الأنعام ٧٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هنگامی که دید ماه را تابنده گفت این است پروردگار من و گاهی که درون شد گفت اگر رهبریم نکند پروردگارم همانا میشوم از گروه گمراهان | |-|معزی=و هنگامی که دید ماه را تابنده گفت این است پروردگار من و گاهی که درون شد گفت اگر رهبریم نکند پروردگارم همانا میشوم از گروه گمراهان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأنعام | نزول = [[نازل شده در سال::10|١٠ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::77|٧٧]] | قبلی = الأنعام ٧٦ | بعدی = الأنعام ٧٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«بَازِغاً»: طلوعکنان. حال (قَمَر) است. | «بَازِغاً»: طلوعکنان. حال (قَمَر) است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۳
ترجمه
الأنعام ٧٦ | آیه ٧٧ | الأنعام ٧٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَازِغاً»: طلوعکنان. حال (قَمَر) است.
تفسیر
- آيات ۸۳ - ۷۴، سوره انعام
- بررسى كيفيت مخصوص رفتار و محاجه ابراهيم (ع ) در اين آيات ، كه به رفتار فطرىيك انسان اوليه فرضى كه براى نخستين بار به مظاهر مادى عالم برخورد مى كند،شباهت دارد.
- هر چه اشتغال و سرگرمى به امور مادى بيشتر باشد، توجه به مبداء و معاد كمتر مىشود.
- اينكه غرض از اين تعبيرات تحقير بتها باشد از ادب ابراهيم (ع ) دور است .
- ضمير مذكر آوردن براى (( شمس )) در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربى هذا اكبر )) شاهدبر اينست كه آن حضرت همچون انسانى فرضى كه خبر از هيچ چيز ندارد سخن گفته است.
- اختلاف مفسرين در معناى كلمه (( آزر )) و نسبت او با ابراهيم (ع ).
- استغفار و دعاى ابراهيم (ع ) براى آزر، دعاى صورى بوده و در دنيا واقع شده ، نه درآخرت براى شفاعت .
- آزر، پدر صلبى و حقيقى ابراهيم عليه السلام نبوده است .
- توهم عجيب و غريب بعضى از مفسرين در مورد داستانهايى كه در قرآن كريم نقل شده است .
- كلام الهى ، كلام حق و فصل است و هزل و خلاف واقع در آن راه ندارد.
- وجه اينكه قرآن مواد تاريخ و جزئيات داستان رانقل نمى كند.
- بت ها (اصنام ) چه بوده اند.
- مالكيت حقيقى خداى سبحان ، مانند مالكيت انسان است نسبت به قوا و افعالش .
- (( ملكوت )) همان وجود اشياء است به لحاظ انتسابشان به خدا و رؤ يت ملكوت به معناىديدن خدا است با ديدن اشياء و موجودات .
- ستاره اى كه مردم مى پرستيدند و ابراهيم (ع ) به آن اشاره فرمود و گفت : (( هذا ربى )) ستاره (( زهره )) بوده است .
- مراد از (( رب )) در كلام ابراهيم (ع ) (هذا ربى )، خداوند آفريدگار هستى نيست .
- اينكه ابراهيم (ع ) نخست ستاره و ماه و خورشيد را (( رب )) دانست ، از باب محاجه به زبان خصم بوده است .
- قضيه مورد بحث مربوط به زمان كودكى و قبل از بلوغ ابراهيم (ع ) است .
- ربوبيت ملازم با محبوبيت است و (( لا احب الآفلين )) يعنى من چيز متغير را رب خود نمىدانم .
- وجه آوردن ضمير مذكر براى (( شمس )) كه مؤ نث است در كلام ابراهيم (ع ): (( هذا ربىهذا اكبر )) .
- اقوال مختلفى كه در توجيه تذكير ضمير در جمله مزبور گفته شده است .
- سخن غريب و نادرست يكى از مفسرين كه مدعى است ابراهيم (ع ) به زبان عربى سخن مىگفته است .
- جمله : (( لا احب الآفلين )) حجتى است يقينى و برهانى بر مبناى محبت و عدم محبت ، نه حجتىعوامانه و غير برهانى .
- وحه اينكه ابراهيم (ع ) افول را در احتجاج آورد نه طلوع را. و بيان اينكه مشركين معتقدبه اينكه اجرام سه گانه داراى مقام ايجاد و تدبيرند، نبوده اند.
- اشكالاتى كه بر اقوالى كه در توجيه (( لا احب الآفلين )) بر مبناى اينكه افول مبناى برهان است وارد شده است .
- وجه جامى كه فخر رازى براى توجيه آيه بر همان مبنا ذكر كرده است واشكال آن وجه .
- نكته اى در مورد ترتيب احتجاجات ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان و ستاره پرستان هدايت، هميشه از ناحيه خدا است و ضلالت از ناحيه انسان .
- هدايت هميشه ...
