الأنعام ٣٨
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْکِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ |
ترجمه
الأنعام ٣٧ | آیه ٣٨ | الأنعام ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«دَآبَّةٍ»: جنبنده. حیوان. «طَآئِرٍ»: پرنده. «یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ»: با دو بال خود میپرد. ذکر این قید برای تأکید است. همان گونه که میگوئیم: با گوشهایمان شنیدیم. با چشمهایمان دیدیم. «أُمَمٌ»: ملّتها. گروههائی که دارای صفات و خصائص و طبائع ممیّزه باشند. «مَا فَرَّطْنا»: کوتاهی نکردهایم. غفلت نورزیدهایم. فروگذار نکردهایم. «الْکِتَابِ»: لوح محفوظ، که نمیدانیم چیست (نگا: انعام / ، یس / ، بروج / ). جهان هستی، که کتاب دیدنی خدا است. قرآن، که کتاب خواندنی خدا است و تمام اموری که مردم برای تربیت و هدایت بدان نیاز دارند و همه چیزهائی که از احکام اسلامی و مسائل اخلاقی باید بدانند، در آن به گونه مجمل یا مفصّل وجود دارد. علم خدا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ... (۳) وَ کَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لاَ... (۱) وَ مَا تَکُونُ فِي شَأْنٍ وَ مَا... (۳) وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ... (۳) وَ وُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَى... (۳) وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (۱)
وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (۱) فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الطُّوفَانَ... (۰) وَ مَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ... (۱) وَ أَتِمُّوا الْحَجَ وَ الْعُمْرَةَ... (۰) إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَاباً... (۰)
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ «38»
و هيچ جنبندهاى در زمين و هيچ پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، نيست مگر اينكه آنها هم امّتهايى چون شمايند. ما در اين كتاب (قرآن يا لوح محفوظ) هيچ چيز را فرو گذار نكرديم، سپس همه نزد پروردگارشان گرد مىآيند.
نکته ها
قرآن توجّه خاصّى به زندگى حيوانات دارد و از يادآورى خلقت، شعور و صفات آنها در راه هدايت مردم استفاده مىكند. «وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ» «1» در روايات وتجارب انسانى هم نمونههاى فراوانى دربارهى شعور و درك حيوانات به چشم مىخورد و براى يافتن شباهتها و آشنايى با زندگى حيوانات، بايد انديشه و دقّت داشت. «2»
«أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ»
مراد از «كتاب» در آيه، يا قرآن است يا «لوح محفوظ» كه در واقع كتاب خلقت است.
در آيات ديگر هم تعبيراتى چون: «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «3»، «كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ» «4» آمده كه نشانهى كامل بودن قرآن است.
امام باقر عليه السلام فرمود: «نشانهى كمال قرآن اين است كه ريشه و سرچشمهى همهى سخنان
«1». جاثيه، 4.
«2». تفسير مراغى.
«3». نحل، 89.
«4». هود، 6.
جلد 2 - صفحه 450
رسول اللّه و ائمّه عليهم السلام است، پس هر گاه حديثى گفتيم، سند قرآنى آن را از ما بخواهيد».
در حديثى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از قيل و قال و فساد مال و سؤالات پى در پى، نهى مىكند. از امام باقر عليه السلام سند قرآنى آن را پرسيدند، فرمود: «سند نهى از قيل و قال، آيهى «لا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَيْنَ النَّاسِ» «1» است. سند فساد مال، آيهى «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً» «2» و سند سؤال نابجا اين آيه است: «3» «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ» «4»
شعور حيوانات
از آيات و روايات و تجارب برمىآيد كه شعور، ويژهى انسان نيست. به نمونههايى توجّه كنيد:
1. حضرت سليمان همراه با سپاهيانش از منطقهاى عبور مىكردند، مورچهاى به ساير مورچگان گفت: «فورى به خانههايتان برويد، تا زير پاى ارتش سليمان له نشويد». «5»
شناخت دشمن، جزو غريزهى مورچه است، ولى اينكه نامش سليمان و همراهانش ارتش اويند، اين بالاتر از غريزه است.
