القمر ٥٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۳۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و فرمان ما یک امر بیش نیست، همچون یک چشم بر هم زدن!

|و فرمان ما جز يك فرمان نيست، چون چشم بر هم زدنى
و فرمان ما جز يك بار نيست [آن هم‌] چون چشم به هم زدنى.
و فرمان ما (در همه عالم) یکی است (و هیچ تبدیل‌پذیر نیست چه در امر ایجاد و چه در کار معاد، و در سرعت) به مانند چشم به هم زدنی انجام یابد.
و فرمان ما جز فرمان واحدی نیست که مانند یک چشم بر هم زدن است.
فرمان ما تنها يك فرمان است، آن هم چشم بر هم زدنى است.
و فرمان ما جز [فرمانی‌] یگانه نیست، مانند چشم برهم‌زدنی‌
و فرمان ما نيست جز يكى- يك سخن-، همچون يك چشم بر هم‌زدن.
(نه تنها اعمال ما از روی حکمت است، بلکه توأم با نهایت قدرت است. چرا که) فرمانی بیش نیست، (و چنان با سرعت انجام می‌گیرد که انگار همسان با یک چشم برهم زدن، و) همانند یک نگاه سریع و با عجله است.
و فرمان ما جز یک (اراده) نیست‌، (آن هم) چون چشم بر هم زدنی (یا کمتر).
و نیست کار ما جز یکی مانند دیدنی به چشم (بهم زدن چشم)


القمر ٤٩ آیه ٥٠ القمر ٥١
سوره : سوره القمر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمْرُنَا»: فرمان ما برای پیدایش چیزی و انجام کاری. «إِلاّ وَاحِدَةٌ»: مگر یک بار. جز یک کلمه (نگا: یس / ). «لَمْحٍ»: نگاه سریع. چشم به هم زدن. طَرفة‌العین.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ «50»

و فرمان ما جز يك فرمان نيست (آن هم بسيار سريع) مانند يك چشم برهم زدن.

نکته ها

«سُعُرٍ» هم مى‌تواند جمع «سعير» (آتش برافروخته) و هم جمع‌ «سُعُرٍ» (جنون) باشد.

«يُسْحَبُونَ» به معناى كشيده شدن و «سحاب» ابرى است كه باد آن را مى‌كشاند. «سَقَرَ» يعنى دوزخ و در اصل سوختن پوست بر اثر حرارت است و «لمح» درخشيدن برق است.

در حديثى ذيل آيه‌ «إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ» مى‌خوانيم كه حضرت على عليه السلام فرمود:

خداوند مى‌فرمايد: ما هر چيزى را براى اهل دوزخ به اندازه اعمالشان خلق نموديم. «1»

پیام ها

1- مجرمان در قيامت، سردرگم و متحير و گرفتار آتش هستند. «فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» (بنابراين كه‌ «سُعُرٍ» معناى آتش برافروخته باشد).


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 9 - صفحه 367

2- انسانى كه با انتخاب بد، خود را دوزخى مى‌كند، بى عقل است. «فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ» (بنابراين اين‌كه معناى‌ «سُعُرٍ» جنون باشد).

3- انكار و تكذيب دين الهى بارزترين جرم است. إِنَّ الْمُجْرِمِينَ‌ ...

4- مغروران دنيا، خوارشدگان قيامت هستند. نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ ... يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ‌

5- هستى داراى هدف و حساب و كتاب دقيق است. «كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»

6- هر يك از پيدايش اقوام و فرستادن انبيا و كيفر و پاداش انسان‌ها، در چارچوب مقرّرات و نظامى خاص صورت مى‌گيرد. «إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»

7- كارهاى الهى هم حساب شده و حكيمانه است و هم با سرعت انجام مى‌گيرد.

بِقَدَرٍ ... كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50)

وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ: و نيست اراده ما به تكوين چيزى مگر كلمه واحده كه كلمه «كن» مبين آنست، يعنى امر ما مقدر است بين «كاف و نون»، و اين تنظير براى فهم معنى و الا تفكيك بين اراده و وجود شي‌ء نيست. كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ: چون بهمزدن چشم در سرعت و سهولت. از ابن عباس مروى است كه مراد، امر سبحانى است بوقوع قيامت در اسرع زمان‌ «3»، چنانچه در آيه ديگر فرموده است‌ «وَ ما أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ» يعنى اگر خواهيم، قيامت را بيك چشم بهم زدن بياوريم بلكه كمتر از آن‌ «4».


