همان است كه در خارج هست ، و خطا و غلط جايش

بالاي‌ سر قوم‌ ابرهه‌ ‌که‌ اصحاب‌ فيل‌ بودند و ‌هر‌ كدام‌ ‌به‌ نشاني‌ ‌که‌ خطا نداشت‌ ‌بر‌ سر ‌آنها‌ ريختند و تمام‌ مثل‌ الف‌ جويده‌ روي‌ زمين‌ ريخته‌ شدند

تخلّف براى فقد شرط يا وجود مانعى بوده كه اخيرا روى داده و ساحت انبياء منزه از خطا و خلاف واقع بوده است و در بعضى اخبار باب اشاره باين معنى شده است .. وَ إِن‌

شد بر حضرت موسى و مراتب را بعرض رسانيد و آنحضرت پيش خود كوچك شد و دانست كه خطا كرده و ترسيد و بوصى خود يوشع گفت خدا مرا امر فرموده كه پيروى كنم از مردى كه

آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال

است خداوندى كه نازل فرمود قرآن را كه فارق بين حق و باطل و مميّز ميان ثواب و خطا است بتفريق بر حسب رواياتى كه در اوائل سوره آل عمران گذشت بر بنده خود محمد

است خداوندى كه نازل فرمود قرآن را كه فارق بين حق و باطل و مميّز ميان ثواب و خطا است بتفريق بر حسب رواياتى كه در اوائل سوره آل عمران گذشت بر بنده خود محمد

عظام: 1- حصول غرض الهى از بعثت انبياء، موقوف است به عصمت ايشان از گناه و خطا و سهو و نسيان؛ پس اگر معصوم نباشند، نقض غرض الهى لازم آيد، لكن نقض غرض الهى

داود و سليمان اذيحكمان ...(( و شرح اينكه حكم آن دو جناب حكم واحد ومصون از خطا بوده است بررسى عقلى احتمالات مسئله و متعين شدن اينكه حكم سليمان و داود حكم

تخلّف براى فقد شرط يا وجود مانعى بوده كه اخيرا روى داده و ساحت انبياء منزه از خطا و خلاف واقع بوده است و در بعضى اخبار باب اشاره باين معنى شده است .. يَمحُوا

نباشد ‌ يا ‌ جامع‌ سعادت‌ دنيا و آخرت‌ بشر نباشد ‌ يا ‌ كلمه ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ و خطا داشته‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ساير عيوب‌ و نواقصي‌ ‌که‌ ‌در‌ كتب‌ ديگر ‌است‌ ‌در‌ ‌او‌

پیامبران و امامان است مرتبه فوق العاده والایی است، که از آثارش معصوم بودن از خطا و گناه و نیز آگاهی و علم فوق العاده است و مسلما چنین مرتبه‌ای از روح از همه

بر آن هستم از انذار و تخويف. سَوْفَ تَعْلَمُونَ‌: زود است كه بدانيد كدام خطا و جنايت كننده است بر نفس خود، يا زود باشد مبين شود براى شما و بدانيد عاقبت

ریختن خون او بنى‌هاشم را راضى کنیم. شیطان این رأى را پسندید و آرا قبلى را خطا دانست. خداوند به توسط وحى به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد و امر کرد

است خداوندى كه نازل فرمود قرآن را كه فارق بين حق و باطل و مميّز ميان ثواب و خطا است بتفريق بر حسب رواياتى كه در اوائل سوره آل عمران گذشت بر بنده خود محمد

شده: خطا، فراموشى، آنچه بزور بآن وادار شوند، آنچه تاب آن را ندارند، و اين است معناى گفتار خداى عز و جل: «پروردگارا مگير بر ما اگر فراموش كرديم يا خطا كرديم،

براى اينكه اگر اين برگشتن خطا نباشد، كه هيچ ، و اگر هم خطا و گناه باشد، ما گناهتان را گردن مى گيريم ، و به همين جهت نگفتند: اگر خطا باشد گردن مى گيريم ، بلكه

غلط و خطا در حس، كمتر از خطا در عقليّات نيست و اگر باور ندارند، بايد تا به جایى مراجعه كنند، كه در محسوسات و ديدنی ها ايراد شده. پس اگر صرف خطا در بابى

چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌ گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى

حقيقيّه ولى بندگان كه ريزه خوار احسان اويند و كارهاى آنها گاهى صواب و گاهى خطا است مسئولند در پيشگاه الهى تا معلوم شود حقّ خدمت و شكر نعمت را بجا آورده‌اند

قضيّه از يوسف عليه السّلام و امر بطلب گذشت خود از زليخا مسئلتى ننمود و نسبت خطا را در ضمن خطاكاران باو داد و از باب تغليب بصيغه جمع مذكّر تعبير نمود و بعضى

و هم پشتى است. ۱۰ - همسران خطاکار پیامبر(ص) (حفصه و عایشه)، در معرض تکرار خطا و خیانت علیه آن حضرت بودند. (و إن تظهرا علیه) از تعبیر «إن تظاهرا علیه» (اگر

بودى، بهتان و تهمت؛ و ايشان را به هيچ يك محتاج نبودى. پس در مذاكره اين قسمت خطا و فعلى بدى نمودى. نزد بعضى اين كلمه را يوسف در دل گفت، بعد اظهار آن را نمود

اطمینان فرزندان یعقوب به باز گردانده شدن سرمایه خویش نه رخ دادن اشتباه و خطا از ناحیه کارگزاران یوسف (وجدوا بضعتهم ردّت إلیهم ... هذه بضعتنا ردّت إلینا)

استدلالا و نظر؛ لكن نظر و استدلال مهمتر باشد از عيان، زيرا مشاهده به چشم گاهى خطا مى‌رود. پس يقين بر سه قسم است: اول- يقين عيان كه بعد از مشاهده قطع حاصل كند

