النحل ٨٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۹ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۷ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
وَ إِذَا رَأَى‌ الَّذِينَ‌ أَشْرَکُوا شُرَکَاءَهُمْ‌ قَالُوا رَبَّنَا هٰؤُلاَءِ شُرَکَاؤُنَا الَّذِينَ‌ کُنَّا نَدْعُو مِنْ‌ دُونِکَ‌ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ‌ الْقَوْلَ‌ إِنَّکُمْ‌ لَکَاذِبُونَ‌

ترجمه

و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند می‌بینند، می‌گویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را می‌خواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها می‌گویند: «شما دروغگو هستید! (شما هوای نفس خود را پرستش می‌کردید!)»

|و چون مشركان شريكان خود را ببينند گويند: پروردگارا! اينها همان شريكان ما هستند كه آنها را به جاى تو مى‌خوانديم. ولى شريكان اين سخن را به خودشان بر مى‌گردانند كه شما حقا دروغگوييد
و چون كسانى كه شرك ورزيدند، شريكان خود را ببينند مى‌گويند: «پروردگارا، اينها بودند آن شريكانى كه ما به جاى تو مى‌خوانديم». و[لى شريكان‌] قول آنان را رد مى‌كنند كه: «شما جدا دروغگويانيد.»
و چون مشرکان شریکان خود را مشاهده کنند گویند: بارالها، اینانند که ما به جای تو پرستش می‌کردیم (آنها را که ما را فریب دادند به جای ما مجازات کن)، شریکان جواب دهند که شما البته دروغ می‌گویید (ما هرگز شما را به پرستش خود نخواندیم).
و زمانی که مشرکان [در عرصه قیامت] بت هایشان را که شریکان خدا قرار داده بودند ببینند، می گویند: پروردگارا! اینان شریکانی هستند که ما آنها را به جای تو می پرستیدیم [و اینان سبب گمراهی ما شدند.] ولی شریکان به آنان پاسخ می دهند: یقیناً شما دروغگویید [؛ زیرا سبب گمراهی شما هوای نفس، کبر و لجاجت شما بود.]
و چون مشركان آنان را كه شريك خدا مى‌ساختند، ببينند، مى‌گويند: اى پروردگار ما، اينان شريكانى هستند كه ما به جاى تو آنها را مى‌خوانديم. آنان پاسخ مى‌گويند كه شما دروغ مى‌گوييد.
و چون مشرکان شریکانی را که [به جای خداوند] قائلند بنگرند، گویند پروردگارا اینان شریکانی هستند که ما به جای تو می‌پرستیدیم، آنگاه به آنان پاسخ دهند که شما دروغگویید
و چون كسانى كه شرك ورزيدند شريكان خويش را- بتها يا كسانى را كه شريك خدا گرفته بودند- ببينند گويند: بار خدايا، اينها شريكان مايند كه به جاى تو مى‌خوانديم آنها پاسخشان دهند كه شما دروغگوييد.
و هنگامی که مشرکان انبازهای خود را می‌بینند (که در دنیا آنها را معبودهای خویش می‌پنداشتند) می‌گویند: پروردگارا! اینها انبازهای ما هستند که (اشتباهاً در دنیا) به غیر از تو می‌پرستیدیم و (به فریادشان می‌خواندیم. پروردگارا برخی از عذاب ما را بدیشان حوالت گردان و از عذاب ما بکاه. چرا که ایشان بودند که ما را به عبادت خود می‌خواندند. معبودهای دروغین مشرکین پاسخ می‌دهند و) خطاب بدیشان می‌گویند: بی‌گمان شما دروغگوئید. (کی ما از شما خواسته‌ایم که ما را بپرستید و به فریادمان بخوانید؟! این خودتان بودید که به دنبال آرزوها و خیال‌پردازیها روان می‌شدید و بندگان ضعیف چون ما را معبود و فریادرس تصوّر می‌کردید).
و هنگامی که کسانی که شرک ورزیدند شریکان خود را ببینند گویند: «پروردگارمان! این‌هایند شریکان ما که (آن‌ها را) مادون تو می‌خوانده‌ایم.» پس (شریکان) گفته‌ی آنان را به سویشان می‌افکنند که: «شما دروغگویانید.»
و هنگامی که ببینند مشرکان شریکان خود را گویند پروردگارا اینانند شریکان ما که بودیم می‌خواندیم جز تو پس افکندند بسوی ایشان سخن را که شمائید همانا دروغگویان‌

