الأنعام ٨٢
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ |
ترجمه
الأنعام ٨١ | آیه ٨٢ | الأنعام ٨٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَمْ یَلْبِسُوا»: آمیخته نکردهاند. «ظُلْم»: شرک (نگا: لقمان / ). «لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ»: مراد این که همراه ایمان به خدا، در برابر دیگران نیز کرنش نمیبرند و برای آنها قربانی و نذر نمیکنند و جلب منافع و دفع بلایا نمیخواهند و ... (نگا: یوسف / عنکبوت / - ، زمر / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
عبیدالله بن زحر از بكر بن سوادة روایت كند كه مردى از دشمنان اسلام بر مسلمین حمله برد و مرد مسلمانى را كشت، سپس باز حمله كرد و مرد مسلمان دیگرى را كشت سپس مرد سومى را هم كشت و بعد فریاد برآورد و گفت: آیا با وجود بر این قتل هائى كه نموده ام. باز هم اسلام از براى من بهره و منفعتى خواهد داشت؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بلى، بعد از گفتار پیامبر بر اسب خویش نهیبى زد و در میان یاران خویش رفت و بر آنان كه از كفار بودند حمله برد و یك نفر را در آن میان كشت، سپس فرد دیگرى را هم كشت و نیز نفر سوم از آنها را هم به قتل رسانید سپس خود بدست آنها كشته شد، پندارند كه این آیه درباره آن واقعه نازل گردیده است.[۳]
تفسیر
- آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام
- بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.
- هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبداء و معاد كمتر مىشود.
- اينكه غرض از اين تعبيرات تحقير بتها باشد از ادب ابراهيم (ع ) دور است .
- ضمير مذكر آوردن براى (( شمس )) در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربى هذا اكبر )) شاهدبر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است.
- اختلاف مفسرين در معناى كلمه (( آزر )) و نسبت او با ابراهيم (ع ).
- استغفار و دعاى ابراهيم (ع ) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده ، نه درآخرت براى شفاعت .
- آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است .
- توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآن كريم نقل شده است .
- كلام الهى ، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد.
- وجه اينكه قرآن مواد تاريخ و جزئيات داستان رانقل نمى كند.
- بت ها (اصنام ) چه بوده اند.
- مالكيت حقيقى خداى سبحان ، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش .
- (( ملكوت )) همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤ يت ملكوت به معناىديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات .
- ستاره اى كه مردم مى پرستيدند و ابراهيم (ع ) به آن اشاره فرمود و گفت : (( هذا ربى )) ستاره (( زهره )) بوده است .
- مراد از (( رب )) در كلام ابراهيم (ع ) (هذا ربى )، خداوند آفريدگار هستى نيست .
- اينكه ابراهيم (ع ) نخست ستاره و ماه و خورشيد را (( رب )) دانست ، از باب محاجه به زبان خصم بوده است .
- قضيه مورد بحث مربوط به زمان كودكى و قبل از بلوغ ابراهيم (ع ) است .
- ربوبيت ملازم با محبوبيت است و (( لا احب الآفلين )) يعنى من چيز متغير را رب خود نمىدانم .
- وجه آوردن ضمير مذكر براى (( شمس )) كه مؤ نث است در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربىهذا اكبر )) .
- اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است .
- سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع ) به زبان عربى سخن مىگفته است .
- جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى .
- وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقدبه اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبوده اند.
- اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه (( لا احب الآفلين )) بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است .
- وجه جامى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است واشكال آن وجه .
- نكته اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان .
- هدايت هميشه ...
- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده ، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست .
- معناى (( فطر )) و (( فطرات )) و (( حنيف )) .
- توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است .
- اسلام ، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است .
- بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع ) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارىاز بت ها.
- حاصل كلام در تفسير سخن ابراهيم (ع ) (و لا اخاف ما تشركون به ...)
- اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع ) در محاجه با مشركين .
