الأعراف ٣٣
ترجمه
الأعراف ٣٢ | آیه ٣٣ | الأعراف ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَطَنَ»: پنهان ماند. مخفی گردید. «الإِثْمَ»: گناه. بزهکاری. عطف عام بر خاصّ است. «الْبَغْیَ»: ظلم و ستم. تعدّی. عطف خاصّ بر عام است. «بِغَیْرِ الْحَقِّ»: باطل. نادرست. ذکر این قید برای توضیح و تأکید است؛ چرا که هر نوع ظلم و ستمی باطل و نادرست است. یا این که معنی آن چنین است: به ناحق. یعنی تعدّی و تجاوزی که حق است و از روی مُشاکله تعدّی و تجاوز نامیده میشود، بلامانع است (نگا: بقره / . «سُلْطَاناً»: دلیل و برهان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۳۶، سوره اعراف
- جميع موجودات و آثار و اعمال طبيعى و اختيارى آنها منتهى به ذات پروردگارند.
- مراد از (( لباس تقوى (( و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر.
- بيان ولايت شيطان بر غيرمؤ من و اشاره به اينكه بيرون آوردن لباس آدم و حوا در بهشتتمثيلى است از درآوردن لباس تقوى از اندام همه آدميان توسط شيطان .
- آنچه در مورد مراد از (( فاحشه (( در: (( اذا فعلوا فاحشة قالوا...(( گفته شده است .
- معناى (( قسط((
- وجوهى كه در معناى جمله : (( اقيموا وجوهكم عندكل مسجد(( گفته شده است .
- معناى جمله : (( كما بداكم تعودون ((
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله فوق محتمل است .
- اگر انسان به جايى برسد كه باطل را حق بپندارد، اميدى به رستگارى و هدايت يافتن اونيست .
- اختلاف مفسرين در بيان ارتباط جمله : (( كما بداءكم تعودون ...(( با آياتقبل از آن
- معناى اخراج زينت در طيبات رزق (در ذيل آيه :قل من حرم زينة الله ...)
- چرا خداوند به ضروريات زندگى از قبيل لباس پوشيدن و خود را آراستن امر نموده است؟
- معناى عبارت : (( خالصة يوم القيمة (( در آيه شريفه و اشكالى كه بر بيان صاحبالمنار در اين مورد وارد است .
- معناى (( فواحش ))، (( اثم (( و (( بغى (( و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانندافراد عمر و اجل معينى دارند.
- بحث روايتى رواياتى در مورد شاءن نزول آيه : (( قد انزلنا عليكم لباسا...(( و((خذوا زينتكم عند كل مسجد((
- چند روايت درباره : (( لباس التّقوى (( در آيه شريفه
- روايتى كه مى گويد فاحشه اى كه مى گفتند خدا به آن امر كرده است ، ادعاى لزوم اطاعتاز زمامداران جائر است .
- چند روايت در مورد دروغ بستن به خدا تعالى
- رواياتى در ذيل جمله : (( و اقيموا وجوهكم عندكل مسجد((
- رواياتى در ذيل جمله : (( خذوا زينتكم ...(( و(( قل من حرم زينة الله ...(( پيرامون استفاده از نعمتهاى الهى
- روايتى در معناى : (( اسراف (( و (( اقتار(( چند روايت در بيان مراد از فواحش ظاهر وباطن .
- بحث و بررسى پيرامون چند روايت بررسى آيات و رواياتى كه ذاتى بودن سعادت وشقاوت را مى رسانند.
- آنچه از قرآن درباره ماهيت انسان و سعادت و شقاوت او استفاده مى شود.
- بررسى رواياتى كه به خلقت انسانها از طبيعتهاى مختلف دلالت دارند و بيان مراد آنروايات .
- سعادت و شقاوت آدمى ، به نحو اقتضا نه عليت ، ارتباط مستقيمى با آب وگل (مواد اصلى ) او دارد.
- وجه دقيق ترى در بيان روايات گذشته
- بررسى رواياتى كه مى گويند خلقت انسان منتهى به آب گوارا و آب تلخ و شور است.
- بررسى رواياتى كه برگشت اختلاف در خلقت را به نور و ظلمت مى داند
- بررسى روايات كه به انتقال حسنات اشقياء به نامهاعمال سعداء و انتقال سيئات سعداء به نامه عمل اشقياء دلالت دارند.
- توضيح بخش ديگرى از كلام امام (ع )
- وجه استشهاد در روايت به آيه : (( لائسئل عمّايفعل و هم يسئلون (( براى اينكه نقل حسنات سعداء به اشقياء و به عكس ، ظلم و خلافعدل نيست .
