الأعراف ١٥٨
ترجمه
الأعراف ١٥٧ | آیه ١٥٨ | الأعراف ١٥٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَلِمَاتِهِ»: سخنان او. مراد همه کتابهای آسمانی است (نگا: بقره / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي... (۲) عَلَى عَبْدِهِ لِيَکُونَ... (۰) وَ مَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ... (۲) وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ کَافَّةً... (۳) لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَ... (۳)
رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ... (۱) فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ... (۵) وَ هٰذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ... (۳) فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ... (۴) قُلْ أَيُ شَيْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً... (۲) أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ... (۴) أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ... (۴) وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ... (۳) وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي کُلِ... (۰) لِتُنْذِرَ قَوْماً مَا أُنْذِرَ... (۰) هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي... (۲) الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱۵۵ - ۱۶۰، سوره اعراف
- انتخاب هفتاد نفر از بنى اسرائيل و حضور آنان در ميقات ونزول رجفه ، جزئى از داستان ميقات و نزول تورات است .
- سخن صاحب المنار مبنى بر اينكه داستان هفتاد نفر غير داستان ميقات موسى (ع ) است .
- اشكال بر كلام صاحب المنار و اشاره به قرآن درنقل داستان ها
- بيان اينكه رحمت خدا عام و عذاب او خاص است .
- اشاره به دو قسم رحمت براى خداى تعالى : رحمت عام و رحمت خاص
- آيه : (( فساءكتبها للذين يتقون ...(( استجابت و تقييد دعاى موسى (ع ) را مى رساند
- معناى (( اصر(( در (( و يضع عنهم اصرهم ((
- امر به معروف ، نهى از منكر، تحليل حلائل ، تحريم خبائث ، و برداشتن تكاليف شاقه ،از مختصات اسلام است .
- كامل و جامع بودن اسلام ، خود دليلى است ، مستقل بر حقانيت آن
- وجوهى كهدر معناى جمله : (( انزل معه (( و علت تعديه كلمه :(( انزل (( با (( مع (( گفته شده است .
- عموميت و شمول رسالت پيغمبر اكرم اسلام (ص ) واستدلال براى رفع استيحاش يهود و مردم غير عرب از بعثت آن حضرت .
- مراد از (( هدايت (( و (( امت (( در: (( و من قوم موسى امة يهدون بالحق ((
- معناى (( اسباط(( و اشاره به آيات و معجزاتى كه از موسى (ع ) در سوره اعراف آمده است
- روايتى درباره علت اينكه انتخاب امام به مردم واگذار نشده است
- چند روايت در مورد داستان هفتاد نفر برگزيدگان موسى (ع ) براى حضور در ميقات
- بيان ضعف آن آيات
- رواياتى درباره رحمت واستعه خداى تعالى
- اهميت و ارزش بيشتر ايمان كسانى كه پيامبر (ص ) را نديده به آن حضرت ايمان آوردهاند
- منشعب شدن بنى اسرائيل به هفتاد و چند فرقه و ناجيه بودن يكى از آن فرق
- اشاره به روايات و داستان هاى خرافى و مجعولى كه درباره فرقه يهود ساخته وپرداخته شده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ «158»
بگو: اى مردم! همانا من فرستادهى خداوند به سوى همه شما هستم، آن (خدايى) كه حكومت آسمانها و زمين از آن اوست، هيچ معبودى جز او نيست، زنده مىكند و مىميراند، پس به خداوند و پيامبر او (همان) پيامبر درس ناخواندهاى كه به خداوند و گفتار او ايمان دارد، ايمان بياوريد و از او پيروى كنيد، باشد كه هدايت يابيد.
نکته ها
بر خلاف ادّعاى بىاساس برخى كه مىگويند: پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ابتدا در فكر ارشاد مردم منطقهى خود بود و چون موفّق شد، به فكر ارشاد جهانيان افتاد! قرآن با جملاتى همچون:
جلد 3 - صفحه 192
«كَافَّةً لِلنَّاسِ» «1»، «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» «2»، «لِلْعالَمِينَ نَذِيراً» «3» و ...، جهانى بودن رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را از همان آغاز بيان مىكند. «4» البتّه رسالت جهانى آن حضرت نيز مثل هر طرحى، مرحله به مرحله پيش مىرود: ابتدا دعوت از اهل و عشيره، سپس مردم مكّه و آنگاه همهى مردم.
امام مجتبى عليه السلام فرمود: جمعى از يهود نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمده، گفتند: آيا تو گمان مىكنى مثل موسى، پيامبر هستى؟ حضرت پس از اندكى سكوت فرمودند: آرى، منم خاتم پيامبران و پيشواى پرهيزكاران و فرستادهى پروردگار جهانيان. پرسيدند: بر چه كسانى مبعوث شدهاى؟
عرب يا عجم يا ما؟ آيهى فوق نازل شد. «5» يعنى من بر همهى جهانيان رسولم.
تكرار كلمهى «امى» در اين آيه و آيهى قبل، نشانهى اهميّت آن در اثبات حقانيّت پيامبر صلى الله عليه و آله و قرآن است.
با توجّه به آيهى قبل كه فرمود: آنان نام و نشان پيامبر اسلام را در تورات و انجيل به خوبى مىيابند، مخاطب اين آيه همهى مردم حتّى يهود و نصارا مىباشند.
اين آيه، ابتدا بر سه مطلب تأكيد مىكند: 1. اثبات خالقيّت خداوند. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 2. توحيد و يگانگى خداوند. «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» 3. قيامت و حشر و نشر. «يُحيِي وَ يُمِيتُ» پايان، آيه مىفرمايد: حال كه مبدأ و معاد بدست خداست، پس به او ايمان آوريد: «6» «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ»
پیام ها
1- رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله جهانى است. «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً» و مكتب جهانى، رهبر جهانى لازم دارد.
2- كسى كه حكومت كامل بر همهى هستى دارد، قدرت بر زنده كردن و ميراندن هم دارد. لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ
«1». سبأ، 28.
«2». انعام، 19.
«3». فرقان، 1.
«4». تفسير نمونه.
«5». تفاسير صافى و نمونه.
«6». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 193
3- نبوّت، لازمهى توحيد و معاد است. چون خداوند يكتا، مالك هستى است، «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» حيات ومرگ نيز به دست اوست، «هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ» پس، رهبرى و هدايت انسانها هم بايد از طرف او باشد. «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ»
4- رهبر بايد به راه خود ايمان كامل داشته باشد. «يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ»
5- ايمان به خدا و رسول و تبعيّت از پيامبر صلى الله عليه و آله، در كنار هم رمز هدايت است.
فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ... وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
6- پيروى از قرآن و سنّت و سيرهى پيامبر، هر دو لازم است. «وَ اتَّبِعُوهُ» (در آيهى قبل سخن از تبعيّت از نور و قرآن بود و در اينجا تبعيّت از پيامبر صلى الله عليه و آله)
7- حتّى اهل كتاب نيز بايد به پيامبر اسلام ايمان داشته و از او پيروى كنند. يا أَيُّهَا النَّاسُ ... فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ... وَ اتَّبِعُوهُ
8- تقليد و تبعيتى كه انسان را به هدايت و كمال برساند، ارزشمند است. «وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (158)
بعد از آن خطاب به رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد كه جميع عالم را اعلام نما:
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ: بگو اى مردمان عالم، إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً:
بتحقيق من رسول خدا هستم به سوى شما تماما و كلا، نه مثل انبياء سلف كه بعضى دون بعضى مبعوث بودند، الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: آن خدائى كه مر او را به خاصه پادشاهى آسمانها و زمينها و به يد قدرت به تدبير او است تصرف در آن، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست خدائى مستحق ستايش و پرستش مگر ذات احديت او سبحانه، يُحيِي وَ يُمِيتُ: زنده مىگرداند و مىميراند.
