غافر ٤٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۵۲ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
لاَ جَرَمَ‌ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي‌ إِلَيْهِ‌ لَيْسَ‌ لَهُ‌ دَعْوَةٌ فِي‌ الدُّنْيَا وَ لاَ فِي‌ الْآخِرَةِ وَ أَنَ‌ مَرَدَّنَا إِلَى‌ اللَّهِ‌ وَ أَنَ‌ الْمُسْرِفِينَ‌ هُمْ‌ أَصْحَابُ‌ النَّارِ

ترجمه

قطعاً آنچه مرا بسوی آن می‌خوانید، نه دعوت (و حاکمیّتی) در دنیا دارد و نه در آخرت؛ و تنها بازگشت ما در قیامت بسوی خداست؛ و مسرفان اهل آتشند!

|بى‌ترديد آنچه مرا به سوى آن دعوت مى‌كنيد، نه در دنيا دعوت [و حاكميّتى‌] دارد و نه در آخرت. و به راستى، برگشت ما تنها به سوى خداست، و افراطگران اهل آتشند
آنچه مرا به سوى آن دعوت مى‌كنيد، به ناچار نه در دنيا و نه در آخرت [درخور] خواندن نيست، و در حقيقت، برگشت ما به سوى خداست، و افراطگران همدمان آتشند.
بی‌شک آنچه شما مرا به سوی او می‌خوانید (از بتها و فراعنه و معبودان باطل) آن هیچ دعوتی (و اثر سودمندی) در دنیا و آخرت ندارد و محققا (بدانید که در قیامت) بازگشت ما به سوی خداست و البته مسرفان (ستمکاران فاسق در آنجا) همه اهل آتش دوزخند.
ثابت و یقینی است اینکه آنچه مرا به سویش می خوانید برای او در دنیا و آخرت حقّ ادعا [ی الوهیت و ربوبیت] نیست، و اینکه بازگشت ما به سوی خداست، و اینکه اسراف کاران اهل آتش اند.
بى‌شك آنچه شما مرا به آن دعوت مى‌كنيد ياراى آنش نيست كه در دنيا و آخرت كسى را به سوى خود خواند، حال آنكه بازگشت ما به سوى خداى يكتاست، و گزافكاران در جهنم باشند.
حقا که آنچه مرا به آن می‌خوانید، در دنیا و آخرت صاحب دعوتی نیست، و سرانجام بازگشتمان به سوی خداوند است و گزافکاران دوزخی‌اند
بى‌گمان آنچه مرا به [پرستش‌] آن مى‌خوانيد نه در اين جهان و نه در آن جهان دعوتى ندارند- كسى را به سوى خود نمى‌خوانند-، و بازگشت ما به خداست، و گزافكاران همان دوزخيانند.
قطعاً چیزهائی که مرا به سوی آنها فرا می‌خوانید، نه در دنیا دعوتی دارند و نه در آخرت. (در دنیا دیده یا شنیده نشده است که بتها پیغمبرانی را به سوی مردم فرستاده باشند تا ایشان را توسّط انبیاء به پرستش خود دعوت کنند و بدین وسیله حق الوهیّت داشته باشند، و در آخرت هم کسی را برای دادگاهی و حسابرسی خویش به سوی خود نمی‌خوانند) و بازگشت ما در آخرت تنها به سوی خدا است و بس. و (باید بدانید که) اسرافکاران، دوزخی و همدم آتشند.
«آنچه مرا سوی آن دعوت می‌کنید، ناچار نه در دنیا و نه در آخرت هیچ‌گونه دعوتی (راستا برای الوهیت) ندارد و برگشت ما همانا سوی خداست. و زیاده‌روها، (هم)آنان همدمان آتشند.»
ناگزیر آنچه مرا بسویش خوانید نیستش دعوتی در دنیا و نه در آخرت و آنکه بازگشت ما بسوی خدا است و آنکه فزونی‌خواهانند یاران آتش‌

