المائدة ١٠٨
کپی متن آیه |
---|
ذٰلِکَ أَدْنَى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ يَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمَانٌ بَعْدَ أَيْمَانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ |
ترجمه
المائدة ١٠٧ | آیه ١٠٨ | المائدة ١٠٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَدْنی»: نزدیکتر است. «أَوْ»: یا.و ... «تُرَدَّ»: ارجاع شود. واگذار شود.
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۰۶ ، سوره مائده
- توضيح آيات شريفه راجع به گواه گرفتن هنگام وصيت و حكم شهود غير مسلمان بروصيت
- وجه صحيح در معناى جمله : ((من الذين استحق عليهم الاوليان )) در آيه شريفه
- مراد از ((لا علم لنا)) كه در جواب پيامبران (ع ) به خدا آمده است نفى مطلق علم نيست
- حقيقت علم و تمامى آن نزد خداوند است و بس !
- جواب پيامبران نوعى تواضع در برابر كبريائى خداوند است
- گفتارى در معناى شهادت
- اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام
- گفتارى پيرامون معناى عدالت
- اعتبار عدلت در شاهد، حكمى است فطرى وارتكازى همگان
- مفهوم عدلت در اصطلاح فقه و لسان ائمه اهل بيت (ع ) و فرق آن با عدلت به مفهوماخلاقى آن
- گفتارى پيرامون يمين (سوگند)
- اعتماد به سوگند مدعى ، به خدا، در شرع اسلام ، ناشى از اعتماد به ايمان افراد درمجتمع اسلامى است
- در جوامع مادى امروز، نه تنها سوگند بلكه هيچ قانون و ضابطه ديگرى كوچكتريناثرى ندارد
- با اعراض مردم از دين ، احكام دينى منفسخ نمى شوند
- پاسخ به اين توهم كه سوگند به غير اسم خدا و نيز خدا را به حق پيامبر (ص ) واوليايش قسم دادن شرك است
- (رواياتى در ذيل آيات مربوط به شهادت كافر و شاءننزول آنها)
- معناى اين روايت كه قران تماميش تقريب و باطنش تقريب است
- توضيح اين روايت كه مرا از ((لاعلم لنا)) اينست كه ما علمى به ماسواى تو نداريم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «108»
اين (روش به صواب) نزديكتر است براى اينكه شهادت را به نحو درست ادا كنند و يا بترسند كه بعد از سوگند خوردنشان سوگندهايى (به وارثان ميّت) برگردانده شود (وجاى سوگند آنان را بگيرد). و از خداوند پروا كنيد و (فرمانهاى او را) گوش كنيد و خداوند، گروه فاسق را هدايت نمىكند.
نکته ها
اين آيه، فلسفه سختگيرى و دقّت در امر شهادت و شاهد گرفتن كه در آيات قبل مطرح بود بيان مىكند و اينكه سوگند بعد از نماز در حضور مردم، سبب مىشود كه شهادتها واقعى باشد، چون اگر سوگند و شهادت آنان پذيرفته نشود، آبروى آنان در جامعه مىرود.
پیام ها
1- مراسم و تشريفاتى كه عامل حفظ و تثبيت حقّ مردم شود، ارزشمند است.
ذلِكَ أَدْنى أَنْ ...
2- يكى از عوامل بازدارندهى از گناه، نگرانى از رسوايى در جامعه است. «أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ»
3- چنان زندگى كنيم كه نااهلان عادلنما نتوانند با سوگند دروغ، زحمات ما را هدر دهند و بدانند كه اظهارات نادرستشان توسط گروه بهترى ردّ مىشود.
«أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ»
4- در امر وصيّت، سوگند و شهادت، تقوا داشته باشيم. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
5- شهادت ناحقّ، نشانهى فسق است. «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 391
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ (108)
ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها: اين حكم مذكور يا قسم دادن شاهد، اقرب است به اينكه بيايند شاهدان به شهادت بر طريق، يعنى بر مثل آنچه حكم به آن شهادت كردهاند بدون تحريف و خيانت در آن أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ: يا نزديكتر است به آنكه بترسند اينكه رد كرده شود قسم بر مدعيان بعد از قسم خوردن ايشان بر خيانت و كذب ايشان؛ و به جهت ظهور خيانت و سوگند دروغ رسوا شوند. و چون دانند بنابر حكم شرع، سوگند به مدّعى رد كرده شود در وقت ظهور امارت كذب آنها وقتى قسم خورد حكم بر خيانت و كذب و رد شهادت آنها شود، هر آينه بدين سبب سوگند راست نمايند وَ
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 198
اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا: و بترسيد از خداى تعالى در سوگندهاى دروغ و بشنويد امر الهى را به گوش اجابت وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ: و حق تعالى راه نمىنمايد فاسقان را كه خالفان و شاهدانند به كذب، يعنى اگر متقى نشويد و به سمع قبول فرمايش حق نشنويد از قوم فاسقان خواهيد بود، و خداى تعالى راه نمىنمايد فاسقان را به حجت، و توفيق نمىدهد آنها را به جهت فرط انكار، يا راه نمىنمايد آنها را به طريق جنّت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ (108)
ترجمه
اين نزديكتر است بآنكه ادا نمايند شهادت را بر وجهش يا بترسند كه ردّ كرده شود سوگندهائى بعد از سوگندهاشان و بترسيد از خدا و بشنويد و خدا هدايت نمىكند گروه متمردان را.
تفسير
با مراجعه بآنچه در ذيل دو آيه قبل ذكر شد مفاد اين آيه آنستكه اين
جلد 2 صفحه 285
قسم ياد نمودن دو شاهد در مقابل ادعاء ورثه و قسم ياد نمودن دو نفر از آنها در مقابل ادعاء انتقال ظرف و قلاده از مورّث آنها بآندو شاهد نزديكتر است بآنكه آندو شاهد اداء شهادت خودشان را بر طبق واقع نمايند يا بترسند از آنكه اگر دروغ بگويند و خيانت كنند و ورثه مطلع شوند قسم ياد نمايند در مقابل ادعاء آندو و مدعى به را بگيرند و آندو رسوا و محروم شوند خلاصه آنكه دو چيز موجب ميشود كه آندو شاهد راست بگويند يكى آنكه آندو شاهد بدانند كه اگر دروغ بگويند و ورثه در باره آنها بد گمان شوند حق دارند آندو را قسم دهند ديگر آنكه آندو بدانند كه اگر دروغ آنها واضح شود و بخواهند بعنوان ديگرى ادعاء نمايند ورثه حق دارند منكر شوند و قسم ياد نمايند و آندو را مفتضح و محروم از مال نمايند و بنابر اين جاى اشكال نيست كه شاهد را نبايد قسم داد زيرا هيچ يك از دو قسم براى اداء شهادت نيست بلكه قسم اول در مقابل ادعاء ورثه است مال زائدى را كه آندو منكر بودند و قسم دوم در مقابل ادعاء آندو است انتقال مال را از مورّث آنها بخودشان و در واقع يك شهادت است و دو ادعاء و دو انكار و دو قسم از دو منكر است در مقابل دو ادّعا و