الفرقان ٢٤
کپی متن آیه |
---|
أَصْحَابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرّاً وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً |
ترجمه
الفرقان ٢٣ | آیه ٢٤ | الفرقان ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَیْرٌ»: صیغه تفضیل، گاهی در مواردی به کار میرود که یک طرف به کلّی فاقد آن است (نگا: فصّلت / ). لذا این آیه بیانگر آن نیست که دوزخیان وضعشان خوب است و بهشتیان وضعشان از آنان بهتر میباشد. «مُسْتَقَرّاً»: قرارگاه. جایگاه. «مَقِیلاً»: استراحتگاه. خوابگاه. از ماده (قیل). واژههای (مُسْتَقَرّاً) و (مَقِیلاً) تمییز میباشند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
خَالِدِينَ فِيهَا حَسُنَتْ... (۲) لاَ يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَ... (۲) وَ يَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ... (۰)
إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرّاً وَ... (۱) ثُمَ إِنَ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى... (۰) فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ کِتَابَهُ... (۰) فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَاباً يَسِيراً (۰) ثُمَ إِنَ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى... (۰) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کُونُوا... (۰) وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۳۱، سوره فرقان
- احتجاج ديگر كفار در رد رسالت رسول الله (صلى اللّه عليه و آله وسلم ): چرا ملائكه بر او نازل نشده ، پروردگارمان را نمى بينيم
- معناى جمله ((حجرات محجورا)) و مراد مشركين از بكار بردن آن در قيامت
- كفار ملائكه را مى بينند ولى به هنگام مرگ و در روزى كه بشارتى برايشان نيست و مىگويند ((حجرا محجورا))
- در آن روز به اعمال كافران مى پردازيم ... فجعلناه هباء منثورا
- معناى ((خير)) در آيه : ((اصحاب الجنة يومئذ خير مستقرا واحسن مقيلا))
- توضيح اين تعبير از وقوع قيامت كه فرمود: ((يوم تشقق السماء بالغمام ...))
- بيان جمله : ((الملك يومئذ الحق للرحمن )) و وجه اينكه فرمود: ((قيامت بر كفار روزىبس دشوار است ))
- آه و حسرت ظالم (منحرف از هدايت ) در روز قيامت : ((يا ليتنى اتخذت معالرسول سبيلا، يا ويلتى يا ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا))
- گلايه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) در روز قيامت از عاصيان امت خود به خداوند
- رواياتى در باره حبط اعمال و در ذيل آيات گذشته مربوط به اهل جنت و نار)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا «24»
در آن روز، اهل بهشت جايگاه خوش و آسايشگاه نيكويى دارند.
نکته ها
گاهى كلمهى «خَيْرٌ» و «أَحْسَنُ» به معناى بهتر نيست، زيرا نقطهى مقابلش اصلًا خوب نيست تا اين بهتر باشد، نظير «قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ» «1» در اين آيه نيز كلمهى «خَيْرٌ» و «أَحْسَنُ» به معناى خوب و نيك است، زيرا آنچه كه در آيهى قبل از آن ياد شد، خوب نبود تا اين بهتر باشد.
كلمهى «مقيل» به معناى استراحت نيمروز است، خواه همراه خواب باشد يا نباشد. «2»
پیام ها
1- تشويق و بشارت، در كنار هشدار و انذار ضرورى است. «هَباءً مَنْثُوراً- خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً «24»
أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ: مجاوران بهشت در آن روز يعنى قيامت، خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا: بهترند از حيث مكان، يعنى مكانى كه در آن قرار گيرند در اكثر اوقات به جهت مجالست و مصاحبت متصف به صفت خيريت باشد. يا مساكن ايشان در آخرت بهتر از منازل كافران است كه در دنيا داشتند، هر چند رفيع و منيع بوده. معنى اول اليق و اولى باشد به مقام. وَ أَحْسَنُ مَقِيلًا: و نيكوتر است از حيث محل استراحت، يعنى جائى كه به آنجا آيند براى استراحت به ازواج و تمتع آنان. نزد بعضى مراد از خير و احسن در آيه، خيريت و احسنيت مكان است ذاتا كه افعل وصفى باشد، نه آنكه به معنى تفضيل باشد نسبت به غير، زيرا مكان مشركان خيريت در آن نيست بلكه شرّ محض باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوًّا كَبِيراً «21» يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرى يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِينَ وَ يَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً «22» وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «23» أَصْحابُ الْجَنَّةِ يَوْمَئِذٍ خَيْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِيلاً «24» وَ يَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ وَ نُزِّلَ الْمَلائِكَةُ تَنْزِيلاً «25»
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً «26» وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً «27» يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً «28» لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً «29» وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً (30)
ترجمه
و گفتند آنانكه اميد ندارند ملاقات ما را چرا نبايد فرستاده شود بر ما فرشتگان يا به بينيم پروردگارمان را هر آينه بتحقيق تكبر ورزيدند در باره خودشان و سركشى كردند سركشى كردنى بزرگ
روزى كه به بينند فرشتگان را نيست بشارتى در چنين روز براى گناهكاران و ميگويند حرام است ممنوع
و سبقت كنيم بسوى آنچه كردند از كار پس گردانيم آنرا غبارى پراكنده شده
اهل بهشت در چنين روز بهترند از حيث قرارگاه و خوبترند از جهت آرامگاه
و روزى كه شكافته شود آسمان به ابر و فرو فرستاده شوند ملائكه فرو فرستادنى
پادشاهى چنين روز حق است مر خداى بخشنده را و باشد روزى بر كافران دشوار
و روزى كه ستمكار بدندان دو دست گزد ميگويد ايكاش پيش گرفته بودم با رسول راهى را
اى واى بر من كاش من نگرفته بودم فلانى را دوست
بتحقيق گمراه گردانيد مرا از تذكر بعد از آنكه آمد مرا و باشد شيطان مرانسانرا واگذارنده در هلاكت
و گويد پيغمبر اى پروردگار من همانا قوم من گرفتند اين قرآن را واگذاشته شده.