Without a doubt, what you call me to has no say in this world, or in the Hereafter; and our turning back is to Allah; and the transgressors are the inmates of the Fire.
ترتیل:
ترجمه:
غافر ٤٢ آیه ٤٣ غافر ٤٤
سوره : سوره غافر
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لاجَرَمَ»: به ناچار. قطعاً (نگا: هود / ، نحل / و و . «دَعْوَةٌ»: فرا خواندن. مراد فرا خواندن مردمان برای پرستش در دنیا و دادگاهی در آخرت است. به عبارت دیگر، بتها نه فرستادگانی به سوی مردمان برای اطاعت از خود روانه کرده‌اند، و نه در آخرت می‌توانند مردمان را به دادگاهی خوانند (نگا: کهف / ، قصص / ، فاطر / ). لذا اله و معبودِ کسی نمی‌توانند باشند. امّا الله، هم در دنیا پیغمبرانی به سوی مردمان روانه فرموده است و ایشان را به پرستش خویش فرا خوانده است، و هم در آخرت مردمان را به دادگاه قیامت فرا می‌خواند و دادرسی می‌فرماید (نگا: اسراء / ، روم / ). دعاء. در این صورت مضاف محذوف است و تقدیر چنین است: لَیْسَ لَهُ إِسْتِجابَةُ دَعْوَة. (نگا: نمل / ، فاطر / ). «مَرَدَّ»: (نگا: رعد / ، روم / ، شوری / و ، مریم / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ «43»

قطعاً آن چه مرا به آن دعوت مى‌كنيد، در دنيا و آخرت در خور دعوت نيست، در حالى كه بازگشت ما به سوى خداست و مسرفان همدم آتشند.

نکته ها

«جَرَمَ» به معناى قطع كردن و چيدن ميوه است و «لا جَرَمَ» يعنى: قطع نشدنى و پيوسته، همواره چنين است و جز اين نيست.

اين آيه نيز ادامه سخنان هدايت گرانه مؤمن آل فرعون است.

جمله‌ «لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ» را چند نوع مى‌توان معنا كرد:

الف) بت‌ها و طاغوت‌ها توان اجابت هيچ دعائى را ندارند.

ب) بت‌ها و طاغوت‌ها پيام دعوت براى هدايت يا نجات بشر ندارند.

ج) بت‌ها و طاغوت‌ها ارزش دعوت ما را ندارند.

پیام ها

1- در مسايل عقيدتى، ايمان و قاطعيّت لازم است. «لا جَرَمَ»

2- در امر به معروف و نهى از منكر با دليل سخن بگوييم. (بت‌ها نمى‌توانند مردم را به خود دعوت نمايند). «لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ»

3- اسراف تنها در مال نيست، بلكه هدر دادن استعدادها و نيروهاى انسانى به خاطر پايبندى به بت‌هايى كه جمادى بيش نيستند نيز اسراف است. «أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 260

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43)

جلد 11 - صفحه 313

لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ‌: «لا براى رد و (جرم) به معنى حق» يعنى نيست آنچه شما مى‌گوئيد، بلكه ثابت است قطعا بى‌شبهه كه آنچه شما مى‌خوانيد مرا بسوى آن، لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ: نيست مر او را خواندن، يعنى اينست كه الهه شما را سزاوار دعوى الوهيت نيست، يا آنكه نيست فرعون را دعوت مستجابه، يعنى دعوت او را استحقاق اجابت نيست، يا آنكه استجابت دعوت معبود باطل، نفع نمى‌دهد، فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ: در دنيا و نه در آخرت به جهت بطلان دعوى آن، وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ‌: و بدرستى كه بازگشت همه ما بسوى خدا باشد و هر كدام از ما در قيامت به جز او به سزاى اعتقاد و اعمال خوب و بد خواهد رسيد. وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ‌: و بدرستى كه اسراف كنندگان و از حد بيرون رفتگان به سبب شرك و معاصى و نافرمانى حق، هُمْ أَصْحابُ النَّارِ: ايشانند ملازمان آتش جهنم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَنِي إِلَى النَّارِ (41) تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِكَ بِهِ ما لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ (42) لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيا وَ لا فِي الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ (43) فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ (44) فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (45)

النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ (46)

ترجمه‌

و اى قوم من چيست مرا كه ميخوانم شما را بسوى نجات و ميخوانيد مرا بسوى آتش ميخوانيد

مرا كه كافر شوم بخدا و شريك سازم با او آنچه را نيست مرا بآن دانشى و من ميخوانم شما را بسوى خداى غالب آمرزنده‌

