المجادلة ٢١
ترجمه
المجادلة ٢٠ | آیه ٢١ | المجادلة ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَتَبَ»: مقدر کرده است. قضا و قدرش در لوح محفوظ چنین افتاده است (نگا: رعد / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَنْ يَتَوَلَ اللَّهَ وَ... (۲) وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ... (۲) قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى... (۰) الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ... (۲) وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا... (۱) إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ... (۱)
إِنَّمَا ذٰلِکُمُ الشَّيْطَانُ... (۰) وَ قَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۱) قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ... (۱) فَارْتَقِبْ إِنَّهُمْ مُرْتَقِبُونَ (۰) يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۴ - ۲۲، سوره مجادله
- بيان وصف و حال منافقان : تولى يهود: سوگند دروغ ياد كردن و....
- جنبه هاى مختلف غلبه خدا و رسولان او (كتب الله لاءغلبن انا و رسلى )
- هرگز دوستى با دشمنان خدا و رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) با داشتن ايمانقابل جمع نيست
- مراد از تاءييد مؤ منين به روحى از او
- و بيان اينكه مؤ منان علاوه بر حيات طبيعى از حيات طيبه برخوردارند
- رواياتى درباره نزول آيه : ((كتب الله لاءغلبن انا و رسلى )) حب و بغض فى الله ، وروح ايمان
- مراد از روحى كه خداوند مؤ من را بوسيله آن تاءييد مى كند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21»
خداوند حكم كرده است كه همانا من و پيامبرانم (بر كافران و منافقان) چيره خواهيم شد. همانا خداوند قدرتمند شكستناپذير است.
نکته ها
سنّت خداوند پيروزى حق بر باطل است. با آن همه تهمتهايى كه به پيامبر زدند و با آن همه كارشكنىها و مانعتراشىها و ايجاد فتنهها و جنگها، آيا تا كنون نام پيامبر اسلام و ساير انبيا بيشتر مطرح است يا مخالفانشان؟ نام حضرت ابراهيم باقى است يا نمرود؟ امام حسين عليه السلام عزيز است يا يزيد؟ امام حسين عليه السلام به هدفش كه رسوا كردن بنى اميه و دادن درس آزادگى به بشريّت بود رسيد، امّا يزيد چطور؟
سؤال: اگر حق پيروز است، پس چرا در مواردى طرفداران آن شكست مىخورند؟
پاسخ: اگر گفته شود فرزند نعمت است، به اين معنا نيست كه مشكلات دوران باردارى و زايمان، در كار نيست، بلكه مراد آن است كه با تمام اين مشكلات نعمت است. پيروزى حق بر باطل نيز در سايه ايمان، استقامت و اتحاد است، چنانكه قرآن مىفرمايد: «الَّذِينَ قالُوا
«1». منافقون، 8.
جلد 9 - صفحه 526
رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» «1»، «لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ» «2» امّا اگر سستى و تفرقه و نافرمانى پديدار شد، شكست حتمى خواهد بود، «حَتَّى إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ عَصَيْتُمْ» «3»
بر اساس روايات، وعده خداوند در مورد غلبه كامل حق بر باطل، در زمان ظهور امام زمان عليه السلام محقق خواهد شد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21»
شأن نزول: مروى است كه مسلمانان بعد از فتح شهرها كه در حدود بود، گفتند: خداى تعالى موفق سازد بر فتح بلاد روم و فارس. چون عبد اللّه سلول و منافقان اين را شنيدند، گفتند: گمان شما چنين است كه فارس و روم مثل بعضى شهرها بر شما مفتوح شود؛ حق تعالى آيه نازل فرمود:
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَ: نوشته است خدا در لوح محفوظ و در اثبات اين حكم فرموده: هر آينه البته البته غالب شوم، أَنَا وَ رُسُلِي: من و فرستادگان من. غلبه خدا به حجت و نصرت دادن پيغمبر و اهل اسلام بر دشمنان؛ و غلبه رسل، اگر مأمورند بر حرب، به قهر و زجر دشمنان است، و الا به دليل و حجت. إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ: بدرستى كه خداى تعالى تواناست بر نصرت انبياى خود، غالب است بر هر حكمى كه خواهد، و كسى بر منع آن قدرت ندارد، زيرا تمام قواى عالم امكان، در حيطه اقتدار او باشد.
