المائدة ١٠٩
ترجمه
المائدة ١٠٨ | آیه ١٠٩ | المائدة ١١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَوْمَ»: در آن روزی که. به یاد داشته باشید روزی را که. واژه (یَوْمَ) مفعولٌفیه فعل (لا یَهْدی) در آیه قبل یا مفعولٌبه فعل محذوفی همچون (تذکّروا) یا (إِتَّقُوا) است. «مَاذَا اُجِبْتُمْ»: پاسخ مردم به شما چه بوده است؟ «لا عِلْمَ لَنَا»: ما چیزی نمیدانیم. ما را چه رسد که در پیشگاه باری از آگاهی دم زنیم و درباره ایمان یا الحاد مردم اظهارنظر کنیم؟!
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۰۶ ، سوره مائده
- توضيح آيات شريفه راجع به گواه گرفتن هنگام وصيت و حكم شهود غير مسلمان بروصيت
- وجه صحيح در معناى جمله : ((من الذين استحق عليهم الاوليان )) در آيه شريفه
- مراد از ((لا علم لنا)) كه در جواب پيامبران (ع ) به خدا آمده است نفى مطلق علم نيست
- حقيقت علم و تمامى آن نزد خداوند است و بس !
- جواب پيامبران نوعى تواضع در برابر كبريائى خداوند است
- گفتارى در معناى شهادت
- اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام
- گفتارى پيرامون معناى عدالت
- اعتبار عدلت در شاهد، حكمى است فطرى وارتكازى همگان
- مفهوم عدلت در اصطلاح فقه و لسان ائمه اهل بيت (ع ) و فرق آن با عدلت به مفهوماخلاقى آن
- گفتارى پيرامون يمين (سوگند)
- اعتماد به سوگند مدعى ، به خدا، در شرع اسلام ، ناشى از اعتماد به ايمان افراد درمجتمع اسلامى است
- در جوامع مادى امروز، نه تنها سوگند بلكه هيچ قانون و ضابطه ديگرى كوچكتريناثرى ندارد
- با اعراض مردم از دين ، احكام دينى منفسخ نمى شوند
- پاسخ به اين توهم كه سوگند به غير اسم خدا و نيز خدا را به حق پيامبر (ص ) واوليايش قسم دادن شرك است
- (رواياتى در ذيل آيات مربوط به شهادت كافر و شاءننزول آنها)
- معناى اين روايت كه قران تماميش تقريب و باطنش تقريب است
- توضيح اين روايت كه مرا از ((لاعلم لنا)) اينست كه ما علمى به ماسواى تو نداريم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ «109»
روزى (فرا رسد) كه خداوند، پيامبران را گرد آورد پس بگويد: به دعوت شما چه پاسخى داده شد؟ گويند: ما علمى (به حقيقت امر) نداريم، همانا داناى غيبها تويى تو.
نکته ها
امام باقر عليه السلام در بارهى تأويل اين آيه فرمود: پرسش خداوند از پيامبران، پرسش دربارهى اوصياى آنهاست كه جانشين انبيا بودند، رسولان الهى نيز پاسخ مىدهند: ما درباره آنچه پس از ما دربارهى اوصياى ما كردند، خبر نداريم. «1»
علم حقيقى از آنِ خداست و هر كه علمى دارد از او دارد، همان گونه كه غيب را تنها او مىداند و علم آن را به هر كس بخواهد مىدهد.
پیام ها
1- در قيامت از انبيا سؤال مىشود كه رفتار مردم نسبت به آنان چگونه بوده است.
«ما ذا أُجِبْتُمْ»
2- علم انبيا نسبت به علم الهى هيچ است. «لا عِلْمَ لَنا»
«1». كافى، ج 8، 338.
