الأعراف ١٤٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و برگرفتند قوم موسی پس از او از زیور خود گوساله‌ای را کالبدی که او راست بانگی آیا ندیدند که سخن نگوید با ایشان و نه رهبریشان کند به راهی برگرفتندش و بودند ستمگران‌
|-|معزی=و برگرفتند قوم موسی پس از او از زیور خود گوساله‌ای را کالبدی که او راست بانگی آیا ندیدند که سخن نگوید با ایشان و نه رهبریشان کند به راهی برگرفتندش و بودند ستمگران‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::148|١٤٨]] | قبلی = الأعراف ١٤٧ | بعدی = الأعراف ١٤٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::26|٢٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::10|١٠ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::148|١٤٨]] | قبلی = الأعراف ١٤٧ | بعدی = الأعراف ١٤٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::26|٢٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«حُلِّیهِمْ»: زیورهای خود. زینت‌آلات خویش. «عِجْلاً»: گوساله‌ای. «جَسَداً»: پیکره‌ای. بدل یا عطف بیان است. به معنی: سرخ رنگ هم آمده است که از (جَسَد) به معنی خون خشکیده، زعفران و رنگهائی چون آن است. در این صورت صفت است. «خُوَارٌ»: صدای گاو. «إتَّخَذُوهُ»: آن را معبود خود کردند. درباره گوساله سامری مراجعه شود به: (بقره /  و  و  و ، نساء /  طه /  - ).
«حُلِّیهِمْ»: زیورهای خود. زینت‌آلات خویش. «عِجْلاً»: گوساله‌ای. «جَسَداً»: پیکره‌ای. بدل یا عطف بیان است. به معنی: سرخ رنگ هم آمده است که از (جَسَد) به معنی خون خشکیده، زعفران و رنگهائی چون آن است. در این صورت صفت است. «خُوَارٌ»: صدای گاو. «إتَّخَذُوهُ»: آن را معبود خود کردند. درباره گوساله سامری مراجعه شود به: (بقره /  و  و  و ، نساء /  طه /  - ).

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۷


ترجمه

قوم موسی بعد (از رفتن) او (به میعادگاه خدا)، از زیورهای خود گوساله‌ای ساختند؛ جسد بی‌جانی که صدای گوساله داشت! آیا آنها نمی‌دیدند که با آنان سخن نمی‌گوید، و به راه (راست) هدایتشان نمی‌کند؟! آن را (خدای خود) انتخاب کردند، و ظالم بودند!

و قوم موسى در غياب او از زيورهاى خود تنديس گوساله‌اى ساختند كه صداى گاو داشت. مگر نمى‌ديدند كه با آنها سخن نمى‌گويد و به راهى هدايتشان نمى‌كند؟ آن را [معبود] گرفتند در حالى كه ستمكار بودند
و قوم موسى پس از [عزيمت‌] او، از زيورهاى خود مجسمه گوساله‌اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت. آيا نديدند كه آن [گوساله‌] با ايشان سخن نمى‌گويد و راهى بدانها نمى‌نمايد؟ آن را [به پرستش ]گرفتند و ستمكار بودند.
و قوم موسی بعد از او (یعنی بعد از رفتن او به طور برای وعده حق) مجسمه گوساله‌ای که صدایی و خواری داشت از طلا و زیورهای خود ساخته و پرستیدند. آیا ندیدند که آن مجسمه بی‌روح با آنها سخنی نمی‌گوید و آنها را به راهی هدایت نمی‌کند؟ (آری دیدند و از جهل و عناد باز) پی آن گوساله گرفتند و مردمی ستمکار بودند.
و قوم موسی پس از [رفتن] او [به میعادگاه پروردگار]، از زیورهای خود مجسمه گوساله ای ساختند که صدای گاو داشت! آیا نمی دیدند که آن مجسمه با آنان سخن نمی گوید و آنان را به راهی هدایت نمی کند؟! [ولی با روشن بودن این حقیقت که مجسمه ای بیش نیست و هیچ کاری از دستش بر نمی آید] آن را [به عنوان معبودی برای پرستش] گرفتند و [در صورتی که در این انتخاب] از ستمکاران بودند.
قوم موسى بعد از او از زيورهايشان تنديس گوساله‌اى ساختند كه بانگ مى‌كرد. آيا نمى‌بينند كه آن گوساله با آنها سخن نمى‌گويد و ايشان را به هيچ راهى هدايت نمى‌كند؟ آن را به خدايى گرفتند و بر خود ستم كردند.
و قوم موسی در غیاب او از آرایه‌هایشان پیکر گوساله‌ای ساختند و پرداختند که بانگی داشت، آیا نمی‌دیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و راهی به ایشان نمی‌نمایاند؟ آن را به پرستش گرفتند و مشرک شدند
و قوم موسى از پس [رفتن‌] او [به طور] از زيورهاشان پيكر بى‌جان گوساله‌اى بر گرفتند- ساختند و پرستيدند- كه بانگى داشت. آيا نديدند كه آن [گوساله‌] با آنها سخن نمى‌گويد و بديشان راهى نمى‌نمايد؟ آن را [به خدايى‌] گرفتند در حالى كه ستمكار بودند- زيرا مى‌دانستند كه آن خدا نيست.
بعد از (رفتن) موسی (به کوه طور برای مناجات رب غفور)، قوم او از زیورهایشان گوساله‌ای ساختند و آن را معبود خود گرفتند که پیکر (بی‌جانی) بود و (تنها با مهارتی که سامری در آن به کار گرفته بود) صدای گاو داشت. مگر نمی‌دیدند که چنین پیکر گوساله‌گونه‌ای با آنان سخن نمی‌گوید و به راهی ایشان را راهنمائی نمی‌کند. (به هر حال، اندیشه‌ی گاوپرستی پیشین و بت‌پرستی پسین ایشان گُل کرد و غیبت موسی را غنیمت شمردند و) گوساله را به خدائی گرفتند و (به خود) ستم کردند.
قوم موسی پس از (رهسپار شدن) او (به میعادگاهش) از زیورهای خود مجسمه‌ی گوساله‌ای برای خود برگرفتند که (صدایی) همچون صدای گوساله داشت. آیا ندیدند که آن مجمسمه(ی گوساله) هرگز با ایشان سخن نمی‌گوید و راهی راهوار به آنها نمی‌نماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند حال آنکه ستمکار بوده‌اند.
و برگرفتند قوم موسی پس از او از زیور خود گوساله‌ای را کالبدی که او راست بانگی آیا ندیدند که سخن نگوید با ایشان و نه رهبریشان کند به راهی برگرفتندش و بودند ستمگران‌


