الأعراف ١١
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَ قُلْنَا لِلْمَلاَئِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَکُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ |
ترجمه
الأعراف ١٠ | آیه ١١ | الأعراف ١٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَلَقْنَاکُمْ»: شما را آفریدیم. در اینجا مراد این است که: اصل شما یعنی نیای نخستینتان را آفریدیم (نگا: حجر / - ). صیغه جمع برای تعظیم آدم است که ابوالبشر است. «صَوَّرْنا»: صورتبندی و صورتگری کردیم. آدم را از خاک آفریدیم و جان به کالبدش دمیدیم و پیکر زیبا و قامت رعنا و اندیشه والا بدو دادیم. «إِلآّ إِبْلِیسَ»: مگر اهریمن. مستثنی منقطع است. زیرا که ابلیس از جنس فرشتگان نیست (نگا: کهف / و حجر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ... (۳) فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ... (۳) فَسَجَدَ الْمَلاَئِکَةُ کُلُّهُمْ... (۴) وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ... (۱) ثُمَ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ... (۰) قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ... (۵)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۲۵، سوره اعراف
- معناى تمكين انسان در زمين در جمله : (( و لقد مكناكم فى الارض ))
- سجده ملائكه براى جميع بنى آدم و براى عالم بشريت بوده است .
- بيان اين كه خلقت آدم در حقيقت ، خلقت جميع بشر بوده است و اشاره بهاقوال ديگرى كه در توجيه نسبت دادن خلقت آدم به همگان گفته شده است .
- ابليس با ملائكه بوده و فرقى با آنان نداشته و او و همه فرشتگان در مقامى قرارداشتند كه آن مقام ماءمور به سجده شده است .
- بيان اينكه مراد از امتثال و تمرد در امر ملائكه به سجود براى آدم و تمرد ابليس ، امورتكوينى است .
- تكبر و خودخواهى سرچشمه تمامى گناهان است .
- ملاك برترى در تكوينيات بستگى دارد به بيشتر بودن عنايات الهى واستدلال ابليس به برترى آتش غلط بوده است .
- وجوب امتثال امر الهى از جهت اين است كه امر، امر او است و دائر مدار مصالح و جهات خيرنيست
- توضيح در مورد اينكه امر ملائكه به سجده امرى تكوينى بوده است .
- كبريا خاص خداى سبحان است و از غير او تكبر پسنديده نيست .
- درخواست مهلت از خدا توسط ابليس
- محاصره انسان توسط شيطان از چهار طرف !
- مراد از (( مخلصين (( و (( شاكرين (( كه شيطان نمى تواند ايشان را بفريبد و اشارهبه طريقه گمراه كردن شيطان
- مراد از جمله (( الّا اءن تكوناملكين (( در خطاب به آدم و هوا
- اشاره به اهمال و قصور مفسرين در بحث از شيطان و شناختن او
- چند مطلب كه بايد در بحث از مساءله شيطان و حقايق دينى و تكوينى مربوط به آن بيانشود
- ۲- مراتب مختلف موجودات مقتضاى الهى است .
- ۳- آيات مربوط به داستان سجده آدم تصويرى است از روابط بين نوع انسانى و نوعملائكه و ابليس
- بهشت قبل از هبوط بهشت برزخى بوده نه بهشت جاويدان !
- قلمرو اغوا و اضلال شيطان ، ادراك انسانى و ابزار كار او عواطف و احساسات بشرى است .
- نحوه تصرفات ابليس در ادراك انسان
- ولايت شيطان بر آدميان در ظلم و گناه و ولايت ملائكه بر آدميان در اطاعت و عبادت
- بعضى از لشكريان ابليس از جنس بشرند
- خلاصه بحث درباره شيطان و وسوسه اندازى او
- بحث عقلى و قرآنى (مناظره اى كه شارح اناجيلنقل كرده و در تورات ذكر شده كه بين ابليس و ملائكه واقع شده است )
- در آفريدن خلايق و مخصوصا كفارى كه نتيجه خلقتشان خلود در آتش است چه حكمتى است ؟
- تكليف بندگان براى خدا چه سودى دارد؟!
