الأنعام ١٠٩

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ‌ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ‌ لَئِنْ‌ جَاءَتْهُمْ‌ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَ‌ بِهَا قُلْ‌ إِنَّمَا الْآيَاتُ‌ عِنْدَ اللَّهِ‌ وَ مَا يُشْعِرُکُمْ‌ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ‌ لاَ يُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

با نهایت اصرار، به خدا سوگند یاد کردند که اگر نشانه‌ای [= معجزه‌ای‌] برای آنان بیاید، حتماً به آن ایمان می‌آورند؛ بگو: «معجزات فقط از سوی خداست (و در اختیار من نیست که به میل شما معجزه‌ای بیاورم)؛ و شما از کجا می‌دانید که هرگاه معجزه‌ای بیاید (ایمان می‌آورند؟ خیر،) ایمان نمی‌آورند!»

و به خداوند قسم‌هاى مؤكد خوردند كه اگر معجزه‌اى سوى آنها بيايد، حتما به آن ايمان مى‌آورند. بگو: معجزات صرفا در اختيار خداست، و شما چه مى‌دانيد كه اگر معجزه‌اى هم بيايد باز ايمان نياورند
و با سخت‌ترين سوگندهايشان، به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه‌اى براى آنان بيايد، حتماً بدان مى‌گروند. بگو: «معجزات، تنها در اختيار خداست.» و شما چه مى‌دانيد كه اگر [معجزه هم‌] بيايد باز ايمان نمى‌آورند.
و به خدا به سخت ترین سوگندهای خود قسم یاد کردند که البته اگر آیتی بیاید ایمان آرند. بگو: آیات از طرف خداست، و شما مؤمنان چه می‌دانید؟ (و چگونه به گفته این کافران مطمئن می‌شوید؟ آنها همان مردم معاندند که) اگر آیتی هم آید هرگز ایمان نمی‌آورند.
با سخت ترین سوگندهایشان به خدا سوگند خوردند که اگر معجزه دلخواهشان برای آنان آید، قطعاً به آن ایمان می آورند، بگو: معجزات فقط در اختیار خداست، و شما [ای مردم مؤمن!] چه می دانید [که حقیقت چیست؟] حقیقت این است که اگر آن معجزه هم بیاید، ایمان نمی آورند.
تا آنجا كه توانستند، به سخت‌ترين قسمها، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر معجزه‌اى برايشان نازل شود بدان ايمان آورند. بگو: همه معجزه‌ها نزد خداست و شما از كجا مى‌دانيد كه اگر معجزه‌اى نازل شود ايمان نمى‌آورند؟
و [اینان‌] سخت‌ترین سوگندهایشان را به نام خدا خوردند که اگر معجزه‌ای برایشان بیاید به آن ایمان می‌آورند، بگو معجزات در اختیار خداوند است، و چه دانید که چون [معجزه‌ای هم‌] بیاید به آن ایمان نمی‌آورند
و با سخت‌ترين سوگندهاشان به خدا سوگند خوردند كه اگر آيتى- نشانه و معجزه‌اى- به آنان بيايد هر آينه بدان ايمان مى‌آورند. بگو: همانا آيتها- معجزه‌ها- نزد خداوند است و شما- اى مؤمنان- چه مى‌دانيد كه چون آنها
مشرکان با همه‌ی توان و با تأکید هر چه بیشتر، به خدا سوگند می‌خورند که اگر معجزه‌ای (از نوع آن معجزاتی که در سوره‌ی اسراء: آیه‌های و خواسته‌اند) برای آنان آورده شود به سبب آن ایمان می‌آورند. بگو: معجزات از سوی خدا است و (برابر میل او انجام می‌پذیرد و در اختیار من نیست. ای مؤمنان!) شما چه می‌دانید؟ اگر (این معجزاتی که خواسته‌اند) بدیشان نموده شود (باز هم) ایمان نمی‌آورند.
و با سوگندهای سختشان به خدا سوگند خوردند (که) اگر به‌راستی نشانه‌ای برای آنان بیاید، همواره بی‌گمان به آنها ایمان می‌آورند. بگو: «نشانه‌ها تنها نزد خداست.‌» و چه (چیزی) شما را می‌فهماند؟ اگر نشانه‌هایی‌- که می‌خواهند- (برایشان) بیاید، باز (هم) ایمان نمی‌آورند.
و سوگند یاد نمودند به خدا سخت‌ترین سوگندهای خود را که اگر بیایدشان آیتی هرآینه ایمان آرند بدان بگو جز این نیست که آیتها نزد خدا است و چه دانید (یا چه آگهیتان دهد) گاهی که آنها آیند ایمان نیارند ایشان‌

