يونس ٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱۰ - ۱، سوره يونس]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link1 | آيات ۱۰ - ۱، سوره يونس]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۱#link2 | كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه]] | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link18 | توضيحى درباره معناى تسبيح و حمد خداى تعالى و بيانى درباره انقطاع تمام سخناندر دنيا جز ذكر: ((الحمدلله ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۲#link18 | توضيحى درباره معناى تسبيح و حمد خداى تعالى و بيانى درباره انقطاع تمام سخناندر دنيا جز ذكر: ((الحمدلله ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۳#link146 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۳#link146 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» | |||
همانا پروردگارتان، خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز و دوران آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت (زمام امور را به دست گرفت). | |||
كار جهان را تدبير و سامان دهى مىكند. هيچ شفاعتكنندهاى جز با اذن او نيست. آن خداوند است كه پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. آيا پند نمىگيريد؟ | |||
===نکته ها=== | |||
مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرينش است، و ممكن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد. | |||
جلد 3 - صفحه 537 | |||
«عَرش»، مركز تدبير و كنايه از قدرت است. وقتى مىگويند: فلانى بر تخت نشست يا او را از تخت پايين كشيدند، يعنى به قدرت رسيد يا بركنار شد. سلطهى خداوند، هم پيش از آفرينش آسمانها و زمين بر هستى بوده، «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «1»، هم پس از خلقت آنها، و پس از پايان جهان و در قيامت هم سلطهى الهى بر همهى هستى باقى است. | |||
«يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «2» | |||
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مربّع است، زيرا كلماتى كه بناى اسلام بر آن است نيز چهار كلمه است: «سبحاناللّه والحمدللّه ولاالهالااللّه واللّهاكبر». «3» | |||
===پیام ها=== | |||
1- آفرينش جهان با برنامهريزى و زمان بندى صورت پذيرفته است. «سِتَّةِ أَيَّامٍ» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبير حاكم است، چگونه مىتوان پذيرفت انسان كه گل سرسبد موجودات است، بىبرنامه باشد؟!) | |||
2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي ... فَاعْبُدُوهُ | |||
3- هستى قانونمند و هدفدار است. لازمهى تدبير امر، عاقبت وهدف داشتن و قانونمند بودن است. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» | |||
4- عبادت، سزاوار كسى است كه خلقت و تدبير به دست اوست، نه ديگران. | |||
خَلَقَ ... يُدَبِّرُ ... ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ | |||
5- خداوند هستى را آفريده، «خَلَقَ» ودر قبضه دارد، «اسْتَوى» وبا حكمت دائماً آنرا اداره مىكند، «يُدَبِّرُ» وبدون اذن او كسى را نفوذى نيست، «ما مِنْ شَفِيعٍ» و توجّه به اين حقايق، زمينهى پيدايش روح بندگى وپرستش است. «فَاعْبُدُوهُ» | |||
6- واسطهشدن هر موجودى بايد از سوى خداوند تأييد شود. پس بىجهت بتها را شفيع قرار ندهيم. «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ» | |||
---- | |||
«1». هود، 7. | |||
«2». الحاقه، 17 | |||
«3». علل الشرايع، ص 398. | |||
جلد 3 - صفحه 538 | |||
7- الوهيّت از ربوبيّت جدا نيست. طاغوتها مىكوشند خالق را خدا بدانند، ولى سياستگذار ومدبّر را خودشان، ودين را از سياست جدا بدانند. «اللَّهُ رَبُّكُمْ» | |||
8- انسان آفريدگار خويش را باور دارد، تنها نيازمند تذكّر است. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» | |||
بعد از آن دليل مبدء و معاد را فرمايد: | |||
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ: بتحقيق پروردگار شما خداى تعالى است. الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: آن ذاتى كه ايجاد فرمود و بيافريد آسمانها و زمينها را كه اصول ممكنات و بزرگترين اجسام عالم دنيااند. فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ: در مقدار شش روز ايام دنيا، و در آن مدت آن را اختراع و ابداع فرمود به عجائب و بدايع بيشمار، با آنكه قادر بود به يك طرفة العين آن را ايجاد كند تا تعليم بندگان باشد كه در كارها تعجيل نكنند «التّأنّى من الرّحمن و العجلة من الشّيطان» و اين قول | |||
ج5، ص 257 | |||
از سعيد بن جبير است. | |||
يا آنكه: ترتيب حوادث بر ايجاد شىء بعد شىء، ادلّ است بر بودن فاعل آن عالم، و مدبر مىگرداند آن شىء را به اختيار خود، و جارى نمايد بر وفق مشيت خود؛ و مؤيد اين است روايت صدوق (رحمه الله) در عيون «1» و علل از حضرت رضا عليه السّلام كه فرمود: پس خداى تعالى خلق فرمود آسمان و زمين را در شش روز، و حال آنكه ذات احديت مسلط بر عرش و قادر بود براى آنكه خلق فرمايد در يك چشم بهم زدن، و لكن ايجاد نمود در شش روز، تا ظاهر شود آنچه خلق مىنمايد آن را شيء بعد شيء، پس استدلال كنند به حدوث حوادث بر ذات قادر متعال. | |||