الأعراف ١٤٧ آیه ١٤٨ الأعراف ١٤٩
سوره : سوره الأعراف
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حُلِّیهِمْ»: زیورهای خود. زینت‌آلات خویش. «عِجْلاً»: گوساله‌ای. «جَسَداً»: پیکره‌ای. بدل یا عطف بیان است. به معنی: سرخ رنگ هم آمده است که از (جَسَد) به معنی خون خشکیده، زعفران و رنگهائی چون آن است. در این صورت صفت است. «خُوَارٌ»: صدای گاو. «إتَّخَذُوهُ»: آن را معبود خود کردند. درباره گوساله سامری مراجعه شود به: (بقره / و و و ، نساء / طه / - ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- قوم موسى در غیاب وى (زمان حضورش در میعادگاه مناجات) به پرستش تندیس گوساله روى آوردند. (و اتخذ قوم موسى من بعده من حلیهم عجلا جسداً)

۲- قوم موسى با زیورآلات خویش مجسمه گوساله نرى را براى پرستش ساختند. (اتخذ ... من حلیهم عجلا جسداً) اتخاذ (مصدر «اتخذ») در اینجا به معناى ساختن است. «عجل» به معناى گوساله نر و «حُلىّ» (جمع حَلْى) به معناى زیورآلات است.

۳- مجسمه گوساله دست ساز بنى اسرائیل، بانگى مانند بانگ گاو داشت. (له خوار) «خوار» به صداى گاو گفته مى شود و در صداى شتر نیز به صورت استعاره کاربرد دارد. (مفردات راغب).

۴- سازنده مجسمه گوساله بنى اسرائیل، ماهر در فن مجسمه سازى، صنعتکار و هنرمند بود. (عجلا جسداً له خوار) اطلاق گوساله بر مجسمه آن که بیانگر این نکته است که مجسمه ساخته شده کاملاً شبیه گوساله بوده و نیز ساختن آن به گونه اى که صداى گاو از آن برآید، بیانگر این است که سازنده آن مجسمه هنرمند بوده و در صنعت مجسمه سازى مهارت کامل داشته است.

۵- برآمدن صداى گاو از مجسمه گوساله بنى اسرائیل، زمینه ساز روى آورى قوم موسى به پرستش آن (له خوار) معمولا یاد کردن از ویژگیهاى یک شىء ناظر به علت احکامى است که بر آن مترتب شده است. بنابراین مى توان گفت خداوند با بیان این ویژگى از مجسمه گوساله (بروز دادن صداى گاو) اشاره به یکى از علل گرایش آنان به پرستش آن گوساله دارد.

