الأعراف ٤٠
ترجمه
الأعراف ٣٩ | آیه ٤٠ | الأعراف ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّمَآءِ»: مراد این است که دعاها و اعمالشان پذیرفته نمیشود. اعمالشان به سوی خدا اوج نمیگیرد (نگا: فاطر / ) و به سوی (علّیّین) بالا نمیرود و بلکه در (سِجّین) ثبت و ضبط میشود (نگا: مطفّفین / و ). ارواح آنان به سوی بهشت پر نمیکشد که در آسمانها و آن بالا بالاها قرار دارد (نگا: نجم / ). «یَلِجَ»: داخل شود. «سَمِّ»: سوراخ. «الْخِیَاطِ»: سوزن. «حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیَاطِ»: تا آن گاه که شتر از سوراخ سوزن بگذرد. این سخن بر سبیل ضربالمثل است و بیانگر چیز ناممکن و ناشدنی است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف
- مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .
- مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر
- جمله : (( لاتكلّف نفسا الّا وسعها(( مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميعاعمال صالح است .
- معناى (( غل (( و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است .
- توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤ منين بهشت را به ارث مى برند.
- وجه اختلاف تعبير در (( وعدنا ربنا(( و (( وعد ربكم (( در آيه شريفه
- اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت
- معناى (( اعراف (( و مراد از آن در آيه شريفه
- رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
- مراد از رجال اعراف ، مستضعفين نيستند
- اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله : (( والامر يومئذ للّه (( منافات ندارد
- اشاره به اقوال متعددى كه درباره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است .
- روايتى از آلوسى درباره مراد از رجال اعرافنقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است .
- سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور رامردود دانسته است .
- دو قول ديگر در معناى اعراف و بيان اصول اقوال در مسئله اعراف
- معناى اعراف در قرآن
- دلالت جمله : (( الذين اتّخذوا دينهم لهوا و لعبا(( بر اينكه انسان ناچار از تدين به ديناست .
- بحث روايتى (در ذيل آيات شريفه )
- روايتى از پيغمبر اكرم (ص ) درباره كيفيت مرگ مؤ من و كافر
- چند روايت ديگر درباره جهنم كافر و اهل دوزخ
- رواياتى در اين باره كه مراد از (( مؤ ذن (( در (( و اذّن مؤ ذن بينهم ...(( على (ع ) مىباشد
- مؤ ذن بودن على عليه السلام و اعلام حكم خداوند توسط او در آخرت ازفضائل آن حضرت به حساب مى آيد.
- رواياتى درباره اصحاب اعراف
- اشكال وارد بر رواياتى كه اصحاب اعراف را به كسانى كه داراى حسنات و سيئاتمساوى هستند تفسير مى كنند.
- چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.
نکات آیه
۱- تکذیب کنندگان آیات الهى و آنان که از سر تکبّر و خودبرتربینى معارف الهى را نپذیرند، از رحمتهاى ویژه الهى در دنیا محرومند. (ان الذین کذبوا بأیتنا و استکبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء) چنانچه جمله «لاتفتح ...» بیان محرومیتى باشد که در دنیا دامنگیر تکذیب کنندگان مى شود، گشوده نشدن درهاى آسمان براى آنان، کنایه از شامل نشدن رحمتهاى خاص الهى بر آنان است.
۲- دستیابى به رحمتهاى ویژه الهى در گرو راهیابى به عالمى برتر از عالم دنیاست. (لاتفتح لهم أبوب السماء) بنابراین که مراد از «لاتفتح ...» محرومیت کافران از رحمتهاى ویژه الهى در دنیا باشد، کلمه «سماء»، اشاره به آن دارد که گنجینه آن رحمتها در جایگاهى فراتر از عالم ماده است.
۳- کفر و شرک مانع راهیابى به عالم برتر براى کسب رحمتهاى ویژه الهى است. (إن الذین کذبوا بأیتنا و استکبروا عنها لاتفتح لهم أبوب السماء)
۴- رحمت ویژه الهى داراى اقسام و انواع گوناگون (لاتفتح لهم أبوب السماء) چنانچه گشوده بودن درهاى آسمان کنایه از رحمت ویژه الهى باشد، جمع آوردن کلمه «ابواب» حکایت از تنوع رحمتهاى ویژه دارد.
