الكهف ٤٩
کپی متن آیه |
---|
وَ وُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَا لِهٰذَا الْکِتَابِ لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لاَ کَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَ لاَ يَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً |
ترجمه
الكهف ٤٨ | آیه ٤٩ | الكهف ٥٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْکِتابُ»: نامه اعمال یکایک مردم (نگا: حاقّه / و ). «مَا لِهذَا الْکِتَابِ»: این چه کتابی است؟ استفهام برای تعجّب است. حرف لام جرّ در رسمالخطّ قرآنی منفصل نوشته شده است. «وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً»: (نگا: آلعمران / و قیامت / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَوْمَ نَدْعُو کُلَ أُنَاسٍ... (۳) يَوْمَ تَجِدُ کُلُ نَفْسٍ مَا... (۳) إِنَ اللَّهَ لاَ يَظْلِمُ مِثْقَالَ... (۱) وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ... (۳) وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ... (۲) يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا... (۰) يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ (۰) وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ... (۲) إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَ... (۲) هٰذَا کِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْکُمْ... (۲) يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا... (۰)
ثُمَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ... (۰) وَ إِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ... (۳) قُلْ مَنْ رَبُ السَّمَاوَاتِ وَ... (۷) أَلاَ إِنَ لِلَّهِ مَا فِي... (۱) إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَاباً... (۱)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف
- تعابیر مختلف قرآن، درباره جابجایى كوه ها، در قيامت
- عرضه شدن مشرکان و اعمال آنان بر پروردگار، در قیامت
- اشاره به چند نكته و خصوصيت درباره قيامت
- از ياد بردن قيامت، سبب اصلى اعراض از هدايت و فساد اعمال است
- «وضع كتاب» در قيامت، كتابى كه مجرمان، از آن بيمناك اند
- تجسم گناهان كوچك و بزرگ و وحشت گنهكاران، در قيامت
- مراد از پرهیز از پذیرش ولايت شيطان، در آیه شریفه
- اقامه دو برهان در آيه شریفه، براى نفى ولايت ابليس و ذرّيه او
- معناى اين كه فرمود: «در قيامت، میان مشركان و شركاء آنان، محل هلاكت قرار داده ايم»
- معناى جمله: «وَ رَبُّكَ الغَفُورُ ذُوالرَّحمَة»
- بحث روايتى: (چند روايت در ذيل آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً «49»
وكتاب (و نامه اعمال) در ميان نهاده مىشود، پس مجرمان را مىبينى كه از آنچه در آن است بيمناكاند و مىگويند: واى بر ما، اين چه نوشتهاى است كه هيچ (گفتار و كردار) كوچك وبزرگى را فروگذار نكرده مگر اينكه برشمرده است! و آنچه انجام دادهاند (مقابل خود) حاضر مىيابند وپروردگارت به هيچكس ستم نمىكند.
«1». در مناجاتها نيز به عريانى هنگام رستاخيز و محشر اشاره شده است.
جلد 5 - صفحه 182
نکته ها
بارها قرآن از مسئلهى كتاب و پرونده و نامهى عمل در قيامت سخن به ميان آورده است و مىفرمايد: فرستادگان ما مىنويسند: «إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ» «1»، آثار كارها را هم مىنويسيم:
«نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ» «2»، نامه عمل آنان بر گردنشان آويخته مىشود: «أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ» «3»، پروندهها در قيامت گشوده مىشود: «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» «4»، نامهها به دست خود افراد داده مىشود؛ نامهى خوبان به دست راست و نامه بدكاران به دست چپ آنان داده مىشود. همان گونه كه هر فردى پروندهاى دارد، هر امّتى نيز كتاب و پروندهاى دارد. «كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعى إِلى كِتابِهَا» «5»
پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در بازگشت از جنگ حُنين، در يك صحراى خشك فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگرديد تا هر چه از چوب وخاشاك يافتيد گرد آوريد. اصحاب رفتند و هر كس چيزى آورد. روى هم ريختند و انباشته شد. پيامبر فرمود: «هكذا تجتمع الذنوب، اياكم و المحقرات من الذنوب» گناهان اينگونه جمع مىشوند، پس از گناهان كوچك پرهيز كنيد. «6»
از اين برنامه اين درس را نيز مىتوان گرفت كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آموزشى اردوئى و بيابانى تجسّمى، نمايشى و عملى، همراه با پركردن اوقات فراغت براى ياران خود داشتند، آن هم وقتى كه خطر غرور ناشى پيروزى در جنگ در كمين آنان بود، واصحاب خود را بىگناه يا كم گناه مىپنداشتند.
