ریشه سوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
تحميل. چريدن. لازم و متعدى هر دو آمده است در اقرب هست: «سام فلاناً الامر: كلفة ايّاه» ايضاً «سام الماشية:رعت» معنى [بقره:49]. آن است كه عذاب بد را به شما تحميل و وارد مى‏كردند [نحل:10] براى شما است از آن نوشيدنى و از آن است درخت و در آن مى‏چرانيد. معانى ديگرى كه در لغت آمده در قرآن به كار نرفته مگر آنچه در ذيل خواهد آمد. سيما:علامت و هيئت [بقره:273]. آنها را با علامتشان مى‏شناسى سائمه: شتريكه مى‏چرد و در آغل علف نمى‏خورد. مسّوم (به صيغه مفعول) ممكن است از سيما باشد يعنى نشاندار و شايد از تسويم باشد يعنى فرستاده شده مثل [آل عمران:14] ولى ظاهراً نشاندار مراد است كه آن موجب تخصّص و مالكيّت است يعنى اسبان داغ نهاده و نشاندار. و در آيه [ذاريات:34-35] نيز به قرينه «عِنْدَ رَبِّكَ» نشاندار منظور است سنگهاى نشاندارى كه گناهكاران دارند و مخصوص آنها اند. * [آل عمران:125]. عاصم و ابن كثير و ابو عمر و مسّومين را به صيغه فاعل و ديگران به صيغه مفعول خوانده‏اند. اگر به صيغه مفعول باشد به معنى نشاندار يا فرستاده است و چنانكه به صيغه فاعل باشد به معنى علامت گذارنده است كه ملائكه در جنگ بدر علامت داشتند. در مجمع از ابو عيسى نقل كرده مختار با كسر خواندن است كه اخبار بسيار دلالت دارند بر اينكه ملائكه در بدر اسبان خويش را علامت گذارى كرده بودند حضرت فرمود: سوّما فان الملائكة قد سوّمت». نا گفته نماند ما قبل آيه فوق چنين است وَلَقَد نَصَرَ كُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ اَنْتُم اَذِّلَّةٌ... اِذْتَقُولُ لِلْمُؤمِنينِ اَلنْ يَكفيكُمْ اَنْ يُمَدِّكُمْ رَبَّكُم بِثَلاثَةِ آلآفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزِلينَ. بَلى اِنْ تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بَخَمْسِهِ آلافٍ...» آمدن پنج هزار ملك مشروط است به صبر و تقوى و آمدن مشركين. ولى روشن نيست كه هر سه شرط واقع شد و ملائكه آمدند ولى در روايات هست كه آمدند و علامت هم داشتند در تفسير عيلشى از حضرت باقر عليه السلام نقل شده: روز بدر ملائكه عمامه‏هاى سفيد داشتند كه يك سر آنها باز و رها بود. در تفسير برهان نيز چند روايت در اين زمينه آمده است در مجمع از على عليه السلام منقول است. ملائكه عمامه‏هاى سفيد داشتند و گوشه آنها را ميان دو كتف خويش انداخته بودند و رجوع شود به «ملك».
تحميل. چريدن. لازم و متعدى هر دو آمده است در اقرب هست: «سام فلاناً الامر: كلفة ايّاه» ايضاً «سام الماشية:رعت» معنى [بقره:49]. آن است كه عذاب بد را به شما تحميل و وارد مى‏كردند [نحل:10] براى شما است از آن نوشيدنى و از آن است درخت و در آن مى‏چرانيد. معانى ديگرى كه در لغت آمده در قرآن به كار نرفته مگر آنچه در ذيل خواهد آمد. سيما:علامت و هيئت [بقره:273]. آنها را با علامتشان مى‏شناسى سائمه: شتريكه مى‏چرد و در آغل علف نمى‏خورد. مسّوم (به صيغه مفعول) ممكن است از سيما باشد يعنى نشاندار و شايد از تسويم باشد يعنى فرستاده شده مثل [آل عمران:14] ولى ظاهراً نشاندار مراد است كه آن موجب تخصّص و مالكيّت است يعنى اسبان داغ نهاده و نشاندار. و در آيه [ذاريات:34-35] نيز به قرينه «عِنْدَ رَبِّكَ» نشاندار منظور است سنگهاى نشاندارى كه گناهكاران دارند و مخصوص آنها اند. * [آل عمران:125]. عاصم و ابن كثير و ابو عمر و مسّومين را به صيغه فاعل و ديگران به صيغه مفعول خوانده‏اند. اگر به صيغه مفعول باشد به معنى نشاندار يا فرستاده است و چنانكه به صيغه فاعل باشد به معنى علامت گذارنده است كه ملائكه در جنگ بدر علامت داشتند. در مجمع از ابو عيسى نقل كرده مختار با كسر خواندن است كه اخبار بسيار دلالت دارند بر اينكه ملائكه در بدر اسبان خويش را علامت گذارى كرده بودند حضرت فرمود: سوّما فان الملائكة قد سوّمت». نا گفته نماند ما قبل آيه فوق چنين است وَلَقَد نَصَرَ كُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ اَنْتُم اَذِّلَّةٌ... اِذْتَقُولُ لِلْمُؤمِنينِ اَلنْ يَكفيكُمْ اَنْ يُمَدِّكُمْ رَبَّكُم بِثَلاثَةِ آلآفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزِلينَ. بَلى اِنْ تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بَخَمْسِهِ آلافٍ...» آمدن پنج هزار ملك مشروط است به صبر و تقوى و آمدن مشركين. ولى روشن نيست كه هر سه شرط واقع شد و ملائكه آمدند ولى در روايات هست كه آمدند و علامت هم داشتند در تفسير عيلشى از حضرت باقر عليه السلام نقل شده: روز بدر ملائكه عمامه‏هاى سفيد داشتند كه يك سر آنها باز و رها بود. در تفسير برهان نيز چند روايت در اين زمينه آمده است در مجمع از على عليه السلام منقول است. ملائكه عمامه‏هاى سفيد داشتند و گوشه آنها را ميان دو كتف خويش انداخته بودند و رجوع شود به «ملك».
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
هم:100, من:83, کم:73, ب:61, عرف:44, ل:42, سوء:36, ه:36, عذب:32, ما:32, فرعون:31, ربب:31, اول:29, على:27, اهل:27, فى:26, ک:26, عند:24, بنو:24, الله:23, ف:23, نجو:22, حجر:22, اله:22, وله:21, حيى:21, رجل:19, ذبح:19, غنى:18, أعراف:17, طين:17, صحب:17, نضد:17, نبت:17, الى:17, قول:17, ندو:17, ندى:17, نعم:17, خيل:17, قنطر:17, ها:17, سجيل:17, نن:17, جعل:17, ذلک:17, رضو:17, ملک:17, اذ:17, جرم:16, لا:16, فضض:16, کلل:16, حرث:16, اخذ:16, لئک:16, قوم:16, يوم:15, عفف:15, کذب:15, شجر:15, سئل:15, الک:15, ذهب:15, انس:14, انن:14, قتل:14, کما:14, وجه:14, متع:14, سرف:14, خرج:13, نسو:13, الف:13, نصو:13, سجد:13, زرع:13, هى:13, عن:13, جنن:13, لحف:13, نصى:12, شرب:12, دنو:12, اثر:12, رسل:12, خمس:12, فضل:12, زيت:12, الا:12, مطر:12, ان:12, جهل:12, علم:12, بشر:12, جمع:12, حجب:12, سلم:12, سرع:12, ايى:12, نفق:12, الو:12, نصر:12, زيتون:12, بغى:12, لحن:12, ظلم:12, قدم:12, هما:11, حسب:11, عقب:10, بعث:10, خير:10, بين:10, ارض:10, بعد:10, رکع:10, رئى:10, مثل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸

تکرار در قرآن: ۱۵(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

تحميل. چريدن. لازم و متعدى هر دو آمده است در اقرب هست: «سام فلاناً الامر: كلفة ايّاه» ايضاً «سام الماشية:رعت» معنى [بقره:49]. آن است كه عذاب بد را به شما تحميل و وارد مى‏كردند [نحل:10] براى شما است از آن نوشيدنى و از آن است درخت و در آن مى‏چرانيد. معانى ديگرى كه در لغت آمده در قرآن به كار نرفته مگر آنچه در ذيل خواهد آمد. سيما:علامت و هيئت [بقره:273]. آنها را با علامتشان مى‏شناسى سائمه: شتريكه مى‏چرد و در آغل علف نمى‏خورد. مسّوم (به صيغه مفعول) ممكن است از سيما باشد يعنى نشاندار و شايد از تسويم باشد يعنى فرستاده شده مثل [آل عمران:14] ولى ظاهراً نشاندار مراد است كه آن موجب تخصّص و مالكيّت است يعنى اسبان داغ نهاده و نشاندار. و در آيه [ذاريات:34-35] نيز به قرينه «عِنْدَ رَبِّكَ» نشاندار منظور است سنگهاى نشاندارى كه گناهكاران دارند و مخصوص آنها اند. * [آل عمران:125]. عاصم و ابن كثير و ابو عمر و مسّومين را به صيغه فاعل و ديگران به صيغه مفعول خوانده‏اند. اگر به صيغه مفعول باشد به معنى نشاندار يا فرستاده است و چنانكه به صيغه فاعل باشد به معنى علامت گذارنده است كه ملائكه در جنگ بدر علامت داشتند. در مجمع از ابو عيسى نقل كرده مختار با كسر خواندن است كه اخبار بسيار دلالت دارند بر اينكه ملائكه در بدر اسبان خويش را علامت گذارى كرده بودند حضرت فرمود: سوّما فان الملائكة قد سوّمت». نا گفته نماند ما قبل آيه فوق چنين است وَلَقَد نَصَرَ كُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ اَنْتُم اَذِّلَّةٌ... اِذْتَقُولُ لِلْمُؤمِنينِ اَلنْ يَكفيكُمْ اَنْ يُمَدِّكُمْ رَبَّكُم بِثَلاثَةِ آلآفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُنْزِلينَ. بَلى اِنْ تَصبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بَخَمْسِهِ آلافٍ...» آمدن پنج هزار ملك مشروط است به صبر و تقوى و آمدن مشركين. ولى روشن نيست كه هر سه شرط واقع شد و ملائكه آمدند ولى در روايات هست كه آمدند و علامت هم داشتند در تفسير عيلشى از حضرت باقر عليه السلام نقل شده: روز بدر ملائكه عمامه‏هاى سفيد داشتند كه يك سر آنها باز و رها بود. در تفسير برهان نيز چند روايت در اين زمينه آمده است در مجمع از على عليه السلام منقول است. ملائكه عمامه‏هاى سفيد داشتند و گوشه آنها را ميان دو كتف خويش انداخته بودند و رجوع شود به «ملك».

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
يَسُومُونَکُمْ‌ ۳
بِسِيمَاهُمْ‌ ۵
الْمُسَوَّمَةِ ۱
مُسَوِّمِينَ‌ ۱
يَسُومُهُمْ‌ ۱
مُسَوَّمَةً ۲
تُسِيمُونَ‌ ۱
سِيمَاهُمْ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط