يس ٦٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۰۶ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ‌ بِمَا کُنْتُمْ‌ تَکْفُرُونَ‌

ترجمه

امروز وارد آن شوید و به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید!

|هم اكنون در شعله‌هاى آن بسوزيد به سزاى آن كه كفر مى‌ورزيديد
به [جرم‌] آنكه كفر مى‌ورزيديد، اكنون در آن درآييد.
امروز در آتش آن به کیفر کفرتان داخل شوید.
امروز به کیفر کفری که همواره می ورزیدید، در آن درآیید.
به سزاى كفرتان اينك در آن داخل شويد.
امروز به خاطر کفری که می‌ورزیدید، به آن درآیید
امروز به سزاى كافربودنتان در آن در آييد- يا به آتش آن بسوزيد-.
به سبب کفری که می‌ورزیدید، امروز به دوزخ وارد شوید و بدان بسوزید.
به (جرم) آنکه کفر می‌ورزیدید، اکنون آن را بیفروزید!
بچشیدش امروز بدانچه بودید ناسپاسی می‌کردید

Roast in it today, because you persistently disbelieved.
ترتیل:
ترجمه:
يس ٦٣ آیه ٦٤ يس ٦٥
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِصْلَوْهَا»: با دوزخ بسوزید و سوزش آن را بچشید. بدان وارد شوید (نگا: المختصر فی تفسیر القرآن، تفسیر نمونه، تفسیر صفوة البیان).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «64»

امروز وارد آن شويد و به خاطر كفرى كه داشتيد، به آتش آن بسوزيد.

نکته ها

«اصْلَوْهَا» از «صلى» به معناى آتش افروختن و در آتش وارد گشتن وملازم آن بودن است.

پیام ها

1- خداوند بارها وعده جهنّم داد، ولى كافران باور نكردند. «تُوعَدُونَ‌- تَكْفُرُونَ»

2- خداوند بر دوزخيان اتمام حجت نموده و پيوسته خطر دوزخ را به آنان ابلاغ كرده است. «كُنْتُمْ تُوعَدُونَ»

جلد 7 - صفحه 552

3- ورود كفّار به دوزخ با تحقير همراه است. (فرمان‌ «اصْلَوْهَا» براى تحقير و اهانت است.)

4- كفّار و دوزخيان هرگز از آتش جدا نخواهند شد. «اصْلَوْهَا الْيَوْمَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (64)

اصْلَوْهَا الْيَوْمَ‌: در آئيد و بچسبيد آن را امروز بر سبيل لزوم و خلود، بِما كُنْتُمْ‌

جلد 11 - صفحه 90

تَكْفُرُونَ‌: به سبب آنكه بوديد كه كافر مى‌شديد به خدا و تكذيب انبياء و كتب مى‌نموديد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61) وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ (62) هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63) اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (64) الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‌ أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (65)

وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى‌ أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66) وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى‌ مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ (67)

ترجمه‌

و آنكه بپرستيد مرا اينست راه راست‌

و بتحقيق گمراه كرد از شما خلق بسيارى را آيا پس نبوديد كه دريابيد بعقل‌

اينست دوزخى كه بوديد وعده داده ميشديد

برويد بمانيد در آن براى آنكه كفر ميورزيديد

امروز مهر مى‌نهيم بر دهنهاشان و سخن ميگويد با ما دستهاشان و گواهى ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند


جلد 4 صفحه 415

كسب ميكردند

و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند

و اگر بخواهيم برگردانيم صورتهاى آنها را در جاى خودشان پس نتوانند گذشتن را و نه برميگردند.