انبياء از گناهان صغيره و كبيره‌ «1» تفسير برهان ج 2 ص 271. جلد 6 - صفحه 297 و خطا و سهو. خلاصه چون بهم رسيدند: آوى‌ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ‌: پدر و مادر را به خود

است و اگر چه از فرق سر تا پايش خطا كارى باشد از قدر او نكاهد: راستگوئى و حياء و خوش خلقى و شكرگزارى (صاحب اين اخلاق خطا نورزد). ابن سنان گويد: مردى از

به معناى برترى دادن و برگزيدن است . و «خطاء»، ضد صواب و خاطى و مخطى از خطا خطا و اخطا اخطاء به يك معنا است ، و معناى آيه واضح است كه برادران اعتراف به

صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: نه خصلت از امت من برداشته شده: خطا، فراموشى، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بدان توانائى ندارند، آنچه بناخواه

حاكم است به آنكه متصدى تبليغات فرامين الهيه، بايد شخصى باشد منزه از گناه و خطا و سهو و نسيان، تا قابليت واسطه فيوضات رحمان و موجب وثوق و اطمينان خلقان گردد؛

يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلَّا غُرُوراً: و وعده ندهد ايشان را شيطان مگر فريب؛ كه خطا را به صورت صواب مى‌آرايد و جلوه مى‌دهد. تبصره: حق تعالى در اين آيه شريفه اخبار

حقيقيّه ولى بندگان كه ريزه خوار احسان اويند و كارهاى آنها گاهى صواب و گاهى خطا است مسئولند در پيشگاه الهى تا معلوم شود حقّ خدمت و شكر نعمت را بجا آورده‌اند

نموده بعد از دندان دادن‌ جلد 3 صفحه 357 نان هم ميدهد پس بسى جهالت و نادانى و خطا و ناروا است كه انسان اولاد خود را بكشد براى آنكه مبادا از خرجش عاجز شود و

‌اگر‌ صبر كرده‌ ‌بود‌ و اظهاري‌ نكرده‌ ‌بود‌ بهتر ‌بود‌ لكن‌ اظهارش‌ ‌هم‌ خطا و تقصيري‌ نبود و بعبارت‌ اخري‌ يك‌ ترك‌ اولي‌ بيش‌ نبود و گريه‌ يوسف‌ ‌بر‌

داند، ولى صحيح از آب در نمى آيد، و اسم مصدر آن خطا - به دو فتحه است ، و در قرآن آمده : ((و من قتل مؤ منا خطا(( و معناى جامع بين اين دو لفظ عدول از جهت است

کافران از آن رو صورت گرفته که آنان پس از آگاهى به فرجام شوم کفر، بازهم راه خطا را پیموده اند. ۱۱ - جمعیت بیشتر، امکانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح، عاد،

باید گرفت، چرا که هر چه ساخته و پرداخته افکار انسانهاست نارساست، و آمیخته با خطا و اشتباه است. این آیه در حقیقت بیان دلیل برای آیه قبل است، در آنجا می‌گوید:

اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است

نموده بعد از دندان دادن‌ جلد 3 صفحه 357 نان هم ميدهد پس بسى جهالت و نادانى و خطا و ناروا است كه انسان اولاد خود را بكشد براى آنكه مبادا از خرجش عاجز شود و

كسى كلمه‌ى «شهداء» را در اين آيه به «كشته شدگان در راه خدا» معنى كند، به خطا نرفته است. مسلمانان بايد با توجّه به موارد زير روحيّه قوى و مستحكم داشته باشند:

آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال

ناگزيريم او را به صورت يك فرد بشر ممثل و مجسم كنيم ، و او را در مواقف اشتباه و خطا قرار دهيم، چون منظور از رسالت اين است كه يكى از وسائل امتحان باشد كه هم وسيله

عليه السّلام در باره مردى سؤال كردند، كه بثلث مال خود وصيّت كرد، و آنگاه به خطا و غير عمد كشته شد، امام فرمود:ثلث ديه‏اش داخل وصيّت او است.

يعنى عصمت از خطا در گرفتن وحى ، و در تبليغ و رسالت ، باز مى گوئيم كه در آن جناب ملكه و هياءت نفسانيه اى است كه نمى گذارد در اين دو جهت نيز به خطا برود، و اگر

قالَ مَعاذَ اللَّهِ* 12- تقوا واراده‌ى انسان، مى‌تواند بر زمينه‌هاى انحراف و خطا غالب شود. «مَعاذَ اللَّهِ» 13- توجّه به خدا، عامل بازدارنده از گناه ولغزش

از مال خود، ثلث يا ربع مال را وصيّت ميكند، ولى آن مرد- يعنى موصى- از روى خطا كشته مى‏شود. پس امام فرمود: اين وصيّت هم از اصل مالش، هم از ديه‏اش تنفيذ مى‏شود

هذا من عمل الشيطان ...(( و ((رب انى ظلمت نفسى فاغفرلى (() در تفسير قمى مى گويد: موسى همچنان نزد فرعون با ناز و نعمت زندگى مى كرد، تا به حد بلوغ و مردى

كسى كه هشت شوط بين صفا و مروه طواف كرده باشد روايت كرده است كه فرمود: اگر خطا كرده باشد يك شوط از آن را بدور مى‏اندازد، و هفت شوط را معتبر ميدارد.و در روايت

عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: در صورتى كه كسى مادر خود را از روى خطا بكشد، از او ارث ميبرد، و اگر از روى عمد بكشد از او ارث نميبرد.