۶- معبود دست ساز بنى اسرائیل (مجسمه گوساله) نه با آنان سخن مى گفت و نه ایشان را به راهى رهنمون مى ساخت. (ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا) استفهام در «ألم یروا» براى انکار و تعجب است ; یعنى گوساله پرستان با اینکه مى دیدند معبود دست سازشان با آنان سخن نمى گوید و راهى را به آنان نشان نمى دهد، آن را «إله» مى پنداشتند و این امرى است که به خاطر نابخردانه بودنش هر خردمندى را شگفت زده مى کند.

۷- گرایش قوم موسى به پرستش مجسمه اى ناتوان از سخن گفتن و عاجز از هدایتگرى، امر نابخردانه و شگفت آور (ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا)

۸- هدایتگرى انسانها و توان سخن گفتن با آنان از روشنترین نشانه هاى معبود راستین (ألم یروا أنه لا یکلمهم و لا یهدیهم سبیلا)

۹- وجود گرایشهاى شرک آلود در بنى اسرائیل و علاقه به معبودى محسوس، زمینه ساز روى آورى آنان به گوساله پرستى (و اتخذ قوم موسى من بعده من حلیهم عجلا جسداً) تأکید قرآن بر اینکه قوم موسى پس از غیاب وى شروع به ساختن معبود کردند (من بعده)، بیانگر این است که حقایق مطرح شده از سوى موسى در آیه ۱۳۸ و ۱۳۹، تأثیرى در متقاضیان خداى محسوس نداشت و آنان همچنان در اندیشه خدایى محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پیش آمده (غیاب موسى) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

۱۰- بنى اسرائیل هیچ بهانه و عذرى در گرایش به گوساله پرستى نداشتند. (اتخذوه و کانوا ظلمین) جمله حالیه «و کانوا ظلمین» مى تواند اشاره به یکى از این دو معنا باشد: شرک ظلم است و قوم موسى با گرایش به گوساله پرستى از ظالمان شدند. گوساله پرستى بنى اسرائیل قرین ظلم بود، نه بیان این حقیقت که شرک خود ظلم است. یعنى این کردار آنان از سر ظلم بود و هیچ توجیهى که بتواند آن کار ناصواب را کارى شایسته جلوه دهد در دست نداشتند. برداشت فوق ناظر به معناى دوم است.

۱۱- بنى اسرائیلِ زمان موسى بر اثر ارتداد و گرایش به گوساله پرستى از ستمکاران شدند. (اتخذوه و کانوا ظلمین)

۱۲- پرستش غیر خدا و گرایشهاى شرک آلود، ستمکارى است. (اتخذوه و کانوا ظلمین)

روایات و احادیث

۱۳- عن ابى عبداللّه (ع) فى قول اللّه تعالى: «و اتخذ قوم موسى من بعده من حلیهم عجلا جسدا له خوار» فقال موسى: یا رب و من أخار الصنم؟ فقال اللّه: أنا یا موسى أخرته ... .[۱] از امام صادق(ع) درباره آیه « ... عجلا جسدا له خوار» روایت شده است که موسى(ع) به خداوند گفت: پروردگارا چه کسى بت سامرى را صدا بخشید؟ خداوند فرمود: اى موسى، من به آن صدا بخشیدم ... .

موضوعات مرتبط

  • انحراف: عوامل انحراف ۹
  • بنى اسرائیل: ارتداد بنى اسرائیل ۱۱ ; بیخمنطقى گوساله پرستى بنى اسرائیل ۷، ۱۰ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۵، ۹ ; حس گرایى بنى اسرائیل ۹ ; زمینه گوساله پرستى بنى اسرائیل ۵، ۹ ; صداى گوساله بنى اسرائیل ۳، ۵ ; ظلم بنى اسرائیل ۱۱ ; گرایشهاى ناپسند بنى اسرائیل ۹ ; گوساله بنى اسرائیل ۶، ۷ ; گوساله پرستى بنى اسرائیل ۱، ۲، ۱۱ ; مجسمه‌سازى بنى اسرائیل ۱، ۲، ۴ ; معبودان باطل بنى اسرائیل ۶
  • حس گرایى: آثار حس گرایى ۹
  • سامرى: مهارت سامرى ۴
  • شرک: زمینه شرک ۵ ; ظلم شرک عبادى ۱۲
  • ظالمان:۱۱
  • ظلم: موارد ظلم ۱۲
  • گوساله: مجسمه گوساله نر ۲
  • گوساله پرستى: ظلم گوساله پرستى ۱۱
  • معبود: تکلم معبود راستین ۸ ; نشانه هاى معبود راستین ۸ ; هدایتگرى معبود ۸
  • موسى(ع): قصه موسى(ع) ۱ ; موسى(ع) در میقات ۱

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۲۹، ح ۷۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۷۰، ح ۲۶۳.