- هيچ چيز غروب كننده و از كف رونده ، شايسته محبت و تعلق خاطر نيست .
- معناى (( فطر )) و (( فطرات )) و (( حنيف )) .
- توجيه وجه به سوى خدا به معناى عبادت او است .
- اسلام ، دين مطابق با فطرت انسانى و نوع وجودى آدمى است .
- بخش دوم احتجاجات ابراهيم (ع ) كه محاجه آن حضرت است با مشركين بعد از اعلام بيزارىاز بت ها.
- حاصل كلام در تفسير سخن ابراهيم (ع ) (و لا اخاف ما تشركون به ...)
- اقوال متعدد مفسرين در توضيح و توجيه جملات ابراهيم (ع ) در محاجه با مشركين .
- اقوال مفسرين در توجيه (وسع بى كل شى ء علما) در كلام ابراهيم (ع )واشكال آنها.
- وجه اينكه ابراهيم (ع ) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت پرستى آورده است .
- (( امن )) و (( اهتدا )) از خواص و آثار ايمان است ، اگر با ظلم پوشيده نشود.
- (( ظلم )) داراى مفهوم وسيعى است ولى تمام اقسام آن به ايمان ضرر نمى رساند.
- گناه و ظلم اختيارى داراى مصاديق و مراتبى است كه شخص مؤ من مناسب با درجه تقوا ومعرفت و ايمانش از مصاديق و مراتب بيشترى از گناه دورى مى كند.
- ايمان به خدا فقط مشروط به دورى از شرك و گناهان كبيره نيست .
- سخن بعضى از مفسرين در تفسير آيه : (( للذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم ... )) . واشكال وارد بر آن .
- معناى لغوى و اصطلاحى (درجه ) و مراد از (نرفع درجات من نشاء...) در كلام خداوند.
- مناظره ماءمون يا امام رضا (ع ) درباره احتجاج ابراهيم (ع ) عليه بت پرستان .
- رواياتى در مورد تولد و نشو و نماى ابراهيم (ع ) در خفا، و اينكه (( آزر )) پدر يا عموىابراهيم (ع ) بوده است .
- آنچه درباره سرگذشت حضرت ابراهيم مورد اتفاق علماى حديث است .
- چند روايت درباره ارائه ملكوت به ابراهيم (ع ).
- رواياتى در خصوص جمله (( هذا ربى )) كه ابراهيم (ع ) بر زبان آورد.
- رواياتى در ذيل جمله : (( و لم يلبسوا ايمانهم بظلم )) .
- سخن بعضى كه در توجيه يك روايت گفته اند: امت ابراهيم فقط مكلف به ايمان بودند وبه فروع و احكام مكلف نبودند و بيان فساد اين ادعا.
- فروع و احكامى كه توسط ابراهيم (ع ) تشريع شده اند.
- سبب وجود قوانين (( حمورابى )) در تورات فعلى .
- ۱ داستان ابراهيم (ع ) از نظر قرآن .
- ۲ منزلت ابراهيم (ع ) نزد خداوند و موقف بندگى اش و مواهب خدا به او:
- ۳ آثار پربركتى كه آن حضرت از خود در جامعه بشرى به يادگار گذاشت :
- ۴ تورات فعلى درباره ابراهيم (ع ) چه مى گويد؟
- ۵ تناقضات تورات بهترين دليل بر دست خوردگى آن است .
- وجود نظير نسبت هاى نارواى تورات فعلى به ابراهيم (ع )، در بعض روايات اهل سنت .
- عدم صحت نسبت دروغ گفتن ، به ابراهيم (ع ) كه در روايات عامه آمده است .
- روايتى جامع از طريق ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) درباره قضاياى ابراهيم (عليهالسلام ).
- ذبيح ابراهيم (ع )، اسمعيل (ع ) بوده است نه اسحق (ع ).
- كلام نادرست طبرى در تاريخ خود كه اسحق (ع ) را ذبيح دانسته .
- تورات بر خلاف قرآن كريم :
- اشكال بعضى از مستشرقين به قرآن در مورد عدم نقل خصوصيات ابراهيم و اسمعيل (ع ) و داستان بناى كعبه و... در سور مكيه و پاسخ بدان اشكال .
- اشكال ديگر به آيات مربوط به احتجاجات ابراهيم (ع ) و در آتش انداختن آن حضرت .
- گفتار بيرونى و بلخى و مسعودى درباره عقائد ستاره پرستان ، بت پرستان و صائبين .
- دو نكته كه از بيانات گذشته بدست آمد.
نکات آیه
۱- ماه پرستى، از آیینهاى رایج زمان حضرت ابراهیم (ع) (فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى)
۲- ابراهیم (ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت. (فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل)
۳- تظاهر ابراهیم (ع) به ماه پرستى و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگى آن بوده است. (فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى) «بزوغ» به معناى طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نیز در ماده «بزغ» و در شرح آیه مورد بحث گوید: «اى طالعا منتشر الضوء». بنابراین سخن ابراهیم (ع) با ماه پرستان در اوایل و یا اواخر ماه نبوده، بلکه به هنگام تابش آن بوده است.