- اقوال مفسرين در توجيه (وسع بى كل شى ء علما) در كلام ابراهيم (ع )واشكال آنها.
- وجه اينكه ابراهيم (ع ) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است .
- (( امن )) و (( اهتدا )) از خواص و آثار ايمان است ، اگر با ظلم پوشيده نشود.
- (( ظلم )) داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى رساند.
- گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤ من مناسب با درجه تقوا ومعرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مى كند.
- ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست .
- سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه : (( للذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ... )) . واشكال وارد بر آن .
- معناى لغوى و اصطلاحى (درجه ) و مراد از (نرفع درجات من نشاء...) در كلام خداوند.
- مناظره ماءمون يا امام رضا (ع ) درباره احتجاج ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان .
- رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع ) در خفا، و اينكه (( آزر )) پدر يا عموىابراهيم (ع ) بوده است .
- آنچه درباره سرگذشت حضرت ابراهيم مورد اتفاق علماى حديث است .
- چند روايت درباره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع ).
- رواياتى در خصوص جمله (( هذا ربى )) كه ابراهيم (ع ) بر زبان آورد.
- رواياتى در ذيل جمله : (( و لم يلبسوا ايمانهم بظلم )) .
- سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفته اند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودند وبه فروع و احكام مكلف نبودند و بيان فساد اين ادعا.
- فروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع ) تشريع شده اند.
- سبب وجود قوانين (( حمورابى )) در تورات فعلى .
- ۱ داستان ابراهيم (ع ) از نظر قرآن .
- ۲ منزلت ابراهيم (ع ) نزد خداوند و موقف بندگى اش و مواهب خدا به او:
- ۳ آثار پربركتى كه آن حضرت از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت :
- ۴ تورات فعلى درباره ابراهيم (ع ) چه مى گويد؟
- ۵ تناقضات تورات بهترين دليل بر دست خوردگى آن است .
- وجود نظير نسبت هاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع )، در بعض روايات اهل سنت .
- عدم صحت نسبت دروغ گفتن ، به ابراهيم (ع ) كه در روايات عامه آمده است .
- روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) درباره قضاياى ابراهيم (عليهالسلام ).
- ذبيح ابراهيم (ع )، اسمعيل (ع ) بوده است نه اسحق (ع ).
- كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحق (ع ) را ذبيح دانسته .
- تورات بر خلاف قرآن كريم :
- اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسمعيل (ع ) و داستان بناى كعبه و... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال .
- اشكال ديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع ) و در آتش انداختن آن حضرت .
- گفتار بيرونى و بلخى و مسعودى درباره عقائد ستاره پرستان ، بت پرستان و صائبين .
- دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «82»
كسانى كه ايمان آورده و ايمانشان را به ستم و شرك نيالودند، آنانند كه برايشان ايمنى (از عذاب) است و آنان هدايت يافتگانند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (82)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 319
بعد از آن بر سبيل استيناف فرمايد:
الَّذِينَ آمَنُوا: آن كسانى كه ايمان آوردند و تصديق نمودند به وحدانيت الهى وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ: و مخلوط نكردند ايمان خود را به شرك. از سلمان و حذيفه يمانى و ابن مسعود مروى است كه چون اين آيه نازل شد، بر صحابه شاق آمد. گفتند: كدام از ما ظالم نيست؟ حضرت فرمود: نيست ظلم آنچه قصد كردهايد، آيا نشنيديد آنچه گفت بنده صالح لقمان: اى پسر من! شرك نياور به خدا به درستى كه شرك ظلم بزرگى است. «1» حاصل آنكه مؤمنانى كه مخلوط نكردند ايمان خود را به شرك أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ: آن گروه مر ايشان راست ايمنى از عذاب وَ هُمْ مُهْتَدُونَ: و ايشانند راه يافتگان به حق.