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 392
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (109)
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ: روزى كه جمع فرمايد ذات ذو الجلال خدا، پيغمبران را، يا بترسيد از آن روز، يا بشنويد خبر آن روز، يا متذكر شويد روزى را كه جمع فرمايد حق تعالى پيغمبران خود را فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ: پس مىفرمايد مر ايشان را كه اى انبياء به چه چيز اجابت كرده شديد، يعنى در وقتى كه شما قوم خود را به توحيد دعوت كرديد، ايشان به چه چيز اجابت كردند و جواب دادند.
اين سؤال براى اداى شهادت انبياء است بر قوم، و يا براى توبيخ و خجالت قوم قالُوا لا عِلْمَ لَنا: گويند پيغمبران: هيچ علمى نيست ما را مگر آنكه علم تو محيط است به آن و آن را بهتر از ما مىدانى إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ:
بدرستى كه توئى عالم به غيوب و نهانيها.
بيان- تفسير آيه را وجوهى است: 1- مىدانى چه اجابت كردند بر زبان و ظاهر و چه در دل پنهان داشتند. 2- ما را به باطن احوال ايشان كه ثواب و عقاب بر آن مترتب شود علمى نيست. 3- مىدانى چه چيز را اجابت كردند و چه را منكر شدند. در اين تشكى شكايت است از آنها و رد امر به علم الهى به آنچه رنج كشيدند از ايشان. 4- هيچ علمى نيست ما را در جنب علم تو، چه
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 199
علم ما قياس بر علم تو، عدم محض است. 5- علمى نيست ما را به آنچه احداث كردند بعد از ما و حكم مر خاتمه عمل را باشد.
تنبيه- آيه شريفه دلالت دارد بر اثبات معاد و حشر و نشر، چه وقتى انبيا محشور شوند براى پرستش از حال امت، ساير مردم هم البته مبعوث خواهند شد، زيرا بعضى اطاعت رسل نمايند و جماعتى مخالفت كنند و خداى تعالى مطيع را وعده ثواب، و عاصى را وعيد عقاب فرموده، و چون ثواب و عقاب موعود در دنيا نيست، پس بايد روز حشر و معادى باشد كه اجر صالح و زجر طالح محقق گردد؛ و الّا بعث انبياء لغو، و نيز تساوى مطيع و عاصى، بعلاوه كذب بر خدا لازم آيد؛ و اين هر سه قبيح، و ذات ذو الجلال از قبايح منزه و مبرى باشد، لذا معاد و روز قيامت ثابت و محقق خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ قالُوا لا عِلْمَ لَنا إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (109)
ترجمه
روز كه جمع ميكند خدا پيغمبران را پس مىگويد بچه چيز اجابت شديد گويند نيست دانشى براى ما همانا توئى داناى نهانيها.
جلد 2 صفحه 286
تفسير
ظرف متعلق بعامل مقدّر است كه اذكر باشد يعنى ياد كن اى پيغمبر روزى را كه جمع مينمايد خداوند در آنروز كه روز قيامت است انبياء عظام را و از آنها سؤال مىفرمايد كه امّتهاى شما بچه اندازه اجابت دعوت شما را نمودند در اصول دين و فروع آن و آنها در جواب عرض مينمايند علم ما رشحه است از رشحات علم تو بلكه علم ما در جنب علم حضرتت لا علم است و علم غيب اختصاص بمقام مقدس تو دارد و توئى عالم بسرائر و خفاياى امور و ما و امّتهامان حاضريم در پيشگاه تو براى آنچه در باره ما حكم فرمائى از عفو و انتقام و از براى اين سؤال و جواب بنظر حقير فوائد بسيارى است كه ذكرش موجب تطويل است و ما در اين مقام بذكر چند فائده اكتفا مينمائيم اول آنكه مردم بدانند اجابت دعوت انبياء اجابت خدا است و هر قدر بيشتر در امتثال اوامر انبيا بكوشند بيشتر مقرب درگاه الهى ميشوند دوم آنكه امّتها بدانند هر قدر بيشتر در مقام اطاعت برآيند موجب مباهات و افتخار انبياء آنها است در پيشگاه الهى و هر قدر