امام صادق عليه السلام فرمودند: در روز قيامت هنگامى كه كارنامهى عمل انسان به او داده مىشود، پس از نگاه به آن و ديدن آنكه تمام لحظهها و كلمهها و حركات و كارهاى او ثبت شده، همهى آنها را به ياد مىآورد، مانند اينكه ساعتى قبل آنها را مرتكب شده است، لذا مىگويد: يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً .... «7»
آنان كه در دنيا بىخيال و بىتفاوت بوده و به هر كارى دست مىزنند، در آخرت هراس و
«1». يونس، 21.
«2». يس، 12.
«3». اسراء، 13.
«4». تكوير، 10.
«5». جاثيه، 28.
«6». كافى، ج 2، ص 288.
«7». تفسير الميزان.
جلد 5 - صفحه 183
دلهره خواهند داشت، «مُشْفِقِينَ» ولى مؤمنان كه در دنيا اهل تعهّد و خداترسى بودند در آنجا آسودهاند. «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» «1»
پیام ها
1- در قيامت، هم نامهى عمل هر فرد به دستش داده مىشود، هم كتابى در برابر همه قرار داده مىشود. «وَ وُضِعَ الْكِتابُ»
2- نگرانى و هراس مجرمان، از عملكرد ثبت شدهى خويش است، نه از خداوند.
«مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ»
3- قيامت، روز حسرت و افسوس مجرمان است. «يا وَيْلَتَنا»
علم افراد به عملكرد خودشان در قيامت چنان است كه گويا همه با سواد مىشوند، چون كتاب و خواندن براى همه مطرح است. وُضِعَ الْكِتابُ ... مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ
5- عملهاى انسان داراى درجات است. «صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً»
6- قيامت، صحنهى تجسّم عملهاى انسان است. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً»
7- داشتن عدالت وظلم نكردن، لازمه ربوبيّت الهى است. «وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
وَ وُضِعَ الْكِتابُ: و نهاده نامههاى اعمال بنى آدم در دستهاى ايشان، يا ميزان و حساب وضع شود. تعبير شده از حساب به كتاب به جهت آنكه محاسبه شوند بر اعمال مكتوبه. فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ: پس مىبينى گناهكاران را، مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ: در حالى كه ترسناك و معرضند از آنچه در نامه عملشان باشد از گناهان فراموش شده، يعنى چون بر آنها مطّلع شوند ترس بر آنها غالب گردد. وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا: و گويند بر وجه تعجّب از شآمت نامه، اى واى بر ما.
ما لِهذَا الْكِتابِ: چيست و چه بوده است اين نامه را كه: لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً: فرو نگذاشته گناه كوچك و بزرگ را. إِلَّا أَحْصاها: مگر كه شمرده است همه آنها را و ضبط و نگاهداشته كلى و جزئى آن را.
عياشى- از حضرت صادق عليه السلام فرمود:
اذا كان يوم القيامة دفع الانسان كتابة ثمّ قيل له: اقرء قلت: فيعرف ما فيه؟ فقال: انّه يذكّره فما من لحظة و لا من كلمة و لا نقل قدم و لا شيء فعله
«1» سورة عبس آيه 37.