تبيين- بعض محققين در علت تخصيص خلق عالم به شش روز بيان نموده كه: افعال سبحانى، مبتنى بر حكم و مصالحى است، و حكمتش اقتضا نموده كه افعالش بالنسبه به مخلوقات بر دو قسم باشد: قسم اول: خلقى است كه صادر شود از او در هر آنى به اراده دفعيه بدون توقف بر ماده و مدت، مانند خلق آبى كه ماده اجسام و جسمانيات است. قسم دوم: مخلوقاتى است كه صدور آن بعد از مدتى است كه عادت به آن جارى گشته به حصول استعداد ماده آن در آن مدت بر سبيل تدريج، و ايجاد آسمان و زمين از اين قسم باشد، و جميع مليين و اكثر فلاسفه بر اين قولند. | |||
ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ: (نكته- ذكر «ثم» براى ترتيب در خلق است نه به جهت تراخى رتبه) پس مستولى شد بر عرش در تدبير امور مانند استواى ملك بر سرير به استيلا بر تدبير مملكت، چه تمام تدبيرات از عرش نازل مىشود كه اعظم مخلوقات است، و لذا بندگان نزد حوائج، دستهاى خود را به جانب آن بلند مىكنند. 2- آنكه بلند و رفيع گردانيد آن را. 3- قصد نمود خلق عرش را. 4- نزد ابن عباس: بلند گرديده امر او. 5- شروع در خلق عرش و اتقان آن فرمود. 6- مستولى شد بر آسمانها به قهر و غلبه خود. 7- مستولى شد امر و | |||
---- | |||
«1» عيون اخبار الرضا ج 1 باب 11 حديث 33. | |||
ج5، ص 258 | |||
قضاى الهى به آسمان، يعنى امر و قضاى سبحانى از آسمان به زمين نازل مىشود. 8- در احتجاج- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: استوى تدبيره و علا امره: مستولى شد تدبير او و علوّ نمود امر او. 9- از حضرت كاظم عليه السّلام: | |||
استولى على ما دقّ و جلّ استيلا يافت بر آنچه دقيق و جلىّ كوچك و بزرگ است. «1» 10- در كافى «2»- از حضرت صادق عليه السّلام: استوى على كلّ شىء فليس شيء اقرب اليه من شيء: مستولى شد بر هر شيء، پس نيست چيزى نزديكتر به او از چيزى، يعنى تمام اشياء در پيشگاه الهى مساوى است يُدَبِّرُ الْأَمْرَ: تدبير مىفرمايد امر كائنات را بر مقتضاى حكمت، يا تقدير مينمايد موجودات را بر وجهى كه مىخواهد. و تدبير نظر است در ادبار امور تا محمود العاقبه واقع شود به خير بيانجامد. ما مِنْ شَفِيعٍ: نيست هيچ شفاعت كننده در روز قيامت. إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ: مگر بعد از اذن دادن خداى تعالى مر او را. اين تقرير عظمت و عز جلال الهى است و ردّ كسانى كه گمان مىكنند كه الهه آنها شفيع ايشان باشد در درگاه ربوبى. و ايضا اثبات شفاعت آن كسى كه مأذون شود از جانب الهى. و اذن شفاعت انبياء و اولياء تماما روز قيامت داده شود الّا وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله كه اذن شفاعت او در دنيا مرحمت فرموده است، لقوله تعالى «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» «3» و قوله صلّى اللّه عليه و آله: ادّخرت شفاعتى لاهل الكبائر من امّتى. «4» و اخبار در آن بسيار است. | |||
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ: آن ذات متصفه به صفات مذكوره، مقتضى الوهيت و ربوبيت، خدا به حق پروردگار شما است نه غير او، چه غير را با او در اين صفتها شركت نيست. فَاعْبُدُوهُ: پس او را بپرستيد به يگانگى. أَ فَلا تَذَكَّرُونَ: | |||
---- | |||
«1» احتجاج طبرسى ج 2 ص 157. | |||
«2» ج 1 ص 127 حديث 1. | |||
«3» سوره ضحى آيه 5. | |||
«4» بحار الانوار، ج 8 ص 30 به نقل از مجمع البيان ذيل آيه 48 سوره بقره. | |||
ج5، ص 259 | |||
آيا پند نمىگيريد يا تفكر نمىكنيد كه مستحق عبادت، ذات احديت او است، نه معبودان باطله. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «4» | |||
ترجمه | |||
همانا پروردگار شما خداوند است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز پس مستولى شد بر عرش تدبير مىكند امر خلق را نيست هيچ شفيعى مگر پس از دستورى او اين است خداى شما پروردگارتان پس پرستش كنيد او را آيا پس متذكّر نمىشويد | |||
بسوى او است باز گشت شما بتمامى وعده خدا كه حقّ است همانا او نخست مىآفريند خلق را پس باز مىگرداند آنرا تا جزا دهد آنانرا كه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را بعدالت و آنانكه كافر شدند مر آنانرا است مشروبى از مايع جوشان و عذابى دردناك براى آنكه كافر شدند. | |||
تفسير | |||
در اوائل سوره اعراف تفسير اين آيه تا كلمه العرش گذشت و مراد از تدبير امر تقدير و تنظيم امور خلق است بر طبق حكمت و مصلحت چون تدبير ترتيب امور است بنحويكه عاقبت آن پسنديده باشد و مقصود از نفى شفاعت ابطال عقائد بت پرستان است كه قائل بشفاعت بتها از خودشان بودند و منظور از اثبات آن باذن | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 4 | |||
