الأعراف ٣٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=بگو جز این نیست که حرام کرده است پروردگار من فواحش را آنچه آشکار است از آنها و آنچه نهان و گناه و ستمگری را به ناحق و آنکه شریک برای خدا گردانید آنرا که نفرستاده است بدان فرمانروایی و آنکه گوئید بر خدا آنچه را نمی‌دانید
|-|معزی=بگو جز این نیست که حرام کرده است پروردگار من فواحش را آنچه آشکار است از آنها و آنچه نهان و گناه و ستمگری را به ناحق و آنکه شریک برای خدا گردانید آنرا که نفرستاده است بدان فرمانروایی و آنکه گوئید بر خدا آنچه را نمی‌دانید
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = الأعراف ٣٢ | بعدی = الأعراف ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::34|٣٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = الأعراف ٣٢ | بعدی = الأعراف ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::34|٣٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«بَطَنَ»: پنهان ماند. مخفی گردید. «الإِثْمَ»: گناه. بزهکاری. عطف عام بر خاصّ است. «الْبَغْیَ»: ظلم و ستم. تعدّی. عطف خاصّ بر عام است. «بِغَیْرِ الْحَقِّ»: باطل. نادرست. ذکر این قید برای توضیح و تأکید است؛ چرا که هر نوع ظلم و ستمی باطل و نادرست است. یا این که معنی آن چنین است: به ناحق. یعنی تعدّی و تجاوزی که حق است و از روی مُشاکله تعدّی و تجاوز نامیده می‌شود، بلامانع است (نگا: بقره / . «سُلْطَاناً»: دلیل و برهان.
«بَطَنَ»: پنهان ماند. مخفی گردید. «الإِثْمَ»: گناه. بزهکاری. عطف عام بر خاصّ است. «الْبَغْیَ»: ظلم و ستم. تعدّی. عطف خاصّ بر عام است. «بِغَیْرِ الْحَقِّ»: باطل. نادرست. ذکر این قید برای توضیح و تأکید است؛ چرا که هر نوع ظلم و ستمی باطل و نادرست است. یا این که معنی آن چنین است: به ناحق. یعنی تعدّی و تجاوزی که حق است و از روی مُشاکله تعدّی و تجاوز نامیده می‌شود، بلامانع است (نگا: بقره / . «سُلْطَاناً»: دلیل و برهان.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۵


ترجمه

بگو: «خداوند، تنها اعمال زشت را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است؛ و (همچنین) گناه و ستم بناحق را؛ و اینکه چیزی را که خداوند دلیلی برای آن نازل نکرده، شریک او قرار دهید؛ و به خدا مطلبی نسبت دهید که نمی‌دانید.»

