آل عمران ٣٧
کپی متن آیه |
---|
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً وَ کَفَّلَهَا زَکَرِيَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَکَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَکِ هٰذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ |
ترجمه
آل عمران ٣٦ | آیه ٣٧ | آل عمران ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَقَبَّلَ»: پذیرفت. «أَنبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً»: او را به زیباترین وجه تربیت کرد و به بهترین صورت محافظت و مراقبت نمود. (نَبَاتاً) مفعول مطلق است. «کَفَّلَهَا زَکَرِیَّا»: زکریّا را سرپرست مریم کرد. «أَنَّی»: از کجا؟
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۳۵، سوره آل عمران
- معناى سخن مادر مريم : ((نذرت لك ما فى بطنى محررا))
- اعتقاد مادر مريم به حمل خود از روى جزم بود
- معناى جمله ((و ليس الذكر كالانثى ))
- وجه تسميه ((مريم ))
- ((قبول حسن )) به معناى تقبل يعنى قبول با رضايت درونى است
- معناى ((محراب ))
- رزقى كه همواره نزد مريم بوده رزق معمولى و عادى نبوده است
- شباهت بسيار بين عيسى و يحيى (على نبينا و آله و عليهما السلام )
- عيسى و يحيى در كلام خداوند سبحان
- استفهام زكريا در جمله ((انى يكون لى غلام ؟)) بمنظور استبعاد نبوده است
- استفهام يحيى نظير سؤ ال حضرت ابراهيم است
- در خواست نشانه و علامت كردن زكريا براى چه بوده است ؟
- تصرف شيطان در نفوس انبياء (ع ) محال است
- طرح يك سؤ ال و پاسخ به آن
- سخنى پيرامون الهامات غيبى و خواطر شيطانى
- بخشى از تكلم كه مخصوص خداوند است
- بحث روايتى (در ذيل آيات مربوط به مادر مريم و زكريا و...)
- سخنان بعضى از مفسرين در انكار اين روايات و پاسخ به او
- بحث روايتى (راجع به الهامات و خواطر)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«37» فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ
پس پروردگارش او را به پذيرشى نيكو پذيرفت و به رويشى نيكو روياند و سرپرستى او را به زكريّا سپرد. هرگاه زكريّا در محراب عبادت بر مريم وارد مىشد، خوراكى (شگفتآورى) نزد او مىيافت. مىپرسيد: اى مريم اين (غدا و خوراك تو) از كجاست؟! مريم در پاسخ مىگفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هركس كه بخواهد بىشمار روزى مىدهد.
نکته ها
كسى كه در راه خدا گام بر دارد، دنياى او نيز تأمين مىشود. مادر مريم فرزندش را براى خدا نذر كرد، خداوند در اين آيه مىفرمايد: هم جسم او را رشد داديم و هم سرپرستى مانند زكريّا براى او قرار داديم و هم مائده آسمانى بر او نازل كرديم.
رزق بىحساب، به معناى نداشتن حساب نيست، بلكه به معناى خارج بودن از محاسبات
جلد 1 - صفحه 505
عمومى است. «يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ»
حضرت مريم از نظر ظاهرى وجسمى، رشد كامل وخوبى داشت. «وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً»
مادرى همانند مريم، محل تربيتى مثل مسجد و سرپرستى همچون زكريّاى پيامبر وبا تغذيهاى بهشتى، محصولش فرزندى چون عيسى مىشود.
عوامل مؤثّر در تربيت عبارتند از:
روح پاك مادر. «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ»
جسم سالم. «نَباتاً حَسَناً»
تعليم و تربيت الهى. «كَفَّلَها زَكَرِيَّا»
تغذيه پاك. «وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً»
زمانى قحطى مدينه را فراگرفت، روزى حضرت فاطمه عليها السلام مقدارى نان وگوشت خدمت پيامبر آورد. پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: در زمان قحطى اين غذا كجا بوده است؟ حضرت فرمود: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» پيامبر فرمود: خدا را شكر كه تورا مانند مريم قرارداد.
آنگاه پيامبر، حضرت على وامامحسن وامام حسين عليهم السلام را جمع كرد و همگى از آن غذا خوردند وبه همسايگان نيز دادند. «1»
پیام ها
1- پذيرش دعا، جلوهاى از ربوبيّت الهى است. «فَتَقَبَّلَها رَبُّها»
2- قبولى خداوند درجاتى دارد. خداوند نذر مادر مريم را به بهترين وجه پذيرفت. «بِقَبُولٍ حَسَنٍ»
3- كسىكه با اخلاص است، خداوند كارش را به نيكى مىپذيرد. «بِقَبُولٍ حَسَنٍ»
4- مادر مريم نذر كرد كودكش خادم خانهى خدا شود، خداوند در پاسخ، پيامبرش را خادم و متكفّل اين كودك قرار داد. «كَفَّلَها زَكَرِيَّا»
5- هر كه تحت تكفّل انبيا درآيد، از شيطان دور مىشود. «أُعِيذُها ... مِنَ الشَّيْطانِ
«1». تفسيرروحالبيان، ج 2، ص 29.
