الكهف ٤٨
ترجمه
الكهف ٤٧ | آیه ٤٨ | الكهف ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عُرِضُوا»: عرضه گردیدند. سان دیده شدند. «صَفّاً»: ردیف. صفها. صف کشیده. این واژه مصدر است و به معنی (صُفُوفاً) یا (مَصْفُوفِینَ) و حال است. «مَوْعِداً»: مکان وعده. زمان وعده.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا... (۶) يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ... (۱) وَ جَاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفّاً... (۳) بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِي... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۷ - ۵۹ سوره كهف
- جابجائى كوهها در قيامت كه به تعبيرهاى مختلفى در قرآن آمده است
- يادآورى قيام وعرضه گشتن مشركين وهمه مردم بر پروردگار، همراه با اعمالشان وديگرهيچ
- اشاره به چند نكته وخصوصيت درباره قيامت
- از ياد بردن قيامت سبب اصلى اعراض از هدايت وفساداعمال است
- ((وضع كتاب (( در قيامت ، كتابى كه هيچ صغيره وكبيره اى را فروگذار نكرده ومجرمان(چه مشرك وچه غير مشرك ) از آن بيمناكند
- تجسم گناهان كوچك وبزرگ ووحشت گنهكاران در قيامت
- مراد از ولايت شيطان در جمله : ((افتخذونه وذريته اولياء من دونى وهم لكم عدو((
- دوبرهان كه در آيه ((ما اشهد تهم خلق السموات والارض ...(( براى نفى ولايت ابليس وذرية اش اقامه شده است
- وجوه مختلف ديگرى كه مفسرين درباره معنى ومفاد آيه فوق گفته اند
- معناى اينكه فرمود: ((در قيامت ما بين مشركين وشركاءمحل هلاكت قرار داده ايم ((
- معناى جمله : ((وربك الغفور ذوالرحمة (( ومعنايى كه در سياق آيات تهديد افاده مى كند
- بحث روايتى
- (چند روايت در ذيل آيات گذشته )
نکات آیه
۱- روز قیامت، تمامى انسان ها - گرچه خود نخواهند - به پیشگاه پروردگار عرضه خواهند شد. ( و عرضوا على ربّک صفًّا) مجهول بودن «عُرِضوا» نشانگر آن است که انسان ها ناگریز از حاضر شدن نزد خداوند هستند و از خود اختیار ندارد.
۲- حضور انسان ها در قیامت، با صفوفى منظم و سازماندهى شده خواهد بود. ( و عرضوا على ربّک صفًّا) «صفّاً» حال براى نایب فاعل «عرضوا» است (مصفوفین) یعنى، عرضه انسان ها، به صورت صف است که حکایت از نظم و طبقه بندى آدمیان دارد. البته به قرینه آیات دیگر، این صف بندى به شکل مجموعه اى مختلط نیست، بلکه هر گروه و پیروان هر طریقه، در گروهى مجزاى از دیگرى، در صحنه قیامت حضور مى یابند.
۳- قیامت، روز الغاى اعتبارات و امتیازات دنیوى انسان ها است.* ( و عرضوا على ربّک صفًّا) چنان چه مراد از «صفّاً» این باشد که همگان در یک صف محشور خواهند شد جملهء «و عرضوا...» اشعار به این مطلب خواهد داشت که با وجود آن که اهل دنیا، امتیازات را به مال و منال و دیگر اعتبارات مادّى دنیا مى دانستند، ولى در صفى واحد محشور خواهند شد. این نکته، با توجه به آیات مربوط به داستان مرد ثروت مند و هم صحبت او، بیشتر واضح مى گردد.
۴- ربوبیّت الهى، مقتضى حشر آدمیان و عرضه شدن آنان در پیش گاه پروردگار است. ( و حشرنهم ... و عرضوا على ربّک صفًّا)
۵- مشرکان و دنیاگرایان، از منظر لطف و رحمت الهى، در قیامت، ساقط اند. ( و عرضوا على ربّک صفًّا) در صورتى که نایب فاعل «عرضوا» مشرکان و دنیاگرایان باشند - که در آیات قبل، یاد آنان به میان آمد - مجهول آمدن فعل و نیز به کار رفتن «ربّک» - که خطاب پیامبر(ص) است - به جاى «ربّهم» دال بر تحقیر ایشان است.
۶- گزارش خداوند از صحنه قیامت و حشر مشرکان، تسلیت و دل جویى از پیامبر(ص) در برابر انکارها و دنیاپرستى آنان است. ( و البقیت الصلحت خیر عند ربّک ... و ترى الأرض ... على ربّک) خطاب در «ربّک» و «ترى» به پیامبر(ص) است این گونه خطاب در دل آیاتِ مربوط به قیامت مشرکان، نوعى تسلى دادن به پیامبر(ص) در برابر انکار آنان است.
