الأعراف ٥٨
ترجمه
الأعراف ٥٧ | آیه ٥٨ | الأعراف ٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَکِداً»: پر درد سر و کم سود. حال ضمیر مستتر در (یَخْرُجُ) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۴ - ۵۸، سوره اعراف
- معناى (( عرش (( و مراد از (( عرش خدا(( و تشبيه و تنظير عرش خدا به كرسى هاىحكومتى
- معناى عرش در ضمن بيان يك مثال و تطبيق آن با نظام تكوين
- معنى و مراد از (( خلق (( و (( امر(( در: (( له الخلق و الامر((
- فرق بين (( خلق (( و (( امر((
- اقوال مختلف درباره معناى عرش
- اگر چه تعبير (( استواء رحمن بر عرش (( تمثيل است ولى مبين حقيقتى نيز مى باشد كهعبارت است از مقامى كه زمام جميع امور منتهى بدان است .
- عموميت تدبير و اراده خداوند و نفى هر مدبر ديگرى
- آيات ديگرى كه دلالت دارد بر عموميت تدبير خداوند و نفى هر مدبر ديگرى مى كند
- دو وجه در معناى : (( ادعوا ربكم تضرّعا و خفية ((
- روش تفسيرى صحابه و تابعين ، سكوت در مورد معارف قرآنى ازقبيل مساءله عرش و كرسى بوده است و فقط مولى على و ديگر ائمه معصومين عليهمالسلام متعرض اين حقائق شده اند
- جواب امام على (عليه السلام ) به سؤ الات جاثليق در مورد عرش و...
- توضيح برخى فقرات حديث جاثليق
- روايتى ديگر از امام صادق (عليه السلام ) درباره معناى عرش و كرسى و شرح آن روايت
- دو روايت در جواب سؤ ال درباره فاصله زمين و عرش
- چند روايت در مورد حاملين عرش
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ «58»
و سرزمين پاك (و آماده)، گياهش به اذن پروردگارش بيرون مىآيد.
امّازمينى كه خبيث (و شورهزار) است، جز محصولى اندك و بىفايده بيرون نمىدهد. ما اين چنين آيات خويش را براى گروه شكرگزار، گونهگون بيان مىكنيم.
نکته ها
كلمهى «نَكد»، به معناى چيزى است كه در آن خيرى نباشد، «نبات نَكد»، به معناى گياه كم و بىفايده مىباشد.
زمين شوره سنبل بر نيارد
در او تخم و عمل ضايع مگردان
اگر با ديد وسيع به اين آيه بنگريم، شايد بتوان يكى از مصاديق سرزمين پاك را كه
جلد 3 - صفحه 86
محصول پاك مىدهد، خانوادهى پاك بدانيم.
گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض
ورنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود
آيات قرآن، مثل بارانِ رحمت است، هنگامى كه بر دلهاى آماده تلاوت شود، شناخت و عشق و ايمان و تلاش در پى دارد، ولى نااهلان را جز لجاجت و دشمنى نمىافزايد: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» «1»
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره زار، خس
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: مثل ما بعثنى اللّه من الهدى و العلم كمثل الغيث الكثير اصاب ارضاً ... مبعوث شدن من با علم و هدايت بر مردم، همانند باريدن باران بسيار زيادى است كه بعضى زمينها آن را مىگيرند و بعضى نمىگيرند. چنانكه بعضى دستورات مرا مىگيرند و عالم و فقيه مىشوند و بعضى سربلند نكرده و هدايت نمىشوند». «2» پس قلب طيّب همانند سرزمين طيّب و قلب خبيث مانند سرزمين خبيث و غير بارور است.
پیام ها
1- تنها نزول رحمت براى سعادت كافى نيست، قابليّت و ظرفيّت محل هم لازم است. «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ»
2- گرچه نظام طبيعت، بر قوانين خاص خود استوار است؛ امّا همه چيز زير نظر و با اراده و اذن پروردگار صورت مىپذيرد. «بِإِذْنِ رَبِّهِ»
3- نه يك تذكّر كافى است و نه تذكّرات يكنواخت كارساز است، بلكه ارشاد و تبليغ بايد متعدّد و متنوّع باشد تا به نتيجه نزديك شويم. «نُصَرِّفُ الْآياتِ»
4- گرچه قرآن براى همه مايهى هدايت است؛ امّا تنها شاكران بهره مىگيرند.
«نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ»
«1». اسراء، 82.
«2». تفسير منهجالصادقين.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 87
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ (58)
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ: و زمين پاك خالص از آميزش و شوره، يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ: بيرون آورد نبات و گياه و زرع و رياحين و خضروات و اشجار را به امر و مشيت پروردگار خود ذات احديت. وَ الَّذِي خَبُثَ: و آن زمينى كه ناپاك و شوريده و ريگزار است، لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً: برنمىآرد و نروياند هيچ نوع روئيدنى را مگر نهايت قليل و كم رونق و در غايت قلت فايده، چه او طبيعت و قابليت اخراج و اظهار ازهار ندارد و بى ثمر است.
تنبيه: در اين آيه مفسرين را دو قول است:
اول- اكثر و مشهور برآنند كه خداى تعالى مؤمن و كافر را تمثيل به اين مثل فرموده. اما مؤمن را به ارض طيبه طاهره خالصه قابله جميع انواع خيرات و حسنات؛ اما كافر را به ارض خبيثه زشت و بد و سخت و پستى كه قابل هيچ خير و فاعل هيچ حسنه نيست. و قرآن مثال باران رحمت الهى قرار داده كه مؤمن به استماع آيات آن، ايمان و تصديق و اعمال صالحه زايد گردد مانند زمين طيب كه به سبب باران گياه سبز بروياند و طراوت و نظارت خود را ظاهر سازد؛ و كافر از شدت خباثت و قساوتى كه به سوء اختيار اخذ نموده، مانند ارض شوره و روى گرديده از باران معرفت كلام الهى، طراوتى اخذ نكند و آثار هدايتى تراوش ننمايد.
قول دوم- ابن عباس گويد: اين مثل را خداوند بيان فرموده كه مؤمن ارض طيب و طاهر و خالص قابل بروز جميع خيرات و روئيدن نباتات است و عمل او
جلد 4 صفحه 101
هم طيب است مانند زمين طيب كه ثمر طيب دهد، و كافر مثل زمين شوره و بد و سخت است كه خروج خيرات و ظهور بركات از او نشود، يس كافر خبيث و عملش خبيث مىباشد.
تبصره: در تفسير لوامع- وقت قيام محاربه حضرت امام حسن عليه السّلام و معاويه، به تحريك عمرو عاص معاويه بر اسب خود سوار شده از حضرت امان طلبيده، بين دو صف لشكر ايستاد، و از حضرت پرسيد: آيا در قرآن بيان تمام چيزها از رطب و يابس هست؟ امام عليه السّلام فرمود: بلى. معاويه گفت: ريش من تنك و قليل، و محاسن شما انبوه و كثير، آيا بيانش در قرآن هست؟ امام عليه السّلام فرمود: بلى. معاويه گفت: كجا. امام عليه السّلام آيه شريفه تلاوت فرمود: وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِداً.
حاصل آنكه زمين خالص و پاك تمثيل ما اهل بيت عصمت و نبوت است، لذا محاسن من به كثرت روئيده؛ و ارض خبيث ناپاك توئى، لذا از زمين ناپاك تو اندك روئيده. پس از دو صف لشكر خنده و قهقهه بلند شد، معاويه شرمسار به خيمه مراجعت، به عمرو عاص خطاب نمود كه: تو هميشه تذليل من مىخواهى.
عمرو در جواب گفت: تو كسى نيستى كه در مقابل أسد اللّه و شير بچه او قيام كنى، منم كه سلطنت تو را قائم كردم، چنانچه عمر، ابو بكر را قائم نمود.
كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ: چنانچه تصريف بديع اشياء ثابت كرديم، همچنين دلائل مختلفه و نعمات متفاوته يكى بعد از يكى متواليأ گردانيديم، لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ: براى جماعتى كه شكر و ثنا و حمد الهى نمايند به مقابل دلايل مهتديه و نعماء ايمانيه.
تتمه: بعضى علماء تشريح آيه شريفه فرموده كه خداى تعالى رياح لطيفه نافعه را، محرك ابر، و آن را سبب نزول باران، و آن را موجب حدوث انواع نباتات و زراعات و اثمار لذيذه نافعه، و باعث بقاء حيات انسان و حيوان مقرر فرموده. پس اين امور به وجهى دلائل قاطعهاند بر وجود خالق عليم مدبر قادر حكيم متوحد و متفرد غنى بالذات و مربى عالميان. و به وجهى ديگر: همين براهين واضحهاند بر آلاء و نعماى الهى براى عباد، همچنين تبيين حجج متعاقبه فرمايد براى عقلاى عالم تا حمد و شكر و ثناى منعم حقيقى را دائما بنمايد
جلد 4 صفحه 102
بر انعام و اكرام و احسان غير متناهيه.
بعد از اثبات وحدانيت ذات احديت خود و صفات كمال و جلال از علم و قدرت و تدبير و حكمت خلاقيت و عجائب و غرائب خلقت و احياى اموات، شروع فرمايد به اثبات انبياء و بعثت ايشان و تكذيب امم و تحمل زحمات و صدمات امت.
قصه اول- نوح عليه السّلام
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ (58)
ترجمه
و بلد پاكيزه بيرون ميآيد گياهش باذن پروردگارش و آنكه پليد است بيرون نمىآيد مگر تنگ بىفائده اين چنين پى در پى مىآوريم آيتها را براى گروهى كه شكر ميكنند.
تفسير
خداوند بعد از بيان رحمت واسعه خود در آيه سابقه اشاره فرموده است بآنكه هر موجودى بقدر قابليت خود از آن بهرهبردارى ميكند چنانچه زمين صالح از براى زراعت گياه آن وافر و فوائد آن زياد ميشود و زمين خراب مانند شورهزار يا اصلا چيزى در آن روئيده نميشود يا كم و فاسد عمل مىآيد با آنكه باد و باران و آفتاب و ساير اسباب معدّه كه بامر الهى مؤثر در تربيت نباتاتند در هر دو بيك نسبت افاضه مىنمايند و خداوند آيات را بمضامين مختلفه مكرر ميفرمايد براى اثبات ذات و صفات خود ولى فائده آن مخصوص بشكر گذاران است كه در آنها تفكر و تدبر مينمايند و از آنها منتفع ميشوند
جلد 2 صفحه 437
مانند بلد طيّب بخلاف كسانيكه ابدا گوش بآنها نميدهند يا ميدهند و تدبر و تفكر نمىكنند و منتفع نمىشوند مانند بلد خبيث پس مثل آنستكه براى شكر گذاران نازل شده باشد و قمّى ره فرموده اين آيه مثل است از براى ائمّه اطهار كه ظاهر ميشود علمشان باذن پروردگارشان و از براى اعدائشان كه ظاهر نمىشود از آنها چيزى مكر مكدّر و فاسد و در مناقب است كه عمرو بن عاص بامام حسين (ع) عرض كرد بچه سبب محاسن شما وافر تر از محاسن ما است حضرت اين آيه را تلاوت فرمود و در منهج نقل نموده كه معويه بامام حسن (ع) عرض كرد خدا فرموده هيچ تر و خشكى نيست مگر آنكه در قرآن مندرج است وصف ريش من و تو را خدا كجا در قرآن ذكر كرده آنحضرت فرمود در اين آيه و آنرا تلاوت نمود و ريش آنحضرت پر و وافر و معويه كوسه بود و منفعل شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ البَلَدُ الطَّيِّبُ يَخرُجُ نَباتُهُ بِإِذنِ رَبِّهِ وَ الَّذِي خَبُثَ لا يَخرُجُ إِلاّ نَكِداً كَذلِكَ نُصَرِّفُ الآياتِ لِقَومٍ يَشكُرُونَ (58)
و بعد از باريدن باران بر بلد ميت اگر بلد پاكيزه باشد ميوهجات و حبوبات طيبه بقدرت و اذن پروردگارش بيرون ميآورد و آن بلد اگر خبيث و شورهزار باشد بيرون نميآورد مگر اندك چيزهاي بيفائده مثل خار و خس و هندوانه ابو جهل همين نحو ما آيات خود را نشان ميدهيم و بيان ميكنيم براي قومي که شكرگزارند.