2. هدهد از شرك مردم مطلع شده، به سليمان گزارش مىدهد كه مردم منطقهى سبأ، خداپرست نيستند. آنگاه مأموريّت ويژهاى مىيابد. شناخت توحيد و شرك و زشتى شرك و ضرورت گزارش به سليمان پيامبر و مأموريّت ويژهى پيامرسانى، مسألهاى بالاتر از غريزه است. «6»
3. اينكه هدهد در جواب بازخواست حضرت سليمان از علّت غايب بودنش، عذرى موجّه و دليلى مقبول مىآورد، نشانه شعورى بالاتر از غريزه است. «7»
4. اينكه قرآن مىگويد: همه موجودات، تسبيح گوى خدايند ولى شما نمىفهميد، «8» تسبيح
«1». نساء، 114.
«2». نساء، 5.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». مائده، 101.
«5». نمل، 18.
«6». نمل، 22.
«7». نمل، 22- 26.
«8». اسراء، 44.
جلد 2 - صفحه 451
تكوينى نيست، زيرا آن را ما مىفهميم، پس قرآن تسبيح ديگرى را مىگويد.
5. در آيات قرآن، سجده براى خدا، به همه موجودات نسبت داده شده است. وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ... «1»
6. پرندگان در مانور حضرت سليمان شركت داشتند. «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ» «2»
7. حرف زدن پرندگان با يكديگر و افتخار سليمان به اينكه خداوند، زبان پرندگان را به او آموخته است. «عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ» «3»
8. آيهى «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» «4»، محشور شدن برخى از حيوانات را در قيامت مطرح مىكند.
9. آيهى «وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» «5»، نشانهى شعور و عبادت آگاهانهى حيوانات است.
10. وجود وفا در برخى از حيوانات، از جمله سگ نسبت به صاحبخانه.
11. تعليم سگ شكارى و سگ پليس براى كشف قاچاق، يا خريد جنس، نشانهى آگاهى خاصّ آن حيوان است.
12. اسلام از ذبح حيوان در برابر چشم حيوان ديگر، نهى كرده است كه اين نشانهى شعور حيوان نسبت به ذبح و كشتن است.
پیام ها
1- نظم و زندگى اجتماعى، مخصوص انسانها نيست، بلكه در زندگى حيوانات هم مشاهده مىشود. «أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ»
2- انسانها و حيوانات، همه نياز به تدبير الهى دارند. خداوند، طبق مصلحت به آنها شعور مىدهد، و همه داراى نظم و نظامى هستند. «أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ»
«1». نحل، 49.
«2». نمل، 17.
«3». نمل، 16.
«4». تكوير، 5.
«5». نور، 41.
جلد 2 - صفحه 452
3- قرآن كريم، جامعترين و كاملترين كتاب آسمانى است. «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ»
4- آنچه سبب هدايت، تربيت ورشد انسانهاست، در قرآن آمده است. (قرآن در اثبات حقانيّت پيامبراسلام و هدايت مردم هيچ گونه كاستى ندارد) «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ»
5- معاد و حشر، تنها مخصوص انسانها نيست. وَ ما مِنْ دَابَّةٍ ... ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ
6- حركت همه موجودات به سوى خداوند يك حركت تكاملى و جلوهاى از ربوبيّت الهى است. «إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (38)
بعد از آن در بيان كمال قدرت و حسن تدبير و حكمت خود فرمايد:
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ: و نيست هيچ جنبنده در زمين يعنى حيوانى كه بر روى زمين حركت كند وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ: و نه هيچ پرندهاى كه در هوا
«1». بحار الانوار، جلد 52 صفحه 181، حديث 4.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 262
پرواز كند به بالهاى خود إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ: مگر ايشان گروهىاند مثل شما، يعنى مانند هر يك از شما احوالشان محفوظ، و عمرشان مقرّر، و ارزاق آنها مقدّر، و نظير شما در اين آفرينش و حيات و ممات و كثرت مرد و زن و تزايد و تناسل، و در دلالت بر وجود صانعى كه مدبر و قادر و عالم و حىّ است.
