الكهف ٤٨
کپی متن آیه |
---|
وَ عُرِضُوا عَلَى رَبِّکَ صَفّاً لَقَدْ جِئْتُمُونَا کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً |
ترجمه
الكهف ٤٧ | آیه ٤٨ | الكهف ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عُرِضُوا»: عرضه گردیدند. سان دیده شدند. «صَفّاً»: ردیف. صفها. صف کشیده. این واژه مصدر است و به معنی (صُفُوفاً) یا (مَصْفُوفِینَ) و حال است. «مَوْعِداً»: مکان وعده. زمان وعده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف
- تعابیر مختلف قرآن، درباره جابجایى كوه ها، در قيامت
- عرضه شدن مشرکان و اعمال آنان بر پروردگار، در قیامت
- اشاره به چند نكته و خصوصيت درباره قيامت
- از ياد بردن قيامت، سبب اصلى اعراض از هدايت و فساد اعمال است
- «وضع كتاب» در قيامت، كتابى كه مجرمان، از آن بيمناك اند
- تجسم گناهان كوچك و بزرگ و وحشت گنهكاران، در قيامت
- مراد از پرهیز از پذیرش ولايت شيطان، در آیه شریفه
- اقامه دو برهان در آيه شریفه، براى نفى ولايت ابليس و ذرّيه او
- معناى اين كه فرمود: «در قيامت، میان مشركان و شركاء آنان، محل هلاكت قرار داده ايم»
- معناى جمله: «وَ رَبُّكَ الغَفُورُ ذُوالرَّحمَة»
- بحث روايتى: (چند روايت در ذيل آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً «48»
و (در آن روز) همهى مردم صف كشيده، بر پروردگارت عرضه مىشوند. (خدا به آنان مىفرمايد:) همانگونه كه نخستين بار شما را آفريديم، (امروز هم) به سوى ما آمديد، بلكه پنداشتيد كه هرگز ما برايتان موعدى مقرّر نخواهيم داشت؟
نکته ها
«صَف» نشانهى نظم و ساماندهى و رمز ادب و تواضع است. در قرآن، براى بيان اوصاف
«1». مزّمل، 14.
«2». واقعه، 5- 6.
«3». با استفاده از كلمهى «واو» و «يوم» كه مفهوم ظرفيّت را در ارتباط با آيهى قبل مىرساند.
جلد 5 - صفحه 181
مجاهدان و همچنين فرشتگان، تعبير «صف» آمده است و دو سورهى از قرآن نيز به نام «صف» و «صافات» مىباشد.
اگر در دنيا، قواى مسلّح با نظم خاصّى بر رؤسا عرضه مىشوند، در قيامت، همهى انسانها به طور قهرى و منظّم بر خداوند عرضه خواهند شد.
پیام ها
1- حضور در قيامت و عرضه بر پروردگار، قطعى است. «وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ»
2- طبقات دنيوى در قيامت از بين مىرود و همهى مردم، توانگر و فقير در يك صف قرار مىگيرند. «صَفًّا»
3- نظم، ارزشى است كه هم در دنيا مطرح است، هم در آخرت، هم در جامعه و هم در عبادت. عُرِضُوا ... صَفًّا
4- نحوهى حضور در قيامت، مانند هنگام تولّد و حضور در دنياست؛ عاجز، گريان و عريان. «1» «كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
5- معاد جسمانى است. جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ ...
6- آفرينش مجدّد در قيامت، همچون آفرينش در دنياست. «كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ»
7- كافران، دليلى بر انكار معاد ندارند. «بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (48)
وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ: و عرض كرده شوند بر حساب و جزاى پروردگار تو.
صَفًّا: در حالتى كه ايستاده و صف كشيده باشند كه هيچكس حاجب ديگرى نشود، و حق تعالى فرمايد: لَقَدْ جِئْتُمُونا: هر آينه بتحقيق آمديد محضر ما را برهنه و تنها بىخدم و حشم و مال و منال. كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ:
همچنانكه آفريديم شما را اوّل مرتبه كه هيچ چيز نداشتيد و برهنه بوديد.
در منهج «2»- حديث نبوى «يحشر النّاس عراة و حفاة و عزلا». مروى است كه عايشه وقتى اين حديث را شنيد عرض كرد: يا رسول اللّه، زنان نيز برهنه باشند؟
فرمود: آرى، گفت: وا سوأتاه. حضرت فرمود: همه از هول قيامت چنان گرفتارند
«1» منهج الصادقين ج 5 ص 358- و آيه در سورة القارعة آيه 5.