They swear by Allah, with their most solemn oaths, that if a miracle were to come to them, they would believe in it. Say, “The miracles are only with Allah.” But how do you know? Even if it did come, they still would not believe.
ترتیل:
ترجمه:
الأنعام ١٠٨ آیه ١٠٩ الأنعام ١١٠
سوره : سوره الأنعام
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الَّطِیفُ»: دقیق. آشنا به ریزه‌کاریها و دقائق اشیاء.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

محمد بن كعب القرظى و كلبى گویند: قریش نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند و گفتند: یا محمد ما را از عصاى حضرت موسی|موسى خبر بده كه آن را بسنگ می‌زد و دوازده چشمه از آن پدید مى آمد و از حضرت عیسی|عیسى خبر بده كه مرده را زنده می‌كرد و از ثمود خبر بده كه بر سر ناقه او چه بلائى آوردند تا به تو ایمان بیاوریم و نیز گفتند.

تو نیز كوه صفا را براى ما به طلا مبدل بگردان و یكى از مرده هاى ما را زنده كن تا حق بودن تو بر ما ثابت شود و نیز به ما فرشتگان و ملائكه را بنمایان كه به تو ایمان آورده اند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: اگر چیزهائى كه خواسته اید، بیاورم. آیا به من ایمان خواهید آورد یا نه؟ همه گفتند: بلى، پیامبر برخاست كه خواسته هاى آن‌ها را انجام دهد. جبرئیل آمد و گفت: اگر می‌خواهى كوه صفا را به طلا مبدل سازم ولى اگر به تو ایمان نیاورند.

آن‌ها را به عذاب خواهم كشید و اگر هم خواستى آن‌ها را به خودشان وامى گذارم تا این كه یك توبه‌كننده در میان آن‌ها ظاهر شود، رسول خدا صلی الله علیه و آله موضوع دوم را پذیرفت كه تائبى در میان آن‌ها بوجود آید سپس این آیات نازل گردید.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ «109»

و با سخت‌ترين سوگندهايشان به خدا قسم ياد كردند كه اگر معجزه و نشانه‌اى برايشان بيايد، قطعاً به آن ايمان خواهند آورد. بگو: معجزات، تنها نزد خداست (و به دست اوست) و چه مى‌دانيد (بلكه ما مى‌دانيم) كه اگر معجزه‌اى هم بيايد، (باز هم) آنان ايمان نخواهند آورد.

نکته ها

گروهى از كفّار قريش، نزد پيامبر آمده، گفتند: تو هم مانند موسى و عيسى معجزاتى بياور تا به تو ايمان آوريم، حضرت پرسيد: چه كنم؟ گفتند: كوه صفا را تبديل به طلا كن، مردگان ما را زنده كن، خدا و فرشتگان را نشانمان بده و آنگاه سوگند ياد كردند كه در اين صورت‌


«1». تفسير مجمع‌البيان.

جلد 2 - صفحه 530

ايمان خواهند آورد. آيه نازل شد كه معجزه دست خداوند است و طبق حكمت انجام مى‌گيرد، نه هوس‌هاى مردم. «1»

معجزه به مقدار اتمام حجّت لازم است، نه به مقدار ارضاى تمايلات هر فرد. بگذريم كه برخى پيشنهادها مثل ديدن خدا خلاف عقل است و چنان نيست كه نظام هستى بازيچه‌ى هوس‌هاى مشركان باشد.