- وجه اختصاص حسنات به ذوات طيبه و اختصاص سيئات به ذوات خبثيه
نکات آیه
۱- خداوند کردارهاى زشت و شنیع و رفتارهاى نکوهیده و ستمگرى را تحریم کرده است. (قل إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغى بغیر الحق) «فواحش» جمع فاحشة و به معناى کارهاى شنیع (همانند زنا، لواط و ... ) است و «إثم» به کردارهاى نکوهیده (همانند میگسارى و ... ) گفته مى شود. (برگرفته از مجمع البیان).
۲- هر کردار زشت، چه مخفیانه انجام گیرد و چه آشکارا و علنى، حرام است. (إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن) تقسیم کارهاى شنیع به دو قسم آشکار و غیر آشکار مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن آن باشد. یعنى عملى زشت همانند زنا، چه مخفى انجام گیرد و چه آشکارا، حرام است. و نیز مى تواند این تقسیم ناظر به مجموعه کردارهاى شنیع باشد ; یعنى کردارهاى زشت دو صنف است: صنفى که معمولاً مخفى انجام مى گیرد، همانند دزدى و زنا، و صنفى که بناى مردمان بر مخفى کردن آن نیست، همانند برخى از ظلمها.
۳- هر دو صنف از کردارهاى زشت (صنفى که معمولاً مخفیانه انجام مى گیرد و صنفى که بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نیست) حرام است. (إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن)
۴- رفتار و کردار بازدارنده از خیر و ثواب، از محرمات الهى است. (إنما حرم ربى ... الإثم) کلمه «الإثم» به معناى افعالى است که مایه تأخیر در رسیدن به ثواب مى شود. (مفردات راغب).
۵- تلاش براى تسلط ناروا بر مردم، از محرمات الهى است. (إنما حرم ربى ... و البغى بغیر الحق) از معانى «بغى» سلطه جویى است ; در این صورت «بغیر الحق» احترازى خواهد بود.
۶- پندار وجود شریک براى خداوند و افتراى بر او از محرمات الهى است. (أن تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطنا و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)
۷- انجام اعمال زشت، رفتارهاى نکوهیده، ستمگرى و افترا بر خداوند، از محرمات الهى در تمامى ادیان گذشته است. (قل إنما حرم) فعل ماضى «حرم» مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.
۸- شیوع کردار زشت، رفتار نکوهیده، ستمگرى، شرک و افترا بر خدا در میان مردم جاهلى (قل من حرم زینة الله ... إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون) مراد از حصر در جمله «انما حرم ... » مى تواند حصر حقیقى باشد. یعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذکر شده است و دیگر محرمات به این امور بازمى گردند. و نیز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، که از اقسام حصر اضافى است،باشد. این گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عکس آن ایراد مى شود. یعنى زینتها و روزیهایى که شما تحریم کرده اید و از آن پرهیز دارید، حلال است و فواحش و ... حرام است.
۹- تحریم کردارهاى زشت و دیگر محرمات، ناشى از ربوبیت خداوند است. (إنما حرم ربى الفوحش ... ما لا تعلمون)
۱۰- تعداد حرامهاى الهى محدود و اثبات هر یک محتاج دلیل و برهان است. (إنما حرم ربى ... أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)
۱۱- زینتها و روزیهاى پاکیزه بیرون از دایره محرومات الهى (کردار زشت و ... ) (قل من حرم زینة الله ... قل إنما حرم ربى الفوحش)
۱۲- شرک، فاقد هر گونه برهان و دلیل (و أن تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطنا)
۱۳- استدلالها و براهین، افاضاتى است از ناحیه خداوند بر قلب و اندیشه انسانها (ما لم ینزل به سلطنا) مراد از تنزیل مى تواند ایجاد کردن باشد. یعنى خداوند هیچ دلیل و برهانى براى شرک نیافریده است. در این صورت مقصود از «سلطانا» اعم از براهین عقلى و نقلى خواهد بود. و نیز مى تواند مراد از تنزیل، نازل کردن معارف و احکام الهى باشد. در این صورت مقصود از «سلطانا» برهان نقلى خواهد بود. برداشت فوق مبتنى بر معناى اول است.
۱۴- خداوند در هیچ آیینى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است. (و أن تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطنا)
۱۵- فتوا و نسبت دادن حکمى به خداوند بدون علم به صدورش از ناحیه او، حرام است. (إنما حرم ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)
۱۶- اسناد هر چیز به خدا باید متکى به علم باشد. (و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)
۱۷- حرام شمردن زینتها و روزیهاى حلال و پاکیزه، افترا بر خداوند است. (قل من حرم زینة الله ... أن تقولوا على الله ما لا تعلمون) از مصادیق مورد نظر براى افترا، به قرینه آیه قبل، تحریم زینتها و روزیهاى پاکیزه است.