جلد 8 - صفحه 68
الّا ذكر كانّه فعله تلك السّاعة و لذلك قالوا: يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصاها «1» چون روز قيامت شود، تمام افراد انسانى را هر يك كتابش را دهند و گويند به او بخوان. راوى گويد: عرض كردم مىشناسد آنچه در آنست؟ حضرت فرمود: ياد آور او را، پس نيست لحظهاى و نه كلمهاى و نه قدم برداشتنى و نه چيزى كه نموده مگر آنكه ذكر كرده آن را كه گويا الساعه بجا آورده و لذا گويند: اى واى بر ما! چيست اين نامه كه وانگذاشته گناه كوچك و بزرگ را مگر آنكه ضبط نموده.
وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً: و بيابند آنچه بجا آوردهاند حاضر نزد خود، يعنى نوشته در آن نامه، يا بيابند جزاى عمل خود را حاضر در نزد خود. وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً: و ستم ننمايد پروردگار تو هيچكس را به نوشتن چيزى كه بنده نكرده باشد، يا به نقصان ثواب حسنه، يا زيادتى عذاب سيّئه او، بلكه بر وفق عدل جزا داده شوند.
موعظه: يكى از احوال قيامت، دادن اعمال بندگان است به دست آنان؛ مؤمنين را به دست راست، و مجرمين را به دست چپ، و تمام آنچه كردهاند در دنيا در آن ثبت باشد. مجرمين چون نامه عمل خود را بينند گويند: اى واى بر ما، چه كتابى است كه هيچ گناه كوچك و بزرگ را فرو نگذاشته؛ و جزاى عمل را مشاهده كنند، و البته در چنين حالى نهايت حسرت و ندامت را خواهند داشت لكن فايدهاى ندارد. پس اى جان برادر، تا كه دستت مىرسد كارى بكن، و روزنامه اعمال خود را مطالعه و محاسبه آن را بنما، چنانچه تدارك لازم دارد پيش از آمدن آن روز اقدام كن تا پشيمان نشوى.
حضرت امير المؤمنين در آخر خطبهاى فرمايد:
عباد اللّه زنوا انفسكم قبل ان توزنوا و حاسبوها قبل ان تحاسبوا و تنفّسوا قبل ضيق الخناق و انقادوا قبل عنف السّياق و اعلموا انّه من لم يعن على نفسه حتّى يكون
«1» تفسير عياشى، ج 2، ص 328، روايت 34.
جلد 8 - صفحه 69
له واعظ و زاجر لم يكن من غيرها زاجر و لا واعظ «1».
اى بندگان خدا، بسنجيد نفسهاى خود را از جهت طاعت و معصيت پيش از آنكه سنجيده شود؛ و محاسبه كنيد كار بد و خوب را پيش از آنكه محاسبه شويد در قيامت تا سود و زيان خود را دريافته و تدارك و تلافى كرده باشيد در دنيا، زيرا در آخرت تداركى نيست، و نفس بكشيد در توبه و انابه پيش از تنگ شدن مجراى نفس به مرگ؛ و فرمان بردار شويد پيش از راندن به شدت به سوى آخرت. و بدانيد كسى كه از توفيق الهى كمك نشد به تسلط دادن او عقل را بر نفس امّاره تا آنكه براى او از اين قسمت واعظى باشد كه پند دهد به نصيحت و منع كند او را از معصيت، نباشد از غير خودش واعظ و زاجرى، يعنى پند و منع غير در او تأثيرى نمىكند و نفع به او نمىبخشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيماً تَذْرُوهُ الرِّياحُ وَ كانَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ مُقْتَدِراً (45) الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً (46) وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَداً (47) وَ عُرِضُوا عَلى رَبِّكَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا كَما خَلَقْناكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَكُمْ مَوْعِداً (48) وَ وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
ترجمه
و بياور براى آنها مثل زندگانى دنيا را مانند آبيكه نازل نموديم آنرا از آسمان پس آميخته شد بيكديگر بسبب آن، رستنى زمين پس گرديد در هم شكسته كه پراكنده كند آنرا بادها و بوده است خدا بر همه چيزى توانا
مال و پسران آرايش زندگانى دنيا است و ماندنيهاى شايسته بهتر است نزد پروردگارت از جهت پاداش و بهتر است از راه اميد
و روز كه روان سازيم كوهها را و به بينى زمين را ظاهر شده و جمع نمائيم آنها را پس فرو گذار ننمائيم از آنها احديرا
و عرضه داشته شوند بر پروردگارت صف كشيده گوئيم بتحقيق آمديد نزد ما چنانچه آفريديم شما را اوّل بار آرى گمان كرديد كه هرگز قرار نميدهيم براى شما وعده گاهى
و نهاده شود نوشته پس مىبينى گناهكاران را ترسندگان از آنچه در آنست و ميگويند اى واى بر ما چه اهميّتى است براى اين نوشته واگذار نميكند گناه كوچك و نه بزرگ را مگر آنكه بشمار آورده آنرا و بيابند آنچه را بجا آوردند در حضور خود و ستم نميكند پروردگار تو احديرا.