پیام ها

1- مشركان مكّه، «اللّه» را قبول داشتند وبه آن سوگند ياد مى‌كردند. «أَقْسَمُوا بِاللَّهِ»

2- فريب سوگندهاى دروغين مخالفان را نخوريد. «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ»

3- برهان‌خواهى آرى، تسليم شدن در برابر هوسها هرگز. «إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ»

4- معجزات پيامبران، به دست خداست. «إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ»

5- لجاجت، درد بى درمانى است كه صاحبان آن، با ديدن هر نوع معجزه، باز هم ايمان نمى‌آورند. «لا يُؤْمِنُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ (109)

شأن نزول‌ «1»- اكابر قريش به حضرت عرض كردند كه موسى عليه السّلام عصا بر سنگ زد دوازده چشمه ظاهر شد، عيسى عليه السّلام مرده را زنده كرد، و صالح عليه السّلام ناقه را از سنگ بيرون آورد، از اين نوع آيتى بما بنما تا ايمان آريم. حضرت فرمود: اگر اين معجزه متحقق شود، مرا تصديق خواهيد كرد؛ تمام، متعهد و به قسمهاى غلاظ و شداد، مؤكد نمودند. آيه شريفه نازل شد:

وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ‌: و قسم خوردند به خداى تعالى سخت‌ترين سوگند، و داعى ايشان به اين قسم و تأكيد، در آن تحكم بود بر پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله در طلب آيات دلخواهى و استحقار آيات منزله. و سوگند نمودند لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ: اگر آيد بديشان علامتى و نشانه‌اى از آنچه طلب مى‌كنند لَيُؤْمِنُنَّ بِها: هر آينه ايمان آرند به آن‌ قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ‌: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله در جواب: جز اين نيست كه علامات و آيات نبوت كه معجزات باشد نزد خداست، و او قادر است بر آن، و من بر هيچ چيز قدرت ندارم. بعد از آن بر سبيل انكار، خطاب با اهل ايمان كه به جهت طمع در ايمان ايشان تمناى نزول آيه مقترحه داشتند مى‌فرمايد وَ ما يُشْعِرُكُمْ‌: و چه چيز دانا گردانيد شما را اى مؤمنان به آنچه از كافران صادر مى‌شود. يا خطاب به مشركان، يعنى شما كه اهل شرك هستيد، چه دانيد كه عاقبت كار شما چيست؟ شما نمى‌دانيد و من مى‌دانم كه‌ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ‌:


«1» مجمع البيان، ج 2، ص 349.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 354

بدرستى كه آن آيات و معجزات دلبخواهى، چون بيايد و مشاهده كنند، ايمان نياورند.

تنبيه- آيه شريفه تنبيه است بر آنكه حق تعالى مى‌داند چون آيات ظاهر شود، ايمان نياوردند؛ و عدم ايمان آنها، سبب نزول عذاب باشد. و حال آن كه فرموده‌ «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ» «1» تا حضرت خاتم صلى اللّه عليه و آله در ميان امت است، به بركت آن وجود مقدس، عذاب استيصال ممنوع باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِها قُلْ إِنَّمَا الْآياتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ ما يُشْعِرُكُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا يُؤْمِنُونَ (109)

ترجمه‌

و سوگند ياد كردند بخدا بسخت‌ترين سوگندهاشان كه اگر بيايد ايشان را آيتى هر آينه بگروند البته بآن بگو جز اين نيست كه آيتها نزد خدا است و چه چيز دانا كرده است شما را كه آن آيت چون بيايد نميگروند.

تفسير

كفار قريش با آنكه معجزات باهرات را مكرّر از پيغمبر (ص) مشاهده نموده بودند و ايمان نياورده بودند يكروز عرض كردند اگر كوه صفا را براى ما طلا كنى ما ايمان ميآوريم پيغمبر (ص) با آنكه ميدانست دروغ ميگويند سؤال فرمود كه اين مسلّم است قسم‌هاى مؤكّده ياد نمودند كه در اين صورت ايمان ميآوريم مسلمانان هم مشتاق شدند بانجام اين امر آنحضرت هم برخواست براى دعا كه جبرئيل نازل شد و مخيّر فرمود آنحضرت را بين اجابت دعا و نزول عذاب در صورت تخلّف قريش و بين امهال آنها تا بعدا يا مسلمان شوند يا از نسل آنها مسلمانان بوجود آيند و آنحضرت چون رحمة للعالمين بود و ميدانست باز هم آنها ايمان نمى‌آورند فعلا و اين معجزه را هم نسبت بسحر ميدهند شق دوم را اختيار فرمود و گفته‌اند اين آيه نازل شد كه مفادش بعد از ذكر اجمالى از واقعه مذكوره ماموريت پيغمبر (ص) است كه در جواب كفار بگويد كه كليه معجزات منوط باراده الهى است كه اگر حكمت و مصلحت اقتضا نمايد جارى ميكند آنرا بدست پيغمبر و الّا هيچ پيغمبرى بقدرت و اراده خود نميتواند معجزى بياورد و بمسلمانان بفرمايد شما از كجا ميدانيد كه همان معجزى هم كه خواستند اگر واقع شود آنها ايمان مى‌آورند چون‌