تبصره- آيه اشعار دارد بر آنكه جايز نيست بندگان ظلم بر حيوانات كنند، چه حق تعالى ساكن آنها و منتفى آنها است، و لذا بعضى در معنى آيه گفتهاند:
آنها همچون شمااند در مردن و زنده شدن براى انتصاب و اخذ اعواض تا حق هر صاحب حقى به او رسد و هيچ مظلومى را بر ظالمى حقى نماند. فرمود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله «1»: ينتصف من الشّاة القرناء للشّاة الجمّاء: يعنى حق گرفته شود از گوسفند شاخدار براى گوسفند بىشاخ.
و حديث است «2» كه: چون خلايق را به موقف، عرض بدارند و بساط عدل بگسترانند، منادى از جانب حق تعالى ندا كند هر مظلومى كه بر ظالمى حقى دارد برخيزد و داد خود را از او بخواهد؛ و به جلال و عزت من كه امروز مثقال ذرهاى ظلم ظالم بر مظلوم نرود و الّا آن ظلم را من كرده باشم. پس خداوند جمله حيوانات را كه بر آنها ظلمى شده محشور و در عرصه قيامت جمع، و عدل فرمايد ميان آنها. پس بعد امر فرمايد خاك شويد، همه خاك شوند؛ كفار چون اين را ببينند هر يك گويند «يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً» «3» از أبو ذر مروى است «4»: ما خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بوديم، دو گاو وحشى بر يكديگر شاخ زدند. آن حضرت فرمود: مىدانيد براى چه شاخ زدند؟
عرض كرديم: نه، يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله. فرمود: لكن خدا مىداند و زود است حكم فرمايد ميان آنها.
ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ: فرو نگذاشتيم در لوح محفوظ چيزى را، بلكه آن مشتمل است بر كبير و صغير، و دقايق امور علوى و سلفى، و امر هيچ
«1». مجمع البيان، جلد 2، صفحه 298.
«2». مجمع البيان، جلد 2، صفحه 298.
«3» نبأ، آيه 40.
«4» مجمع البيان، ج 2 ص 298.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 263
حيوانى و نباتى و جمادى در آن فروگذار نشده كه «وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ» «1». اكثر مفسران بر آنند مراد به كتاب قرآن است، چه در آن مدوّن باشد آنچه محتاج اليه امر دين است مجملا يا مفصلا از بيان حلال و حرام، و قصص و امثال و مواعظ و اخبار؛ و آنچه مجمل است، بيانش را به تفصيل پيغمبر صلى اللّه عليه و آله واگذاريم «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «2» و از احتجاج هر فرقه فروگذار نكرديم.
از ابن مسعود مروى است كه گفت: چيست مرا كه لعن نكنم آن كسى را كه خدا در كتابش لعن نموده، يعنى واشمه و مستوشمه و واصله و مستوصله. زنى شنيد، در جميع قرآن نظر كرد، آيتى به اين مضمون نيافت. نزد او رفت، گفت:
يا عبد اللّه، ديشب قرآن را نظر نمودم و لعن واشمه را نيافتم. گفت: اگر قرائت مىنمودى مىدانستى. زيرا فرمود خداى تعالى «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» و از آنچه حضرت رسول براى ما آورده فرمود: «لعن اللّه الواشمة و المستوشمة و الواصلة و المستوصلة. «3».
بيان- واشمه- زنى است كه سوزن زند به بدن و سرمه به آن داخل كند تا سبز شود (يعنى خال كوبد) مستوشمه- زنى است كه خال به او كوبند. واصله- زنى است كه وصل كند موى زنى را به زنى ديگر. مستوصله- زنى است كه اين كار با او نمايند. نزد بعضى مراد به كتاب، لوح محفوظ است كه در آجال و ارزاق و آثار مكتوب است، لكن مؤيد قول اكثر باشد آنچه در كتاب عيون- صدوق روايت نموده: انّ اللّه لم يقبض نبيّه حتّى اكمل له الدّين و انزل عليه القران، فيه تفصيل كلّ شىء بين فيه الحلال و الحرام و الحدود و الاحكام و جميع ما يحتاج اليه النّاس كمّلا فقال عزّ و جلّ ما فرّطنا فى الكتاب من شىء. «4» در حديث وصف امامت، حضرت رضا عليه السّلام فرمايد: جاهل شدند قوم، و خدعه
«1» انعام آيه 59.
