يوسف ٣٠
ترجمه
يوسف ٢٩ | آیه ٣٠ | يوسف ٣١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْعَزِیز»: والا مقام. مراد شاه مصر، یا وزیر اعظم است. «قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً»: عشق یوسف به اندرون دل او خزیده است و وی را شیفته و شیدای خود کرده است. واژه (حُبّاً) تمییز است.
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۲۲، سوره يوسف
- بيان آيات مربوط به يوسف (عليه السلام ) در خانه عزيز مصر مراد از جمله : ((لمّابلغ اشدّه ))
- توضيحى در مورد حكم و علمى كه خدا به يوسف (عليه السلام ) داده
- چنين موهبتى (حكم و علم ) را خدا به همه نيكوكاران مى دهد
- معناى مراوده در جمله : ((و راودته الّتى هو فى بيتها))
- احساسات يوسف (عليه السلام ) در كاخ عزيز مصر
- احساسات همسر عزيز نسبت به يوسف (عليه السلام ) همسر عزيز كه خود عزيره مصربود، از طرف عزيز
- يوسف و همسر عزيز
- توحيد خالص يوسف (عليه السلام ) كه از پاسخ او درمقابل درخواست همسر عزيز (معاذالله ربى احسن مثواى ) نمايان است
- نكاتى كه يوسف عليه السلام در جمله (انه ربى احسن مثواى ) افاده كرده است
- نراع بين حب الهى و عشق حيوانى و چيره شدن حب الهى در يوسف (ع )
- مراد يوسف از رب در جمله خداى (انه ربى احسن مثواى ) تعالى است
- خويشتن دارى يوسف (عليه السلام ) در برابر همسر عزيز شگفت انگيز و خارق العادهبوده است
- هيچ مانعى جز ايمان جلوگير نفس يوسف (ع ) نشده است
- معناى اين كه يوسف (عليه السلام ) برهان پروردگارش را نديده بود قصد همسر عزيزرا كرده بود(وهمّ بها لولا...)
- برهانى كه ديدن آن ، يوسف را از لغزش بازداشت نوعى علم شهودى بوده است كه به بندگان مخلص ارائه مى شود
- اقوال پاره اى از مفسرين عامه و خاصه در تفسير آيه : ((لقد همّت به و همّ لولا...))
- بررسى و نقد روايت مذكور (از تفسير سيوطى )
- افترائات ناشايسته و اتّهامات قبيحى كه در تفاسير عامه به حضرت يوسف (عليه السلام ) نسبت داده شده است
- در مذمت صاحبان اين سخنان موهون
- افراط در پذيرش و تسليم در برابر هر چه حديث نام دارد، يكى از دو علت وقوع در اين افترائات مى باشد
- دومين علت نسبت دادن چنان مطالب باطل و بى اساس به يوسف (ع )
- سخن زمخشرى در توضيح و توجيه جمله : ((و همّ لولا...)) واشكال آن
- گفته صاحب مجمع البيان در اين زمينه و ايراد وارد بر آن
- وجهى كه صاحب المنار در اين مورد بيان كرده و جواب آن
- دو قول ديگر در اين باره
- نكات قابل توجه در اين گفتگوها
- شاهد چه كسى بوده و چرا از او به ((شاهد)) تعبير شده نه به((قائل ))
- معناى جمله : ((يوسف اعرض عن هذا و استغفرى لذنبك ...)) كه گفته عزيز مصر است بعداز روشن شدن تقصير همسرش
- گفتگوى ملامت آميز زنان شهر درباره عشق زليخا به يوسف
- تدبيرى كه زليخا براى رهايى از زخم زبان آنان انديشيد
- ورود يوسف (ع ) به مجلس زنان اشرافى مصر و عكس العمل آنها
- مسائلى كه باعث شد زنان مصرى علنا درباره يوسف اظهار نظر كنند
- اشاره به شدت و سختى وارد بر يوسف (عليه السلام ) در مجلس ميهمانى و پناه بردن آن حضرت به خداى تعالى
- توضيح مفردات آيه شريفه
- عكس العمل زنان مصر با ديدن يوسف (عليه السلام )
- توضيح اينكه گفتند: ((ما هذا بشرا ان هذا الّا ملك كريم ))
- اعتراف همسر عزيز در جمع زنان مصر و تهديد صريح يوسف (عليه السلام ) به حبس وخوارى
- مناجات و استغاثه يوسف (عليه السلام ): ((ربّ السّجن احبّ الىّ...))
