طه ١٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
ثُمَ‌ اجْتَبَاهُ‌ رَبُّهُ‌ فَتَابَ‌ عَلَيْهِ‌ وَ هَدَى‌

ترجمه

سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه‌اش را پذیرفت، و هدایتش نمود.

سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و هدايتش كرد
سپس پروردگارش او را برگزيد و بر او ببخشود و [وى را] هدايت كرد.
سپس خدا او را (به مقام نبوتش) برگزید و توبه او را پذیرفت و هدایتش فرمود.
آن گاه پروردگارش او را برگزید و توبه اش را پذیرفت و او را راهنمایی کرد.
سپس پروردگارش او را برگزيد و توبه‌اش را بپذيرفت و هدايتش كرد.
سپس پروردگارش باز او را برگزید و از او درگذشت و هدایتش کرد
سپس پروردگارش او را برگزيد و به مهر و بخشايش خويش بر او بازگشت و توبه‌اش بپذيرفت و او را راه نمود.
سپس پروردگارش او را (برای پیغمبری) برگزید و توبه‌اش را پذیرفت و (به سوی اعتذار و استغفار) رهنمودش کرد.
سپس پروردگارش او را برگزید. پس بر او برگشت و (وی را به رسالت) هدایت کرد.
سپس برگزید او را پروردگارش پس بازگشت بر او و هدایت کرد

But then his Lord recalled him, and pardoned him, and guided him.
ترتیل:
ترجمه:
طه ١٢١ آیه ١٢٢ طه ١٢٣
سوره : سوره طه
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِجْتَبَاهُ»: انتخابش کرد. به پیغمبریش برگزید. خدا با توفیق توبه او را به خود نزدیک فرمود (نگا: اعراف / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌ «122»

سپس پروردگارش او را برگزيد، پس (لطف خويش را) بر او باز گرداند و او را هدايت كرد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌ (122)

ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ‌: پس برگزيد خداى تعالى آدم را براى رسالت. فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌: پس رجوع فرمود بر او به لطف و رحمت و قرب و منزلت، و هدايت نمود او را به كلمات تلقينيه، يا به ذكر خود. و بنابر مطالب فوق، توبه از ترك اولى باشد، يا توبه انبياء بر سبيل خضوع و خشوع و انقطاع به سوى خدا، و غرض از آن تحصيل ثواب باشد، زيرا توبه بنفسه، طاعتى است از طاعات.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى‌ (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‌ (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى‌ (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى‌ (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى‌ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى‌ (120)

فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‌ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‌ (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى‌ (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‌ (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌ (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى‌ وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)

قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى‌ (126)

ترجمه‌

و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود

پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى‌

همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى‌

و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى‌

پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بى‌زوال‌

پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بى‌بهره ماند

سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود

گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مى‌افتد

و هر كس رو گرداند از


جلد 3 صفحه 531

دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا

گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا

گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.

تفسير

خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمه‌اى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين‌


جلد 3 صفحه 532

مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّه‌اند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.


جلد 3 صفحه 533

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ اجتَباه‌ُ رَبُّه‌ُ فَتاب‌َ عَلَيه‌ِ وَ هَدي‌ (122)

‌پس‌ ‌از‌ خروج‌ ‌از‌ بهشت‌ برگزيد خداوند پروردگار آدم‌ آدم‌ ‌را‌ ‌پس‌ قبول‌

جلد 13 - صفحه 116

فرمود توبه ‌او‌ ‌را‌ و هدايت‌ نمود ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ مجلّد اوّل‌ ‌اينکه‌ تفسير صفحه 502 ‌در‌ ذيل‌ آيه شريفه‌ (فَتَلَقّي‌ آدَم‌ُ مِن‌ رَبِّه‌ِ كَلِمات‌ٍ فَتاب‌َ عَلَيه‌ِ) مفصلا بيان‌ ‌شده‌ مراجعه‌ فرمائيد.