بيشتر معصيت نمايند موجب افسردگى خاطر آنها و مسئوليتشان خواهد بود سوم آنكه مردم بدانند كه خداوند علام الغيوب است و از باطن و سرائر و ضمائر مردم خبر دارد اگر داراى حسن ظاهر هستند داراى حسن باطن هم باشند و بدانند كه انبياء عظام اگر چه مأمور بظاهرند ولى خداوند ناظر بباطن است چهارم آنكه مردم بدانند خداوند بقدرى اهتمام بحفظ اوامرش دارد كه انبياء عظام را با آنكه معصومند مسئول و مورد ملامت بر اعمال امتهاشان قرار مىدهد و آنها از جواب عاجز ميشوند و احاله بعلم نامتناهى مينمايند و تسليم آمر مطلق مىگردند پنجم آنكه مردم بدانند روز قيامت روزى است كه تمام انبياء با اممشان در پيشگاه الهى حاضرند و مطيعان در آنروز نزد خدا مقرب و نزد پيغمبرهاشان مفتخر و پيش ساير امم سر افرازند و بر عكس عاصيان در نزد خدا مقصر و در نزد انبياشان سرشكسته و پيش ساير امم شرمسارند و از ابن عباس روايت شده كه اين در يكى از مواقف قيامت است كه در آن موقف هيچ پيغمبر مرسل و ملك مقربى نيست مگر آنكه فرياد و انفسا ميزند و دلها از شدت هول از جا كنده ميشود و انبيا در جواب فرو مىمانند و احاله بعلم الهى مينمايد و از اين موقف كه گذشتند اطمينان قلبى بر ايشان روى مىدهد و شهادت خودشان را در باره امتهاشان ادا مينمايند و در كافى و قمى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه سؤال ميشود از اجابت امتها راجع باوصيائيكه پيغمبران آنها را بعد
جلد 2 صفحه 287
از خودشان تعيين نمودهاند و پيغمبران جواب مىدهند ما در دنيا نبوديم تو ميدانى امتها بعد از ما با آنها چه نوع سلوك نمودند و بنظر حقير اين يكى از مصاديق واضحه اجابت است كه براى تذكر اهل خلاف ذكر فرمودهاند و منافى با عموم آيه نيست و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَومَ يَجمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبتُم قالُوا لا عِلمَ لَنا إِنَّكَ أَنتَ عَلاّمُ الغُيُوبِ (109)
روزي که خداوند انبياء را جمع ميفرمايد پس بآنها ميگويد که امتهاي شما چه نحوه اجابت كردند فرمايشات شما را عرض ميكنند پروردگارا ما نميدانيم محققا تو علام الغيوب هستي.
يَومَ يَجمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ كلمه يوم منصوب است مفعول فعل مقدر در مقام تهديد يعني بترسيد روزي را که خدا اولا از انبياء سؤال ميفرمايد يعني همچه روزي در پيش داريد و اضافه شده بجمله يجمع اللّه الرسل بتأويل مصدر يعني روز اجتماع انبياء و تعبير برسل فرموده نه بانبياء براي اينست که نبي اگر مأمور بتبليغ و رسالت نباشد امتي ندارد که او را اجابت كنند يا نكنند اينکه خصيصه رسل است فَيَقُولُ ما ذا أُجِبتُم استفهام تقريري است قالُوا لا عِلمَ لَنا.
(اشكال عويص)
از اخبار بسيار در موارد مختلفه استفاده ميشود بلكه از بعض آيات که پيغمبر اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم عالم بود بآنچه بعد از رحلت آن سرور از امت صادر ميشود و خبر ميداد از واردات بر اهل بيت از شهادت امير المؤمنين و مصائب زهرا و حسنين عليهم السلام حتي از اسيري اهل بيت و مصائب ائمه طاهرين (ع) و قضاياي آخر الزمان و سلطنت بني اميه و بني العباس بلكه در دعاي ندبه
علمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقه
بلكه در آيات شريفه فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً نساء آيه 41 وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذُوا هذَا القُرآنَ مَهجُوراً فرقان آيه 30، و غير اينها و با تسلم اينکه چه نحو ميتوان جمع كرد با اينکه جمله لا علم لنا.
