الأنعام ٩٢
کپی متن آیه |
---|
وَ هٰذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ |
ترجمه
الأنعام ٩١ | آیه ٩٢ | الأنعام ٩٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُبَارَکٌ»: پرخیر و برکت. دراز آهنگ و دیرپای. «مَا بَیْنَ یَدَیْهِ»: مراد همه کتابهای آسمانی پیش از قرآن است. «أُمَّ الْقُرَی»: مراد مکّه است که از هر سو مسلمانان رو بدان میدارند و به سوی آن نماز میخوانند. «مَنْ حَوْلَهَا»: کسانی که در پیرامون مکّه در همه اقطار زمین زندگی کرده و میکنند (نگا: انعام / و ، فرقان / سبأ / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ أَيُ شَيْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً... (۳) أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ... (۵) عَلَى عَبْدِهِ لِيَکُونَ... (۳)
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي... (۳) وَ لَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِي کُلِ... (۲) قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ... (۲) فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱۰۵ - ۹۱، سوره انعام
- موارد استعمال كلمه (( قدر )) و معناى جمله : (( و ما قدروا الله حق قدره )) .
- وجود كتب آسمانى و وجود معارف و احكام الهى در بين مردم ، دو شاهد بر لزوم هدايت مردم ازجانب خدا است .
- بيان اينكه در آيه : (( قل من انزل الكتاب )) كه در آن به نزول تورات بر موسى احتجاج شده ، رسول خدا(ص ) ماءمور به سؤال از يهود شده نه از مشركين .
- اشكالاتى كه بر بيان فوق وارد نموده و گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات .
- اشكال سوم و پاسخ آن .
- آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود دارد، ميراثانبياء(ع ) و از آثار وحى است .
- داشتن بركت و خير كثير و هدايت انسان به سعادت ، نشانه نزول قرآن از سوى خدا است .
- بيان اينكه سببيت خدا و بركت او در طول ساير اسباب است ، ونزول بركت ، با عمل ساير عوامل منافات ندارد.
- مراد از افتراء زدن به دروغ بر خدا در: (( فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا )) .
- سختى مرگ ظالمان (مرتكبين افتراء بر خدا، ادعاى نبوت به دروغ و استهزاء به آيات خدا).
- حقيقت زندگى انسان پس از مرگ .
- مراد از انشاء و پديده آوردن بنى آدم از (( نفس واحدة )) و تقسيم آنان به (( مستقر )) و (( مستودع )) .
- وصف (( بديع السموات والارض )) متضمن حجت بر استحاله فرزند داشتن خدا است .
- دقائق و لطائفى كه از جمله : (( لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار )) استفاده مىشود.
- در قرآن كريم افعال انسان به خود او نسبت داده شده و قانون (( عليت )) مسلم دانسته شدهاست .
- از نظر قرآن ذوات تمامى اشياء مخلوق خدا است ولىاعمال و رفتار آنان منسوب به (( تقدير و هدايت )) مى باشد.
- دو اشكال بى اساس بر عموميت خلقت .
- خلقت و حسن ، متلازمند و هر چيزى ذاتا و به لحاظ اينكه آفريننده خدا است ، نيكو است .
- حسن و قبح ، از امور اعتباريه مى باشند و قابل خلق و ايجاد نيستند.
- پاسخ به اشكالى ديگر و بيان اينكه انحصار خلقت و عليت ايجاد در خدا، مستلزم نفىقانون عليت نيست .
- جواب اين شبهه كه عليت خدا در بقاء اشياء مستلزم توارد و اجتماع دو علت مستقل در معلول واحد است .
- موجودات در بقاء خود نيز همچون حدوث محتاج خدا هستند.
- نظام جارى در عالم دلالت بر وجود صانع مى كند.
- رواياتى در ذيل (و ما قدروا الله حق قدره ).
- رواياتى در مورد نزول آيه : (( و من اظلم ممن افترى على الله ... )) درباره عبدالله بن سعد بن ابى سرح .
- روايتى راجع به (( طينت )) آدمى .