روایات و احادیث
۱۸- عن أبى الحسن (ع): ... قول الله تبارک و تعالى: «قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الأثم و البغى بغیر الحق ... » اما قوله: «و ما بطن» یعنى ما نکح من الآباء فإن الناس کانوا قبل أن یبعث النبى (ص) إذا کان للرجل زوجة و مات عنها تزوجها إبنه من بعده إذا لم تکن أمه فحرم الله ذلک و اما «الإثم» فإنها الخمرة بعینها ... و اما قوله: «البغى» فهو الزنا سرّا ... .[۱] از امام کاظم (ع) درباره «ما بطن» در آیه «قل إنما حرم ربى الفواحش ... » روایت شده است: یعنى ازدواج با همسر پدر ; زیرا قبل از بعثت رسول خدا (ص) شخصى که از دنیا مى رفت اگر همسرى از او باقى مى ماند، پسر متوفى او را اگر مادرش نبود به همسرى برمى گزید خداوند، این ازدواج را تحریم فرمود. اما «اث-م» ه--مان شراب است ... و اما «بغى» همان زناى پنهانى است ... .
۱۹- سئل على بن الحسین (ع) عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نکاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.[۲] از امام سجاد (ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.
۲۰- عن محمّد بن منصور قال: سألت عبدا صالحا عن قول الله عز و جل: «قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن» قال: ان القرآن له ظهر و بطن فجمیع ما حرم الله فى القرآن هو الظاهر و الباطن من ذلک ائمة الجور ... .[۳] محمّد بن منصور گوید: از امام کاظم (ع) درباره آیه «قل انما حرم ... » سؤال کردم فرمود: قرآن، داراى ظاهر و باطن است ; آنچه را خداوند در قرآن تحریم کرده فاحشه آشکار و باطن آن، اطاعت از پیشوایان ستمگر است ... .
موضوعات مرتبط
- احکام:۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۵ توقیفیت احکام ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۵ ۱۵ ; علم در تشریع احکام ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۵ ۱۶
- ازدواج: با زن بابا ۱۸، ۱۹ ; ازدواج حرام ۱۸
- افترا: به خدا ۱۵، ۱۷ ; افترا به خدا در جاهلیت ۸ ; حرمت افترا به خدا ۶، ۷
- بدعت: حرمت بدعت ۱۵ ; موارد بدعت ۱۷
- برهان: اهمیت برهان ۱۳
- پاداش: موانع پاداش ۴
- توحید: اهمیت توحید عبادى ۱۴ ; توحید عبادى در ادیان ۱۴
- جاهلیت: ظلم در جاهلیت ۸ ; عمل ناپسند در جاهلیت ۸ ; فرهنگ جاهلیت ۸
- حاکمیت: حرام ۵
- حلال: تحریم حلال ۱۷
- خدا: اسناد حکم به خدا ۱۵، ۱۶ ; ربوبیت خدا ۹ ; عطایاى خدا ۱۳
- خمر: حرمت خمر ۱۸
- خیر: موانع خیر ۴
- روزى: تحریم روزى پاکیزه ۱۷ ; روزى پاکیزه ۱۱
- رهبران: اطاعت از رهبران ظالم ۲۰
- زنا: زشتى زنا ۱۹ ; زنا پنهانى ۱۸
- زینت: تحریم زینت دنیوى ۱۷ ; حلیت زینت ۱۱
- شرک: بیخمنطقى شرک ۱۲ ; حرمت شرک ۶
- ظلم: تحریم ظلم ۱ ; حرمت ظلم ۷
- عبادت: در ادیان ۱۴
- عمل: تحریم عمل ناپسند ۱، ۹ ; حرمت عمل ناپسند ۲، ۳، ۷ ; عمل حرام ۴، ۵ ; عمل ناپسند پنهانى ۲، ۳
- فحشا: تحریم فحشا ۱ ; حرمت فحشا ۲، ۳ ; فحشا ى آشکار ۱۹، ۲۰ ; فحشاى پنهانى ۱۹، ۲۰
- قرآن: باطن قرآن ۲۰ ; ظاهر قرآن ۲۰
- محرمات:۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ تشریع محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۹ ; توقیفیت محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۱۰ ; محدوده محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۱۱ ; محدودیت محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۱۰ ; محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ در ادیان ۷