از برادرش، موسى بن جعفر عليهما السّلام در باره قربانى‏اى كه ذبح‏كننده‏اش خطا كند، و نام غير صاحب آن را بزبان آورد سؤال كرد و گفت كه: آيا چنين قربانى براى

امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس در دو درهم (با همه كمى و ناچيزيش) به خطا و ناروا حكم كند كفر ورزيده است (شرح: مراد از اين كفر، كفر طاعت است).

گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم: مردى در يكى از ماههاى حرام شخصى را به خطا كشته است حكم چيست؟ فرمود: بايد ديه تمام بپردازد، و دو ماه تمام پى در پى روزه

صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود: هر قاضى كه بين دو تن داورى كند و راه خطا رود از جايى دورتر از آسمان به زمين سقوط كرده است (يعنى از درجه قرب خدا آنقدر

امر جامع ... فإذا استئذنوک لبعض شانهم فاذن لمن شئت منهم و استغفر لهم اللّه) خطا بودن ترک عرصه حل و فصل مسائل اجتماعى، به منظور رسیدگى به کارهاى شخصى - که

نقبا و اخذ ميثاق‌ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِيلِ‌: پس بتحقيق گمراه گشته و خطا نموده از راه راست و طريق واضح، و منحرف گشته از منهاج حق، ضلالتى كه هيچ شبهه

است. بنابراین توبه نصوح; یعنى، توبه خالصانه و صادقانه. ۲ - مؤمنان، هرگز از خطا و گناه مصون نبوده و نیازمند به توبه خالصانه به درگاه الهى اند. (یأیّها الذین

سال چهارم شده باشد، و سى شتر جوان كه داخل سال سوّم شده باشد، و ديه در قتل خطا، سى ناقه كه وارد سال چهارم شده باشد، و سى ناقه جوان كه داخل سال سوّم شده باشد،

بن مسلم گويد: از امام باقر عليه السّلام سؤال كردم: مكاتبى مردى را از روى خطا كشته است چه حكمى دارد؟ فرمود: چنانچه مولايش آن هنگام كه با او عقد مكاتبه مى‏بسته

قال : ابو الورد گويد: از امام باقر عليه السّلام پرسيدم مردى برده‏اى را از روى خطا كشته است حكم چيست؟ فرمود: قيمت غلام را بايد بپردازد، و از ده هزار درهم نبايد

كه نقل مى كنند كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده: «امت من بر خطا و ضلالت اتفاق و اجماع نمى كند» و نزد شيعه به اين است كه يا قول معصوم (عليه

(موى پيش سرش ) را گرفته (و به سوى عذاب مى كشانيم ). ۱۶ - همان ناصيه دروغگوى خطا كار! ۱۷ - سپس هر كه را مى خواهد صدا بزند (تا ياريش كند). ۱۸ - ما هم به زودى

می‌شود، و پیامبرش (هم) میان شماست‌؟ و هر کس به (وسیله‌ی) خدا (از هر گونه خطا) عصمت و بازداری جوید، و راه خدا را پوید، بی‌چون به راهی راست هدایت شده است

ادراكات - كه عبارت است از ادراك هاى حاصل از حواس ظاهرى ما - سرشار است از خطا و غلط. شعله آتشگردان را به صورت دایره مى بينيم و حال آن كه آن طور نيست، و

دلالت كند بر اينكه انحراف ايشان قصدا و از روى عمد بوده و هيچ عذرى از قبيل خطا و يا جهل نداشتند. و جمله (( ذلك بانهم كذبوا باياتنا(( صفات رذيله ايشان را

موضوع ديگرى كه بايد به آن توجه داشت اين است كه «نسيان » و «خطا» با يكديگر فرق روشنى دارد. «خطا» معمولا به كارهائى گفته مى شود كه از روى غفلت و عدم توجه از

آنها مى‏دانند لذا بر اينها سجده نمى‏كنند، در حالى كه غلط مى‏گويند و دچار خطا شده‏اند زيرا ما هرگز غير خدا را نمى‏پرستيم (و مقصودمان از سجده بر اينها آنست

در تميز آن از باطل واجب باشد)، و بر هر صوابى نور برهان گماشته كه آن را از خطا جدا مى‏سازد. پس آنچه با كتاب خدا موافقت دارد، آن را بگيريد و آنچه با كتاب

پيروان مسيح سه دسته شدند، برخى او را خدا دانستند و پرستيدند و برخى او را خطا كار و كافر پنداشتند و برخى بعقيده حق پا برجا بودند و بامامتش قائل شدند، و

مبعوث كرده و حفظ ميكند و نصرت ميدهد و كلامى چون قرآن بر من نازل كرده و از خطا و لغزشم نگه ميدارد و گواهى جانشينانم به برترى علم و صفات و كمال آنهاست بر

پياپى در قتل خطا براى كسى كه امكان آزاد كردن بنده را نداشته باشد. و اين به مقتضاى قول خداى عزّ و جلّ است كه فرمود: و كسى مؤمنى را از روى خطا بكشد، پس ميبايد

قطعى ميدهد شبهه‏بافى او مثل تار بافتن عنكبوتست، خودش نميداند درست رفته يا خطا كرده، گمان نكند در آنچه او منكر است دانشى وجود داشته باشد و جز معتقدات خويش

مطلب اين است كه اهل باديه و صحرانشينان (چون سرمايه‏شان شتر بود) در ديه قتل خطا صد شتر ميستاندند از عاقله قاتل، براى هر شترى يك صد درهم حساب مى‏شد و اين رويهم

ديده بصيرت بگشا و تأملى نما تا بر تو ظاهر شود كه تفضيل غير بر آن سرور، محض خطا و عين ضلالت و گمراهى است. فى الطّاير المشوىّ اوفى دلالة لو استيقظوا من غفلة

«آن درخت، درخت زيتونى است كه نه در جانب شرقى معموره است (چون درياى چين و خطا «۳») و نه در طرف غربى معموره‏ __________________________________________________