«2» منهج الصادقين ج 5 صفحه 359 و 358.
جلد 8 - صفحه 67
كه به ديگرى نپردازد كه «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» «1» بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً: و گفته مىشود به آنها بلكه گمان مىكرديد در دنيا شما منكران قيامت اينكه هرگز قرار ندهيم براى شما وقتى براى انجاز وعده؛ يا مكان موعود براى حساب و جزاء روز قيامت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً (45) الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (46) وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47) وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (48) وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
ترجمه
و بياور براى آنها مثل زندگانى دنيا را مانند آبيكه نازل نموديم آنرا از آسمان پس آميخته شد بيكديگر بسبب آن، رستنى زمين پس گرديد در هم شكسته كه پراكنده كند آنرا بادها و بوده است خدا بر همه چيزى توانا
مال و پسران آرايش زندگانى دنيا است و ماندنيهاى شايسته بهتر است نزد پروردگارت از جهت پاداش و بهتر است از راه اميد
و روز كه روان سازيم كوهها را و به بينى زمين را ظاهر شده و جمع نمائيم آنها را پس فرو گذار ننمائيم از آنها احديرا
و عرضه داشته شوند بر پروردگارت صف كشيده گوئيم بتحقيق آمديد نزد ما چنانچه آفريديم شما را اوّل بار آرى گمان كرديد كه هرگز قرار نميدهيم براى شما وعده گاهى
و نهاده شود نوشته پس مىبينى گناهكاران را ترسندگان از آنچه در آنست و ميگويند اى واى بر ما چه اهميّتى است براى اين نوشته واگذار نميكند گناه كوچك و نه بزرگ را مگر آنكه بشمار آورده آنرا و بيابند آنچه را بجا آوردند در حضور خود و ستم نميكند پروردگار تو احديرا.
تفسير
- خداوند متعال تشبيه فرموده حال زندگانى دنيا را در حسن و جمال و سرعت زوال بحال روئيدنيهاى زمين بعد از نزول باران كه روزى چند بر صفا و جلاء آنها افزوده شود و شاخ و برگشان رشد و نموّ كند بطورى كه بهم پيچيده و
جلد 3 صفحه 429
با يكديگر آميخته گردد پس در هم شكسته و از يكديگر گسسته و خشك و خرد شود بطوريكه بادها آنها را از زمين كنده و باطراف پراكنده نمايند و اين دلالت دارد بر آنكه خداوند قادر است بر هر امرى از اعطاء وجود و جمال و جلال و كمال و اخذ آنها از صاحبانشان و افناء و تفريق و اضمحلال آنان و از بهترين امتعه دنيوى مال و اولاد ذكور است كه زينت و آرايش زندگانى دنيا است ولى چون باقى و برقرار نميماند باز اعمال صالحه كه آثار و ثمرات آن هميشه از خزانه غيب الهى عائد بصاحبش ميشود بهتر است نزد خداوند كه پاداش عمل مؤمن و متعلّق آرزوى او باشد و ظاهرا شامل ميشود هر عمل خيرى را اعمّ از عبادت و اطاعت و احسان بخلق خصوصا اگر دوام و ثباتى در دنيا داشته باشد و نفع آن بعد از او هم عائد به بندگان خدا شود ولى در روايات ائمه اطهار بمطلق نماز و نمازهاى پنجگانه و نماز شب و دوستى اهل بيت و تسبيحات اربعه و ثمره آن كه بعدد هر تسبيحه ده درخت بهشتى از انواع ميوجات است تفسير شده و ظاهرا بيان مصاديق خفيّه و جليّه آنرا فرمودهاند و بمناسبت ذكر بقاء ثمرات اخروى بيان فرموده بعضى از اوضاع و احوال قيامت را باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه سير ميدهيم ما كوهها را در جوّ هوا و گردانيم آنها را ذرات پراكنده در آن و مىبينى تو زمين زير كوهها را كه ظاهر و هويدا شده و بعضى تسيّر بصيغه مجهول مؤنّث و رفع جبال قرائت نمودهاند يعنى روزى را كه سير داده ميشود كوهها و در آنروز جمع ميكنيم خلق اولين و آخرين را براى وقوف در پيشگاه الهى و رسيدگى بحساب آنها و هيچ يك از آنها را فرو گذار نخواهيم نمود و همگى در آن فضاى پهناور بر پروردگار تو عرضه داشته شوند در حاليكه ايستاده وصف كشيده باشند بطوريكه هيچ كس حاجب ديگرى نباشد و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در آنروز يكصد و بيست هزار صف تشكيل ميشود در پهناى زمين پس خطاب از مصدر جلال صادر شود كه ديديد همان نحوى كه برهنه و بىمال و اولاد شما را در دنيا آورديم امروز در پيشگاه ما حاضر شديد چنانچه در سوره انعام گذشت و خطاب خصوصى بكفّار شود كه آرى شما بوديد كه در دنيا منكر معاد بوديد و گمان ميكرديد كه ما براى شما موعدى قرار ندادهايم كه در آنروز