- رواياتى درباره (( مستقر )) و (( مستودع )) در آيه شريفه .
- چند روايت در مورد ديده نشدن خداى تعالى به چشم (لا تدركه الابصار).
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «92»
و اين مبارك كتابى است كه نازل كردهايم، تصديق كننده آنچه (از كتب آسمانى) كه پيش از آن آمده است، (تا مردم را به پاداشهاى الهى مژده دهى) و اهل مكّه و كسانى را كه اطراف آن هستند هشدار دهى و (البتّه) آنان كه به آخرت ايمان دارند به آن (قرآن) نيز ايمان خواهند آورد و همانها بر نمازهاى خود محافظت دارند.
نکته ها
در اين آيه، «لِتُنْذِرَ» همراه با واو آمده است، «وَ لِتُنْذِرَ» شايد اشاره به اين باشد كه قرآن، غير از انذار، هدفهاى ديگرى نيز دارد.
پیام ها
1- قرآن، در بردارندهى همه بركات است. (همچون: هدايت، عبرت، شفا، رشد،
جلد 2 - صفحه 510
عزّت) «مُبارَكٌ»
2- قرآن، هماهنگ با كتابهاى آسمانى ديگر و تصديق كننده آنهاست و اين نشانهى وحدت هدف و الهى بودن آنهاست. «مُصَدِّقُ»
3- در تبليغ بايد از امّالقرى و مراكز مهم شروع كرد و سپس به اطراف پرداخت.
«لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها»
4- عقيده به قرآن و قيامت، در كنار هم است. «يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ»
5- روشنترين مظهر ايمان، نماز است. «عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»
6- ايمان به آخرت، از عوامل مراقبت بر نماز است. يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ ... عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (92)
بعد از احتجاج به انزال تورات بر موسى، اعلام فرمايد طريق قرآن را:
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ: و اين قرآن كتابى است نازل كردهايم آن را بسيار فايده و با بركت و پسنديده، همچنين كسى كه متابعت قرآن و احكام آن نمايد ممدوح و با ميمنت است. مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ: تصديق كننده است اين قرآن آنچه پيش از او بوده از كتب تورات و انجيل و غيره، يعنى موافق آن است در توحيد و اصول دين. و يا شهادت دهنده باشد بر حقيقت آن.
تبصره- در تسميه قرآن به مبارك چند وجه است: 1- آنكه ممدوح و قرائت آن خير و عمل به آن خير و هر كه متمسك به آن مىشود به فوز رستگارى
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 330
مىرسد. 2- ثابت است در آنچه موجب تعظيم و تكريم آن است دائما. 3- قرآن مبارك است، زيرا حاوى خير و متضمن علم اولين و آخرين، و مغفرت گناهان و مبين حلال و حرام. 4- بركت به معنى زيادتى، يعنى قرآن زيادتى بيان است بر آنچه در كتب مقدمه باشد، چه قرآن ناسخ كتب و هيچ كتابى ناسخ آن نخواهد بود.
وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها: انزال قرآن نموديم تا بترسانى تو اهل مكه و هر كه حوالى و اطراف مكهاند، يعنى مجموع مشرق و مغرب، زيرا قرى جمع قريه و اشتقاق از قرى به معنى جمع؛ پس هر جا كه مردمان مجتمع شوند از شهر و ده آن را قريه گويند، و مكه را ام القرى به جهت آنكه تمام زمين از تحت آن منبسط ساخته. يا آنكه قبله اهل قرى است، و مجمع ايشان در وقت حج و اعظم قرى در عظم منزلت و اقدم آن در مسكن وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ: و آن كسانى كه ايمان آورند به آخرت ايمان مىآورند به قرآن يا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله چه تصديق آخرت موجب خوف عاقبت، و خوف منجر به فكر تا آنكه فكر او منتهى مىشود به علم به نجات بوسيله متابعت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و قرآن وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ: و مؤمنين به كتاب يا پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بر نمازهاى خود محافظت مىكنند. تخصيص صلاة به جهت آنكه عماد دين و علم و ايمان است. در مجمع «1» فرمايد آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه مؤمن را جايز نيست كه ايمان به بعضى از واجبات آورد دون بعضى. و نيز دال است بر عظم قدر نماز و منزلت آن، به جهت اختصاص به ذكر از ميان فرائض و تنبيه بر آنكه هر كه مصدق پيغمبر و قيامت باشد، اخلال به نماز نكند و ترك آن ننمايد.
در جامع الاخبار- از حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله: حافظوا على الصّلوات الخمس فانّ اللّه تبارك و تعالى اذا كان يوم القيامة يأتى العبد فاوّل شىء يسئل عنه الصّلوة فان جاءها تاما و الّا زخّ به فى النّار. فرمود رسول اكرم
«1» مجمع البيان، ج 2 ص 334.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 331
صلّى اللّه عليه و آله: محافظت كنيد آداب و شرايط نماز پنجگانه را. پس بتحقيق روز قيامت خداوند تعالى بنده را به محضر حساب، و اول چيزى كه سؤال فرمايد نماز است، پس اگر بجا آورده باشد تام و كامل، رها شود؛ و گر نه انداخته شود در آتش. «1» و نيز فرمود: اوّل ما يحاسب العبد الصّلوة. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ (92)
ترجمه
و اين كتابى است كه فرستاديم آنرا مبارك است تصديق كننده آنچيزى است كه در پيش روى آن است و براى آنكه بترسانى اهل مكه و كسانيرا كه در اطراف آنند و كسانيكه ايمان مىآورند بآخرت ايمان آورند بآن و ايشان بر نمازشان محافظت مينمايند.
تفسير
خداوند پس از اثبات اصل رسالت و كتاب بنحو كلّى در آيه سابقه اثبات رسالت خاصه و كتاب خاص را فرمود باين تقريب كه اين كتابى است كه فرستاديم ما آنرا كه مبارك است يعنى عمل بآن موجب سعادت دنيا و آخرت است و در آن علم اوّلين و آخرين جمع است و ناسخ و مبيّن كتب سابقه است و مصدّق آنها است بشهادت بر حقيّتشان
جلد 2 صفحه 352
و بانطباق با اوصافيكه در آنكتب براى اين كتاب و آورنده آن ذكر شده است پس خود مصدّق خود و غير خود است و بنظر حقير ممكن است مراد از مصدق الذى بين يديه اين باشد كه مصدق بين الدفتين است چون قرآن معجزه باقيه است پس هميشه خود مصدق خود است و حاجت بمصدق ديگرى ندارد بلكه اثبات نبوت خاصه بآن ميشود ولى مفسرين معنى اول را ذكر نمودهاند و خلاصه آنكه اين كتاب كه مصدق خود و كتب انبياء سلف و آورنده خود است براى بركت و مزيد انتفاع مردم نازل شده است و براى آنكه انذار كنى تو يا آنكتاب چون و لينذر بيا نيز قرائت شده است اهل شهر مكه و كسانيرا كه در اطراف آن وجود دارند و بايد بجانب آن نماز بگذارند و بزيارت كعبه بيايند و گرد آن طواف نمايند يعنى اهل عالم را از معصيت خدا و اينكه مكه را ام القرى ناميدهاند قمى ره فرموده براى آنستكه اول بقعه است كه خدا خلق فرمود آنرا از زمين و بعضى گفتهاند براى آنكه خداوند گسترد زمين را از زير آن پس ساير بلاد گويا آنكه از آن بوجود آمدهاند و اصل همه او است و بهمين لحاظ خداوند هم از آن شهر باين كنيه تعبير فرموده است تا فضيلتش معلوم شود و توهم نشود كه دعوت نبىّ اكرم اختصاص بجزيرة العرب داشته چون خداوند فرموده و ما ارسلناك الّا كافة للناس بشيرا و نذيرا و معلوم شود كه خواسته مركز عالم اسلام را معين فرمايد يعنى اسلام بايد از اينجا شروع شود و عالمگير گردد چنانچه خلق زمين از آنجا شروع شد و منبسط گرديد يا عبادت خدا از آنجا شروع شد و منتشر گرديد و در هر صورت مسلّم است كه دعوت عام است و انذار تام و اختصاصى متصور نيست و كسانيكه ايمان بآخرت دارند ايمان بكتاب و پيغمبر (ص) هم دارند چون خوف عقاب و اميد ثواب وادار ميكند شخص را بتحقيق و نظر و تفكر و تدبّر و اين امور موجب ايمان بقرآن و آورنده آن خواهد شد و بعد از ايمان بكتاب وارد در وادى عمل بآن ميشود و عماد دين و علم ايمان و افضل اعمال نماز است لا بد محافظت از آن و مداومت بر آن خواهد نمود و اتيان آنرا با اجزا و شرائط صحّت و قبول در افضل اوقات عهدهدار خواهد بود.