جلد 13 - صفحه 82
(آيه 22)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «16» لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «17» يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى شَيْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ «18» اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ «19» إِنَّ الَّذِينَ يُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ فِي الْأَذَلِّينَ «20»
كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21» لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «22»
ترجمه
قرار دادند سوگندهاشان را سپرى پس باز داشتند از راه خدا پس براى آنها عذابى است خوار كننده
هرگز دفع نميكند از آنها مالهاشان و نه فرزندانشان از جانب خدا چيزى را آن گروه اهل آتشند آنها در آن جاودانيانند
جلد 5 صفحه 167
روز كه برمىانگيزاند آنها را خدا همگى پس سوگند ميخورند براى او همچنانكه سوگند ميخورند براى شما و ميپندارند كه آنها قادرند بر امرى آگاه باشيد كه همانا آنها دروغگويانند
استيلا يافت شيطان بر آنها پس از يادشان برد ذكر خدا را آن گروه ياران شيطانند آگاه باشيد كه همانا ياران شيطان زيانكارانند
همانا آنانكه مخالفت ميكنند با خدا و پيغمبرش آن گروه داخل در زمره ذليلترانند
نوشت خدا كه هر آينه غلبه خواهم كرد البته من و پيغمبرانم همانا خدا نيرومند و غالب است
نمىيابى گروهى را كه ايمان ميآورند بخدا و روز بازپسين كه دوستى كنند با كسانيكه مخالفت نمودند با خدا و پيغمبرش و اگر چه باشند پدرانشان يا پسرانشان يا برادرانشان يا خويشاوندانشان آن گروه نوشت خدا در دلهاشان ايمان را و تقويت نمود ايشان را بروح و روانى از جانب خود و داخل ميگرداند ايشانرا در بهشتهائى كه جارى است در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها خوشنود شد خدا از ايشان و خشنود شدند از او آنگروه لشگر خدايند آگاه باشيد همانا لشگر خدا آنان رستگارانند.
تفسير
اهل نفاق كه در آيات سابقه شمهاى از احوال آنها ذكر شد كه از آن جمله قسم دروغ خوردنشان بود خداوند جهت آنرا بيان فرموده كه براى آن بود كه جان و مالشان محفوظ از تعرّض مسلمانان باشد و تشبيه فرموده قسمهاى آنان را بسپر بلائيكه براى خودشان اتّخاذ نمودند در وقايه بودن از ضرر و باز ميداشتند بوساوس و حيل مردم را از پيمودن راه حق در خلال اين امنيّت جانى و مالى پس براى آنها است عذابى خوار كننده در دنيا يا آخرت و نبايد تصوّر نمايند كه اموال و اولاد آنها بدردشان ميخورد كه بتوانند بكمك آنها چيزى از عذاب خدا را از خودشان دفع نمايند و آنها اهل آتش جهنمند و مخلّد در آن خواهند بود در روز قيامت هم كه خدا تمام آنها را زنده و محشور ميفرمايد براى خدا هم اين قسم دروغ را ياد مينمايند كه ما در دنيا مؤمن مخلص بوديم و با كفار رابطه نداشتيم چون نفاق و دروغگوئى طورى و بقدرى مرتكز در نفوس آنها شده بود كه تصوّر ميكردند با خدا هم ميشود نفاق كرد و آنجا هم ميتوان قسم دروغ خورد و
جلد 5 صفحه 168
گمان ميكردند كه قادر بر اخفاء چيزى از سرائرشان هستند و ميتوانند بقسم دروغ جلب نفع يا دفع ضررى از خود نمايند دروغگوئى آنها بنهايت درجه رسيده چون با خدا هم كه عالم السرّ و الخفيّات است دروغ ميگويند شيطان بر آنها مستولى شده و ياد خدا را از دل آنها برده آنها از اتباع شيطانند و اتباع آن ملعون در دنيا محروم از خير و در آخرت زيانكارانند بدادن بهشت و گرفتن جهنم و قمى ره در ذيل آيه اخيره از آيات سابقه نقل فرموده كه نازل شد در باره دومى چون مرور فرمود بر او پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه او نشسته بود نزد يكنفر از يهود و مينوشت خبر آن حضرت را پس آمد او خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حضرت فرمود ديدم تو را براى يهود كتابت ميكردى با آنكه خدا از آن نهى