الأنعام ٣٩
کپی متن آیه |
---|
وَ الَّذِينَ کَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌ وَ بُکْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ |
ترجمه
الأنعام ٣٨ | آیه ٣٩ | الأنعام ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صُمٌّ»: کران. «بُکْمٌ»: لالان. «مَن یَشَإِ اللهُ ...»: هر کس که دارای قصد بد و سوء نیّت باشد، خدا او را به حال خود رها میسازد تا سرگشته شود و سپس به دوزخ رود، و هر کس که دارای قصد خوب و نیّت پاک باشد، خدا او را هدایت میبخشد و در راه راست رهنمودش مینماید و سرانجام بهشت را بدو عطاء میفرماید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَثَلُ الَّذِينَ کَفَرُوا کَمَثَلِ... (۲) صُمٌ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ... (۲)
مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي... (۱) أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍ... (۲)
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
ابوحمزه گوید: از امام باقر|امام محمدباقر علیهالسلام درباره این آیه سؤال كردم، فرمود: منظور از «والذین كذّبوا» یعنى كسانى كه اوصیاء خدا را تكذیب نمایند و آیه درباره این گونه اشخاص نزول یافته است.[۳]
تفسیر
- آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام
- سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .
- وجه اشتراكى كه بين انسان و حيوانات ديگر وجود دارد و موجب تشابه انسان و حيوانات ديگر در مساءله (( حشر )) و بازگشت به خدا مى باشد، داشتن شعور است .
- پاسخ به چند سؤ ال در مورد حشر حيوانات غير انسانى و حشرامثال آسمانها و زمين و آفتاب و ماه و...
- تاءمل و دقت در (( مختار )) بودن بود و حالات نفسانيه اى كه به وسيله آن افعال اختيارى خود را انجام مى دهد.
- اختلاف فاحشى كه در مبادى (( اختيار )) و اسباب آن در انسان وجود دارد.
- مى توان گفت حيوانات هم تا اندازه اى مختار هستند و احتمالا به تكاليفى مناسب با افق فهم و اختيارشان مكلف هستند.
- چند احتمال در معناى (( كتاب )) در (( ما فرطنا فى الكتاب من شى ء )) .
- سخنان نادرستى كه در معناى آيه مربوط به (( امت بودن )) و (( محشور شدن )) حيوانات غير انسانى گفته شده است .
- نكته اى كه در توصيف مشركين به گنگى و كورى و كرى ، گاه به وصل و گاه به فصل ، وجود دارد.
- در شدائد و سختى ها، روى آوردن به خدا از فطريات بشر است .
- نكاتى چند كه از توضيحات قبلى روشن گرديد.
- بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: (( و ما دعا الكافرين الا فىضلال )) .
- ابتلاء امم قبل از امت اسلام به (( باءساء )) و (( ضراء )) ، تا شايد در برابر خدا سرفرود آورند.
- تا زمانى كه شدت باءسا و ضراء باعث انقطاع از اسباب ظاهرى نشود فطرت توحيدىانسان مشرك بروز نمى كند.
- فساد اين گفتار كه امم سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند!
- احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم .
- مشركين ، همان ستمكارانند و جز به خاطر ظلمشان غذاب نمى شوند.
- مراد از: (( خزائن الله )) .
- مراد از نفى علم غيب (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ).
- جمله : (( و لا اقول لكم انى ملك )) تعبير ديگرى است از: (( انما انا بشر مثلكم )) .
- فرق بين پيامبر(ص ) و ديگر مردمان ، مانند فرق بينا و نابينا است .
- وجه اينكه در جمله : (( و ليس لهم من دونه ولى و لا شفيع )) شفاعت ، بدون استثناء، نفىشده است .
- معناى جمله : (( و انذر به الذين يخافون ان يحشروا )) با توجه به اينكه مشركين موردخطاب در سوره انعام ، معتقد به حشر نبوده اند.
- برحذر داشتن رسول خدا(ص ) از راندن مؤ منين فقير، كه خواست امتياز طلب هاى ثروتمندبود.
- نظر راغب اصفهانى در مورد معناى (( وجه )) در: (( وجه الله )) ، (( وجه ربك )) وامثال آن .
- مراد از (( وجه الله )) ذات خدا نيست ، بلكه هر چيزى كه به خدا انتساب دارد و نيز آنچه كه بنده از خداى خود انتظار دارد، وجه خدا مى باشد.
