القصص ٨٥

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَ‌ الَّذِي‌ فَرَضَ‌ عَلَيْکَ‌ الْقُرْآنَ‌ لَرَادُّکَ‌ إِلَى‌ مَعَادٍ قُلْ‌ رَبِّي‌ أَعْلَمُ‌ مَنْ‌ جَاءَ بِالْهُدَى‌ وَ مَنْ‌ هُوَ فِي‌ ضَلاَلٍ‌ مُبِينٍ‌

ترجمه

آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به جایگاهت [= زادگاهت‌] بازمی‌گرداند! بگو: «پروردگار من از همه بهتر می‌داند چه کسی (برنامه) هدایت آورده، و چه کسی در گمراهی آشکار است!»

|بى‌ترديد، همان كه اين قرآن را بر تو واجب كرد تو را به جايگاهت [مكه‌] باز مى‌گرداند. بگو: پروردگارم كسى را كه هدايت آورده و كسى را كه در گمراهى آشكار است بهتر مى‌شناسد
در حقيقت، همان كسى كه اين قرآن را بر تو فرض كرد، يقيناً تو را به سوى وعده‌گاه بازمى‌گرداند. بگو: «پروردگارم بهتر مى‌داند چه كس هدايت آورده و چه كس در گمراهى آشكارى است؟»
(ای رسول ما، یقین دان که) آن خدایی که (احکام) قرآن را بر تو فرض گردانید (و ابلاغ آن را وظیفه تو قرار داد) البته تو را به جایگاه خود (مکه یا بهشت ابد) باز خواهد گرداند. (تو با مردم) بگو که خدای من به حال آن که محقق در هدایت و آن که در ضلالت آشکار است (از هر کس) داناتر است.
یقیناً کسی که [ابلاغ و عمل کردن به] قرآن را بر تو واجب کرده است، حتماً تو را به بازگشت گاه [رفیع و بلند مرتبه ات، شهر مکه] بازمی گرداند. بگو: پروردگارم به کسی که هدایت را آورده است و به کسی که در گمراهی آشکاری است، داناتر است.
آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرده است تو را به وعده‌گاهت باز مى‌گرداند. بگو: پروردگار من بهتر مى‌داند كه چه كسى بر راه راست است و چه كسى در گمراهى آشكار است.
بی‌گمان کسی که [احکام‌] قرآن را بر تو واجب کرد، بازگرداننده تو به بازگشتگاه توست، بگو پروردگارم بهتر می‌داند که چه کسی هدایت پیش آورده است، و چه کسی در گمراهی آشکار است‌
بى‌گمان همان [خداى‌] كه قرآن را بر تو واجب كرد- تبليغ آن را يا عمل بدان را- تو را به بازگشتگاه- جاى نخست: مكه- باز گرداند. بگو: پروردگار من آن را كه رهنمونى [به راه راست‌] آورده- يعنى پيامبر
همان کسی که (تبلیغ) قرآن را بر تو واجب گردانده است، تو را به محلّ بازگشت بزرگ (قیامت) برمی‌گرداند (و میان تو و تکذیب‌کنندگانت داوری می‌نماید و به مقام محمود و بهشت موعودت می‌رساند). بگو: پروردگار من (از همه) بهتر می‌داند که چه کسی هدایت را از سوی او آورده است، و چه کسی در گمراهی آشکار بسر می‌برد.
بی‌گمان (همان) کس که قرآن را بر تو فرض و حتمی کرد، همانا تو را سوی وعده‌گاهی بازگرداننده است. بگو: «پروردگارم بهتر می‌داند چه کس با هدایت آمده و چه کس در گمراهی آشکارگری است.»
همانا آنکه بایسته داشت بر تو قرآن را بازگرداننده است تو را بسوی بازگشتگاه بگو پروردگارم داناتر است که هدایت را آورده و کیست آنکه او است در گمراهی آشکار

He Who ordained the Quran for you will return you Home. Say, “My Lord knows best who comes with guidance, and who is in manifest error.”
ترتیل:
ترجمه:
القصص ٨٤ آیه ٨٥ القصص ٨٦
سوره : سوره القصص
نزول : ١٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَرَضَ»: واجب گردانده است. مراد تبلیغ قرآن و عمل به آن و رساندن اوامر یزدان به مردمان است (نگا: نور / مائده / و ). «رَآدّ»: برگرداننده. «مَعَادٍ»: زادگاه و جایگاه که مراد مکّه است. روز رستاخیز یا محشر و میعادگاه حساب و کتاب که برای پیغمبر ورود به بهشت را به دنبال دارد. بهشت که محلّ برگشت مؤمنان بدان است. تنوین مَعادٍ، برای تعظیم است. «مَن جَآءَ بِالْهُدی»: مراد خود پیغمبر است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

پیامبر اسلام هنگام هجرت از مکه در سر راه خود به مدینه وقتى که به جحفه رسید، اشتیاق مکه که وطن اصلى او بود در دل وى راه یافت.

