الحجرات ٩
ترجمه
الحجرات ٨ | آیه ٩ | الحجرات ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِقْتَتَلُوا ... بَیْنَهُمَا»: ذکر فعل به صورت جمع با توجه به معنی (طَآئِفَتَانِ) و ذکر ضمیر به صورت مثنی با توجه به لفظ آن است. «بَغَتْ»: در طغیان از حدّ گذشت (نگا: المصحف المیسر). تعدی و تجاوز کرد. برتریجوئی کرد. ستمگری نمود. «تَفیءَ»: برمیگردد. بازگشت میکند (نگا: بقره / . «أَقْسِطُوا»: دادگری کنید. مراد دادگری در پیاده کردن شرائط و مواد صلح در همه احوال و اعمال است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ... (۰) وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ... (۱)
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ... (۱) يَا أَيُّهَا النَّبِيُ جَاهِدِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰، سوره حجرات
- مسائل و مطالبى كه سوره مباركه حجرات مشتمل بر آنست
- توضيح معناى جمله : ((لا تقدموا بين يدى الله و رسوله )) و بيان اينكه مفاد آن اين است كه هيچ حكمى را بر حكم خدا و رسول مقدم مداريد
- وجوه مختلف ديگرى كه مفسرين در معناى جمله فوق گفته اند
- مراد از اينكه فرمود: صداى خود را از صداى پيامبر بلندتر نكنيد
- توضيح راجع به جمله : ((ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون )) و وجوهى كه درباره ظهور آن در اينكه بدون كفر هم عمل حبط مى شود گفته شده است
- رد توجيه كسانى كه مراد از حبط را ثواب نداشتن خودعمل دانسته اند
- توجيه بعضى مفسرين كه نهى در آيه را به ملاك پرهيز از عملى كه باعث آزار پيامبرمى شود دانسته اند
- اشكال به توجيه اخير: تكليف مذكور يك تكليف نفسى است نه غيرى
- وعده جميل به مؤ منانى كه ادب را در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رعايت كنند
- توضيحى راجع به نقش ((خبر)) در زندگى اجتماعى انسان و اقسام خبر و لزوم تبين وتفحص درباره اخبار فاسق
- لزوم پيروى از رسول الله (ص ) و وجه و سبب اينكه آن جناب نبايد از ديگران اطاعت كند
- خداوند دلهاى مؤ منين را به زيورى آراسته كه مجذوب ايمان مى شوند و از كفر و عصيان تنفر پيدا مى كنند
- وجه تغيير سياق آيه كه در آن خطاب را متوجه شخص پيامبر نموده است
- امر به اصلاح بين دو طايفه از مؤ منين كه به جنگ با هم پرداخته اند وتعليل آن به اينكه مؤ منان برادر يكديگرند
- رواياتى در ذيل آيه : ((لا تقدموا بين يدى الله و رسوله )) و ((لا ترفعوا اصواتكمفوق صوت النبى ))
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا))
- حبّ همان دين است و دين همان حبّ است
- چند روايت درباره اخوت ايمانى و شاءن نزول آيه : ((و ان طائفتان من المؤ منين اقتتلوا...))
نکات آیه
۱ - مسلمانان، موظف به برقرارى صلح و از میان بردن جنگ ها و درگیرى هاى داخلى گروه هاى مسلمان (و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما)
۲ - همه مؤمنان، داراى مسؤولیت، در قبال جریان هاى اجتماعى و مسائل امت اسلام (و إن طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فأصلحوا بینهما)
۳ - خداوند، خواهان حاکمیت جوّ مسالمت و صلح، میان گروهاى امت اسلامى (و إن طائفتان ... فأصلحوا بینهما)
۴ - در جریان درگیرى و جنگ دو گروه از مسلمانان، نخست باید آنان را به مسالمت واداشت و در مرحله بعد با متجاوز برخورد کرد. (و إن طائفتان ... فأصلحوا ... فإن بغت)
۵ - لزوم مبارزه و نبرد، با گروه متجاوز و سرکش (فإن بغت إحدیهما على الأخرى فقتلوا الّتى تبغى)
۶ - امت اسلامى، ملزم به نبرد با هرگونه تجاوز و سرکشى در قلمرو حاکمیت اسلامى (فإن بغت إحدیهما على الأخرى فقتلوا الّتى تبغى حتّى تفىء)
۷ - لزوم ادامه جنگ با متجاوز، تا مرحله تسلیم وى در برابر امر الهى و گردن نهادن به صلح (فقتلوا الّتى تبغى حتّى تفىء إلى أمر اللّه)
۸ - گردن نهادن گروه هاى مؤمن متخاصم به صلح، تکلیفى الهى است. (فقتلوا الّتى تبغى حتّى تفىء إلى أمر اللّه) تعبیر «إلى أمر اللّه» - به جاى تعبیر «إلى السلم» - بیانگر این معنا است که دستور صلح و مسالمت، صرفاً رهنمود اخلاقى نیست; بلکه تکلیفى شرعى است.