ناچار آنكه آنچه ميخوانيد مرا بسوى آن نيست براى آن خواندنى در دنيا و نه در آخرت و همانا بازگشت ما بسوى خدا است و هر آينه تجاوز كنندگان آنانند اهل آتش‌

پس بزودى متذكّر ميشويد آنچه را ميگويم براى شما و واميگذارم كارم را بخدا همانا خدا بينا است باحوال بندگان‌

پس نگهدارى نمود او را خدا از بديهاى آنچه حيله نمودند و احاطه كرد بكسان فرعون بدى عقوبت‌

آتش عرضه ميشوند بر آن بامداد و شبانگاه و روز كه برپا ميشود قيامت گفته شود داخل كنيد كسان فرعون را در سخت‌ترين عذاب.

تفسير

مؤمن آل فرعون براى تأكيد ملاطفت خطاب را تجديد نموده ميفرمايد نميدانم چه موجب شده كه من شما را بتوحيد خدا و تصديق پيغمبرش دعوت ميكنم كه موجب نجات و رستگارى در دنيا و آخرت است و شما مرا دعوت ميكنيد بانكار توحيد خدا و شريك نمودن در پرستش و ستايش با او چيزيرا كه معلوم نيست شركت او با خدا كه اين موجب دخول در آتش جهنّم است چون كسيكه ميگويد فرعون يا بت را بايد ستايش و پرستش نمود بايد بداند شركت آنرا و بتواند دليلى بر آن اقامه نمايد و شما دليلى نداريد بلكه دليل بر بطلان ادّعاء شما قائم است و آن خداوندى كه من شما را باو دعوت مينمايم غالب و قادر است و شما را بر ترك عبادت خود و عبادت غير عذاب ميكند و اگر از اعمال ناشايسته‌


جلد 4 صفحه 530

خود كه تا كنون مينموديد توبه كنيد ميپذيرد و شما را مى‌آمرزد جز اين نيست و اين مسلّما حق است كه آنچه ميخوانيد شما مرا بسوى آن چه فرعون باشد چه بت حقّ و قابليّت دعوت مردم را باطاعت و عبادت خود در دنيا و آخرت ندارد چون اگر فرعون باشد مخلوقى است مانند ما و اگر بت باشد جماد است كه تمكّن از دعوت هم ندارد و بازگشت و مرجع تمام خلق بخدا است و روز قيامت معبودهاى باطل خودشان از عبادت كنندگانشان تبرّى ميجويند و خداوند تجاوز كنندگان از حقوق و حدود بشريّت و بندگى را مخلّد در آتش خواهد فرمود اگر فعلا نصايح مرا قبول نكنيد در آتيه نزديك يا محقّقى متذكّر و متنبّه خواهيد شد كه آنچه من بشما گفتم حق و صدق بوده چون يا در دنيا معذّب ميشويد يا در آخرت و من از حق گوئى باك ندارم امر خود را بخدا واگذار مينمايم و خدا ميداند كه غرضى جز نصيحت و دلالت شما نداشته و ندارم و بعضى گفته‌اند اينكه فرموده نيست براى او دعوتى مراد نداشتن غير خدا قوّه اجابت دعا است از احدى در دنيا و آخرت و پس از اين مواعظ گفته‌اند فرعونيان خواستند مؤمن را بگيرند و سياست نمايند او فرار كرد و بعدا باصحاب حضرت موسى ملحق شد و از دريا عبور نمود و خداوند او را از شرّ آنها حفظ فرمود و اتباع فرعون و خودش كه رأس آنها بود در دريا غرق شدند و اين عذاب بد آنها در دنيا بود و در عالم برزخ تا روز قيامت بر حسب روايات عديده و ظاهر آيه شريفه همه روزه صبح و شام بآتش معذّب ميشوند و عذاب شديدتر دائم آنها در قيامت است و فرموده‌اند چون در آخرت آفتاب و ماه و صبح و شامى نيست و امر خداوند بداخل شدن يا داخل كردن آل فرعون را در عذاب شديدتر كه آتش جهنّم است شامل فرعون بطور يقين و طريق اولى خواهد بود علاوه بر آنكه آل شخص در اين مقامات شامل خود شخص هم ميشود و امثال و نظائر آن گذشته است و ادخلوا بهمزه وصل نيز قرائت شده و بنابر اين حرف ندا قبل از آل حذف شده است و بر هر تقدير قول مقدّر است يعنى خدا بملائكه ميفرمايد داخل كنيد آل فرعون را يا داخل شويد اى آل فرعون در اشدّ العذاب.