جلد 1 - صفحه 506
الرَّجِيمِ ... وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا»
6- عبادت، نبايد موسمى و مقطعى باشد. «كُلَّما دَخَلَ»
7- شرط تكفّل، نظارت و تفحّص است. «كَفَّلَها ... دَخَلَ عَلَيْها ... أَنَّى لَكِ هذا»
8- عبادت، جنگ با شيطان و محلّ عبادت، مِحراب يعنى محلّ نبرد است. «دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ»
9- رزق پاك درسايهى عبادت است. «الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً»
10- زن مىتواند به مقامى برسد كه پيامبر خدا را به شگفتى وادارد. «أَنَّى لَكِ هذا»
11- نعمتها را از او بدانيد، نه از تلاش خود. «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
12- خداوند مىتواند خارج از اسباب مادّى روزى بدهد. «هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
13- در شرايط و محيطى سالم، زن و مرد مىتوانند با هم سخن بگويند. «أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (37)
فَتَقَبَّلَها رَبُّها: پس قبول فرمود مريم را جهت خدمت خانه قدس پروردگار او، بِقَبُولٍ حَسَنٍ: به قبول نيكو. مفسرين را در قبول حسن اختلاف است:
1- مراد آنكه مريم را معصوم گردانيد، و عارف و قابل خدمت خود ساخته تا پاك و پاكيزه از لوازم زنان باشد.
«1» روايات كتب عامّه مربوط به اين مطلب در كتاب احقاق الحقّ، جلد 10، صفحات 43 تا 68 آمده است. به خصال صدوق، باب الاربعه حديث 22، 23 و 58- بحار الانوار، جلد 43، صفحه 26 حديث 25 و صفحه 37 حديث 40 و صفحه 51 حديث 48 و صفحه 64 حديث 57 و صفحه 206 حديث 23- كشف الغمّه فى معرفة الائمّة، باب فضائل فاطمه سلام اللّه عليها رجوع شود.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 83
2- چون «حنه» پس از تولد، ديد دختر است و تحرير متعلق به پسر بود، لذا تضرّع و الحاح بسيار نمود در قبوليّت او. خداى تعالى او را براى خدمت خانه بجاى پسر قبول فرمود، لذا آن را تعبير فرمود به قبول حسن.
3- چون مريم به طريق سعيد و نيكو سلوك كرد، آن را تعبير به قبول حسن نمود. وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً: و نشو و نما داد او را نشو و نماى نيكو، يعنى توفيق عنايت فرمود او را، تا پرورش يافت به صلاح و عصمت و سداد و معرفت بر وجهى كه چون نه ساله شد، به انواع عبادت، سر آمد تمام احبار گرديد. يا پرورش او حسن تخلّق او بود به اخلاق ربانى. وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا: و كفالت مريم را نمود زكريا عليه السّلام كه از پيغمبران بزرگوار بود.
شرح واقعه: مروى است چون مريم متولد شد، مادرش او را در خرقه پيچيده به بيت المقدس آورد. به «سدنه و احبار» گفت: بگيريد، اين نذر است براى خدا. ايشان به قبول او مايل، و اختلاف در كفالت او افتاد، زيرا عمران امام مسجد مقدس و صاحب قربان بود، و توقير و تعظيم او را مرعى مىداشتند، لذا هر يك مىخواستند به تولّى تربيت فرزند او قيام كنند و بر اقران خود افتخار نمايند. عده آنها بيست نفر بود، از جمله آنها زكريا بود. گفت: من اولى هستم، زيرا خاله او در خانه من است. قبول نكردند. قرار بر قرعه شد بر اين وجه كه قلمهاى خود را كه به آن تورات مىنوشتند در نهر اردن اندازند، قلم هر كس كه به روى آب آمد تربيت مريم با او باشد. قلم زكريّا عليه السّلام روى آب آمد. كفالت مريم بر او مقرر شد، او را به خانه برده، دايهاى جهت رضاع او مهيا نمود. پس از طفوليت، او را به مسجد آورد، غرفهاى ترتيب داد براى او كه بجز نردبان، صعود به آن ميسر نبود. هر گاه از تعهد كار او فارغ شدى، در آن غرفه را به قفلى محكم بستى و در حفاظت او نهايت كوشش را نمودى. در اكثر تفاسير مذكور است كه آن غرفه را هفت در بند بودى، همه را مقفّل و كليدها را با خود داشتى، تا مريم بزرگ و آثار بزرگى از احوالش هويدا بود.
كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ: هر زمانى كه وارد شدى بر مريم
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 84
زكريا به غرفهاى كه در آنجا بود. تسميه محراب به جهت آنست كه محل محاربه بود با شيطان، زيرا موضع عبادت و اشرف بقاع بيت المقدس بود؛ هرگاه زكريا داخل آن ميشد، وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً: مىيافت نزد مريم، روزى و آن ميوه تابستان بود در فصل زمستان، و ميوه زمستان در فصل تابستان. چون چندين مرتبه مشاهده كرد كه همه درهاى غرفه بسته و اين قسم طعام نزد مريم است، قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا: گفت از روى تعجب، اى مريم، از كجاست تو را اين روزى كه ميوه در غير وقت آن است. قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ: گفت مريم اين روزى كه مىبينى از جانب خدا باشد، پس استبعاد مكن. نزد بعضى اين در حال طفوليت او بود و پستان هيچكس را نمىگرفت.
حق تعالى روزى او را از بهشت بر او نازل، و او در زمان كوچكى به اين كلام گويا شد، مانند پسرش حضرت عيسى عليه السّلام.
شيخ عز الدين عبد السلام شافعى در رساله «مدح الخلفاء» گفته: احسن از مريم، فاطمه زهراء باشد كه در شكم با مادر خود تكلم، و در موقع تنهائى با او مؤانست مىكرد. خديجه اين را از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مخفى داشت. روزى حضرت آن كلام را شنيد، پرسيد: با كه تكلم نمائى؟
گفت: با اين جنين كه در شكم من است و او با من انس مىگيرد. فرمود: اى خديجه بشارت باد تو را كه او دختر است. از نسل طاهر با ميمنت، و زود باشد كه قرار دهد خدا از اين نسل من خلفاء در زمين بعد از انقضاء وحى. «1» پس اين نور هميشه در علوّ و نشر در آفاق بود تا آنكه ملك نازل شد براى عقد بستن نور با نور.
إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ: بدرستى كه خداى متعال روزى مىفرمايد هر كه را مىخواهد به حكمت و مصلحت، بِغَيْرِ حِسابٍ: بدون حساب و بىشمار از غايت زيادى، يا به غير استحقاق روزى خورنده، بلكه محض تفضّل
«1» به كتاب گرانقدر احقاق الحق، جلد 10، صفحه 12 رجوع شود.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 85
مرحمت فرمايد.
تبصره: آيه شريفه دلالت دارد بر جواز صدور كرامت از اولياء. و خارق عادت، اگر مقترن به ادعا نباشد، آن را كرامت نامند؛ چنانچه وقوع طعام براى مريم، كرامتى بود براى او. يا ممكن است ارهاس باشد نسبت به حضرت عيسى عليه السّلام، يعنى مقدمات نبوت كه پيش از ظهور حضرت عيسى عليه السّلام واقع شد، چنانچه در ولادت حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بسيارى آثار هويدا شد از قبيل شكستن طاق كسرى، خاموش شدن آتشكده فارس، خشك شدن درياچه ساوه، سرنگون شدن بتهاى خانه كعبه، و غير آنها را ارهاس و مقدمات النّبوة نامند.
تكمله: مفسرين خاصه و اكثر عامه مانند: نيشابورى، بيضاوى، ثعلبى، سيوطى، زمخشرى، و بسيارى از ايشان از «جابر» روايت نموده: زمان قحط سالى، روزى حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به خانه حضرت فاطمه عليها السّلام وارد شد، فرمود: از خوردنى در خانه چيزى هست كه پدرت سه روز است طعام نخورده. عرض كرد: من و ابن عم و حسنين نيز سه روز است طعام نيافتهايم. حضرت مراجعت كرد و فاطمه زهرا عليها السلام محزون شد. سجاده گسترده، دو ركعت نماز گزارد. بعد از نماز دعا نمود: خدايا، طعامى براى ما برسان و قلب مرا از اندوه پدر و شوهر و فرزندان رها فرما. مقارن اين حال، ظرف خالى كه در آنجا بود، بخارى از آن بلند شد، نظر نمود، آن را مملو از طعام ديد.
حضرت امام حسن عليه السّلام را به طلب پدر فرستاد. حضرت تشريف فرما و فاطمه زهرا سلام اللّه عليها سرپوش برداشت، ظرفى بود پر از نان لطيف و گوشت نظيف و بوى مشك از آن ساطع گرديد. حضرت فرمود: انّى لك هذا، فاطمه زهرا عليها السّلام گفت: هو من عند اللّه، انّ اللّه يرزق من يشاء بغير حساب. حضرت پيغمبر خوشحال شد، فرمود: حمد مر خداى را كه در فضيلت تو را شبيه سيده زنان بنى اسرائيل قرار داد. پس حضرت پيغمبر و امير المؤمنين و فاطمه زهرا و حسنين عليهم السلام از آن طعام خوردند، و هفت روز، بنا بروايتى
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 86
چهل روز آن خوان باقى بود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (37)
ترجمه
پس پذيرفت او را پروردگارش پذيرفتنى نيكو و پرورش داد او را پرورش دادنى نيكو و كفالت كرد او را زكريا هرگاه داخل شد بر او زكريا در جايگاه عبادت يافت نزد او خوراكى را گفت اى مريم از كجا است مر ترا اين گفت آن از نزد خدا است همانا خدا روزى ميدهد هر كس را بخواهد بيشمار.
