الأنعام ٦١
ترجمه
الأنعام ٦٠ | آیه ٦١ | الأنعام ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ هُوَ الْقَاهِرُ ...»: (نگا: انعام / ). «حَفَظَةً»: جمع حافظ، مراقبان. مراد فرشتگان (الکِرام الْکاتِبون) است (نگا: زخرف / ، انفطار / و ). «رُسُلُنَا»: فرستادگان ما. مراد فرشتگان همدست مَلَکالْموت است (نگا: سجده / ). «وَهُمْ لا یُفَرِّطُونَ»: وحال آن که آنان کوتاهی نمیکنند. این جمله میتواند حال (رُسُلُنا) یا (حَفَظَةً و رُسُلُنا) باشد؛ چرا که در کارِ حفظ و توفّی کوتاهی نمیکنند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ... (۱)
يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا... (۰) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ... (۰) مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ... (۰) وَ إِنَ عَلَيْکُمْ لَحَافِظِينَ (۱) کِرَاماً کَاتِبِينَ (۰) يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ (۰) اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ... (۵) وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ... (۰) إِلَى رَبِّکَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ (۰)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۵۶، سوره انعام
- حكم تكوينى ، مختص به خدا و حكم تشريعى ، همانند امور ديگر، بالاصالة و مستقلا منتسب به خداى تعالى است .
- معنا و تفسير (ان الحكم الا لله ) و (يقص الحق و هو خير الفاصلين ).
- افراط و تفريط دو گروه از مسلمين در مساءله حسن و قبح و رابطه آن با تشريع .
- شرايع و احكام الهى ، معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است ولى نه آنچنانكه افعال و احكام بشرى چنين است .
- عقول بشرى از درك تمام حقائق عاجز است .
- جهات حسن و مصلحت نسبت به احكام و افعال ما حاكميت دارند ولى خداوند محكوم به اين جهات نيست .
- وجه ارتباط اين آيه با ماقبل خودش .
- معناى خزائن غيب و مراد از (( مفاتح الغيب )) .
- مراد از (( كتاب مبين )) .
- فرق (( كتاب مبين )) با (( مفاتح غيب )) .
- عموميت علم خداوند و نامتناهى بودن آن (يعلم ما فى البرّ و البحر... )) .
- حقيقت انسان كه از آن به (( من )) تعبير مى شود، همان روح انسانى است و بس .
- جهت و هدف از گماشتن ملائكه (( حفظه )) براى آدمى تا زمان مرگ .
- ريشه فطرى توجه انسان به خدا و وعده شكر و طاعت دادن او به هنگام گرفتارى هاىشديد.
- تهديد امت به نزول عذاب از ناحيه خداى تعالى .
- وجوهى كه در معناى (( عذاب از فوق )) در آيه شريفه گفته شده است .
- پيشگوئى تفرقه امت و درگيرى هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ).
- مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند.
- آنچه بر سر امت اسلام پديد آمده همه زاييده اختلافات و مشاجرات بعد از رحلت پيامبراست .
- پيغمبر (ص ) معصوم از فراموشى است و خطاب (( ينسينك )) در حقيقت خطاب به امت است .
- آميزش با گناهكاران و حضور در مجلس معصيت ، خطر وقوع در معصيت را براى انسان افزايش مى دهد.
- معناى (بسل ) و مراد از (و ذكر به اءن تبسل نفس ).
- استدلالفاسد و عجيب برخى ، به بعضى آيات براى اثبات اين ادعا كه پيغمبران قبل از بعثت كافر بوده اند.
- معناى اينكه هدايت خدا هدايت است (ان هدى الله هوالهدى ).
- وجه وجهت اثبات ملك و سلطنت براى خداى تعالى در روز قيامت .
- چند نكته :
- رواياتى در ذيل آيه مربوط به نزول بلا بر امت محمد (ص ) و بيان اختلاف و عدم اعتباراين روايات .