تفسير
كسانيكه منكر معاد بودند لذا اميدوار بوصول در پيشگاه الهى
جلد 4 صفحه 67
نبودند و انتظار رحمت حق را نداشتند چون اصل لقاء بمعناى وصول است علاوه بر اعتراضات مذكوره در آيات سابقه گفتند چرا خدا ملائكه را بر ما نازل نمينمايد كه ما تكاليف خودمان را از آنها اخذ نمائيم و حاجت به پيغمبر نداشته باشيم يا آنها تصديق كنند پيغمبر را و ما بدانيم صدق او را و چرا خدا خودش را بما ارائه نميدهد تا ما او را به بينيم و كاملا بحق او عمل نمائيم و خداوند در جواب آنها فرموده چه نخوت و كبر و غرورى در ضمير آنها جاى گير شده كه تجاوز نمودند از حدّ خودشان و رسيدند بأعلى درجه ظلم و طغيان چون عتوّ بمعناى خروج بسوى ظلم فاحش است و ندانستند كه هر كس قابل مقام وحى و تنزيل نميشود و طمع نمودند در امرى كه بخاطر انبيا و اوليا خطور ننموده كه ديدار خدا باشد چون او اجلّ از آنستكه بعقل و وهم در آيد چه رسد بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مىبينند ملائكهئى را كه براى قبض روح آنها آمدهاند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در آنروز براى گناه كاران نيست و براى طلب امان و پناه بردن بخدا بآنها ميگويند حجرا محجورا يعنى حرام و ممنوع باشد بر شما تعرّض بما چون معمولا اين كلمه را اعراب در ماههاى حرام و غيرها وقت مقابله با دشمن ميگفتند از ترس و امان ميخواستند و گفتهاند مانند معاذ اللّه است يا ملائكه بآنها ميگويند حرام و ممنوع است بر شما بشارت برحمت خدا و نعمت بهشت كه باهل ايمان داده ميشود و خدا اعمال خير آنها را از قبيل صله رحم و اعانت مظلوم و احسان بخلق براى تقرّب به بتها نيست و نابود ميفرمايد مانند خاكى كه غبار شود و پراكنده گردد و ديده نشود مگر از روزنه سقف و ديوار به تبع نور آفتاب و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند از آنحضرت از اين آيه پس فرمود اگر اعمال آنها از پارچههاى سفيد مصرى سفيدتر باشد خداوند ميفرمايد ذرات پراكنده شويد و اين براى آنستكه چون اهل بدعت كار حرامى را براى آنها حلال مىنمودند قبول ميكردند و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند در روز قيامت گروهى را مبعوث ميفرمايد كه در مقابل آنها نورى است مانند پارچههاى سفيد مصرى پس خدا ميفرمايد
جلد 4 صفحه 68
باش ذرات پراكنده پس قسم ياد فرمود بخدا كه آنها روزه ميگرفتند و نماز ميخواندند ولى وقتى كه كار حرامى را بر آنها عرضه ميداشتند مرتكب ميشدند و قبول ميكردند و وقتى كه بر آنها چيزى از فضائل امير المؤمنين عليه السّلام ذكر ميشد انكار مينمودند و در بصائر از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند اعمال چه كسانى هباء منثورا خواهد شد فرمود اعمال دشمنان ما و دشمنان شيعيان ما و راجع باين موضوع شرحى در اول كتاب گذشت و اهل بهشت قرارگاهشان براى نشستن و صحبت نمودن با يكديگر بسيار خوب است و همچنين آرامگاهشان براى استراحت در آن نه خواب پيش از ظهر چون گفتهاند اهل بهشت خواب ندارند و در معناى لغوى مقيل توسعه داده شده و خير و احسن در اين مقامات از معناى تفضيل تجريد ميشود و بنظر حقير مراد بهتر و خوبتر از هر مستقرّ و مقيلى است كه خوب باشد و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون خداوند فرموده اصحاب الجنّة خير مستقرّا و احسن مقيلا و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه روز قيامت نصف نشود تا قيلوله نمايند اهل بهشت در بهشت و اهل جهنم در جهنم و قريب باين معنى از امام باقر عليه السّلام نيز روايت شده است و ظاهرا مراد از قيلوله توقف در جايگاه باشد قبل از زوال براى استراحت اگرچه خواب نباشد و اين يكروز بود