در مجالس از امام حسن مجتبى مروى است كه عدهاى يهود خدمت پيغمبر، و عرض كردند: توئى كسى كه گمان كنى رسول خدائى و وحى شود به تو مانند موسى بن عمران. برههاى ساكت شد، بعد فرمود: منم سيد فرزندان آدم، و افتخارى نيست، و منم خاتم پيغمبران، و پيشواى متقيان و رسول پروردگار عالميان. گفتند: به سوى كه مبعوثى؟ به عرب يا عجم يا به ما؟ پس آيه شريفه نازل شد: قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ، الخ. «1»
«1» بحار الانوار، جلد 9، صفحه 294، حديث 5.
جلد 4 صفحه 218
تحقيق رشيق: خداوند تبارك و تعالى امر فرمود پيغمبر معظم را به اينكه بگويد به عامه مردم: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً. آنگاه رديف فرمود آن را به ذكر آنچه دلالت نمايد بر صحت دعوى، و فايده آن ظاهر نشود مگر به تقرير اصول اربعه:
اصل اول: اثبات صانع و خالقى حىّ و عليم و قدير، و دليل بر آن آيه:
الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، به تقرير آنكه: اجسام آسمان و زمين، دالند بر احتياج به صانع، چه ضرورت عقل حاكم است كه مصنوع بدون صانع متحقق، و مخلوق بدون خالق موجود نخواهد شد.
اصل دوم: اثبات توحيد ذات احديت قادر متعال و تنزه از شرك و ضد و ند، و اشاره فرموده به آيه: لا إِلهَ إِلَّا هُوَ به تقرير آنكه: وجود دو خدا در عالم باعث فساد و منجز بخرق نظام اتم مىباشد.
اصل سوم: اثبات قدرت الهى بر حشر و نشر و بعث و قيامت، و به اين مطلب مشعر است آيه: يُحيِي وَ يُمِيتُ به تقرير آنكه: وقتى احيا نمود اولا، در حال عدم ثابت گردد قدرت بر احياى ثانيا؛ پس قادر بر حشر و نشر خواهد بود. بنابراين احياى اوليه، انعام عظيم، و شكرانه آن قيام به عبوديت؛ و احياى ثانويه براى ايصال ثواب و عقاب نسبت به مطيع و عاصى.
و علت احتياج به اين سه اصل در حسن تكليف و بعث رسل آنست كه نسبت به اول بر فرض عدم مؤثر قادر در عالم بعث رسل، ممكن و متحقق نخواهد بود.
و اما نسبت به ثانى بر فرض وجود دو اله و ارسال يكى از آن دو پيغمبرى را به خلق، هر آينه ممكن است تابع شود به اطاعت اين خدا كسى كه مخلوق او نيست، بنابراين بعث رسول به او و ايجاب طاعت بر او ظلم و باطل خواهد بود، و لكن بعد اثبات توحيد جميع خلق عبيد يك خدا و تكليف او در كل نافذ و انقياد عموم مكلفين اوامر و نواهى او را لازم و واجب خواهد بود.
و اما به اصل سوم: بر فرض عدم حشر و نشر و ثواب و عقاب، اشتغال به طاعت و احتراز از معصيت لغو بلكه امر به آن عبث و قبيح مىباشد.
به اثبات اين سه اصل، ثابت گردد اصل رابع، يعنى ارسال رسل و مطالبه
جلد 4 صفحه 219
تكليف نسبت به خلق، زيرا بر اين تقدير، عموم خلايق عبيد او، و مولائى به غير ذات ذو الجلال احديت براى آنها نيست، و نيز او سبحانه منعم حقيقى است بر كل به اعظم نعم از حيات و بقا و رزق و غيره. و نيز قادر است بر ايصال جزا بعد از موت.
و هريك از اصول ثلاثه، سبب تامى است بر حسن تكليف؛ اما به حسب سبب اول، زيرا صحيح باشد از مولا مطالبه عباد خود را به طاعت و خدمت؛ و اما نسبت به سبب دوم به علت آنكه صحيح است از منعم مطالبه منعم عليه به شكر و طاعت؛ و اما به حسب سبب ثالث، زيرا نيكو است از قادر بر ايصال جزا اينكه تكليف فرمايد به انواع تكليف تا مستوجب جزاى جميل گردند.
و بثبوت اصول ثلاثه، محقق آيد حسن تكليف.