جلد 4 صفحه 531

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا جَرَم‌َ أَنَّما تَدعُونَنِي‌ إِلَيه‌ِ لَيس‌َ لَه‌ُ دَعوَةٌ فِي‌ الدُّنيا وَ لا فِي‌ الآخِرَةِ وَ أَن‌َّ مَرَدَّنا إِلَي‌ اللّه‌ِ وَ أَن‌َّ المُسرِفِين‌َ هُم‌ أَصحاب‌ُ النّارِ (43)

‌لا‌ بد و ناچار جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌شما‌ دعوت‌ ميكنيد بسوي‌ چيزي‌ ‌که‌ نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ دعوتي‌ ‌در‌ دنيا و نه‌ ‌در‌ آخرت‌ و اينكه‌ باز گشت‌ ‌ما ‌است‌ بسوي‌ خداوند متعال‌ و محقّقا مسرفين‌ ‌آنها‌ اصحاب‌ آتش‌ هستند.

لا جَرَم‌َ البته‌ و صد البتّه‌ ‌که‌ نخورد ندارد.

أَنَّما تَدعُونَنِي‌ إِلَيه‌ِ ‌که‌ شرك‌ بياورم‌ و اله‌ ‌شما‌ ‌را‌ بپرستم‌.

لَيس‌َ لَه‌ُ دَعوَةٌ فِي‌ الدُّنيا يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيستند ‌ يا ‌ حيواني‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ فرض‌ انسان‌ ‌ يا ‌ جن‌ّ ‌ يا ‌ ملك‌ باشند نه‌ ‌آنها‌ قدرت‌ دارند ‌بر‌ اجابت‌ دعوات‌ ‌شما‌ و نه‌ قضاء حوائج‌ ‌شما‌ و نه‌ ياري‌ و نصرت‌ ‌شما‌ ‌در‌ مقابل‌ پيش‌ آمدها ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌

جلد 15 - صفحه 381

بشما متوجّه‌ شود.

وَ لا فِي‌ الآخِرَةِ بلكه‌ ‌در‌ قيامت‌ انكار ميكنند بعبده ‌خود‌ ميگويند وَ قال‌َ شُرَكاؤُهُم‌ ما كُنتُم‌ إِيّانا تَعبُدُون‌َ‌-‌ يونس‌ 28‌-‌ و ‌در‌ پيشگاه‌ الهي‌ عرض‌ ميكنند ما كانُوا إِيّانا يَعبُدُون‌َ‌-‌ قصص‌ آيه 63‌-‌ وَ أَن‌َّ مَرَدَّنا إِلَي‌ اللّه‌ِ بدانيد بازگشت‌ تمام‌ ماها بسوي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ‌در‌ قيامت‌ بلكه‌ جن‌ّ و انس‌ و ملك‌ و حيوانات‌ تمام‌ محشور ميشوند.

وَ أَن‌َّ المُسرِفِين‌َ هُم‌ أَصحاب‌ُ النّارِ چه‌ اسراف‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ ‌باشد‌ و چه‌ اسراف‌ ‌در‌ ظلم‌ و معاصي‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 43)- سپس افزود: «قطعا آنچه مرا به سوی آن می‌خوانید نه دعوتی در دنیا دارد و نه در آخرت» (لا جَرَمَ أَنَّما تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا وَ لا فِی الْآخِرَةِ).

این بتها هرگز رسولانی به سوی مردم نفرستاده‌اند تا آنها را به سوی خود دعوت کنند و نه در آخرت می‌توانند حاکمیت بر چیزی داشته باشند و به همین دلیل، باید بدانید «تنها بازگشت ما در قیامت به سوی خداست» (وَ أَنَّ مَرَدَّنا إِلَی اللَّهِ).

اوست که رسولان خود را برای هدایت انسانها فرستاده، و اوست که آنها را در برابر اعمالشان پاداش و کیفر می‌دهد.

و نیز باید بدانید که «اسرافکاران و متجاوزان اهل دوزخند» (وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النَّارِ).

