يوسف ١٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و آوردند بر جامه وی خونی دروغین گفت بلکه بیاراست برای شما دلهای شما کاری را پس شکیبائی نکو است و خدا است یاری خواسته بر آنچه می‌ستائید
|-|معزی=و آوردند بر جامه وی خونی دروغین گفت بلکه بیاراست برای شما دلهای شما کاری را پس شکیبائی نکو است و خدا است یاری خواسته بر آنچه می‌ستائید
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::18|١٨]] | قبلی = يوسف ١٧ | بعدی = يوسف ١٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::18|١٨]] | قبلی = يوسف ١٧ | بعدی = يوسف ١٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«قَمِیص»: پیراهن. «عَلَی قَمیصِهِ»: حال مقدّم برای (دَم) است. «کَذِبٍ»: دروغین. مصدر است و برای مبالغه به معنی اسم فاعل، یعنی کاذب به کار رفته است. «سَوَّلَتْ»: زینت داده است و خوشایند کرده است. آراسته و دوست‌داشتنی نموده است (نگا: محمّد / ). «أَمْراً»: کار عظیم. مراد کار زشت است. «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ»: صبر جمیل، آن است که سخنانی که نشان دهنده ناسپاسی و شِکْوه و بیتابی باشد بر زبان جاری نشود. واژه صَبْرٌ خبر مبتدای محذوف است. «الْمُسْتَعَانُ»: کسی که از او کمک و یاری خواسته می‌شود. «تَصِفُونَ»: بیان می‌دارید. در اینجا مراد بیان دروغ و گفتن سخنان یاوه و ناروا است (نگا: انعام /
«قَمِیص»: پیراهن. «عَلَی قَمیصِهِ»: حال مقدّم برای (دَم) است. «کَذِبٍ»: دروغین. مصدر است و برای مبالغه به معنی اسم فاعل، یعنی کاذب به کار رفته است. «سَوَّلَتْ»: زینت داده است و خوشایند کرده است. آراسته و دوست‌داشتنی نموده است (نگا: محمّد / ). «أَمْراً»: کار عظیم. مراد کار زشت است. «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ»: صبر جمیل، آن است که سخنانی که نشان دهنده ناسپاسی و شِکْوه و بیتابی باشد بر زبان جاری نشود. واژه صَبْرٌ خبر مبتدای محذوف است. «الْمُسْتَعَانُ»: کسی که از او کمک و یاری خواسته می‌شود. «تَصِفُونَ»: بیان می‌دارید. در اینجا مراد بیان دروغ و گفتن سخنان یاوه و ناروا است (نگا: انعام /

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۳


ترجمه

و پیراهن او را با خونی دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند؛ گفت: «هوسهای نفسانی شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبائی خالی از ناسپاسی) خواهم داشت؛ و در برابر آنچه می‌گویید، از خداوند یاری می‌طلبم!»

|و بر پيراهن وى خونى دروغين آوردند، [يعقوب‌] گفت: [نه‌]، بلكه نفس شما كارى را براى شما آراسته است. پس اينك صبرى نيكو [بهتر است‌]، و بر آنچه توصيف مى‌كنيد از خداوند يارى مى‌خواهم
و پيراهنش را [آغشته‌] به خونى دروغين آوردند. [يعقوب‌] گفت: «[نه‌] بلكه نَفْس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است. اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است‌]. و بر آنچه توصيف مى‌كنيد، خدا يارى‌ده است.»
و پیراهن یوسف را آلوده به خون دروغ نمودند (و نزد پدر آوردند) یعقوب گفت: بلکه امری (زشت قبیح) را نفس مکّار در نظر شما بسیار زیبا جلوه داده، در هر صورت صبر جمیل کنم، که بر رفع این بلیّه که شما اظهار می‌دارید بس خداست که مرا یاری تواند کرد.
و خونی دروغین بر پیراهنش آوردند [تا یعقوب مرگ یوسف را باور کند]. گفت: چنین نیست که می گویید، بلکه نفس شما کاری [زشت را] در نظرتان آراست [تا انجامش بر شما آسان شود] در این حال صبری نیکو [مناسب تر است]؛ و خداست که بر آنچه شما [از وضع یوسف] شرح می دهید از او یاری خواسته می شود.
جامه‌اش را كه به خون دروغين آغشته بود آوردند. گفت: نفس شما، كارى را در نظرتان بياراسته است. اكنون براى من صبر جميل بهتر است و خداست كه در اين باره از او يارى بايد خواست.
و بر پیراهنش خونی دروغین آوردند [یعقوب‌] گفت ولی نفس اماره‌تان به دست شما کار داد پس [چاره من‌] صبری نیکوست، و خداوند در آنچه می‌گویید مددکار [من‌] است‌
و خونى دروغين را بر پيراهنش آوردند- يعنى پيراهن يوسف را به خون آلوده ساخته به دروغ، نزد پدر آوردند- [يعقوب‌] گفت: [چنين نيست‌] بلكه نفس شما كارى [بزرگ‌] را در نظرتان آراسته و آسان نموده است پس [به هر حال مرا] شكيبايى نيكوست، و خداست كه بايد بر آنچه بيان مى‌كنيد از او يارى خواست.
پیراهن او را آلوده به خون دروغین بیاوردند (و به پدرشان نشان دادند. پدر) گفت: (چنین نیست. یوسف را گرگ نخورده است و او زنده است) بلکه نفس (امّاره) کار زشتی را در نظرتان آراسته است و (شما را دچار آن کرده است. این کار شما، و امّا کار من،) صبر جمیل است، (صبری که جزع و فزع، زیبائی آن را نیالاید، و ناشکری و ناسپاسی اجر آن را نزداید و به گناه تبدیل ننماید.) و تنها خدا است که باید از او یاری خواست در برابر یاوه‌ی رسواگرانه‌ای که می‌گوئید.
و (پرچم‌وار) با پیراهنش که آغشته به خونی دروغین بود آمدند. (یعقوب) گفت: «(نه!) بلکه نفوس اماره‌ی شما کاری (دروغین) را برایتان آراسته است. پس (اینک جای) صبری زیباست. و بر آنچه توصیف می‌کنید، تنها یاری (از) خداست.»
و آوردند بر جامه وی خونی دروغین گفت بلکه بیاراست برای شما دلهای شما کاری را پس شکیبائی نکو است و خدا است یاری خواسته بر آنچه می‌ستائید