«2» حشر، آيه 9.
«3» مجمع البيان ج 2 ص 298.
«4» اصول كافى، كتاب الحجّة، جلد اوّل، صفحه 198، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 264
نمودند به آراء خود. بدرستى كه خداى تعالى قبض روح نكرد پيغمبرش را تا آنكه كامل فرمود دين را و نازل فرمود بر او قرآن را كه در آنست تفصيل هر شيئى، بيان نمود در آن حلال و حرام و حدود و احكام را و جمع آنچه محتاجند مردم بسوى او كاملا. پس فرمود خداى عزّ و جلّ «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ».
ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ: پس همه امم به سوى جزاى پروردگار خود محشور شوند تا مطيعان را ثواب دهند و عاصيان را عقاب كنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ (38)
ترجمه
و نيست هيچ جنبنده در زمين و نه پرنده كه ميپرد بدو بالش مگر دستهجاتى امثال شما تقصير ننموديم در كتاب از چيزى پس بسوى پروردگارشان حشر كرده ميشوند.
تفسير
بيان قدرت و حكمت الهى است در تدبير امور مخلوقات بر وفق نظام احسن كه هر موجودى را بحسب قابليّت خود لباس هستى پوشانده و بهره از علم و قدرت عطا فرموده و ارزاق و احوال و آجال آنها را مقدر فرموده خواه از چرندگان در زمين باشند خواه از پرندگان در هوا و اينكه تصريح بدو بال شده براى دفع احتمال مجاز است كه كسى تصور نكند مراد از طيران سرعت در سير يا ادراك و يا معنى مجازى ديگرى است و هر نوعى از انواع موجودات در امور مذكوره مانند انسانند و بقدر علم و شعور و قدرت خودشان معرفت بخالق خودشان دارند و موظف بوظيفه هستند كه در صورت تخلف از آن و متابعت شهوت مسئول و معاقب خواهند بود و خداوند بيان تمام حقائق را در قرآن فرموده و هيچ چيز را فرو گذار نفرموده و در او است تبيان هر شىء و تفصيل آن و حدود و احكام و حلال و حرام و هر چه مورد احتياج باشد بنحو اتمّ و اكمل تا روز قيامت چنانچه از اخبار كثيره استفاده ميشود نهايت آنكه علمش نزد اهل او است و آنها خانواده هستند كه قرآن بر ايشان نازل شده است و كسانيكه از مشكوة علوم آنان اقتباس نمودهاند و خداوند در روز قيامت همه را در پيشگاه خود حاضر ميفرمايد و داد مظلوم را از ظالم
جلد 2 صفحه 318
ميستاند حتّى داد گوسفند بىشاخ را از شاخدار چنانچه از پيغمبر (ص) روايت شده است و در فقيه از حضرت صادق (ع) روايت نموده است كه هر شترى كه سه مرتبه با او بحج مشرف شده باشند از چرندگان بهشت خواهد شد و در روايتى هفت مرتبه تعيين شده است و نيز در آن كتاب نقل نموده كه پيغمبر (ص) ناقه را ديد عقال نمودهاند و جهازش را برنداشتهاند فرمود كجا است صاحب اين ناقه وادارش كنيد اين كار را نكند فردا بايد جواب آن را بگويد و در خصال از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه در روز قيامت كسى سواره نيست مگر چهار نفر من و على و فاطمه و صالح پيغمبر من بر براق سوارم و صالح بر ناقه خود كه او را عقر نمودند و فاطمه بر ناقه غضباء من و على بر ناقه از نور كه زمامش از ياقوت است و بر آن دو حله سبز است و مقصود از بيان قدرت و حكمت و عدالت الهى آنستكه مشركان بدانند خداوند قادر است كه معجزه بفرستد كه آنها مجبور بايمان شوند ولى براى مراعات حكمت و عدالت نميفرستد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما مِن دَابَّةٍ فِي الأَرضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيهِ إِلاّ أُمَمٌ أَمثالُكُم ما فَرَّطنا فِي الكِتابِ مِن شَيءٍ ثُمَّ إِلي رَبِّهِم يُحشَرُونَ (38)
و نيست از هر جنبنده در زمين و نه پرنده که بدو بال پرواز ميكند مگر امّة و جمعيتي هستند مثل شما و ما كوتاهي نكرديم و وانگذارديم چيزي را در كتاب
جلد 7 - صفحه 60
پس بسوي پروردگار خود محشور ميشوند.