در كتاب كافى- حضرت صادق عليه السّلام در تأويل آيه فرمايد: الّذين امنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم قال: بما جاء به محمّد من الولاية و لم يخلطوها بولاية فلان و فلان و هو الملبّس بظلم. «2» آن كسانى كه ايمان آوردند و مخلوط ننمودند ايمان خود را به ظلم، كسانىاند كه ايمان آوردند به آنچه آورده حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله از ولايت، و مخلوط نكردند آن را به ولايت فلان و فلان و اگر چنين كرد پس او ملبس به ظلم مىباشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (82)
ترجمه
آنانكه ايمان آوردند و نياميختند ايمانشان را بستمى آنگروه مر ايشان را است ايمنى و ايشانند هدايت شدگان.
تفسير
حضرت ابراهيم (ع) چون عالم منصفى را ميان آنها نديد كه جواب از سؤال او بدهد ناچار خود جواب خود را فرمود كه آنانكه ايمان بتوحيد خداوند قادر آوردند و آلوده ننمودند ايمان خود را بعبادت بت كه بزرگترين ظلم بنفس است باين عنوان كه عبادت بتان موجب تقرب بخدا است در وادى امن و امان الهى مستقرند و مخصوص بهدايت پروردگارند در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه اين آيه متمم قول حضرت ابراهيم (ع) است و از ابن مسعود روايت شده است كه چون اين آيه نازل شد بر مردم گران آمد و از حضرت رسول (ص) سؤال نمودند كه كدام يك از ما ظلم بنفس ننموديم حضرت فرمود مراد از ظلم در اين آيه آن نيست كه شما تصور نموديد اين از قبيل قول لقمان است به پسر خود كه گفت شرك نياور بخدا كه شرك ظلم عظيم است و عياشى ره از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه مراد از ظلم در اين آيه ضلالت و مافوق آنست و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه پرسيدند آيا زنا از ظلم مذكور در اين آيه محسوب ميشود فرمود خير پناه ميبرم بخدا زانى اگر توبه نمايد توبهاش قبول ميشود ولى كسيكه مداومت بزنا و دزدى دارد و شراب خوار مانند بت پرست است و در روايتى فرموده است كه آنها خوارج و اصحابشان هستند و در كافى و عياشى ره از آنحضرت نقل نموده
جلد 2 صفحه 345
است كه مراد از ظلم در اين آيه شك است و نيز از آنحضرت روايت نموده است كه مراد از نياميختن ايمان بظلم نياميختن ايمان بولايتى است كه آورده است آنرا محمد (ص) بولايت فلان و فلان بنظر حقير حاصل جمع بين روايات آنستكه امنيّت از عذاب الهى در دنيا و آخرت و هدايت مخصوص باهل ايمان خالى از شوائب كفر باطنى و ظاهرى است خواه عبادت بت باشد براى تقرب بخدا خواه اصرار بكبائر باشد براى استخفاف بدين خواه خروج بر امام و عروض شك و محبّت اعداء ائمه اطهار باشد كه تمام اينها كفر يا در حدود كفر يا محكوم بحكم كفر است و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَم يَلبِسُوا إِيمانَهُم بِظُلمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الأَمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ (82)
كساني که ايمان آوردند و آلوده و ملبس نكردند ايمان خود را بظلم اينها اختصاص دارند بايمني و اينها هدايت شدگانند.
اينکه آيه شريفه فوق آياتيست که نجات و سعادت را منوط فرموده بايمان و عمل صالح بلكه اشاره بمقام عصمت است زيرا ميفرمايد الَّذِينَ آمَنُوا بحقيقة ايمان و درجات آن وَ لَم يَلبِسُوا إِيمانَهُم بِظُلمٍ چه ظلم بغير و چه ظلم بنفس و كسي که در تمام عمر يك معصيت از او صادر شده باشد ملبس كرده ايمان خود را بظلم و لو موفّق بتوبه شده باشد و لباس ظلم را از بدن ايمان كنده باشد پس فقط معصومين که آني اينکه لباس را در تن ايمان نپوشيده باشند مشمول اينکه آيه هستند
جلد 7 - صفحه 126
نظير آيه لا يَنالُ عَهدِي الظّالِمِينَ بقره آيه 118.