يوسف ١٧ آیه ١٨ يوسف ١٩
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَمِیص»: پیراهن. «عَلَی قَمیصِهِ»: حال مقدّم برای (دَم) است. «کَذِبٍ»: دروغین. مصدر است و برای مبالغه به معنی اسم فاعل، یعنی کاذب به کار رفته است. «سَوَّلَتْ»: زینت داده است و خوشایند کرده است. آراسته و دوست‌داشتنی نموده است (نگا: محمّد / ). «أَمْراً»: کار عظیم. مراد کار زشت است. «فَصَبْرٌ جَمِیلٌ»: صبر جمیل، آن است که سخنانی که نشان دهنده ناسپاسی و شِکْوه و بیتابی باشد بر زبان جاری نشود. واژه صَبْرٌ خبر مبتدای محذوف است. «الْمُسْتَعَانُ»: کسی که از او کمک و یاری خواسته می‌شود. «تَصِفُونَ»: بیان می‌دارید. در اینجا مراد بیان دروغ و گفتن سخنان یاوه و ناروا است (نگا: انعام /

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- برادران یوسف قبل از قرار دادن او در چاه ، پیراهن او را از بدنش خارج کردند. (و جاءو على قمیصه بدم کذب)

۲- برادران یوسف ، پیراهن وى را به خونى دروغین (خونى غیر از خون او) آغشته کردند. (و جاءو على قمیصه بدم کذب)

۳- برادران یوسف با ارائه پیراهن خونین او به یعقوب(ع) ، درصدد اثبات ادعاى ساختگى خویش برآمدند. (و جاءو على قمیصه بدم کذب)

۴- خونین بودن روى پیراهن یوسف ، نشانه اى آشکار بر طعمه گرگ نشدن او بود. (و جاءو على قمیصه بدم کذب) «بدم» مفعول براى «جاءو» است و «على قمیصه» حال براى «دم» مى باشد. بنابراین «جاءو ...» ; یعنى، خون دروغینى را آوردند در حالى که آن خون بر روى پیراهن بود و از آن جا که معمولاً قسمت زیرین و آستر لباس مصدوم آغشته به خون مى شود، ولى روى لباس یوسف خونین بود، یعقوب(ع) دریافت که فرزندش طعمه گرگ نشده است.

۵- خونى که برادران یوسف پیراهن او را با آن آغشته کردند ، به خوبى نشان مى داد که خون یوسف نیست. (جاءو على قمیصه بدم کذب) «کذب» مصدر است و در آیه شریفه به معناى اسم فاعل «کاذب» مى باشد به کارگیرى مصدر به جاى اسم فاعل حاکى از مبالغه است بنابراین «دم کذب» یعنى خون دروغین که دروغ بودنش خیلى روشن و واضح بود.

