القمر ٥١
کپی متن آیه |
---|
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا أَشْيَاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ |
ترجمه
القمر ٥٠ | آیه ٥١ | القمر ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَشْیَاعَکُمْ»: پیروان شما. مراد امثال و همگون در پیروی از کفر و شرک و معاصی است (نگا: سبأ / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «51»
تفسير نور(10جلدى) ج9 367 سوره القمر، آيه 51 ..... ص : 367
و همانا ما كسانى را كه مانند شما بودند هلاك كرديم، پس آيا پندپذيرى هست؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51)
وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ: و هر آينه بتحقيق هلاك كرديم امثال شما را در قرون ماضيه، يعنى جماعتى را كه در كفر و عناد و انكار مثل شما بودند چنانكه در اين سوره شنيديد، فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ: پس آيا هيچ پند گيرنده هست تا از حال و گزارشات آنها عبرت يابد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ كُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَراءَةٌ فِي الزُّبُرِ (43) أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ (44) سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ (45) بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَ السَّاعَةُ أَدْهى وَ أَمَرُّ (46) إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلالٍ وَ سُعُرٍ (47)
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ (48) إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ (49) وَ ما أَمْرُنا إِلاَّ واحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50) وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا أَشْياعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51) وَ كُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52)
وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53) إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ (54) فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55)
جلد 5 صفحه 107
ترجمه
آيا كافران شما بهترند از آن اقوام نامبرده يا براى شما امان نامهايست در كتابها
يا مىگويند ما جماعت انتقام كشندهايم
زود باشد كه فرارى شوند آن جماعت و برگردانند پشتهاى خودشان را
بلكه قيامت وعدهگاه آنها است و قيامت ابتلائش شديدتر و تلختر است
همانا گناهكاران در گمراهى و زبانههاى آتش سوزانند
روز كه كشيده ميشوند در آتش بر رويهاشان بچشيد برخورد دوزخ را
همانا ما همه چيز را آفريديم باندازه
و نيست فرمان ما مگر يكبار مانند يكبار توجّه نمودن بچيزى با شتاب بچشم
و بتحقيق هلاك كرديم امثال شما را پس آيا پند گيرندهاى هست
و هر چه بجا آوردهاند آنرا در كتابها است
و هر كوچك و بزرگى نوشته شده است
همانا پرهيزكاران در بهشتها و كنار نهرهايند
در جايگاه راستى و درستى و صفا نزد پادشاه با اقتدار.
تفسير
خداوند متعال بعد از نقل قضاياى سابقه خطاب باهالى مكّه فرموده ميفرمايد آيا كفّار شما برتر و بالاتر و قوى و نيرومندترند از اقوام سابقه كه احوالشان و نتيجه اعمالشان مكرّر ذكر شد يا شما سند امان خود را از عذاب الهى در كتب سماوى گرفتهايد و در آنها خدا يادداشت فرموده كه اهالى مكّه را عذاب نفرمايد يا ميگويند ما جماعتى هستيم كه متّفق و متّحد با يكديگريم و ميتوانيم انتقام خودمان را از دشمنانمان بكشيم و كسى نميتواند بر ما غالب شود و افراد منتصر بملاحظه لفظ جميع است و قمّى ره فرموده قريش گفتند ما اجتماع نموديم كه انتقام خودمان را بقتل تو اى محمّد بكشيم پس اين آيه نازل شد و يكى از اخبار غيبيّه قرآن كه مثبت اعجاز آن و رسول خاتم است اين است كه خداوند خبر داده كه در آتيه نزديكى كه جنگ بدر باشد اجتماع آنها مبدّل بهزيمت و فرار و اقبالشان منجرّ به ادبار خواهد شد و واقع شد و آن اوّلين فتح بزرگ اسلام بود بعد از هجرت ولى خدا ميفرمايد موعد اصلى و عذاب كامل آنها در قيامت است و داهيه آنروز أدهى و أشدّ و طعم عذابش تلختر و استمرارش بيشتر است و اين هزيمت و فرار و قتل و اسارت و ادبار طليعهاى است از آن خفّت و انكسار و مشتى است نمونه از خروار گناهكاران در دنيا بضلالت و در گمراهى از حق و حقيقت بسر ميبرند و در