در ايمان و اخلاصشان نداشت هفتاد نفر براى رفتن به ميقات برگزيد انتخابش به خطا رفت و بجاى هفتاد نفر با ايمان هفتاد نفر منافق برگزيد و قرآن درباره اش فرموده :

نميشود، مگر آن كه اطلاعات تازه ترى پيدا كند، و بفهمد كه اراده و حكم اولش خطا بوده ، آنگاه برخلاف حكم اولش حكمى كند، و يا بر خلاف رويه اولش ‍ روشى پيش بگيرد

أَولٰدَكُم خَشيَةَ إِملٰقٍ نَحنُ نَرزُقُهُم وَ إِيّاكُم إِنَّ قَتلَهُم كانَ خِطـًٔا كَبيرًا (٣١)

و آله و سلّم» نزد مشركان داشت، آمرزيده شد. يعنى ديگر نتوانستند دست از پا خطا كنند. مأمون عرضه داشت: خدا خيرت دهد، يا اباالحسن! و در تفسير عياشى، از منصور

حضرت فرمود: بردبارى بر خشم چيره گردد، و مهر بر غضب، و صدقه (كارهاى خير) بر خطا (و كارهاى بد) پيروز باشد، سپس امام صادق عليه السّلام فرمود: چه بسيار مانند

واقعه، امتحانى بوده كه ما، وى را با آن بيازموديم و فهميد كه در طريقۀ قضاوت، خطا رفته. پس از پروردگار خود، طلب آمرزش كرد، از آنچه از او سرزده و بى درنگ، به

داده اند كه برگشت آن ها به اين است كه قرآن در آراء و نظريات و تعليماتش ‍ به خطا رفته، و از طرف مسلمانان پاسخ ‌هایى به اين اشكالات داده اند، كه در حقيقت برگشتش

همين جهت، بايد از دنيايشان براى آخرتشان توشه برگيرند، اما كفار راه را به خطا رفتند، و سرانجام به راه هلاكت افتادند. «اللَّهُ لَطِيف بِعِبَادِهِ يَرْزُقُ

جمله : «فمن خاف من موص جنفا او اثما...» الخ ، فرمود: جنف اين است كه بسوى خطا گرائيده باشد از اين جهت كه نداند اينكار جائز است . و در تفسير قمى از امام

اين رو پيغمبران و دانشمندان بعد از شناختن اين مطلب گفتند: دوستى دنيا سر هر خطا و گناهست و دنيا دو گونه است: دنياى رساننده و دنياى ملعون (يعنى دنيائى كه انسان

أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ عَنِ اَلْمُحْرِمِ يُصِيبُ اَلصَّيْدَ بِجَهَالَةٍ أَوْ خَطَإٍ أَوْ عَمْدٍ أَ هُمْ فِيهِ سَوَاءٌ قَالَ لاَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا

اَلْمُحْرِمُ اَلصَّيْدَ خَطَأً فَعَلَيْهِ اَلْكَفَّارَةُ فَإِنْ أَصَابَهُ ثَانِيَةً خَطَأً فَعَلَيْهِ اَلْكَفَّارَةُ أَبَداً إِذَا كَانَ خَطَأً فَإِنْ أَصَابَهُ

چيزى در چيز ديگر است. و «شهاب» را از اين بابت «ثاقب» ناميده اند، كه از هدف خطا نمى رود و همواره به هدف مى خورد. ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۱۸۶ و مراد

و من قبله و المؤ تفكات بالخاطئة ). «خاطئة » به معنى خطا است (هر دو معنى مصدرى دارد) و مراد از خطا در اينجا شرك و كفر و ظلم و فساد و انواع گناهان است .

كسر داده مى‏شود، و راء آن مشدّد مى‏گردد. و شافعى گفته است كه: تشديد راء آن، خطا است-، موضعى است در ميان مكّه و طائف، كه به اين نام ناميده مى‏شود، به واسطه

پدر! حال براى ما استغفار كن ، و آمرزش گناهان ما را از خدا بخواه ما مردمى خطا كار بوديم، يعقوب فرمود: بزودى از پروردگارم جهت شما طلب مغفرت مى كنم كه او

مترجم- رحمه اللَّه- چنين است: «رافقى يا وافقى بنا بر اختلاف نسخ» كه هر دو خطا است. راه آن حضرت را ملاقات نمود و عرض كرد كه: فداى تو گردم، من در نزد خدا

را به اشتباه و خطا انداخته بوديم و همان نسبتهاى سابق را بر ما تكرار مى كردند، همانطور كه خود آنها افراد نادان و بيخبر را به اشتباه و خطا مى افكنند و چهره

إِذَا قَتَلَتْ أُمُّ اَلْوَلَدِ سَيِّدَهَا خَطَأً فَهِيَ حُرَّةٌ وَ لاَ تَبِعَةَ عَلَيْهَا وَ إِنْ قَتَلَتْهُ عَمْداً قُتِلَتْ بِهِ

مُحْرِمٌ يَعْبَثُ بِهَا فَيَنْتِفُ مِنْهَا اَلطَّاقَاتِ يَبْقَيْنَ فِي‏ يَدِهِ خَطَأً أَوْ عَمْداً فَقَالَ لاَ يَضُرُّهُ‏

عليه » معنايش اين است كه مردم عليه او همدست شدند. و ليكن اين وجه را مردود و خطا دانسته اند. يكى ديگر گفته : از باب تفعيل و از مصدر تعقيب است كه به معناى دنبال

إِذَا قَتَلَتْ أُمُّ اَلْوَلَدِ سَيِّدَهَا خَطَأً فَهِيَ حُرَّةٌ وَ لَيْسَ عَلَيْهَا سِعَايَةٌ