شفاعت انبياء و اولياء و صلحاء از اهل ايمان است و مجموع نفى و اثبات براى تقرير عظمت مقام الوهيّت است و جمله ذلكم اللّه ربّكم براى افاده انحصار ربوبيّت است در موصوف باين صفات و نفى آن از غير تا نتيجه دهد كه منحصر است اهليّت عبادت باو و باطل شود عبادت هر معبودى جز او و در خاتمه استبعاد شده است از عدم تنبّه كفّار بحقيقت امر با وضوح آن بطوريكه بادنى تامّلى از براى هر عاقلى تنبّه و تذكّر حاصل ميشود و رجوع و بازگشت تمام خلق بحق و حكم او مكرّر توضيح داده شده است و بايد در مقام تهيّه استعداد براى روز ملاقات بود و چون جمله اليه مرجعكم جميعا مفيد معنى وعد اللّه است كلمه وعد مصدر مؤكّد است كه اضافه بفاعل شده يعنى وعده داد خدا وعده حقّى و كلمه بالقسط محتمل است متعلّق به يجزى باشد يعنى خداوند عود ميدهد خلق را براى آنكه جزا دهد اهل اعمال صالحه را بعدالت خود و محتمل است متعلّق به عملوا باشد يعنى جزا دهد آنانرا كه بجا آوردند اعمال صالحه را بمقتضاى عدالت خودشان در امور چون عدل ميانهروى در امور است و منشأ اعمال صالحه ملكه عدالت است و بنابر احتمال اول دلالت دارد بر آنكه جزاى اعمال صالحه باستحقاق است نه تفضّل چون به مقتضاى عدالت خدا است مگر آنكه گفته شود مراد آنستكه بهر كس بحسب اقتضاء عملش تفضّل ميشود در هر حال غرض اصلى از خلقت خلق و اعاده آنها ثواب دادن است نه عقاب نمودن لذا اسلوب كلام تغيير داده شده و فرموده و آنانكه كافر شدند از براى آنها شراب حميم و عذاب اليم است براى كفرشان تا دلالت داشته باشد كه از براى عقاب راهى جز استحقاق نيست و خداوند آنها را خلق نفرموده در ابتدا و اعاده براى عذاب بلكه آنها بسوء اختيار خودشان مرتكب امرى شدند كه بعد از اعاده به نتيجه سوء آن گرفتار گشتند دقت و تامّل لازم است «من نكردم خلق تا سودى كنم- بلكه تا بر بندگان جودى كنم» و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوي عَلَي العَرشِ يُدَبِّرُ الأَمرَ ما مِن شَفِيعٍ إِلاّ مِن بَعدِ إِذنِهِ ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم فَاعبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» | |||
محققا پروردگار شما اللّه است كسي که خلق فرمود آسمانها و زمين را در | |||
جلد 9 - صفحه 345 | |||
شش روز پس از آن پرداخت بر عرش تدبير امر فرمود اشكال- اولا قبل از خلقت آسمان و زمين روز و شبي نبود که ميفرمايد إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ زيرا تشكيل روز و شب بواسطه حركت زمين است دور خود چنانچه تشكيل سال و بروج بواسطه حركت او است دور كره شمس. | |||
و ثانيا خداوند تبارك و تعالي قدرت داشت طرفة العين خلق فرمايد وجه اينكه در شش روز خلق فرمود چيست. | |||
و ثالثا در بسياري از آيات اينکه مدت ذكر شده و لكن در سوره فصلت هشت روز بيان فرموده ابتداء ميفرمايد قُل أَ إِنَّكُم لَتَكفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأَرضَ فِي يَومَينِ پس از آن ميفرمايد وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي أَربَعَةِ أَيّامٍ تا آنجا که ميفرمايد فَقَضاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ فِي يَومَينِ آيه 8 الي 11. | |||
جواب- اما از اشكال اول مراد اينکه مقدار مدت بود که اگر روز و شبي بود شش روز ميشد. | |||
و اما از اشكال دوم خداوند قادر متعال بر هر چيزي قادر است در امر خلقت دفعي و تدريجي چنانچه مخلوقات دفعي و تدريجي بسيار هست آدم و عيسي عليهما السلام دفعي، بقيه تدريجي و هكذا حيات و موت هر كدام موافق حكمت و مصلحت است و حكم و مصالح هر امري را خود ميداند هر چه بگوئيم بيجا گفتهايم. | |||
و اما از اشكال سوم- جمله وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي أَربَعَةِ أَيّامٍ داخل در جمله اولي است که خلقت زمين و تقدير اقوات در چهار روز بوده و با جمله اخيره شش روز ميشود مطابق ساير آيات. | |||
ثُمَّ استَوي عَلَي العَرشِ عرش آخرين عوالم جسمانيست که محيط بكرسي و سماوات و ارض است و معني استوي يعني تدبير امور از آنجا ميشود تشبيه بجلوس | |||
جلد 9 - صفحه 346 | |||
سلاطين بر عريكه سلطنت که تدبير امور مملكت ميكنند لذا ميفرمايد يُدَبِّرُ الأَمرَ دفع دخل- كانه كفار و مشركين بگويند که خداوند كارها را بتوسط اسباب ميكند و اصنام ما از وسائط بين خالق و مخلوق هستند و از خدا ميگيرند و بما ميدهند و شفاعت در حق ما ميكنند ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي جواب آنها ما مِن شَفِيعٍ إِلّا مِن بَعدِ إِذنِهِ و اصنام مشركين نه شعور و ادراكي دارند و نه حيات و قدرتي و نه آبرو و مقامي و البته شفيع بايد داراي اينکه شئون باشد آنهم بعد از اذن و اجازه. | |||
ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم خداوند پروردگار شما چنين است فَاعبُدُوهُ و عبادت غير آن نكنيد أَ فَلا تَذَكَّرُونَ بايد بمقتضاي عقل و دليل و حس متذكر اينکه معني باشيد و دست از عبادت غير او برداريد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 3)- خداشناسی و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحی و نبوت در نخستین آیات این سوره، به سراغ دو اصل اساسی تعلیمات همه انبیاء یعنی «مبدأ» و «معاد» میرود، و این دو اصل مهم را در ضمن عباراتی کوتاه و گویا بیان میکند. | |||
نخست میگوید: «پروردگار شما همان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز (دوران) آفرید» (إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ). | |||
«سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبیر کار جهان پرداخت» (ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ). | |||
پس از آن که روشن شد خالق و آفریدگار «اللّه» است و زمام اداره جهان هستی به دست اوست و تدبیر همه امور به فرمان او میباشد معلوم است که بتها این موجودات بیجان و عاجز و ناتوان هیچ گونه نقشی در سرنوشت انسانها نمیتوانند داشته باشند لذا در جمله بعد میفرماید: «هیچ شفاعت کنندهای جز به اذن و فرمان او وجود ندارد» (ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ). | |||