And when the idolaters see their associates, they will say, “Our Lord, these are our associates whom we used to invoke besides You.” They will strike back at them with the saying, “Surely you are liars.”
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٨٥ آیه ٨٦ النحل ٨٧
سوره : سوره النحل
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کُنَّا نَدْعُو»: می‌پرستیدیم. به فریادشان می‌خواندیم و برآورنده آمالشان می‌دانستیم. در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «مِن دُونِکَ»: به جای تو. به غیر از تو. «أَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ»: سخنشان را به خودشان برمی‌گردانند. پاسخ سخنشان را می‌دهند و تکذیبشان می‌کنند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ «86»

وچون كسانى كه شرك ورزيدند، شركاى (پندارى) خود را (در قيامت) ببينند، گويند پروردگارا اينان شريكان (خيالى) ما بودند كه ما به جاى تو مى‌خوانديم (ولى شركا به سخن آمده) حرف آنان را به خودشان برگردانده (وپاسخشان دهند) كه شما بدون شك دروغگوييد.

جلد 4 - صفحه 565

نکته ها

بر طبق روايات، در قيامت، مواقف مختلفى است؛

در بعضى مواقف مُهر بر لب خورده و دست و پا گواهى مى‌دهند.

در موقفى ديگر، ناله‌ها و استمدادها بلند است.

در موقفى ديگر، انسان به دنبال آن است كه گناه خود را به گردن ديگران بيندازد. مثلًا به شيطان مى‌گويد: تو مرا به كفر و شرك وادار كردى، و شيطان در پاسخ مى‌گويد: من از روز اوّل با شرك شما مخالف بودم. «إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ» «1»

گاهى مقصّر را بت‌ها مى‌داند، ولى آنها نيز تبرّى مى‌جويند. «وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ» «2» حتّى خداوند به حضرت عيسى خطاب مى‌كند: آيا تو به مردم گفتى كه تو و مادرت را معبود قرار دهند؟ و عيسى در پاسخ مى‌گويد: تو از هر شريكى منزّهى، ... اين مردم به سراغ جنّ رفتند و هرگز من كسى را به سوى غير تو دعوت نكرده‌ام. «قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لِي بِحَقٍّ» «3» ودر آيه مورد بحث نيز، موجوداتى كه شركاى خدا قرار گرفته شده‌اند، از مشركان تبّرى مى‌جويند و آنها را تكذيب مى‌كنند.

پیام ها

1- خداوند شريك ندارد، مشركان براى او شريك مى‌پندارند. «شُرَكاؤُنَا» و نفرمود: «شركاء الله»

2- وحشت قيامت باعث مى‌شود كه انسان براى رهايى خود، بار را به دوش ديگران بيندازد. «هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا»

3- معبودهاى ساختگى نيز در قيامت، محشور مى‌شوند. «هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا»

4- در قيامت، براى دفاع از خود، بت‌ها نيز به سخن در آيند. فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ‌ ...

5- بت‌ها لياقت خود را براى پرستش تكذيب مى‌كنند وبه بت‌پرستان مى‌گويند:


«1». ابراهيم، 22.

«2». فاطر، 14.

«3». مائده، 116.

جلد 4 - صفحه 566

شما در واقع خيالات خود را پرستش مى‌كرديد. «فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ (86)

بعد از آن حال مشركين را در قيامت اخبار فرمايد:

وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا: و چون ببينند آنان كه شرك آوردند به خداى تعالى. شُرَكاءَهُمْ‌: شريكان خود را روز قيامت، يعنى اصنامى كه آنها را شريك حق مى‌دانستند، يا شياطين جن و انس كه شريك ايشان شده در كفر، و آنها را به كفر داشته‌اند. قالُوا رَبَّنا: گويند مشركين اى پروردگار ما: هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا: اين گروهند شركاء ما. الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ‌: آنان كه بوديم ما كه مى‌پرستيديم به غير از تو و شريك ساختيم در الهيت و عبوديت، و گمراه كردند ما را از دين تو، پس تحميل نما بعض عذاب ما را بر آنها. اين اعتراف ايشان است به آنكه در اين امر خطا نمودند.

فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ‌: پس بيفكنند و القاء نمايند به سوى همه ايشان سخن را، يعنى حق تعالى اصنام را گويا گرداند تا زود ايشان را جواب دهند، و همچنين ساير معبودان گويند: إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ‌: بدرستى كه شما دروغ گويانيد، يا شما ما را نمى‌پرستيديد بلكه هواى نفس خود را پيروى و ستايش مى‌كرديد و هرگز ما شما را امر نكرديم به پرستش خود.

تفسير تبيان‌ «1» نقل نموده كه نصارى و يهود و بنى مدلج، چون عيسى و عزير و ملائكه را در بهشت ببينند و خود در جهنم باشند، گويند: خدايا ما اينان را مى‌پرستيديم به امر ايشان. پس آن دو پيغمبر و ملائكه گويند: شما دروغ‌


«1» تبيان، جلد 2، صفحه 416.

جلد 7 - صفحه 262

مى‌گوئيد. ايشان شرمنده و مخذول گشته، حجت بر آنها لازم آيد، و انديشه ديگر كنند، و مسلم است هيچ انديشه و فكر، روز قيامت فايده ندارد.

تو پيش از عقوبت در عفو كوب‌

كه سودى ندارد فغان زير چوب‌

هر فكرى باشد، در اين دنيا بايد كه محل تدارك و كشت باشد و آخرت مورد نتيجه و جزا خواهد بود (وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌ وَ أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرى‌). «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا رَأَى الَّذِينَ أَشْرَكُوا شُرَكاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكاذِبُونَ (86) وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ يَوْمَئِذٍ السَّلَمَ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ (87) الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما كانُوا يُفْسِدُونَ (88) وَ يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهِيداً عَلى‌ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‌ لِلْمُسْلِمِينَ (89) إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي الْقُرْبى‌ وَ يَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (90)

ترجمه‌

و چون به بينند آنانكه شرك آوردند انبازانشان را گويند پروردگار ما اينها انبازان مايند كه بوديم ميخوانديمشان غير از تو پس توجّه دهند آنها بسويشان گفتار را كه شما هر آينه دروغگويانيد

و اعلام نمايند بسوى خدا در آنروز تسليم را و نابود شود از آنها آنچه بودند كه افتراء ميزدند

آنانكه كافر شدند و باز داشتند از راه خدا بيفزائيم آنها را عذابى بالاى عذاب براى آنچه بودند كه افساد مينمودند

و روز كه بر مى‌انگيزيم در هر امّتى گواهى را بر آنها از خودشان و بياوريم تو را گواه بر آنها و نازل نموديم بر تو كتاب را كه بيانى روشن است براى هر چيزى و هدايت و رحمت و بشارت است براى مسلمانان‌

همانا خدا امر ميكند بعدالت و نيكوكارى و بعطا نمودن بخويشاوندان و نهى ميكند از كار زشت و ناپسند و ستمكارى پند ميدهد شما را باشد كه شما پند گيريد.

تفسير

- وقتى كه قيامت كبرى بر پا شود و اهل شرك در پيشگاه الهى حاضر گردند مشاهده نمايند معبودهاى باطل خودشان را كه شريك قرار داده بودند آنها را با خدا در عبادت و اطاعت از اصناف بتها و شياطين و باين مناسبت اضافه شركاء بآنها شده يا بمناسبت آنكه اهل شرك معبودهاى باطل خودشان را شريك قرار ميدادند در زرع و انعام خودشان و در هر حال شركاء اختراعى و جعلى آنها بودند در اينموقع براى تعجّب از حال آنها يا بتصور آنكه شمّه‌اى از تقصير خودشان را مستند بآنها نمايند ميگويند پروردگارا اينها شركاء ما بودند كه ما بادّعاء آنها مغرور شديم و عبادت و اطاعت آنها را كرديم لذا خداوند بآنها قدرت گفتار و اذن در جواب ميدهد و ميگويند اينها دروغ گويند ما آنها را دعوت بعبادت خودمان نكرديم اينها بهواى نفس خودشان عبادت ما را ميكردند و در واقع مطيع شهوات خود بودند و اهل شرك از در تسليم و انقياد وارد ميشوند و در آنروز بسوى خدا طرح صلح و سازش ميكنند با آنكه ديگر جاى آشتى را باقى نگذارده‌اند و در دنيا هر چه خواسته‌اند كرده‌اند و گم گشته و نابود و ضايع و باطل ميشود و از دست آنها ميرود هر دروغ و افترائى كه بخدا زده‌اند از اين‌