تفسير
- خداوند متعال تشبيه فرموده حال زندگانى دنيا را در حسن و جمال و سرعت زوال بحال روئيدنيهاى زمين بعد از نزول باران كه روزى چند بر صفا و جلاء آنها افزوده شود و شاخ و برگشان رشد و نموّ كند بطورى كه بهم پيچيده و
جلد 3 صفحه 429
با يكديگر آميخته گردد پس در هم شكسته و از يكديگر گسسته و خشك و خرد شود بطوريكه بادها آنها را از زمين كنده و باطراف پراكنده نمايند و اين دلالت دارد بر آنكه خداوند قادر است بر هر امرى از اعطاء وجود و جمال و جلال و كمال و اخذ آنها از صاحبانشان و افناء و تفريق و اضمحلال آنان و از بهترين امتعه دنيوى مال و اولاد ذكور است كه زينت و آرايش زندگانى دنيا است ولى چون باقى و برقرار نميماند باز اعمال صالحه كه آثار و ثمرات آن هميشه از خزانه غيب الهى عائد بصاحبش ميشود بهتر است نزد خداوند كه پاداش عمل مؤمن و متعلّق آرزوى او باشد و ظاهرا شامل ميشود هر عمل خيرى را اعمّ از عبادت و اطاعت و احسان بخلق خصوصا اگر دوام و ثباتى در دنيا داشته باشد و نفع آن بعد از او هم عائد به بندگان خدا شود ولى در روايات ائمه اطهار بمطلق نماز و نمازهاى پنجگانه و نماز شب و دوستى اهل بيت و تسبيحات اربعه و ثمره آن كه بعدد هر تسبيحه ده درخت بهشتى از انواع ميوجات است تفسير شده و ظاهرا بيان مصاديق خفيّه و جليّه آنرا فرمودهاند و بمناسبت ذكر بقاء ثمرات اخروى بيان فرموده بعضى از اوضاع و احوال قيامت را باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه سير ميدهيم ما كوهها را در جوّ هوا و گردانيم آنها را ذرات پراكنده در آن و مىبينى تو زمين زير كوهها را كه ظاهر و هويدا شده و بعضى تسيّر بصيغه مجهول مؤنّث و رفع جبال قرائت نمودهاند يعنى روزى را كه سير داده ميشود كوهها و در آنروز جمع ميكنيم خلق اولين و آخرين را براى وقوف در پيشگاه الهى و رسيدگى بحساب آنها و هيچ يك از آنها را فرو گذار نخواهيم نمود و همگى در آن فضاى پهناور بر پروردگار تو عرضه داشته شوند در حاليكه ايستاده وصف كشيده باشند بطوريكه هيچ كس حاجب ديگرى نباشد و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه در آنروز يكصد و بيست هزار صف تشكيل ميشود در پهناى زمين پس خطاب از مصدر جلال صادر شود كه ديديد همان نحوى كه برهنه و بىمال و اولاد شما را در دنيا آورديم امروز در پيشگاه ما حاضر شديد چنانچه در سوره انعام گذشت و خطاب خصوصى بكفّار شود كه آرى شما بوديد كه در دنيا منكر معاد بوديد و گمان ميكرديد كه ما براى شما موعدى قرار ندادهايم كه در آنروز
جلد 3 صفحه 430