تفسير

از جمله خطاب خداوند بگناهكاران مذكور در آيات سابقه است كه بعد از نهى از عبادت شيطان امر بعبادت خود فرموده با توصيف آن به اين كه راه مستقيم بجانب بهشت اين است و بيان عداوت شيطان به اين كه تاكنون خلق كثيرى را از شما بنى آدم گمراه نموده بمعصيت يا كفر چرا نبايد تاكنون بعقل دريافته باشيد كه اطاعت هواى نفس و شيطان موجب گمراهى است شما كه منكر جهنّم بوديد اين آتش همان است كه انبياء و اولياء بشما وعده ميدادند كه در صورت معصيت خدا داخل در آن ميشويد امروز داخل شويد و بمانيد و ملازم با عذاب باشيد در آن براى كفرتان بخدا و تكذيبتان انبياء و اولياء را در دنيا و بعدا خداوند روى سخن را از آنها گردانده ميفرمايد در اين روز ما مهر خاموشى بدهان آنها مى‌نهيم و كارى ميكنيم كه قدرت بر انكار معاصى خودشان نداشته باشند باين كيفيّت كه دستها و پاهايشان را بسخن درميآوريم كه با ما تكلّم ميكنند و شهادت ميدهند باعمال ناشايسته‌ئى كه از آنها در دنيا صادر شده و با اينحال ديگر آنها نميتوانند منكر شوند با آنكه اراده انكار دارند مانند كسيكه دهانش مهر شده و زبانش بند آمده باشد اين معنى بنظر حقير رسيده ولى مفسّرين فرموده‌اند خداوند قوّه ناطقه را از زبان آنها ميگيرد و باعضاء ديگر ميدهد و بعضى گفته‌اند اين بعد از آنستكه منكر گناهان خود شدند و بعضى گفته‌اند علامتى در اعضاء آنها پيدا ميشود كه دلالت دارد بر صدور معصيت از آنها و قمّى ره نقل نموده كه چون روز قيامت شود و مردم را خداوند جمع فرمايد نامه عمل هر كس را بدست او دهد و آنها مينگرند و منكر ميشوند كه آن اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها را نكرديم و خدا از اين امر خبر داده آنجا كه فرموده روز كه مبعوث ميكند خدا آنها را تمامى پس قسم ميخورند براى او چنانچه قسم ميخورند براى شما و چون كار به اين جا ميكشد


جلد 4 صفحه 416

خدا زبان آنها را مهر ميكند و جوارح آنها نطق ميكنند بآنچه بودند كه بجا ميآوردند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه جوارح شهادت بر مؤمن نميدهند جز اين نيست كه شهادت ميدهند جوارح بر كسيكه مستحق عذاب شده امّا مؤمن پس عطا ميشود كتابش بدست راستش خدا فرموده پس امّا كسانيكه داده شده كتابشان بدست راستشان پس ايشان ميخوانند كتاب خودشان را و ستم كرده نميشوند ذرّه‌ئى و نيز خدا ميفرمايد و اگر بخواهيم محو و نابود و كور كنيم چشمهاى كفّار را پس راه معتاد خودشان را پيش گيرند و نبينند راه را و نه جهتى را كه ميخواهند بجانب آن سير نمايند و نه چيزهاى ديگر را و اگر بخواهيم صورت آنها را تغيير ميدهيم بيكى از حيوانات و قواء آنها را ميگيريم هر جا باشند بطوريكه از جاى خودشان نتوانند حركت كنند و بجاى ديگر منتقل شوند و نتوانند برگردند بجاى قبل از مسخ خودشان و بصورت قبل از آن كه داشتند يا آنكه برنميگردند از تكذيبشان انبياء و اولياء را با اينحال كه در خود مشاهده مينمايند براى توغّلشان در تعصّب و عناد پس مستحق امثال اين عقوبتها هستند ولى بناى ما با خلق بر تعجيل در عقوبت نيست و مكاناتهم بصيغه جمع نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


اصلَوهَا اليَوم‌َ بِما كُنتُم‌ تَكفُرُون‌َ (64)

بچشيد حرارت‌ جهنم‌ ‌را‌ ‌به‌ سبب‌ آنچه‌ بوديد كفر ميورزيديد.

اصلَوهَا ‌اينکه‌ ماده‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ معاني‌ بسياري‌ كردند و موارد استعمالش‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه گفتند بمعني‌ احترقوا بها ‌است‌ و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ فَسَوف‌َ نُصلِيه‌ِ ناراً نساء آيه 34 بمعني‌ نلقيه‌ ‌في‌ النار وَ يَصلي‌ سَعِيراً انشقاق‌ آيه 12 ‌يعني‌ ‌در‌ بيايد ‌در‌ آتش‌ سوزان‌ وَ تَصلِيَةُ جَحِيم‌ٍ واقعه‌ آيه 94