- نكاتى كه از آيه شريفه استفاده مى شود
- ديگر زنان مصر همچون زليخا به يوسف اظهار علاقه كردند!
- بحثهايى پيرامون تقواى دينى و درجات آن در چندفصل
- ۱- رابطه قانون ، اخلاق كريمه و توحيد. و بيان اينكه قانون بدون اخلاق و اخلاق بدون توحيد نمى توانند منشاء اثرى باشند.
- فضائل اخلاقى ضامن سعادت اجتماع است اگر بر اساس توحيد باشد
- انگيزه فداكارى جز توحيد و اعتقاد به آخرت نمى تواند باشد
- ۲ مراتب و درجات حصول تقواى دينى و پرستش خدا بر اساس خوف ، رجاء و حبّ
- عبادت دسته سوم كه خدا را چون شايسته عبادت يافتند عبادت مى كنند
- مخلصين ، عبادت از روى خوف و رجاء را نوعى شرك ميدانند
- ۳- چگونه محبت خدا باعث اخلاص مى شود؟
- ۴- معناى اخلاص ، وجه اسناد اخلاص عبد به خدا و اشاره به درجات عالى اخلاص معصومين
- مبناى عصمت معصومين (انبياء و ائمه عليهم السلام ) علم است ، علمى مغاير با ساير علوم
- ملكه عصمت با مختار منافات ندارد و انصراف معصوم از گناه به اختيار اوست
- بحث روايتى
- روايتى از امام سجاد (عليه السلام ) درباره داستان يوسف (عليه السلام ) و همسر عزيزمصر
- چند روايت در توضيح جمله : ((و لقد همّت به و همّ بها لولا...))
- روايتى جعلى از اميرالمؤ منين (ع ) در اين باره !
- رواياتى در ذيل آيات گذشته راجع به داستان يوسف (عليه السلام ) و زليخا
نکات آیه
۱- عشق زلیخا به یوسف(ع) و تقاضاى کام جویى وى از او ، در شهر شایع شد. (و قال نسوة فى المدینة امرأت العزیز ترود فتیها)
۲- زنان اشراف ، عامل شیوع خبر ماجراى یوسف(ع) و زلیخا در پایتخت مصر (و قال نسوة فى المدینة) برداشت فوق، بر این اساس است که «فى المدینة» متعلق به «قال» باشد. بر این مبنا «قال نسوة فى المدینة ...» ; یعنى: زنان مراوده زلیخا با یوسف(ع) را در آن شهر (پایتخت مصر) نشر دادند.
۳- عشق زلیخا به یوسف(ع) و تقاضاى مکرر او براى کام روایى از وى ، زبانزد زنان اشراف شده بود. (و قال نسوة فى المدینة امرأت العزیز ترود فتیها عن نفسه) «فى المدینة» مى تواند متعلق به «قال» باشد و نیز محتمل است صفت براى «نسوة» باشد. براساس احتمال دوم، مراد از «قال نسوة فى المدینة...» این است که: زنان شهر ، داستان زلیخا را براى یک دیگر بازگو مى کردند.
۴- زلیخا ، همسر عزیز مصر بود. (امرأت العزیز)
۵- عشق یوسف(ع) تا درون قلب و دل زلیخا نفوذ کرده و آن را به تسخیر خویش درآورده بود. (قد شغفها حبًّا) «شغاف» به جداره و یا هسته مرکزى قلب گفته مى شود. «شغف» ; یعنى، جداره قلب شد و یا به مرکز آن رسید. ضمیر فاعلى در «شغفها» به «فتیها» برمى گردد و «حبّاً» تمییزى است مبدل از فاعل. بنابراین «شغفها حبّاً» در اصل چنین بوده است: «شغف حبّ یوسف إیاها» ; یعنى، محبت یوسف جداره قلب زلیخا شد و آن را احاطه کرد، و یا عشق یوسف(ع) جداره قلب زلیخا را شکافت و به درون آن نفوذ کرد.
