البقرة ١١٦
ترجمه
البقرة ١١٥ | آیه ١١٦ | البقرة ١١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سُبْحَانَهُ»: او پاک و منزّه است از چنین ناشایستها و نارواها. واژهای است برای تسبیح خدا و ذکر الله. «قَانِتُونَ»: خاشعان. مطیعان. فرمانبرداران گردن کج اراده خدا، و مُقِرّان به الوهیّت الله.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ... (۴) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي... (۲) وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمٰنُ وَلَداً (۳) أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ وَلَداً (۱) وَ مَا يَنْبَغِي لِلرَّحْمٰنِ أَنْ... (۲) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (۱)
لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدّاً (۰) تَکَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ... (۲) يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّکِ وَ... (۱) إِنْ کُلُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ... (۳) لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً (۰) وَ کُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ... (۱) (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ (۰) وَ لَمْ يَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ (۰)
تفسیر
نکات آیه
۱ - خداوند، منزه از گزینش فرزند و داشتن زاده (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه)
۲ - داشتن زاده و اختیار کردن فرزند، از نسبتهاى نارواى یهود، نصارا و مشرکان به خداوند (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه) مراد از ضمیر در «قالوا» - به قرینه آیه ۱۱۳ - یهود، نصارا و مشرکان است. یهود «عزیر» و نصارا «مسیح(ع)» را فرزند خدا مى پنداشتند و مشرکان نیز فرشتگان را فرزند او مى شمردند.
۳ - شناخت یهود و نصارا از خدا و صفات او، شناختى ضعیف و ناقص (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه)
۴ - گزینش فرزند و داشتن زاده براى خداوند، نقص است. (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه) «سبحان» به معناى تسبیحاً، مفعول مطلق براى فعل محذوف است; یعنى: «سبحت اللّه تسبیحاً». کاربرد این کلمه در هنگامى است که خداوند به چیزى که درباره او ناروا و یا مستلزم نقص و عیب است، توصیف شود.
۵ - ضرورت تنزیه خداوند به هنگام توصیف شدنش به وصفى ناروا (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه) بیان تنزیه خدا با کلمه «سبحانه»، پس از یادآورى نسبت نارواى یهود و نصارابه خداوند، درسى است به همگان که به هنگام شنیدن وصفى ناروا درباره خداوند یا وصفى که مسلتزم عیب و نقصى براى اوست با کلمه «سبحانه» یا مانند آن، منزه بودن خداوند را از آن عیب و نقص، بیان دارند.
۶ - همه موجودات آسمانها و زمین از آنِ خداوند است. (بل له ما فى السموت و الأرض)
۷ - خداوند، در مالکیت موجودات هستى شریکى ندارد. (له ما فى السموت و الأرض) برداشت فوق با توجّه به حصر - که از تقدیم «له» بر «ما فى السماوات ...» به دست مى آید - استفاده مى شود.
۸ - جهان هستى داراى آسمانهایى متعدد (له ما فى السموت)
۹ - مالکیت خدا بر هستى، دلیل منزه بودن او از گزینش فرزند و داشتن زاده (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض) جمله «له ما فى السماوات ...» برهانى است براى رد پندار نارواى یهود و نصارا.
۱۰ - آنچه در آسمانها و زمین است (هستى) مطیع خدا و پرستنده اوست. (کل له قنتون) «قنوت» به معناى اطاعت و نیز عبادت است.
۱۱ - همه موجودات، برخوردار از آگاهى و شعور به مقام خداوند هستند. ( کل له قنتون) جمع بستن کلمه قانت به وسیله «ون» حکایت از آن دارد که: موجودات آسمانها و زمین - در ارتباط با خداوند - از شعور و آگاهى برخوردار هستند; زیرا صفت مذکر آن گاه این گونه جمع بسته مى شود که موصوف از صاحبان عقل و شعور باشد.
۱۲ - اطاعت هستى از خداوند، اطاعتى آگاهانه است. (کل له قنتون)
۱۳ - عبادت و اطاعت هستى براى خدا، دلیل منزه بودن او از داشتن فرزند است. (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل ... کل له قنتون)
۱۴ - رابطه خداوند با هستى، رابطه «مالک و مملوک» و «عابد و معبود» است نه رابطه پدر و فرزندى. (و قالوا اتخذ اللّه ولداً سبحنه بل له ما فى السموت و الأرض کل له قنتون)
۱۵ - حاکمیت و فرمانروایى خدا بر جهان آفرینش (له ما فى السموت و الأرض کل له قنتون)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ۸; مالک موجودات آسمان ۶
- آفرینش: انقیاد آفرینش ۱۰، ۱۲، ۱۳; حاکم آفرینش ۱۵; رابطه خدا با آفرینش ۱۴; شعور آفرینش ۱۲; عبادت آفرینش ۱۰، ۱۳، ۱۴; مالک آفرینش ۹، ۱۴
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱، ۴، ۷، ۹، ۱۳
- اطاعت: اطاعت از خدا ۱۲
- افترا: افترا به خدا ۲
- توحید: توحید صفاتى ۷
- خدا: آداب توصیف خدا ۵; اختصاصات خدا ۶، ۷; اهمیّت تنزیه خدا ۵; تنزیه خدا ۱; حاکمیت خدا ۱۵; خدا و فرزند ۱، ۲، ۴، ۹، ۱۳، ۱۴; دلایل تنزیه خدا ۹، ۱۳; مالکیت خدا ۶، ۷، ۹، ۱۴
- زمین: مالک موجودات زمین ۶
- عبادت: عبادت خدا ۱۰، ۱۴
- مسیحیان: افتراهاى مسیحیان ۲; خداشناسى مسیحیان ۳; عقیده مسیحیان ۲، ۳
- مشرکان: افتراهاى مشرکان ۲; عقیده مشرکان ۲
- موجودات: انقیاد موجودات ۱۰; خداشناسى موجودات ۱۱; شعور موجودات ۱۱; عبادت موجودات ۱۰; مالک موجودات ۷
- یهود: افتراهاى یهود ۲; خداشناسى یهود ۳; عقیده یهود ۲، ۳