جلد 2 صفحه 353
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هذا كِتابٌ أَنزَلناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَينَ يَدَيهِ وَ لِتُنذِرَ أُمَّ القُري وَ مَن حَولَها وَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ يُؤمِنُونَ بِهِ وَ هُم عَلي صَلاتِهِم يُحافِظُونَ (92)
و اينکه قرآن كتابيست که ما نازل كرديم آن را با بركت تصديق كننده است آنچه پيش از آن بوده و براي اينكه انذار فرمايد امّ القراء که مكه باشد و آنچه در اطراف آنست و كساني که ايمان بآخرت آوردهاند ايمان باين قرآن هم دارند و آنها محافظت از نمازهاي خود هم ميكنند.
وَ هذا كِتابٌ وجه اطلاق كتاب بر قرآن را در اول سوره بقره الم ذلِكَ الكِتابُ بيان شد و ذكر اسامي قرآن را نموديم و نكته تعبير بذلك در بقره و تعبير بهذا در اينجا اينست که هذا اشاره بقريب است و ذلک اشاره بمتوسط و ذلک اشاره ببعيد است در سوره بقره چون فرمود لا رَيبَ فِيهِ با اينكه كفار و مشركين شاك در او بودند اثبات عدم ربب محتاج بعمق و تفكر و القاء عصبيت و عناد و بحكم
جلد 7 - صفحه 137
عقل سليم است و لكن در مقام بركات قرآن محسوس و مشاهد و ظاهر و هويدا است أَنزَلناهُ مراتب نزول قرآن را در مقدمات تفسير بيان شده در صفحه 68 الي 70، اولا در لوح محفوظ ثانيا در بيت المعمور ثالثا بر روح الامين رابعا بر قلب نبي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم خامسا بر لسان آن حضرت و بيان بر امّت.
مبارك بركات قرآن بسيار است: تلاوت قرآن، نظر كردن بآن، تدبر در آيات آن، عمل بدستورات آن، اتعاظ بمواعظ آن، عبرت از پيشينيان، هدايت شدن بهدايت آن، استشفاء بآن، شفاعت آن در قيامت، تمسك بآن، بهره بردن از خواص سور و آيات آن و دليل بر رسالت آورنده آن و اثبات عقائد حقه از امامت ائمه و عدل و معاد و صفات ربوبي و شئونات و فضائل انبياء و اوصياء و مؤمنين و غير اينها که وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصُوها.
مُصَدِّقُ الَّذِي بَينَ يَدَيهِ مفسرين گفتند مراد از بين يديه: تورات، زبور انجيل است لكن بنظر تمام نيست اگرچه در بسياري از موارد اينکه وصف بيان شده لكن ظاهر اينست که مراد بقرينه الذي انبياء سلف است از آدم تا عيسي که اگر قرآن نبود ما دليل بر نبوت و رسالت احدي از آنها را نداشتيم زيرا از قبل از موسي هيچگونه مدركي و دليلي جز قرآن در دست نيست اما موسي و عيسي اگرچه يهود و نصاري قائل هستند و كتاب تورات و اناجيلي بلكه مطلق عهد قديم و جديدي را نسبت بانبيايي ميدهند لكن تواتر آنها بمقتضاي كتب خود سه مرتبه منقطع شده حتي اسمي از تورات باقي نبوده بعلاوه كفرياتي که در اينکه تورية و تناقضاتي که در اينکه اناجيل است دليل قطعي بر كذب آنها است اگر ذكري از آنها در قرآن و دين اسلام نشده بود نميتوانستيم معتقد باحدي از آنها بشويم و تفصيل اينکه مطلب در مجلد اول كلم الطيب ذكر شده.