لذا بعد از بيان اين سه اصل امر فرمايد: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ: پس ايمان آوريد به خدا و پيغمبر او، چون به خدا اصل، و ايمان به رسول فرع باشد، لذا مقدم داشت اصل را، چه اصل مقدم بر فرع است. النَّبِيِّ الْأُمِّيِ: پيغمبرى كه امى است و منسوب باشد به أم القرى يعنى مكه.
فى العلل عن الجواد عليه السّلام: سئل عن ذلك، فقال عليه السّلام: ما تقول النّاس؟ قيل يزعمون انّه انّما سمّى الامّى لأنّه لم يحسن ان يكتب. فقال عليه السّلام: كذبوا عليهم لعنة اللّه انّى ذلك، و اللّه يقول هو الّذى بعث فى الامّيّين رسولا منهم يتلوا عليهم اياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمة فكيف كان يعلّمهم ما لا يحسن؟ و اللّه لقد كان رسول اللّه يقرء و يكتب باثنين و سبعين- او قال بثلث و سبعين- لسانا، و انّما سمّى الامّىّ لأنّه كان من اهل مكّة و مكّة من امّهات القرى و ذلك قول اللّه عزّ و جلّ: لتنذر امّ القرى و من حولها. «1» در علل الشرايع- از حضرت امام جواد عليه السّلام سؤال شد از نبى
«1» علل الشرايع، جزء اوّل، صفحه 124، باب 105، حديث اوّل.
جلد 4 صفحه 220
امى؟ فرمود: مردم چه مىگويند؟ عرض كردند: به زعم آنها ناميده شد امى براى اينكه نيكو ندانست اينكه بنويسد. فرمود: دروغ گفتند، خدا لعنت كند ايشان را در اين قول، و خداى تعالى فرمود: ذات احديت فرستاد در اميين پيغمبرى از ايشان كه بخواند بر آنها آيات الهى، و تعليم نمايد آنها را كتاب و سنت. پس چگونه پيغمبرى تعليم نمود چيزى را كه نيكو نمىدانست، قسم به خدا بتحقيق رسول خدا مىخواند و مىنوشت هفتاد و دو و يا سه زبان را، و امى نام شد به جهت آنكه از اهل مكه، و مكه از امهات قرى مىباشد و اينست قول عز و جل: لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها.
الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ: آن پيغمبرى كه ايمان دارد به وحدانيت الهى و كلمات سبحانى، يعنى به آنچه نازل شده بر او و بر انبياء سلف از وحى و قرآن، وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ: و پيروى كنيد اين پيغمبر را و ملتزم شويد عمل به شريعت مقدسه او را تا هدايت يابيد.
تنبيه: تعليق رجاء اهتداء به ايمان و اتّباع، تنبيه است بر آنكه هر كه تصديق كند پيغمبر را و تابع شريعت او نباشد و التزام به شرع انور او ننمايد، بعيد است از اهتداء، بلكه در مظانّ ضلالت خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ (158)
ترجمه
بگو اى مردمان همانا من پيغمبر خدايم بسوى شما تمامى آنخداوندى كه مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين نيست خدائى مگر او زنده ميكند و ميميراند پس بگرويد بخدا و پيغمبرش كه نبىّ امّى است آنكه ميگرود بخدا و كلماتش و پيروى كنيد او را باشد كه شما هدايت شويد.