۶- برادران یوسف با ارائه پیراهن او - بدون آنکه پاره پاره و چاک چاک شده باشد - دروغ بودن ادعاى خویش (طعمه گرگ شدن یوسف) را آشکار کردند.* (و جاءو على قمیصه بدم کذب) معمولاً کسى که طعمه درندگان مى شود، لباس او سالم نمى ماند و به خاطر پارگیهاى بسیار از صورت لباس بودن خارج مى شود. بنابراین اطلاق «قمیص» (پیراهن) بر آنچه برادران یوسف به یعقوب(ع) ارائه کردند، مى رساند که پیراهن او سالم و یا نسبتاً سالم بود و این نشانه دیگرى شد بر حقیقت نداشتن ادعاى برادران یوسف.

۷- یعقوب(ع) گزارش فرزندانش را نپذیرفت و به دروغ بودن آن اطمینان پیدا کرد. (فأکله الذئب ... قال بل سوّلت لکم أنفسکم أمرًا) «تسویل» (مصدر سوّلت) به معناى آسان کردن و نیز زینت دادن امرى ناپسند به صورت امرى نیکوست و مراد از «أمراً» مکر و نیرنگ علیه یوسف است. بنابراین «بل سوّلت ...» چنین معنا مى شود: آنچه گفتید صحت ندارد ; بلکه نفس شما امر ناپسندى را براى شما زیبا جلوه داد و ارتکاب آن را براى شما آسان ساخت.

۸- اطمینان یعقوب(ع) به اجراى توطئه اى از سوى فرزندانش علیه یوسف(ع) (بل سوّلت لکم أنفسکم أمرًا) کلمه «بل» مى رساند که یعقوب(ع) سخن فرزندانش را نپذیرفت و جمله «سوّلت لکم ...» بیانگر این نکته است که او به توطئه آنان علیه یوسف(ع) اطمینان پیدا کرد.

۹- یعقوب(ع) فریب کاریهاى نفس و جلوه پردازیهاى نفسانى را ، وادار کننده فرزندانش بر توطئه علیه یوسف(ع) دانست. (بل سوّلت لکم أنفسکم أمرًا)

۱۰- نفس آدمى ، بر آراستن کارهاى زشت و ناروا و واداشتن او به ارتکاب آنها تواناست. (بل سوّلت لکم أنفسکم أمرًا)

۱۱- تصمیم یعقوب(ع) بر مسکوت گذاشتن پرونده خیانت فرزندانش درباره یوسف(ع) و پى گیرى نکردن آن (بل سوّلت لکم ... والله المستعان على ما تصفون)

۱۲- یعقوب(ع) مصمم بر شکیبا بودن در فراق یوسف(ع) و بردبارى کردن بر رفتار ناهنجار فرزندانش (فصبر جمیل) متعلق صبر ، به قرینه جمله هاى قبل ، فراق یوسف(ع) و نیز عملکرد ناصواب و صحنه سازیهاى دروغین فرزندانش مى باشد.

۱۳- صبر و شکیبایى در برابر دشواریها و حوادث تلخ ، خصلتى نیکو ، زیبا و ارجمند (فصبر جمیل) برداشت فوق ، مبتنى بر این است که «صبر» مبتدا و «جمیل» خبر آن باشد.

۱۴- شکیبایى یعقوب(ع) در فراق یوسف(ع) ، ستودنى و درخور تحسین بود. (فصبر جمیل) چنان چه «جمیل» صفت براى «صبر» باشد ، در تقدیر گرفتن مبتدا (صبرى صبر جمیل) و یا خبر (صبر جمیل أحسن) ضرورى است. برداشت فوق ناظر به این احتمال است.

۱۵- یعقوب(ع) براى کشف حقیقت آنچه فرزندانش درباره یوسف(ع) ابراز مى کردند ، از خداوند کمک خواست. (والله المستعان على ما تصفون) «وصف» (مصدر تصفون) به معناى بیان کردن است و مراد از «ما» سخنان دروغین برادران یوسف مى باشد. کمک گرفتن از خدا بر سخنان و گزارشهاى غیر واقعى ، به معناى کمک گرفتن از او در کشف حقیقت است.

۱۶- یعقوب(ع) شخصیتى صبور و موحد که تنها خداوند را بر یارى رسانى توانا مى دانست. (والله المستعان على ما تصفون)

۱۷- باید در امور خویش ، تنها بر خداوند توکل کرد و از او کمک خواست. (والله المستعان على ما تصفون) جمله هایى نظیر «والله المستعان» - که مبتدا معرفه و خبر داراى الف و لام غیر عهدى است - دلالت بر حصر دارد.