بوعده خود وفا كنيم لذا پيغمبران ما را تكذيب ميكرديد و در آنحال نامههاى اعمال بندگان در برابرشان گشوده شود و مىبينى تو گناهكاران را خائف و ترسان از گناهان خودشان كه در نامه آنها ثبت شده و ميگويند از روى تعجّب و حسرت و ندامت اى واى بر ما چه قدر مهمّ است اين نامه كه هيچ گناه كوچك و بزرگى را فرو گذار ننموده و واقع نشده امرى مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده و بيابند مردم آنچه را كه بجا آوردهاند از كار خوب و بد در برابر خودشان حاضر و مشهود و مشاهد و نوشته در نامه اعمالشان و خداوند بكسى ظلم نميكند كه از ثواب او كم كند يا بر عقاب او بيفزايد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون روز قيامت شود نامه اعمال انسان را بدست او دهند و گويند بخوان پس او ميخواند آنچه را نوشته شده در آن و متذكّر ميشود تمام افعال و اقوال و حركات خود را مانند آنكه الآن بجا آورده و براى اين است كه ميگويد يا ويلتنا ما لهذا الكتاب لا يغادر صغيرة و لا كبيرة الا احصيها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ وُضِعَ الكِتابُ فَتَرَي المُجرِمِينَ مُشفِقِينَ مِمّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاّ أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَداً (49)
و گذارده ميشود نامه عمل هر كس پس ميبيني که مجرمين ترسان و لرزان هستند از آنچه در نامه عمل خود نوشته شده و ميگويند واي بحال ما فروگذار نشده در اينکه كتاب كوچك و بزرگي از اعمال مگر اينكه تمام آنها را احصاء كردهاند و مييابند تمام اعمال خود را حاضر و ظلم نميكند پروردگار تو احدي را وَ وُضِعَ الكِتابُ نامه عمل مؤمنين بدست راست آنها ميدهند بسيار مشعوف ميشوند فَأَمّا مَن أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقرَؤُا كِتابِيَه إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَه الحاقه 25 و 26 و اما مجرمين که مراد غير مؤمنين از كفار و مشركين و ارباب ضلالت هستند بدست چپ آنها داده ميشود از عقب سر آنها و طوق ميشود بگردن آنها فَتَرَي المُجرِمِينَ مراد غير مؤمنين از طبقات كفار طبيعي مشرك اهل كتاب و ساير فرق كفار و اهل ضلال است مشفقين شفقة بمعني رقة است و مشفق خوف از وقوع مكروه است با احتمال اينكه واقع نشود و در اينجا خوف از مؤاخذه و عقوبت افعال و اعمال مكتوبه در نامه عمل و كتاب آنها است مما فيه از آنچه در كتاب است وَ يَقُولُونَ يا وَيلَتَنا اي واي بر ما ويل مقابل طوبي است و هر دو دو قسم هستند اسمي و وضعي اما طوبي اسمي در خبر است
شجرة في الجنة اغصانها متدلية فمن تمسك بغصن منها يجرّه الي الجنة و الويل شجرة في النار اغصانها متدلية و من تمسك بغصن منها يجرّه الي النار
و اما وصفي طوبي بمعني خوش بحال است و ويل بد بحاليست ما لِهذَا الكِتابِ چه چيز است از براي اينکه كتاب لا يُغادِرُ فرو گذار نكرده صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها كوچك و بزرگ افعال و اقوال و رفتار و كردار ما را احصاء نموده در خبر است حتي نفخ بآتش نوشته ميشود در قرآن مجيد است.