جبرئیل آمد و گفت: یا رسول اللّه آیا به مکه که زادگاه و وطن تو مى باشد، اشتیاق و تمایل پیدا کرده اى؟ پیامبر گفت: بلى، جبرئیل گفت: خداوند می‌فرماید بزودى تو را به زادگاه خودت عودت و مراجعت خواهیم داد و روى همین اصل این آیه نه مکیة است و نه مدنیه بلکه در جحفه نازل شده است و مکه را هم خداوند به خاطر عودت دادن رسول خدا صلى الله علیه و آله به آن شهر معاد نامگذارى کرده چنان که ابن عباس گفته است و نیز گویند: وقتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله از غار به قصد هجرت به مدینه بیرون آمد از ترس دشمن از شاه‌راه معمولى حرکت نکرد بلکه از بیراهه رفت تا به جحفه رسید و در آنجا در امن بود و به راه خویش ادامه داد و این آیه نازل گشت.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌ وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «85»

همانا آن كس كه قرآن را (بر تو نازل و عمل به آن را) بر تو واجب كرد، قطعاً تو را به وعده‌گاه (و زادگاهت) باز خواهد گردانيد. بگو: پروردگارم آگاه‌تر است كه چه كسى هدايت آورده وچه كسى در گمراهى آشكار است.

نکته ها

در آيه هفتم گذشت كه خدا به مادر موسى الهام فرمود كه فرزندت را به دريا بينداز و نگران‌

جلد 7 - صفحه 102

مباش كه ما او را به تو باز خواهيم گرداند، «فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِ‌- إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ»

در اين آيه نيز خدا به پيامبر اسلام وعده مى‌دهد كه او را به زادگاهش بازگرداند. «لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ» آرى، همان قدرتى كه موسى را به مادر برگرداند، تو را نيز (بعد از هجرت) به مكّه برخواهد گرداند.

در اين‌كه‌ «مَعادٍ» اشاره به چه معنايى دارد و مصداق آن چيست، نظرات متفاوتى ارائه شده است؛ بعضى آن را «مكّه» زادگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و اين آيه را يك خبر غيبى دانسته‌اند، كه اى پيامبر! روزى همين مكّه به دست تو فتح خواهد شد و به آن بازخواهى گشت. عده‌اى نيز آن را مقام محمود پيامبر (مقام شفاعت)، و جمعى هم آن را به قيامت و بهشت، معنا و تفسير كرده‌اند.

امّا روايات، مراد از معاد در اين آيه را رجعت پيامبر اسلام به دنيا مى‌دانند.

از عقايد قطعى ما كه از آيات و روايات بسيارى بر مى‌آيد، «رَجعت» است. يعنى اين‌كه خداوند گروهى از اولياى خود را قبل از قيامت به دنيا برخواهد گرداند.

پیام ها

1- ابلاغ قرآن سبب تمرّد كفّار و هجرت پيامبر شد؛ امّا خداى قرآن دوباره پيامبر را به زادگاهش برخواهد گرداند. «لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ»

2- تلاوت، تبليغ و عمل به قرآن، قبل از هر كس بر خود پيامبر واجب است.

«فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ»

3- تعبير به فريضه بودن قرآن، نشانه‌ى اهميّت و جايگاه والاى آن است. «فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ»

4- در مقام بيان نيز ابتدا از نقاط مثبت شروع كنيم. «مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌- مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 103

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌ وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (85)

شأن نزول: مفسرين نقل نموده‌اند كه حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله در وقت مراجعت از مكه به مدينه به جحفه رسيد، شوق حرم كعبه معظمه و آرزوى‌

جلد 10 - صفحه 192

مولد او و مولد آباء گرام، در خاطر مباركش ظاهر گشت، جبرئيل نازل و گفت:

خداى تعالى تو را سلام مى‌رساند و فرمايد اندوهگين مباش از مفارقت مكه كه من تو را با فتح و ظفر و اكرام و اعزاز هر چه تمامتر به مكه درآورم‌ «1»؛ و اين آيه نازل شد:

إِنَّ الَّذِي فَرَضَ‌: بدرستى كه آن ذاتى كه واجب فرموده است، عَلَيْكَ الْقُرْآنَ‌: بر تو تبليغ و تلاوت قرآن و عمل به اوامر و نواهى آن، لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ: هر آينه بازگرداننده است تو را بجاى بازگشت يعنى مكه.