تفسير
خداوند قبول كرد مريم را در مقام وفاء بنذر از مادرش بطرز خوشى و
جلد 1 صفحه 409
آن اين بود كه بجاى پسر قبول فرمود او را با آنكه دختر بود و بعد از تولد پذيرفت او را در خانه خود با آنكه قابل خدمت نشده بود روايت شده كه حنه بعد از ولادت مريم او را در پارچه پيچيد و بمسجد آورد و نزد علما كه حفاظ بيت المقدس بودند گذارد و عرضه داشت منذوره خود را به پيشگاه شما تقديم ميدارم و چون عمران پيشواى بيت المقدس و بزرگ بنى اسرائيل و كسى بود كه قربانيها را او بايد قبول كند علما براى پيش قدمى در قبول اين افتخار در كفالت مريم مسابقه نمودند و مورد اختلاف شد حضرت زكريا كه از پيغمبران بزرگ است فرمود من سزاوارترم از همه بكفالت مريم زيرا كه شوهر خاله اويم و سايرين راضى نشدند مگر بقرعه و آمدند در كنار نهر اردن قرعه كشيدند باين نحو كه قلم خود را كه با آن كتابت تورية مينمودند در آب افكندند باين شرط كه قلم هر كس روى آب بيايد كفالت مريم از آن او باشد و بخواست خداوند قلم آنها در آب فرو رفت و قلم حضرت زكريا بر آب ظاهر گرديد و كفالت مريم را عهدهدار گشت و او را بخانه برد و دايه براى او تعيين فرمود و كمال پذيرائى و حسن تربيت را در باره او اعمال مىفرمود گفتهاند در هر روز باندازه يك سال نمو ميكرد و شايد باين مناسبت از پرورش با نبات تعبير شده است و چون قابليت دخول در مسجد را پيدا كرد به مسجد آورد و براى او غرفه بنا كرد كه بوسيله نردبان بآن غرفه ميرفت و مشغول عبادت بود و هرگاه زكريا از مسجد خارج مىشد در آن غرفه را ميبست و قفل مىكرد و كليد شرا نزد خود نگاه مىداشت و كمال مراقبت را در حفظ او مينمود ولى هر وقت مراجعت ميكرد و وارد بر مريم ميشد ميديد نزد او ميوه را كه موسم آن نبود مانند آنكه اگر زمستان بود ميوه تابستانى ميديد و اگر تابستان بود ميوه زمستانى تا آنكه از روى تعجب سؤال نمود اى مريم از كجا اين ميوه هاى گوناگون براى تو ميرسد با آنكه درهاى بيت بروى تو قفل است مريم جواب داد استبعاد مفرما اين تحف الهى است كه براى كنيزش ميفرستد همانا خداوند هر كس را بخواهد روزى ميدهد بيشمار ولى در روايات ما وارد است كه عيال حضرت زكريا خواهر حضرت مريم بوده نه خاله او و بعضى گفتند مراد از محراب مسجد يا اشرف مواضع آن است كه جايگاه حرب با شيطان است شايد آنغرفه در اشرف مواضع
جلد 1 صفحه 410
بيت بنا شده بود و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه حضرت زهرا (ع) و حضرت امير (ع) با يكديگر تراضى نمودند كه سيده زنان عالم امورات خانه را از جارو و خمير نمودن و پختن نان و غيرها منظم نمايد و امام متقيان كارهاى خارج را مانند آوردن هيزم و تهيه ماكول و مشروب را بعهده داشته باشد يكروز حضرت امير وارد شد پرسيد آيا در خانه چيزى هست براى من بياور حضرت زهرا عرض كرد قسم بخدائى كه بزرگ فرموده است حق تو را سه روز است چيزى در خانه ما بهم نميرسد حضرت امير فرمود پس چرا نفرمودى عرض كرد پيغمبر نهى فرمود مرا از آنكه چيزى از شما بخواهم حضرت از خانه بيرون رفت و يك دينار قرض نمود و بسمت خانه مراجعت نمود در بين راه مقداد بن اسود را ملاقات فرمود در صورتى كه شب شده بود فرمود در اينوقت چه شده كه از خانه بيرون آمدى عرض كرد گرسنه ماندم حضرت دينار را باو مرحمت فرمود و دست تهى بخانه آمد ديد پيغمبر (ص) نشسته و حضرت زهرا نماز ميخواند ميان آندو و چيزى است كه روى پوش بر آن افكندهاند چون حضرت زهرا از نماز فارغ شد روپوش را برداشت قدحى هويدا شد از نان و گوشت فرمود اى فاطمه اين از كجا است عرض كرد او از نزد خداست همانا خدا روزى ميدهد هر كس را ميخواهد بى- شمار پس پيغمبر (ص) به امير المؤمنين فرمود آيا خبر دهم تو را بمانند خودت و مانند زهرا عرض كرد بلى فرمود مانند زكريا وقتى كه داخل شد بر مريم در محراب پس يافت نزد او رزقى را و تا آخر آيه تلاوت فرمود پس