شهادت بر وصيت است كه بدون قسم مسموع است و اينكه اطلاق شهادت بر قسم شده است براى آنستكه هر قسمى متضمّن معنى شهادت است چنانچه در باب لعان اطلاق فرموده است و اينكه ايمان بصيغه جمع و مضاف بضمير جماعت شده است براى آنستكه حكم كلى است و اختصاص بخصوص مورد ندارد و اينكه تعبير بردّ شده است بملاحظه آنستكه ورثه در ادعاء اولى مدعى بودند اگر چه در ادعاء دوم منكر شدهاند پس مثل آنستكه قسم از منكر در ادعاء اول كه آندو نفر ذمى بودند بآنها رد شده باشد و بنابر اين آيات با موازين قضائيه سازش دارد و اشكالى وارد نيست و در كافى چند روايت از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه وقتى مرد در زمين غربت باشد كه مسلمانى يافت نشود نافذ است شهادت غير مسلمان بر وصيت و بايد از خدا ترسيد و احكام او را بسمع قبول اجابت نمود و دانست كه خداوند كسانيرا كه از احكامش تمرّد نمايند براه بهشت هدايت نمينمايد و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ذلِكَ أَدني أَن يَأتُوا بِالشَّهادَةِ عَلي وَجهِها أَو يَخافُوا أَن تُرَدَّ أَيمانٌ بَعدَ أَيمانِهِم وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اسمَعُوا وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقِينَ (108)
اينکه قسم نزديكتر است بر اينكه شهادت بر وجه خودش واقع شود يا مورد خوف باشد اينكه رد شود قسم باولياء ميت بعد از قسم آن دو نفر وصي و از خداوند بپرهيزيد و بر خلاف واقع شهادت ندهيد و دستورات او را بشنويد و خداوند هدايت نميفرمايد طائفه فاسقين را.
ذلِكَ أَدني چه بسا بعضي حاضر هستند بشهادت دروغ اما اگر بنا بر قسم شد جرئت نميكنند بر خلاف واقع قسم ياد كنند أَن يَأتُوا بِالشَّهادَةِ عَلي وَجهِها مطابق با واقع اتيان بشهادت كنند أَو يَخافُوا زيرا خوف قسم دروغ بيش از خوف شهادت دروغ است أَن تُرَدَّ أَيمانٌ يعني باولياء ميت که قسم ياد كنند که دو شاهد اولي بر خلاف واقع شهادت دادند بَعدَ أَيمانِهِم بعد از آنكه دو شاهد اولي قسم ياد كردند که شهادت ما مطابق حق و واقع بوده.
وَ اتَّقُوا اللّهَ که شهادت دروغ و يمين غموس دو معصيت بسيار بزرگ است هم جنبه حق اللّه دارد هم جنبه حق النّاس وَ اسمَعُوا يعني اطاعت كنيد فرمايشات الهي را و گوش شنوا داشته باشيد وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الفاسِقِينَ شهادت دروغ و قسم دروغ فسق ميآورد و از راه هدايت منحرف ميشود.
493
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- قوانین و شرایط شهادت بر وصیت (عادل بودن شاهدان، ضمیمه قسم در موارد شک و ...) بهترین قوانین و شرایط براى تحقق شهادتها به درستى و راستى (ذلک ادنى ان یأتوا بالشهدة على وجهها)
۲- توجه به احکام و قوانین شهادت بر وصیت (نقض شهادتهاى دروغین و بازگشت حق سوگند به دیگران)، مایه هراس از اداى شهادت دروغ و زمینه ساز اداى شهادت به راستى و درستى (او یخافون ان ترد أیمن بعد أیمنهم) ضمیر در «یخافوا» و «ایمنهم» به شاهدان نخست بر مى گردد و مراد از رد یمین «ترد أیمن) بازگشت حق سوگند به دیگران است. بنابراین «او یخافوا ان ترد...» یعنى تا شاهدان نخست بترسند که سوگند آنان نادیده انگاشته شده و حق سوگند به دیگران بازگردانده شود.