نكته: تنكير معاد به جهت عظم شأن آن، و غلبه شوق حضرت و قهر و غلبه آن سرور بر آن، و ظهور عزت اسلام و اهل آن، و ذلت شرك و حزب آن است.

نزد بعضى مراد به معاد روز بعث است‌ «2»، يعنى آنكه تحميل نمود بر تو صعوبت تبليغ و تلاوت قرآن و عمل كردن به آن را هر آينه بازگرداند تو را بعد از موت به معادى و مرجعى كه هيچ بشرى مانند آن مرجع نداشته باشند، چه در آنجا ثوابى مرحمت كند كه هيچ واصفى به كنه آن نتواند رسيد.

تتمه: بنابر احاديث وارده، مراد آيه شريفه رجعت آل محمد عليهم السّلام است.

على بن ابراهيم قمى (رحمه اللّه) از حضر سجاد عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: برمى‌گردد بسوى شما پيغمبر شما و امير المؤمنين و ائمه عليهم السّلام‌ «3».

و از حضرت باقر عليه السّلام: بدرستى كه ذكر شد نزد آن حضرت جابر، پس فرمود: خدا رحمت كند جابر را، هر آينه بتحقيق رسيد به مرتبه‌اى از علم كه مى‌دانست تأويل اين آيه را كه مراد رجعت است‌ «4».

بعد امر مى‌فرمايد كه: قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌: بگو اى پيغمبر پروردگار من داناتر است، آورده است هدايت را كه آن توحيد يا قرآن باشد يا به آنچه مستحق آنند در معاد از ثواب و نصرت و فتح، يا مراد از هدايت، نفس‌


«1» منهج الصادقين، ج 7، ص 134، و مجمع ج 4، ص 268.

«2» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 269.

«3» تفسير قمى، ج 2، ص 147. (چ نجف 1387 هجرى)

«4» تفسير على بن ابراهيم قمى، (چ نجف 1387 هجرى) ج 2، ص 147.

جلد 10 - صفحه 193

نفيس آن حضرت است. وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ‌: و دانا است به آن كسى كه او در گمراهى آشكار است و به آنچه مستحق است در معاد از عذاب و اذلال، مراد مشركان مكه مى‌باشند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ (83) مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (84) إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌ وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ (85) وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى‌ إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلاَّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ (86) وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى‌ رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (87)

وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (88)

ترجمه‌

اين سراى آخرت قرار ميدهيم آنرا از براى آنانكه نميخواهند برترى را در زمين و نه فسادى را و انجام نيك براى پرهيزكارانست‌

هر كه بجا آورد خوبى را پس براى او است بهتر از آن و هر كه بجا آورد بدى را پس پاداش داده نميشوند آنها كه بدى كردند مگر آنچه بودند ميكردند

همانا آنكه واجب ساخت بر تو قرآن را هر آينه بازگرداننده تو است بجاى بازگشت بگو پروردگار من بهتر ميداند آنرا كه آورد هدايت را و آنكه او است در گمراهى آشكار

و نبودى كه اميد داشته باشى كه داده شود بتو كتاب ولى بود رحمتى از پروردگارت پس مباش البته پشتيبان كافران‌

و نبايد بازدارند تو را از آيتهاى خدا پس از آنكه فرستاده شد بسوى تو و بخوان بسوى پروردگارت و مباش البته از شرك آورندگان‌

و مخوان با خداوند خداى ديگرى را نيست خدائى مگر او همه چيز فانى است مگر ذات او براى او است فرمان و بسوى او بازگرديده خواهيد شد.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر هلاك قارون براى سركشى و فتنه انگيزى كه از صفات مذمومه است اشاره بحسن افتادگى و خيرخواهى كه از صفات ممدوحه است فرموده به بيان لطيفى كه فوق آن متصوّر نيست باين تقريب كه آن بهشت عنبر سرشت و سراى آخرتيكه اوصاف آن كرارا ذكر شده قرار داده و ميدهيم آنرا مقرّ و جايگاه كسانيكه اراده و عزم بر تفوّق و برترى از خلق و فتنه و فساد