- چرا خداوند انسان را بدون اينكه مكلف نمايدكامل نساخت و چرا او را كامل نيافريد؟
- تكليف ابليس و ملائكه به سجده بر آدم براى چه بود و لعن و عقاب ابليس بعد ازنافرمانى چرا؟
- پاسخ به دو شبهه ديگر
- بيان و توضيح جمله : (( لايسئل عما يفعل و هم يسئلون (( از نظر فلسفه و برهان و وحى
- اشاره به ابحاث ممتدّ متكلمان اشاعره و معتزله دربارهافعال خدا
- تقسيم علوم و مدركات انسان به : علوم كاشف از خارج و علوم اعتبارى و ذهنى
- فرق بين اين دو قسم از علوم
- جميع احكام عقلى از فعل خداوند اتخاذ شده است
- اشكالاتى كه بر راءى اشاعره در احكام نظرىعقل وارد است
- جريان احكام عقلى عملى در افعال خداى تعالى
- عقل نظرى در تشخيصهاى خود درباره معارف مربوط به خدا مصيب است .
- عقل عملى : جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبحافعال در احكام تشريعى
- آياتى كه جريان عقل نظرى و عقل عملى را در ناحيه پروردگار تاءييد مى كند
- بحث روايتى (رواياتى در مورد شيطان و تمرد تو از سجده بر آدم و وساوس وتصرفات او...)
- بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده است
- رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند.
- دو دسته روايات مربوط به تصرفات ابليس و كيفيت تصرف او در شعور آدمى
- ماجراى شگفت انگيز گفتگوى حضرت يحيى با ابليس
- بررسى گفتگوى ابليس با پيامبران الهى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «11»
و همانا ما شما را آفريديم، سپس به صورتبندى و چهرهنگارى شما پرداختيم، آنگاه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند، جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود.
نکته ها
در آيهى قبل، قدرت مادّى و سلطهى انسان بر زمين مطرح بود، ولى در اين آيه به مقام معنوى انسان اشاره شده كه همهى فرشتگان بر او سجده كردهاند.
وقتى همهى فرشتگان فرمانبردار خدايند و بر آدم سجده كردند، دريغ است كه انسان فرمان نبرد و براى خدا سجده نكند.
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
در اين آيه، دوبار همهى انسانها مخاطب قرار گرفتهاند، وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ... صَوَّرْناكُمْ امّا سجده براى حضرت آدم عليه السلام ذكر شده است، شايد اشاره به اين باشد كه همهى انسانها استعداد مسجود ملائكه شدن را دارند.
از اين آيه تا 14 آيهى بعد، به داستان حضرت آدم عليه السلام مربوط مىشود.
جلد 3 - صفحه 26
مردى يهودى از حضرت على عليه السلام سؤال كرد: «خداوند به ملائكه فرمود بر آدم سجده كنند، آيا از پيامبر اسلام نيز چنين احترامى كرده است؟» حضرت فرمود: «خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله فضيلتى بالاتر از اين داد، خداوند با آن عظمتى كه دارد همراه تمام فرشتگان، بر محمّد صلى الله عليه و آله صلوات مىفرستد و صلوات مؤمنان بر پيامبر را عبادت خود خوانده است». «1»
پیام ها
1- آفرينش انسان، در چند مرحله انجام گرفته است. «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ»
2- در انسان، استعداد و لياقت رسيدن به مقامى است كه مسجود فرشتگان شود.