فَأَمَّا مَا رَوَاهُ‏ إِذَا قَتَلَتْ أُمُّ اَلْوَلَدِ سَيِّدَهَا خَطَأً سَعَتْ فِي قِيمَتِهَا

عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ أُمَّهُ أَ يَرِثُهَا قَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً وَرِثَهَا وَ إِنْ كَانَ عَمْداً لَمْ يَرِثْهَا

اعمالى متعاقب هم انجام مى دهد يكى به خطا مى رود در جاى ديگر راه صواب را مى پيمايد، تا به تدريج در تشخيص صواب از خطا و خير از شر و نفع از ضرر مهارتى كسب

نرزقهم و اياكم ): «چرا كه قتل آنها گناه بزرگى بوده و هست » (ان قتلهم كان خطا كبيرا). از اين آيه به خوبى استفاده مى شود كه وضع اقتصادى اعراب جاهلى آنقدر

‌است‌ ‌که‌ خواست‌ قصاص‌ كند ‌ يا ‌ ديه‌ بگيرد ‌ يا ‌ عفو كند و ‌در‌ قتل‌ خطا بايد بنده‌اي‌ آزاد كند و ديه‌ ‌هم‌ بدهد و تفصيل‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ اينها ‌در‌

ياد سخن پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) افتادم كه فرمود: دست از پا خطا مكن و برگرد، و تنها خبر براى من بياور، من باز گشتم و ماجرا را عرض كردم . پيامبر

مقصود را از آن بفهمد، و يا سخنى كه جدا كننده خصمان باشد؛ به سبب تميز صواب از خطا و حق از باطل و صحيح از فاسد؛ چه فصل، به معنى بريدن و جدا كردن و جدا شدن است،

وَالِدَهُ وَ لاَ يَرِثُ اَلرَّجُلُ اَلرَّجُلَ إِذَا قَتَلَهُ وَ إِنْ كَانَ خَطَأً

خود خالى نيست و گفتيم كه مسلما آدمى در اين مشاهده و حضور خطا ندارد، و اگر هم احيانا دچار خطا شود خطايش در طرز تفسيرى است كه بر حسب نظريه علمى و بحث فكرى

را تسديد فرموده بود، و موفّق و مؤيّد بود به روح القدس، كه لغزش نمى‏نمود و خطا نمى‏كرد در چيزى، از آنچه خلائق را به آن سياست و ادب مى‏فرمود، و به آداب خدا

عقلانی و شرعی) به دست آورده به زیان اوست. «پروردگارمان! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر. پروردگارمان! بار گرانی بر (دوش) ما مگذار، همچنان که بر (دوش)

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

من، بگو آمين خدايا مستجاب كن. خداش آمين گفت و با خود گفت: به خدا هرگز ريش خطا كار ترى چون خود نديدم كه پيام احتياج آورد و همه ضد و نقيض باشد و خدا آن را

آله و سلّم ) رسيدند و گفتند: اتبعنا و علينا وزرك ان كان خطا!: تو از آئين ما پيروى كن ، اگر بر خطا باشد، گناه تو به گردن ما پاسخ مى گويد: هيچكسى جز براى خود

اگر كسى عملى را قربه الى الله انجام دهد، و در عمل خطا كند، معذور است ، و خلاصه هيچ گناهى در صورت خطا گناه نيست و نيز دلالت دارد بر اينكه مغفرت به غير مورد

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ `۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

أُتِيَ‏ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع‏ بِرَجُلٍ قَدْ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً فَقَالَ‏ عَلِيٌّ ع‏ مَنْ عَشِيرَتُكَ وَ قَرَابَتُكَ فَقَالَ مَا لِي بِهَذِهِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

إِذَا قَتَلَتْ أُمُّ اَلْوَلَدِ سَيِّدَهَا خَطَأً فَهِيَ حُرَّةٌ وَ لاَ تَبِعَةَ عَلَيْهَا وَ إِنْ قَتَلَتْهُ عَمْداً قُتِلَتْ بِهِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي اَلرَّجُلِ إِذَا قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً فَمَاتَ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ إِلَى أَوْلِيَاءِ اَلْمَقْتُولِ مِنَ اَلدِّيَةِ إِنَّ اَلدِّيَةَ عَلَى وَرَثَتِهِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

المؤمنين بود. بنا بر اين، تعريف مترجم- رحمه اللَّه- از آن، به‏جايگاهى در كوفه، خطا است. (۲). و جِرّى به كسر جيم و راى مشدد، نوعى است از ماهى كه فلس ندارد. و

بار اشتباه كرده باشد مثلا تنها از ديدن زيد كراهت داشته و اما كسى كه دوبار خطا كرده يكى اينكه از ديدن اشخاص كراهت ورزيده ، و يكى هم اينكه دوستدار گوشه گيرى

سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً فِي‏ أَشْهُرِ اَلْحُرُمِ‏ قَالَ عَلَيْهِ اَلدِّيَةُ وَ صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي رَجُلٍ‏ أَسْلَمَ‏ ثُمَّ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ أَقْسِمُ اَلدِّيَةَ عَلَى نَحْوِهِ مِنَ اَلنَّاسِ مِمَّنْ‏ أَسْلَمَ‏ وَ لَيْسَ لَهُ مَوَالٍ‏

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي رَجُلٍ قَتَلَ أُمَّهُ قَالَ إِذَا كَانَ خَطَأً فَإِنَّ لَهُ نَصِيبَهُ مِنْ مِيرَاثِهَا وَ إِنْ كَانَ قَتَلَهَا مُتَعَمِّداً فَلاَ يَرِثُ مِنْهَا شَيْئاً

قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ مُدَبَّرٌ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً مَنْ يَضْمَنُ عَنْهُ قَالَ يُصَالِحُ عَنْهُ مَوْلاَهُ فَإِنْ أَبَى دُفِعَ إِلَى أَوْلِيَاءِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ يَجْعَلُ جِنَايَةَ اَلْمَعْتُوهِ عَلَى عَاقِلَتِهِ خَطَأً كَانَ أَوْ عَمْداً

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

أَحَدُهُمَا أَنَا قَتَلْتُهُ عَمْداً وَ قَالَ اَلْآخَرُ أَنَا قَتَلْتُهُ خَطَأً فَقَالَ إِنْ هُوَ أَخَذَ بِقَوْلِ صَاحِبِ اَلْعَمْدِ فَلَيْسَ لَهُ عَلَى

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

راستى و ايمان و اطاعت ترغيب مى فرمايد، و او است كه اشخاصى را كه در گناه و خطا مرده اند زنده مى گرداند و ايشان را پاك و منزه ساخته لائق تمجيد حضرت واجب الوجود

بار خدايا! هر آنچه پيش انداختم و پس انداختم و آنچه را غفلت كردم و به عمد خطا كردم و آنچه را سستى كردم و آنچه را عيانى كردم و آنچه را نهانى كردم برايم بيامرز،

سَأَلْتُ‏ أَبَا جَعْفَرٍ ع‏ عَنْ مُكَاتَبٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ مَوْلاَهُ حِينَ كَاتَبَهُ اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ

سَأَلْتُهُ عَنِ مُحْرِمٍ قَتَلَ زُنْبُوراً قَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ قُلْتُ لاَ بَلْ مُتَعَمِّداً قَالَ يُطْعِمُ شَيْئاً مِنْ طَعَامٍ‏

عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ وُقُوعِ اَلرَّجُلِ عَلَى اِمْرَأَتِهِ وَ هِيَ طَامِثٌ خَطَأً قَالَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‏ءٌ وَ قَدْ عَصَى رَبَّهُ‏

مَنْ أَوْصَى بِثُلُثِ مَالِهِ ثُمَّ قُتِلَ خَطَأً فَإِنَّ ثُلُثَ دِيَتِهِ دَاخِلٌ فِي وَصِيَّتِهِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ اِمْرَأَتَهُ خَطَأً وَ هِيَ عَلَى رَأْسِ اَلْوَلَدِ تَمْخَضُ قَالَ عَلَيْهِ اَلدِّيَةُ خَمْسَةُ آلاَفِ دِرْهَمٍ وَ عَلَيْهِ لِلَّذِي

سَأَلْتُ‏ أَبَا جَعْفَرٍ ع‏ عَنْ مُكَاتَبٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ مَوْلاَهُ‏ حِينَ كَاتَبَهُ اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ إِنْ هُوَ عَجَزَ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي رَجُلٍ أَوْصَى بِثُلُثِهِ ثُمَّ قُتِلَ خَطَأً قَالَ ثُلُثُ دِيَتِهِ دَاخِلٌ فِي وَصِيَّتِهِ‏

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

آدم را بعد از توبه اش بدار كرامت و سعادت برگردانيد، بلكه هر انسانى كه راه خطا پيموده ، اگر برگردد، و بسوى پروردگار خود رجوع كند، خدايتعالى او را بدار كرامت

قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ مُدَبَّرٌ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً مَنْ يَضْمَنُ عَنْهُ قَالَ يُصَالِحُ عَنْهُ مَوْلاَهُ فَإِنْ أَبَى دُفِعَ إِلَى أَوْلِيَاءِ

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً فِي اَلشَّهْرِ اَلْحَرَامِ قَالَ تُغَلَّظُ عَلَيْهِ اَلْعُقُوبَةُ وَ عَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ صِيَامُ

أَرْمِي اَلرَّجُلَ بِالشَّيْ‏ءِ اَلَّذِي لاَ يَقْتُلُ مِثْلُهُ قَالَ هَذَا خَطَأٌ ثُمَّ أَخَذَ حَصَاةً صَغِيرَةً فَرَمَى بِهَا قُلْتُ رَمَى اَلشَّاةَ فَأَصَابَ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

إِذَا قَتَلَتْ أُمُّ اَلْوَلَدِ سَيِّدَهَا خَطَأً سَعَتْ فِي قِيمَتِهَا

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي مُكَاتَبٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ عَلَيْهِ مِنْ دِيَتِهِ بِقَدْرِ مَا أُعْتِقَ وَ عَلَى مَوْلاَهُ مَا بَقِيَ مِنْ قِيمَةِ اَلْمَمْلُوكِ فَإِنْ

إِذَا قَتَلَتْ أُمُّ اَلْوَلَدِ سَيِّدَهَا خَطَأً فَهِيَ حُرَّةٌ لَيْسَ عَلَيْهَا سِعَايَةٌ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

أَحَدُهُمَا أَنَا قَتَلْتُهُ عَمْداً وَ قَالَ اَلْآخَرُ أَنَا قَتَلْتُهُ خَطَأً فَقَالَ إِنْ هُوَ أَخَذَ بِقَوْلِ صَاحِبِ اَلْعَمْدِ فَلَيْسَ لَهُ عَلَى

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً فِي اَلشَّهْرِ اَلْحَرَامِ قَالَ تُغَلَّظُ عَلَيْهِ اَلدِّيَةُ وَ عَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ صِيَامُ شَهْرَيْنِ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي مُكَاتَبٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ عَلَيْهِ مِنْ دِيَتِهِ بِقَدْرِ مَا أُعْتِقَ وَ عَلَى مَوْلاَهُ مَا بَقِيَ‏ مِنْ قِيمَةِ اَلْمَمْلُوكِ فَإِنْ