جلد 4 صفحه 211

در زمين را نداشته باشند چه رسد به آنكه مرتكب اين امور شوند و در بعضى از اخبار ائمه اطهار عزم بر تفوّق بر خلق به اراده بهتر بودن بند كفش خود از رفيقش تحديد شده و فرموده‌اند چنين كسى داخل در اين آيه است و آنان را كه اراده فساد ننمودند بكسانيكه بمورى آزار نرسانند تفسير فرموده‌اند و آنكه دنيا بمنزله مردار است و از آن بقدر ضرورت بايد استفاده نمود و عاقبت محموده براى كسانى است كه از خلاف رضاى خدا پرهيز نمايند و براى ترغيب و اقبال خلق بكار خوب و اعراض آنها از كار بد فرموده كسيكه بجا آورد كار خوبى را از قبيل احسان بخلق و عبادت و اطاعت خالق خدا پاداشى باو عطا ميفرمايد كه بهتر و برتر باشد از كار او از هر جهت بمراتبى كه در اواخر سوره انعام و سوره نمل بيان شد و كسيكه مرتكب شود عمل بدى را از اسائه بخلق و معصيت خالق خداوند آنشخص بد كار را بمانند عمل بد او كه مستحق است پاداش خواهد داد نه زيادتر از ميزان استحقاقش و بملاحظه تسجيل و تصريح ببدى حال بدكاران عدول از ضمير بظاهر و تكرار در نسبت سيّئه بآنها فرموده و كلمه مثل براى مبالغه در مماثلت حذف شده و اين تفاوت براى آنستكه عذاب زائد از حق ظلم است و منافات با عدل دارد و خداوند عادل است و احسان زائد از حق بمقتضاى فضل او است كه مؤيّد عدل است نه منافى آن و در نفحات نقل فرموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم از مكه هجرت فرمود و از ترس كفار در غار مخفى گرديد بعد از بيرون آمدن از بيراهه بسوى مدينه رهسپار شد و چون ايمن از شرّ كفار گرديد در جحفه كه ميان مكه و مدينه است نزول اجلال فرمود و راه مكه را ديد و مشتاق بوطن خود گرديد جبرئيل نازل شد و عرضه داشت مشتاق بمحل ولادت خود شدى فرمود بلى پس او آيه بعد را براى حضرت خواند و خدا فرمود اى محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم بگو بكفار كه سبب اين وعده لطف خدا بمن آنستكه پروردگار من بهتر مى‌شناسد آنرا كه دين حق را در ميان مردم آورده و آنرا كه دور از حق و منحرف از راه قرب بخدا است و در مجمع نقل نموده كه معاد مرد بلد او است چون او در بلاد گردش ميكند پس بر ميگردد بجاى خود و بنابراين آيه از اخبار غيبيّه قرآن كه شاهد صدق آن و آورنده آنست ميباشد و مفادش آنكه همانا آنخداونديكه بر تو تلاوت‌


جلد 4 صفحه 212

قرآن و دعوت بحق را واجب فرمود هر آينه تو را بوطن اصلى خود بر ميگرداند با فتح و فيروزى و نميگذارد از اين راه كدورتى در خاطرت باقى بماند و اين امر در خارج بوقوع پيوست ولى در بعضى اخبار از ائمه اطهار معاد در اين مقام برجعت آنحضرت و عترت طاهره تأويل شده و بعضى آنرا بمرگ و قيامت و بهشت تفسير نموده‌اند و معناى اول اظهر و اقوى است و معلوم است كه مراد از كسيكه آورنده هدايت است پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است و مراد از كسانيكه در گمراهى و ضلالتند اهل شرك و نفاقند و بعد از اين خداوند بيان بزرگترين الطاف خود را بآنحضرت فرموده باين تقريب كه تو اميد نداشتى قرآنيكه بهتر و برترين كتب سماوى است براى تو نازل شود و اين نبود مگر براى لطف مخصوصى كه پروردگارت بتو داشت و چنين كتابى بتو داد كه معجزه باقيه تو باشد پس هيچگاه با كفاريكه دشمن خدايند مدارا و همراهى مكن و مبادا باز دارند آنها تو را از تلاوت آيات خدا و ابلاغ احكام او بعد از نزول آن بتو بلطائف الحيل و مكر و مردم را دعوت نما بتوحيد پروردگارت و راه نجات و مباش از كسانيكه غير از داعى الهى چيزى مدخليت در غرض آنها دارد و مخوان با معبود بحق معبود ديگرى را چون جز ذات واجب الوجود كسى شايسته پرستش و ستايش و خواندن بخدائى نيست و تمام موجودات بالاخره نيست و نابود خواهند شد و جز ذات احديّت باقى و بر قرار نماند و همه در يكروز باو بازگشت خواهند نمود و در آنروز حكم فرمائى مخصوص باو خواهد بود و كسى را قدرت تخلف از فرمان او نيست و تحقيق در معناى رجوع و فناء موجودات و بقاء وجه اللّه كه اصل وجود است در ذيل آيه الّذين اذا اصابتهم مصيبة از سوره بقره گذشت و در اينمقام از ائمه اطهار وجه اللّه به پيغمبر و امام و عقل كامل كه جهات هدايت خلقند بحق و بدين خدا و پيروان آن تفسير شده است و در روايتى ضمير وجهه را بشى‌ء راجع فرموده‌اند و اين مؤيّد همان معناى محقّق است كه مراد از وجه جهت نورانيّت و اصل وجود و روح اشياء است كه از آن بوجود منبسط تعبير ميشود و خطابات الهيه در آيات اخيره اگر چه ظاهرا به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله است ولى در واقع بمردم است از قبيل در بتو ميگويم ديوار تو گوش كن و محتمل است مقصود قطع طمع اهل شرك از موافقت پيغمبر صلى اللّه عليه و اله با آنها باشد


جلد 4 صفحه 213

در هر حال معلوم است كه ساحت مقدس نبوى اجلّ از اين قبيل تكاليف است كه جدّا مكلف بآن شود و ثواب قرائت اين سوره مباركه در ذيل سوره شعراء گذشت و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 4 صفحه 214

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الَّذِي‌ فَرَض‌َ عَلَيك‌َ القُرآن‌َ لَرادُّك‌َ إِلي‌ مَعادٍ قُل‌ رَبِّي‌ أَعلَم‌ُ مَن‌ جاءَ بِالهُدي‌ وَ مَن‌ هُوَ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ (85)

محققا آنكه‌ واجب‌ فرمود ‌بر‌ تو قرآن‌ ‌را‌ ‌هر‌ آينه‌ برميگرداند و بازگشت‌ ميكند تو ‌را‌ بمركز و معاد ‌خود‌ بگو پروردگار ‌من‌ داناتر ‌است‌ ‌به‌ كساني‌ ‌که‌ آمده‌اند ‌با‌ هدايت‌ و كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ضلالت‌ آشكار هستند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌را‌ مفسرين‌ تفسيرات‌ مختلفه‌ كردند بعضي‌ گفتند معاد مكه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ هجرت‌ ‌در‌ يوم الفتح‌ برگردانيد ‌او‌ ‌را‌ بمكه‌ چون‌ صدق‌ بازگشت‌ نميكند مگر آنكه‌ ابتداء جايي‌ ‌باشد‌ و بيرون‌ رود و برگردد بعضي‌ گفتند روز قيامت‌ ‌است‌ ‌که‌ يوم المعادش‌ ميگويند ‌که‌ ارواح‌ ‌بر‌ ميگردند باجسام‌ بعضي‌ گفتند معاد جنت‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند وعده‌ فرموده‌ مؤمنين‌ ‌را‌ ‌به‌

جلد 14 - صفحه 285

دخول‌ جنت‌ بعضي‌ گفتند موت‌ ‌است‌ ‌که‌ روح‌ ‌پس‌ ‌از‌ تعلق‌ ببدن‌ بدن‌ ‌را‌ رها ميكند و ميرود ‌در‌ عالم‌ ارواح‌ ‌که‌ قبلا بوده‌ و لكن‌ اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌از‌ جابر و حضرت‌ باقر و حضرت‌ صادق‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ مراد دوره‌ رجعت‌ ‌است‌ ‌که‌ پيغمبر و امير المؤمنين‌ و ائمه‌ طاهرين‌

