يوسف ١٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَرْسِلْه|أَرْسِلْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَرْسِلْه| ]] [[شامل این ریشه::رسل‌| ]][[ریشه غیر ربط::رسل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مَعَنَا|مَعَنَا]] [[کلمه غیر ربط::مَعَنَا| ]] [[شامل این ریشه::مع‌| ]][[ریشه غیر ربط::مع‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::غَدا|غَداً]] [[کلمه غیر ربط::غَدا| ]] [[شامل این ریشه::غدو| ]][[ریشه غیر ربط::غدو| ]][[شامل این کلمه::يَرْتَع|يَرْتَعْ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَرْتَع| ]] [[شامل این ریشه::رتع‌| ]][[ریشه غیر ربط::رتع‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَلْعَب|يَلْعَبْ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَلْعَب| ]] [[شامل این ریشه::لعب‌| ]][[ریشه غیر ربط::لعب‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::لَحَافِظُون|لَحَافِظُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَحَافِظُون| ]] [[شامل این ریشه::حفظ| ]][[ریشه غیر ربط::حفظ| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَرْسِلْه|أَرْسِلْهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَرْسِلْه| ]] [[شامل این ریشه::رسل‌| ]][[ریشه غیر ربط::رسل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::مَعَنَا|مَعَنَا]] [[کلمه غیر ربط::مَعَنَا| ]] [[شامل این ریشه::مع‌| ]][[ریشه غیر ربط::مع‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::غَدا|غَداً]] [[کلمه غیر ربط::غَدا| ]] [[شامل این ریشه::غدو| ]][[ریشه غیر ربط::غدو| ]][[شامل این کلمه::يَرْتَع|يَرْتَعْ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَرْتَع| ]] [[شامل این ریشه::رتع‌| ]][[ریشه غیر ربط::رتع‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَلْعَب|يَلْعَبْ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَلْعَب| ]] [[شامل این ریشه::لعب‌| ]][[ریشه غیر ربط::لعب‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِنّا|إِنَّا]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[شامل این کلمه::لَه|لَهُ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[شامل این کلمه::لَحَافِظُون|لَحَافِظُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لَحَافِظُون| ]] [[شامل این ریشه::حفظ| ]][[ریشه غیر ربط::حفظ| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|أَرْسِلْهُ‌ مَعَنَا غَداً يَرْتَعْ‌ وَ يَلْعَبْ‌ وَ إِنَّا لَهُ‌ لَحَافِظُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«فردا او را با ما بفرست تا در چمنزارها بگردد و بازی کند، و ما به‌راستی نگهبان ویژه‌ی (بایسته و شایسته‌ی) اوییم.»
|-|صادقی تهرانی=«فردا او را با ما بفرست تا در چمنزارها بگردد و بازی کند، و ما به‌راستی نگهبان ویژه‌ی (بایسته و شایسته‌ی) اوییم.»
|-|معزی=بفرستش با ما بامداد بچرد و بازی کند و همانا مائیم او را نگهدارندگان‌
|-|معزی=بفرستش با ما بامداد بچرد و بازی کند و همانا مائیم او را نگهدارندگان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">“Send him with us tomorrow, that he may roam and play; we will take care of him.”</div>
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::12|١٢]] | قبلی = يوسف ١١ | بعدی = يوسف ١٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/012012.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/012012.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::12|١٢]] | قبلی = يوسف ١١ | بعدی = يوسف ١٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«یَرْتَعْ»: بچرد. مراد خوردن و آشامیدن و بهره‌مندی از میوه‌ها و چیزهای خوشمزه است.