أُولئِكَ لَهُمُ الأَمنُ لام اختصاص امنية مخصوص باين طائفه است زيرا غير اينها كساني که يك معصيت از آنها صادر شده اگر خدا او را باين معصيت مؤاخذه كند خلاف عدل نشده بلي مقام تفضل مقام ديگري است حتي اگر موفق بتوبه هم شده باشد زيرا قبولي توبه هم از روي تفضل است اگر قبول نفرمايد خلاف عدل نشده وَ هُم مُهتَدُونَ اينها هستند که قبول هدايت كردند و نائل بمقصود شدند
(اشكال و دفع)
اما الاشكال- آنكه مكرر در همين تفسير و در كلم الطيب گفتهايم که انبياء و معصومين هم نائل شدن آنها بآن فيوضات الهيه از باب تفضل است نه استحقاق و اما الدفع- فرق است بين ايمني از عذاب و نيل بثواب قطعا كسي که آلوده بمعصيت نشده استحقاق عذاب ندارد و عذاب باو ظلم و خلاف عدل است و لكن نيل بمثوبات از باب تفضل است زيرا تمام عبادت آنها وظيفه عبوديت است و تقابل با نعم الهي نميكند چه رسد استحقاق مثوبت داشته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مؤمنانى که ایمانشان از هر گونه شرک پیراسته باشد، از موهبت امنیت الهى برخوردار و از خشم و عذاب او مصون هستند. (الذین ءامنوا و لم یلبسوا إیمنهم بظلم أولئک لهم الأمن)
۲- ظلم موجب کاهش مرتبه و ارزش ایمان مى شود. (الذین ءامنوا و لم یلبسوا إیمنهم بظلم)
۳- شرک، به هر صورت و در هر مرحله که باشد، ظلم است. (و لم یلبسوا إیمنهم بظلم) آیات پیشین جملگى در مورد توحید و ابطال شرک بود. این آیه به منزله جمع بندى و نتیجه اى در پى آن مجموعه است. لذا مراد از «ظلم» در این آیه، به قرینه آیات گذشته، شرک است.
۴- ایمان به خداوند داراى مراتب و درجاتى است. (الذین ءامنوا و لم یلبسوا إیمنهم بظلم) مقتضاى توصیف ایمان به «لم یلبسوا» آن است که ایمان بر دو قسم باشد: ایمان آمیخته به ظلم و ایمان عارى از ظلم. و بدیهى است که هر دو ایمان هستند، ولى در دو درجه و مرتبه.
۵- جامعه ایمانى به دور از هر گونه شرک و ظلم، از خشم و عذاب خداوند در امان است. (فأى الفریقین أحق بالأمن ... الذین ءامنوا ... أولئک لهم الأمن) چون در آیه قبل از موحدان و مشرکان به عنوان دو گروه یاد شده و در این آیه نیز از موحدان با صیغه ها و ضمایر جمع یاد شده، چنین برمى آید که امنیت از آن جامعه با هویت جمعى آن است، گر چه آحاد نیز مشمول آن باشند.
۶- دستاورد ایمان افراد جامعه به دور از هر گونه ظلم و شرک، امنیت است.* (الذین ءامنوا و لم یلبسوا ... أولئک لهم الأمن) گر چه «ظلم» در این آیه، به قرینه آیات گذشته، به شرک تفسیر شده، ولى منافاتى با عمومیت مفاد «ظلم» و «الامن» ندارد. بنابراین جامعه ایمانى در صورت دورى از ظلم به امنیت همه جانبه خواهد رسید.
۷- کمال ایمان و درجات آن، وابسته به میزان پالایش آن از شرک و ظلم است. (الذین ءامنوا و لم یلبسوا إیمنهم بظلم)
۸- مؤمنانى که ایمان خویش را به هیچگونه شرک و ظلمى نیامیزند، برخوردار از هدایت کاملند. (الذین ءامنوا و لم یلبسوا ... أولئک لهم الأمن و هم مهتدون) در آیه شریفه، مؤمنانى که ایمانشان خالى از هر گونه ظلم باشد، هدایت یافته شمرده شده اند. با توجه به اینکه مؤمن در هر مرتبه اى که باشد، از هدایتى نسبى برخوردار است، به نظر مى رسد مراد از «هم مهتدون» هدایت کامل این گروه باشد.