«1» ترجمه اعتقادات صدوق (چ 1380 ق، باب پنجم ص 19- 18)

«2» حاشيه ترجمه اعتقادات شيخ صدوق (چ 1380 ترجمه سيد محمد على ابن سيد محمد الحسن قلعه كهنه) باب پنجم ص 20.

«3» مجمع البيان ج 5 ص 194.

«4» سوره نحل آيه 77.

جلد 12 - صفحه 393


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ (43) أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44) سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى‌ وَ أَمَرُّ (46) إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ (47)

يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (48) إِنَّا كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (49) وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51) وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52)

وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53) إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ (54) فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55)


جلد 5 صفحه 107

ترجمه‌

آيا كافران شما بهترند از آن اقوام نامبرده يا براى شما امان نامه‌ايست در كتابها

يا مى‌گويند ما جماعت انتقام كشنده‌ايم‌

زود باشد كه فرارى شوند آن جماعت و برگردانند پشت‌هاى خودشان را

بلكه قيامت وعده‌گاه آنها است و قيامت ابتلائش شديدتر و تلخ‌تر است‌

همانا گناهكاران در گمراهى و زبانه‌هاى آتش سوزانند

روز كه كشيده ميشوند در آتش بر رويهاشان بچشيد برخورد دوزخ را

همانا ما همه چيز را آفريديم باندازه‌

و نيست فرمان ما مگر يكبار مانند يكبار توجّه نمودن بچيزى با شتاب بچشم‌

و بتحقيق هلاك كرديم امثال شما را پس آيا پند گيرنده‌اى هست‌

و هر چه بجا آورده‌اند آنرا در كتابها است‌

و هر كوچك و بزرگى نوشته شده است‌

همانا پرهيزكاران در بهشتها و كنار نهرهايند

در جايگاه راستى و درستى و صفا نزد پادشاه با اقتدار.

تفسير

خداوند متعال بعد از نقل قضاياى سابقه خطاب باهالى مكّه فرموده ميفرمايد آيا كفّار شما برتر و بالاتر و قوى و نيرومندترند از اقوام سابقه كه احوالشان و نتيجه اعمالشان مكرّر ذكر شد يا شما سند امان خود را از عذاب الهى در كتب سماوى گرفته‌ايد و در آنها خدا يادداشت فرموده كه اهالى مكّه را عذاب نفرمايد يا ميگويند ما جماعتى هستيم كه متّفق و متّحد با يكديگريم و ميتوانيم انتقام خودمان را از دشمنانمان بكشيم و كسى نميتواند بر ما غالب شود و افراد منتصر بملاحظه لفظ جميع است و قمّى ره فرموده قريش گفتند ما اجتماع نموديم كه انتقام خودمان را بقتل تو اى محمّد بكشيم پس اين آيه نازل شد و يكى از اخبار غيبيّه قرآن كه مثبت اعجاز آن و رسول خاتم است اين است كه خداوند خبر داده كه در آتيه نزديكى كه جنگ بدر باشد اجتماع آنها مبدّل بهزيمت و فرار و اقبالشان منجرّ به ادبار خواهد شد و واقع شد و آن اوّلين فتح بزرگ اسلام بود بعد از هجرت ولى خدا ميفرمايد موعد اصلى و عذاب كامل آنها در قيامت است و داهيه آنروز أدهى و أشدّ و طعم عذابش تلخ‌تر و استمرارش بيشتر است و اين هزيمت و فرار و قتل و اسارت و ادبار طليعه‌اى است از آن خفّت و انكسار و مشتى است نمونه از خروار گناهكاران در دنيا بضلالت و در گمراهى از حق و حقيقت بسر ميبرند و در