«و ‌من‌ محض‌ الايمان‌ محضا و ‌من‌ محض‌ الكفر محضا»

برميگردند ‌در‌ دنيا و ائمه‌ سلطنت‌ ميكنند تمام‌ صفحه‌ دنيا ‌را‌ و انتقام‌ ميكشند ‌از‌ دشمنان‌ و اخبار رجعت‌ ‌از‌ متواترات‌ ‌است‌ و ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌است‌ و آيات‌ قرآني‌ ‌هم‌ ‌بر‌ طبقش‌ دلالت‌ دارد مثل‌ هُوَ الَّذِي‌ أَرسَل‌َ رَسُولَه‌ُ بِالهُدي‌ وَ دِين‌ِ الحَق‌ِّ لِيُظهِرَه‌ُ عَلَي‌ الدِّين‌ِ كُلِّه‌ِ وَ لَو كَرِه‌َ المُشرِكُون‌َ (توبه‌ ‌آيه‌ 33) و مثل‌ وَعَدَ اللّه‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا مِنكُم‌ وَ عَمِلُوا الصّالِحات‌ِ لَيَستَخلِفَنَّهُم‌ فِي‌ الأَرض‌ِ كَمَا استَخلَف‌َ الَّذِين‌َ مِن‌ قَبلِهِم‌ وَ لَيُمَكِّنَن‌َّ لَهُم‌ دِينَهُم‌ُ الَّذِي‌ ارتَضي‌ لَهُم‌ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم‌ مِن‌ بَعدِ خَوفِهِم‌ أَمناً يَعبُدُونَنِي‌ لا يُشرِكُون‌َ بِي‌ شَيئاً (نور ‌آيه‌ 55) و ‌غير‌ اينها و ‌تا‌ كنون‌ دين‌ اسلام‌ ‌بر‌ همه‌ اديان‌ ظاهر نشده‌ و وعده‌ الهي‌ عملي‌ نشده‌ و تخلف‌ پذير ‌هم‌ نيست‌ و ‌اينکه‌ مختص‌ بدوره‌ رجعت‌ ‌است‌.

إِن‌َّ الَّذِي‌ فَرَض‌َ عَلَيك‌َ القُرآن‌َ بقرائت‌ و تبليغ‌ و عمل‌ بدستورات‌ ‌آن‌.

لَرادُّك‌َ إِلي‌ مَعادٍ برميگرداند تو ‌را‌ بدنيا ‌در‌ دوره‌ رجعت‌.

قُل‌ رَبِّي‌ أَعلَم‌ُ مَن‌ جاءَ بِالهُدي‌ كي‌ قابل‌ هدايت‌ ‌است‌ و هدايت‌ ميشود!

وَ مَن‌ هُوَ فِي‌ ضَلال‌ٍ مُبِين‌ٍ ‌در‌ ضلالت‌ ميافتد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 85)- شأن نزول: هنگامی که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به قصد هجرت از «مکّه» به سوی مدینه می‌آمد به سر زمین «جحفه» که رسید، به یاد موطنش «مکّه» افتاد، آثار این شوق که با تأثر و اندوه آمیخته بود در چهره مبارکش نمایان گشت.

در اینجا پیک وحی خدا جبرئیل نازل شد و پرسید آیا به راستی به شهر و زادگاهت اشتیاق داری؟

پیامبر فرمود: آری! جبرئیل عرض کرد: خداوند این پیام را برای تو فرستاده: «إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ) آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده است تو را به سر زمین اصلیت باز می‌گرداند.» و می‌دانیم این وعده بزرگ سر انجام تحقق یافت.

بنا بر این آیه فوق یکی از پیشگوئیهای اعجازآمیز قرآن است که چنین خبری را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده و بعد از مدت کوتاهی تحقق یافت.

تفسیر: وعده بازگشت به حرم امن خدا- در شأن نزول آمد که این آیه طبق مشهور در سر زمین «جحفه» در مسیر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوی مدینه نازل شد، او می‌خواهد به «یثرب» برود و آن را «مدینة الرسول» کند، اما با این حال عشق و دلبستگی او به مکه سخت او را آزار می‌دهد.

اینجاست که نور وحی به قلب پاکش می‌تابد و بشارت بازگشت به سر زمین مألوف را به او می‌دهد، و می‌گوید: «همان کسی که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز می‌گرداند» (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلی مَعادٍ).