يك ماه از آن قدح خوردند و آن قدحى است كه قائم (ع) از آن ميخورد و آن نزد ما است و اين روايت را مفسرين اهل سنت مانند زمخشرى و بيضاوى و غير آندو با مختصر تفاوتى در تفاسيرشان نقل و تسليم نمودهاند پس اى برادر عزيز ببين مقام توكل و صبر بر عبادت و انفاق در راه خدا را باز ما تصور ميكنيم كه اگر يك ساعت دست از كسب بكشيم و عبادت خدا را كنيم يا ده شاهى از مخارج يوميه خودمان انفاق كنيم گرسنه ميمانيم پس ما ايمان بقول خدا و روايات مسلمه اهل بيت نداريم و معرض از كتاب و سنتيم پناه ميبريم بخداوند تعالى از وساوس شيطان كه چگونه انسانرا اغفال مينمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيها زَكَرِيَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقاً قالَ يا مَريَمُ أَنّي لَكِ هذا قالَت هُوَ مِن عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَرزُقُ مَن يَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ (37)
پس پروردگار مريم قبول فرمود دعاي مادر مريم را بقبول نيكويي و او را تربيت فرمود بتربيت خوبي و حضرت زكريا [در سفينه از حضرت صادق عليه السّلام روايت
جلد 3 - صفحه 182
كرده که زكريّا شوهر خواهر مريم بود پس عيسي و يحيي پسر خاله يكديگر بودند] شوهر خاله او را كفيل او قرار داد هر گاه زكريّا در محراب عبادت مريم ميآمد مييافت که مأكولات تازه نزد مريم موجود است از بهشت توسط ملائكه ميفرمود اينها از كجا است ميگفت از جانب خدا است خداوند هر که را بخواهد روزي ميدهد بدون حساب خلاصه مفاد آيه شريفه مستفاد از لسان اخبار مثل حديث مروي از كافي مسندا از حضرت باقر عليه السّلام و حديث مروي از تفسير علي بن ابراهيم مسندا از حضرت صادق عليه السّلام اينست که چون مادر مريم او را زائيد در خرقهاي او را پيچيد و آورد در بيت المقدس در نزد انبياء که آنجا مشغول بعبادت بودند و آنها بنا بر نقل مجمع البيان بيست و نه نفر بودند و شرح نذر خود را بر آنها بيان كرد آنها هر كدام طالب شدند که تكفّل او را بنمايند چون پدر مريم که عمران باشد مقام رياستي بر آنها داشت حضرت زكريّا فرمود من سزاوارترم بتكفّل او زيرا خالهاش در منزل من است راضي نشدند، بنا بر قرعه شد قرعه بنام زكريّا در آمد بشرحي که خداوند در چهار آيه بعد ميفرمايد وَ ما كُنتَ لَدَيهِم إِذ يُلقُونَ أَقلامَهُم أَيُّهُم يَكفُلُ مَريَمَ الايه.
فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ تقبّل بمعني قبول است و لو باب تفعّل بمعني قبول فعل است مثل تكسّب که قبول كسب است لكن چون در اينکه آيه مقابل قبول قبول معني ندارد باصطلاح مادّه و هيئت هر دو دلالت بر قبول دارد معني شدّت قبول است بِقَبُولٍ حَسَنٍ فوق آنچه مادر مريم تقاضا كرد خداوند باو عنايت فرمود که مريم مضافا به اينكه خداوند او را از شيطان حفظ فرمود مقام عصمت هم باو عنايت فرمود و او را برگزيده خود قرار داد بمفاد إِنَّ اللّهَ اصطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ.
وَ أَنبَتَها نَباتاً حَسَناً مفسّرين توهّم كردند که انبات حسن زيادتي رشد مريم است که يك ماه رشد يك ساله و نحو اينها لكن ظاهرا اينست که خداوند از مريم عيسي را آورد و نبات حسن عيسي عليه السّلام است.
جلد 3 - صفحه 183
وَ كَفَّلَها زَكَرِيّا كفيل كسي را گويند که وظيفه غير را در عهده بگيرد مثل اينكه زيد كفيل عمر ميشود که دين او را اداء كند و حضرت زكريّا عهدهدار شد که امور زندگاني مريم را از مأكول و مشروب و ملبوس و ساير لوازم تعيّش را انجام دهد و مريم بخيال راحت مشغول عبادت باشد.
كُلَّما دَخَلَ عَلَيها يعني وارد ميشد بر مريم زكريّا.
در سفينه (کان زكريّا رئيس الاحبار و كانت امرأته«1» اخت مريم بنت عمران إبن ماثان و يعقوب بن ماثان و بنو ماثان اذ ذاك رؤساء بني اسرائيل و بنو ملوكهم و هم من ولد سليمان بن داود عليهما السلام).