تفسير
در مجالس از امام حسن مجتبى (ع) نقل نموده كه جماعتى از يهود نزد پيغمبر (ص) حاضر شدند و عرض كردند كه تو گمان ميكنى پيغمبر خدائى و بتو وحى ميرسد مانند حضرت موسى آنحضرت زمانى ساكت شد پس از آن فرمود بلى من سيّد اولاد آدمم و فخر نمىكنم و من خاتم انبياء و پيشواى اهل تقوى و رسول خدايم گفتند مبعوثى بر عرب يا عجم يا ما پس اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه آنحضرت مبعوث بر تمام خلق است و مراد از كلمات هر وحى و كتابيست كه بر آنحضرت و ساير انبيا نازل شده است و مراد بهدايت گفته شده است وصول بعلمى است كه موصل باشد بمحبّت خدا و ولايت او كه حاصل نمىشود مگر بايمان و متابعت پيغمبر و كسانيكه امر نموده است او بمتابعت ايشان و مراد از امّى گذشت چنانچه فرق ميان رسول و نبى از صادقين عليهما السلام نقل شد در آيه سابقه و بنظر حقير محتمل است رسول آن باشد كه از طرف خداوند بالخصوص مأمور بابلاغ باشد و نبىّ آن باشد كه مأمور بابلاغ نباشد مگر از باب ارشاد جاهل چنانچه مناسب با معناى پيغام آور و خبر دهنده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل يا أَيُّهَا النّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيكُم جَمِيعاً الَّذِي لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ يُحيِي وَ يُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤمِنُ بِاللّهِ وَ كَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُم تَهتَدُونَ (158)
بگو اي پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم اي گروه مردم محققا من رسول الهي هستم بسوي شما جميع شماها آن خداوندي که از براي او است مالكيت تمام آسمانها و زمين نيست الهي غير از او زنده ميكند و ميميراند پس ايمان بياوريد بخدا و رسول خدا آن نبيّ امّي که خودش فرد اجلاي ايمان را آورده بخدا و بكلمات او که بر انبياء نازل فرموده و متابعت كنيد او را باشد که هدايت شويد.
قُل يا أَيُّهَا النّاسُ نظر به اينكه آيه قبل [که ختم مجلد پنجم بآن شد] طرف خطاب اهل كتاب بودند توهّم نشود که حضرتش فقط مبعوث بر آنها بوده بلكه مبعوث بر كافّه ناس بوده بلكه بر كافه جن و انس و گفتيم خطابات قرآني مخصوص بمشافهين يا موجودين در زمان خطاب نيست بلكه شامل جميع افراد ميشود
جلد 8 - صفحه 3
تا صفحه قيامت مثل تصنيف مصنفين و قوانين مجعوله دول و اينکه جزو خطاب بمعدوم نيست که قبيح باشد.
إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيكُم محققا از روي مدرك و دليل و برهان قطعي من رسول خدا هستم بسوي شما، و كلمه اليكم متعلق بفعل محذوف است که از كلمه رسول اللّه استفاده ميشود يعني ارسلني اليكم و ادله رسالت او بعد از وجود جميع شرائط رسالت در او و فقدان جميع موانع اقامه معجزات صادره از آن حضرت است که اعظم آنها همين قرآن است جميعا تأكيد است که هيچ فردي نيست که از تحت عنوان رسالت او بيرون باشد زن و مرد، سياه و سفيد، عرب و عجم، ترك و ديلم از شرق عالم تا غرب از جنوب تا شمال.
الذي صفت خداوند است آن چنان خدائيست که لَهُ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ اختيار مملكت خود را دارد تمام شما مملوك او هستيد هر که را بخواهد برسالت ارسال ميفرمايد كسي را نميرسد در كار او تصرفي كند يا نظريه دهد اللّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ انعام آيه 124 لا إِلهَ إِلّا هُوَ معبودي جز ذات اقدس او نيست که اينکه اولين قدم در ايمان است مثل كفار و مشركين نباشيد که پرستش غير او كنيد يُحيِي وَ يُمِيتُ نسبت بجميع مخلوقات از كتم عدم بعرصه وجود آورد حياتبخش نباتات، حيوانات، جن و انس و ملك هر كدام تا مدت مقرر و ميميراند همه آنها را و افناء آنها قبل از قيام قيامت است فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ پس از اثبات رسالت او و اقامه حجت بايد ايمان بياوريد بخدا بوجود او و صفات ذاتيه و ذات اضافه از كماليه و صفات جماليه و جلاليه و توحيد او بمراتب پنجگانه توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي و عبادتي و نظري، و عدل او، و برسول او که آنچه بيان فرمود تصديق كنيد و بپذيريد و اطاعت كنيد چه
جلد 8 - صفحه 4
در امور اعتقاديه مثل تعيين اوصياء و ائمه و معاد و خصوصيات آن و چه در امور اخلاقيه و چه در وظائف عمليه و قوانين شرعيه و ضرورات دينيه.
النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤمِنُ بِاللّهِ آن نبيّ امّي که خودش سرسلسله اهل ايمان و داراي اعلا مراتب ايمان است بخداوند متعال و كلماته از آنچه بر انبياء سلف نازل شده و آنچه بر وجود مقدس او انزال فرموده از قرآن مجيد و احكام و بالاترين مراتب عمل را انجام ميدهد اعبد و ازهد و اعرف و اعلم و اسخي و اشجع و اصبر جميع افراد بشر است كمالي نيست که در او فرد اكملش نباشد البته همچه شخص محترمي را بايد وَ اتَّبِعُوهُ متابعت كرد علما و عملا و اخلاقا لَقَد كانَ لَكُم فِي رَسُولِ اللّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ احزاب آية 21 لَعَلَّكُم تَهتَدُونَ باشد که هدايت شويد اگر برنگرديد و ثابت قدم باشيد تا آخر عمر راه هدايت همين است و بس و پيروي از عقائد فاسده و اخلاق رذيله و اعمال سيئه نكنيد که جز ضلالت چيزي بدست شما نخواهد آمد
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 158)- دعوت جهانی پیامبر: در حدیثی از امام مجتبی علیه السّلام چنین
ج2، ص101
میخوانیم: عدهای از یهود نزد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: ای محمد تویی که گمان میبری فرستاده خدایی و همانند موسی (ع) بر تو وحی فرستاده میشود؟! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله کمی سکوت کرد، سپس فرمود: آری منم سیّد فرزندان آدم و به این افتخار نمیکنم، من خاتم پیامبران و پیشوای پرهیزکاران و فرستاده پروردگار جهانیانم.
آنها سؤال کردند به سوی چه کسی؟ به سوی عرب یا عجم یا ما؟
خداوند آیه مورد بحث را نازل کرد، و رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را به تمام جهانیان با صراحت در ضمن آن شرح داد.
نخست به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور میدهد: «بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم» (قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً).
این آیه همانند آیات بسیار دیگری از قرآن مجید، دلیل روشنی بر جهانی بودن دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله است.
سپس خدایی را که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوی او دعوت میکند با سه صفت معرفی میکند: «خداوندی که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست» (الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
خداوندی که «معبودی شایسته پرستش، جز او وجود ندارد» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
خداوندی که «زنده میکند و میمیراند» و نظام حیات و مرگ به فرمان اوست (یُحیِی وَ یُمِیتُ).
و در پایان از همه مردم جهان دعوت میکند که «به خدا و فرستاده او پیامبر درس نخوانده و قیام کننده از میان تودههای جمعیت، ایمان بیاورید» (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ).
«پیامبری که (تنها دیگران را دعوت به این حقایق نمیکند، بلکه در درجه اول خودش به آنچه میگوید، یعنی) به خدا و سخنان او ایمان دارد» (الَّذِی یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ).
نه تنها آیاتی را که بر خودش نازل شده میپذیرد، بلکه تمام کتب راستین
ج2، ص102
انبیاء پیشین را نیز میپذیرد.
تمام تاریخ پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به این حقیقت گواهی میدهد، که او بیش از همه به تعلیمات خویش و آیات قرآن پای بند بود و ایمان داشت.
آری! از چنین پیامبری باید پیروی کنید، تا نور هدایت در قلب شما بتابد و در مسیر سعادت قرار گیرید، میفرماید: «و از او پیروی کنید تا هدایت یابید» (وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ).
اشاره به این که ایمان به تنهایی کافی نیست، بلکه در صورتی مفید خواهد بود که با پیروی عملی تکمیل گردد.
