المجادلة ٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
لاَ تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ‌ بِاللَّهِ‌ وَ الْيَوْمِ‌ الْآخِرِ يُوَادُّونَ‌ مَنْ‌ حَادَّ اللَّهَ‌ وَ رَسُولَهُ‌ وَ لَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ‌ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ‌ أَوْ إِخْوَانَهُمْ‌ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ‌ أُولٰئِکَ‌ کَتَبَ‌ فِي‌ قُلُوبِهِمُ‌ الْإِيمَانَ‌ وَ أَيَّدَهُمْ‌ بِرُوحٍ‌ مِنْهُ‌ وَ يُدْخِلُهُمْ‌ جَنَّاتٍ‌ تَجْرِي‌ مِنْ‌ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ‌ فِيهَا رَضِيَ‌ اللَّهُ‌ عَنْهُمْ‌ وَ رَضُوا عَنْهُ‌ أُولٰئِکَ‌ حِزْبُ‌ اللَّهِ‌ أَلاَ إِنَ‌ حِزْبَ‌ اللَّهِ‌ هُمُ‌ الْمُفْلِحُونَ‌

ترجمه

هیچ قومی را که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند نمی‌یابی که با دشمنان خدا و رسولش دوستی کنند، هر چند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندانشان باشند؛ آنان کسانی هستند که خدا ایمان را بر صفحه دلهایشان نوشته و با روحی از ناحیه خودش آنها را تقویت فرموده، و آنها را در باغهایی از بهشت وارد می‌کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، جاودانه در آن می‌مانند؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نیز از خدا خشنودند؛ آنها «حزب اللّه» اند؛ بدانید «حزب اللّه» پیروزان و رستگارانند.

ترتیل:
ترجمه:
المجادلة ٢١ آیه ٢٢ المجادلة ٢٣
سوره : سوره المجادلة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«کَتَبَ»: نگاشته است و رقم زده است. مراد مستقر کردن و جایگزین نمودن است. «أَیَّدَ»: یاری داد. تقویت کرد (نگا: بقره / و مائده / انفال / و ). «رُوحٍ»: نفخه. نیروی معنوی الهی، از قبیل: آرامش درون، نور بصیرت (نگا: فتح / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره حاطب بن ابى بلتعه نازل شد. موقعى که به اهل مکه نوشته و خبر داده بود که رسول خدا صلى الله علیه و آله نابهنگام براى فتح مکه خواهد آمد. در صورتى که پیامبر این موضوع را مخفى کرده بود. وقتى که حاطب براى این کار مورد بازخواست قرار گرفت. گفت: چون اهل و خویشاوندان من در مکه بودند، بهتر دانستم که فتح مکه را به آنان خبر بدهم سپس این آیه نازل گردید.[۱][۲][۳]

تفسیر


نکات آیه

۱ - اعتقاد به خداوند و روز بازپسین، دو رکن اساسى اسلام و ایمان (لاتجد قومًا یؤمنون باللّه و الیوم الأخر)

۲ - ایمان به خدا و روز بازپسین، ناسازگار با دوستى ورزیدن با دشمنان خدا و رسول او (لاتجد قومًا یؤمنون ... یوادّون من حادّ اللّه و رسوله)

۳ - دوستى با دشمنان خدا و پیامبر(ص)، نشانه نفاق است. (لاتجد قومًا یؤمنون ... یوادّون من حادّ اللّه و رسوله) با توجه به آیات پیشین - که درباره منافقان است - آیه بالا - که در بیان ویژگى هاى مؤمنان راستین مى باشد - اشاره به نشانه هاى منافقین نیز دارد.

۴ - مؤمنان راستین، هرگز با دشمنان خدا و پیامبر(ص) - هر چند پدر، برادر، فرزند یا عشیره باشند - دوستى نمىورزند. (لاتجد قومًا ... یوادّون من حادّ اللّه و رسوله ... أو عشیرتهم)

۵ - ایمان به خداوند و پیامبر(ص)، ارزشى والاتر و محبوب تر از پیوندهاى خویشاوندى و نسبى (همچون پدرى، فرزندى، بردارى و...) (لاتجد قومًا ... یوادّون ... و لو کانوا ءاباءهم ... أو عشیرتهم)

۶ - تبرّى از دشمنان خدا و پیامبر(ص)، از نشانه هاى ایمان راستین (لاتجد قومًا ... أو عشیرتهم)

۷ - حضرت محمد(ص)، رسول و پیام آور از جانب خداوند (من حادّ اللّه و رسوله)

۸ - پیوند نسبى (پدرى، فرزندى، برادرى و خویشاوندى)، قوى ترین و پایدارترین سبب مودت و دوستى ها است. (و لو کانوا ءاباءهم أو أبناءهم أو إخونهم أو عشیرتهم) با این که اسباب دوستى زیاد است، اختصاص به ذکر یافتن پیوند نسبى، بیانگر مطلب یاد شده است.