جلد 3 صفحه 309

قبيل كه بتها شريك خدايند و شفيع بندگان و ناصر و معين آنها و خداوند اين مقام را بآنها عنايت فرموده و خداوند كسانيرا كه علاوه بر كفر و عصيان مانع از هدايت و ارشاد عوام شده‌اند دو عذاب ميفرمايد يكى عذاب بر اصل كفر و ديگر عذاب بر منع اسلام كه عذاب دوّم فوق عذاب اوّل است بر حسب كيفيّت و كميّت براى فساد و افساد آنها و قمّى ره فرموده براى آنكه بعد از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كافر شدند و منع نمودند مردم را از متابعت امير المؤمنين عليه السّلام و بعضى عذاب فوق را بمارها و افعى‌ها و عقربهاى مانند فيل و شتر و قاطر تفسير نموده‌اند و در آنروز خداوند مبعوث ميفرمايد از هر امّت و جماعت و فرقه‌اى گواهى را بر آنها از بشر كه همجنس خودشان باشد و ظاهرا پيغمبران و اوصياء ايشانند در هر زمان تا گواهى دهند بر اعمال آنها براى اتمام حجّت و مزيد عزّت اهل ايمان و خفّت اهل طغيان و شاهد كلّ فى الكلّ على الكلّ پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و قمّى ره فرموده پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهادت ميدهد بر ائمه عليهم السلام و ايشان شهادت ميدهند بر مردم و شمه‌اى از اين بيان در سوره بقره و نساء گذشت و خداوند نازل فرموده است قرآن را بر پيغمبر اكرم براى بيان هر حكمى كه محتاج باشند بندگان بآن در اصلاح امور دنيا و آخرتشان از معارف و احكام و اخلاق و آداب و رسوم مستقلا و بتوسط پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام در هر زمان و براى هدايت و رحمت بر بندگان و بشارت اهل اسلام بنعيم بى‌پايان عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و اللّه ما ميدانيم آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در بهشت و آنچه در جهنّم است و آنچه در ما بين آنها است و همه در قرآن است و اين آيه را تلاوت فرمود و در كافى و غيره ضمن چند روايت از آنحضرت باين معنى تصريح شده و در يك روايت اثبات اختصاص آن بقرآن و نفى از تورية و انجيل شده است و در مجمع فرموده اين آيه دلالت دارد بر آنكه در هر عصر و زمانى بايد در ميان مردم كسى باشد كه قول آن حجّت باشد بر خلق نزد خداوند و بيشتر اهل علم موافقند با ما در اين اصل نهايت آنكه اختلاف ما با اهل خلاف در تعيين حجّت است حقير عرض ميكنم كه فخر رازى هم باين بيان استدلال بر حجّيت اجماع نموده ولى چون ديده بصيرت نداشته‌