آری! «این چنین است «اللّه» پروردگار شما، او را پرستش کنید» نه غیر او (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ). | |||
«آیا با این دلیل روشن متذکر نمیشوید؟» أَ فَلا تَذَکَّرُونَ). | |||
ج2، ص272 | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۴
ترجمه
يونس ٢ | آیه ٣ | يونس ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سِتَّةَ اَیّامِ»: مراد شش دوره است (نگا: اعراف / ، حجّ / ، معارج / . «إسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ»: (نگا: اعراف / ). «یُدَبِّرُ الأمْرَ»: کار جهان را به مقتضی حکمت و مصلحت میگرداند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لاَ تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ... (۴)
اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ... (۴) وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ... (۱) وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ... (۱) قُلْ مَنْ رَبُ السَّمَاوَاتِ... (۴) سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلاَ... (۰) وَ قَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا لاَ... (۴) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ... (۱) وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِي... (۴)
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۱، سوره يونس
- كيفيت و مكان نزول سوره يونس و بيان غرض و آهنگ كلى اين سوره مباركه
- اشاره به استعمال كلمه ((آيه )) در مورد معانى ، اعيان واقوال
- بيان مراد از ((حكيم )) در: ((تلك الكتاب الحكيم ))
- وحى مشتمل است بر انذار همه مردم و تبشير مؤ منين . و بيان معناى : ((قدم صدق ))
- جواب خداى تعالى به ترديد و تعجب كفار ازنزول وحى و اينكه پيامبر (ص )
- معناى حق بودن معاد
- استدلال بر اثبات معاد، به سنت جاريه الهيه بر اضافه رحمت تا تماميت وكمال موجودات
- حجت دوم : اعمال فسط و عدل الهى ، با پاداش دادن به صالح و كيفر دادن صالح(ليجزى الذين آمنوا...)
- حقانيت خلقت الهى در آفرينش آفتاب و ماه
- معناى اختلاف ليل و نهار و حكمتهايى كه در آن وجود دارد
- انكار لقاء اللّه و فراموشى روز حساب و دلبستگى به زندگى دنيا و اساس انكار دينمى باشد
- مراد از هدايت مؤ منين به ايمانشان ، و اشاره به رابطه بين ايمان وعمل و آثار هر يك
- محبت خالص مؤ منين به خداى تعالى ، تسبيح او، و تحيت و درود آنان به يكديگر در جناتنعيم
- حمد و ستايش خداى تعالى فقط از بندگان مخلص خدا بر مى آيد
- بحث روايتى
- (رواياتى در مورد: ((قدم صدق عند ربهم ))، و تسبيح و حمد پروردگار توسطاهل بهشت )
- توضيحى درباره معناى تسبيح و حمد خداى تعالى و بيانى درباره انقطاع تمام سخناندر دنيا جز ذكر: ((الحمدلله ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3»
همانا پروردگارتان، خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز و دوران آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت (زمام امور را به دست گرفت).
كار جهان را تدبير و سامان دهى مىكند. هيچ شفاعتكنندهاى جز با اذن او نيست. آن خداوند است كه پروردگار شماست، پس او را بپرستيد. آيا پند نمىگيريد؟
نکته ها
مراد از شش روز، شش روزگار و شش مرحله ودوران در آفرينش است، و ممكن است مراد از آن، مدّتى برابر شش روز باشد.
جلد 3 - صفحه 537
«عَرش»، مركز تدبير و كنايه از قدرت است. وقتى مىگويند: فلانى بر تخت نشست يا او را از تخت پايين كشيدند، يعنى به قدرت رسيد يا بركنار شد. سلطهى خداوند، هم پيش از آفرينش آسمانها و زمين بر هستى بوده، «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «1»، هم پس از خلقت آنها، و پس از پايان جهان و در قيامت هم سلطهى الهى بر همهى هستى باقى است.
«يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مربّع است، زيرا كلماتى كه بناى اسلام بر آن است نيز چهار كلمه است: «سبحاناللّه والحمدللّه ولاالهالااللّه واللّهاكبر». «3»
پیام ها
1- آفرينش جهان با برنامهريزى و زمان بندى صورت پذيرفته است. «سِتَّةِ أَيَّامٍ» (وقتى بر نظام هستى برنامه و تدبير حاكم است، چگونه مىتوان پذيرفت انسان كه گل سرسبد موجودات است، بىبرنامه باشد؟!)
2- اوّل خداشناسى، سپس خداپرستى. إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي ... فَاعْبُدُوهُ
3- هستى قانونمند و هدفدار است. لازمهى تدبير امر، عاقبت وهدف داشتن و قانونمند بودن است. «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ»
4- عبادت، سزاوار كسى است كه خلقت و تدبير به دست اوست، نه ديگران.
خَلَقَ ... يُدَبِّرُ ... ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ
5- خداوند هستى را آفريده، «خَلَقَ» ودر قبضه دارد، «اسْتَوى» وبا حكمت دائماً آنرا اداره مىكند، «يُدَبِّرُ» وبدون اذن او كسى را نفوذى نيست، «ما مِنْ شَفِيعٍ» و توجّه به اين حقايق، زمينهى پيدايش روح بندگى وپرستش است. «فَاعْبُدُوهُ»
6- واسطهشدن هر موجودى بايد از سوى خداوند تأييد شود. پس بىجهت بتها را شفيع قرار ندهيم. «ما مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ»
«1». هود، 7.
«2». الحاقه، 17
«3». علل الشرايع، ص 398.