باران که در لطافت طبعش خلاف نيستبرگزیده تفسیر نمونه
(آیه 58)- در این آیه برای این که گمان نشود یکنواخت بودن باران دلیل آن است که همه سرزمینها یکسان زنده شوند، و برای این که روشن گردد، استعدادها و آمادگیهای متفاوت سبب استفادههای مختلف از مواهب الهی میشود، میگوید:
«سرزمین شیرین و پاکیزه گیاهان پربرکت و مفید و سودمند به اذن پروردگار، از آن میروید» (وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ).
«اما زمینهای شورهزار و خبیث و زشت، چیزی جز گیاهان ناچیز و کم ارزش نمیرویاند» (وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً).
و در پایان آیه میفرماید: «این چنین آیات را برای کسانی که شکرگزارند (و از آن استفاده میکنند و راه هدایت را میپویند) بیان میکنیم» (کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ).
آیه فوق در حقیقت اشاره به یک مسأله مهم است و آن این که تنها «فاعلیت فاعل» برای به ثمر رسیدن یک موضوع، کافی نیست بلکه استعداد و «قابلیت قابل» نیز شرط است.
نکات آیه
۱- گیاهان نهفته در سرزمینهاى مستعد، بر اثر بارش باران، به تمامى مى روید و بازدهى آن فراوان است. (و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه) با توجه به مقابله دو فراز «یخرج نباته باذن ربه» و «و الذى خبث ... » معلوم مى شود در جمله «یخرج نباته» ضد معناى «نکدا»، همانند «مبارکا»، لحاظ شده است.
۲- رویش گیاهان به اذن و اراده خداوند است. (و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه)
۳- موجودات در پرتو ربوبیت خداوند به ثمر مى نشینند و بازدهى دارند. (یخرج نباته بإذن ربه)
۴- گیاهان نهفته در سرزمینهاى نامستعد، هر چند باران رحمت بر آن ببارد، تهى از خیر و برکتند و بازدهیشان اندک است. (و الذى خبث لایخرج إلا نکداً) «نکد» به معناى چیزى است که خیر در آن نباشد و بى خیر بودن گیاهان به این است که بازدهى آن اندک باشد.
۵- پاکیزگى و خلوص از پلیدیها، زمینه بهره گیرى وافر از فیض الهى و خبائث و ناخالصیها، مانع آن (و البلد الطیب ... و الذى خبث لایخرج إلا نکداً) با توجه به ذیل آیه (لقوم یشکرون) و آیات پس از آن که برخورد انسانها را با رسالت انبیا تشریح مى کند، معلوم مى شود بیان زمین مستعد و برکتهاى آن و زمین نامستعد و بى ثمرى آن، در حقیقت ترسیم حالت انسانها و استعداد دریافت معارف الهى است. یعنى تشبیه انواع انسانهاست از نظر دریافت معارف به انواع زمینها و دریافت باران رحمت.