جلد 5 صفحه 108

آخرت بشعله‌هاى آتش سوزان جهنم معذّبند و قمّى ره فرموده سعير وادى بزرگى است در جهنّم و روز كه بعنف و جبر كشيده ميشوند بسوى آتش و برو در آن افكنده ميشوند بآنها گفته شود بچشيد طعم اصابت و مساس با آتش جهنّم را و سقر نام جهنم است و براى تعريف و تأنيث ممنوع از صرف شده و در بعضى از روايات بوادى مخصوصى در جهنّم براى اهل تكبّر كه آتش آن سوزانتر است معرّفى شده و خداوند هر چه را خلق فرموده بر طبق حكمت و مصلحت و بمقدار موافق با آن دو كه مكتوب در لوح محفوظ است خلق فرموده از جهت ذات و مقدار، عبث و جزاف نيست مقدّرى كه بگل نكهت و بگل جان داد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد عذاب كفّار هم از اين قبيل است كه بمقدار استحقاق آنها خواهد بود و قمى ره نقل فرموده كه از براى آن وقت و اجل و مدّت است و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه اين آيات از انّ المجرمين تا اينجا در شأن طايفه قدريّه كه مجوس اين امّتند و خواستند خدا را بعدل توصيف نمايند از سلطنت اخراج نموده‌اند نازل شده و ظاهرا آنها كسانى هستند كه ميگويند امور خلق بتدبير آنها است نه تقدير خدا و نيست فرمان حق مگر يك امر كن يعنى يك اراده وجود كه فورا موجود ميشود و براى تصوير سهولت و فوريّت آن در ذهن فرموده مانند يك نظر افكندن بچيزى با سرعت و الّا امر از آن بالاتر است چون بصرف اراده وجود پيدا ميكند و چيز ديگرى لازم ندارد و لذا در جاى ديگر فرموده و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب يعنى نيست كار قيامت مگر مانند يك چشم بهم زدن بلكه آن كمتر است اگر بخواهد خداوند برپا نمايد آنرا و بعضى از مفسّرين اينجا هم گفته‌اند مراد امر قيامت است و باز خداوند بكفّار مكّه فرموده كه ما بتحقيق هلاك نموديم پيروان و امثال شما را در كفر و شرك پس هنوز شما متذكّر نشديد كه پيرامون اين اعمال نگرديد و بدانيد كه آنچه را سابقين شما بجا آوردند از كفر و شرك و الحاد و لجاج و عناد در نامه‌هاى اعمال آنها مكتوب و محفوظ است و هر كار خوب و بدى كوچك باشد يا بزرگ از هر كس صادر شده باشد از اولين و آخرين مضبوط و محصى و مسطور شده براى مجازات در دار جزا و اهل‌


جلد 5 صفحه 109

تقوى و پرهيزكارى در بهشتها كنار نهرهاى جارى در جايگاهيكه جز راستى و درستى و صدق و صفا در آن نباشد در جوار رحمت پادشاه صاحب اقتدارى كه عقول از معرفت آن عاجزند شادكام و مقضى المرام ميباشند و افراد نهر بملاحظه دلالت آن بر جنس و عدم احتياج آن بجمع و مراعات فواصل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره اقتربت الساعه را بخواند خداوند او را از قبرش بيرون ميآورد و بر ناقه‌اى از ناقه‌هاى بهشتى سوار ميفرمايد و لابد ببهشت ميرود و الحمد للّه رب العالمين.


جلد 5 صفحه 110

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَمرُنا إِلاّ واحِدَةٌ كَلَمح‌ٍ بِالبَصَرِ (50)

و نيست‌ امر ‌ما مگر يك‌ امر احتياج‌ بتكرار ندارد و تحقق‌ پيدا مي‌كند مثل‌ يك‌ چشم‌ بهم‌ زدن‌، گفتيم‌: افعال‌ الهي‌ احتياج‌ بمقدّمات‌ ‌از‌ تصوّر و تصديق‌ و عزم‌ و جزم‌ و حركت‌ عضلات‌ ندارد بمجرّد اراده‌ ايجاد مي‌فرمايد و گفتيم‌: اراده‌ علم‌ بصلاح‌ ‌است‌ و ايجاد ‌که‌ فعل‌ بمعني‌ مصدري‌ ‌است‌ مشيّت‌ ‌است‌ ‌که‌ باصطلاح‌ حكماء وجود منبسط مي‌گويند ‌که‌ الاشياء كلّها يوجد بالايجاد و الايجاد يوجد بنفسه‌ و همين‌ معني‌ ‌را‌ ‌در‌ مشيت‌ گفتند: (الاشياء يوجد بالمشيّة و المشية بنفسها) تعبير بلمح‌ بصرهم‌ ‌از‌ ضيق‌ عبارت‌ ‌است‌ زيرا لمح‌ بصرهم‌ زمانيست‌ و ايجاد حق‌ آنيست‌ و ‌آن‌ طرف‌ زمان‌

جلد 16 - صفحه 367

‌است‌ لذا مي‌فرمايد:

وَ ما أَمرُ السّاعَةِ إِلّا كَلَمح‌ِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَب‌ُ نحل‌ آيه 76.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 50)- سپس می‌فرماید: نه تنها اعمال ما از روی حکمت است، بلکه توأم با نهایت قدرت و قاطعیت نیز می‌باشد، زیرا «فرمان ما یک امر بیش نیست (و چنان با سرعت انجام می‌گیرد) همچون یک چشم بر هم زدن»! (وَ ما أَمْرُنا إِلَّا واحِدَةٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ).