جلد 3 - صفحه 538
7- الوهيّت از ربوبيّت جدا نيست. طاغوتها مىكوشند خالق را خدا بدانند، ولى سياستگذار ومدبّر را خودشان، ودين را از سياست جدا بدانند. «اللَّهُ رَبُّكُمْ»
8- انسان آفريدگار خويش را باور دارد، تنها نيازمند تذكّر است. «أَ فَلا تَذَكَّرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3»
بعد از آن دليل مبدء و معاد را فرمايد:
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ: بتحقيق پروردگار شما خداى تعالى است. الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ: آن ذاتى كه ايجاد فرمود و بيافريد آسمانها و زمينها را كه اصول ممكنات و بزرگترين اجسام عالم دنيااند. فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ: در مقدار شش روز ايام دنيا، و در آن مدت آن را اختراع و ابداع فرمود به عجائب و بدايع بيشمار، با آنكه قادر بود به يك طرفة العين آن را ايجاد كند تا تعليم بندگان باشد كه در كارها تعجيل نكنند «التّأنّى من الرّحمن و العجلة من الشّيطان» و اين قول
ج5، ص 257
از سعيد بن جبير است.
يا آنكه: ترتيب حوادث بر ايجاد شىء بعد شىء، ادلّ است بر بودن فاعل آن عالم، و مدبر مىگرداند آن شىء را به اختيار خود، و جارى نمايد بر وفق مشيت خود؛ و مؤيد اين است روايت صدوق (رحمه الله) در عيون «1» و علل از حضرت رضا عليه السّلام كه فرمود: پس خداى تعالى خلق فرمود آسمان و زمين را در شش روز، و حال آنكه ذات احديت مسلط بر عرش و قادر بود براى آنكه خلق فرمايد در يك چشم بهم زدن، و لكن ايجاد نمود در شش روز، تا ظاهر شود آنچه خلق مىنمايد آن را شيء بعد شيء، پس استدلال كنند به حدوث حوادث بر ذات قادر متعال.
تبيين- بعض محققين در علت تخصيص خلق عالم به شش روز بيان نموده كه: افعال سبحانى، مبتنى بر حكم و مصالحى است، و حكمتش اقتضا نموده كه افعالش بالنسبه به مخلوقات بر دو قسم باشد: قسم اول: خلقى است كه صادر شود از او در هر آنى به اراده دفعيه بدون توقف بر ماده و مدت، مانند خلق آبى كه ماده اجسام و جسمانيات است. قسم دوم: مخلوقاتى است كه صدور آن بعد از مدتى است كه عادت به آن جارى گشته به حصول استعداد ماده آن در آن مدت بر سبيل تدريج، و ايجاد آسمان و زمين از اين قسم باشد، و جميع مليين و اكثر فلاسفه بر اين قولند.
ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ: (نكته- ذكر «ثم» براى ترتيب در خلق است نه به جهت تراخى رتبه) پس مستولى شد بر عرش در تدبير امور مانند استواى ملك بر سرير به استيلا بر تدبير مملكت، چه تمام تدبيرات از عرش نازل مىشود كه اعظم مخلوقات است، و لذا بندگان نزد حوائج، دستهاى خود را به جانب آن بلند مىكنند. 2- آنكه بلند و رفيع گردانيد آن را. 3- قصد نمود خلق عرش را. 4- نزد ابن عباس: بلند گرديده امر او. 5- شروع در خلق عرش و اتقان آن فرمود. 6- مستولى شد بر آسمانها به قهر و غلبه خود. 7- مستولى شد امر و
«1» عيون اخبار الرضا ج 1 باب 11 حديث 33.
ج5، ص 258
قضاى الهى به آسمان، يعنى امر و قضاى سبحانى از آسمان به زمين نازل مىشود. 8- در احتجاج- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: استوى تدبيره و علا امره: مستولى شد تدبير او و علوّ نمود امر او. 9- از حضرت كاظم عليه السّلام:
استولى على ما دقّ و جلّ استيلا يافت بر آنچه دقيق و جلىّ كوچك و بزرگ است. «1» 10- در كافى «2»- از حضرت صادق عليه السّلام: استوى على كلّ شىء فليس شيء اقرب اليه من شيء: مستولى شد بر هر شيء، پس نيست چيزى نزديكتر به او از چيزى، يعنى تمام اشياء در پيشگاه الهى مساوى است يُدَبِّرُ الْأَمْرَ: تدبير مىفرمايد امر كائنات را بر مقتضاى حكمت، يا تقدير مينمايد موجودات را بر وجهى كه مىخواهد. و تدبير نظر است در ادبار امور تا محمود العاقبه واقع شود به خير بيانجامد. ما مِنْ شَفِيعٍ: نيست هيچ شفاعت كننده در روز قيامت. إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ: مگر بعد از اذن دادن خداى تعالى مر او را. اين تقرير عظمت و عز جلال الهى است و ردّ كسانى كه گمان مىكنند كه الهه آنها شفيع ايشان باشد در درگاه ربوبى. و ايضا اثبات شفاعت آن كسى كه مأذون شود از جانب الهى. و اذن شفاعت انبياء و اولياء تماما روز قيامت داده شود الّا وجود مقدس حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله كه اذن شفاعت او در دنيا مرحمت فرموده است، لقوله تعالى «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» «3» و قوله صلّى اللّه عليه و آله: ادّخرت شفاعتى لاهل الكبائر من امّتى. «4» و اخبار در آن بسيار است.
ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ: آن ذات متصفه به صفات مذكوره، مقتضى الوهيت و ربوبيت، خدا به حق پروردگار شما است نه غير او، چه غير را با او در اين صفتها شركت نيست. فَاعْبُدُوهُ: پس او را بپرستيد به يگانگى. أَ فَلا تَذَكَّرُونَ:
«1» احتجاج طبرسى ج 2 ص 157.
«2» ج 1 ص 127 حديث 1.
«3» سوره ضحى آيه 5.
«4» بحار الانوار، ج 8 ص 30 به نقل از مجمع البيان ذيل آيه 48 سوره بقره.