غم مخور همان خدایی که موسی را در طفولیت به مادرش باز گرداند، همان خدایی که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش باز گردانید، همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز می‌گرداند، و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس بر می‌افروزد.

سپس می‌افزاید در برابر خیره سری مخالفان سر سخت «بگو: پروردگار من از همه بهتر می‌داند چه کسی هدایت را (از سوی او) آورده، و چه کسی در ضلال مبین است» (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدی وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).

راه هدایت روشن است و گمراهی آنها آشکار، آنها بیهوده خود را خسته

ج3، ص485

می‌کنند، خدا به خوبی می‌داند و دلهای حق طلب نیز از این واقعیت آگاه است.

نکات آیه

۱ - پیامبر(ص) پیش از هر کس، موظف به پیروى از قرآن و عمل کردن به دستورات آن بود. (إنّ الذى فرض علیک القرءان) «فَرْض» (مصدر «فَرَضَ») به معناى واجب کردن است. بنابراین «فرض علیک القرآن»; یعنى، «قرآن را بر تو واجب فرمود». واجب شدن قرآن بر پیامبر(ص) مى تواند به این معنا باشد که عمل کردن به دستورات آن نخست بر خود آن حضرت واجب مى باشد و سپس بر دیگران. هم چنین مى تواند به این معنا باشد که پیامبر(ص) وظیفه دارد قرآن را بر مردم تلاوت کند و پیام آن را به مردم ابلاغ نماید. برداشت فوق بر پایه احتمال اول است.

۲ - دفاع از حریم قرآن و پیروى از تعالیم آن، عامل هجرت پیامبر(ص) از مکه (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) این که خداوند پیش از وعده به بازگشت پیامبر(ص) به مکه، مسأله وجوب عمل به تعالیم قرآن را مطرح ساخته است; مى تواند به علّتِ هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه اشاره داشته باشد.

۳ - تلاوت آیات قرآن براى مردم و ابلاغ پیام آن به ایشان، وظیفه اى الهى برعهده پیامبر(ص) (إنّ الذى فرض علیک القرءان)

۴ - اقدام خداوند به دلدارى دادن به پیامبر(ص)، اعلام حمایت از وى و تضمین بازگشت مجدد آن حضرت به مکه (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) کلمه «معاد» اسم مکان و به معناى بازگشت گاه است و بر محل سکونت افراد (خانه، دِه و شهر) اطلاق مى شود; زیرا انسان هر کجا که برود سرانجام به آن محل بازمى گردد. در آیه مراد از «معاد» شهر پیامبر (مکه) است. درباره شأن نزول این آیه گفته اند: هنگامى که پیامبر(ص) به قصد هجرت از مکه خارج شد و به محلى به نام جحفه رسید دلش هواى مکه کرد و از این که زادگاه خود و پدرانش و حرم جدش حضرت ابراهیم(ع) را به ناچار ترک مى کند، سخت ناراحت شد. در این حال آیه بالا نازل گردید و خداوند او را دلدارى داد و حمایت قطعى خود را از آن حضرت اعلام کرد و وعده فرمود که او را بار دیگر به مکه باز خواهد گرداند.

۵ - نوید خداوند به پیامبر(ص) مبنى بر دگرگون ساختن وضع مکه و غلبه دادن توحید و ایمان بر شرک و کفر (به هنگام بازگرداندن مجدد وى به آن شهر) (لرادّک إلى معاد) «معاد» در آیه، نکره موصوفه است که صفت آن حذف شده و تقدیر آن چنین است: «لرادُّک إلى معاد غیر ما هو الآن; ترا به شهرى بازمى گرداند که وضع آن غیر از وضعى باشد که الآن دارد». بنابراین تعبیر یاد شده به بازگشت فاتحانه پیامبر(ص) به مکه و دگرگون شدن اوضاع آن شهر با ورود آن حضرت اشاره دارد.

۶ - پیامبر(ص) داراى جایگاهى بس رفیع و بلند در جهان آخرت (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) برخى از مفسران آیه بالا را ادامه آیات پیشین - که مربوط به جهان آخرت است - دانسته و «معاد» را به جایگاه پیامبر(ص) در آن جهان تفسیر کرده اند. بر این اساس نکره آمدن «معاد» حکایت از رفعت و بلندى عظیم آن جایگاه دارد.