(ثُم‌َّ اجتَباه‌ُ رَبُّه‌ُ) برگزيده‌گان‌ خداوند ‌براي‌ رسالت‌ و خلافت‌ اللّه‌ انبياء هستند ‌که‌ ميفرمايد: (إِن‌َّ اللّه‌َ اصطَفي‌ آدَم‌َ وَ نُوحاً وَ آل‌َ إِبراهِيم‌َ وَ آل‌َ عِمران‌َ عَلَي‌ العالَمِين‌َ) آل‌ عمران‌ آيه 30 و مراد ‌از‌ آل‌ عمران‌ انبياء بني‌ اسرائيل‌، و ‌از‌ آل‌ ابراهيم‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ ‌است‌، و ‌از‌ عالمين‌ جميع‌ عوالم‌ امكانيست‌.

(فَتاب‌َ عَلَيه‌ِ) كلمه تاب‌ ‌اگر‌ متعدي‌ بالي‌ شود فعل‌ ‌عبد‌ ‌است‌ مثل‌ (إِنِّي‌ تُبت‌ُ إِلَيك‌َ) احقاف‌ آيه 14 و ‌اگر‌ متعدي‌ بعلي‌ شود مثل‌ همين‌ ‌آيه‌ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ قبول‌ توبه‌ فرمود و ‌در‌ باب‌ توبه‌ گفتيم‌: ‌که‌ وجوب‌ توبه‌ عقلي‌ و ارشاديست‌ اعمال‌ مولويّة ‌در‌ ‌او‌ نشده‌ و الا ترك‌ توبه‌ ‌در‌ ‌هر‌ ‌آن‌ يك‌ معصيت‌ ميشود و مليونها معصيت‌ ‌است‌ و منافيست‌ ‌با‌ آيه شريفه‌ (وَ مَن‌ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزي‌ إِلّا مِثلَها) انعام‌ آيه 161 و امّا قبول‌ توبه‌ ‌بر‌ خداوند، بعضي‌ گفتند: وجوب‌ عقلي‌ دارد چون‌ حسن‌ ‌است‌ لكن‌ ‌هر‌ فعل‌ حسني‌ ‌تا‌ تركش‌ قبيح‌ نباشد ‌بر‌ خداوند واجب‌ نيست‌، بعضي‌ گفتند:

چون‌ وعده‌ قبول‌ داده‌ و خلف‌ وعده‌ قبيح‌ ‌است‌، لذا واجب‌ ‌است‌ اينهم‌ تمام‌ نيست‌، زيرا وعده‌ قبول‌ منوط بشرائطي‌ ‌است‌ ‌که‌ غالبا فاقد ‌آنها‌ ‌است‌ و بعقيده‌ ‌ما قبولي‌ توبه‌ ‌از‌ راه‌ تفضّل‌ ‌است‌، چنانچه‌ تمام‌ نعم‌ الهيه‌ دنيويّه‌ و اخرويّه‌ نسبت‌ ‌به‌ بنده‌گان‌ صالح‌ ‌از‌ راه‌ تفضّل‌ ‌است‌ فقط بنده‌ بايد قابليّت‌ تفضّل‌ داشته‌ ‌باشد‌ باندازه قابليّت‌ تفضّل‌ ميشود.

(وَ هَدي‌) آدم‌ ‌را‌ هدايت‌ فرمود: نخستين‌ انبياء ‌خود‌ قرار داد مقام‌ رسالت‌ باو عنايت‌ فرمود انبياء ‌را‌ ‌از‌ نسل‌ ‌او‌ قرار داد و ساير تفضّلات‌ و عنايات‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 122)- ولی از آنجا که آدم ذاتا پاک و مؤمن بود و در طریق رضای خدا گام بر می‌داشت، و این خطا که بر اثر وسوسه شیطان دامن او را گرفت جنبه استثنایی داشت، خداوند او را از رحمت خود برای همیشه دور نساخت، بلکه «بعد از این ماجرا پروردگارش او را برگزید و توبه‌اش را پذیرا شد و هدایتش کرد» (ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَیْهِ وَ هَدی).