بگو: پروردگار من تنها كارهاى زشت را، چه آشكار و چه پنهان، حرام كرده و گناه و زياده‌خواهى به ناحق را، و [نيز] اين كه چيزهايى را كه دليلى در باره‌ى آن نازل نشده، شريك خدا سازيد و يا چيزى را كه نمى‌دانيد به خدا نسبت دهيد
بگو: «پروردگار من فقط زشتكاريها را -چه آشكارش [باشد] و چه پنهان- و گناه و ستم ناحق را حرام گردانيده است؛ و [نيز] اينكه چيزى را شريك خدا سازيد كه دليلى بر [حقّانيّت‌] آن نازل نكرده؛ و اينكه چيزى را كه نمى‌دانيد به خدا نسبت دهيد.
بگو که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در نهان و گناهکاری و ظلم به ناحق و شرک به خدا را که بر آن شرک هیچ دلیلی نفرستاده است و این که چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید، همه را حرام کرده است.
بگو: پروردگارم فقط کارهای زشت را چه آشکارش باشد و چه پنهانش، و گناه و ستم ناحق را، و اینکه چیزی را که خدا بر حقّانیّت آن دلیلی نازل نکرده شریک او قرار دهید، و اینکه اموری را از روی نادانی و جهالت به خدا نسبت دهید، حرام کرده است.
بگو: پروردگار من زشتكاريها را چه آشكار باشند و چه پنهان و نيز گناهان و افزونى‌جستن به ناحق را، حرام كرده است، و نيز حرام است چيزى را شريك خدا سازيد كه هيچ دليلى بر وجود آن نازل نشده است، يا در باره خدا چيزهايى بگوييد كه نمى‌دانيد.
بگو همانا پروردگارم ناشایستیها را، چه آشکار باشد چه پنهان، حرام کرده است، و نیز گناه و سرکشی ناحق را و اینکه برای خداوند شریک بیاورید -که در این باره هیچ حجت و برهانی نفرستاده استو نیز اینکه آنچه نمی‌دانید به خداوند دروغ ببندید
بگو: همانا پروردگارم زشتكاريها را، چه آشكار آنها و چه پنهان، و گناهكارى و ستم و سركشى به ناحق را حرام كرده، و اين كه چيزى را با خدا انباز گيريد كه بدان دليل و حجتى فرو نفرستاده، و اين كه بر خدا آنچه نمى‌دانيد بگوييد.
بگو: خداوند حرام کرده است کارهای نابهنجار (چون زنا) را، خواه آن چیزی که آشکارا انجام پذیرد و ظاهر گردد، و خواه آن چیزی که پوشیده انجام گیرد و پنهان ماند، و (هر نوع) بزهکاری را و ستمگری (بر مردم) را که به هیچ وجه درست نیست، و این که چیزی را شریک خدا کنید بدون دلیل و برهانی که از سوی خدا مبنی بر حقّانیّت آن خبر در دست باشد، و این که به دروغ از زبان خدا چیزی را (درباره تحلیل و تحریم و غیره) بیان دارید که (صحّت و سقم آن را) نمی‌دانید.
بگو: «پروردگار من فقط زشتکاری‌های متجاوز - چه آشکارش و چه پنهانش - را و گناه دنباله‌دار را و تجاوز بنا حق را حرام گردانیده است و (نیز) اینکه چیزی را شریک خدا پندارید که دلیلی بر (حقانیت) آن نازل نکرده و اینکه چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت دهید.»
بگو جز این نیست که حرام کرده است پروردگار من فواحش را آنچه آشکار است از آنها و آنچه نهان و گناه و ستمگری را به ناحق و آنکه شریک برای خدا گردانید آنرا که نفرستاده است بدان فرمانروایی و آنکه گوئید بر خدا آنچه را نمی‌دانید


الأعراف ٣٢ آیه ٣٣ الأعراف ٣٤
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَطَنَ»: پنهان ماند. مخفی گردید. «الإِثْمَ»: گناه. بزهکاری. عطف عام بر خاصّ است. «الْبَغْیَ»: ظلم و ستم. تعدّی. عطف خاصّ بر عام است. «بِغَیْرِ الْحَقِّ»: باطل. نادرست. ذکر این قید برای توضیح و تأکید است؛ چرا که هر نوع ظلم و ستمی باطل و نادرست است. یا این که معنی آن چنین است: به ناحق. یعنی تعدّی و تجاوزی که حق است و از روی مُشاکله تعدّی و تجاوز نامیده می‌شود، بلامانع است (نگا: بقره / . «سُلْطَاناً»: دلیل و برهان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند کردارهاى زشت و شنیع و رفتارهاى نکوهیده و ستمگرى را تحریم کرده است. (قل إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن و الإثم و البغى بغیر الحق) «فواحش» جمع فاحشة و به معناى کارهاى شنیع (همانند زنا، لواط و ... ) است و «إثم» به کردارهاى نکوهیده (همانند میگسارى و ... ) گفته مى شود. (برگرفته از مجمع البیان).

۲- هر کردار زشت، چه مخفیانه انجام گیرد و چه آشکارا و علنى، حرام است. (إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن) تقسیم کارهاى شنیع به دو قسم آشکار و غیر آشکار مى تواند ناظر به چگونه انجام شدن آن باشد. یعنى عملى زشت همانند زنا، چه مخفى انجام گیرد و چه آشکارا، حرام است. و نیز مى تواند این تقسیم ناظر به مجموعه کردارهاى شنیع باشد ; یعنى کردارهاى زشت دو صنف است: صنفى که معمولاً مخفى انجام مى گیرد، همانند دزدى و زنا، و صنفى که بناى مردمان بر مخفى کردن آن نیست، همانند برخى از ظلمها.