۷ - جایگاه رفیع پیامبر(ص) در سراى آخرت، پاداش رسالت او از جانب خداوند (إنّ الذى فرض علیک القرءان لرادّک إلى معاد) برداشت یاد شده بدان احتمال است که مراد از «معاد» جایگاه اخروى پیامبر(ص) باشد. بنابراین مفاد آیه چنین مى شود: آن کسى که این بار سنگین رسالت را بر دوش تو نهاد، قطعاً پاداشى به تو در قبال آن خواهد داد که در وصف نگنجد.

۸ - رهنمود خدا به پیامبر(ص) در چگونگى پاسخ به کافران و مشرکان لجوج (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضلل مبین)

۹ - ارجاع دادن قضاوت و داورى به خداوند، آخرین راه پیامبر(ص) در محاجه کافران و مشرکان بهانه جو (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضلل مبین)

۱۰ - رسول خدا(ص)، پیام آور هدایت از جانب او (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى)

۱۱ - انسان، نیازمند به هدایت الهى است و در صورت بهره نجستن از آن گمراه مى شود. (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى و من هو فى ضلل مبین) برداشت یاد شده با توجه به این مطلب است که گمراهى بشر در برابر هدایت ارائه شده از سوى خداوند قرار گرفته است.

۱۲ - قرآن، کتاب هدایت براى مردمان (إنّ الذى فرض علیک القرءان ... قل ربّى أعلم من جاء بالهدى)

۱۳ - ربوبیت خدا بر مردمان، مقتضى بعثت پیامبران براى هدایت و راهنمایى آنان (قل ربّى أعلم من جاء بالهدى)

۱۴ - شرکورزى، گمراهى آشکار و بى نیاز به دلیل (و من هو فى ضلل مبین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که روى سخن در این بخش از آیات، با اهل شرک مى باشد.

۱۵ - شرک پیشگان، غرق در گمراهى اند. (و من هو فى ضلل) تعبیر «فى ضلال» با به کارگیرى «فى»، بیانگر مطلب یاد شده است.

روایات و احادیث

۱۶ - «عن علىّ رضى اللّه عنه عن النبى(ص) لرادّک إلى معاد قال: الجنّة;[۲] على(ع) از نبى اکرم(ص) روایت نموده که مقصود از «معاد» در آیه «لرادّک إلى معاد» بهشت است».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
  • انبیا: فلسفه بعثت انبیا ۱۳; منشأ بعثت انبیا ۱۳; هدایتگرى انبیا ۱۳
  • انسان: نیازهاى معنوى انسان ۱۱
  • بشارت: بشارت بازگشت محمد(ص) ۵; بشارت پیروزى موحدان ۵; بشارت شکست کافران ۵; بشارت شکست مشرکان ۵
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۳; احتجاج خدا ۹; بشارتهاى خدا ۵; تعالیم خدا ۸; حمایتهاى خدا ۴; قضاوت خدا ۹
  • شرک: گمراهى شرک ۱۴
  • قرآن: اهمیت پیروى از قرآن ۲; اهمیت دفاع از قرآن ۲; پیروى از قرآن ۱; تلاوت قرآن ۳; عمل به قرآن ۱; هدایتگرى قرآن ۱۲
  • کافران: احتجاج با کافران ۹; روش برخورد با کافران لجوج ۸
  • گمراهان :۱۵
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۱۱; گمراهى آشکار ۱۴
  • محمد(ص): بازگشت محمد(ص) به مکه ۴، ۵; بشارت به محمد(ص) ۵; پاداش رسالت محمد(ص) ۷; تبلیغ محمد(ص) ۳; تکلیف محمد(ص) ۱; حامى محمد(ص)۴; دلدارى به محمد(ص) ۴; رسالت محمد(ص) ۳; روش احتجاج محمد(ص)۹; فلسفه هجرت محمد(ص) ۲; محمد(ص) در بهشت ۱۶; معلم محمد(ص) ۸; مقامات اخروى محمد(ص) ۶، ۷; نقش محمد(ص) ۱۰; هدایتگرى محمد(ص) ۱۰
  • مدینه: هجرت به مدینه ۲
  • مشرکان: احتجاج با مشرکان ۹; روش برخورد با مشرکان لجوج ۸; گمراهى مشرکان ۱۵
  • نیازها: نیاز به هدایت ۱۱
  • هجرت: هجرت از مکه ۲

منابع

  1. تفاسیر کشف الاسرار و مجمع البیان.
  2. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۴۶.