فرموده پس عرض كرد نوشتم براى او آنچه را در تورية است از صفت تو و شروع نمود بخواندن آن براى آن حضرت با آنكه او غضبناك بود پس يك نفر از انصار باو گفت واى بر تو نميبينى غضب پيغمبر را بر خود پس گفت پناه ميبرم بخدا از غضب خدا و غضب پيغمبرش همانا من نوشتم آنرا چون يافتم در تورية خبر تو را پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باو فرمود اى فلان اگر موسى بن عمران در ميان آنها حاضر بود پس ميآمدى تو نزد آنها با اعراض از حكمى كه من از جانب خدا آوردم كافر بودى و آن قول خداوند اتّخذوا أيمانهم جنّة است يعنى گرفتند ايمانشان را حجاب بين خودشان و كفار و ايمان آنها اقرار بزبان بود از ترس شمشير و رفع جزيه و قول خداوند يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم مراد غصبكنندگان حق آل محمدند كه خداوند روز قيامت آنها را جمع ميفرمايد پس قسم ياد ميكنند براى خدا كه آنها كارى نكردند چنانچه قسم خوردند براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در دنيا كه ما كارى نكرديم با آنكه اهتمام نموده بودند بقتل پيغمبر و قسم خورده بودند كه نگذارند بعد از آن حضرت امارت و اختياردارى به بنى هاشم برسد و بجاى أيمانهم در اتّخذوا أيمانهم بفتح همزه ايمانهم بكسر آن نيز قرائت شده و اين روايت مؤيّد آن قرائت است و اختصاص نزول آيات در باره دوّمى و ساير غصبكنندگان حق آل اطهار ظاهرا براى رياست دومى و همكارانش بر اهل نفاق باشد و در مجمع
جلد 5 صفحه 169
نقل نموده كه مسلمانان وقتى ديدند فتوحات متواليه خودشان را در بلاد عربستان گفتند ما روم و ايران را هم فتح ميكنيم پس منافقين گفتند شما گمان ميكنيد روم و ايران هم مانند بعضى بلاد عربستان است كه شما فتح كرديد پس نازل شد همانا آن كسانيكه مخالفت و معاندت مينمايند با خدا و پيغمبرش از جمله خوارترين خلق خدا خواهند بود و خداوند در لوح محفوظ ثبت فرموده كه خود و پيغمبرانش غالب باشند در حجّت هميشه و غالب شوند در آخر كار بر اعداء بفتح و ظفر چون خداوند قوى است و ميتواند دوستان خود را بر دشمنان غالب فرمايد و عزيز است يعنى كسى بر او غالب نخواهد شد و در خاتمه منحصر فرموده اهل ايمان را بكسانيكه با دشمنان خدا و پيغمبر دوستى نداشته باشند اگر چه آنها از نزديكترين ارحام و اقوام ايشان باشند و تصريح فرموده است كه اين قبيل اشخاص مخلص مؤيّد بروح ايمان و اخلاص از جانب خدا هستند كه در دلهاى ايشان بامر حق ثابت و راسخ شده و داخل مينمايد آنان را در آخرت در بهشتهائى كه در زير قصور و كنار درختان آن نهرهائى از آب خوش گوارا جارى است و هميشه در آنجا خواهند بود خدا از آنها خشنود بطاعتشان و آنها از خدا خشنود بقضاء و جزاء او هستند و ايشان عساكر الهيّه ميباشند و انصار دين او كه بخير دو سراى فائز شدهاند در كافى از صادقين عليهما السلام روح از جانب خدا بايمان تفسير شده و در مجمع تأييد نموده است آنرا بقول خداوند و كذلك أوحينا اليك روحا من امرنا ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و نيز در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب مؤمن دو گوش دارد يك گوش ميدمد در آن شيطان و يك گوش ميدمد در آن ملك و خدا تأييد ميكند مؤمن را بملك و اين مراد است از قول خداوند و أيّدهم بروح منه و از بعضى از اخبار كافى در اين باب استفاده ميشود كه اين روح ايمان حاضر است نزد مؤمن در وقت اطاعت و قوى ميشود بآن و غائب ميشود در وقت معصيت و فرار ميكند از او و در بعضى بخصوص زنا تصريح شده است و ثواب قرائت اين سوره در ذيل سوره سابقه گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 170
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَتَبَ اللّهُ لَأَغلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ «21»
نوشته است خداوند که هر آينه غالب ميشوم من و رسولان من محقّقا خداوند قوي و عزيز است.