ج5، ص 259
آيا پند نمىگيريد يا تفكر نمىكنيد كه مستحق عبادت، ذات احديت او است، نه معبودان باطله.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ ما مِنْ شَفِيعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3» إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْفُرُونَ «4»
ترجمه
همانا پروردگار شما خداوند است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز پس مستولى شد بر عرش تدبير مىكند امر خلق را نيست هيچ شفيعى مگر پس از دستورى او اين است خداى شما پروردگارتان پس پرستش كنيد او را آيا پس متذكّر نمىشويد
بسوى او است باز گشت شما بتمامى وعده خدا كه حقّ است همانا او نخست مىآفريند خلق را پس باز مىگرداند آنرا تا جزا دهد آنانرا كه گرويدند و بجا آوردند كارهاى شايسته را بعدالت و آنانكه كافر شدند مر آنانرا است مشروبى از مايع جوشان و عذابى دردناك براى آنكه كافر شدند.
تفسير
در اوائل سوره اعراف تفسير اين آيه تا كلمه العرش گذشت و مراد از تدبير امر تقدير و تنظيم امور خلق است بر طبق حكمت و مصلحت چون تدبير ترتيب امور است بنحويكه عاقبت آن پسنديده باشد و مقصود از نفى شفاعت ابطال عقائد بت پرستان است كه قائل بشفاعت بتها از خودشان بودند و منظور از اثبات آن باذن
جلد 3 صفحه 4
شفاعت انبياء و اولياء و صلحاء از اهل ايمان است و مجموع نفى و اثبات براى تقرير عظمت مقام الوهيّت است و جمله ذلكم اللّه ربّكم براى افاده انحصار ربوبيّت است در موصوف باين صفات و نفى آن از غير تا نتيجه دهد كه منحصر است اهليّت عبادت باو و باطل شود عبادت هر معبودى جز او و در خاتمه استبعاد شده است از عدم تنبّه كفّار بحقيقت امر با وضوح آن بطوريكه بادنى تامّلى از براى هر عاقلى تنبّه و تذكّر حاصل ميشود و رجوع و بازگشت تمام خلق بحق و حكم او مكرّر توضيح داده شده است و بايد در مقام تهيّه استعداد براى روز ملاقات بود و چون جمله اليه مرجعكم جميعا مفيد معنى وعد اللّه است كلمه وعد مصدر مؤكّد است كه اضافه بفاعل شده يعنى وعده داد خدا وعده حقّى و كلمه بالقسط محتمل است متعلّق به يجزى باشد يعنى خداوند عود ميدهد خلق را براى آنكه جزا دهد اهل اعمال صالحه را بعدالت خود و محتمل است متعلّق به عملوا باشد يعنى جزا دهد آنانرا كه بجا آوردند اعمال صالحه را بمقتضاى عدالت خودشان در امور چون عدل ميانهروى در امور است و منشأ اعمال صالحه ملكه عدالت است و بنابر احتمال اول دلالت دارد بر آنكه جزاى اعمال صالحه باستحقاق است نه تفضّل چون به مقتضاى عدالت خدا است مگر آنكه گفته شود مراد آنستكه بهر كس بحسب اقتضاء عملش تفضّل ميشود در هر حال غرض اصلى از خلقت خلق و اعاده آنها ثواب دادن است نه عقاب نمودن لذا اسلوب كلام تغيير داده شده و فرموده و آنانكه كافر شدند از براى آنها شراب حميم و عذاب اليم است براى كفرشان تا دلالت داشته باشد كه از براى عقاب راهى جز استحقاق نيست و خداوند آنها را خلق نفرموده در ابتدا و اعاده براى عذاب بلكه آنها بسوء اختيار خودشان مرتكب امرى شدند كه بعد از اعاده به نتيجه سوء آن گرفتار گشتند دقت و تامّل لازم است «من نكردم خلق تا سودى كنم- بلكه تا بر بندگان جودى كنم» و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ ثُمَّ استَوي عَلَي العَرشِ يُدَبِّرُ الأَمرَ ما مِن شَفِيعٍ إِلاّ مِن بَعدِ إِذنِهِ ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم فَاعبُدُوهُ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ «3»
محققا پروردگار شما اللّه است كسي که خلق فرمود آسمانها و زمين را در
جلد 9 - صفحه 345
شش روز پس از آن پرداخت بر عرش تدبير امر فرمود اشكال- اولا قبل از خلقت آسمان و زمين روز و شبي نبود که ميفرمايد إِنَّ رَبَّكُمُ اللّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ فِي سِتَّةِ أَيّامٍ زيرا تشكيل روز و شب بواسطه حركت زمين است دور خود چنانچه تشكيل سال و بروج بواسطه حركت او است دور كره شمس.
و ثانيا خداوند تبارك و تعالي قدرت داشت طرفة العين خلق فرمايد وجه اينكه در شش روز خلق فرمود چيست.
و ثالثا در بسياري از آيات اينکه مدت ذكر شده و لكن در سوره فصلت هشت روز بيان فرموده ابتداء ميفرمايد قُل أَ إِنَّكُم لَتَكفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الأَرضَ فِي يَومَينِ پس از آن ميفرمايد وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي أَربَعَةِ أَيّامٍ تا آنجا که ميفرمايد فَقَضاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ فِي يَومَينِ آيه 8 الي 11.
جواب- اما از اشكال اول مراد اينکه مقدار مدت بود که اگر روز و شبي بود شش روز ميشد.
و اما از اشكال دوم خداوند قادر متعال بر هر چيزي قادر است در امر خلقت دفعي و تدريجي چنانچه مخلوقات دفعي و تدريجي بسيار هست آدم و عيسي عليهما السلام دفعي، بقيه تدريجي و هكذا حيات و موت هر كدام موافق حكمت و مصلحت است و حكم و مصالح هر امري را خود ميداند هر چه بگوئيم بيجا گفتهايم.