ما يَلفِظُ مِن قَولٍ إِلّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ق آيه 17 وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً
جلد 12 - صفحه 366
بعضي گفتند اعمال مجسّم ميشود بعضي گفتند جزاي عمل را مشاهده ميكنند از مثوبات و عقوبات بعضي گفتند در نامه عمل ثبت شده مشاهده ميشود لكن بعيد نيست که اعمال آنها در ذهن و خيال ميآيد مثل اينكه الآن مرتكب شدهاند وَ لا يَظلِمُ رَبُّكَ أَحَداً مؤمن را چيزي از مثوبات او كسر نميگذارد و كافر را بر عقوباتش نميافزايد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 49)- سپس به مراحل دیگر از این رستاخیز بزرگ پرداخته، میگوید:
«و کتاب [کتابی که نامه اعمال همه انسانهاست] در آنجا گذارده میشود» (وَ وُضِعَ الْکِتابُ).
«پس گنهکاران را میبینی که از آنچه در آن است ترسان و هراسانند» (فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ).
در این هنگام فریاد بر میآورند «و میگویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته مگر این که آن را به شمار آورده است» (وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها).
علاوه بر این سند کتبی اصولا «همه اعمال خود را حاضر میبینند»! (وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً). خوبیها و بدیها، ظلمها و عدلها، هرزگیها و خیانتها، همه و همه در برابر آنها تجسّم مییابد! در واقع آنها گرفتار اعمال خودشان هستند: «و پروردگارت به هیچ کس ستم نمیکند» (وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً).
آنچه دامن آنها را میگیرد کارهایی است که در این جهان انجام دادهاند بنا بر این از چه کسی میتوانند گله کنند جز از خودشان.
راستی ایمان به چنین دادگاهی چقدر در تربیت انسان و کنترل شهوات او
ج3، ص49
مؤثر است؟ و چقدر آگاهی و بیداری و توجه به مسؤولیتها به انسان میبخشد؟
آیا ممکن است انسان به چنین صحنهای ایمان قاطع داشته باشد باز هم گناه کند؟!
نکات آیه
۱- در قیامت، نامه عمل هر فرد، در برابر دیدگان او نهاده شده، آن را مشاهده خواهد کرد. (و وضع الکتب ... و یقولون یویلتنا مال هذا الکتب) مقصود از «الکتاب» به قرینه جملات بعدى، نوشته هایى است که در آن، همه اَعمال آدمیان، ثبت و ضبط شده است. حرف «ال» در «وضع الکتاب»، براى استغراق اَفراد است، یعنى «کلّ کتاب». در نتیجه، مراد این است که همه کتاب ها را در برابر دیدگان آحاد انسان ها قرار خواهند داد و هر فرد، کتاب خودش را ملاحظه خواهد کرد.
۲- اَعمال تمام انسان ها، در کتابى جامع ثبت مى شود. (و وضع الکتب فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه) چنان چه مراد از «الکتاب» جنس و ماهیّت کتاب باشد. ممکن است، جمله «وضع الکتاب» دلالت کند که اعمال همه آدمیان، در یک کتاب ثبت شده و در قیامت، به آن ها نشان داده خواهد شد. برداشت بالا، ناظر به این احتمال است.
۳- در قیامت مجرمان، هنگام مشاهده نامه عمل، از کردار خود وحشت و دلهره پیدا مى کنند. (فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه)
۴- روز قیامت، بیم و هراس و تأثّر، در چهره مجرمان، ملموس و نمایان است. (فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه) «اشفاق» توجه و عنایتى است که آمیخته به ترس باشد و در صورتى که با «من» متعدى شود، معناى بیم و دلهره در آن آشکارتر است (مفردات راغب). پس عبارت «مشفقین ممّا فیه» دلالت دارد که مجرمان، از آنچه در نامه اَعمال مشاهده مى کنند، خائف و هراسناک اند و این ترس - به قرینه فعل «ترى» - در چهره آنان قابل مشاهده و رؤیت است.