۴- مردم زمان ابراهیم ماه را «رب» و آن را مؤثر در امور خود مى پنداشتند. (فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى) جمله «هذا ربى»، که در مقام مجادله حضرت ابراهیم (ع) با قومش بیان شده، اشاره به یکى از اعتقادات باطل آنان دارد که همان پندار ربوبیت براى ماه است.
۵- تظاهر به عقیده اى باطل، براى رد آن مجاز است. (فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى)
۶- افول پذیرى و پنهان شدن ماه، برهانى بر دخیل نبودن آن در ربوبیت عالم است. (فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل قال لئن لم یهدنى ربى)
۷- آنچه افول نپذیرد و تغییر نیابد، سزاوار ربوبیت است. (فلما أفل قال لئن لم یهدنى ربى)
۸- هدایتگرى از شؤون لازم براى «رب» است. (قال لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین)
۹- ربوبیت هستى سزاوار کسى است که هدایتگر باشد. (قال لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین) جمله «لئن لم یهدنى ربى» تعریضى بر ستاره پرستان مى تواند باشد، یعنى شما که ستاره را رب مى پندارید چه نشانى از هدایتگرى آنان دارید، و اگر رب نتواند هادى باشد، چگونه رب خواهد بود؟
۱۰- انسان بدون هدایت پروردگار در گمراهى خواهد ماند. (لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین)
۱۱- پندار ربوبیت براى غیر خداوند، گمراهى است. (لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین)
۱۲- اهل بابل به سبب پندار ربوبیت براى اجرام آسمانى و پرستش بتها، گمراه بودند. (أتتخذ أصناما ... کوکبا ... القمر ... القوم الضالین) به گفته بسیارى از مفسران، احتجاج ابراهیم (ع) با مشرکان در سرزمین بابل روى داده است.
روایات و احادیث
۱۳- عن الرضا (ع): إن إبراهیم (ع) وقع إلى ثلاثة اصناف ... صنف یعبد القمر ... «فلما رأى القمر بازغا قال هذا ربى» على الانکار و الاستخبار ... .[۱] از امام رضا (ع) روایت شده است: ... ابراهیم (ع) با سه گروه برخورد کرد ... گروهى که ماه را مى پرستیدند ... «پس آنگاه که ماه را تابان دید»، به عنوان استفهام انکارى گفت: «این پروردگار من است» ... .
۱۴- عن أبى جعفر (ع) فى قوله إبراهیم صلوات الله علیه «لئن لم یهدنى ربى لأکونن من القوم الضالین»: اى ناس للمیثاق.[۲] از امام باقر (ع) درباره «لئن لم یهدنى ... من القوم الضالین» روایت شده است: (مراد از «القوم الضالین» در آیه فوق)، فراموش کنندگان میثاق الهى هستند.
موضوعات مرتبط
- ابراهیم (ع): و ماهپرستان ۱۳ ; احتجاج ابراهیم (ع) ۲، ۳ ; تاریخ دوران ابراهیم (ع) ۱ ; تظاهر ابراهیم (ع) به ماهپرستى ۲، ۳ ; شرکخستیزى ابراهیم (ع) ۲ ; قصه ابراهیم (ع) ۲، ۳، ۱۳
- اجرام آسمانى: ربوبیت اجرام آسمانى ۱۲
- بابِل: بتپرستى اهل بابِل ۱۲ ; گمراهى اهل بابِل ۱۲
- خدا: هدایت خدا ۱۰
- رب: هدایتگرى ربّ ۸، ۹
- ربوبیت: در قوم ابراهیم ۴ ; ربوبیت غیر خدا ۱۱ ; شؤون ربوبیت ۸ ; شرایط ربوبیت ۶، ۷، ۹
- شرک: موارد شرک ۱
- عقیده: تظاهر به عقیده باطل ۵ ; روش ابطال عقیده باطل ۲، ۵ ; عقیده باطل ۱۱
- فراموشى: عهد خدا ۱۴
- قوم ابراهیم: عقیده قوم ابراهیم ۴ ; ماهپرستى قوم ابراهیم ۴
- گمراهان: مراد از گمراهان ۱۴
- گمراهى: عوامل گمراهى ۱۰ ; موارد گمراهى ۱۱
- ماه: ردّ ربوبیت ماه ۶ ; غروب ماه ۶
- ماهپرستى: تاریخ ماهپرستى ۱ ; ماهپرستى در دوران ابراهیم (ع) ۱
- نیازها: نیاز به هدایت ۱۰
- هدایت: عوامل هدایت ۱۰