«اسْجُدُوا لِآدَمَ»
3- سجده براى غير خدا، اگر بر اساس فرمان خدا باشد، شرك نيست. قُلْنا ... اسْجُدُوا لِآدَمَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «11»
«1» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الشكر، حديث 3 (جلد 2، صفحه 94)
جلد 4 صفحه 18
پس بيان نعمت ابتداء خلق آدميان فرمايد: وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ: و هر آينه بتحقيق خلق فرموديم پدر شما حضرت آدم عليه السّلام را از طين غير مصور، ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ: پس تصوير او نموديم. بنابراين معنى: 1- تنزيل و تصوير خلق آدم است به منزله خلق و تصوير همه، 2- ابتدا فرموديم به خلق شما بعد از تصوير شما به اين وجه كه خلق آدم نموديم بعد از آن تصوير او، و آنگاه شما را خلق و تصوير كرديم. 3- آفريديم شما را در اصلاب پدران شما، پس تصوير نموديم در ارحام مادران. 4- آفريديم ارواح شما را، پس تصوير اجساد شما كرديم. 5- آفريديم پدر شما كه آدم عليه السّلام است، پس تصوير شما كرديم در پشت او.
ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ: پس امر كرديم ملائكه را بعد از خلق و تصوير و نفخ روح در آدم، سجده كنيد سجده تعظيم و تحيت مر آدم عليه السّلام را. و بنابر آنكه مراد خلق و تصوير بنى آدم باشد نه آدم، ذكر «ثم» براى تأخير اخبار است. يعنى بعد از خلق و تصوير بنى آدم، خبر مىدهد كه ملائكه را امر فرموديم كه سجده كنيد آدم را، فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ: پس سجده كردند ملائكه آدم را مگر ابليس كه از روى حسد و كبر، لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ:
نبود از سجده كنندگان. اختلاف است در ملائكه. نزد بعضى، امر به تمام ملائكه بوده حتى جبرئيل و ميكائيل. و نزد جمعى، امر خاصه طايفهاى از ملائكه بود كه تطهير زمين از بنى جان نمودند. و نيز در سجده اختلاف است.
قول اصح آنكه: سجده ملائكه آدم را بر وجه تكريم و تعظيم الهى بود به جهت ثناء سبحانى؛ يا نظر به آنكه انوار طيّبه محمد و آل محمد عليهم السّلام در صلب آدم بود، لذا مسجود ملائكه شد:
و ادم مشكاة لمصباح نورهم
فلمّا تجلّى للملائكة خرّت
و انوارهم لمّا استقرّت بصلبه
له سجدت و القصد هم فى الحقيقة
جلد 4 صفحه 19
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «11»
ترجمه
و هر آينه بتحقيق آفريديم شما را پس تصوير نموديم شما را پس گفتيم مر فرشتگان را كه سجده كنيد مر آدم را پس سجده كردند مگر ابليس كه نبود از سجده كنندگان.
تفسير
خداوند پس از آنكه جسم آدميرا خلق فرمود مصوّر نمود او را بچشم و گوش و بينى و دهان و دست و پا و ساير اعضاء و جوارح پس ملائكه را امر فرمود كه سجده نمايند در برابر آدم پس اطاعت نمودند جز ابليس چنانچه در سوره بقره مشروحا گذشت و نسبت خلق و تصوير به بنى آدم باعتبار اصل آنها است با آنكه فرع هم تابع اصل است در تقدّم خلق بر تصوير و بنابر اين ترتيب در كلمه ثم محفوظ است و حاجت بحمل بر ترتيب در اخبار ندارد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد خَلَقناكُم ثُمَّ صَوَّرناكُم ثُمَّ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاّ إِبلِيسَ لَم يَكُن مِنَ السّاجِدِينَ «11»
و هراينه ما شما بشر را خلق كرديم پس از آن بشما صورت انساني داديم پس از آن گفتيم بملائكه که سجده كنيد براي آدم پس سجده كردند ملائكه مگر ابليس که نبود از سجده كنندگان.