جلد 2 صفحه 368

من ميدانم كه ايمان نمى‌آورند و بنابر اين كلمه ما براى استفهام انكارى است و كلمه انّ بفتح همزه مصدريّه است و ضميرها بآيه مطلوبه عود مينمايد و مفاد ايمانهم كه مفعول دوم يشعر كم است چون فضله است ذكر نشده و آن از جمله انّها اذا جاءت لا يؤمنون استفاده مى‌شود ولى بايد كلمه يؤمنون بعد از اذا جاءت تقدير شود و بعضى انّ بكسر همزه قرائت نموده‌اند و بنابر اين امر اسهل است چون ابتداء كلام است و قبل از آن بايد بحالهم تقدير نمود و اين حذف رائج است و بنابر قرائت فتح بعضى انّ را بمعنى لعل گرفته‌اند و مؤيد آن قرائت ابىّ است كه لعلّها قرائت نموده است و بعضى لا را زائده قرار داده‌اند و در هر حال مراد معلوم است چون در آيه بعد فرموده كما لم يؤمنوا به اول مرة و بعضى لا تؤمنون بتا قرائت نموده‌اند و بنابر اين خطاب بكفار است و بنظر حقير قرائت انّها بكسر ارجح و خالى از خلل است و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَقسَمُوا بِاللّه‌ِ جَهدَ أَيمانِهِم‌ لَئِن‌ جاءَتهُم‌ آيَةٌ لَيُؤمِنُن‌َّ بِها قُل‌ إِنَّمَا الآيات‌ُ عِندَ اللّه‌ِ وَ ما يُشعِرُكُم‌ أَنَّها إِذا جاءَت‌ لا يُؤمِنُون‌َ (109)

و قسم‌ خوردند ‌اينکه‌ مشركين‌ باسم‌ جلاله‌ جدا و اجتهادا ‌يعني‌ قسم‌ محكم‌ ‌از‌ ‌آن‌ قسمهاي‌ مؤكده‌ ‌که‌ هراينه‌ ‌اگر‌ آمد ‌آنها‌ ‌را‌ نشانه‌ و آيتي‌ ‌که‌ ميخواهند هرآينه‌ ايمان‌ ميآورند بآن‌ آية بگو آيات‌ الهيه‌ باختيار ‌من‌ نيست‌ فقط نزد

جلد 7 - صفحه 169

خداوند ‌است‌ و چيست‌ ‌شما‌ ‌را‌ آگاه‌ كند ‌که‌ ‌آن‌ آيت‌ ‌هم‌ ‌اگر‌ بيايد باز ايمان‌ نخواهيد آورد.

وَ أَقسَمُوا بِاللّه‌ِ قسم‌ يكي‌ ‌از‌ اموريست‌ ‌که‌ واجب‌ ميشود عمل‌ ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ مثل‌ نذر و عهد و ‌در‌ مخالفتش‌ كفاره‌ دارد بنص‌ ‌آيه‌ شريفه‌ فَكَفّارَتُه‌ُ إِطعام‌ُ عَشَرَةِ مَساكِين‌َ مِن‌ أَوسَطِ ما تُطعِمُون‌َ أَهلِيكُم‌ أَو كِسوَتُهُم‌ أَو تَحرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن‌ لَم‌ يَجِد فَصِيام‌ُ ثَلاثَةِ أَيّام‌ٍ ذلِك‌َ كَفّارَةُ أَيمانِكُم‌ مائده‌ ‌آيه‌ 91، و ‌در‌ باب‌ ترافع‌ ‌هم‌ ‌اگر‌ مدعي‌ اقامه‌ بيّنه‌ نكرد منكر حق‌ قسم‌ دارد بنص‌ فرمايش‌ نبي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌

(انما اقضي‌ بينكم‌ بالبيّنات‌ و الايمان‌)

و صيغه‌ قسم‌ (باللّه‌، تاللّه‌، و اللّه‌) ‌است‌ و متعلق‌ قسم‌ بايد فعل‌ جائزي‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ فعل‌ حرام‌ و ترك‌ واجب‌ تعلق‌ نميگيرد و ‌اگر‌ قسم‌ ‌بر‌ فعل‌ واجبي‌ تعلق‌ گرفت‌ وجوبش‌ مؤكد ميشود و ‌بر‌ مخالفتش‌ دو عقوبت‌ دارد ترك‌ واجب‌ و مخالفت‌ قسم‌ مثل‌ مورد ‌آيه‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ واجب‌ ‌بود‌ ايمان‌ آوردن‌ و بقسم‌ مؤكد شد.

جَهدَ أَيمانِهِم‌ جهد و اجتهاد جديت‌ ‌در‌ وفاء بقسم‌ ‌است‌ ‌به‌ اينكه‌ البته‌ و صد البته‌ باين‌ وفاء مينمائيم‌ لَئِن‌ جاءَتهُم‌ آيَةٌ آيات‌ بسيار و معجزات‌ بي‌شمار ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ آمد و حجت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ تمام‌ شد لكن‌ ‌براي‌ بهانه‌گيري‌ و عذرتراشي‌ تقاضاي‌ يك‌ معجزات‌ ‌که‌ مطابق‌ هوسهاي‌ نفسانيه‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ نمودند مثل‌ اينكه‌ كوه‌ طلا شود ‌ يا ‌ ‌از‌ آسمان‌ قطعه‌ ساقط شود ‌ يا ‌ ملائكه‌ ‌با‌ ‌او‌ باشند چنانچه‌ ميفرمايد وَ قالُوا لَن‌ نُؤمِن‌َ لَك‌َ حَتّي‌ تَفجُرَ لَنا مِن‌َ الأَرض‌ِ يَنبُوعاً أَو تَكُون‌َ لَك‌َ جَنَّةٌ مِن‌ نَخِيل‌ٍ وَ عِنَب‌ٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمت‌َ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِي‌َ بِاللّه‌ِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُون‌َ لَك‌َ بَيت‌ٌ مِن‌ زُخرُف‌ٍ أَو تَرقي‌ فِي‌ السَّماءِ وَ لَن‌ نُؤمِن‌َ لِرُقِيِّك‌َ حَتّي‌ تُنَزِّل‌َ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُه‌ُ قُل‌ سُبحان‌َ رَبِّي‌ هَل‌ كُنت‌ُ إِلّا بَشَراً رَسُولًا اسراي‌ ‌آيه‌ 92‌-‌ 95، و مكرر گفته‌ايم‌ آنچه‌ لازم‌ ‌است‌ اقامه‌ حجت‌ ‌است‌ ‌در‌ معجزه‌ نه‌ ملعبه‌ دست‌ فساق‌ و كفار لَيُؤمِنُن‌َّ بِها ‌با‌ اينكه‌ مسلّما ‌اگر‌ كسي‌

جلد 7 - صفحه 170

‌در‌ مقام‌ هدايت‌ ‌باشد‌ بيك‌ معجزه‌ ‌ يا ‌ يك‌ دليل‌ قطعي‌ ايمان‌ ميآورد و ‌اگر‌ قابليت‌ نداشته‌ ‌باشد‌ هزارها امثال‌ ‌اينکه‌ معجزات‌ ‌بر‌ ‌او‌ نتيجه‌ ندارد.