جلد 3 صفحه 310

حجّت را نشناخته (اللهم عرّفنى حجّتك فأنّك ان لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى) آيا حجّتى غير از معصوم تصوّر ميشود و آيا معصومى غير از امام زمان كسى يافته يا مدّعى شده است الحمد للّه على وضوح الحجّه و الحجّة عليها و همانا خداوند امر ميكند بعدل كه ظاهرا ميانه روى در كليه امور و اخلاق و اجتناب از افراط و تفريط است و معامله و معاشرت با مردم بانصاف و مروّت و آنكه آنچه براى خود مى‌پسندد براى برادران و خواهران دينى خود بپسندد و بخواهد و رعايت حقوق ايشانرا بنمايد و نيز امر ميفرمايد باحسان كه ظاهرا شامل است نيكى بخود و خلق را از فعل واجبات و ترك محرّمات و تكميل درجات و اعانت بفقراء و ضعفاء و دستگيرى از آنها ببذل علم و مال و ارائه صلاح و فساد و آنچه موجب اصلاح امور دنيا و آخرت ايشان باشد خصوصا اقارب و ارحام كه صله آنها واجب و براى اهتمام مخصوص بذكر در كلام الهى شده‌اند و نهى ميفرمايد از فحشاء كه ظاهرا كار زشت و قبيحى است كه زشتى و قبح آن واضح و آشكار باشد مانند زنا و شرب خمر و دزدى و از منكر كه ظاهرا كار ناپسند و ناشايسته در نظر عقلاء و دانشمندان است و در صافى فحشاء را بتجاوز از حدود الهى و منكر را بآنچه ناپسند باشد بعقول تفسير نموده و فروق ديگرى هم براى تفاوت معناى فحشاء و منكر ذكر شده است و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشود نهايت آنكه فحشاء قبحش ظاهرتر است و نيز نهى فرمود از بغى كه ظلم و تطاول بر مردم بغير حقّ باشد در معانى و عيّاشى ره از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه عدل انصاف و احسان تفضّل است و قمّى ره فرموده عدل شهادتين و احسان امير المؤمنين عليه السّلام و فحشاء و منكر و بغى آن سه نفرند و باين معانى اخبار ديگرى هم نقل شده است كه معلوم است مراد بيان فردا كمل است چنانچه ذى القربى هم در بعضى روايات بائمه اطهار تفسير شده است و در بيان مقام جامعيّت اين آيه گفته‌اند اگر در قرآن نبود جز اين يك آيه صادق بود كه در آن تبيان هر شي‌ء است و اين معنى بر دانشمندان از تامّل در عموم معانى الفاظ شش گانه آن ظاهر خواهد شد و بموعظه الهيّه اتّعاظ و تذكّر حاصل خواهد گرديد.


جلد 3 صفحه 311

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


8

وَ إِذا رَأَي‌ الَّذِين‌َ أَشرَكُوا شُرَكاءَهُم‌ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا الَّذِين‌َ كُنّا نَدعُوا مِن‌ دُونِك‌َ فَأَلقَوا إِلَيهِم‌ُ القَول‌َ إِنَّكُم‌ لَكاذِبُون‌َ (86)

و زماني‌ ‌که‌ مشاهده‌ كردند كساني‌ ‌که‌ شرك‌ آوردند شركاء ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ قيامت‌ گفتند پروردگار ‌ما اينها شركاء ‌ما بودند كساني‌ ‌که‌ بوديم‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ميپرستيديم‌ ‌از‌ ‌غير‌ تو ‌پس‌ القاء ميشود بآن‌ شركاء ‌که‌ ‌در‌ جواب‌ مشركين‌ ميگويند ‌که‌ ‌شما‌ مشركين‌ محققا بوديد دروغگويان‌ وَ إِذا رَأَي‌ الَّذِين‌َ أَشرَكُوا اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ فرداي‌ قيامت‌ محشور ميشوند تمام‌ مشركين‌ ‌با‌ آلهه‌ ‌خود‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر چنانچه‌ دارد إِنَّكُم‌

جلد 12 - صفحه 171

وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ أَنتُم‌ لَها وارِدُون‌َ انبياء ‌آيه‌ 98 ‌که‌ دلالت‌ دارد ‌که‌ آنچه‌ اينها پرستش‌ ميكردند ‌با‌ ‌آنها‌ وارد جهنم‌ ميشوند و لذا خدمت‌ معصوم‌ اشكال‌ كردند ‌که‌ بعض‌ مشركين‌ پرستش‌ ملائكه‌ ‌ يا ‌ عيسي‌ ‌عليهم‌ السّلام‌ ميكردند ‌پس‌ مثل‌ عيسي‌ و ملائكه‌ ‌هم‌ داخل‌ جهنم‌ ميشوند حضرت‌ جواب‌ فرمود بخوان‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ‌که‌ ميفرمايد إِن‌َّ الَّذِين‌َ سَبَقَت‌ لَهُم‌ مِنَّا الحُسني‌ أُولئِك‌َ عَنها مُبعَدُون‌َ انبياء ‌آيه‌ 101 ‌پس‌ بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ جميع‌ اصنام‌ و شمس‌ و قمر و ساير الهه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ جهنم‌ وارد ميشوند و مشركين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مشاهده‌ مي‌كنند و لذا ‌در‌ همان‌ سوره‌ انبياء ‌پس‌ ‌از‌ ‌آيه‌ قبل‌ مي‌فرمايد:

لَو كان‌َ هؤُلاءِ آلِهَةً ما وَرَدُوها وَ كُل‌ٌّ فِيها خالِدُون‌َ ‌آيه‌ 99 (شركائهم‌) بعض‌ مفسرين‌ ‌در‌ جهت‌ اضافه‌ شركائهم‌ چنين‌ گفتند ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ اموال‌ ‌خود‌ شريك‌ قرار ميدادند بقرينه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ جَعَلُوا لِلّه‌ِ مِمّا ذَرَأَ مِن‌َ الحَرث‌ِ وَ الأَنعام‌ِ نَصِيباً فَقالُوا هذا لِلّه‌ِ بِزَعمِهِم‌ وَ هذا لِشُرَكائِنا الايه‌ انعام‌ ‌آيه‌ 137 لكن‌ ‌اينکه‌ توهم‌ فاسد ‌است‌ بلكه‌ مراد ‌از‌ شركائهم‌ ‌يعني‌ شريك‌ ‌خدا‌ قرار دادند ‌در‌ الوهيت‌ و عبادت‌ چنانچه‌ ‌در‌ همان‌ ‌آيه‌ سوره‌ انعام‌ اضافه‌ بخود كردند وَ هذا لِشُرَكائِنا و ‌هم‌ چنين‌ ‌در‌ همين‌ ‌آيه‌ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَكاؤُنَا اينها هستند ‌که‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ شريك‌ قرار داديم‌ ‌در‌ الوهيت‌ الَّذِين‌َ كُنّا نَدعُوا مِن‌ دُونِك‌َ و عبادت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكرديم‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ بالوهيت‌ ميخوانديم‌.

فَأَلقَوا إِلَيهِم‌ُ القَول‌َ همان‌ اصنام‌ و ساير آلهه‌ ‌آنها‌ بزبان‌ ميايند و بمشركين‌ ميگويند.

إِنَّكُم‌ لَكاذِبُون‌َ مفسرين‌ چنين‌ تفسير كردند ‌که‌ ‌شما‌ دروغ‌ مي‌گوييد ‌که‌ ‌ما ‌شما‌ ‌را‌ اضلال‌ كرده‌ايم‌ و بشرك‌ انداخته‌ايم‌ ‌خود‌ باختيار ‌خود‌ ‌در‌ ضلالت‌ و شرك‌ افتاده‌ايد لكن‌ ‌اينکه‌ تفسير بنظر تمام‌ نيست‌ زيرا اينها همچه‌ دعوايي‌ نداشتند ‌تا‌ تكذيب‌ كنند ‌آنها‌ ‌را‌ بلكه‌ تكذيب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ اينكه‌ ‌ما ‌را‌ الهه‌ و شريك‌ خداوند ميدانستند دروغ‌ ميگفتند ‌ما هيچگونه‌ قدرتي‌ نداشتيم‌ و يك‌ جمادي‌ بيش‌ نبوديم‌ و ‌اينکه‌ تكذيب‌ اينها

جلد 12 - صفحه 172

بزرگ‌ترين‌ حجة ‌است‌ ‌بر‌ بطلان‌ مذهب‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ‌خود‌ طرف‌ اقرار كند ‌که‌ ‌من‌ آنچه‌ ميگويند نيستم‌ مثلي‌ ‌است‌ معروف‌ گفتند قاضي‌ ‌بر‌ حسب‌ شهادت‌ دو شاهد حكم‌ داد بموت‌ زيد مثلا و ‌بر‌ حسب‌ مذهب‌ عامّه‌ حكم‌ قاضي‌ واقع‌ ‌را‌ ثابت‌ ميكند ‌هر‌ چه‌ زيد فرياد زد ‌که‌ ‌من‌ زنده‌ام‌ گفتند مرده‌اي‌ و بايد ترا غسل‌ و كفن‌ و دفن‌ كنيم‌ (اشكال‌) چگونه‌ بتها و شمس‌ و قمر و امثال‌ اينها تكلّم‌ ميكنند! (جواب‌) همان‌ نحوي‌ ‌که‌ اعضاء و جوارح‌ شهادت‌ ميدهند ‌که‌ بآنها ميگويند وَ قالُوا لِجُلُودِهِم‌ لِم‌َ شَهِدتُم‌ عَلَينا قالُوا أَنطَقَنَا اللّه‌ُ الَّذِي‌ أَنطَق‌َ كُل‌َّ شَي‌ءٍ فصلت‌ ‌آيه‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 86)- در این آیه همچنان، سخن از آینده شوم مشرکان، به خاطر پرستیدن بتها است، می‌فرماید، در صحنه قیامت که معبودهای ساختگی