وَ لَقَد خَلَقناكُم مراد خلق نوع بشر است که ابتداء بخلقت آدم شده بقرينه جملات بعد نه خلقت فرد فرد و مراد از خلقت اسكلت آدم است از گل قبل از افاضه صورت ثُمَّ صَوَّرناكُم صورت اقسامي دارد: صورت جنسيه، نوعيه، شخصيه. اما صورت جنسيه صورت جسم است که هر جسمي مركب است از ماده و صورت و مراد از ماده هيولاي اوليه است که مادة المواد گويند که بدون صورت تحققپذير نيست که گفتند شيئيت شيء بصورت است نه بماده ولي صورت بدون ماده قابل تحقق است مثل صور برزخيه که قالب مثالي باشد و مثل افلاطونيه لكن اينها داخل اجسام نيستند و تعبير از آنها بجواهر فرده ميكنند چنانچه عالم
جلد 7 - صفحه 280
عقول و نفوس و مجردات خالي از ماده و صورت هستند و فقط مركب از ماهيت و وجود هستند زيرا از ممكنات هستند و الممكن زوج تركيبي و فقط وجود صرف که خالي از ماهيت باشد وجود واجب الوجود است که صرف وجود و محض وجود و بحت وجود است و حدّي از براي وجود او نيست نه اول دارد نه آخر غير متناهي است عدّة و شدّة و مدّة.
و اما صورت نوعيه که تعبير از آن بنوع ميكنند که انواع را از يكديگر ممتاز ميكند مثل صورت انسانيه نظير فصل مميّز و فرق بين جنس و فصل با ماده و صورت اينست که جنس و فصل در ذهن وجود پيدا ميكند ولي ماده و صورت در خارج است لذا جنس و فصل بر يكديگر حمل ميشود ميگويي حيوان ناطق و تعبير بلا شرط ميكنند و كلي است و ماده و صورت شخصي و جزئي است و قابل حمل نيست نميگويي المادة صورة و تعبير ببشرط لا ميكنند.
و اما صورت شخصيه که امتياز افراد را ميدهد از يكديگر که صورت فرديه تعبير ميشود که گفتند الشيء ما لم يتشخص لم يوجد و اينکه صور شخصيه از عوارض است داخل در حقيقت نيست مثل صور جنسيه و فصليه و مراد از صوّرناكم همين صورت شخصيه است که بآدم افاضه شد.
ثُمَّ قُلنا لِلمَلائِكَةِ اسجُدُوا لِآدَمَ همان زماني که روح در كالبد آدم دميده شد چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد فَإِذا سَوَّيتُهُ وَ نَفَختُ فِيهِ مِن رُوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ ص آيه 72 فَسَجَدُوا جميع الملائكة كلّهم اجمعين.
تنبيه- سجده غير از پرستش است پرستش مختص بخدا است که تعبير بعبادت ميشود و مسئله توحيد عبادتي که مفاد كلمه طيّبه شريفه که تعبير بكلمه اخلاص و كلمه توحيد ميكنند (لا اله الّا اللّه) است و مشركين مثل عبده اصنام و شمس و قمر و گاو و آتش که سجده بآنها ميكنند بعنوان پرستش و عبوديت است
جلد 7 - صفحه 281
اما سجده که بامر الهي باشد مثل سجده ملائكه بآدم و سجده يعقوب و پسران بيوسف عين عبادت و اطاعت خدا است و ما احتياج نداريم که توجيه كنيم و بگوئيم آدم قبله بود يا سجده سجده شكر بوده غاية الامر در شريعت اسلام سجده بر غير خدا جايز نيست و لذا پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود اگر جايز بود ميگفتم زنها بشوهرها سجده كنند نه معنايش اينکه باشد که آنها را بپرستند إِلّا إِبلِيسَ که شيطان باشد که زير بار تعظيم بآدم نرفت و خود را بزرگتر و بهتر از او دانست که حقيقت تكبر همين است لَم يَكُن مِنَ السّاجِدِينَ و اينکه ملعون علاوه بر تكبر كافر بخدا شد به اينكه العياذ خدا نفهميده و بيجا امر كرده و اشتباه كرده بايد بآدم بگويد که بمن سجده كند زيرا من اشرف از آدم هستم لعنه اللّه
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 11)- ماجرای سرکشی و عصیان ابلیس! در هفت سوره از سورههای قرآن اشاره به آفرینش انسان و چگونگی خلقت او شده است.