۵- مجرمانِ رفاه مند و بى باک دنیا، بیم ناکان وحشت زده صحنه قیامت اند. (فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه) با توجه به این که آیات قبل در مورد رفاه مندان مغرور بود، مصداق بارز «مجرمان هراسناک» در این آیات، همان دنیاپرستان مغرور خواهد بود.
۶- شرک و دنیاپرستى و مغرور شدن به مال و فرزند، گناه و مایه دلهره و وحشت در آخرت است. (فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه) آیات گذشته، در باره دنیاپرستى و شرک بود، لذا مصداق مورد نظر از «مجرمین» همان مشرکان سرمست به مواهب دنیوى اند.
۷- پرهیز کنندگان از جرم و گناه، به هنگام مشاهده نامه اَعمال خود در قیامت، بیم و هراس نخواهند داشت. (و وضع الکتب فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه) جمله «وضع الکتاب» وضع و مشاهده کتاب را به مجرمان اختصاص نداده است، ولى جمله «فترى المجرمین...» تنها، از ترس مجرمان سخن گفته است، بنابراین، دیگران، با مشاهده کتابِ خود، اضطرابى نخواهند یافت.
۸- گناه، زمینه ساز هراس و نگرانى انسان در قیامت است. (فترى المجرمین مشفقین ممّا فیه)
۹- بى اعتقادى به معاد، از عوامل مهم و ریشه هاى عمده انجام دادن گناه است. (و عرضوا على ربّک ... و وضع الکتب ... فترى المجرمین) «وضع الکتاب» عطف است بر «عرضوا» در آیه قبل و ارتباط دو آیه گویاى این است که مصداق مورد نظر از مجرمان در این آیه، همان منکران معاد هستند که در آیه قبل مطرح بودند.
۱۰- مجرمان، از جامعیّت و دقّت کتاب اَعمال آدمیان، شگفت زده و به شدت نگران خواهند شد. (یویلتنا مال هذا الکتب لایغادر صغیرة و لاکبیرة)
۱۱- مجرمان، هنگام مشاهده کتاب اَعمال شان آرزومند مرگ خویش اند. * (و یقولون یویلتنا مال هذا الکتب) «ویلة» و «ویل» به معناى «هلاکت» است و مؤنث بودن «ویلة» مفید مبالغه است. منادا قرار گرفتن «ویل» از سوى مجرمان، گویاى این است که آنان، با مشاهده نامه عمل خود، راهى جز هلاک و عذاب براى خود ندیده، لذا آن را منادا قرار داده و آمدن اش را مى طلبند و یا این که به قدرى حال خود را وخیم مى بینند که مرگ و هلاکت را، تنها راه رهایى خود از آن وضعیّت مى پندارند.
۱۲- نامه اَعمال، دربرگیرنده ریز و درشت کردارها و به شمارآورنده کمترین عمل انسان است. (لایغادر صغیرة و لاکبیرة إلاّ أحصیها) «غدر» و «مغادرة» به معناى ترک است و «لایغادر...» یعنى هیچ کوچک و بزرگى را فروگذار نکرده و نمى کند.
۱۳- اَعمال انسان ها، فانى نمى شود و در قیامت در برابر آنان حاضر و مجسم خواهد بود. (و وجدوا ما عملوا حاضرًا) ظاهر جمله «و وجدوا...» آن است که تأسیس باشد، نه تأکید; یعنى، مطلب جدیدى را غیر از آنچه که در جملات قبل گفته شد، بیان مى کند و آن این که علاوه بر نوشته اَعمال خود آن نیز در برابر آدمیان حاضر مى شود.