«یَرْتَعْ»: بچرد. مراد خوردن و آشامیدن و بهره‌مندی از میوه‌ها و چیزهای خوشمزه است.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۹#link79 | آيات ۲۱ - ۷، سوره يوسف]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link80 | ((براى سائلان ، در داستان يوسف و برادرانش نشانه هايى الهى هست ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۹#link79 | آيات ۷ - ۲۱ سوره يوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link81 | مراد پسران يعقوب (عليه السلام ) در جمله : ((انّ ابانا لفىضلال مبين )) ضلالت در امر زندگى است نه در دين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link80 | نشانه های الهی، در داستان يوسف و برادرانش، برای پرسشگران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link82 | بيان يكى از مفسرين در توجيه كلام پسران يعقوب : ((انّ ابانا لفىضلال مبين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link81 | مراد پسران يعقوب «ع»، از جمله: «إنّ أبَانَا لَفِى ضَلَالٍ مُبِين» چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link83 | اشكالات كلام مفسر مزبور]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link82 | توجیهاتی از چند مفسّر، در باره مقصود از «ضلالت»، در كلام پسران يعقوب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link84 | وجوه بى اساس ديگرى كه در اين باره گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link85 | گفتگوی برادران يوسف، در مورد يوسف «ع» و از ميان برداشتن او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link85 | گفتگو و مشاوره برادران يوسف (عليه السلام ) در مورد يوسف (عليه السلام ) و از ميان برداشتن او]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link86 | توبه اى كه همزمان با عزم بر گناه قصد شود، توبه حقيقى نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۰#link86 | توبه اى كه همزمان با عزم بر گناه قصد شود، توبه حقيقى نيست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link87 | پيشنهادى كه برادران تصويب كردند: ((يوسف را مكشيد، او را در ته چاه بيفكنيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link88 | گفتگوى برادران يوسف «ع» با پدر، براى بردن او به صحرا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link88 | گفتگوى برادران يوسف (عليه السلام ) با پدر براى بردن او و اجراى قصد سوء خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link89 | بیان نكته اى كه در آيه: «فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ...» به كار رفته]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link89 | نكته اى كه در آيه : ((فلمّا ذهبوا به ...)) به كار رفته و بر عظمت حادثه دلالت دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link90 | وجوهی که در معناى آیه: «وَ أوحَينَا إلَيهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأمرِهِم هَذَا...» گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link90 | توضيح معناى جمله : ((و اوحينا اليه لتنبّئهم بامرهم هذا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link92 | بيان معناى كلمه: «نَستَبِقُ» در آيه «قَالُوا یَا أبَانَا إنّا ذَهَبنَا نَستَبِقُ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link91 | اشاره به وجوه متعدد ديگرى كه در معناى آن گفته شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link93 | گفتاری در این که در دروغگویی، رستگاری نیست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link92 | بيان معناى كلمه : ((نستبق )) در آيه : ((قالوا ابانا انّا ذهبنا نستبق ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link94 | جواب يعقوب «ع» به پسرانش كه گفتند: يوسف را گرگ خورده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۱#link93 | سخنى درباره بى فرجام بودن دروغ و اينكه سرانجام ، حقيقت نمودار مى شود.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link95 | صبر و توکل یعقوب«ع»، در فقدان فرزندش یوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link94 | جواب يعقوب (عليه السلام ) به پسرانش كه گفتند يوسف را گرگ خورده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link97 | بیرون آوردن يوسف «ع» از چاه، توسط کاروانیان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link95 | اشاره به معناى صبر و اينكه صابران چه كسانى هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link98 | وجوهی که در معناى آيه: «یوسف را به ثمن بخس فروختند»، گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link96 | صبر، تواءم با توكل كارساز است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link100 | خريدار يوسف «ع»، عزيز مصر، و منزل جديد او، كاخ سلطنتی بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link97 | سررسيدن كاروانيان و بيرون آوردن يوسف (عليه السلام ) از چاه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link101 | معناى جمله: «وَ كَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِى الأرض»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link98 | توضيح معناى آيه : ((و شروه بثمن بخس دضضضم معدودة ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link102 | معناى جمله: «وَ اللهُ غَالِبٌ عَلَى أمرِهِ»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link99 | وجوهى كه در اين باره گفته شده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link100 | خريدار يوسف (عليه السلام )، عزيز مصر و منزل جديد او كاخ عزيز بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link101 | معناى جمله : ((و كذلك مكّنّا ليوسف فى الارض ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link102 | معناى : ((والله غالب على امره ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link103 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link103 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link104 | علت ابتلاء يعقوب به فراق يوسف قصور در اطعام مسكينى بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link104 | بحث روایتی: علت ابتلاء يعقوب، به فراق يوسف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link105 | چند روايت ديگر در مورد يوسف (عليه السلام ) و آيات گذشته مربوط به داستان آنحضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱۲#link105 | چند روايت ديگر، در مورد داستان يوسف «ع»]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link177 | آيه ۱۱-۱۴]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link177 | آيه ۱۱-۱۴]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link178 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link178 | آيه و ترجمه]]
خط ۶۹: خط ۷۴:
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link185 | ۵ - تلقين دشمن .]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link185 | ۵ - تلقين دشمن .]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link186 | نكته ها :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۵#link186 | نكته ها :]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12»
او را فردا با ما بفرست تا (در صحرا) بگردد و بازى كند و قطعاً ما نگهبانان (خوبى) براى او خواهيم بود.
===نکته ها===
انسان، نيازمند تفريح و ورزش است و چنانكه در اين آيه مشاهده مى‌شود قوى‌ترين منطقى كه توانست حضرت يعقوب را تسليم خواسته فرزندان كند، اين بود كه يوسف نياز به تفريح دارد.
در روايات آمده است: مؤمن بايد زمانى را براى تفريح و بهره‌بردارى از لذّت‌هاى حلال اختصاص دهد تا به وسيله‌ى آن، بر انجام ساير كارها موفّق گردد. «2»
نه تنها ديروز، بلكه امروز و حتّى آينده نيز به نام ورزش و بازى، جوانان را از هدف اصلى جدا و در غفلت نگه خواهند داشت. بازى‌ها را جدّى مى‌گيرند تا جدّى‌ها بازى تلقّى شود.
استكبار و توطئه‌گران، نه تنها از ورزش سوءاستفاده مى‌كنند، بلكه با هر نام پسنديده و مقبول ديگرى نيز، اهداف شوم خود را تعقيب مى‌كنند.
به نام ديپلمات خطرناك‌ترين جاسوس‌ها را به كشورها اعزام مى‌كنند. به نام مستشار نظامى، توطئه‌گرى مى‌كنند و به اسرار نظامى دست مى‌يابند. به نام حقوق بشر، از مزدوران خود حمايت مى‌كنند. به نام دارو، براى مزدوران خود اسلحه مى‌فرستند. به نام كارشناس اقتصادى، كشورهاى ناتوان را ضعيف نگه مى‌دارند. به نام سم‌پاشى، باغها و مزارع را از بين مى‌برند و حتّى به نام اسلام‌شناس، اسلام را وارونه جلوه مى‌دهند.
----
«1». اعراف 21.
«2». نهج‌البلاغه، حكمت 390.
جلد 4 - صفحه 168
===پیام ها===
1- تفريح فرزند بايد با اجازه‌ى پدر باشد. «أَرْسِلْهُ»
2- جوان، نيازمند تفريح و ورزش است. «يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ»
3- برادران از وسيله‌اى مباح و منطقى براى فريب‌دادن سوءاستفاده كردند.
أَرْسِلْهُ‌ ... يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ‌
4- اگر پدر و مربّيان دلسوز براى اوقات فراغت و تفريح و بازى كودكان و نوجوانان برنامه‌ريزى مناسب داشته باشند، ديگران نمى‌توانند از اين فرصت سوءاستفاده كنند. (برادران يوسف از نياز يوسف به ورزش سوء استفاده كردند) «يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ»*
5- در بازى و تفريح كودكان مواظب باشيم آسيب نبينند. «لَحافِظُونَ»*
6- گاه اصرار زياد بر يك موضوع نشان دهنده نقشه و توطئه است. (در آيه قبل‌ «إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» و در اين آيه‌ «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»)*
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12»
أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً: بفرست او را با ما فردا به جانب صحرا. يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ‌: تا در وسعت و فراخى معيشت سبزيها و ميوه‌ها خورد و بازى نمايد به تير انداختن و شترسوارى. در مجمع روايت شده تمام بازيها حرام است، مگر سه قسم آن:
بازى كردن مرد به تيراندازى و اسب‌دوانى و با عيال خود. «1» وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‌:
----
«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 215.