مسئله مهمة- عقيده بسياري از حكماء و متكلمين و دانشمندان اينست که مخلوقات ذي روح دو قسم هستند ذوي العقول انس و جن و ملك و اينها مورد تكليف و بعث و حشر و مثوبات و عقوبات نسبت بجنّ و انس، اما ملائكه بواسطه عصمت آنها مورد عقوبت نميشوند و از آنها در لسان عرب تعبير به: من و الّذي ميشود و غير ذوي العقول از ساير حيوانات برّي و بحري و هوايي و تعبير از آنها به: ما ميشود. و لكن مستفاد از بسياري از آيات و طوائفي از اخبار اينست که تمام موجودات عالم حتي نباتات و جمادات داراي شعور و عقل و مورد تكاليف و داراي معرفت بخدا و رسول و امام هستند و لو روح حيواني که حسّ و حركت باشد دارا نباشند مثل إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسراء آيه 46، و تأويل بتسبيح تكويني و تحميد تكويني که بوجود خود دلالت بر تنزيه و حمد الهي دارند خلاف نصّ آيه است زيرا اينکه دلالت را تفقه ميكنيم بلكه همان تشريعي است و مثل آيات سوره نمل قالَت نَملَةٌ الاية 17، و كلام هدهد که گفت إِنِّي وَجَدتُ امرَأَةً تَملِكُهُم 23 وَ قَومَها يَسجُدُونَ لِلشَّمسِ مِن دُونِ اللّهِ 24. و أَلّا يَسجُدُوا لِلّهِ 25، و جمله وَ حُشِرَ لِسُلَيمانَ جُنُودُهُ مِنَ الجِنِّ وَ الإِنسِ وَ الطَّيرِ 17، و جمله عُلِّمنا مَنطِقَ الطَّيرِ 16، و جمله يا جِبالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَ الطَّيرَ سبأ آيه 10، و جمله وَ لِسُلَيمانَ الرِّيحَ سبأ آيه 11، و آيه شريفه ثُمَّ استَوي إِلَي السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلأَرضِ ائتِيا طَوعاً أَو كَرهاً قالَتا أَتَينا طائِعِينَ فصلت آيه 10، زيرا ايتاء بالطوع ملازم عقل و شعور است و تكويني مناسب با كره است و غير اينها از آيات مثل وَ النَّجمُ وَ الشَّجَرُ يَسجُدانِ الرحمن آيه 4، و غير آن.
و اما طوائف اخبار: اخبار تشرف حيوانات خدمت نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار
جلد 7 - صفحه 61
عليهم السّلام، و اخبار عرض ولايت بر آنها و كوهها و حيوانات، و اخبار عزاداري حيوانات بلكه جمادات و نباتات بر ابي عبد اللّه (ع) و غير اينها از اخبار، بعد از اينکه بيان تفسير اينکه آيه ظاهر ميشود.
وَ ما مِن دَابَّةٍ فِي الأَرضِ بعضي گفتند كلمه من زائده است و مكرر گفتيم كلمه زائده در قرآن نداريم و كلمه من اشاره بانواع است يعني هيچ جنبندهاي نيست از هر نوع از دوابّ و مراد از دابّة حركت بالاختيار است و مراد از في الارض اعم از حيوانات برّي و حيوانات دريايي است.
وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيهِ بعضي اشكال كردند که قيد بجناحيه زائد است زيرا نفس طائر البته بجناحين خود طيران دارد، جواب آنكه ملائكه أُولِي أَجنِحَةٍ مَثني وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فاطر آيه 1، هستند و همچنين كساني از اولياء طي الارض دارند بدون جناح، و بسياري از حيوانات جستن دارند و مراد طيوري هستند که با دو بال حركت ميكنند.
إِلّا أُمَمٌ أَمثالُكُم مثل شما شعور و عقل و معرفت و نطق و موعظه و نصيحت و ارشاد و هدايت و تكليف و حشر و نشر دارند وَ إِذَا الوُحُوشُ حُشِرَت تكوير آيه 5، و اما بنا بر عقيده آنها ناچار هستند تأويل كنند مثليت را بجمعيت و حسّ و حركت و مخلوقيت و مرزوقيت و امثال اينها و اينکه اگر خلاف نصّ نباشد خلاف ظاهر است چنانچه ذكر شد بلكه مناسبت با جمله بعد ندارد ما فَرَّطنا فِي الكِتابِ مِن شَيءٍ زيرا اينکه نحوه مثليت امر مهمي نيست که عدم ذكر آن تفريط باشد بلكه همان معني که جز ببيان الهي و لسان اخبار كسي نميفهمد بلكه با جمله بعد هم مناسب نيست ثُمَّ إِلي رَبِّهِم يُحشَرُونَ که تمام دوابّ و طيور محشور خواهند شد و بجزاء خود خواهند رسيد هر كدام.
62
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تمامى جنبدگان زمینى و پرندگان آسمان، مانند آدمیان، به صورت امت زندگى مى کنند. (و ما من دابة فى الأرض و لا طئر یطیر بجناحیه إلا أمم أمثالکم)
۲- پرواز پرندگان در فضا با دو بال (و لا طئر یطیر بجناحیه)
۳- خداوند اطلاعات دقیق درباره هر چیزى را در کتابى معین (لوح محفوظ) ثبت کرده است. (ما فرطنا فى الکتب من شىء) مراد از «الکتاب» مى تواند لوح محفوظ و یا هر جایگاه دیگرى براى ثبت اطلاعات کامل درباره موجودات باشد.
۴- جهان هستى خالى از هر نقص و کاستى است. (ما فرطنا فى الکتب من شىء) با توجه به صدر آیه، که بحث از موجودات هستى است، مى توان گفت مراد از «الکتاب» کتاب تکوینى و جهان هستى است و مراد از تفریط نکردن در آن نفى هرگونه نقص و کاستى مى تواند باشد.
۵- قرآن، معجزه اى کافى براى هدایت و برآورنده تمامى نیازهاى هدایتى انسان است. (و قالوا لولا نزل علیه ءایة ... ما فرطنا فى الکتب من شىء) با توجه به آیه قبل، که سخن از نزول معجزات بوده مى توان گفت مراد از «الکتاب» قرآن است و چون قرآن کتاب هدایت و «من شىء» بیانگر جامعیت آن است، لذا بر مبرا بودن قرآن از هرگونه کاستى در جهت هدایت آدمیان دلالت دارد.
۶- قرآن خالى از هرگونه نقص و کاستى براى اثبات رسالت پیامبر (ص) (لولا نزل علیه ءایة ... ما فرطنا فى الکتب من شىء)
۷- پاسخ به درخواست نابجاى نزول معجزات، با نظام قانونمند هدایت ناسازگار است. (و قالوا لولا نزل علیه ءایة ... ما فرطنا فى الکتب من شىء) جمله «ما فرطنا» مى تواند اشاره به این نکته باشد که اگر نزول آیات مورد درخواست مشرکان بجا بود، باید در کتاب آفرینش ثبت شده باشد و آنگاه به منصه ظهور درآید. و چون چنین چیزى در آنجا ثبت نگردیده و چیزى نیز در آنجا از قلم نیفتاده است، بنابراین خواست مشرکان هیچگونه توجیه منطقى و معقول و بجا ندارد.