كَتَبَ اللّهُ دو كتاب از براي خداي متعال است يكي لوح محفوظ است که آنچه تغيير پذير نيست و البته واقع شد نيست در عالم در او ثبت شده و نوشته شده و از اينکه جهت محفوظش گفتند و بسا انبياء و رسل و اوصياء و ملائكه بر او اطلاع پيدا ميكنند و ميدانند آنچه واقع شده و واقع ميشود الي يوم القيامة و در اينکه لوح نوشته شده.
لَأَغلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي امّا غلبه الهي ميفرمايد وَ اللّهُ غالِبٌ عَلي أَمرِهِ وَ لكِنَّ أَكثَرَ النّاسِ لا يَعلَمُونَ يوسف آيه 21 در مقابل اراده حق احدي نميتواند عرض اندام كند فرعون چه اندازه از ابناء بني اسرائيل را كشت که موسي بوجود نيايد خدا موسي را در دامن خود فرعون بزرگ كرد بني عبّاس چه اندازه كوشش كردند که از نسل حضرت عسكري اولادي بوجود نيايد خدا حضرت بقيّة اللّه را مخفي فرمود و هزارهاي ديگر و امّا غلبه رسل الهي ميفرمايد: إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ مؤمن آيه 54 چنانچه نوح و هود و صالح و ابراهيم و لوط و شعيب و موسي و عيسي و ساير انبياء و مؤمنين بآنها را نجات داد و دشمنان آنها را هلاك فرمود.
إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ و چه قوتي ذُو القُوَّةِ المَتِينُ ذاريات آيه 58.
عَزِيزٌ قادر علي کل شيء و قاهر عليه.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- این آیه در حقیقت دلیلی است برای این معنی، میفرماید: «خدا چنین مقرّر داشته که من و رسولانم پیروز میشویم» (کتب الله لاغلبن انا و رسلی).
و هیچ شک و تردیدی در آن نیست.
«چرا (چنین نباشد، در حالی) که خداوند قوی و شکست ناپذیر است» (ان الله قوی عزیز).
به همان اندازه که خداوند قدرتمند است دشمنانش ضعیف و ذلیلند، و اگر میبینیم در آیه قبل تعبیر به «اذلّین» (ذلیلترین افراد) شده دلیلش همین بوده است.
در طول تاریخ این پیروزی فرستادگان الهی در چهرههای گوناگونی نمایان شده: در عذابهای مختلفی همچون طوفان نوح، و صاعقه عاد و ثمود، و زلزلههای ویرانگر قوم لوط، و مانند آن، و در پیروزی در جنگهای مختلف، مانند غزوات «بدر» و «حنین» و فتح «مکه» و سایر غزوات پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله.
و از همه مهمتر پیروزی منطقی آنها بر مکاتب شیطانی و دشمنان حق و عدالت بوده است.
نکات آیه
۱ - در جنگ حق و باطل، غلبه با حق است. (کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى)
۲ - غلبه حق بر باطل، قانون مکتوب الهى است. (کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى)
۳ - خداوند، پیامبران خود را با تضمین پیروزى آنان و شکست جبهه دشمن فرستاد. (کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى)
۴ - خداوند، مسلمانان صدراسلام را به پیروزى حتمى و شکست جبهه دشمن، نوید داد. (کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى)
۵ - خداوند، «قوىّ» (نیرومند) و «عزیز» (شکست ناپذیر) است. (إنّ اللّه قوىّ عزیز)
۶ - نیرومندى و شکست ناپذیرى خداوند، تضمین کننده پیروزى پیامبران بر دشمنانشان (کتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى إنّ اللّه قوىّ عزیز)
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: عزیز ۵; قوىّ ۵
- انبیا: حامى انبیا ۳; منشأ پیروزى انبیا ۳، ۶; منشأ شکست دشمنان انبیا ۳، ۶
- باطل: حتمیت شکست باطل ۲; شکست باطل ۱; فرجام باطل ۱
- بشارت: بشارت پیروزى مسلمانان صدراسلام ۴; بشارت شکست دشمنان اسلام ۴
- حق: پیروزى حق ۱; حتمیت پیروزى حق ۲; فرجام حق ۱
- حمایت خدا: مشمولان حمایت خدا ۳
- خدا: آثار عزت خدا ۶; آثار قدرت خدا ۶; بشارتهاى خدا ۴; سنتهاى خدا ۲