جلد 6 - صفحه 494
(جواب)
اما مفسرين عامه که بكلي اينکه اخبار را منكرند و صريحا ميگويند که انبياء و ائمه علم باين قضايا ندارند و تعجب اينست که بعض خاصه هم متابعت آنها كرده اشكالي بر آنها نيست و بر طبق ظاهر همين آيه تفسير ميكنند و اما كساني که معتقد باين اخبار هستند بلكه ميتوان گفت که تواتر معنوي دارد جوابهايي دادهاند مثل اينكه روز قيامت از شدت دهشت آن روز علم آنها زائل ميشود يا آنكه بمقتضاي لوح محو و اثبات علم بخصوصيات ندارند يا اينكه اينکه از شئون علم بغيب است که مختص بخدا است و تمام اينکه جوابها تسليم اشكال است.
و تحقيق در جواب اينست که اينکه جمله از كمال ادب است در پيشگاه احديت که ذات مقدس تو احاطه بجميع عوالم دارد و علم تو ذاتي است و ما هر چه بدانيم از افاضه تو است و نسبت علم ما با علم تو هيچ است در مقابل همه چيز و جهل است در مقابل علم، تو از همه ما بهتر ميداني و ما كيستيم که در مقابل تو اظهار علم كنيم و بر تو چيزي پوشيده نيست که ما كشف كنيم إِنَّكَ أَنتَ عَلّامُ الغُيُوبِ و از شواهد مهم بر اينکه دعوي تعبير بعلام الغيوب با سه تأكيد: جمله اسميه، ان مؤكده، كلمه انت بعد از كلمه انك که در مقابل همچه علمي ما كيستيم اظهار علم كنيم هذا ما عندنا و اللّه العالم بحقائق الامور.
و در بعض اخبار در ذيل اينکه آيه تفسير شده بآنچه با اوصياء انبياء رفتار كردند و لكن ما مكرر گفتهايم که اخبار وارده در تفسير آيات بيان مصداق اهم است منافي با عموم آيه ندارد.
495
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند در قیامت مجمعى از تمامى پیامبران تشکیل خواهد داد. (یوم یجمع اللّه الرسل)
۲- پرسش از برخورد امتها با دعوت انبیا هدف از گردآورى پیامبران در عرصه قیامت (یوم یجمع اللّه الرسل فیقول ماذا اجبتم)
۳- قیامت صحنه حسابرسى از امتها و واکنشهاى آنان در برابر دعوت پیامبران (یوم یجمع اللّه الرسل فیقول ماذا اجبتم)
۴- قیامت، عرصه پرسش از عملکرد آدمیان (یوم یجمع اللّه الرسل فیقول ماذا اجبتم)
۵- ضرورت و لزوم یاد قیامت و صحنه هاى حسابرسى آن براى اهل ایمان (یوم یجمع اللّه الرسل فیقول ماذا اجبتم) بدان احتمال که «یوم» مفعول به براى فعل محذوف همانند «اذکروا» باشد.
۶- یاد قیامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن، زمینه ساز رعایت تقوا و ترس از خداوند (و اتقوا اللّه ... یوم یجمع اللّه الرسل) چنانچه «یوم» مفعول براى «اذکروا» باشد، جمله «اذکروا یوم ...» پس از «اتقوا اللّه» مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.
۷- ضرورت ترس از قیامت و صحنه هاى حسابرسى در آن روز. (یوم یجمع اللّه الرسل) برداشت فوق بر این است که «یوم» بدل اشتمال براى «اللّه» در آیه قبل «اتقوا اللّه» گرفته شود و یا مفعول باشد. براى فعلى همانند: «اتقوا و یا احذروا و ... که به قرینه «اتقوا اللّه» حذف شده است.