۹ - قلب، مرکز ایمان است. (أُولئک کتب فى قلوبهم الإیمن)

۱۰ - ایمان دو قسم است: محکم و پابرجا و متزلزل و ناپایدار. (أُولئک کتب فى قلوبهم الإیمن) کتابت ایمان در دل ها، کنایه از ثابت و استوار ساختن آن است.

۱۱ - خداوند، ایمان را در دل ها ثابت و پایدار مى سازد. (أُولئک کتب فى قلوبهم الإیمن) ضمیر فاعل در «کتب»، به «اللّه» بازمى گردد.

۱۲ - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پیامبر(ص)، نشانه ایمان محکم و استوار است. (لاتجد قومًا ... أُولئک کتب فى قلوبهم الإیمن)

۱۳ - خداوند، مؤمنان را به وسیله روحى از جانب خود تأیید و تقویت مى کند. (و أیّدهم بروح منه) «تأیید» (مصدر«أیّد») به معناى قوى و نیرومند کردن است. در ضمیر «منه» دو احتمال وجود دارد: الف) به خدا بازگردد. ب) به ایمان مربوط باشد. برداشت بالا برپایه احتمال اول است.

۱۴ - تبرّى جستن از دشمنان خدا و پیامبر(ص)، نشانه مؤید بودن انسان به روحى از جانب خداوند (أُولئک ... و أیّدهم بروح منه)

۱۵ - ایمان بر دو قسم است: زنده و با روح و مرده و بى روح. (و أیّدهم بروح منه) در صورتى که ضمیر «منه» به ایمان بازگردد، برداشت بالا به دست مى آید.

۱۶ - دشمنى ورزیدن با دشمنان خدا و رسول او و تبرّى جستن از آنان، نشانه ایمان زنده و پویا است. (أُولئک ... أیّدهم بروح منه)

۱۷ - وعده بهشت از سوى خداوند به مؤمنان راستین (أُولئک ... یدخلهم جنّ-ت)

۱۸ - بوستان هاى بهشت، پوشیده از درختان است. (و یدخلهم جنّ-ت) «جنّة» به بوستانى گفته مى شود که از درختان پوشیده باشد.

۱۹ - وجود نهرهاى همیشه روان، از زیر درخت هاى بوستان هاى بهشت (تجرى من تحتها الأنهر)

۲۰ - زندگى در آخرت، جاودان و بى انتها است. (خلدین فیها)

۲۱ - مؤمنان راستین، در بوستان هاى بهشت جاودان خواهند ماند. (خلدین فیها)

۲۲ - خداوند، از مؤمنان راستین راضى و خرسند است. (رضى اللّه عنهم)

۲۳ - رضایت خداوند از مؤمنان راستین، باعث دستیابى آنان به بوستان هاى بهشت (و یدخلهم جنّ-ت ... رضى اللّه عنهم) جمله «رضى اللّه عنهم» تعلیل براى «یدخلهم جنّات» است; یعنى، خداوند بدان جهت مؤمنان راستین را وارد بوستان هاى بهشت مى کند که از آنان راضى و خرسند است.

۲۴ - مؤمنان راستین، در بهشت از خداوند راضى و خرسنداند. (و رضوا عنه)

۲۵ - دستیابى به بهشت، مایه خرسند شدن مؤمنان راستین از خداوند (یدخلهم جنّ-ت ... و رضوا عنه)

۲۶ - انسان ها، در بینش الهى دو دسته اند: حزب خدا و حزب شیطان. (أُولئک حزب الشیطن ... أُولئک حزب اللّه)

۲۷ - مؤمنان راستین، حزب خدا هستند. (أُولئک حزب اللّه)

۲۸ - رستگارى و ظفرمندى، فرجام قطعى حزب خدا(مؤمنان راستین) (ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون)

۲۹ - حزب خدا (مؤمنان راستین)، تنها حزب ظفرمند و رستگار (ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون) قرآن قبلاً درباره حزب شیطان فرمود: «ألا إنّ حزب الشیطان هم الخاسرون» و درباره حزب خدا مى فرماید: «ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون» (حزب خدا فرجامى جز پیروزى و رستگارى ندارند).