نکات آیه
۱- حضرت محمد(ص)، فرستاده اى جانب خداوند براى همه انسانها (قل یایها الناس إنى رسول اللّه إلیکم جمیعا)
۲- اسلام، آیینى براى همه مردم (إنى رسول اللّه إلیکم جمیعا)
۳- پیامبر(ص)، وظیفه دار ابلاغ پیام خویش به همه جهانیان و تبیین فراگیرى رسالتش بر همگان (قل یایها الناس إنى رسول اللّه إلیکم جمیعا)
۴- فرمانروایى و حاکمیت بر آسمانها و زمین در انحصار خداوند است. (الذى له ملک السموت و الأرض)
۵- تشریع دین و ارسال پیامبران در راستاى فرمانروایى خدا بر جهان هستى است. (إنى رسول اللّه إلیکم جمیعا الذى له ملک السموت و الأرض)
۶- اعتقاد به حاکمیت خداوند بر هستى، از میان برنده هر گونه ناباورى نسبت به بعثت پیامبران (إنى رسول اللّه ... الذى له ملک السموت و الأرض)
۷- توجه به حاکمیت مطلق خدا بر هستى، از میان برنده هر گونه تردید نسبت به رسالت جهان شمول پیامبر(ص) (إنى رسول اللّه إلیکم جمیعا الذى له ملک السموت و الأرض) بیان حاکمیت خدا بر هستى، پس از طرح مسأله رسالت پیامبر و جهان شمول بودن آن، در حقیقت استدلالى بر امکان آن رسالت است.
۸- جهان آفرینش در بر دارنده آسمانهایى متعدد (له ملک السموت)
۹- هیچ موجودى، بجز خداى یکتا، شایسته و بایسته پرستش نیست. (لا إله إلا هو)
۱۰- فرمانرواى هستى، تنها موجود شایسته پرستش (الذى له ملک السموت و الأرض لا إله إلا هو) بیان این حقیقت که تنها خداوند شایسته پرستش است، پس از بیان انحصار حاکمیت هستى به او، گویاى برداشت فوق است.
۱۱- باور به حاکمیت انحصارى خدا بر هستى، زمینه ساز ایمان به نبود هیچ معبودى شایسته پرستش جز او (الذى له ملک السموت و الأرض لا إله إلا هو)
۱۲- رسالت پیامبر(ص) و شمول آن نسبت به همگان، پرتویى از فرمانروایى خدا بر هستى و نبود خدایى جز او (إنى رسول اللّه ... الذى له ملک السموت و الأرض لا إله إلا هو) تصریح به اینکه پیامبر(ص) فرستاده خداست (رسول اللّه) و سپس توصیف خداوند به فرمانروایى بر هستى، بیانگر این است که رسالت پیامبر مقتضاى اوصافى است که در آیه مورد بحث براى خداوند ذکر شده است.
۱۳- حیات و مرگ همگان به دست خدا و در اختیار اوست. (یحى و یمیت)
۱۴- حاکمیت مطلق خداوند بر هستى، دلیل اقتدار او بر زنده کردن موجودات و میراندن آنهاست. (الذى له ملک السموت و الأرض ... یحى و یمیت) بیان حاکمیت انحصارى خدا بر هستى و سپس توصیف او به حیات بخشى و مرگ آفرینى مى تواند اشاره به این معنا داشته باشد که چون امور هستى در اختیار اوست، مرگ و حیات موجودات نیز به دست او خواهد بود. بنابراین «له ملک ... » مى تواند استدلال براى «یحى و یمیت» باشد.
۱۵- همه انسانها، حتى یهود و نصارا، باید به خدا و پیامبر او ایمان آورند. (قل یأیها الناس ... فامنوا باللّه و رسوله ) مصداق مورد نظر براى «الناس»، به قرینه آیات گذشته و نیز آیه قبل که بیان داشت اوصاف پیامبر در تورات و انجیل ثبت شده، یهود و نصارا است. بنابراین یهود و نصارا از مخاطبان «فامنوا ... » هستند.
۱۶- حضرت محمد(ص)، پیامبرى از جانب خدا و داراى مقام رسالت، بدون آنکه درسى خوانده و یا خطى نوشته باشد. (فامنوا باللّه و رسوله النّبىّ لامّى)
۱۷- امى بودن (درس نخواندن و خط ننوشتن) پیامبر، نشان صداقت وى در ادعاى رسالت (فامنوا باللّه و رسوله النّبىّ لامّى) بر اساس این احتمال که توصیف پیامبر(ص) به امى بودن به منظور استدلال بر حقانیت او ایراد شده باشد.