۷- انسان ها، مانند زمان تولد، فاقد هرگونه مال و فرزند و عنوان و اعتبار، در صحنه قیامت حضور خواهند یافت. ( لقد جئتمونا کما خلقنکم أوّل مرّة) تشبیه حضور انسان ها در قیامت به زمان تولد آنان، ممکن است از جهت همراه نداشتن امکانات مادّى و خالى بودن از هرگونه عنوان و اعتبار باشد.
۸- آفرینش نخستین انسان ها به دست خداوند، دلیل قدرت الهى بر آفرینش دوباره آنان پس از مرگ است. ( لقد جئتمونا کما خلقنکم أوّل مرّة) تشبیه حضور آدمیان در قیامت به تولدشان در دنیا، ممکن است در جهت رفع استبعاد معاد و نیز توبیخ مشرکان به جهت انکار معاد باشد; یعنى، آن خلقت نخست، آیا دلیل وافى و کافى براى پذیرش معاد و قدرت خداوند بر محقّق ساختن آن نبود؟
۹- معادِ انسان، معاد جسمانى و داراى خصوصیات بدن دنیوى وى است. * ( لقد جئتمونا کما خلقنکم أوّل مرّة) تشبیه حضور انسان ها در قیامت به خلقت آغازین آن ها در دنیا، این اقتضا را دارد که در خصوصیّات عمده، با مانند جسمانى بودن، با هم مشابهت داشته باشند.
۱۰- غفلت از رستاخیز و تصوّر عدم برپایى قیامت، آفت فراگیر مشرکان است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۱- نفى معاد، مبتنى بر پندار و فاقد اساسى علمى و یقینى است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا) «زعم» عقیده و گفتارى است که مبتنى بر گمان باشد. «موعد» اسم زمان به معناى زمان وعده است. در این آیه، منظور از موعد، قیامت است.
۱۲- منکران معاد، با مشاهده حضور خود در صحنه قیامت، به عمق نادرستى پندار خویش پى مى برند. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا) تعبیر «بل زعمتم...» در حقیقت، بازگو کننده حال کسى است که على رغم باور خویش، خود را در صحنه قیامت مى بیند و از این جهت شرمسار است.
۱۳- زندگى دنیا، داراى فرجام و هدفى است که در آخرت، تحقّق مى پذیرد. است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۴- قیامت، زمان به وقوع پیوستن وعده هاى الهى است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۵- برپایى قیامت به دست خداوند و اراده او است. ( بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا)
۱۶- انکار معاد، نکوهیده تر از دل بستگى به زندگانى دنیا و داراى نقشى مؤثرتر در آن در پیدایش شرک ( لقد جئتمونا کما خلقناکم أوّل مرّة بل زعمتم ألّن نجعل لکم موعدًا) حرف «بل» براى اضراب و نشان نابرابر بودن مابعد و ماقبل آن است. در این برداشت، تشبیه در «کما خلقناکم»، ناظر به مال و فرزند نداشتن انسان در آغاز خلقت و هنگام اعاده آن، دانسته شده است.
موضوعات مرتبط
- انسان: آثار خلقت انسان ۸; انسان ها در بدو خلقت ۷; انسان ها در قیامت ۱، ۲; حشر انسان ها ۱، ۲، ۴
- تشبیهات قرآن: تشبیه به خلقت ابتدایى ۷; تشبیه به ولادت ۷; تشبیه معاد ۷
- حشر: حتمیت حشر ۱; زمینه حشر ۴; عمومیت حشر ۱; ویژگیهاى حشر ۲
- خدا: آثار اراده خدا ۱۵; آثار ربوبیت خدا ۴; دلایل قدرت خدا ۸; زمان تحقق وعده هاى خدا ۱۴; محرومان از رحمت اخروى خدا ۵; محرومان از لطف اخروى خدا ۵
- دنیاطلبان: دنیاطلبان در قیامت ۵
- دنیاطلبى: سرزنش دنیاطلبى ۱۶
- دین: آسیب شناسى دینى ۱۶
- زندگى: فرجام زندگى دنیوى ۱۳
- شرک: عوامل شرک ۱۶
- قرآن: تشبیهات قرآن ۷
- قیامت: امتیازات دنیوى در قیامت ۳; ظهور حقایق در قیامت ۱۲; غافلان از قیامت ۱۰; منشأ برپایى قیامت ۱۵; ویژگیهاى قیامت ۳، ۱۴
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۶; مکذبان محمد(ص) ۶
- مشرکان: بینش مشرکان ۱۰; حشر مشرکان ۶; دنیاطلبى مشرکان ۶; غفلت مشرکان ۱۰; مشرکان در قیامت ۵، ۶
- معاد: آثار تکذیب معاد ۱۶; بى منطقى تکذیب معاد ۱۲; بى منطقى رد معاد ۱۱; دلایل معاد ۸; سرزنش تکذیب معاد ۱۶; معاد جسمانى ۹; مکذبان معاد در قیامت ۱۲; ویژگیهاى معاد ۹