و شرح شهادتش بنا بر خبر مروي از ابي عبد اللّه عليه السّلام از قصص الانبياء قطب راوندي و روايت كامل الزياره اينكه سلطان جائر پس از كشتن حضرت يحيي در طلب زكريّا برآمد حضرت زكريّا فرار كرد در بستان جنب بيت المقدس درختي شكاف برداشت و زكريّا در شكاف درخت رفت سر بهم آورد شيطان خبر داد آمدند و آن درخت را با ارّه قطع كردند زكريّا دو نيم شد و از دنيا رفت.
المِحرابَ محراب غرفهاي بود که زكريّا براي مريم بناء كرده بود در بيت المقدس که در آن عبادت ميكرد و احدي بر او وارد نميشد جز زكريّا عليه السّلام.
و از براي محراب اطلاقاتي است: قصر و غرفه و محراب مساجد و خود مساجد و غير اينها، و اسم مكان است از مادّه حرب بسكون را يعني محل جنگ و مراد جنگ و حرب با شيطان است، يا از حرب بفتح را بمعني فرار يعني فرار از شيطان و پناه بردن بخدا از شرّ شيطان.
وَجَدَ عِندَها رِزقاً رزق گذشت که معني عامّي دارد، در اوّل سوره بقره وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ لكن در اينکه مقام مراد مأكولات و مشروبات است چنانچه در
«1» گذشت که زكريّا شوهر خاله مريم عليه السّلام بود، و العلم عند اللّه.
جلد 3 - صفحه 184
اخبار دارد که فواكه صيف در شتاء و شتاء در صيف براي مريم از آسمان ميآمد و البتّه اينکه موهبت كاشف از مقام منيع است که مريم دارا بود.
قالَ يا مَريَمُ أَنّي لَكِ هذا که حضرت زكريّا تعجّب ميكرد و از روي تعجّب ميگفت از كجا اينکه رزق براي شما فراهم شده.
قالَت هُوَ مِن عِندِ اللّهِ تمام روزيها از جانب خداوند است و رزاقيّت از صفات خاصّه حق است إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو القُوَّةِ المَتِينُ زاريات آيه 58.
و در باب توحيد افعالي گفتهايم که خلق و رزق و احياء و اماته و غني و فقر و عزّت و ذلّت و صحّت و مرض بيد قدرت حق است غاية الامر گاهي افاضه بتوسّط اسباب عادي است چه اسباب غير اختياري بشر و چه اسباب اختياري، و ممكن است بدون اسباب عادي باشد مثل خلقت حضرت آدم و حوّي و غير اينها و معجزات صادره از انبياء از همين قبيل است بر خلاف عادت است، و رزق حضرت مريم بر خلاف عادت و بدون اسباب ظاهره بوده چنانچه مكرّر بر خاندان نبوّت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مائده بهشتي ميآمد حتّي در اخبار داريم که آنها در نزد ائمّه عليهم السلام جزء ودايع امامت سپرده شده و الان هم نزد امام زمان عجّل اللّه تعالي فرجه است و موقعي که ظاهر شود ظاهر ميفرمايد.
إِنَّ اللّهَ يَرزُقُ مَن يَشاءُ بِغَيرِ حِسابٍ ظاهرا اينکه جمله مقول قول مريم عليه السّلام نيست بلكه جمله مستقلّه است خداوند ميفرمايد.
(سؤال) در بسياري از اخبار داريم که روزي هر كس معيّن و محدود و مقرّر شده و احدي تا تمام روزي خود را نخورد نميميرد، از پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مرويست فرمود
(روح القدس نفس في روعي انّه لا يموت نفس حتّي تستكمل رزقه).
و از امير المؤمنين عليه السّلام است فرمود
(طلب العلم اوجب عليكم من طلب المال
جلد 3 - صفحه 185
فانّ المال مقسوم قد قسّم عادل بينكم و سيفي لكم
و غير اينها و اينکه با كلمه بِغَيرِ حِسابٍ منافات دارد بلكه برهان عقل هم قائم است که ممكن و مخلوق محدود است و غير متناهي نيست.
(جواب)
مفاد كلمه بِغَيرِ حِسابٍ اينکه نيست که غير محدود و غير متناهي باشد بلكه مفادش فرق بين عدل و تفضّل است زيرا عدل بمعني اعطاء كلّ ذي حقّ حقّه است و معني تفضّل فوق حق است مثل إِنَّما يُوَفَّي الصّابِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسابٍ است و معني حق هم اينکه نيست که كسي از خدا روزي طلبكار باشد بلكه مقتضاي عنايت الهي است که هر صاحب حياتي را بمقدار مقتضي روزي بخشد که بقاء حياتش منوط باو است و تفضّل ما زاد بر اينکه است در محل قابل تفضّل و لو باسباب غير عادي باشد، و اللّه العالم.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- این آیه ادامه بحث آیه قبل در باره سرگذشت مریم است، میفرماید: «پروردگارش او را به طرز نیکویی پذیرفت و بطور شایستهای (گیاه وجود) او را رویانید و پرورش داد» (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً).