۹ - ضرورت رعایت عدل و انصاف، در ایجاد صلح میان دو گروه مؤمن متخاصم (فأصلحوا بینهما بالعدل)
۱۰ - گروهى باغى و متجاوز، موظّف به جبران خسارت هاى وارد شده بر گروه دیگر (فأصلحوا بینهما بالعدل) از این که پس از تسلیم شدن گروه باغى، دستور به صلح عادلانه میان آنان داده شده است; استفاده مى شود که تنها تسلیم گروه باغى کافى نیست; بلکه باید خسارت هاى ناشى از تجاوزگریش را نیز بپردازد تا صلح عادلانه تحقق یابد.
۱۱ - خداوند، خواهان رعایت عدل و انصاف و از بین بردن ظلم در همه زمینه ها (فأصلحوا بینهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه یحبّ المقسطین) تعبیر «و أقسطوا...» پس از «بالعدل»، یا تأکید بر لزوم رعایت عدالت و یا فرمان به از بین بردن ظلم است. در صورت دوم «اقساط» از ریشه «قَسط» (ظلم و جور) و در معناى ازاله جور و ستم به کار رفته است. بیانگر مطلب بالا است.
۱۲ - میانجى گرى براى ایجاد صلح، بیش از هر چیز نیازمند عدل و انصاف است. (فأصلحوا بینهما بالعدل و أقسطوا إنّ اللّه یحبّ المقسطین) تأکید «عدل» با «أقسطوا» و جمله «إنّ اللّه یحبّ المقسطین» اهمیت موضوع را در روند برقرارى صلح مى نمایاند.
۱۳ - عمل مبتنى بر عدالت، از مصادیق قسط است. (فأصلحوا بینهما بالعدل و أقسطوا) بنابر این که «و أقسطوا» تفسیر و تأکید «أصلحوا... بالعدل» باشد، برداشت بالا به دست مى آید.
۱۴ - خداوند، دوستدار انصاف پیشگامانِ عدالت خواه (إنّ اللّه یحبّ المقسطین)
۱۵ - صلح ناعادلانه - مبتنى بر مماشات با متجاوز - مورد تأیید و رضایت الهى نیست. (فإن بغت ... فأصلحوا بینهما بالعدل ... إنّ اللّه یحبّ المقسطین) از مفهوم آیه، مطلب بالا استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- اختلاف: اهمیت اجتناب از اختلاف ۱
- اصلاح: روش اصلاح ۴، ۹، ۱۲
- تسلیم: تسلیم به خدا ۷
- خدا: توصیه هاى خدا ۳، ۱۱
- زیان: اهمیت جبران زیان ۱۰
- صلح: اهمیت صلح ۱، ۴، ۸; مغضوبیت صلح ناعادلانه ۱۵
- ظلم: اهمیت رفع ظلم ۱۱
- عدالت: اهمیت عدالت ۹، ۱۱، ۱۲
- عدالتخواهان: محبوبیت عدالتخواهان ۱۴
- قسط: موارد قسط ۱۳
- مؤمنان: تکلیف مؤمنان ۸; مسؤولیت اجتماعى مؤمنان ۲
- متجاوزان: تداوم مبارزه با متجاوزان ۷; مبارزه با متجاوزان ۴، ۵، ۶; مسؤولیت متجاوزان ۱۰; مغضوبیت مدارا با متجاوزان ۱۵
- محبوبان خدا :۱۴
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۱، ۶
- همزیستى: دعوت به همزیستى مسالمت آمیز ۳