- چند روايت در ذيل آيه نهى از نشستن با كسانى كه در آيات خدا خوض مى كنند.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ «61»
وتنها اوست كه قهر واقتدارش مافوق بندگان است و نگهبانانى بر شما مىفرستد، تا آنكه چون مرگ يكى از شما فرا رسد، فرستادگان ما (فرشتگان) جان او را بازگيرند و در كار خود، هيچ كوتاهى نكنند.
نکته ها
گرفتن روح در شب وبرگرداندن آن در روز يكى از نمونههاى قاهربودن خدا برانسان است.
مسألهى قبض روح، در قرآن هم به خداوند نسبت داده شده «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ» 39: 42، هم به ملك الموت و هم به فرشتگان. اين اختلاف تعبير شايد به خاطر آن باشد كه جان افراد عادى را فرشتگان مىگيرند و جان افراد برجسته را ملك الموت كه فرشته برترى است و جان اولياى خدا را ذات مقدّس او مىگيرد.
و شايد به اين دليل باشد كه ابتدا فرشتگان، روح مردم را مىگيرند و سپس تحويل ملكالموت مىدهند و آنگاه ملكالموت (عزرائيل) روحهاى گرفته شده را به خداوند تحويل مىدهد و به همين دليل گرفتن روح مردم هم كار فرشتگان و هم كار ملك الموت و هم كار خداوند به شمار مىرود. آرى، خداوند مسبب است و فرشتگان مباشر و فعل گاهى به مسبب و گاهى به مباشر نسبت داده مىشود.
ممكن است مراد از فرشتگان محافظ، آنانى باشند كه مراقب و نگهدار انسان از حوادثند، «1» «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» «2» و ممكن است مراد از حفظه، فرشتگانى باشند كه مأمور ثبت و ضبط اعمال انسانند. «رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ» «3»
«1». تفسير الميزان.
«2». رعد، 11.
«3». زخرف، 80.
جلد 2 - صفحه 477
ايمان به مراقبت فرشتگان از انسان، عامل شكر از خداست، همان گونه كه ايمان به ثبت اعمال توسّط فرشتگان عامل حيا و تقواست.
پیام ها
1- خداوند، قدرت و سلطهى كامل دارد و اگر ما را آزاد گذاشته، به خاطر مهلتى است كه از روى لطف اوست. وَ هُوَ الْقاهِرُ ...
2- تسلّط خدا بر بندگان چنان است كه كسى را تاب مقاومت نيست. «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ»
3- در دستگاه آفرينش، انواع مراقبتها وجود دارد. «حَفَظَةً» 6: 61
4- فرستادن فرشتگان محافظ، دائمى است. «يُرْسِلُ»
5- هر دسته از فرشتگان، مأموريّت خاصّى دارند. «حَفَظَةً- تَوَفَّتْهُ» 6: 61
6- براى قبض روح يك نفر چند فرشته حاضر مىشوند. «إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» 6: 61
7- فرشتگان در انجام مأموريّت، سهلانگارى ندارند و معصومند. «لا يُفَرِّطُونَ» 6: 61 چنانكه در آيه ديگر آمده است: «لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ» «1»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)
بعد از آن در كمال قدرت خود افزوده مىفرمايد:
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ: و ذات الهى است قادر و غالب بر بندگان خود نه به جهت و مكان، بلكه به قوت و قهر و غلبه، يعنى فرمان او فوق همه فرامين و تمام ايشان مغلوب و مقهور اويند وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً: و نازل مىفرمايد بر شما ملائكهاى كه حافظ و نگهبان اعمال شمايند، و ايشان كرام الكاتبين، مىنويسند اعمال شما را تا روز قيامت به رؤوس الاشهاد بخوانند. پس حكمت در ارسال حفظه آنكه، بنده از فضيحت روز تبلى السرائر انديشه نموده و از ارتكاب معاصى اجتناب و از هيبت خطاب «اقْرَأْ كِتابَكَ» «1» در طاعات اهتمام نمايد تا در آن روز شرمسار نگردد و اين عين لطف است. و ملائكه حفظه مشرف حال
«1» اسراء، 14.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 293
بندگان باشند. حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ: تا وقتى كه بيايد يكى از شما را مرگ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا: بگيرند جان او را ملائكه ما يعنى ملك الموت و اعوان او كه چهارده ملكند: هفت ملك رحمت و هفت ملك عذاب. پس چون ملك الموت، روح مؤمن قبض كند مىسپارد به ملائكه رحمت، و چون جان كافر بگيرد به ملائكه عذاب واگذارد وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ: و ملائكه قابض ارواح تقصير نمىكنند و در قبض تأخير نكنند از وقت خود.