روایات و احادیث
۹- عن أبى عبدالله (ع) (فى حدیث فى قوله تعالى «بظلم») قال: هو الشرک ... .[۴] از امام صادق (ع) ضمن حدیثى آمده است: مراد از «ظلم»، در «و لم یلبسوا ایمانهم بظلم» شرک است ... .
۱۰- عن أبى بصیر قال: سألت أبا عبدالله (ع) عن قول الله عز و جل: «الذین امنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم» قال: بشک.[۵] ابو بصیر گوید: از امام صادق (ع) درباره «الذین آمنوا ... » پرسیدم فرمود: مراد از «ظلم»، در آیه شک است. (مقصود از «شک» مذکور در روایت، شک غیر اختیارى که مقدمه رسیدن به حق مى باشد، نیست. بلکه مى تواند مراد، شک حاصل از رفتن در پى شبهه با مقدمات اختیارى و یا تشکیک در حق باشد.)
۱۱- عنه فى قوله: «و لم یلبسوا ایمانهم بظلم» قال: الضلال فما فوقه.[۶] از امام صادق (ع) روایت شده که مراد از «ظلم»، در آیه فوق گمراهى و بالاتر از آن است.
۱۲- عن أبى جعفر (ع) فى قول الله تعالى: «الذین امنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم ... »: ... هذه الآیة نزلت فى امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (ع) لأنه لم یشرک بالله طرفة عین قط و لم یعبد اللات و العزى ... .[۷] از امام باقر (ع) درباره «الذین آمنوا ... » روایت شده است: این آیه درباره امیرالمؤمنین (ع) نازل شده ; زیرا آن حضرت حتى یک لحظه به خداوند شرک نورزید و بتها (لات و عزى) را نپرستید ... .
موضوعات مرتبط
- ارزشها: ضد ارزشها ۲
- امام على (ع): توحید امام على (ع) ۱۲ ; مقامات امام على (ع) ۱۲
- امنیت: عوامل امنیت ۶
- ایمان: آثار ایمان ۶ ; ایمان به خدا ۴ ; ایمان خالصانه ۱، ۸ ; عوامل کاهش ارزش ایمان ۲ ; کمال ایمان ۷ ; متعلق ایمان ۴ ; مراتب ایمان ۲، ۴، ۷
- جامعه: امنیت جامعه دینى ۵
- خدا: مصونیت از عذاب خدا ۱، ۵ ; مصونیت از غضب خدا ۱، ۵
- شرک: آثار اجتناب از شرک ۷ ; اجتناب از شرک ۵، ۶ ; اهمیت اجتناب از شرک ۸ ; ظلم شرک ۳، ۹
- شک: ممنوع ۱۰
- ظلم: آثار اجتناب از ظلم ۷ ; آثار ظلم ۲ ; اجتناب از ظلم ۵، ۶ ; اهمیت اجتناب از ظلم ۸ ; موارد ظلم ۳، ۹، ۱۰، ۱۱
- گمراهى: ظلم گمراهى ۱۱
- مؤمنان: امنیت مؤمنان ۱ ; فضایل مؤمنان ۱ ; مؤمنان خالص ۸
- مهتدین:۸
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۴، ص ۴۲۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۴..
- ↑ تفسیر ابن ابىحاتم.
- ↑ کافى، ج ۵، ص ۱۴، ح ۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۳۷- ، ح ۳.
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۳۹۹، ح ۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۴۰- ، ح ۱۵۹.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۶۶، ح ۴۷ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۳۹، ح ۱۵۶.
- ↑ تفسیر فرات کوفى، ص ۱۳۴، ح ۱۵۸ ; بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۳۶۷، ح ۳۵.