وَ لِتُنذِرَ أُمَّ القُري امّ القري مكه است چون اول زميني که خلق شد
جلد 7 - صفحه 138
مكه بود و از او بسط داده شد و لذا ساير نقاط زمين حول مكه است ميفرمايد وَ مَن حَولَها زيرا حضرت رسالت بر كافه جنّ و انس مبعوث بود وَ ما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمِينَ سوره آيه و مراد اهل ام القري و من حولها است بحذف مضاف مثل وَ سئَلِ القَريَةَ يوسف آيه 82.
وَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ يعني ايمان بجميع عقائد حقه از توحيد تا معاد زيرا ايمان بآخرت فرع ايمان بتوحيد و نبوت و عدل و امامت و ساير ضروريات است يُؤمِنُونَ بِهِ باين كتاب مبارك و قرآن مجيد زيرا مدرك جميع عقائد اينکه قرآن است معجزه باقيه دليل بر وجود حق و وحدانيت او و نبوت و عدل و امامت و معاد و ساير عقائد حقه است.
وَ هُم عَلي صَلاتِهِم يُحافِظُونَ زيرا كسي که ايمان بقرآن داشته باشد ميداند ركن اعظم اينکه دين نماز است عمود دين است، قربان کل تقي است، اول ما يحاسب به العبد است، عنوان صحيفه مؤمن است، ان قبلت قبل ما سواها است و ان ردّت ردّ ما سواها است البته محافظت ميكند از بين نرود.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- قرآن در عصر نزول، حتى در مکه، به عنوان «کتاب» شناخته شده بود. (و هذا کتب أنزل نه)
۲- قرآن کتابى گرانسنگ و نازل شده از جانب خداوند است. (و هذا کتب أنزل نه)
۳- قرآن کتابى گرانقدر و مبارک (فزاینده و رشد دهنده و داراى خیر فراوان) است. (و هذا کتب أنزل نه مبارک) «برکة» یعنى رشد و فزونى (لسان العرب) و «مبارک» چیزى است که در آن فزونى باشد. (مفردات راغب).
۴- نزول قرآن گواه دیگرى بر بطلان ادعاى عدم نزول وحى بر بشر است. (ما أنزل الله على بشر ... من أنزل الکتب الذى جاء به موسى ... و هذا کتب)
۵- قرآن، گواه صدق کتب آسمانى گذشته است. (مصدق الذى بین یدیه)
۶- کتب آسمانى داراى اصول و آرمان و اهداف مشترک هستند. (مصدق الذى بین یدیه) از لوازم تصدیق کتب آسمانى گذشته آن است که در اصول و اهداف با یکدیگر مباین نباشند ; زیرا در غیر این صورت مصدق یکدیگر نبوده، بلکه نافى هم هستند.
۷- نزول قرآن و بعثت پیامبر(ص)، به عنوان خبرى غیبى، در کتب آسمانى گذشته مطرح بوده است. (و هذا کتب أنزل نه مبارک مصدق الذى بین یدیه) از معانى محتمل براى «مصدق» تصدیق خبرهاى کتب گذشته مبنى بر آمدن پیامبر (ص) و قرآن است، یعنى بدان جهت که این اخبار در آن کتب معهود بوده، نزول قرآن و بعثت پیامبر(ص) صدق آن خبرها را معلوم ساخته است.
۸- انذار مردم مکه (ام القرى) و اطراف آن، از اهداف نزول قرآن است. (و هذا کتب ... و لتنذر أم القرى و من حولها)
۹- قدمت عمران و آبادى شهر مکه (و لتنذر أم القرى و من حولها) ظاهراً مقصود از «أم القرى» شهر مکه است. کاربرد این نام از جانب خداوند گواهى بر قدمت عمران و آبادانى و تشکیل جامعه و شهرنشینى در مکه است.