نکات آیه

۱ - آدم(ع) درپى عصیان و تناول از درخت ممنوع، از کرده خویش پشیمان شد و به درگاه خداوند توبه کرد. (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه ) «جبایة» (ریشه اصلى «إجتبى»); به معناى جمع آورى کردن و به دست آوردن است. و «إجتباء» به معناى اصطفاء (خالص چیزى را برگزیدن) و اختیار است (لسان العرب). بنابراین «إجتباه ربّه» یعنى، خداوند علاقه هاى آدم به این سو و آن سو را قطع کرد و همه را براى خود جمع کرد و وى را براى خود خالص گردانید. این تعبیر حاکى از انقطاع کامل آدم(ع) از غیر خدا و توبه حقیقى او است.

۲ - خداوند، براى تربیت و رشد آدم، علاقه هاى غیر الهى را از او دور ساخت و وى را براى خود خالص گردانید. (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه )

۳ - پذیرش دوباره آدم(ع) و برگزیدن او از سوى خداوند، پس از گذشت مدتى از خطاى تناول از درخت ممنوع صورت گرفت. (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه ) «ثمّ» براى تراخى است و مى رساند که اجتباى الهى - که همان موفق ساختن آدم(ع) به توبه و انقطاع از غیر خدا بود - با تأخیر انجام پذیرفت.

۴ - برگزیدن آدم از سوى خداوند، پرتویى از ربوبیت او است. (ثمّ اجتبه ربّه )

۵ - خداوند با عطوفت و مهربانى توبه آدم را پذیرفت و گناه او را بخشید. (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه ) «تاب»; یعنى، رجوع کرد و به دلیل حرف «على» در آن معناى عطوفت و ترحم تضمین شده است; یعنى، خداوند در حالى به آدم توجه و عنایت کرد، که بر او عطوف و مهربان بود.

۶ - انقطاع کامل آدم(ع) از غیر خدا و معطوف شدن تمام توجه او به خداوند، زمینه ساز عنایت دوباره خداوند به آن حضرت بود. (اجتبه ربّه فتاب علیه ) حرف «فا» گویاى تفریع «تاب علیه» بر جمله قبل است که بر گردآمدن و جمع شدن همه علایق و وابستگى هاى آدم(ع) در توجه به خداوند دلالت داشت .

۷ - آدم(ع)، درپى برگزیدگى و آمرزیده شدن، از هدایت الهى نیز برخوردار گردید. (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه و هدى )

۸ - آدم(ع)، پس از آمرزش گناهش، راه رشد و تعالى خویش را بازیافت. (و هدى ) در آیه قبل آمده بود که آدم(ع) در پى نافرمانى و عصیان، از رشد و کمال خویش بازماند (غوى). فعل «هدى» در این آیه دلالت مى کند که خداوند آثار آن گمراهى را از میان برد و راه کمال و برگزیدگىرا به او نشان داد.

۹ - آدم(ع)، شخصیتى ارجمند در پیشگاه خداوند (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه و هدى )

۱۰ - پذیرش توبه آدم و راهنمایى او براى حرکت به سوى خدا، پرورشى الهى براى آدم و جلوه اى از ربوبیت خداوند بود. (ثمّ اجتبه ربّه فتاب علیه و هدى ) ارتباط واژه «ربّه» به فعل هاى «تاب» و «هدى»، گویاى برداشت یاد شده است و مراد از هدایت - به قرینه «اجتباه ربّه» - هدایت به سوى خداوند است.

موضوعات مرتبط

  • آدم(ع): آثار انقطاع آدم(ع) ۶; آثار عصیان آدم(ع) ۱; آدم(ع) و درخت ممنوعه ۱; آمرزش آدم(ع) ۵، ۸; برگزیدگى آدم(ع) ۲، ۳، ۴، ۷; تربیت آدم(ع) ۲، ۱۰; تکامل آدم(ع) ۲، ۸; توبه آدم(ع) ۱; عوامل پشیمانى آدم(ع) ۱ ; فضایل آدم(ع) ۹; قبول توبه آدم(ع) ۳، ۵، ۱۰; قصه آدم(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۷ ، ۸; منشأ اخلاص آدم(ع) ۲; هدایت آدم(ع) ۷، ۸، ۱۰
  • خدا: زمینه لطف خدا ۶; مهربانى خدا ۵; نشانه هاى ربوبیت خدا ۴، ۱۰
  • درخت ممنوعه: آثار تناول از درخت ممنوعه ۱
  • مهتدین :۷

منابع