قُل‌ إِنَّمَا الآيات‌ُ عِندَ اللّه‌ِ فعل‌ الهي‌ ‌است‌ بمقتضاي‌ وقت‌ و صلاح‌ بدست‌ نبي‌ جاري‌ ميشود ‌در‌ تحت‌ اختيار نبي‌ نيست‌ وَ ما يُشعِرُكُم‌ چيست‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌را‌ بفهماند چون‌ مؤمنين‌ خيال‌ ميكردند ‌که‌ ‌اگر‌ موافق‌ ميل‌ مشركين‌ اقامه‌ معجزه‌ شود ‌آنها‌ ايمان‌ ميآورند ولي‌ ‌خدا‌ ميداند ‌که‌ ‌آنها‌ إِذا جاءَت‌ ‌بر‌ فرض‌ موافق‌ ميل‌ ‌آنها‌ اقامه‌ شود لا يُؤمِنُون‌َ عناد و عصبيت‌ و تقليد آباء و هواهاي‌ نفسانيه‌ و عادات‌ جاهليت‌ مانع‌ ‌از‌ ايمان‌ آوردن‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- مشرکان مکه سوگند اکید یاد کردند که در صورت مشاهده معجزه مورد نظر خود ایمان مى آورند. (و أقسموا بالله جهد أیمنهم لئن جاءتهم ءایة)

۲- مشرکان مکه معتقد به «الله» بودند و به آن قسم یاد مى کردند. (و أقسموا بالله)

۳- مشرکان خواهان دریافت معجزه اى، جز آنچه پیامبر (ص) ارائه مى نمود، بودند. (و أقسموا بالله جهد أیمنهم لئن جاءتهم ءایة) بدیهى است که پیامبر (ص) قطعاً معجزاتى را به آنان نمایانده است و با این وصف آنان از سر بهانه جویى معجزات دیگرى را طلب مى کردند.

۴- انکار معجزه بودن معجزات ارائه شده از جانب پیامبر (ص)، از بهانه هاى منکران رسالت (لئن جاءتهم ءایة لیؤمننّ بها) تردیدى نیست که پیامبر (ص) معجزاتى را به مردم ارائه مى کرد، ولى مشرکان با درخواست نزول آیات گویا در صدد انکار آن معجزات بودند.

۵- ارائه معجزه تنها منوط به خواست خداوند است و نه به اختیار انبیا و تقاضاى مردم (إنما الأیت عند الله) مراد از آیات در «إنما الآیات» معجزات است و حصر مذکور بیانگر این است که معجزات تنها به خواست خداوند مى تواند ارائه شود و جز او در این زمینه اختیارى ندارد.

۶- برخى مشرکان، حتى با مشاهده معجزه مورد درخواست خویش، ایمان نخواهند آورد. (و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون) «ما» در «ما یشعرکم» براى استفهام انکارى است، لذا در عین استفهام معنى انکار نیز دارد.

۷- ترفندها و سوگند دروغین مشرکان مبنى بر ایمان آوردن در صورت نزول آیات، در برخى مؤمنان مؤثر بوده است. (و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون) «کم» خطاب به مؤمنین است و از این خطاب چنین بر مى آید که احتمالا برخى از مؤمنان تحت تأثیر خواسته مشرکان بودند و خواهان عملى شدن خواستهاى آنان مى شدند.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳
  • اللّه: در جاهلیت ۲
  • انبیا: محدوده اختیارات انبیا ۵
  • خدا: اختصاصات خدا ۵; مشیّت خدا ۵
  • سوگند: به اللّه ۲
  • مؤمنان: تأثیر پذیرى مؤمنان ۷
  • محمّد (ص): تکذیب معجزه محمّد (ص) ۴
  • مشرکان: توطئه مشرکان ۷; خواسته هاى مشرکان صدر اسلام ۳; سوگند مشرکان ۲، ۷; شرایط ایمان مشرکان ۷; عقیده مشرکان به اللّه ۲; مشرکان و محمّد (ص) ۳; مشرکان هدایتخناپذیر ۶
  • مشرکان مکه: سوگند مشرکان مکه ۱; عهد مشرکان مکه ۱; مشرکان مکه و معجزه ۱
  • معجزه: درخواست معجزه ۳; معجزه اقتراحى ۶; منشأ معجزه ۵; نقش معجزه ۶
  • نبوت: بهانه جویى مکذّبان نبوت ۴ ۱ نبوت وارونه ساختن دل و دیده برخى مشرکان عنود سنت خداوندى است.

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۴، ص ۴۲۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۴۵.
  3. تفسیر مجمع البیان.