كه اهل جرم و تقصير ملائكه را ملاقات مينمودند و براى آنها نتيجه خوبى نداشت يكروز هم روزى است كه شكافته و منشق شود آسمان بسبب طلوع ابر سفيدى كه با ملائكه نازل ميشود بر محشر و بمنزله سايبان آنها است كه در سوره بقره ذيل آيه هل ينظرون الّا أن يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام و الملائكه اشاره بآن شد و گفتهاند اين ابر همان است و عدد آنها بمراتب زيادتر از اهل محشر است از جن و انس و احاطه بمحشر مينمايند و بعضى تشّقّق بتشديد شين و بعضى ننزّل بدو نون و نصب ملائكه قرائت نمودهاند و اصل تشقّق تتشقّق بوده و غالبا يكى از دو تاء براى تخفيف حذف ميشود و گاهى هم تاء را در شين ادغام ميكنند و بعضى
جلد 4 صفحه 69
گفتهاند ملائكه براى آوردن صحيفههاى اعمال نازل ميشوند كه در آن ابر است و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غمام امير المؤمنين عليه السّلام است و در هر حال سلطنت حقه حقيقيه ظاهرا و باطنا در آنروز مخصوص بخداوند بخشنده مهربان است چون هر سلطنت و ولايتى در آنروز ضايع و باطل خواهد شد و باقى نميماند مگر سلطنت و ولايت او و اوليائش و آنروز بر كفار روز بسيار دشوار و ناگوارى است كه مثل و مانند ندارد و روزى است كه كافر و ستمكار از فرط حسرت و ندامت دو دست خويش را بدندان خود ميگزد و ميگويد اى كاش من گرفته بودم با پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم راه تبعيّت و هدايت را و اى بر من كاش من آنشخص گمراه كننده را كه مانع از ايمان من شد براى خود دوست قرار نداده بودم و اطاعت او را نمينمودم بتحقيق او منصرف نمود مرا از ياد خدا و متابعت قرآن و امام بعد از آنكه آمد آن موجب تذكر از جانب خدا براى من و بعدا خدا ميفرمايد شيطان كارش آن بوده و هست كه انسان را فريب ميدهد و بحال خود واميگذارد و با آنكس يارى نميكند و در آخرت از او تبرّى مينمايد و قمى ره نقل نموده كه مراد آنستكه اولى ميگويد كاش من قبول ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را مينمودم و دومى را براى خود دوست نميگرفتم او منصرف نمود مرا از قبول ولايت بعد از نصب پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم على عليه السّلام را بأمارت و او شيطانى بود كه مرا مخذول و منكوب نمود و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند اسماء كسانى را كه مغرور شدند و خلق را در فتنه و ضلالت انداختند و گمراه گشتند در قرآن بكنايه ذكر فرموده و مخفى داشته در قول خود يوم يعضّ الظّالم على يديه تا آخر و در خطبه وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن اعراض نمود و راهى كه از آن كناره كرد و ايمانيكه بآن كافر شد و قرآنيكه آنرا ترك نمود و دينى كه آنرا تكذيب كرد و صراطى كه از آن عدول نمود و اخيرا خداوند نقل فرموده شكايت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را از قوم خود كه قرآن را مهجور و متروك گذاردند و مانع از ايمان بآن شدند يا مراد شكايت از امت باشد كه ظاهرا آنرا كتاب آسمانى خودشان خواندند
جلد 4 صفحه 70
و گرفتند براى خود ولى باطنا قانون اجانب را ترجيح دادند و بآن عمل نمودند و قرآن را پشت سر انداختند و متروك داشتند احكام آنرا و گفتند بدرد امروز نمىخورد و نميشود در اين زمان مجرى گردد يا در تفسير آن باهل بيت كه قرين قرآن ميباشند رجوع ننمودند و بمخالفان ايشان متوجه شدند تا اخذ و ترك هر دو صادق باشد و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَصحابُ الجَنَّةِ يَومَئِذٍ خَيرٌ مُستَقَرًّا وَ أَحسَنُ مَقِيلاً «24»
اصحاب بهشت در روز قيامت بهترين مكانها و منزلها دارند و نيكوترين استراحتها را.