۱۴- مجرمان، در قیامت، خود به بدکارى و استحقاق عقوبت خویش، معترف خواهند بود. (یویلتنا مال هذا الکتب ... و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لایظلم ربّک أحدًا)
۱۵- کیفرهاى الهى، در آخرت، بازتاب اَعمال انسان است. (و وجدوا ما عملوا حاضرًا)
۱۶- خداوند، در قیامت، به هیچ کس، ظلمى روا نخواهد داشت. (و لایظلم ربّک أحدًا)
۱۷- حضور نفس اَعمال انسان در قیامت، پشتوانه اجراى عدالت و نفى کمترین ظلم از ساحت خداوند است. (و وجدوا ما عملوا حاضرًا و لایظلم ربّک أحدًا) بیان حضور اعمال و تجسّم آن، علاوه بر ثبت و ضبط در نامه اَعمال، جملگى تأکیدى بر دقیق بودن اَحکام صادره بر قیامت و عادلانه بودن عقوبت هاى است و گویاى این است که اَسناد و مدارک کافى و غیر قابل انکارى در قیامت عرضه خواهد شد.
۱۸- مبرّا بودن خداوند از هرگونه ظلم و بى عدالتى، مقتضاى ربوبیّت او است. (و لایظلم ربّک أحدًا)
۱۹- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدمیان در قیامت، لازمه ربوبیّت خدا است. (و وضع الکتب ... و لایظلم ربّک أحدًا)
۲۰- برپایى قیامت و نظام هاى آن، جلوه اى از عدالت خداوند است. (و وضع الکتب ... و لایظلم ربّک أحدًا) سخن از مبرّا بودن خداوند از ظلم، پس از ذکر آیات مربوط به قیامت، مى تواند این نکته را نیز افاده کند که این نظام و صحنه ها، از آن رو است که خداوند، به هیچ کس، ظلم و ستمى را روا نمى دارد و براى برقرارى عدالت، قیامت و صحنه هاى آن را برپا کرده است.
موضوعات مرتبط
- آرزو: آرزوى مرگ ۱۱
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱۶، ۱۷، ۱۸
- اقرار: اقرار به استحقاق کیفر ۱۴
- ترس: ترس از عمل ۳; زمینه ترس اخروى ۸; عوامل ترس اخروى ۶
- تکبر: آثار تکبر ۶
- جرم: عوامل جرم ۹; موارد جرم ۶
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۸، ۱۹; تنزیه خدا ۱۶; خدا و ظلم ۱۶، ۱۷; زمینه عدالت خدا ۱۸، ۱۹; عدالت اخروى خدا ۱۷; نشانه هاى عدالت خدا ۲۰
- خود: اقرار علیه خود ۱۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۶
- شرک: آثار شرک ۶
- عمل: آثار اخروى عمل ۱۵; آثار تجسم عمل ۱۷; بقاى عمل۱۳; تجسم اخروى عمل ۱۷; ثبت عمل ۲; حسابرسى اخروى عمل ۱۹; کیفر اخروى عمل ۱۵
- قیامت: برپایى قیامت ۲۰; تجسم عمل در قیامت ۱۳; حسابرسى در قیامت ۱۹; وحشت زدگان در قیامت ۵; ویژگیهاى قیامت ۱، ۴، ۷
- گناه: آثار گناه ۸; عوامل گناه ۹; موارد گناه ۶
- گناهکاران: آرزوى اخروى گناهکاران ۱۱; اقرار اخروى گناهکاران ۱۴; ترس اخروى گناهکاران ۳، ۴، ۵; تعجب اخروى گناهکاران ۱۰; سیماى اخروى گناهکاران ۴; گناهکاران در قیامت ۳، ۵; نامه عمل گناهکاران ۱۰، ۱۱; نگرانى اخروى گناهکاران ۱۰
- متقین: متقین در قیامت ۷; نامه عمل متقین ۷
- مرفهان: ترس اخروى مرفهان ۵; مرفهان در قیامت
- معاد: آثار تکذیب معاد ۹
- نامه عمل ۲: آثار رؤیت نامه عمل ۲ ۱۱; جامعیت نامه عمل ۲ ۱۰، ۱۲; رؤیت نامه عمل ۲ ۱، ۳، ۷; نامه عمل ۲ در قیامت ۱
منابع