۳- هر دو صنف از کردارهاى زشت (صنفى که معمولاً مخفیانه انجام مى گیرد و صنفى که بناى مردم بر مخفى انجام دادن آن نیست) حرام است. (إنما حرم ربى الفوحش ما ظهر منها و ما بطن)

۴- رفتار و کردار بازدارنده از خیر و ثواب، از محرمات الهى است. (إنما حرم ربى ... الإثم) کلمه «الإثم» به معناى افعالى است که مایه تأخیر در رسیدن به ثواب مى شود. (مفردات راغب).

۵- تلاش براى تسلط ناروا بر مردم، از محرمات الهى است. (إنما حرم ربى ... و البغى بغیر الحق) از معانى «بغى» سلطه جویى است ; در این صورت «بغیر الحق» احترازى خواهد بود.

۶- پندار وجود شریک براى خداوند و افتراى بر او از محرمات الهى است. (أن تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطنا و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)

۷- انجام اعمال زشت، رفتارهاى نکوهیده، ستمگرى و افترا بر خداوند، از محرمات الهى در تمامى ادیان گذشته است. (قل إنما حرم) فعل ماضى «حرم» مى تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.

۸- شیوع کردار زشت، رفتار نکوهیده، ستمگرى، شرک و افترا بر خدا در میان مردم جاهلى (قل من حرم زینة الله ... إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون) مراد از حصر در جمله «انما حرم ... » مى تواند حصر حقیقى باشد. یعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذکر شده است و دیگر محرمات به این امور بازمى گردند. و نیز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، که از اقسام حصر اضافى است،باشد. این گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عکس آن ایراد مى شود. یعنى زینتها و روزیهایى که شما تحریم کرده اید و از آن پرهیز دارید، حلال است و فواحش و ... حرام است.

۹- تحریم کردارهاى زشت و دیگر محرمات، ناشى از ربوبیت خداوند است. (إنما حرم ربى الفوحش ... ما لا تعلمون)

۱۰- تعداد حرامهاى الهى محدود و اثبات هر یک محتاج دلیل و برهان است. (إنما حرم ربى ... أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)

۱۱- زینتها و روزیهاى پاکیزه بیرون از دایره محرومات الهى (کردار زشت و ... ) (قل من حرم زینة الله ... قل إنما حرم ربى الفوحش)

۱۲- شرک، فاقد هر گونه برهان و دلیل (و أن تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطنا)

۱۳- استدلالها و براهین، افاضاتى است از ناحیه خداوند بر قلب و اندیشه انسانها (ما لم ینزل به سلطنا) مراد از تنزیل مى تواند ایجاد کردن باشد. یعنى خداوند هیچ دلیل و برهانى براى شرک نیافریده است. در این صورت مقصود از «سلطانا» اعم از براهین عقلى و نقلى خواهد بود. و نیز مى تواند مراد از تنزیل، نازل کردن معارف و احکام الهى باشد. در این صورت مقصود از «سلطانا» برهان نقلى خواهد بود. برداشت فوق مبتنى بر معناى اول است.

۱۴- خداوند در هیچ آیینى به پرستش معبودى جز خود، فرمان نداده است. (و أن تشرکوا بالله ما لم ینزل به سلطنا)

۱۵- فتوا و نسبت دادن حکمى به خداوند بدون علم به صدورش از ناحیه او، حرام است. (إنما حرم ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)

۱۶- اسناد هر چیز به خدا باید متکى به علم باشد. (و أن تقولوا على الله ما لا تعلمون)

۱۷- حرام شمردن زینتها و روزیهاى حلال و پاکیزه، افترا بر خداوند است. (قل من حرم زینة الله ... أن تقولوا على الله ما لا تعلمون) از مصادیق مورد نظر براى افترا، به قرینه آیه قبل، تحریم زینتها و روزیهاى پاکیزه است.

روایات و احادیث

۱۸- عن أبى الحسن (ع): ... قول الله تبارک و تعالى: «قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و الأثم و البغى بغیر الحق ... » اما قوله: «و ما بطن» یعنى ما نکح من الآباء فإن الناس کانوا قبل أن یبعث النبى (ص) إذا کان للرجل زوجة و مات عنها تزوجها إبنه من بعده إذا لم تکن أمه فحرم الله ذلک و اما «الإثم» فإنها الخمرة بعینها ... و اما قوله: «البغى» فهو الزنا سرّا ... .[۱] از امام کاظم (ع) درباره «ما بطن» در آیه «قل إنما حرم ربى الفواحش ... » روایت شده است: یعنى ازدواج با همسر پدر ; زیرا قبل از بعثت رسول خدا (ص) شخصى که از دنیا مى رفت اگر همسرى از او باقى مى ماند، پسر متوفى او را اگر مادرش نبود به همسرى برمى گزید خداوند، این ازدواج را تحریم فرمود. اما «اث-م» ه--مان شراب است ... و اما «بغى» همان زناى پنهانى است ... .