۱۸- پیامبر(ص) در حیات خویش به خداوند و تمامى سخنان او ایمان داشت. (رسوله ... الذى یؤمن باللّه و کلمته)
۱۹- ایمان و اعتقاد پیامبران به خدا و محتواى پیامهاى خویش، نشانه صداقت آنان در ادعاى نبوت و رسالت است. (رسوله ... الذى یؤمن باللّه و کلمته) توصیف پیامبر(ص) به اینکه خود به محتواى پیامهاى خویش ایمان داشت، مى تواند به منظور دلیلى بر صدق رسالت او ایراد شده باشد.
۲۰- همگان، حتى یهود و نصارا، باید از پیامبر اسلام تبعیت کنند. (و اتبعوه)
۲۱- نیل به هدایت در گرو ایمان به خدا، پذیرش رسالت پیامبر(ص) و پیروى از آن حضرت است. (فامنوا باللّه و رسوله ... و اتبعوه لعلکم تهتدون)
۲۲- شناخت راه رستگارى و دستیابى به آن، در گرو ایمان به پیامبر(ص) و پیروى از اوست. (فامنوا باللّه و رسوله ... و اتبعوه لعلکم تهتدون) متعلق «تهتدون»، به قرینه «أولئک هم المفلحون» در آیه قبل، رستگارى است.
۲۳- ایمان به خدا و پیامبر(ص)، بدون پیروى از فرمانهاى آن حضرت هدایت آفرین نبوده و موجب رستگارى نخواهد شد. (فامنوا باللّه و رسوله ... و اتبعوه لعلکم تهتدون)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۸ ; حاکم آسمان ها ۴
- اسلام: جهانخشمولى اسلام ۲
- آفرینش: حاکم آفرینش ۵، ۶، ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴
- انبیا: ایمان انبیا ۱۹ ; تعالیم انبیا ۱۹ ; منشأ رسالت انبیا ۵ ; نشانه هاى حقانیت انبیا ۱۹
- انسان: مسؤولیت انسان ۱۵
- ایمان: آثار ایمان ۶، ۱۱، ۲۱، ۲۲، ۲۳ ; ایمان به حاکمیت خدا ۶ ; ایمان به خدا ۱۱، ۱۵، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۳ ; ایمان به محمد(ص) ۱۵، ۲۱، ۲۲، ۲۳
- توحید: عبادى ۹، ۱۰ ; دلایل توحید ۱۲ ; زمینه توحید عبادى ۱۱
- حیات: منشأ حیات ۱۳
- خدا: اختصاصات خدا ۴، ۹، ۱۳ ; حاکمیت خدا ۴، ۵، ۷، ۱۱، ۱۴ ; قدرت خدا ۱۳، ۱۴ ; مظاهر حاکمیت خدا ۱۲
- دین: منشأ تشریع دین ۵
- ذکر: آثار ذکر ۷
- رستگارى: زمینه رستگارى ۲۲ ; عوامل رستگارى ۲۳
- رسولان خدا:۱، ۱۶
- زمین: حاکم زمین ۴
- شک: موانع شک ۷
- کفر: موانع کفر به انبیا ۶
- محمد(ص): آثار اطاعت از محمد(ص) ۲۱، ۲۲ ; اطاعت از محمد(ص) ۲۰ ; اُمّى بودن محمد(ص) ۱۶، ۱۷ ; اهمیت اطاعت از محمد(ص) ۲۳ ; ایمان محمد(ص) ۱۸ ; جهانخشمولى رسالت محمد(ص) ۱، ۳، ۷، ۱۲ ; محدوده رسالت محمد(ص) ۳، ۷ ; مسؤولیت محمد(ص) ۳ ; مقامات محمد(ص) ۱۶ ; نشانه هاى حقانیت محمد(ص) ۱۷
- مرگ: منشأ مرگ ۱۳
- مسیحیان: مسؤولیت مسیحیان ۱۵، ۲۰
- موجودات: منشأ حیات موجودات ۱۴ ; منشأ مرگ موجودات ۱۴
- هدایت: زمینه هدایت ۲۱، ۲۳
- یهود: مسؤولیت یهود ۱۵، ۲۰