جلد 3 صفحه 430
بوعده خود وفا كنيم لذا پيغمبران ما را تكذيب ميكرديد و در آنحال نامههاى اعمال بندگان در برابرشان گشوده شود و مىبينى تو گناهكاران را خائف و ترسان از گناهان خودشان كه در نامه آنها ثبت شده و ميگويند از روى تعجّب و حسرت و ندامت اى واى بر ما چه قدر مهمّ است اين نامه كه هيچ گناه كوچك و بزرگى را فرو گذار ننموده و واقع نشده امرى مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده و بيابند مردم آنچه را كه بجا آوردهاند از كار خوب و بد در برابر خودشان حاضر و مشهود و مشاهد و نوشته در نامه اعمالشان و خداوند بكسى ظلم نميكند كه از ثواب او كم كند يا بر عقاب او بيفزايد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون روز قيامت شود نامه اعمال انسان را بدست او دهند و گويند بخوان پس او ميخواند آنچه را نوشته شده در آن و متذكّر ميشود تمام افعال و اقوال و حركات خود را مانند آنكه الآن بجا آورده و براى اين است كه ميگويد يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الا احصيها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ عُرِضُوا عَلي رَبِّكَ صَفًّا لَقَد جِئتُمُونا كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ بَل زَعَمتُم أَلَّن نَجعَلَ لَكُم مَوعِداً (48)
جلد 12 - صفحه 364
در معرض پيشگاه پروردگار تو در ميآيند و محشور ميشوند صف در صف و بآنها ميگوييم که هر آينه بيائيد در پيشگاه خداوند متعال همان نحوي که خلق كرديم شما را در اول دفعه بلكه گمان كرديد که ما هرگز براي شما موعد و وعده- گاهي قرار نميدهيم.
وَ عُرِضُوا عَلي رَبِّكَ ملائكه ميآيند و آنها را از قبور خود بيرون ميكشند و ميبرند در صحراي محشر که در حديث از پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله داريم فرمود
(يحشر- النّاس من قبورهم يوم القيامة حفاة عرات)
(صفا).
در خبر است صد و بيست صف كشيده ميشود يك طرفش مشرق است و يك طرف مغرب هشتاد صف امت پيغمبرند از اول بعثت تا آخر رجعت و چهل صف امم سالفه هستند.
لَقَد جِئتُمُونا كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ موقعي که بدنيا آمديد نه قدرت داشتند نه مال و منال و نه عدّة و عدّة نه خدم و حشم عريان برهنه همين نحو وارد قيامت ميشوند بلي اهل ايمان با لباس وارد ميشوند و اينها هم سه قسم هستند يك قسم که اكثر باشند با كفن و لذا در اخبار دارد كفن خود را سنگين و حلال و پاك كنيد باعث آبروي شما ميشود در قيامت و نيز دارد ما بهترين اموال خود را بر سه مصرف صرف ميكنيم مهر عيال لباس احرام كفن قسم دوم لباس بهشتي ميآورند و آنها را مي پوشانند قسم سيّم شهداء که با لباس شهادت وارد ميشوند و اما غير مؤمن عريان و برهنه حتي سؤال كردند که از يكديگر خجلت نميكشند و حيا نميكنند فرمود لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنِيهِ عبس آيه 37.
بَل زَعَمتُم أَلَّن نَجعَلَ لَكُم مَوعِداً و منكر حشر و نشر شديد و گفتيد إِن هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوتُ وَ نَحيا مؤمنون آيه 37 و گفتيد ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوتُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 24.