در منهج «1»- از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله: در شب معراج ملكى ديدم بر كرسى نشسته، ترش روى و دلتنگ، و همه ملائكه به ملاقات من متبسم بودند مگر او، لوحى به دست و در آن نظر مىكرد. از جبرئيل پرسيدم: كيست؟ گفت:
ملك الموت، از آن وقت كه حق تعالى او را آفريده، كسى وى را خندان نديده.
حضرت فرمود: نزد او رفتم. گفتم: يا ملك الموت، قبض ارواح خلقان چگونه نمائى و اين لوح چيست و در آنچه نوشته؟ گفت: اين لوح آجال خلقان است كه خداوند از شب قدر تا شب قدر ديگر آنان را كه اجلشان در آن سال مقدر نموده در آن ثبت، و حق سبحانه آن را در پيش من مانند خوانى قرار داده، هر جا خواهم دست به آن رسانده و آنچه خواهم بردارم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)
ترجمه
و او است غالب و قادر فوق بندگانش و ميفرستد بر شما نگهبانانى تا چون بيايد يكى از شما را مرگ بميرانند او را فرستادگان ما و ايشان تقصير نمىكنند.
تفسير
خداوند اقتدار و استيلا و استعلاء دارد بر بندگان و ملائكه را موكلّ آنها فرموده كه حفظ مىكنند آنان و اعمالشان را و دور مينمايند از آنها متمرّدان شياطين و گزندگان زمين را و مينويسند هر چه را بجا ميآورند از حسنات و سيّئات و گفته شده است حكمت نوشتن اعمال آنستكه وقتى بنده بداند كه هر كارى بكند نوشته ميشود و روز قيامت آشكار مىگردد و همه ميشناسند او و اعمالش را تا ميتواند خود را از كار بد نگهدارى ميكند و چون بلطف مولى اعتماد دارد بقدريكه از ملائكه ملاحظه دارد از مولى ندارد و وقتى كه اجل موعود برسد ملك الموت و ملائكه زير دست او كه به فرمان اويند قبض روح او را مىنمايند و كوتاهى نمىكنند در قبض آنى از آن مقرر ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ وَ يُرسِلُ عَلَيكُم حَفَظَةً حَتّي إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ المَوتُ تَوَفَّتهُ رُسُلُنا وَ هُم لا يُفَرِّطُونَ (61)
و او است قاهر و مقتدر قهر و قدرتش فوق تمام بندهگان است و ميفرستد حفظه براي شما و اعمال شما تا موقعي که فرستادگان ما شما را قبض روح كنند زماني که مرگ شما را دررسد و آنها از حدّ مأموريت خود تجاوز نميكنند و كوتاهي نمينمايند.