۳۰ - ایمان و کفر و راستى و نفاق در نگاه وحى، از معیارهاى دوستى و دشمنى و از مرزهاى خودى و غیر خودى (لاتجد قومًا ... ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون)

روایات و احادیث

۳۱ - «عن أبى حمزة عن أبى جعفر(ع) قال: سألته... عن قول اللّه عزّوجلّ، «و أیّدهم بروح منه» قال: هو الإیمان;[۴] از ابى حمزه روایت شده که مى گوید: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «و أیّدهم بروح منه» سؤال کردم، فرمود: [مراد ]همان ایمان است».

۳۲ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: ما من مؤمن إلاّ و لقلبه اُذنان فى جوفه اُذن ینفث فیها الوسواس الخناس و اُذن ینفث فیها الملک، فیؤیّد اللّه المؤمن بالملک فذلک قوله: «و أیّدهم بروح منه»;[۵] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: هیچ مؤمنى نیست، مگر آن که در درون قلب او دو گوش قرار دارد: گوشى که [شیطان ]وسوسه گر و پنهانکار در آن مى دمد و گوشى که فرشته درآن مى دمد. خداوند،[ شخص] مؤمن را با فرشته تأیید مى کند و این سخن او است که فرمود: و أیّدهم بروح منه».

۳۳ - «عن الکاظم(ع) ...فقال:(ع) الزندیق هو الرادّ على اللّه و على رسوله و هم الذین یحادّون اللّه و رسوله قال اللّه «لاتجد قوماً یؤمنون باللّه و الیوم الأخر یوادّون من حادّ اللّه و رسوله...» و هم الملحدون عدلوا عن التوحید إلى الإلحاد...;[۶] از امام کاظم(ع) ...روایت شده که فرمود: زندیق کسى است که خدا و رسول او را رد مى کند و قبول ندارد، و همان ها هستند که با خدا و رسول او در حال دشمنى اند. خدا (درباره آنان) فرمود: ...حادّ اللّه و رسوله...» و آنان ملحدانى اند که از توحید منحرف شده و به الحاد روآورده اند».

موضوعات مرتبط

  • ایمان: آثار ایمان ۳۰، ۳۱; آثار ایمان به خدا ۲; آثار ایمان به قیامت ۲; ارزش ایمان به خدا ۵; ارزش ایمان به محمد(ص) ۵; اقسام ایمان ۱۰، ۱۵; اهمیت ایمان به خدا ۵; اهمیت ایمان به محمد(ص) ۵; ایمان به خدا ۱; ایمان به قیامت ۱; ایمان پایدار ۱۰; ایمان متزلزل ۱۰; جایگاه ایمان ۹; منشأ تثبیت ایمان ۱۱; نشانه هاى ایمان ۶، ۱۲، ۱۶
  • بهشت: باغهاى بهشت ۱۸; جاودانان در بهشت ۲۱; درختان بهشت ۱۹; موجبات بهشت ۲۳; نعمتهاى بهشت ۱۸، ۱۹; نهرهاى بهشت ۱۹; وعده بهشت ۱۷
  • تبرى: آثار تبرى ۱۲، ۱۴، ۱۶; تبرى از دشمنان خدا ۶، ۱۲، ۱۴، ۱۶; تبرى از دشمنان محمد(ص) ۶، ۱۲، ۱۴، ۱۶
  • حزب الله :۲۶، ۲۷ پیروزى حزب الله ۲۶، ۲۹ ۲۷; حتمیت پیروزى حزب الله ۲۶، ۲۸ ۲۷; حتمیت رستگارى حزب الله ۲۶، ۲۸ ۲۷; رستگارى حزب الله ۲۶، ۲۹ ۲۷; فرجام حزب الله ۲۶، ۲۸ ۲۷; فضایل حزب الله ۲۶، ۲۹ ۲۷
  • خدا: آثار رضایت خدا ۲۳; افعال خدا ۱۱، ۱۳; تأییدات خدا ۱۳، ۳۲; دشمنان خدا ۳۳; دشمنى با دشمنان خدا ۱۶; دوستى با دشمنان خدا ۳، ۴; رضایت از خدا ۲۴; زمینه تأییدات خدا ۳۱; عوامل رضایت از خدا ۲۵; موانع دوستى با دشمنان خدا ۲; نشانه هاى تأییدات خدا ۱۴; وعده هاى خدا ۱۷
  • خویشاوندى: ارزش خویشاوندى ۵; اهمیت خویشاوندى ۵; نقش خویشاوندى ۸
  • دشمنى: ملاکهاى دشمنى ۳۰
  • دوستى: ملاکهاى دوستى ۳۰
  • دین: اصول دین ۱
  • رسولان خدا :۷
  • رضایت خدا: مشمولان رضایت خدا ۲۲
  • زندگى: جاودانگى زندگى اخروى ۲۰
  • شیطان: حزب شیطان ۲۶
  • صداقت: آثار صداقت ۳۰
  • قلب: نقش قلب ۹، ۱۱
  • کفر: آثار کفر ۳۰
  • مؤمنان: ابزار تقویت مؤمنان ۱۳; پیروزى مؤمنان ۲۹; تأیید مؤمنان ۳۲; حتمیت پیروزى مؤمنان ۲۸; حتمیت رستگارى مؤمنان ۲۸; رستگارى مؤمنان ۲۹; رضایت از مؤمنان ۲۲; فرجام مؤمنان ۲۸; فضایل مؤمنان ۲۳، ۲۷، ۲۹; فضایل مؤمنان راستین ۲۲; منشأ تقویت مؤمنان ۱۳; مؤمنان در بهشت ۲۱، ۲۳، ۲۴، ۲۵; وعده به مؤمنان ۱۷; ویژگیهاى مؤمنان ۴
  • محبت: عوامل محبت ۸
  • محمد(ص): دشمنان محمد(ص) ۳۳; دشمنى با دشمنان محمد(ص) ۱۶; دوستى با دشمنان محمد(ص) ۳، ۴; مقامات محمد(ص) ۷; موانع دوستى با دشمنان محمد(ص) ۲; نبوت محمد(ص) ۷
  • مقام رضا :۲۴
  • ملائکه: نقش ملائکه ۳۲
  • نفاق: آثار نفاق ۳۰; نشانه هاى نفاق ۳