365
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 48)- این آیه در باره چگونگی رستاخیز انسانها میگوید: «آنها همه در یک صف به پروردگارت عرضه میشوند»َ عُرِضُوا عَلی رَبِّکَ صَفًّا)
.این تعبیر ممکن است اشاره به آن باشد که هر گروهی از مردم که عقیده واحد یا عمل مشابهی دارند در یک صف قرار میگیرند، و یا این که همگی بدون هیچ گونه تفاوت و امتیاز در یک صف قرار خواهند گرفت.
ج3، ص48
و به آنها گفته میشود: «شما همگی نزد ما آمدید، همان گونه که در آغاز شما را آفریدیم»َقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ)
.نه خبری از اموال و ثروتهاست، نه امتیازات و مقامات مادی، و نه یار و یاور، درست همان گونه که در آغاز آفرینش بودید، به همان حالت اول! «اما شما گمان گردید که ما موعدی برایتان قرار نخواهیم داد»َلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً)
.و این هنگامی بود که غرور امکانات مادی شما را فرا میگرفت و تمایل به جاودانگی دنیا شما را از فکر آخرت که در فطرت هر انسانی نهفته است غافل میکرد.
نکات آیه
۱- روز قیامت، تمامى انسان ها - گرچه خود نخواهند - به پیشگاه پروردگار عرضه خواهند شد. ( و عرضوا على ربّک صفًّا) مجهول بودن «عُرِضوا» نشانگر آن است که انسان ها ناگریز از حاضر شدن نزد خداوند هستند و از خود اختیار ندارد.
۲- حضور انسان ها در قیامت، با صفوفى منظم و سازماندهى شده خواهد بود. ( و عرضوا على ربّک صفًّا) «صفّاً» حال براى نایب فاعل «عرضوا» است (مصفوفین) یعنى، عرضه انسان ها، به صورت صف است که حکایت از نظم و طبقه بندى آدمیان دارد. البته به قرینه آیات دیگر، این صف بندى به شکل مجموعه اى مختلط نیست، بلکه هر گروه و پیروان هر طریقه، در گروهى مجزاى از دیگرى، در صحنه قیامت حضور مى یابند.
۳- قیامت، روز الغاى اعتبارات و امتیازات دنیوى انسان ها است.* ( و عرضوا على ربّک صفًّا) چنان چه مراد از «صفّاً» این باشد که همگان در یک صف محشور خواهند شد جملهء «و عرضوا...» اشعار به این مطلب خواهد داشت که با وجود آن که اهل دنیا، امتیازات را به مال و منال و دیگر اعتبارات مادّى دنیا مى دانستند، ولى در صفى واحد محشور خواهند شد. این نکته، با توجه به آیات مربوط به داستان مرد ثروت مند و هم صحبت او، بیشتر واضح مى گردد.
۴- ربوبیّت الهى، مقتضى حشر آدمیان و عرضه شدن آنان در پیش گاه پروردگار است. ( و حشرنهم ... و عرضوا على ربّک صفًّا)
۵- مشرکان و دنیاگرایان، از منظر لطف و رحمت الهى، در قیامت، ساقط اند. ( و عرضوا على ربّک صفًّا) در صورتى که نایب فاعل «عرضوا» مشرکان و دنیاگرایان باشند - که در آیات قبل، یاد آنان به میان آمد - مجهول آمدن فعل و نیز به کار رفتن «ربّک» - که خطاب پیامبر(ص) است - به جاى «ربّهم» دال بر تحقیر ایشان است.
۶- گزارش خداوند از صحنه قیامت و حشر مشرکان، تسلیت و دل جویى از پیامبر(ص) در برابر انکارها و دنیاپرستى آنان است. ( و البقیت الصلحت خیر عند ربّک ... و ترى الأرض ... على ربّک) خطاب در «ربّک» و «ترى» به پیامبر(ص) است این گونه خطاب در دل آیاتِ مربوط به قیامت مشرکان، نوعى تسلى دادن به پیامبر(ص) در برابر انکار آنان است.
۷- انسان ها، مانند زمان تولد، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار، در صحنه قیامت حضور خواهند یافت. ( لقد جئتمونا کما خلقنکم أوّل مرّة) تشبیه حضور انسان ها در قیامت به زمان تولد آنان، ممکن است از جهت همراه نداشتن امکانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.