۱۸- توکل کنندگان بر خداوند ، انسانهایى صبور و مقاومند. (فصبر جمیل والله المستعان على ما تصفون)

روایات و احادیث

۱۹- «عن أبى عبدالله(ع) قال لما أوتى بقمیص یوسف إلى یعقوب ... کان به نضح من دم ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است: هنگامى که پیراهن یوسف براى یعقوب آورده شد ... روى آن قطراتى از خون پاشیده شده بود».

۲۰- «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «و جاؤوا على قمیصه بدم کذب» قال: إنهم ذبحوا جدیاً على قمیصه ;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده درباره سخن خدا که فرموده: «و جاؤوا ...» فرمود: آنان بزغاله اى بر روى پیراهن او ذبح کرده بودند».

۲۱- «عن على بن الحسین(ع) ... قال [یعقوب لهم] بل سوّلت لکم أنفسکم أمراً و ما کان الله لیطعم لحم یوسف الذئب من قبل أن أرى تأویل رؤیاه الصادقة ;[۳] از امام سجاد(ع) روایت شده است: ... یعقوب به برادران یوسف گفت: «بل سوّلت لکم أنفسکم أمراً» و چنین نیست که خدا گوشت یوسف را به خورد گرگ بدهد، قبل از آنکه تأویل خواب راستین او را ببینم».

۲۲- «عن الصادق(ع) فى قوله عزوجل فى قول یعقوب «فصبر جمیل» قال: بلاشکوى ;[۴] از امام صادق(ع) درباره سخن خدا که از قول یعقوب(ع) فرموده: «فصبر جمیل» روایت شده که فرمود: مراد ، صبر بدون گِله است».

موضوعات مرتبط

  • استمداد: استمداد از خدا ۱۵; اهمیت استمداد از خدا ۱۷
  • برادران یوسف: برادران یوسف و پیراهن یوسف(ع) ۱، ۳; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۳; توطئه برادران یوسف ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۵، ۲۰، ۲۱; دروغگویى برادران یوسف ۷; دلایل دروغگویى برادران یوسف ۴، ۵، ۶; عمل ناپسند برادران یوسف ۱۲; عوامل توطئه برادران یوسف ۹; هوى و هوس برادران یوسف ۹، ۲۱
  • توکل: اهمیت توکل بر خدا ۱۷; اختصاصات توکل ۱۶; امدادهاى توکل ۱۶
  • سختى: صبر در سختى ۱۳
  • صابران: ۱۶، ۱۸
  • صبر: ارزش صبر ۱۳; صبر جمیل ۱۳; مراداز صبر جمیل ۲۲
  • صفات: صفات پسندیده ۱۳
  • عمل: زمینه عمل ناپسند ۱۰; منشأ تزیین عمل ناپسند ۱۰
  • متوکلان: صبر متوکلان ۱۸; ویژگیهاى متوکلان ۱۸
  • موحدان: ۱۶
  • هوى و هوس: آثار هوى و هوس ۹، ۱۰
  • یعقوب(ع): استمداد یعقوب(ع) ۱۵; اطمینان یعقوب(ع) ۷، ۸; بینش یعقوب(ع) ۹; تصمیم یعقوب(ع) ۱۱، ۱۲; توحید افعالى یعقوب(ع) ۱۶; شخصیت یعقوب(ع) ۱۶; صبر یعقوب(ع) ۱۲، ۱۶، ۲۲; عقیده یعقوب(ع) ۱۶; فضایل یعقوب(ع) ۱۶; قصه یعقوب(ع) ۱۱، ۱۲; مدح صبر یعقوب(ع) ۱۴; یعقوب(ع) و برادران یوسف ۷; یعقوب(ع) و توطئه برادران یوسف ۸، ۱۱; یعقوب(ع) و کشف حقایق ۱۵
  • یوسف(ع): پیراهن یوسف(ع) ۶; توطئه علیه یوسف(ع) ۸، ۹; خون پیراهن یوسف(ع) ۲، ۴، ۵، ۱۹، ۲۰; صبر در فراق یوسف(ع) ۱۲، ۱۴; طعمه گرگ شدن یوسف(ع) ۴، ۶; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۹، ۲۰، ۲۱

منابع

  1. تفسیرعیاشى ، ج ۲ ، ص ۱۷۱ ، ح ۹ ; نورالثقلین ، ج ۲ ، ص ۴۱۷ ، ح ۲۸.
  2. تفسیرقمى ، ج ۱ ، ص ۳۴۱ ; نورالثقلین ، ج ۲ ، ص ۴۱۷ ، ح ۲۷.
  3. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۶۹، ح ۵ ; تفسیربرهان، ج ۲، ص ۲۴۷، ح ۵.
  4. امالى شیخ طوسى ، ج ۱ ، ص ۳۰۰ ; نورالثقلین ، ج ۲ ، ص ۴۵۲ ، ح ۱۴۷.