۳- پرهیز شاهدان وصیت از خیانت در شهادت و تجاوز به حقوق دیگران، تکلیفى الهى بر عهده ایشان و نشان تقواپیشگى آنان است. (ذلک ادنى ان یأتوا بالشهدة على وجهها ... و اتقوا اللّه و اسمعوا)
۴- رعایت تقوا و ترس از خدا، ضامن اداى شهادت به درستى و راستى است. (ان یأتوا بالشهدة على وجهها ... و اتقوا اللّه)
۵- گوش سپارى به فرمانهاى خداوند و تسلیم در برابر آنها، تکلیفى الهى بر عهده اهل ایمان (و اسمعوا)
۶- تسلیم بودن در برابر فرمانهاى الهى، نمودى از تقواپیشگى و نشان ترس از خداست. (و اتقوا اللّه و اسمعوا)
۷- تقواپیشگى اجرا کنندگان احکام شهادات و تسلیم بودن آنان در برابر احکام الهى ایشان را به اثبات و ایفاى حقوق مردم به طور صحیح مى رساند. (و اتقوا اللّه و اسمعوا) در برداشتهاى گذشته مخاطبان «اتقوا و اسمعوا» شاهدان گرفته شده بود ولى احتمال دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه مخاطبان در این دو فراز حاکمان و قاضیان که متصدیان اجراى احکام هستند، باشند.
۸- تعهد در برابر احکام الهى، هموار سازنده جریان صحیح اثبات و ایفاى حقوق اجتماعى (و اتقوا اللّه و اسمعوا)
۹- فاسقان، محروم از هدایت خاص الهى (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۰- خیانت در شهادت و سوگند دروغ، فسق و مایه محرومیت از هدایت خاص الهى است. (فان عثر على انهما استحقا ... و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۱- رعایت نکردن تقوا و بى اعتنایى به دستورات خداوند، فسق و مایه محرومیت از هدایت خاص الهى است. (و اسمعوا و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۲- هدایت یافتن انسانها به اراده خدا و در اختیار اوست. (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۳- تقواپیشگى و تسلیم فرمانهاى الهى بودن، موجب بهره مندى از هدایت الهى (و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۴- انسانهاى گمراه و محروم از هدایتهاى ویژه الهى، خود موجب از میان بردن شایستگى خویش براى دستیابى به هدایت الهى. (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
موضوعات مرتبط
- انگیزش: عوامل انگیزش ۲
- بیتقوایى: آثار بیتقوایى ۱۱
- ترس: آثار ترس از خدا ۴ ; ترس از خدا ۶
- تسلیم: آثار تسلیم ۱۳ ; تسلیم به اوامر خدا ۵، ۶، ۷، ۱۳
- تقوا: آثار تقوا ۴، ۷، ۱۳ ; نشانه هاى تقوا ۳، ۶
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۲، ۴
- خدا: اراده خدا ۱۲ ; اطاعت از اوامر خدا ۵ ; اعراض از اوامر خدا ۱۱ ; عمل به اوامر خدا ۸ ; هدایت خاص خدا ۱۰، ۱۱، ۱۴ ; هدایت خدا ۱۳
- خیانت: اجتناب از خیانت ۳
- سوگند: دروغ ۱۰
- علم: آثار علم ۲
- فاسقان: محرومیت فاسقان ۹
- فسق: موارد فسق ۱۰، ۱۱
- گمراهان: محرومیت گمراهان ۱۴
- گواهان: مسؤولیت گواهان وصیت ۳
- گواهى: احکام گواهى ۷ ; خیانت در گواهى ۳، ۱۰ ; زمینه گواهى به حق ۱، ۲، ۴ ; شرایط گواهى بر وصیت ۱ ; عدالت در گواهى ۱ ; موانع گواهى دروغ ۲
- مجریان گواهى:۷
- محرومان: از هدایت خدا ۹، ۱۴
- مردم: اداى حقوق مردم ۷، ۸ ; تجاوز به حقوق مردم ۳
- مؤمنان: تکالیف مؤمنان ۵ ; مسؤولیت مؤمنان ۵
- وصیت: احکام وصیت ۱، ۲ ; سوگند در وصیت ۱، ۲ ; گواهى بر وصیت ۲
- هدایت: زمینه هدایت ۱۳ ; زوال استعداد هدایت ۱۴ ; عوامل هدایت ۱۲ ; موانع هدایت ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴
منابع