و اما از اشكال سوم- جمله وَ قَدَّرَ فِيها أَقواتَها فِي أَربَعَةِ أَيّامٍ داخل در جمله اولي است که خلقت زمين و تقدير اقوات در چهار روز بوده و با جمله اخيره شش روز ميشود مطابق ساير آيات.
ثُمَّ استَوي عَلَي العَرشِ عرش آخرين عوالم جسمانيست که محيط بكرسي و سماوات و ارض است و معني استوي يعني تدبير امور از آنجا ميشود تشبيه بجلوس
جلد 9 - صفحه 346
سلاطين بر عريكه سلطنت که تدبير امور مملكت ميكنند لذا ميفرمايد يُدَبِّرُ الأَمرَ دفع دخل- كانه كفار و مشركين بگويند که خداوند كارها را بتوسط اسباب ميكند و اصنام ما از وسائط بين خالق و مخلوق هستند و از خدا ميگيرند و بما ميدهند و شفاعت در حق ما ميكنند ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي جواب آنها ما مِن شَفِيعٍ إِلّا مِن بَعدِ إِذنِهِ و اصنام مشركين نه شعور و ادراكي دارند و نه حيات و قدرتي و نه آبرو و مقامي و البته شفيع بايد داراي اينکه شئون باشد آنهم بعد از اذن و اجازه.
ذلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُم خداوند پروردگار شما چنين است فَاعبُدُوهُ و عبادت غير آن نكنيد أَ فَلا تَذَكَّرُونَ بايد بمقتضاي عقل و دليل و حس متذكر اينکه معني باشيد و دست از عبادت غير او برداريد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- خداشناسی و معاد: قرآن پس از اشاره به مسأله وحی و نبوت در نخستین آیات این سوره، به سراغ دو اصل اساسی تعلیمات همه انبیاء یعنی «مبدأ» و «معاد» میرود، و این دو اصل مهم را در ضمن عباراتی کوتاه و گویا بیان میکند.
نخست میگوید: «پروردگار شما همان خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز (دوران) آفرید» (إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ).
«سپس بر تخت قدرت قرار گرفت، و به تدبیر کار جهان پرداخت» (ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ).
پس از آن که روشن شد خالق و آفریدگار «اللّه» است و زمام اداره جهان هستی به دست اوست و تدبیر همه امور به فرمان او میباشد معلوم است که بتها این موجودات بیجان و عاجز و ناتوان هیچ گونه نقشی در سرنوشت انسانها نمیتوانند داشته باشند لذا در جمله بعد میفرماید: «هیچ شفاعت کنندهای جز به اذن و فرمان او وجود ندارد» (ما مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ).
آری! «این چنین است «اللّه» پروردگار شما، او را پرستش کنید» نه غیر او (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ).
«آیا با این دلیل روشن متذکر نمیشوید؟» أَ فَلا تَذَکَّرُونَ).
ج2، ص272
نکات آیه
۱ - خدا، پروردگار و مربى انسانهاست. (إن ربکم اللّه)
۲ - شرک پیشگان عصر بعثت، منکر ربوبیت خدا بودند. (قال الکفرون إن هذا لسحر مبین. إن ربکم اللّه) به کارگیرى حرف تأکید (إن) و اسمیه بودن جمله «إن ربکم اللّه» بیانگر برداشت فوق است.
۳ - بعثت پیامبر اکرم (ص) و نزول قرآن، از مقتضیات ربوبیت خدا بر انسانها و در راستاى تربیت و رشد آنان است. (أکان للناس عجباً أن أوحینا إلى رجل منهم ... إن ربکم اللّه)
۴ - خدا، آفریدگار آسمانها و زمین است. (الذى خلق السموت و الأرض)
۵ - جهان آفرینش، داراى آسمانهاى متعدد (الذى خلق السموت)
۶ - آفرینش آسمانها و زمین در مدتى برابر شش روز (الذى خلق السموت و الأرض فى ستة ایّام)
۷ - آفرینش آسمانها و زمین، در شش مرحله (الذى خلق السموت و الأرض فى ستة ایّام) کلمه «یوم» به معناى مقدارى از زمان به کار مى رود - کوتاه باشد یا بلند - بنابراین مى توان گفت: «ستة ایّام» به معناى شش دوره و مرحله است.
۸ - خدا، فرمانرواى آسمانها و زمین است. (الذى خلق السموت ... ثم استوى على العرش)
۹ - «عرش» مرکز تدبیر و فرمانروایى جهان آفرینش (الذى خلق السموت ... ثم استوى على العرش)
۱۰ - سراسر گیتى در سیطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند است. (الذى خلق السموت ... ثم استوى على العرش) «استواء» (مصدر استوى) به معناى استیلاست و «عرش» ; یعنى، تحت فرمانروایى. «استیلاى خداوند بر تخت حکومت» کنایه از سیطره کامل و اقتدار مطلق او بر سراسر هستى است.
۱۱ - تدبیر امور آسمانها و زمین در دست خداوند است. (الذى خلق السموت و الأرض ... یدبر الأمر)
۱۲ - نظام هستى، نیازمند تدبیرِ پیوسته و مستمر خداوند است. (یدبر الأمر) به کارگیرى فعل مضارع (یدبر) - که مفید تجدد و استمرار است - بیانگر این حقیقت است که: جهان هستى هر لحظه نیازمند به خداوند بوده و با عنایت مستمر و بىوقفه او سر پا مانده است.
۱۳ - جهان آفرینش، جهانى قانونمند و در حرکت به سوى هدفى معین (الذى خلق السموت و الأرض ... یدبر الأمر) «تدبیر» به معناى عاقبت اندیشى و «امر» به معناى کار است. «تدبیر امر» ; یعنى، در عاقبت و مآل کار چیزى اندیشیدن. لازمه این کار، عاقبت و هدف داشتن عالم و قانونمند بودن آن است.