۸- آفرینش نخستین انسان ها به دست خداوند، دلیل قدرت الهى بر آفرینش دوباره آنان پس از مرگ است. ( لقد جئتمونا کما خلقنکم أوّل مرّة) تشبیه حضور آدمیان در قیامت به تولدشان در دنیا، ممکن است در جهت رفع استبعاد معاد و نیز توبیخ مشرکان به جهت انکار معاد باشد; یعنى، آن خلقت نخست، آیا دلیل وافى و کافى براى پذیرش معاد و قدرت خداوند بر محقّق ساختن آن نبود؟
۹- معادِ انسان، معاد جسمانى و داراى خصوصیات بدن دنیوى وى است. * ( لقد جئتمونا کما خلقنکم أوّل مرّة) تشبیه حضور انسان ها در قیامت به خلقت آغازین آن ها در دنیا، این اقتضا را دارد که در خصوصیّات عمده، با مانند جسمانى بودن، با هم مشابهت داشته باشند.
۱۰- غفلت از رستاخیز و تصوّر عدم برپایى قیامت، آفت فراگیر مشرکان است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۱- نفى معاد، مبتنى بر پندار و فاقد اساسى علمى و یقینى است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا) «زعم» عقیده و گفتارى است که مبتنى بر گمان باشد. «موعد» اسم زمان به معناى زمان وعده است. در این آیه، منظور از موعد، قیامت است.
۱۲- منکران معاد، با مشاهده حضور خود در صحنه قیامت، به عمق نادرستى پندار خویش پى مى برند. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا) تعبیر «بل زعمتم...» در حقیقت، بازگو کننده حال کسى است که على رغم باور خویش، خود را در صحنه قیامت مى بیند و از این جهت شرمسار است.
۱۳- زندگى دنیا، داراى فرجام و هدفى است که در آخرت، تحقّق مى پذیرد. است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۴- قیامت، زمان به وقوع پیوستن وعده هاى الهى است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۵- برپایى قیامت به دست خداوند و اراده او است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۶- انکار معاد، نکوهیده تر از دل بستگى به زندگانى دنیا و داراى نقشى مؤثرتر در آن در پیدایش شرک ( لقد جئتمونا کما خلقناکم أوّل مرّة بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا) حرف «بل» براى اضراب و نشان نابرابر بودن مابعد و ماقبل آن است. در این برداشت، تشبیه در «کما خلقناکم»، ناظر به مال و فرزند نداشتن انسان در آغاز خلقت و هنگام اعاده آن، دانسته شده است.
موضوعات مرتبط
- انسان: آثار خلقت انسان ۸; انسان ها در بدو خلقت ۷; انسان ها در قیامت ۱، ۲; حشر انسان ها ۱، ۲، ۴
- تشبیهات قرآن: تشبیه به خلقت ابتدایى ۷; تشبیه به ولادت ۷; تشبیه معاد ۷
- حشر: حتمیت حشر ۱; زمینه حشر ۴; عمومیت حشر ۱; ویژگیهاى حشر ۲
- خدا: آثار اراده خدا ۱۵; آثار ربوبیت خدا ۴; دلایل قدرت خدا ۸; زمان تحقق وعده هاى خدا ۱۴; محرومان از رحمت اخروى خدا ۵; محرومان از لطف اخروى خدا ۵
- دنیاطلبان: دنیاطلبان در قیامت ۵
- دنیاطلبى: سرزنش دنیاطلبى ۱۶
- دین: آسیب شناسى دینى ۱۶
- زندگى: فرجام زندگى دنیوى ۱۳
- شرک: عوامل شرک ۱۶
- قرآن: تشبیهات قرآن ۷
- قیامت: امتیازات دنیوى در قیامت ۳; ظهور حقایق در قیامت ۱۲; غافلان از قیامت ۱۰; منشأ برپایى قیامت ۱۵; ویژگیهاى قیامت ۳، ۱۴
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۶; مکذبان محمد(ص) ۶
- مشرکان: بینش مشرکان ۱۰; حشر مشرکان ۶; دنیاطلبى مشرکان ۶; غفلت مشرکان ۱۰; مشرکان در قیامت ۵، ۶
- معاد: آثار تکذیب معاد ۱۶; بى منطقى تکذیب معاد ۱۲; بى منطقى رد معاد ۱۱; دلایل معاد ۸; سرزنش تکذیب معاد ۱۶; معاد جسمانى ۹; مکذبان معاد در قیامت ۱۲; ویژگیهاى معاد ۹
منابع