جلد 15 - صفحه 99

94 تلويح‌ و ‌در‌ آمدن‌ ‌در‌ جهنمست‌ أَولي‌ بِها صِلِيًّا مريم‌ آيه 71 سزاوارترند ‌به‌ انداختن‌ ‌در‌ جهنم‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ ماده‌ ‌است‌ صلوات‌ إِن‌َّ اللّه‌َ وَ مَلائِكَتَه‌ُ يُصَلُّون‌َ عَلَي‌ النَّبِي‌ِّ يا‌-‌ أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيه‌ِ وَ سَلِّمُوا تَسلِيماً احزاب‌ آيه 56 و ‌از‌ همين‌ ماده‌ ‌است‌ صلوات‌ مفروضه‌ و مندوبه‌ ‌که‌ نمازها ‌باشد‌ الَّذِين‌َ هُم‌ فِي‌ صَلاتِهِم‌ خاشِعُون‌َ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ عَلي‌ صَلَواتِهِم‌ يُحافِظُون‌َ مؤمنون‌ آيه 2 و 9 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ اليَوم‌َ اشاره‌ بيوم‌ القيمة ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بدون‌ حساب‌ و ميزان‌ ‌در‌ آتش‌ ميسوزانند چون‌ حساب‌ و ميزان‌ ‌براي‌ كسيست‌ ‌که‌ عمل‌ صالح‌ و صالح‌ ‌هر‌ دو داشته‌ ‌باشد‌ اما كساني‌ ‌که‌ هيچ‌ معصيتي‌ نداشته‌ باشند بدون‌ حساب‌ و ميزان‌ داخل‌ بهشت‌ و كساني‌ ‌که‌ هيچ‌ عمل‌ صالحي‌ ندارند بدون‌ حساب‌ و ميزان‌ داخل‌ جهنم‌.

بِما كُنتُم‌ تَكفُرُون‌َ كفر بمعني‌ ستر ‌است‌ ‌در‌ باب‌ كفّارات‌ كفّاره قتل‌ كفّاره صوم‌ كفّاره نذر و عهد و قسم‌ كفّاره ظهار ستر ميكند عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بشرط توبه‌ ‌در‌ آيه شريفه وَ يُكَفِّرُ عَنكُم‌ مِن‌ سَيِّئاتِكُم‌ بقره‌ آيه 273 ميپوشاند گناهان‌ ‌شما‌ ‌را‌ و كافر ‌را‌ كافر گفتند ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ حق‌ ‌بر‌ ‌او‌ مستور ‌است‌ ‌ يا ‌ حق‌ ‌را‌ ستر ميكند چه‌ ‌در‌ باب‌ توحيد ‌باشد‌ ‌که‌ شرك‌ مياورد و ‌ يا ‌ ‌در‌ باب‌ نبوت‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ معاد ‌باشد‌ ‌ يا ‌ ساير امور حقه‌ ‌در‌ دين‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 64)- پیامبران الهی یکی بعد از دیگری آمدند و شما را از چنین روز و چنین آتشی بر حذر داشتند، ولی شما همه را به شوخی و مسخره گرفتید.

«امروز در آن وارد شوید، و با آتش سوزان آن بسوزید که این جزای کفری است که داشتید» (اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ).

نکات آیه

۱ - فرمان تحقیرآمیز خداوند در قیامت به مجرمان و کافران براى رفتن به دوزخ (هذه جهنّم ... اصلوها الیوم) امر «اصلوها» براى تحقیر و اهانت است.

۲ - دوزخیان، هرگز از آتش دوزخ جدا نشده و پیوسته در آن خواهند سوخت. (اصلوها الیوم) «صلا» در اصل به معناى لزوم است. ازاین رو «اصلوها» به معناى «الزموها» (باید ملازم و هم راه عذاب دوزخ باشید) خواهد بود (لسان العرب و مجمع البیان).

۳ - کفر مستمر، سبب دوزخى شدن است. (اصلوها الیوم بما کنتم تکفرون) «باء» در «بما» براى سببیت و فعل مضارع «تکفرون» - به ویژه با آمدن فعل «کنتم» - بیانگر استمرار است.

۴ - انکار برپایى قیامت و دروغ پنداشتن آن، سبب کفر است. (هذه جهنّم الّتى کنتم توعدون . اصلوها الیوم بما کنتم تکفرون) در این آیه مفعول «تکفرون» ذکر نشده است; ولى به قرینه آیه قبل - که درباره وعده به عذاب دوزخ است - مفعول آن برپایى قیامت و وجود دوزخ خواهد بود.

موضوعات مرتبط

  • جهنم: جاودانگى در جهنم ۲; موجبات جهنم ۳
  • جهنمیان: عذابهاى جهنمیان ۲
  • قیامت: آثار تکذیب قیامت ۴
  • کافران: تحقیر اخروى کافران ۱; ورود کافران به جهنم ۱
  • کفر: آثار اصرار بر کفر ۳; موجبات کفر ۴
  • مجرمان: تحقیر اخروى مجرمان ۱; ورود مجرمان به جهنم ۱

منابع