نکات آیه

۱ - معبودهاى ادعایى مشرکان - نه در دنیا و نه در آخرت - هرگز براى انسان ها پیامى نداشته، آنان را به عبادت خویش فرا نخوانده اند. (لاجرم أنّما تدعوننى إلیه لیس له دعوة فى الدنیا و لا فى الأخرة) مقصود از «دعوت» معبودهاى ادعایى در آیه شریفه، دو چیز مى تواند باشد: ۱- داشتن پیام براى انسان ها و فراخواندن به عبادت خود; ۲- استجابت دعوت و یا دعاى مستجاب شده; یعنى، به تقدیر کلمه اى باشد مانند: «استجابة دعوة أو دعوة مستجابة». برداشت یادشده مبتنى بر معناى نخست است.

۲ - مؤمن آل فرعون قومش را از نقش نداشتن معبودهاى ادعایى در سعادت دنیوى و اخروى و نیز بى ثمر بودن عبادت آنها آگاه ساخت. (لاجرم أنّما تدعوننى إلیه لیس له دعوة فى الدنیا و لا فى الأخرة)

۳ - معبودهاى ادعایى مشرکان، در دنیاو آخرت از استجابت دعا و درخواست انسان ها ناتوان اند. (لاجرم أنّما تدعوننى إلیه لیس له دعوة فى الدنیا و لا فى الأخرة)

۴ - داشتن پیام هدایت آفرین و نجات بخش براى زندگى دنیایى و اخروى انسان ها، از ویژگى هاى خداى بر حق و شایسته پرستش (لاجرم أنّما تدعوننى إلیه لیس له دعوة فى الدنیا و لا فى الأخرة) از این که مؤمن آل فرعون در رد عقیده مشرکان، به این مطلب استدلال کرد که معبودهاى ادعایى شما، پیامى براى بشر ندارد; مى توان استفاده کرد که داشتن پیام، از خصوصیات معبود حقیقى و شایسته پریستش است.

۵ - بازگشت همه انسان ها، به سوى خدا است. (و أنّ مردّنا إلى اللّه)

۶ - اسراف گران و افراط کنندگان در گناه و حق ستیزى، اهل دوزخ اند. (و أنّ المسرفین هم أصحب النار) «اسراف» به معناى افراط است و مقصود از «مسرفین» در آیه شریفه، کسانى اند که در گناه و حق ستیزى افراط مى کنند.

۷ - فرعونیان در عصر موسى(ع)، مردمى اسراف گر و افراط کننده در گناه و حق ناپذیرى (و أنّ المسرفین هم أصحب النار) از مصداق هاى بارز «مسرفان»، در آیه شریفه، فرعونیان است.

۸ - فرعونیان، محکوم به دوزخ (و أنّ المسرفین هم أصحب النار)

۹ - اسراف و زیاده روى در گناه و حق ستیزى، موجب دوزخى شدن انسان ها است. (و أنّ المسرفین هم أصحب النار)

موضوعات مرتبط

  • آل فرعون: تبلیغ مؤمن آل فرعون ۲
  • اسراف: آثار اسراف ۹
  • انسان: فرجام انسان ها ۵
  • بازگشت به خدا: ۵
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵
  • جهنم: موجبات جهنم ۹
  • جهنمیان: ۶، ۸
  • حق: آثار حق ستیزى ۹; حق ستیزان در جهنم ۶
  • دعا: منشأ اجابت دعا ۳
  • سعادت: منشأ سعادت ۲
  • عبادت: بى تأثیرى عبادت معبودان باطل ۲
  • فرعونیان: اسراف فرعونیان ۷; حق ناپذیرى فرعونیان ۷; صفات فرعونیان ۷; فرعونیان در جهنم ۸; گناهکارى فرعونیان ۷
  • گناه: آثار گناه ۹
  • گناهکاران: گناهکاران در جهنم ۶
  • مسرفان: مسرفان در جهنم ۶
  • معبودان باطل: درخواست معبودان باطل ۱; عجز معبودان باطل ۳; نقش معبودان باطل ۱، ۲
  • معبودراستین: نجات بخشى معبودراستین ۴; هدایتگرى معبودراستین ۴
  • معبودیت: ملاک معبودیت ۴

منابع