(أَصحابُ الجَنَّةِ) كساني هستند که با ايمان از دنيا روند و عاقبت آنها به خير باشد اگر آمرزيده و بيگناه روند مرگ اول راحت آنهاست مثل گلي است که استشمام كنند قبر آنها
(روضة من رياض الجنة).
ملائكه رحمت بر آنها نازل ميشوند با تحف و هدايا ملكين که براي سؤال ميآيند ميگويند:
(نم نومة العروس)
فرداي قيامت در طرف راست محشر با حلههاي بهشتي پاي منبر وسيله، زير لواي حمد، كنار حوض كوثر، زير سايه عرش بدون حساب وارد بهشت ميشوند و اگر با معاصي از دنيا روند بقدر معاصي در حال نزع و در قبر و در عالم برزخ و در صحراي محشر گرفتار هستند به تفاوت درجات مگر مغفرت و عفو الهي و شفاعت شفعاء شامل حال آنها شود و اما اگر خداي نخواسته بيايمان از دنيا رود و لو در حال نزع بوي بهشت به مشام او نميرسد و لو اعمالش بسيار نيك باشد و در تمام مراحل گرفتار است.
(يَومَئِذٍ) مراد روز بعث و نشور و حشر و قيامت است.
(خَيرٌ مُستَقَرًّا) قرار و جايگاه آنها بهترين جايگاه است اوصاف منازل بهشتي در بسياري از آيات و در اخبار زيادي از قصورش و حورش و انهارش و فرشش و فواكه او و اطعمه او و اشربه او و ساير نعم و تفضلات مخصوصا حشر با انبياء و ائمه و صلحاء و رضا و خوشنودي خداوند و تحيتهاي ملائكه و سلام بر آنها و خلود و رؤيت دشمنان آنها در عذاب و غير آنها از صفات حميده و اعمال صالحه که در آنها بوده که در آيات و اخبار به تمام آنها اشاره و تذكر
جلد 13 - صفحه 603
داده شده.
(وَ أَحسَنُ مَقِيلًا) اقاله استراحت است يعني به كمال راحتي و خوشي بسر ميبرند و از همين باب است اقاله در باب بيع که اگر احد متبايعين خواستند معامله را برگردانند ديگري قبول كند بسيار فضيلت دارد و از همين باب است اقاله خداوند عثرات مؤمنين را.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- و از آنجا که قرآن معمولا نیک و بد را در برابر هم قرار میدهد تا با مقایسه، وضع هر دو روشن شود، این آیه از بهشتیان سخن میگوید و میفرماید:
«بهشتیان در آن روز قرارگاهشان بهتر و استراحتگاهشان نیکوتر است» (أَصْحابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا).
ج3، ص331
نکات آیه
۱ - اهل بهشت در روز قیامت، داراى برترین جایگاه و نیکوترین بستر براى استراحت (أصحب الجنّة یومئذ خیر مستقرًّا و أحسن مقیلاً) «مقیلاً» اسم مکان از ماده «قیلولة» است و «قیلوله» به معناى استراحت میان روز مى باشد و مقصود از آن در آیه شریفه، مطلق آسایشگاه و محل استراحت; یعنى، بهشت است.
۲ - متقین، برخوردار از برترین جایگاه و نیکوترین آسایشگاه در بهشت (أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون ... أصحب الجنّة یومئذ خیر مستقرًّا و أحسن مقیلاً) آیه شریفه جایگاه اهل بهشت و برخوردارى هاى آنان را، در برابر مجرمان مشخص کرده است; اما این که بهشتیان چه کسانى اند، در این آیه از آنان یاد نشده است; ولى در آیه ۱۵ اهل بهشت به «متقین» توصیف شده است. ارتباط میان این دو دسته از آیات، مى تواند گویاى برداشت یاد شده باشد.
۳ - بهشت، برترین جایگاه و نیکوترین آسایشگاه (أصحب الجنّة یومئذ خیر مستقرًّا و أحسن مقیلاً)
موضوعات مرتبط
- استراحتگاه: بهترین استراحتگاه ۱، ۲، ۳
- اماکن: بهترین مکان ۳
- بهشت: فضیلت بهشت ۳
- بهشتیان: استراحتگاه بهشتیان ۱; مقامات اخروى بهشتیان ۱
- متقین: استراحتگاه اخروى متقین ۲; متقین در بهشت ۲; مقامات اخروى متقین ۲
منابع