منابع

  1. صاحب مجمع البیان افزاید که این آیه درباره عبدالله بن ابى رئیس منافقین و پسرش عبیدالله نازل شده و این پسر در نزد پیامبر بود در حالتى که پیامبر آب مى نوشید. از رسول خدا صلی الله علیه و آله خواست که مقدارى از آب را در ظرف باقى بگذارد تا پدرش از آن آب بنوشد. شاید خداوند قلب او را از اثر نوشیدن نیم خور پیامبر پاک گرداند. پیامبر ظرف آب را به عبیدالله داد او هم آن را براى پدرش برد. پدرش گفت: در این ظرف چیست؟ گفت: بقیه نوشیدنى رسول خدا صلی الله علیه و آله است. براى تو آورده ام که از آن بنوشى شاید خداوند قلب تو را پاک گرداند. پدرش از روى مسخره گفت: چرا بول مادرت را نیاوردى. پسر نزد پیامبر مراجعت کرد و از توهینى که پدرش نسبت به پیامبر نمود، اجازه خواست که او را به قتل برساند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نه، به او ارفاق کن و او را ببخش، چنان که سدى نقل نموده است.
  2. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از ابن شوذب روایت کند که این آیه درباره ابوعبیدة جراح نازل شده. موقعى که پدر خود را در جنگ بدر کشته بود چنان که طبرانى و حاکم در مستدرک نیز آن را نقل نموده اند و ابن المنذر در تفسیر خود از ابن جریح نقل کند که ابوقحافه پدر ابوبکر به رسول خدا‌ صلی الله علیه و آله دشنام داده بود. ابوبکر لطمه شدیدى به صورت او زد و او را انداخت. جریان قضیه به گوش رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید. به ابوبکر فرمود: آیا پدرت را زده اى؟ در جواب گفت: یا رسول اللّه اگر شمشیر می‌داشتم با شمشیر او را می‌زدم سپس این آیه نازل گردید.
  3. تفصیل این قضیه در آیه اول سوره ممتحنه است.
  4. کافى، ج ۲، ص ۱۵، ح ۱; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۶۵- ، ح ۵۸.
  5. کافى، ج ۲، ص ۲۶۷، ح ۳; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۶۹- ، ح ۶۱.
  6. تحف العقول، ص ۴۰۵; بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۲۴۳- ، ح ۲.