۱۰- نزول قرآن براى انذار همه مردم جهان بوده و محدود به مکانى خاص نیست. (و لتنذر أم القرى و من حولها) کاربرد کلمه «ام القرى» به صورت توصیفى براى مکه، که در عین حال عنایت به دیگر شهرها و نقاط نیز هست، مضافاً بر الحاق «من حولها» که شامل تمامى نقاط دیگر مى شود، بیانگر دعوت اسلام و قرآن براى همه مردم زمین و در تمام نقاط است.
۱۱- شهر مکه، مرکز سرزمین حجاز در اوان ظهور اسلام (و لتنذر أم القرى و من حولها)
۱۲- لزوم اولویت دادن به نقاط مرکزى و محورى در تبلیغ و انذار* (و لتنذر أم القرى و من حولها)
۱۳- نقش محورى و اساسى ایمان به آخرت در گرایش به قرآن و ادیان آسمانى (و هذا کتب ... و الذین یؤمنون بالأخرة یؤمنون به)
۱۴- تحکیم بنیانهاى عقیدتى مردم به قرآن و اسلام در پرتو تقویت ایمان آنان به آخرت میسر است. (و الذین یؤمنون بالأخرة یؤمنون به)
۱۵- مراقبت بر نماز از ویژگیهاى مؤمنان به قرآن است. (و الذین یؤمنون بالأخرة یؤمنون به و هم على صلاتهم یحافظون)
۱۶- ایمان به آخرت زمینه ساز اهتمام به نماز و مراقبت بر آن است. (و الذین یؤمنون بالأخرة یؤمنون به و هم على صلاتهم یحافظون)
۱۷- نماز نشانه عملى بارز مسلمان بودن در صدر اسلام بوده است. (و الذین یؤمنون بالأخرة یؤمنون به و هم على صلاتهم یحافظون)
موضوعات مرتبط
- امّ القرى:۸
- انذار: مردم ۱۰ ; اولویتها در انذار ۱۲
- ایمان: آثار ایمان به آخرت ۱۴، ۱۶ ; اهمیت ایمان به آخرت ۱۳، ۱۴ ; ایمان به اسلام ۱۴ ; ایمان به قرآن ۱۴ ; عوامل ازدیاد ایمان ۱۴ ; متعلق ایمان ۱۳، ۱۴، ۱۶
- تبلیغ: اولویتها در تبلیغ ۱۲ ; تبلیغ در مناطق مرکزى ۱۲
- جزیرة خالعرب: مرکز جزیرة خالعرب ۱۱
- رشد: عوامل رشد ۳
- قرآن: برکت قرآن ۳ ; تاریخ قرآن ۱ ; جهانخشمولى قرآن ۱۰ ; عظمت قرآن ۲، ۳ ; فلسفه نزول قرآن ۸، ۱۰ ; قرآن در صدر اسلام ۱ ; قرآن در کتب آسمانى ۷ ; گواهى قرآن ۵ ; نزول قرآن ۲، ۴ ; نقش قرآن ۳، ۴، ۵، ۸ ; وحیانیت قرآن ۲ ; ویژگى قرآن ۱۰ ; هدایتگرى قرآن ۳
- کتب آسمانى: پیشگویى کتب آسمانى ۷ ; گواهان حقّانیت کتب آسمانى ۵ ; هماهنگى کتب آسمانى ۶
- مؤمنان: ویژگى مؤمنان ۱۵
- محمّد (ص): در کتب آسمانى ۷
- مسلمانان: نشانه هاى مسلمانان صدر اسلام ۱۷
- مکه: آبادانى مکه ۹ ; انذار مردم مکه ۸ ; تاریخ مکه ۹، ۱۱ ; مرکزیت مکه ۱۱
- نبوت: تکذیب نبوت بشر ۴
- نماز: اهتمام به نماز ۱۵ ; اهمیت نماز ۱۷ ; زمینه اهتمام به نماز ۱۶
منابع