۱۹- سئل على بن الحسین (ع) عن الفواحش ما ظهر منها و ما بطن قال: ما ظهر نکاح إمرأة الأب و ما بطن الزنا.[۲] از امام سجاد (ع) درباره فواحش ظاهرى و باطنى سؤال شد فرمود: فاحشه ظاهرى، ازدواج با همسر پدر و فاحشه باطنى زناست.

۲۰- عن محمّد بن منصور قال: سألت عبدا صالحا عن قول الله عز و جل: «قل إنما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن» قال: ان القرآن له ظهر و بطن فجمیع ما حرم الله فى القرآن هو الظاهر و الباطن من ذلک ائمة الجور ... .[۳] محمّد بن منصور گوید: از امام کاظم (ع) درباره آیه «قل انما حرم ... » سؤال کردم فرمود: قرآن، داراى ظاهر و باطن است ; آنچه را خداوند در قرآن تحریم کرده فاحشه آشکار و باطن آن، اطاعت از پیشوایان ستمگر است ... .

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۵ توقیفیت احکام ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۵ ۱۵ ; علم در تشریع احکام ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۱۵ ۱۶
  • ازدواج: با زن بابا ۱۸، ۱۹ ; ازدواج حرام ۱۸
  • افترا: به خدا ۱۵، ۱۷ ; افترا به خدا در جاهلیت ۸ ; حرمت افترا به خدا ۶، ۷
  • بدعت: حرمت بدعت ۱۵ ; موارد بدعت ۱۷
  • برهان: اهمیت برهان ۱۳
  • پاداش: موانع پاداش ۴
  • توحید: اهمیت توحید عبادى ۱۴ ; توحید عبادى در ادیان ۱۴
  • جاهلیت: ظلم در جاهلیت ۸ ; عمل ناپسند در جاهلیت ۸ ; فرهنگ جاهلیت ۸
  • حاکمیت: حرام ۵
  • حلال: تحریم حلال ۱۷
  • خدا: اسناد حکم به خدا ۱۵، ۱۶ ; ربوبیت خدا ۹ ; عطایاى خدا ۱۳
  • خمر: حرمت خمر ۱۸
  • خیر: موانع خیر ۴
  • روزى: تحریم روزى پاکیزه ۱۷ ; روزى پاکیزه ۱۱
  • رهبران: اطاعت از رهبران ظالم ۲۰
  • زنا: زشتى زنا ۱۹ ; زنا پنهانى ۱۸
  • زینت: تحریم زینت دنیوى ۱۷ ; حلیت زینت ۱۱
  • شرک: بیخمنطقى شرک ۱۲ ; حرمت شرک ۶
  • ظلم: تحریم ظلم ۱ ; حرمت ظلم ۷
  • عبادت: در ادیان ۱۴
  • عمل: تحریم عمل ناپسند ۱، ۹ ; حرمت عمل ناپسند ۲، ۳، ۷ ; عمل حرام ۴، ۵ ; عمل ناپسند پنهانى ۲، ۳
  • فحشا: تحریم فحشا ۱ ; حرمت فحشا ۲، ۳ ; فحشا ى آشکار ۱۹، ۲۰ ; فحشاى پنهانى ۱۹، ۲۰
  • قرآن: باطن قرآن ۲۰ ; ظاهر قرآن ۲۰
  • محرمات:۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ تشریع محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۹ ; توقیفیت محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۱۰ ; محدوده محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۱۱ ; محدودیت محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ ۱۰ ; محرمات ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۱۵، ۱۸، ۲۰ در ادیان ۷

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۱۷، ح ۳۸ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۴، ح ۶.
  2. کافى، ج ۵، ص ۵۶۷، ح ۴۷ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۳، ح ۱.
  3. کافى، ج ۱، ص ۳۷۴، ح ۱۰ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۵، ح ۸۹.