۸- گمراهى و سرگردانى فاسقان در قیامت* (و اللّه لایهدى القوم الفسقین. یوم یجمع اللّه الرسل) برداشت فوق بر این اساس است که «یوم» ظرف براى «لایهدى ...» در آیه قبل باشد.
۹- فراخوانى امتها به پیروى از فرمانهاى خداوند سرلوحه رسالت انبیا و یکى از وظایف آنان (یوم یجمع اللّه الرسل فیقول ماذا اجبتم)
۱۰- امت ها، موظف به پذیرش دعوت رسولان الهى (ماذا اجبتم)
روایات و احادیث
۱۱- اظهار بى اطلاعى پیامبران در قیامت از چگونگى برخورد امتها با دعوت آنان (فیقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: ان لهذا تأویلا یقول: ماذا اجبتم فى اوصیائکم الذین خلقتموهم على اممکم؟ فیقولون لا علم لنا بما فعلوا بعدنا.[۱]
۱۲- علم به چگونگى برخورد واقعى امتها با دعوت پیامبران از جمله علوم غیبى (فیقول ماذا اجبتم قالوا لاعلم لنا انک انت علّم الغیوب)
۱۳- پیامبران الهى ناآگاه به امور غیبى (قالوا لاعلم لنا انک انت علّم الغیوب) جمله «انک انت ...» مى رساند که متعلق علم در «لا علم لنا»، امور غیبى است.
۱۴- آگاهى کامل خداوند به واکنشهاى امتها در برابر دعوت و رسالت پیامبران (فیقول ماذا اجبتم ... انک انت علّم الغیوب)
۱۵- تنها خداوند داراى علمى کامل و مطلق به تمامى غیبها و امور نهانى (انک انت علّم الغیوب) حرف «ال» در الغیوب براى استغراق است وصیغه مبالغه «علّم» دلالت به کمال علم الهى و فراگیرى آن دارد.
۱۶- علم و دانش پیامبران به غیب در برابر دانایى گسترده خداوند بسیار ناچیز و کم مقدار (قالوا لاعلم لنا انک انت علّم الغیوب) جمله «انک ...» پس از «لا علم لنا» مى تواند قرینه بر این باشد که نفى علم از پیامبران در مقایسه با علم الهى است.
موضوعات مرتبط
- امت: ها و دعوت انبیا ۲، ۳، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴ ; حسابرسى امت ها ۳ ; دعوت امت ها ۹ ; مسؤولیت امت ها ۱۰
- انبیا: در قیامت ۱، ۲، ۱۱ ; رسالت انبیا ۹ ; علم غیب انبیا ۱۳، ۱۶ ; محدوده علم انبیا ۱۳ ; مسؤولیت انبیا ۹
- ترس: از قیامت ۷ ; زمینه ترس از خدا ۶
- تقوا: زمینه تقوا ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۱۵ ; اطاعت از خدا ۹ ; افعال خدا ۱ ; علم غیب خدا ۱۴، ۱۵، ۱۶
- ذکر: اهمیت ذکر قیامت ۵ ; ذکر قیامت ۶
- علم غیب: موارد علم غیب ۱۲
- عمل: حسابرسى اخروى عمل ۶ ; حسابرسى عمل ۴
- فاسقان: سرگردانى اخروى فاسقان ۸ ; فاسقان در قیامت ۸ ; گمراهى اخروى فاسقان ۸
- قیامت: اهمیت حسابرسى در قیامت ۵ ; پرسش در قیامت ۲، ۴ ; حسابرسى در قیامت ۳، ۶، ۷ ; سرگردانى در قیامت ۸
- مؤمنان: و قیامت ۵
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۳۳۸، ح ۵۳۵; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۸۸، ح ۴۲۷.