۱۴ - وجود وسایط و عوامل (شفیعان) براى خدا در تدبیر امور نظام هستى (یدبر الأمر ما من شفیع إلا من بعد إذنه)
۱۵ - هر گونه دخل و تصرف در امور نظام هستى از سوى وسایط و عوامل (شفیعان) در گرو اذن خداوند است. (یدبر الأمر ما من شفیع إلا من بعد إذنه)
۱۶ - خداى خالق، مدبر و فرمانرواى جهان، پروردگار حقیقى و مربى انسانهاست. (الذى خلق السموت و الأرض ... ثم استوى على العرش یدبر الأمر ... ذلکم اللّه ربکم)
۱۷ - ضرورت اختیار بندگى و پرستش خداوند یکتا (ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه)
۱۸ - پرستش خدا، مقتضاى پذیرش ربوبیت او بر انسان و جهان است. (ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه)
۱۹ - تنها خداوندِ خالقِ مدبر، پروردگار انسانها و شایسته پرستش است. (اللّه الذى خلق ... ثم استوى ... یدبر الأمر ... ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه)
۲۰ - مشرکان، سزاوار ملامت و سرزنش هستند. (أفلا تذکرون)
۲۱ - شرک و بت پرستى، برخاسته از غفلت و بى توجّهى انسان نسبت به ربوبیت مطلق و بى همتاى خدا بر کران تا کران هستى است. (الذى خلق السموت و الأرض ... ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون)
۲۲ - توجّه به خالقیت، حاکمیت، ربوبیت و مدبر بودن خدا، زمینه پیدایش روح بندگى و پرستش (اللّه الذى خلق ... ثم استوى ... یدبر الأمر ... اللّه ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون) از حرف «فاء» در «فاعبدوه» که فاء تفریعیه است و دلالت مى کند بر اینکه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آید.
۲۳ - اعراب جاهلى، مرمادنى شرک پیشه و بت پرست (ذلکم اللّه ربکم فاعبدوه أفلا تذکرون)
روایات و احادیث
۲۴ - از امام باقر (ع) روایت شده که امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «ان اللّه جلّ ذکره و تقدست اسمائه خلق الأرض قبل السماء ... ;[۱] خداى جل ذکره ... زمین را قبل از آسمانها آفرید ... ».
۲۵ - از امام صادق (ع) سؤال شد: ... و لِمَ صار العرش مربعاً؟ قال: لأن الکلمات التى بنى علیها الاسلام أربع و هى سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلا اللّه و اللّه اکبر ;[۲] چرا عرش مربع شده است؟ فرمود: زیرا کلماتى که اسلام بر آنها بنا شده، چهار کلمه است: «سبحان اللّه» و «الحمد للّه» و «لا اله الا اللّه» و «اللّه اکبر».
موضوعات مرتبط
- آسمان: تدبیر آسمان ها ۱۱ ; تعدد آسمان ۵ ; حاکم آسمان ها ۸ ; خالق آسمان ها ۴ ; مدت خلقت آسمان ها ۶ ; مراحل خلقت آسمان ها ۷
- آفرینش: ابزار تدبیر آفرینش ۱۴ ; تداوم تدبیر آفرینش ۱۲ ; حاکم آفرینش ۱۰ ; قانونمندى آفرینش ۱۳ ; مرکز تدبیر آفرینش ۹ ; هدفدارى آفرینش ۱۳
- اعداد: عدد شش ۶، ۷
- انسان: اختیار انسان ۱۷ ; مربى انسان ها ۱، ۱۶، ۱۹
- بت پرستان: ۲۳
- بت پرستى: منشأ بت پرستى ۲۱
- توحید: اهمیّت توحید عبادى ۱۷ ; توحید ربوبى ۱۵، ۱۶، ۱۹ ; توحید عبادى ۱۹
- جاهلیت: بت پرستى در جاهلیت ۲۳ ; شرک در جاهلیت ۲۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴، ۱۶ ; جهان بینى و ایدئولوژى ۱۰، ۱۱
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۳، ۱۸ ; اختصاصات خدا ۱۰، ۱۹ ; اذن خدا ۱۵ ; اهمیّت ربوبیت خدا ۱۲ ; حاکمیت خدا ۸، ۱۰ ; خالقیت خدا ۴، ۱۹ ; ربوبیت خدا ۱، ۱۱، ۱۴، ۱۹
- ذکر: آثار ذکر حاکمیت خدا ۲۲ ; آثار ذکر خالقیت خدا ۲۲ ; آثار ذکر ربوبیت خدا ۲۲
- ربوبیت خدا: مکذبان ربوبیت خدا ۲
- زمین: تاریخ خلقت زمین ۲۴ ; تدبیر زمین ۱۱ ; حاکم زمین ۸ ; خالق زمین ۴ ; مدت خلقت زمین ۶ ; مراحل خلقت زمین ۷
- شرک: منشأ شرک ۲۱
- عبادت: زمینه عبادت ۲۲ ; عبادت خدا ۱۸
- عبودیت: اختیار در عبودیت ۱۷ ; اهمیّت عبودیت ۱۷ ; زمینه عبودیت ۲۲
- عرش: شکل هندسى عرش ۲۵ ; نقش عرش ۹
- عوامل طبیعى: محدوده نقش عوامل طبیعى ۱۵ ; نقش عوامل طبیعى ۱۴
- غفلت: آثار غفلت ۲۱ ; غفلت از توحید ربوبى ۲۱
- قرآن: نزول قرآن ۳
- کارگزاران خدا: ۱۴
- محمّد(ص): نبوت محمّد(ص) ۳
- مشرکان: ۲۳ سرزنش مشرکان ۲۰ ; کفر مشرکان صدر اسلام ۲ ; مشرکان صدر اسلام و ربوبیت خدا ۲