وَ هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ يكي از صفات خداوند قهر و غلبه است که تمام مخلوقات در تحت اراده و مشيت او هستند و در مقابل او عرض اندامي ندارند که بتوانند بر خلاف اراده و مشيئة او قدمي بردارند و امري انجام دهند
همه مقهور تحت قدرت اوبرگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- تنها خداوند بر تمامى بندگان خود و امور آنها تسلط و غلبه کامل دارد. (و هو القاهر فوق عباده)
۲- خوابانیدن و بیدار کردن تا زمان اجل و سپس بازگشت به خداوند و محاسبه اعمال، نشانه تسلط خداوند بر امور بندگان است. (هو الذى یتوفکم بالّیل ... و هو القاهر فوق عباده)
۳- خداوند فرشتگانى را پیوسته براى حفاظت و مراقبت آدمیان گسیل مى دارد. (و یرسل علیکم حفظة) فعل مضارع «یرسل» بر تجدید و تکرار ارسال فرشتگان تا زمان مرگ دلالت دارد. «حفظة»، جمع «حافظ»، به معنى نگهبان و مراقب است.
۴- با فرارسیدن زمان مرگ آدمى، گسیل فرشتگان محافظ و مراقب وى پایان مى پذیرد. (و یرسل علیکم حفظة حتى إذا جاء أحدکم الموت)
۵- حضور همواره فرشتگان محافظ در کنار آدمى براى حفظ حیات اوست. (و یرسل علیکم حفظة حتى إذا جاء أحدکم الموت) چون غایت گسیل ملائکه محافظ، مرگ آدمى است (حتى إذا جاء أحدکم الموت)، به قرینه تناسب حکم و موضوع باید حضور فرشتگان براى حفظ و بقاى حیات آدمى باشد.
۶- با فرارسیدن زمان مرگ هر کس، سفیران خداوند جان آدمیان را مى گیرند. (حتى إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا)
۷- فرشتگانى غیر از مأموران حفاظت آدمى، وظیفه قبض روح وى را بر عهده دارند.* (حتى إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا) در صورتى که فرشتگان محافظ همان قابضان روح باشند، مناسبتر آن بود که با ضمیر به آنان اشاره مى شد. گزینش «رسلنا» به جاى ضمیر قرینه تفاوت ملائکه حافظ با ملائکه قابض است.
۸- فرشتگانى متعدد وظیفه قبض روح هر یک از آدمیان را به عهده دارند.* (حتى إذا جاء أحدکم الموت توفته رسلنا) «رسل»، جمع رسول، و بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. از سوى دیگر مضمون آیه این است که براى هر شخصى که مرگش فرامى رسد، «رسل» حضور پیدا مى کنند. بنابراین قابضان روح آدمى بیش از دو نفرند.
۹- هیچ کوتاهى و تأخیرى از جانب فرشتگان مأمور قبض روح صورت نمى گیرد. (توفته رسلنا و هم لا یفرطون)
۱۰- ملائکه، مجریان دقیق اراده قاهر خداوند هستند. (و یرسل علیکم حفظة ... توفته رسلنا و هم لا یفرطون)
۱۱- اسباب و عوامل مرگ و حیات آدمى منحصراً تحت اراده قاهر خداوند و در اختیار اوست. (و هو القاهر فوق عباده ... توفته رسلنا)
موضوعات مرتبط
- انسان: حاکم انسان ها ۱ ; حفظ حیات انسان ۵
- بازگشت به خدا:۲
- بیدارى: منشأ بیدارى ۲
- حیات: منشأ حیات ۱۱
- خدا: احاطه خدا ۱ ; اختصاصات خدا ۱، ۱۱ ; اختیارات خدا ۱۱ ; اراده خدا ۱۱ ; افعال خدا ۳ ; سلطه خدا ۱ ; کارگزاران خدا ۱۰ ; نشانه هاى سلطه خدا ۲
- خواب: منشأ خواب ۲
- روح: قابضان روح ۶، ۷، ۸، ۹
- عزرائیل: نقش عزرائیل ۶، ۷، ۸، ۹
- عمل: حسابرسى عمل ۲
- مرگ: آثار مرگ ۴ ; عوامل مرگ ۶، ۷، ۸، ۱۱
- ملائکه: محافظ ۳، ۴، ۷ ; ملائکه مرگ ۶، ۷، ۸، ۹ ; نقش ملائکه ۳، ۸، ۱۰ ; نقش ملائکه محافظ ۵