الأنعام ١١١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و اگر فرستیم بسوی ایشان فرشتگان را و سخن گویند با ایشان مردگان و گرد آریم بر ایشان همه چیز را روبروی نیستند که ایمان آرند جز آنکه بخواهد خدا و لیکن بیشتر ایشان نمی‌دانند
|-|معزی=و اگر فرستیم بسوی ایشان فرشتگان را و سخن گویند با ایشان مردگان و گرد آریم بر ایشان همه چیز را روبروی نیستند که ایمان آرند جز آنکه بخواهد خدا و لیکن بیشتر ایشان نمی‌دانند
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::111|١١١]] | قبلی = الأنعام ١١٠ | بعدی = الأنعام ١١٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::26|٢٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = [[نازل شده در سال::10|١٠ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::111|١١١]] | قبلی = الأنعام ١١٠ | بعدی = الأنعام ١١٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::26|٢٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«حَشَرْنَا»: جمع کردیم. گرد آوردیم. «قُبُلاً»: مصدر است و به معنی مقابل و رویاروی. یا جمع (قَبیل) است به معنی کفیل و ضامن. در این صورت معنی چنین می‌شود: اگر همه چیز را دوروبر آنان جمع کنیم و بر حقّانیّت دین شهادت دهند و صداقت آن را ضمانت کنند. یا جمع (قَبیل) است و به معنی گروه و جماعت. در این صورت معنی چنین می‌شود: اگر همه چیز را گروه گروه به پیش ایشان گسیل داریم و در برابر آنان گرد آوریم. منصوب است چون حال (کلّ شَیْءٍ) است.
«حَشَرْنَا»: جمع کردیم. گرد آوردیم. «قُبُلاً»: مصدر است و به معنی مقابل و رویاروی. یا جمع (قَبیل) است به معنی کفیل و ضامن. در این صورت معنی چنین می‌شود: اگر همه چیز را دوروبر آنان جمع کنیم و بر حقّانیّت دین شهادت دهند و صداقت آن را ضمانت کنند. یا جمع (قَبیل) است و به معنی گروه و جماعت. در این صورت معنی چنین می‌شود: اگر همه چیز را گروه گروه به پیش ایشان گسیل داریم و در برابر آنان گرد آوریم. منصوب است چون حال (کلّ شَیْءٍ) است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۴


ترجمه

(و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل می‌کردیم، و مردگان با آنان سخن می‌گفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع می‌نمودیم، هرگز ایمان نمی‌آوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمی‌دانند!

و اگر ما [همه‌] فرشتگان را به سوى آنها مى‌فرستاديم، و مردگان با آنان به سخن مى‌آمدند، و همه چيز را فوج فوج در برابرشان گرد مى‌آورديم، باز هم ايمان نمى‌آوردند، مگر اين كه خدا بخواهد، و ليكن بيشترشان نمى‌دانند
و اگر ما فرشتگان را به سوى آنان مى‌فرستاديم و اگر مردگان با آنان به سخن مى‌آمدند، و هر چيزى را دسته دسته در برابر آنان گرد مى‌آورديم، باز هم ايمان نمى‌آوردند -جز اينكه خدا بخواهد- ولى بيشترشان نادانى مى‌كنند.
و اگر فرشتگان را بر آنها می‌فرستادیم و مردگان با آنان سخن می‌گفتند و هر چیزی را رویارویشان فراهم می‌آوردیم باز ایمان نمی‌آوردند مگر به مشیّت خدا، لیکن اکثرشان (مشیّت نافذ حق را) نمی‌دانند.
و مسلماً اگر ما فرشتگان را به سوی آنان نازل می کردیم، و مردگان با آنان سخن می گفتند، و همه چیز را گروه گروه در برابرشان گرد می آوردیم، باز هم [از روی اراده و اختیار] ایمان نمی آوردند؛ مگر آنکه خدا [ایمان آوردنشان را به طور اجبار] بخواهد، ولی بیشترشان نادانی و جهالت می ورزند.
و اگر ما فرشتگان را بر آنها نازل كرده بوديم و مردگان با ايشان سخن مى‌گفتند و هر چيزى را دسته‌دسته نزد آنان گرد مى‌آورديم، باز هم ايمان نمى‌آوردند، مگر اينكه خدا بخواهد. و ليك بيشترشان جاهلند.
و اگر فرشتگان را بر آنان نازل می‌کردیم و اگر مردگان با آنان سخن می‌گفتند و همه چیز [از گذشته‌ها] را نزد آنان رویاروی باز می‌آوردیم، ایمان نمی‌آوردند مگر آنکه خدا بخواهد، ولی بیشترشان [حقیقت را] نمی‌دانند
و اگر ما فرشتگان را به سوى ايشان مى‌فرستاديم و مردگان با آنان به سخن مى آمدند و هر چيزى را رويارويشان فراهم مى‌آورديم باز هم ايمان نمى آوردند مگر آنكه خداى خواهد، و ليكن بيشترشان نادانى مى‌كنند.
اگر ما (درباره‌ی درخواست مشرکان کوتاهی نمی‌کردیم و مثلاً) فرشتگانی را به پیش ایشان می‌فرستادیم (و با چشم سر آنان را می‌دیدند) و مردگانی (را زنده می‌کردیم و در برابر دیدگانشان سر از گورها بدر می‌آوردند و درباره‌ی صدق محمّد) با ایشان سخن می‌گفتند، و همه‌چیز را آشکارا در برابر آنان گرد می‌آوردیم (تا جملگی حق را رویاروی برای ایشان بیان و بر آن گواهی دهند) آنان ایمان نمی‌آوردند مگر این که خدا می‌خواست (و خدا هم سنّت خود را برای کسانی تغییر نمی‌دهد که زنگ جاهلیّت بر دل آنان نشسته است و بینش ایشان را تباه کرده است) ولیکن بیشتر آنان (از این واقعیّت که سنّت خدا درباره انسانها تغییر ناپذیر است بی‌خبرند و حقیقت امر را) نمی‌دانند.
و اگر بی‌گمان فرشتگان را پیاپی سویشان فرو فرستیم و مردگان با آنان سخن گویند و همه چیز را (به عنوان گواه بدون برگشت) دسته دسته در برابر آنان گرد آوریم، باز هم چنان نبوده‌اند که ایمان آورند- جز آنکه خدا بخواهد- ولی بیشترشان نادانی می‌کنند.
و اگر فرستیم بسوی ایشان فرشتگان را و سخن گویند با ایشان مردگان و گرد آریم بر ایشان همه چیز را روبروی نیستند که ایمان آرند جز آنکه بخواهد خدا و لیکن بیشتر ایشان نمی‌دانند


الأنعام ١١٠ آیه ١١١ الأنعام ١١٢
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَشَرْنَا»: جمع کردیم. گرد آوردیم. «قُبُلاً»: مصدر است و به معنی مقابل و رویاروی. یا جمع (قَبیل) است به معنی کفیل و ضامن. در این صورت معنی چنین می‌شود: اگر همه چیز را دوروبر آنان جمع کنیم و بر حقّانیّت دین شهادت دهند و صداقت آن را ضمانت کنند. یا جمع (قَبیل) است و به معنی گروه و جماعت. در این صورت معنی چنین می‌شود: اگر همه چیز را گروه گروه به پیش ایشان گسیل داریم و در برابر آنان گرد آوریم. منصوب است چون حال (کلّ شَیْءٍ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- نزول ملائکه بر مشرکان و سخن گفتن مردگان با ایشان، از معجزات درخواستى آنان بوده است. (لئن جاءتهم ءایة ... و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا) ذکر نزول ملائکه و سخن گفتن با مردگان در آیه حکایت از آن دارد که این قبیل معجزات مورد درخواست مشرکان بوده است.

۲- مشرکان لجوج، حتى در صورت نزول ملائکه بر ایشان، ایمان نمى آورند. (و لو أننا نزّلنا إلیهم الملئکة ... ما کانوا لیؤمنوا)

۳- اگر امور غیبى براى بهانه جویان و منکران آیات الهى محسوس شود، ایمان نمى آورند. (و لو أننا نزّلنا إلیهم الملئکة و کلمهم الموتى و حشرنا علیهم کل شىء قبلا ما کانوا لیؤمنوا) ملائکه، سخن گفتن مردگان، شهادت موجودات جملگى از امور غیبى هستند که حتى در فرض محسوس شدن آنها، گروهى ایمان نخواهند آورد.

۴- لجاجت پیشگان، حتى در صورت سخن گفتن مردگان با ایشان و شهادت بر رسالت پیامبر (ص)، ایمان نمى آورند. (و لو أننا ... و کلمهم الموتى ... ما کانوا لیؤمنوا)

۵- اگر تمامى موجودات دسته دسته برانگیخته شوند و بر حقانیت پیامبر (ص) شهادت دهند، برخى کافران ایمان نمى آورند. (و حشرنا علیهم کل شىء قبلا ما کانوا لیؤمنوا) «قبلا» در این برداشت جمع «قبیل»، به معنى دسته و صنف گرفته شده است. «و القبیل الجماعة ... من اقوام شتى». (قاموس اللغة).

۶- مسخ شدن قلب و ادراک کافران مایه ایمان نیاوردن ایشان، حتى با دیدن روشنترین معجزات است. (و نقلب أفئدتهم و أبصرهم ... و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا)

۷- تأثیر نداشتن هر نوع معجزه در مشرکان، دلیل ارائه نشدن معجزات مورد درخواست آنان است. (و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون ... و لو أننا نزّلنا ... ما کانوا لیؤمنوا)

۸- اگر مشیت خداوند تعلق گیرد کافران لجاجت پیشه و طغیانگر نیز ایمان خواهند آورد. (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله)

۹- هدایت الهى و حلول ایمان در دلها قانونمند و تحت مشیت الهى است. (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله)

۱۰- هیچ چیز مانع نفوذ مشیت الهى نیست. (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله) تذکر به نفوذ مشیت خداوند، پس از تأکید بر نفوذناپذیرى قلب کافران، بیانگر این واقعیت است که حتى چنین قلبهایى در برابر مشیت خدا تأثیرپذیر مى باشد.

۱۱- تأثیر اسباب و موجبات و زمینه هاى گرایش به ایمان منوط به مشیت الهى است. (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله)

۱۲- برخى مشرکان و کافران عنود، با نقش مشیت الهى در تأثیر اسباب آشنا بودند. (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون)

۱۳- اغلب درخواست کنندگان نزول معجزات از تأثیر نداشتن آن بر کافران آگاهى نداشتند. (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون) مرجع ضمیر در «أکثرهم» مى تواند مؤمنانى باشد که خواهان نزول آیات و اجابت درخواست مشرکان بودند، چنانچه در آیات قبل نیز این احتمال یاد شد.

۱۴- بسیارى از منکران معاند به تأثیر نداشتن هیچ آیه و معجزه اى در قلب خویش ناآگاه هستند. (و لکن أکثرهم یجهلون) متعلق «یجهلون» در کلام مذکور نیست.، ولى به قرینه موضوعات مطرح شده در آیه متعلق آن مى تواند چنین باشد: «یجهلون عدم إیمانهم». مرجع ضمیر «أکثرهم» در این برداشت همان مشرکانى هستند که قسم یاد مى کردند که در صورت نزول آیتى ایمان خواهند آورد.

۱۵- ناآگاهى اغلب مشرکان لجوج به تعیین کننده بودن مشیت الهى جهت متمایل ساختن آنان به ایمان (ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله و لکن أکثرهم یجهلون) متعلق «یجهلون» مى تواند «مشیة الله» باشد، یعنى اکثر مشرکان به نقش مشیت الهى ناآگاه بودند.

۱۶- جهل مایه لجاجت و مقاومت در برابر حق است. (ما کانوا لیؤمنوا ... و لکن أکثرهم یجهلون)

روایات و احادیث

۱۷- المروى عن أهل البیت (ع) فى قوله تعالى: « ما کانوا لیؤمنوا إلا أن یشاء الله»، ان یجبرهم على الإیمان.[۱] از خاندان رسالت علیهم السلام درباره سخن خداوند «إلا أن یشاء الله» روایت شده است: مقصود این است که آنان ایمان نمى آورند مگر آنکه خدا مجبورشان کند.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: هدایتخناپذیرى مکذّبان آیات خدا ۳
  • ایمان: زمینه ایمان ۱۱; عوامل ایمان ۹، ۱۵; موانع ایمان ۶
  • بهانه جویان: هدایتخناپذیرى بهانه جویان ۳
  • جهل: آثار جهل ۱۶
  • حق: عوامل حق ستیزى ۱۶
  • خدا: مشیّت خدا ۸، ۹، ۱۰، ۱۱; نقش مشیّت خدا ۱۵; هدایت خدا ۹
  • عوامل طبیعى: تأثیر عوامل طبیعى ۱۱، ۱۲
  • قلب: آثار مسخ قلب ۶
  • کافران: ایمان کافران طغیانگر ۸; ایمان کافران لجوج ۸; بى تأثیرى معجزه بر کافران ۳، ۵، ۶، ۱۳; جهان بینى کافران ۱۲; کافران و مشیّت خدا ۱۲; کافران هدایتخناپذیر ۵; مسخ قلب کافران ۶; هدایتخناپذیرى کافران ۶
  • لجاجت: عوامل لجاجت ۶
  • لجوج: بى تأثیرى معجزه بر لجوج ۴
  • مؤمنان: جهل اکثریت مؤمنان ۱۳
  • محمّد (ص): گواهان نبوت محمّد (ص) ۴; گواهى بر حقّانیت محمّد (ص) ۵
  • مشرکان: بى ایمانى مشرکان ۱۷; بى تأثیرى معجزه بر مشرکان ۲، ۷، ۱۴; جهان بینى مشرکان ۱۲; جهل اکثریت مشرکان ۱۴، ۱۵; خواسته هاى مشرکان ۱; ردّ معجزه اقتراحى مشرکان ۷; شرک مشرکان ۲; لجاجت مشرکان ۲; مشرکان لجوج ۱۵; مشرکان و مشیّت خدا ۱۲
  • معجزه: درخواست معجزه ۱; درخواست معجزه تکلم مردگان ۱; درخواست معجزه نزول ملائکه ۱; معجزه اقتراحى ۱، ۱۳; معجزه تکلم مردگان ۴
  • هدایت: قانونمندى هدایت ۹

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۴۲; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۷۵۸، ح ۲۴۳.