۵- تکذیب کنندگان آیات الهى و مستکبران، محروم از ورود به بهشت (إن الذین کذبوا بأیتنا و استکبروا عنها ... لایدخلون الجنة)
۶- ورود تکذیب کنندگان آیات الهى و مستکبران به بهشت، امرى ناممکن، همچون عبور شتر از روزنه سوزن (و لایدخلون الجنة حتى یلج الجمل فى سم الخیاط) «جمل» به معناى شتر است و «سم» به معناى روزنه اى است که در انتهاى سوزن براى عبور نخ تعبیه شده است.
۷- ورود تکذیب کنندگان و مستکبران به بهشت، مخالف سنتهاى خداوند در نظام آفرینش (و لایدخلون الجنة حتى یلج الجمل فى سم الخیاط) ورود شتر به روزنه سوزن گرچه عقلا محال نیست، ولى بر خلاف نظام جارى در طبیعت است. بنابراین به کارگیرى ضرب المثل مذکور مى تواند بیانگر این باشد که ورود تکذیب کنندگان به بهشت اگر چه امتناع عقلى ندارد، ولى با سنن الهى ناسازگار است.
۸- بهشت، حقیقتى موجود در آسمان (لاتفتح لهم أبوب السماء و لایدخلون الجنة) برداشت فوق مبتنى بر این است که «السماء» در جمله «لاتفتح ...» حقیقتى مقابل زمین باشد. در این صورت مراد از نگشودن درهاى آسمان، به قرینه فراز بعد، باز نبودن آنها براى ورود کافران به بهشت خواهد بود.
۹- آسمان حاوى بهشت، داراى درهایى متعدد و راههایى گوناگون براى ورود به آن جایگاه برین (لاتفتح لهم أبوب السماء و لایدخلون الجنة)
۱۰- تکذیب آیات الهى و تکبّر در مقابل معارف دین، موجب مسدود شدن تمامى راههاى ورود به بهشت (لاتفتح لهم أبوب السماء و لایدخلون الجنة) در برداشت فوق جمله «و لایدخلون ...» تفسیر جمله «لاتفتح لهم ...» گرفته شده است.
۱۱- محرومیت ابدى از رحمت، سنت خداوند در کیفر مجرمان (و کذلک نجزى المجرمین)
۱۲- تکذیب کنندگان آیات الهى و آنان که از سر تکبّر معارف دین را نپذیرند، مردمى تجاوزگر و گناهکارند. (و کذلک نجزى المجرمین) «جرم» به معناى تعدى و گناه است.
موضوعات مرتبط
- آسمان: درهاى آسمان ۹
- آفرینش: عوالم آفرینش ۲
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۱، ۱۰; فرجام مکذّبان آیات خدا ۷; گناه مکذّبان آیات خدا ۱۲; محرومیت مکذّبان آیات خدا ۱، ۵، ۶
- استکبار: آثار استکبار ۱
- بهشت: در آسمان ۸، ۹; تعدد درهاى بهشت ۹; محرومان از بهشت ۵، ۶; مکان بهشت ۸، ۹; موانع ورود به بهشت ۷، ۱۰
- تشبیهات: تشبیه به عبور شتر از سوزن ۹
- تکبّر: آثار تکبّر ۱، ۱۰، ۱۲
- خدا: اقسام رحمت خدا ۴; رحمت خاص خدا ۲، ۳، ۴; سنتهاى خدا ۷، ۱۱; موانع رحمت خدا ۳; موجبات رحمت خدا ۲
- دین: آثار اعراض از دین ۱۰; گناه اعراض از دین ۱۲
- رحمت خدا: محرومیت از رحمت خدا ۱، ۱۱
- رشد: موانع رشد ۳
- شرک: آثار شرک ۳
- قرآن: تشبیهات قرآن ۶
- کفر: آثار کفر ۳
- گناهکاران:۱۲
- متجاوزان:۱۲
- متکبّران: محرومیت متکبّران ۱
- مجرمان: کیفر مجرمان ۱۱; محرومیت مجرمان ۱۱
- مستکبران: فرجام مستکبران ۷; محرومیت مستکبران ۵، ۶