در آیه مورد بحث، خداوند میگوید: «ما شما را آفریدیم، و سپس صورت بندی کردیم، بعد از آن به فرشتگان (و از جمله ابلیس که در صف آنها قرار داشت اگرچه جزء آنها نبود) فرمان دادیم، برای آدم (جدّ نخستین شما) سجده کنند» (وَ لَقَدْ خَلَقْناکُمْ ثُمَّ صَوَّرْناکُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ).
«همگی (این فرمان را به جان و دل پذیرفتند و) برای آدم سجده کردند، مگر ابلیس که از سجده کنندگان نبود» (فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ).
ج2، ص29
سجده فرشتگان برای آدم به معنی «سجده پرستش» نبوده است، زیرا پرستش مخصوص خداست، بلکه سجده در اینجا به معنی خضوع و تواضع است.
نکات آیه
۱- خداوند، خالق همه انسانهاست. (و لقد خلقنکم)
۲- خداوند، عطا کننده شکل و شمایل انسانى به انسانهاست. (ثم صورنکم)
۳- خداوند، مبدأ و منشأ انسانها (آدم) را آفرید و سپس به او صورت انسانى عطا کرد. (و لقد خلقنکم ثم صورنکم ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم) «خلقناکم» (شما را در گذشته آفریدیم)، خطاب به همه انسانهاست و چون همه انسانها پیش از فرمان سجده بر آدم آفریده نشده بودند، معلوم مى شود آن جمله ناظر به آفرینش چیزى است که مى توانسته مبدأ همگان باشد و به همین لحاظ آفرینش او آفرینش همه انسانها شمرده شده است فراز بعد (ثم قلنا ...) مى رساند که آن چیز همان شد که به «آدم ابوالبشر» معروف است. قابل ذکر است که دلالت آیه بر این که خود آن مبدأ یاد شده آدم(ع) شده باشد به صورت احتمال مطرح است.
۴- خداوند پس از خلقت آدم(ع)، از فرشتگان خواست تا بر او سجده کنند. (ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم)
۵- وجود فاصله زمانى بین آفرینش مبداء انسانها و اعطاى صورت انسانى به او (و لقد خلقنکم ثم صورنکم)
۶- وجود فاصله زمانى میان صورت دهى به منشأ انسانها و فرمان سجده بر آدم (ع) (ثم صورنکم ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم)
۷- همه فرشتگان پس از فرمان خدا، بر آدم (ع) سجده کردند. (قلنا للملئکة اسجدوا لأدم فسجدوا)
۸- آدم (ع) انسانى ارجمند و برتر از فرشتگان (ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم)
۹- ابلیس از سجده کردن بر آدم (ع) سرباز زد و از فرمان خدا تمرد کرد. (فسجدوا إلا إبلیس)
۱۰- روحیه ابلیس ناسازگار با سجده کردن بر آدم(ع) و خاضع شدن در برابر او (إلا إبلیس لم یکن من السجدین) جمله «فسجدوا إلا إبلیس» به روشنى مى رساند که ابلیس بر آدم (ع) سجده نکرد بنابراین جمله «لم یکن ...» اشاره به حقیقتى دیگر دارد و آن اینکه سجده نکردن وى مقطعى و به خاطر شرایط خاصى نبود بلکه نهاد وى از این عمل گریزان بوده است.
۱۱- ابلیس پیش از تمرد فرمان خدا، همپایه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود. (قلنا للملئکة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبلیس) از اینکه فرمان و خطاب خداوند به ملائکه (قلنا للملائکه اسجدوا) شامل ابلیس نیز مى شده، معلوم مى شود او همپایه فرشتگان بوده به گونه اى که از زمره آنان محسوب مى شده است.
۱۲- سجده فرشتگان بر آدم (ع) به منزله سجده آنان بر همه انسانها نبود. (و لقد خلقنکم ... ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم) سیر طبیعى آیه اقتضا مى کرد که پس از «ثم صورناکم» گفته شود «ثم أمرنا الملائکة بالسجود لکم» این تغییر سیاق یعنى تبدیل عام (کم) به خاص (آدم) مى تواند اشاره به این داشته باشد که آفرینش مبدأ انسانها به منزله آفرینش همگان بود ولى سجده ملائکه به منشأ و مبدأ انسانها سجده به همگان نبوده است.