- معناى جمله : (( ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك من شى ء )) .
- فاصله طبقاتى بين مردم امتحانى الهى است .
- كرامت و عزت ، با شكر كه همانا توحيد است همراه مى باشد و تفاوت هاى مادى ، امتحان است .
- چند روايت درباره توبه كه از آيه : (( و اذا جائك الذين يؤ منون ... )) استفاده مى شود.
- چند روايت درباره (( قدريه )) و توضيحى در مورد حديث معروف : (( قدريه مجوس اين امت است )) .
- چند روايت در مورد سنت (( املاء )) و (( استدراج )) و مهلت دادن خداوند به كفار در دنيا.
- رواياتى پيرامون درخواست اشراف و اغنياء از پيامبر(ص ) كه فقراء را از خود دور كند،و نهى خداوند از اين عمل .
- توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «39»
و كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند، كر و لالهايى هستند در تاريكىها.
خداوند، هركه را بخواهد (و مستحق باشد) گمراهش كند و هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) بر راه راست قرارش مىدهد.
نکته ها
گرچه هدايت و ضلالت به دست خداست، ولى خداوند براى انسان نيز اراده و اختيار قرار داده است و كار خدا بر اساس حكمت است. مثلًا جهادِ انسان در راه خدا، زمينهى هدايت الهى نسبت به او است: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» «1» همان گونه كه ستم به انسانها سبب گمراهى است: «يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ» «2» تكذيب آيات الهى نيز سبب اراده خداوند به گمراه كردن انسان مىشود. كَذَّبُوا ... يُضْلِلْهُ
«1». عنكبوت، 69.
«2». ابراهيم، 27.
جلد 2 - صفحه 453
پیام ها
1- كفر و عناد، تاريكى و ظلمتى است كه سبب محروم شدن انسان از بهرهگيرى از ابزار شناخت مىشود. كَذَّبُوا ... صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ
2- تكذيب و كتمانِ حقّ، «گنگى» و نشنيدن حقّ، «كرى» است. وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا ... صُمٌّ وَ بُكْمٌ
3- نتيجهى تكذيب آيات الهى، اضلال و قهر الهى است. كَذَّبُوا ... يُضْلِلْهُ
4- حركت در راه مستقيم، گوش شنوا و زبان حقگو و روشنايى درون مىخواهد.
«يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (39)
چون با وجود ظهور اين آيات، بر كمال علم و عظم قدرت او، كفار متنبه نشدند و در عناد و لجاج خود ماندند، لذا در صفت آنها فرمايد:
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و آنانكه تكذيب كردند آيات ما را كه قرآن و يا ساير حجج بيّنه است صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ: كرانند از شنيدن اين آيات:
دالّه بر وحدانيت و ربوبيت و كمال علم و عظم قدرت او سبحانه، آن نوع شنيدنى كه نفوس آنها متأثر گردد. و گنگانند از سخن گفتن حق در تاريكيهاى كفر كه به هيچ وجه راه به حق نمىبرند، و يا در ظلمت تقليد و عنادند. يا كفار در آخرت به اين صفات محشور شوند و آيه «لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى» «1» مؤيد اينست.
مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ: هر كه را خواهد خداى، خذلان نمايد او را در ضلالت، و نظر لطف و توفيق از او باز گيرد.
تبصره- اين مطلب مسلم است كه حق تعالى از قبايح منزه و مبرا باشد، پس آيه شريفه را وجوهى است:
«1» سوره طه، آيه 125.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 265
1- چون ادله باهره و آيات بيّنه واضحه را بر او عرضه كنند و او از فرط عناد و جحود در آن نظر و تفكر ننمايد، حق تعالى او را بر حال ضلالت خود بازگذارد مانند «وَ تَرَكَهُمْ فِي ظُلُماتٍ لا يُبْصِرُونَ» «1».
2- حق تعالى در قيامت راه بهشت و ثواب به او ننمايد.
3- حكم به ضلالت او كند.
4- علامتى در او ظاهر سازد تا ملائكه به آن علامت بدانند كه او اهل ضلالت است تا بر او لعن كنند.
5- او را هلاك كند به عقوبات دنيويه و اخرويه، چه اضلال به معنى اهلاك آمده.
وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ: و هر كه را خواهد قرار دهد او را به راه راست، يعنى از روى لطف و توفيق، راه رشد و هدايت به او نمايد و او را بر آن مستمر گرداند. و هر كه به قصد اهتداء نظر كند در آيات ما، و در آن باب جد و جهد نمايد تا حق بر او ظاهر، تابع آن شود، توفيق ما شامل حال او شده به صراط مستقيم آيد، و به طريق اهتداء، استقامت نموده در آن راسخ گردد وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» «2».
در تفسير على بن ابراهيم قمى- از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: آيه نازل شده در آن كسانى كه تكذيب نمودند اوصياء را، ايشان صم و بكم هستند در ظلمات. چنانچه خدا فرموده: هر كه از اولاد ابليس است تصديق اوصيا نكند، و هرگز ايمان به ايشان نياورد، آنانند كه خذلان نموده خدا ايشان را. و هر كه از پسرم آدم است، ايمان آورد به اوصيا و ايشانند بر صراط مستقيم. «3» تتمه- ضلالت را خود بنده كسب نمايد نظر به سوء اختيار كفر بر ايمان و معصيت بر طاعت، و اگر نعوذ باللّه خدا بندگان را كافر و گمراه كردى، ديگر
«1» بقره آيه 17.
«2» عنكبوت، آيه 69.
«3» تفسير قمى، جلد اوّل، صفحه 199.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 266
اسناد اضلال را به غير خود ندادى؛ و حال آنكه در باره شيطان فرمود: «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً» «1» و به فرعون نيز نسبت داده «وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى» «2» و نيز لازم آيد دعوت انبياء، قبيح؛ و رسول را اعلام كند فلان و فلان را دعوت منما كه ايشان نمىتوانند ايمان آورند. و اما هدايت را معنى بسيار، و مرجع همه به سوى دو معنى است: يكى به معنى ارشاد، و ديگر لطف. و هر دو معنى عام است جمله مكلفان را از مؤمن و كافر؛ و هر چه در حق مؤمنان فرموده از الطاف و ارشاد و ارسال رسل و انزال كتب و تمكن و عقل، تماما را در حق كافران منظور داشته و ارائه طريق فرموده «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً». «3» در امالى- صدوق رضوان اللّه عليه از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: انّ فى التّورية مكتوبا يا موسى انّى خلقتك و اصطنعتك و قوّيتك و امرتك بطاعتى و نهيتك عن معصيتى. فان اطعتنى اعنتك على طاعتى و ان عصيتنى لم اعنك على معصيتى.
يا موسى ولى المنّة عليك فى طاعتك لى ولى الحجّة عليك فى معصيتك لى «4». در تورات مكتوب است: اى موسى، بدرستى كه خلق كردم تو را و برگزيدم تو را و قوّه دادم تو را و امر فرمودم تو را به طاعت خود، و نهى نمودم تو را از معصيت خود؛ پس اگر اطاعت كنى، اعانت نمايم تو را بر طاعت خود، و اگر معصيت كنى، اعانت نكنم تو را بر معصيت. اى موسى، و براى من است منت بر تو در اطاعت تو مرا، و براى من است حجت بر تو در عصيان تو مرا. بعد از آن حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله را امر فرمايد به محاجه:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ فِي الظُّلُماتِ مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (39)
ترجمه
و آنانكه تكذيب نمودند آيتهاى ما را كران و گنگانند در تاريكيها كسى را كه ميخواهد خدا گمراه مىكند او را و كسى را كه ميخواهد قرار مىدهد او را بر راه راست.