ج2، ص591

و انسانهایی که همچون بت پرستش می‌شدند در کنار پرستش کنندگان قرار می‌گیرند، «و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند می‌بینند، می‌گویند:

«پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو آنها را می‌خواندیم»! (وَ إِذا رَأَی الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ).

این معبودان نیز، ما را در این کار وسوسه کردند و در حقیقت شریک جرم ما بودند، بنابراین، سهمی از عذاب و مجازات ما را برای آنها قرار ده.

«و در این هنگام (به فرمان خدا) معبودان (به سخن در می‌آیند و) آنها می‌گویند: شما قطعا دروغگو هستید»! (فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ).

ما نه شریک خدا بودیم و نه شما را وسوسه کردیم و نه محکوم به پذیرش بخشی از مجازاتتان هستیم.

نکات آیه

۱- مشرکان، هنگام مواجه با معبودهاى دروغین خویش در قیامت، به مشاجره با آنان برمى خیزند. (و إذا رءا الذین أشرکوا شرکاءهم قالوا ربّنا هؤلاء شرکاؤنا)

۲- مشرکان، در قیامت با خداوند سخن مى گویند و از معبودهایشان شکایت مى کنند. (قالوا ربّنا هؤلاء شرکاؤنا) جمله «فألقوا إلیهم القول ...» مى تواند قرینه باشد بر اینکه سخن مشرکان (قالوا ...) به عنوان شکایت ادا مى شود.

۳- مشرکان، در قیامت به ربوبیت خداى یگانه، اقرار مى کنند. (قالوا ربّنا هؤلاء شرکاؤنا)

۴- مشرکان، در قیامت به گناه و خطا بودن شرک مستمر خویش اعتراف مى کنند. (هؤلاء شرکاؤنا الذین کنّا ندعوا من دونک)

۵- تلاش مشرکان در قیامت براى دخیل شمردن معبودهاى دروغینشان در گمراهى خویش * (و إذا رءا الذین أشرکوا شرکاءهم قالوا ربّنا هؤلاء شرکاؤنا الذین کنّا ندعوا من دونک) برداشت فوق، بر این احتمال استوار است که غرض مشرکان از نمایاندن معبودهاى دروغین خویش، کاستن از بار گناه خویش و نهاندن آن بر دوش معبودها باشد.

۶- ادعاى مشرکان در قیامت مبنى بر شریک بودن معبودها براى خدا، از سوى خود معبودها تکذیب خواهد شد. (فألقوا إلیهم القول إنکم لکذبون) شکوائیه مشرکان از معبودهایشان در قیامت (قالوا هؤلاء ...)، ممکن است به این خاطر باشد که آنان معبودها را عامل گمراهى خود قلمداد مى کنند. از این رو تکذیب معبودها مى تواند مربوط به همین ادعا باشد.

موضوعات مرتبط

  • اقرار: اقرار به ربوبیت خدا ۳ ; اقرار به گناه ۴
  • مشرکان: اقرار اخروى مشرکان ۳، ۴; تکذیب ادعاى مشرکان ۶; تکلم مشرکان با خدا ۲; تلاش اخروى مشرکان ۵; شکایت اخروى مشرکان ۲; عوامل گمراهى مشرکان ۵; مجادله اخروى مشرکان ۱; مشرکان در قیامت ۵، ۶; مشرکان و معبودان باطل ۱
  • معبودان باطل: تکذیبهاى معبودان باطل ۶; شکایت از معبودان باطل ۲; مجادله با معبودان باطل ۱; نقش معبودان باطل ۵

منابع