۶- شیفتگى زلیخا به یوسف(ع) و داستان مراوده او ، در عنفوان جوانى یوسف(ع) بود. (ترود فتیها عن نفسه قد شغفها حبًّا)
۷- زنان اشراف ، تقاضاى کام جویى زلیخا از برده خویش را ، امرى نکوهیده دانسته و او را ملامت مى کردند. (و قال نسوة فى المدینة امرأت العزیز ترود فتیها عن نفسه قد شغفها حبًّا) «فتا» به معناى برده و عبد ، و نیز به معناى جوان است. به نظر مى رسد هر دو معناى «فتا» در «تراود فتاها» لحاظ شده باشد.
۸- شیفته غلام زرخرید شدن و تقاضاى کام روایى از او ، خطا و لغزشى روشن از دیدگاه زنان اشراف و همپالگیهاى زلیخا (قد شغفها حبًّا إنا لنریها فى ضلل مبین) هدف زنان اشراف از یاد کردن یوسف(ع) به عنوان «برده و جوانک زلیخا»، خرده گرفتن بر اوست که چرا به غلام زرخرید عشق مىورزد.
۹- عشق زلیخا به یوسف(ع) ، على رغم همسرى او براى عزیز مصر ، مایه شگفتى فراوان زنان اشراف و موجب مزید ملامت گویى از وى شد. (امرأت العزیز ترود فتیها عن نفسه) هدف زنان اشراف از یاد کردن زلیخا به عنوان «همسر عزیز مصر»، رساندن زشتى هر چه افزون تر ماجراى اوست ; یعنى، مراوده با بردگان زشت است و از همسر عزیز مصر ناپسندتر.
روایات و احادیث
۱۰- «عن على بن الحسین(ع): ... فلما سمع الملک کلام الصبى ... قال لیوسف: «أعرض عن هذا ...» و اکتمه قال: فلم یکتمه یوسف و أذاعه فى المدینة حتى قلن نسوة منهنّ إمرأة العزیز تراود فتاها عن نفسه... ;[۱] از امام سجاد(ع) نقل شده است: ... همین که پادشاه سخن کودک را شنید ... به یوسف گفت: از این ماجرا درگذر ... و آن را پوشیده بدار. [امام فرمود:] یوسف ماجرا را پوشیده نداشت و آن را در شهر منتشر کرد تا اینکه عده اى اززنان شهر گفتند: همسر عزیز غلام خود را به خویش دعوت کرده است ...».
۱۱- «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «قد شغفها حبّاً» یقول: قد حجبها حبّه عن الناس فلاتعقل غیره ;[۲] از امام باقر(ع) درباره قول خدا «قد شغفها حباً» روایت شده که مى فرمود: عشق یوسف پرده اى بر قلب همسر عزیز کشیده بود به گونه اى که او را از مردم جدا کرده بود و به هیچ کس غیر از یوسف نمى اندیشید».
موضوعات مرتبط
- اشراف مصر: بینش زنان اشراف مصر ۸; تعجب زنان اشراف مصر ۹; زنان اشراف مصر و زلیخا ۷، ۹; زنان اشراف مصر وکامجویى زلیخا ۲، ۳
- برده: سرزنش کامجویى از برده ۷، ۸
- زلیخا: زلیخا و عزیزمصر ۴; زلیخا و یوسف(ع) ۱; سرزنش زلیخا ۷، ۹; شیوع عشق زلیخا ۱، ۳; شیوع کامجویى زلیخا ۱، ۳; عشق زلیخا به یوسف(ع) ۵، ۶، ۹، ۱۱; عوامل شیوع عشق زلیخا ۲; همسر زلیخا ۴
- عزیز مصر: خواسته هاى عزیز مصر ۱۰; همسر عزیز مصر ۴
- علایق: سرزنش علاقه به برده ۸
- یوسف(ع): افشاگرى یوسف(ع) ۱۰; جوانى یوسف(ع) ۶; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۶، ۸،۷، ۹، ۱۰، ۱۱