تفسير
كسانيكه معجزات انبيا را تكذيب نمودند و گوش به مواعظ حقّه ايشان ندادند مانند كرانند گوش شنوا ندارند و چون زبانشان بحق و خير جارى نشده مانند گنگانند كه زبان گويا ندارند و چون قلوبشان از نور علم و معرفت بىبهره است در ظلمات كفر و جهل سرگردانند و چون قابل هدايت نيستند خداوند آنها را بحال خودشان واگذار فرموده و سلب توفيق از آنها نموده و در گمراهى باقى ماندهاند بخلاف كسانيكه قابليت و اهليت ارشاد و هدايت و توفيق را داشتهاند كه عنايات و الطاف الهيه شامل حال آنها گشته بر صراط مستقيم ثابت و برقرار شدهاند و قمى ره از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه اين آيه در شأن منكران اوصيا نازل شده است كه آنها چنانچه خداوند فرموده كران و گنگانند در ظلمات كسانيكه از نسل ابليسند تصديق اوصيا را نمىكنند و هيچوقت ايمان بايشان نمىآورند و آنها كسانى هستند كه خدا گمراه
جلد 2 صفحه 319
نموده است آنانرا و كسانيكه از نسل آدمند ايمان باوصيا آوردهاند و ايشان ثابت بر صراط مستقيم ميباشند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكمٌ فِي الظُّلُماتِ مَن يَشَأِ اللّهُ يُضلِلهُ وَ مَن يَشَأ يَجعَلهُ عَلي صِراطٍ مُستَقِيمٍ (39)
و كساني که تكذيب كردند بآيات ما كر و لال هستند در تاريكيها هر که را خدا بخواهد گمراه ميكند او را و هر که را بخواهد قرار ميدهد او را براه راست.
اگر مراد از آيات در وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا انبياء باشند تكذيب آنها آنست که آنها را كذّاب و مفتري و مجنون و ساحر گفتند و اگر مراد معجزات صادره از آنها باشد حمل بسحر كردند و لكن جمع مضاف افاده عموم ميكند جميع آيات را شامل ميشود حتي كساني که تكذيب ائمه اطهار عليهم السّلام نمودند شامل ميشود زيرا همه انبياء و اوصياء آنها و معجزات صادره از آنها آيات الهيه هستند حتي ميتوان گفت که علماء اعلام هم از آيات الهيه بلكه جميع مخلوقات آيات حق هستند
(و في كلّ شيء له آيةبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تکذیب کنندگان آیات الهى (قرآن)، کرها و لالهایى فرو رفته در ظلمتها هستند. (و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم فى الظلمت)
۲- درک نکردن و غوطهور بودن در تاریکى جهل و گمراهى، ریشه تکذیب آیات الهى است. (و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم فى الظلمت) «صم و بکم» (کرى و لالى)، علاوه بر بیان حقیقت حال تکذیب کنندگان، اشاره به ریشه تکذیب آیات نیز مى تواند باشد.
۳- درک نکردن و غوطهور شدن در تاریکیهاى جهل و گمراهى، پیامد تکذیب آیات الهى است. (و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم فى الظلمت من یشإاللّه یضللّه) کرى و لالى تکذیب کنندگان، کنایه از درک نکردن و سردرگمى آنان است. محتمل است این حالت کیفرى از جانب خداوند براى آنان باشد; چنانچه جمله «من یشإاللّه» شاهد بر آن است.
۴- محرومیت تکذیب کنندگان آیات الهى از راههاى تحصیل معرفت و شناخت (و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم)
۵- کسانى که نتوانند از جنبندگان و شکل زندگى آنها به توانمندى خداوند پى ببرند، مانند کر و لالهایى فرو رفته در تاریکى هستند. (و ما من دابة فى الأرض ... إلى ربهم یحشرون. و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم فى الظلمت) مقتضاى ارتباط بین آیه مورد بحث با آیه قبل مى تواند این مضمون باشد که همین آیات موجود در طبیعت براى هدایت کافى است و کسانى که نتوانند از همین آیات توانمندى خداوند را (إن اللّه قادر على ان ینزل) دریابند، کر و لالهایى ظلمت زده هستند.
۶- هدایت و ضلالت در گرو مشیت خداوند است. (من یشإاللّه یضللّه و من یشأ یجعله على صرط مستقیم)
۷- تکذیب آیات الهى زمینه تعلق مشیت الهى به گمراه کردن انسان (و الذین کذبوا بأیتنا ... من یشإاللّه یضللّه) طرح مشیت الهى پس از سخن از تکذیب آیات و آثار آن، بیانگر زمینه هاى تعلق مشیت الهى به گمراه کردن برخى از آدمیان است.