جمله اخیر اشاره به نکته لطیفی دارد و آن اینکه کار خداوند، انبات و رویانیدن است یعنی همان گونه که در درون بذر گلها و گیاهان استعدادهایی نهفته است، در درون وجود آدمی و اعماق روح و فطرت او نیز همه گونه استعدادهای عالی نهفته شده است که اگر انسان خود را تحت تربیت مربیان الهی که باغبانهای باغستان جهان انسانیتند قرار دهد، به سرعت پرورش مییابد و آن استعدادهای خداداد آشکار میشود.
سپس میافزاید: «خداوند زکریا را سرپرست و کفیل او قرار داد» (وَ کَفَّلَها زَکَرِیَّا).
هر چه بر سن مریم افزوده میشد، آثار عظمت و جلال در وی نمایانتر میگشت و به جایی رسید که قرآن در ادامه این آیه در باره او میگوید: «هر زمان زکریا وارد محراب او میشد غذای جالب خاصی نزد او مییافت» (کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً).
زکریا از روی تعجب، روزی «به او گفت این غذا را از کجا آوردی»! (قالَ یا
ج1، ص281
مَرْیَمُ أَنَّی لَکِ هذا)
.مریم در جواب «گفت: این از طرف خداست و اوست که هر کس را بخواهد بیحساب روزی میدهد» (قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ).
از روایات متعددی استفاده میشود که آن غذا یک نوع میوه بهشتی بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار حاضر میشده است و این موضوع جای تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزگارش این چنین پذیرایی کند!
نکات آیه
۱ - مریم (س)، در پى نذر مادرش، از سوى خداوند به شایستگى پذیرفته شد. (فتقبّلها ربّها بقبول حسن)
۲ - اجابت دعاى مادر مریم از سوى خداوند، درباره حفظ مریم (س) از شر شیطان (انّى اعیذها ... فتقبّلها ... و انبتها نباتاً حسناً)
۳ - عنایت ویژه خداوند به رشد و تربیت معنوى مریم (س) (و انبتها نباتاً حسناً)
۴ - عنایت خاص خداوند نسبت به برخى از انسانها، موجب رشد و تعالى ویژه آنان (فتقبّلها ربّها ... و انبتها نباتاً حسناً)
۵ - پذیرش دعاى خالصانه بندگان، جلوه اى از ربوبیّت خداوند است. (فتقبّلها ربّها بقبول حسن)
۶ - رشد و شکوفایى استعدادهاى نهفته انسان، در پرتو ربوبیّت خداوند (فتقبّلها ربّها ... و انبتها نباتاً حسناً)
۷ - عظمت و تعالى معنوى و عصمت حضرت مریم (س) (فتقبّلها ربّها ... و انبتها) از اینکه خداوند، خودِ مریم را پذیرفته به دست مى آید که او از تمام جهات مورد رضایت خداوند است و این معنا ملازم عصمت است.
۸ - محفوظ ماندن از شر شیطان و نیز پرورش معنوى، دو جنبه تربیت خداوند براى مریم (و انّى اعیذها بک و ذریّتها من الشیطان الرجیم فتقبّلها ربّها ... و انبتها نباتاً حسناً)
۹ - انسان براى رشد معنوى خویش، نیازمند پناه بردن به خدا از شر شیطان است. (و انّى اعیذها بک و ذریّتها ... و انبتها نباتاً حسناً)
۱۰ - تربیت انسان در گرو، زدودن آفات رشد و پرورش استعدادها (و انّى اعیذها بک و ذریّتها ... و انبتها نباتاً حسناً) پناه بردن از شر شیطان، منع آفات است و اِنبات حسن، پرورش استعداد.
۱۱ - زکریا، عهده دار سرپرستى مریم (س)، از جانب خدا (و کفّلها زکریا) «کفّل»، دو مفعولى است; بنابراین معناى «کفّلها زکریّا»، چنین مى شود: جعل اللّه زکریا کفیلا لمریم.
۱۲ - عنایت پروردگار، تربیت شایسته، پرستش خدا و تغذیه صحیح، از عوامل مؤثر در رشد معنوى انسان (و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریّا ... المحراب و جد عندها رزقاً)
۱۳ - نقش سرپرستى حضرت زکریا، در رشد و تعالى معنوى مریم (س) (و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا) تصریح خداوند به سپردن کفالت مریم به زکریا پس از «انبتها ... »، بیانگر ارتباط میان رشد معنوى مریم و کفالت زکریا است.
۱۴ - نقش سرپرست و مربّى صالح، در رشد و تعالى معنوى انسان (و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا) تصریح به سپردن کفالت به زکریا پس از «انبتها ... »، گویاى نقش زکریا، به عنوان مربى صالح، در رشدِ معنوى کسى است که تحت تربیت اوست.