۱۳- انسانها داراى زمینه هاى دستیابى به منزلتى فراتر از فرشتگان و شایسته شدن براى سجده ملائکه بر ایشان. (لقد مکنکم فى الأرض ... و لقد خلقنکم ... ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم) آیه قبل دلالت مى کند که مطالب عنوان شده در آیه مورد بحث که از جمله آنها سجده فرشتگان بر آدم (ع) است از نعمتهاى الهى براى همه انسانهاست. در حالى که نه سجده بر آدم به منزله سجده بر همگان است و نه سجده بر او نعمت براى دیگران، بنابراین، مى توان گفت جمله «قلنا للملائکه ...» پس از «خلقناکم» اشاره به این دارد که خداوند در همه انسانها این زمینه را ایجاد کرده است که بتوانند مسجود ملائکه بشوند.
۱۴- ایجاد زمینه هاى تکامل معنوى در انسانها از نعمتهاى خدا و سزاوار شکر و سپاسگزارى از اوست. (قلیلا ما تشکرون. و لقد خلقنکم ... ثم قلنا للملئکة اسجدوا لأدم)
روایات و احادیث
۱۵- عن أبى جعفر (ع) فى قوله: «و لقد خلقنکم ثم صورنکم»: اما «خلقناکم» فنطفة ثم علقة ثم مضغة ثم عظما ثم لحما، و اما «صورناکم» فالعین و الأنف و الأذنین و الفم و الیدین و الرجلین ... .[۱] از امام باقر(ع) درباره آیه «و لقد خلقناکم ...»، روایت شده است: مراد از «خلقناکم» مراحل مختلف آفرینش یعنى نطفه، خون بسته، آنگاه مضغه (چیزى شبیه گوشت جویده) و بعد استخوان و سپس گوشت است. و مراد از «صورناکم» شکل گرفتن با چشم، بینى، دو گوش، دهان، دست و پا مى باشد ... .
۱۶- عن أبى عبدالله (ع): إن الملائکة کانوا یحسبون أن إبلیس منهم و کان فى علم الله أنه لیس منهم فاستخرج الله ما فى نفسه بالحمیة فقال: «خلقتنى من نار و خلقته من طین».[۲] از امام صادق(ع) روایت شده است: فرشتگان گمان مى کردند ابلیس از آنهاست، ولى خداوند مى دانست که او جزء ایشان نیست و خود برتربینى درونى او را (به وسیله امر به سجده) آشکار نمود ... .
موضوعات مرتبط
- آدم (ع): برترى آدم (ع) بر ملائکه ۸; ترک سجده بر آدم (ع) ۹، ۱۰; خلقت آدم (ع) ۳، ۴; سجده بر آدم (ع) ۴، ۶; قصه آدم (ع) ۹; مقامات آدم (ع) ۴، ۷، ۸
- ابلیس: تکبّر ابلیس ۱۰; جنس ابلیس ۱۶; روحیه ابلیس ۱۰; عصیان ابلیس ۹، ۱۱; مقامات ابلیس ۱۱; مقامات سابق ابلیس ۱۱
- انسان: خالق انسان ۱; زمینه تکامل انسان ۱۴; سیماى انسان ها ۲، ۳، ۵; شخصیت انسان ۱۳; شکل بندى انسان ۱۵; مراحل خلقت انسان ۵، ۱۵; مقامات انسان ۱۳; منشأ خلقت انسان ۳، ۵
- تکامل: زمینه تکامل ۱۳
- خدا: اوامر خدا ۴، ۶، ۷; خالقیت خدا ۱، ۳; عطایاى خدا ۲، ۳; علم خدا ۱۶; نعمتهاى خدا ۱۴
- شکر: نعمت ۱۴
- شیطان: استکبار شیطان ۱۶
- عصیان: از خدا ۹، ۱۱
- ملائکه: سجده ملائکه بر آدم (ع) ۴، ۷، ۱۲; سجده ملائکه بر انسان ۱۳; ملائکه و ابلیس ۱۶
منابع