جلد 5 صفحه 108
آخرت بشعلههاى آتش سوزان جهنم معذّبند و قمّى ره فرموده سعير وادى بزرگى است در جهنّم و روز كه بعنف و جبر كشيده ميشوند بسوى آتش و برو در آن افكنده ميشوند بآنها گفته شود بچشيد طعم اصابت و مساس با آتش جهنّم را و سقر نام جهنم است و براى تعريف و تأنيث ممنوع از صرف شده و در بعضى از روايات بوادى مخصوصى در جهنّم براى اهل تكبّر كه آتش آن سوزانتر است معرّفى شده و خداوند هر چه را خلق فرموده بر طبق حكمت و مصلحت و بمقدار موافق با آن دو كه مكتوب در لوح محفوظ است خلق فرموده از جهت ذات و مقدار، عبث و جزاف نيست مقدّرى كه بگل نكهت و بگل جان داد بهر كه هر چه سزا ديد حكمتش آن داد عذاب كفّار هم از اين قبيل است كه بمقدار استحقاق آنها خواهد بود و قمى ره نقل فرموده كه از براى آن وقت و اجل و مدّت است و از بعضى از روايات استفاده ميشود كه اين آيات از انّ المجرمين تا اينجا در شأن طايفه قدريّه كه مجوس اين امّتند و خواستند خدا را بعدل توصيف نمايند از سلطنت اخراج نمودهاند نازل شده و ظاهرا آنها كسانى هستند كه ميگويند امور خلق بتدبير آنها است نه تقدير خدا و نيست فرمان حق مگر يك امر كن يعنى يك اراده وجود كه فورا موجود ميشود و براى تصوير سهولت و فوريّت آن در ذهن فرموده مانند يك نظر افكندن بچيزى با سرعت و الّا امر از آن بالاتر است چون بصرف اراده وجود پيدا ميكند و چيز ديگرى لازم ندارد و لذا در جاى ديگر فرموده و ما امر الساعة الا كلمح البصر او هو اقرب يعنى نيست كار قيامت مگر مانند يك چشم بهم زدن بلكه آن كمتر است اگر بخواهد خداوند برپا نمايد آنرا و بعضى از مفسّرين اينجا هم گفتهاند مراد امر قيامت است و باز خداوند بكفّار مكّه فرموده كه ما بتحقيق هلاك نموديم پيروان و امثال شما را در كفر و شرك پس هنوز شما متذكّر نشديد كه پيرامون اين اعمال نگرديد و بدانيد كه آنچه را سابقين شما بجا آوردند از كفر و شرك و الحاد و لجاج و عناد در نامههاى اعمال آنها مكتوب و محفوظ است و هر كار خوب و بدى كوچك باشد يا بزرگ از هر كس صادر شده باشد از اولين و آخرين مضبوط و محصى و مسطور شده براى مجازات در دار جزا و اهل
جلد 5 صفحه 109
تقوى و پرهيزكارى در بهشتها كنار نهرهاى جارى در جايگاهيكه جز راستى و درستى و صدق و صفا در آن نباشد در جوار رحمت پادشاه صاحب اقتدارى كه عقول از معرفت آن عاجزند شادكام و مقضى المرام ميباشند و افراد نهر بملاحظه دلالت آن بر جنس و عدم احتياج آن بجمع و مراعات فواصل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره اقتربت الساعه را بخواند خداوند او را از قبرش بيرون ميآورد و بر ناقهاى از ناقههاى بهشتى سوار ميفرمايد و لابد ببهشت ميرود و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 110
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَقَد أَهلَكنا أَشياعَكُم فَهَل مِن مُدَّكِرٍ (51)
و هر آينه ما هلاك كرديم هم طريقه شما را پس آيا هست ميانه شما كسي که متذكر شود!
وَ لَقَد أَهلَكنا أَشياعَكُم ساير طبقات مشركين و كفّار و ظالمين و مفسدين و طاغين از امم سابقه که شما هم مشايعت آنها كرديد و آنها هم مسلك شما بودند مثل قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و لوط و شعيب و فرعونيان.
فَهَل مِن مُدَّكِرٍ آيا متنبّه نميشويد سنّت الهي تغيير پذير نيست. فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَبدِيلًا وَ لَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللّهِ تَحوِيلًا فاطر آيه 41 و 42.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 51)- این آیه بار دیگر مجرمان و کفار را مخاطب ساخته و توجه آنها را به سرنوشت اقوام پیشین معطوف میدارد، میگوید: «ما کسانی را که در گذشته شبیه شما بودند هلاک کردیم، آیا کسی هست که (متذکر شود و) پند گیرد» (وَ لَقَدْ أَهْلَکْنا أَشْیاعَکُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ).
این آیه بار دیگر این حقیقت را تأکید میکند که وقتی اعمال و رفتار و اعتقادات شما با آنها یکی است، دلیلی ندارد که شما سرنوشتی جز سرنوشت آنها داشته باشید، بیدار شوید و پند گیرید.
نکات آیه
۱ - نابودى کافران گذشته تاریخ، هشدارى جدّى به هم اندیشان و همگنان آنها در هر عصر (و لقد أهلکنا أشیاعکم فهل من مدّکر)
۲ - کافران، در طول تاریخ داراى فرجامى مشابه و خصلت ها و مواضعى همگون (و لقد أهلکنا أشیاعکم) «أشیاع» جمع «شیعه» است و در این جا معادل امثال و اشباه به کار رفته است; یعنى، امثال شما در کفر و الحاد.
۳ - تذکر خداوند به مشرکان صدراسلام، نسبت به تجدید نظر در مواضع هلاکت بار خویش (و لقد أهلکنا أشیاعکم فهل من مدّکر)
۴ - تهدید شدن کافران صدراسلام به هلاکت و نابودى، از سوى خداوند (و لقد أهلکنا أشیاعکم فهل من مدّکر)
۵ - مجازات کافران و مجرمان، سنت الهى در همیشه تاریخ (و لقد أهلکنا أشیاعکم فهل من مدّکر) تذکر و هشدار، بیانگر این است که هلاکت مخصوص گروه خاصى از کافران در بخشى از تاریخ نمى باشد; بلکه سنتى فراگیر است.
۶ - مشرکان صدراسلام، پیشواى کافران گذشته تاریخ در کفر و حق ستیزى * (و لقد أهلکنا أشیاعکم) با توجه به این که «شیعه» به معناى پیرو است و از نظر زمانى کفار مکه دنباله رو کافران گذشته اند; احتمال مى رود که اطلاق «أشیاع» بر کافران گذشته تاریخ از آن جهت باشد که مشرکان مکه در کفر و حق ستیزى، گوى سبقت را از پیشینیان خود ربوده اند، به گونه اى که باید پیشینیان را پیرو آنها به حساب آورد و آنان را پیشواى گذشتگان.
۷ - غفلت از پیام هاى عبرت آموز پیامبران و تاریخ، دور نمایه گرایش به کفر (فهل من مدّکر) از این که خداوند، کفرپیشگان را به هشیارى و بیدارى فراخواهنده است; استفاده مى شود که مشکل اصلى کافران در غفلت ایشان است.
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: آثار هلاکت اقوام پیشین ۱
- خدا: توصیه هاى خدا ۳; تهدیدهاى خدا ۴; سنتهاى خدا ۵; هشدارهاى خدا ۱
- رهبران: رهبران کفر ۶
- سنتهاى خدا: سنت کیفر کافران ۵; سنت کیفر گناهکاران ۵
- عبرت: آثار عبرت ناپذیرى ۷
- غفلت: آثار غفلت ۷; غفلت از تاریخ ۷; غفلت از تعالیم انبیا ۷
- کافران: برخورد کافران ۲; تهدید کافران صدراسلام ۴; حق ستیزى کافران۶; صفات کافران ۲; فرجام کافران ۲; هشدار به کافران ۱; هماهنگى کافران ۲
- کفر: زمینه کفر ۷
- مشرکان: توصیه به مشرکان صدراسلام ۳; حق ستیزى مشرکان صدراسلام ۶; رهبرى مشرکان صدراسلام ۶; عقیده مشرکان صدراسلام ۳; کفر مشرکان صدراسلام ۶
- هلاکت: تهدید به هلاکت ۴
منابع