۱۵ - خداوند، مریم را به رشد جسمى شایسته اى رسانید و سپس زکریا را کفیل او قرار داد. (و انبتها نباتاً حسناً و کفّلها زکریا) بنابراینکه مراد از «انبات» (رشد دادن) رشد و پرورش جسمى نیز باشد، گفتنى است که تقدیم «انبتها» بر «کفّلها»، مى تواند بیانگر این نکته باشد که سپردن کفالت مریم به زکریا پس از رشد جسمانى او بوده است.
۱۶ - هر گاه زکریا به عبادتگاه مریم وارد مى شد، رزقى را نزد او مشاهده مى کرد. (کلما دخل علیها زکریا المحراب و جد عندها رزقاً)
۱۷ - شگفتى زکریا از مشاهده رزقى خاص، نزد مریم (س) (و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّى لک هذا)
۱۸ - پُرسش و استفسار زکریا از مریم (س)، درباره رزقى که نزد او بود. (و جد عندها رزقاً قال یا مریم انّى لک هذا)
۱۹ - نظارت همه جانبه و دقیق حضرت زکریا بر زندگى مریم (س) (کلما دخل علیها ... قال یا مریم انّى لک هذا) زیرا حضرت زکریا حتى نسبت به غذاى او که از کجا آمده است، توجّه داشت.
۲۰ - مطلوبیت نظارت همه جانبه بر شخص تحت تکفل، پس از پذیرش سرپرستى و کفالت وى (و کفّلها زکریّا کلما دخل علیها زکریا ... قال یا مریم انّى لک هذا) از چگونگى برخورد زکریا با مریم (س)، مطلب فوق استفاده شده است.
۲۱ - رشد معنوى و تعالى انسان، در پرتو نظارت مستمر و همه جانبه مربّى است. (انبتها ... کفّلها ... کلما دخل علیها ... قال یا مریم انّى لک هذا)
۲۲ - جواز گفتگوى زن و مرد نامحرم (کلما دخل علیها ... قال یا مریم ... قالت هو)
۲۳ - برخوردارى حضرت مریم (س)، از رزق ویژه الهى (وجد عندها رزقاً ... قالت هو من عنداللّه)
۲۴ - کرامت مریم (س)، و ظهور امور خارق العاده براى وى (وجد عندها رزقاً ... قالت هو من عنداللّه)
۲۵ - خداوند هر کس را بخواهد، بى حساب و خارج از اسباب و عوامل طبیعى، روزى مى دهد. (انّ اللّه یرزق من یشاء بغیر حساب)
روایات و احادیث
۲۶ - وجود میوه تابستانى در زمستان و بالعکس نزد مریم در عبادتگاه (وجد عندها رزقاً) امام باقر یا امام صادق (ع): ... فکان (زکریا) یدخل علیها فیرى عندها ثمرة الشّتاء فى الصیف و ثمرة الصیف فى الشّتاء.[۱]
موضوعات مرتبط
- استعاذه: ۲، ۸، ۹
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۹
- برگزیدگان: ۱
- تربیت: الگوى تربیت ۱۳ ; شیوه هاى تربیت ۸ ; عوامل مؤثر در تربیت ۴، ۶، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۱ ; مربى در تربیت ۱۴، ۲۱ ; نظام تربیت ۱۰
- تغذیه: آثار تغذیه ۱۲
- خدا: ربوبیت خدا ۵، ۶ ; رحمت خاص خدا ۳، ۴، ۱۲ ; رزق خدا ۲۳، ۲۵، ۲۶ ; فضل خدا ۱۲ ; مشیّت خدا ۲۵
- دعا: اجابت دعا ۲، ۵
- رشد: عوامل رشد ۴، ۶، ۹، ۱۲، ۱۴، ۲۱ ; موانع رشد ۱۰
- زکریا (ع): تعجب زکریا (ع) ۱۷ ; زکریا (ع) و مریم ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹
- شخصیّت: عوامل شکل گیرى شخصیّت ۶
- شیطان: استعاذه از شیطان ۲، ۸، ۹
- عمران: دعاى همسر عمران ۲
- کفالت: نظارت در کفالت ۲۰
- مریم (س): ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹ برگزیدگى مریم (س) ۱ ; قصه مریم (س) ۱۱ ; رزق مریم (س) ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۳، ۲۶ ; عبادتگاه مریم (س) ۱۶ ; عصمت مریم (س) ۷ ; کرامت مریم (س) ۲۴ ; کفالت مریم (س) ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۱۹ ; مادر مریم (س) ۲ ; مقام مریم (س) ۱، ۳، ۷، ۸، ۲۳ ; نذر مادر مریم (س) ۱
- معجزه: ۲۴
- نامحرم: احکام نامحرم ۲۲ ; گفتگو با نامحرم ۲۲
منابع
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۷۰، ح ۳۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۳۲، ح ۱۱۲، ۱۱۴.