بنابر این آن روز که فرمان برپا شدن قیامت را صادر می‌کنیم با یک چشم بر هم زدن همه چیز در مسیر رستاخیز قرار می‌گیرد، و حیات نوین در کالبدها دمیده می‌شود.

همچنین آن روز که اراده کنیم مجرمان را به وسیله صاعقه‌ها و صیحه‌های آسمانی یا زمین لرزه‌ها و طوفانها و تندبادها مجازات کنیم یک فرمان بیشتر لازم نیست.

توجه به این نکته لازم است که فرمان او همه جا یک کلمه است که از یک چشم بر هم زدن نیز سریعتر می‌باشد ولی محتوای فرمان متفاوت است که با توجه به سنّت تدریجی بودن عالم ماده و خاصیت و طبیعت حرکت، زمان به خود می‌پذیرد.

نکات آیه

۱ - فرمان هاى خداوند، تحقق پذیر، به مجرد صدور و بدون کمترین فرصت (و ما أمرنا إلاّ وحدة کلمح بالبصر)

۲ - بى نیازى خداوند به زمان، براى خلق اشیاء (و ما أمرنا إلاّ وحدة کلمح بالبصر) عبارت «کلمح بالبصر» (مانند چشم به هم زدن) ظاهراً اشاره به سرعت تحقق «امر» دارد; یعنى، به گونه اى است که میان فرمان و تحقق شىء هیچ فاصله اى نیست.

۳ - خلقت اشیاء و تحقق بخشیدن به آن، امرى سهل براى خداوند (إنّا کلّ شىء خلقنه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة کلمح بالبصر) برداشت یاد شده بر این احتمال است که عبارت «کلمح بالبصر» اشاره به سهولت داشته باشد.

۴ - تحقق آفرینش اشیا و تقدیر و تنظیم آنها، با صدور یک فرمان از جانب خداوند و بى نیاز از بازنگرى * (إنّا کلّ شىء خلقنه بقدر . و ما أمرنا إلاّ وحدة کلمح بالبصر) عبارت «و ما أمرنا» مى تواند نظر به آیه قبل داشته باشد; یعنى، خلقت و اندازه گیرى در دو مرحله صورت نمى گیرد; بلکه با یک فرمان هم آفرینش است و هم تقدیر و در این آفرینش و تقدیر تجدید نظر صورت نمى گیرد.

۵ - برپایى قیامت، تنها با صدور یک فرمان از جانب خداوند * (و ما أمرنا إلاّ وحدة کلمح بالبصر) مراد از «أمرنا»، احتمال دارد فرمان بر پایى قیامت باشد که در آیات پیشین (بل الساعة موعدهم...) مورد هشدار قرار گرفته است.

۶ - نابود ساختن امت هاى کفرپیشه و مجرم، امرى آسان و بى مؤونه براى خداوند (و ما أمرنا إلاّ وحدة کلمح بالبصر) با توجه به این که در آیات پیشین، سخن از هلاکت جوامع مجرم بود و در آیه بعد نیز همین امر، دنبال شده است; احتمال مى رود که مراد از «أمرنا»، مجازات و هلاکت کفرپیشگان و یا از مصادیق بارز آن باشد.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تقدیر آفرینش ۴; نظم آفرینش ۴
  • خدا: اوامر خدا ۵; بى نیازى خدا ۲; حتمیت اوامر خدا ۱; خالقیت خدا ۳، ۴; فوریت اوامر خدا ۱; قدرت خدا ۶; ویژگیهاى اوامر خدا ۴; ویژگیهاى خالقیت خدا ۲
  • قیامت: منشأ قیامت ۵
  • کافران: سهولت هلاکت کافران ۶
  • گناهکاران: سهولت هلاکت گناهکاران ۶
  • موجودات: خلقت موجودات ۲، ۴; سهولت خلقت موجودات ۳

منابع