إِنِّي اِبْتَعْتُ أَرْضاً فَلَمَّا اِسْتَوْجَبْتُهَا قُمْتُ فَمَشَيْتُ خُطًا ثُمَّ رَجَعْتُ فَأَرَدْتُ أَنْ يَجِبَ اَلْبَيْعُ

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

وَ اِبْتَعْتُ أَرْضاً فَلَمَّا اِسْتَوْجَبْتُهَا قُمْتُ فَمَشَيْتُ خُطًا ثُمَّ رَجَعْتُ أَرَدْتُ أَنْ يَجِبَ اَلْبَيْعُ حِينَ اَلاِفْتِرَاقِ‏

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي اَلرَّجُلِ يَقْتُلُ عَبْدَهُ خَطَأً قَالَ عَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ صِيَامُ شَهْرَيْنِ وَ صَدَقَةٌ عَلَى سِتِّينَ مِسْكِيناً فَإِنْ لَمْ يَقْدِرْ

فِي اَلرَّجُلِ يَقْتُلُ اَلْعَبْدَ خَطَأً قَالَ عَلَيْهِ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ صِيَامُ شَهْرَيْنِ‏ مُتَتَابِعَيْنِ وَ صَدَقَةٌ عَلَى سِتِّينَ مِسْكِيناً قَالَ

قَتَلَ رَجُلاً عَمْداً فَقَالَ يُقْتَلُ بِهِ قَالَ قُلْتُ فَإِنْ قَتَلَهُ خَطَأً قَالَ فَقَالَ يُدْفَعُ إِلَى أَوْلِيَاءِ اَلْمَقْتُولِ فَيَكُونُ لَهُمْ

اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَةِ ثَمَانِيَةَ أَشْوَاطٍ مَا عَلَيْهِ فَقَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً اِطَّرَحَ وَاحِداً وَ اِعْتَدَّ بِسَبْعَةٍ

قَضَى‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فِي عَبْدٍ قَتَلَ حُرّاً خَطَأً فَلَمَّا قَتَلَهُ أَعْتَقَهُ مَوْلاَهُ قَالَ فَأَجَازَ عِتْقَهُ وَ ضَمَّنَهُ اَلدِّيَةَ

نِصْفَ مُكَاتَبَتِهِ تُفْقَأُ عَيْنُ اَلْحُرِّ أَوْ دِيَتُهُ إِنْ كَانَ خَطَأً هُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْحُرِّ وَ إِنْ كَانَ لَمْ يُؤَدِّ اَلنِّصْفَ قُوِّمَ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

فِي مُدَبَّرٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ إِنْ شَاءَ مَوْلاَهُ أَنْ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِمُ اَلدِّيَةَ وَ إِلاَّ دَفَعَهُ إِلَيْهِمْ‏ يَخْدُمُهُمْ فَإِذَا

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

سَأَلْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ عَنْ مُدَبَّرٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ رُوِّيتُمْ فِي هَذَا قَالَ قُلْتُ رُوِّينَا عَنْ‏ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ

عَمْدُ اَلصِّبْيَانِ خَطَأٌ تَحْمِلُهُ اَلْعَاقِلَةُ

اَلصَّفَا وَ اَلْمَرْوَةِ ثَمَانِيَةَ أَشْوَاطٍ مَا عَلَيْهِ فَقَالَ إِنْ كَانَ خَطَأً طَرَحَ وَاحِداً وَ اِعْتَدَّ بِسَبْعَةٍ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

تَرْكِ اَلْعَوْدِ وَ يَسْتَغْفِرَ اَللَّهَ أَبَداً مَا بَقِيَ وَ إِذَا قَتَلَ خَطَأً أَدَّى دِيَتَهُ إِلَى أَوْلِيَائِهِ ثُمَّ أَعْتَقَ رَقَبَةً فَإِنْ لَمْ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

وَالِدَهُ وَ لاَ يَرِثُ اَلرَّجُلُ أَبَاهُ إِذَا قَتَلَهُ وَ إِنْ كَانَ خَطَأً

چهارتا» است وثوق داشته باشيم ، زيرا ممكن است احتمال دهيم كه حواس ما در درك آن خطا رفته باشد و همچنين نسبت به بديهى ترين قضايا از قبيل سفيدى برف و سياهى زغال

فِي مُدَبَّرٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ إِنْ شَاءَ مَوْلاَهُ أَنْ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِمُ اَلدِّيَةَ وَ إِلاَّ دَفَعَهُ إِلَيْهِمْ يَخْدُمُهُمْ فَإِذَا

فَأَصَابَ بَطْنَهُ فَشَقَّهُ فَمَا عَلَيْهِ فَقَالَ إِذَا كَانَ هَكَذَا فَهُوَ خَطَأٌ وَ كَفَّارَتُهُ عِتْقُ رَقَبَةٍ أَوْ صِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ

أَوْ قِصَاصٌ إِذَا كَانَ عَمْداً كَانَ دِيَةً أَوْ قِصَاصاً وَ إِذَا كَانَ خَطَأً كَانَ اَلدِّيَةُ وَ اَلْمُنَقِّلَةِ خَمْسَةَ عَشَرَ وَ اَلْجَائِفَةِ ثُلُثُ

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

در کتاب تهذيب الاحكام جلد ۵ كِتَابُ الْحَج‏ ۲۵ بَابُ الْكَفَّارَةِ عَنْ خَطَإِ الْمُحْرِمِ وَ تَعَدِّيهِ الشُّرُوط موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

نِصْفَ مُكَاتَبَتِهِ يُفْقَأُ عَيْنُ اَلْحُرِّ أَوْ دِيَتُهُ فَإِنْ كَانَ خَطَأً هُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْحُرِّ وَ إِنْ كَانَ لَمْ يُؤَدِّ اَلنِّصْفَ قُوِّمَ