۸- پذیرش آیات خداوند، زمینه تعلق مشیت وى بر هدایت انسان به راه مستقیم (و الذین کذبوا بأیتنا ... یجعله على صرط مستقیم)
۹- عنایت ویژه الهى به برخى هدایت یافتگان یا مستقر ساختن آنان بر راه مستقیم (یجعله على صرط مستقیم)
۱۰- ایمان به آیات الهى، نشانه سلامت درک و اندیشه (و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم فى الظلمت ... یجعله على صرط مستقیم)
۱۱- سلب قدرت بینش و برداشت صحیح از آیات الهى، نمودى از گمراه ساختن خداوند است. (و الذین کذبوا بأیتنا صم و بکم فى الظلمت من یشإاللّه یضللّه) جمله «من یشإاللّه» بیانگر این معنى است که کرى و لالى تکذیب کنندگان آیات الهى تحقق همان مشیت الهى در مورد گمراه ساختن تکذیب کنندگان است.
۱۲- ایمان به آیات الهى، صراط مستقیم است. (و الذین کذبوا ... من یشإاللّه یضللّه و من یشأ یجعله على صرط مستقیم) برداشت فوق از قرینه مقابله استفاده شده است. یعنى وقتى تکذیب آیات خداوند گمراه ساختن باشد، نقطه مقابل آن که ایمان به آیات است صراط مستقیم خواهد بود.
روایات و احادیث
۱۳- عن أبى جعفر (ع) فى قوله: «الذین کذبوا بایاتنا صم و بکم» یقول: «صم» عن الهدى و «بکم» لایتکلمون بخیر «فى الظلمات» یعنى ظلمات الکفر ... .[۴] از امام باقر(ع) درباره آیه «الذین کذبوا بایاتنا ...» روایت شده است: تکذیب کنندگان آیات الهى «کرانند» از (شنیدن آیات) هدایت، «لالند» از سخن خیر گفتن، «در تاریکیها قرار دارند» یعنى تاریکیهاى کفر ... .
۱۴- أبو حمزه قال: سألت أبا جعفر(ع) عن قول اللّه عزو جل: «الذین کذبوا بایاتنا صم و بکم فى الظلمات ...» فقال: نزلت فى الذین کذبوا بأوصیائهم ... .[۵] ابوحمزه گوید: از امام باقر (ع) درباره «الذین کذبوا ...» سؤال کردم فرمود: «این آیه درباره تکذیب کنندگان جانشینان پیامبرشان نازل شده است ... .
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۳، ۷; ظلمت مکذّبان آیات خدا ۱; عوامل تکذیب آیات خدا ۲; کرى مکذّبان آیات خدا ۱، ۱۳; لالى مکذّبان آیات خدا ۱، ۱۳; محرومیت مکذّبان آیات خدا ۴; موانع درک آیات خدا ۱۱
- ادراک: آثار عدم ادراک ۲; موانع ادراک ۳; نشانه هاى سلامتى ادراک ۱۰
- انبیا: مکذّبان اوصیاى انبیا ۱۴
- ایمان: به آیات خدا ۸، ۱۰، ۱۲; زمینه ایمان ۵; متعلق ایمان ۸، ۱۰، ۱۲
- بینش: سلب بینش صحیح ۱۱
- تشبیهات: تشبیه به کران ۵; تشبیه به لالها ۵
- جهل: آثار جهل ۲; ظلمت جهل ۳; عوامل جهل ۳
- خدا: لطف خدا ۹; مشیّت خدا ۶، ۷، ۸; نشانه هاى اضلال خدا ۱۱; نشانه هاى قدرت خدا ۵
- سخن: امتناع از سخن خیر ۱۳
- شناخت: موانع شناخت ۴
- صراط مستقیم:۱۲
- ظلمت: آثار انغماس در ظلمت ۲; انغماس در ظلمت ۵; عوامل انغماس در ظلمت ۳
- علم: محرومان از علم ۴
- قرآن: تشبیهات قرآن ۵; ظلمت مکذّبان قرآن ۱; کرى مکذّبان قرآن ۱; لالى مکذّبان قرآن ۱
- کفر: ظلمت کفر ۱۳
- گمراهان:۵
- گمراهى: آثار گمراهى ۲; زمینه گمراهى ۷; ظلمت گمراهى ۳; عوامل گمراهى ۳; منشأ گمراهى ۶، ۷
- موجودات: عبرت از زندگى موجودات ۵
- مهتدین: مقامات مهتدین ۹
- هدایت: زمینه هدایت ۸; منشأ هدایت ۶، ۸; هدایت به صراط مستقیم ۸، ۹
منابع