۶- موجودات، داراى قابلیتهاى متفاوت در بهره گیرى از رحمت الهى (بین یدى رحمته ... و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه و الذى خبث لایخرج)
۷- ثمربخشى فراوان، نشانه طیب بودن و کم ثمرى، نشانه خباثت (و البلد الطیب یخرج نباته بإذن ربهو الذى خبث لایخرج إلا نکداً)
۸- نیکوکاران، مانند سرزمین طیب، سودمند و برخوردار از فیض فراوان خداوند (إن رحمت اللّه قریب من المحسنین. و هو الذى یرسل الریح ... و البلد الطیب)
۹- متجاوزان و فسادگران، مانند سرزمین خبیث کم بهره از فیض الهى و انسانهایى بى ثمرند. (إنه لایحب المعتدین. و لاتفسدوا ... و الذى خبث)
۱۰- پاکى طینت موجودات، امرى اصیل و خباثت آنها، امرى عرضى است.* (و البلد الطیب ...و الذى خبث) توصیف زمین مستعد با وصف «الطیب» در مقابل توصیف زمین نامستعد با فعل «خبث»، مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد. زیرا وصف دلالت بر ثبوت دارد و فعل حاکى از حدوث است.
۱۱- خداوند آیات خویش و معارف دین را به صورتهاى گوناگون بیان کرده است. (کذلک نصرف الأیت) «صرف» به معناى تغییر دادن چیزى از حالتى به حالت دیگر است و «تصریف» دلالت بر کثرت وقوع این معنا دارد. بنابراین «نصرف الأیت» یعنى ما آیات خویش را به صورتهاى گوناگون عرضه مى کنیم و بیان مى داریم.
۱۲- تنها قدرشناسان و شکرگزاران بهره مند از بیانهاى گوناگون آیات الهى هستند. (کذلک نصرف الأیت لقوم یشکرون) بدیهى است تبیین آیات به صورتهاى گوناگون براى همگان است. بنابراین تقیید آن به «لقوم یشکرون» حاکى از این است که تنها شاکران از آن بهره مى گیرند.
۱۳- گرایش انسان به شکرگزارى از خدا، هدف بیانهاى گوناگون آیات الهى (کذلک نصرف الأیت لقوم یشکرون)
۱۴- به کارگیرى تمثیل و تشبیه در تفهیم معارف دین، شیوه اى از شیوه هاى گوناگون بیان آیات الهى در قرآن (و البلد الطیب ... کذلک نصرف الأیت)
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: تبیین آیات خدا ۱۲ ; روش تبیین آیات خدا ۱۴ ; فلسفه تبیین آیات خدا ۱۳
- استعداد: آثار استعداد ۱، ۵
- انسان: گرایشهاى انسان ۱۳
- باران: رحمت ۴ ; نقش باران ۱
- پاکى: آثار پاکى ۵ ; نشانه هاى پاکى ۷
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۴
- خباثت: آثار خباثت ۵ ; نشانه هاى خباثت ۷
- خدا: اذن خدا ۲ ; اراده خدا ۲ ; افعال خدا ۱۱ ; ربوبیت خدا ۳ ; رحمت خدا ۶ ; زمینه فیض خدا ۵، ۶، ۸ ; موانع فیض خدا ۵، ۹
- دین: تبیین تعالیم دین ۱۱ ; روش تبیین دین ۱۴
- زمین: بیخبرکت ۴ ; زمین مستعد ۱ ; زمین نامستعد ۴
- سرزمین: خبیث ۹
- شاکران: و آیات خدا ۱۲ ; فضایل شاکران ۱۲
- شکر: نعمت ۱۳
- قرآن: تشبیهات قرآن ۸ ; فلسفه تشبیهات قرآن ۱۴
- گیاهان: رویش گیاهان ۱، ۲، ۴
- متجاوزان: خباثت متجاوزان ۹ ; محرومیت متجاوزان ۹
- محسنان: سودمندى محسنان ۸ ; مقامات محسنان ۸
- مفسدان: خباثت مفسدان ۹ ; محرومیت مفسدان ۹
- موجودات: پاکى موجودات ۱۰ ; تفاوت استعداد موجودات ۶ ; ثمره موجودات ۳ ; خباثت موجودات ۱۰