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

فِي مُدَبَّرٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ إِنْ شَاءَ مَوْلاَهُ أَنْ يُؤَدِّيَ إِلَيْهِمُ اَلدِّيَةَ وَ إِلاَّ دَفَعَهُ إِلَيْهِمْ يَخْدُمُهُمْ فَإِذَا

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

مى دارد مى رسد تسليم مطلق نبودن دليل بر گمراهى است ، چرا كه فرمانش كمترين خطا و اشتباهى ندارد. و از اين گذشته فرمان او حافظ منافع خود انسان است ، و چيزى

كنيزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و (اگر تاكنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده ) خداوند همواره غفور و رحيم است . ۶۰ - اگر منافقين

كند و براى او عذابى بزرگ فراهم سازد و ظاهر آيه اين است كه تعمّد در برابر خطا است كه در آيه قبل حكم آن را بيان كرده است‏]». ۶- و متّهم كردن زنِ پارسا به

به من يشاء من عباده و هو الغفور الرحيم : ((اگر خداوند (براى امتحان يا كيفر خطا) زيانى به تو رساند هيچكس ‍ جز او آن را بر طرف نخواهد كرد، و اگر اراده خيرى

لازم بود در لباس ‍ امثال براى آنها شرح داديم . «شايد متذكر شوند» و از راه خطا به صراط مستقيم باز گردند (لعلهم يتذكرون ). با توجه به اينكه «مثل » در لغت

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

سَأَلْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ عَنْ مُدَبَّرٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ رُوِّيتُمْ فِي هَذَا اَلْبَابِ قَالَ قُلْتُ رُوِّينَا عَنْ‏ أَبِي

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

لِمَا لَا يَحِلُّ وَ التَّوْبَةِ عَنِ الْقَتْلِ إِذَا كَانَ عَمْداً أَوْ خَطَأ موضوعات :

مَا رَوَاهُ‏ سَأَلْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ عَنْ مُدَبَّرٍ قَتَلَ رَجُلاً خَطَأً قَالَ أَيَّ شَيْ‏ءٍ رُوِّيتُمْ فِي هَذَا اَلْبَابِ‏ قَالَ قُلْتُ رُوِّينَا

دستوراتى كه به ايشان وحى مى شود و نيز از خطاى در تلقى وحى و در حفظ آن معصوم از خطا هستند، نه فراموش مى كنند نه آن را كم و يا زياد مى نمايند و نه در ابلاغش به

كه شما نمى دانيد؟ (۹۶) گفتند: اى پدر! براى گناهان ما آمرزش بخواه ، كه ما خطا كار بوده ايم (۹۷) گفت : براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست ، كه او آمرزگار

مشكلات همان راهى معرفى مى كند كه يونس (عليه السلام ) پيمود، و آن اعتراف به خطا در پيشگاه حق ، و تسبيح و تنزيه و توبه و بازگشت به سوى او است . تفسير نمونه

ترديد براى افراد باقى نماند، و به همين دليل خدا پيامبران را معصوم از هر گونه خطا و اشتباه قرار داده تا هر گونه ترديد و دودلى را از دعوت آنان دور سازد. و در

به اين ميماند كه پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از هر گونه اشتباه و خطا و گناه نيز به خدا پناه مى برد، يعنى با استفاده از لطف خدا از اين خطرات مصون

هر انسان سليم العقل و درست فكرى واجب است كه در برابر قرآن خضوع نموده و هر خطا و لغزشى را از آن دور بداند (اگر چه چنين هم هست ) بلكه مى گوييم مفسر قرآن كتابى

بداند، جان خود را بخطر مى‏افكند، و كسى كه ببرسى وجوه آراء روى آورد، موارد خطا را باز ميشناسد. كسى كه بى‏توجّه بعواقب امور خود را بورطه مشكلات آن در افكند

نيستند، و انسانهاى نادان و بيخبرى كه آنها را پرستش ميكردند سخت در اشتباه و خطا بودند. ۳ - براى همه مردم اين حقيقت فاش گشت كه چگونه ممكن است نظام و شيرازه

، و كينه توزى عامل خونريزى و جنايات ديگر است . خودخواهى انسان را به ادامه خطا و اشتباه وامى دارد، و به هنگام وجود عوامل بيداركننده همه را خنثى مى كند. خودخواهى

ورزيدند به كسانى كه ايمان آوردند گفتند بياييد راه ما را پيروى كنيد و اگر راه ما خطا بود خطاى شما به گردن ما، با اين كه هيچ يك از خطاهاى خود را نمى توانند حمل

دروغ نيست گاهى مفاسد آنرا در بر دارد و سبب اغراء به جهل و افكندن مردم در خطا مى شود و از اين نظر گاه ممكن است به مرحله حرام برسد اما هر گاه نه چنين مفسده

ايجاد شده . و گاه از طريق خواب است . و به اين ترتيب در خوابهاى آنها هيچگونه خطا و اشتباهى رخ نمى دهد، و آنچه در خواب مى بينند درست همانند چيزى است كه در بيدارى

گذشته چيست ؟ (۵۱) گفت : علم آن نزد پروردگار من در كتابى است كه پروردگارم نه خطا مى كند و نه فراموش (۵۲) همان كه زمين را براى شما گهواره اى كرد و برايتان در

كه به آن علم نداشته باشد، اما براى پروردگار من كه عالم به حال ايشان است و خطا و تغيير در علمش راه ندارد و غيبت و زوال نمى پذيرد، اشكال و استبعادى ندارد

ديده است . اينجا است كه بايد پيامبران ، با علوم راستين و خالى از هر گونه خطا كه از مبدء وحى گرفته اند به ميان مردم بيايند، خطاهايشان را بر طرف سازند، آنجا