۸- تمامى جنبندگان زمین و پرندگان آسمان، مانند انسان، در قیامت برانگیخته مى شوند. (ثم إلى ربهم یحشرون)
۹- حیوانات داراى نوعى اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت (أمم أمثالکم ... ثم إلى ربهم یحشرون)
۱۰- برانگیخته شدن تمامى حیوانات جلوه اى از ربوبیت الهى است. (ثم إلى ربهم یحشرون)
۱۱- خداوند تنها غایت تمامى جنبندگان است و همگى به سوى او در حرکتند. (ثم إلى ربهم یحشرون) مفاد حرف «إلى» بیان انتهاى غایت است. بنابراین «إلى ربهم» یعنى غایت حشر و نشر جنبندگان براى وصول به «رب» است و غیر از او غایتى نیست. از همین رو «إلى ربهم» بر «یحشرون» مقدم گشته و مفید حصر باشد.
۱۲- حرکت تمامى موجودات به سوى پروردگارشان، تکاملى است.* (ثم إلى ربهم یحشرون) با توجه به کلمه «رب»، که تربیت کنندگى را مى رساند، و کلمه «إلى» که حرکت به سوى هدف و مقصدى را مى رساند، برداشت فوق به دست آمده است.
۱۳- تمامى جنبندگان زمین و چگونگى زندگى آنها، آیات قدرت خداوند است. (إن اللّه قادر على أن ینزل ... و ما من دابة فى الأرض)
روایات و احادیث
۱۴- عن الرضا (ع): ... إن اللّه عز و جل ... أنزل علیه القرآن فیه تبیان کل شىء بیّن فیه الحلال و الحرام و الحدود و الأحکام و جمیع مایحتاج إلیه الناس کملا فقال عز و جل: «ما فرطنا فى الکتاب من شىء» ... .[۱] از امام رضا (ع) روایت شده است: ... خداوند عز و جل ... قرآن را بر رسولش (ص) نازل کرد، در قرآن روشنگرى براى هر چیزى وجود دارد، در آن حلال و حرام، حدود و احکام و تمامى آنچه را که مورد نیاز مردم است بطور کامل بیان فرمود و خداوند عز و جل فرمود: «ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو گذار نکردیم» ... .
موضوعات مرتبط
- آفرینش: کمال آفرینش ۴; ویژگى نظام آفرینش ۴
- آیات خدا:۱۳
- انسان: تأمین نیازهاى معنوى انسان ۵; حشر اخروى انسان ها ۸; نیازهاى انسان ها ۱۴
- بازگشت به خدا:۱۱، ۱۲
- پرندگان: امّت پرندگان ۱; بال پرندگان ۲; پرواز پرندگان ۲; حشر اخروى پرندگان ۸; زندگى جمعى پرندگان ۱
- توقّعات بیجا:۷
- جنبندگان: امّت جنبندگان ۱; زندگى جمعى جنبندگان ۱
- حیوانات: اختیار حیوانات ۹; اراده حیوانات ۹; پاداش اخروى حیوانات ۹; تکالیف حیوانات ۹; حرکت تکاملى حیوانات ۱۲; حشر اخروى حیوانات ۱۰; حیوانات در قیامت ۹; شعور حیوانات ۹; کیفر اخروى حیوانات ۹
- خدا: اختصاصات خدا ۱۱; افعال خدا ۳; مظاهر ربوبیت خدا ۱۰; نشانه هاى قدرت خدا ۱۳
- قرآن: اعجاز قرآن ۵; جامعیت قرآن ۵، ۶، ۱۴; کمال قرآن ۶; محدوده تعالیم قرآن ۱۴; ویژگى قرآن ۵، ۶; هدایتگرى قرآن ۵
- قیامت: ویژگى قیامت ۸
- لوح محفوظ: کتاب لوح محفوظ ۳; نقش لوح محفوظ ۳
- محمّد (ص): دلایل نبوت محمّد (ص) ۶
- معجزه: درخواست معجزه ۷; معجزه اقتراحى ۷
- موجودات: حشر اخروى موجودات ۸; زندگى موجودات ۱۳; فرجام موجودات ۱۱; کتاب علم موجودات ۳
- هدایت: قانونمندى هدایت ۷
منابع
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۱۹۹، ح ۱; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۲۴- ، ح ۱.