جلد 6 - صفحه 180
و به درستى كه ما مر يوسف را نگهدارانيم از مكاره يا از درندگان و جانوران نزد بعض مفسرين انداختن يوسف عليه السّلام در چاه به سن هفت سالگى و رسيدن به پدرش به هشتاد سالگى، و مدت مكث بعد از اجتماع بيست و سه سال و فوت او در صد و بيست سال بود. بنا به قولى وقوع در چاه به نه سالگى يا ده يا دوازده سالى و رسيدن به پدر در چهل سالى بوده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‌ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ «11» أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12» قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ «13» قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ «14»
ترجمه‌
گفتند اى پدر ما چيست تو را كه امين نميدانى ما را بر يوسف با آنكه ما مر او را خير خواهانيم‌
بفرست او را با ما فردا تا گردش و بازى كند و همانا ما مر او را هر آينه نگهبانانيم‌
گفت همانا من هر آينه غمناك ميكندم كه ببريد او را و مى‌ترسم كه بخورد او را گرگ و شما باشيد از او غفلت داران‌
گفتند هر آينه اگر بخورد او را گرگ با آنكه ما جماعتى توانائيم همانا ما آنگاه هر آينه زيانكارانيم.
تفسير
برادران حضرت يوسف عليه السّلام بعد از اخذ تصميم راجع بآنحضرت بپدر بزرگوار خود عرضه داشتند كه جهت چيست كه بما اعتماد و وثوق ندارى و ايمن نيستى از ما بر يوسف با آنكه ما برادران مهربان و خير خواهان و نصيحت كنندگان اوئيم بفرست او را با ما فردا بصحرا و دشت براى گردش و گشت و تفريح و تفكّه از ميوه‌هاى‌
----
جلد 3 صفحه 126
جنگلى و بازى در مراتع و مسابقه در تير اندازى و امثال اينها و مطمئن باش كه ما كاملا حافظ و نگهبان و نگهدار اوئيم و آن حضرت جواب فرمود كه شما از كثرت علاقه من بيوسف آگاهيد و ميدانيد كه من طاقت مفارقت او را ندارم و در غياب او محزون و غمناك ميباشم بعلاوه ميترسم كه شما سر گرم بمسابقه در تير اندازى و دويدن و غيره شويد و از او غفلت نمائيد و گرگ او را بدرد و بخورد چون گفته‌اند در آن اراضى گرگ زياد بود و آنها در جواب گفتند اگر چنين امرى روى دهد با آنكه ما جماعتى هستيم متعصّب و متّحد و رشيد و توانا و مردان كارزار ثابت ميشود ما سرمايه خود را كه شجاعت و شهامت است از دست داده و خاسر و زيانكار شده‌ايم و قادر بر دفاع از خود نيستيم در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه تلقين ننمائيد دروغ را تا دروغ بشما گفته نشود پسران يعقوب عليه السّلام نميدانستند ميشود گفت گرگ يوسف را خورد تا تلقين نمود آنها را پدرشان و قريب باين مضمون را در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند مبتلى فرمود حضرت يعقوب را بفراق يوسف عليه السّلام براى آنكه روزى قوچ چاقى را كشته بود و يكى از اصحابش روزه داشت و افطار نداشت و آنحضرت از حال او غفلت كرد و او را اطعام نفرمود و بفراق يوسف مبتلا شد و بعد از آن هر روز و شب از طرف او منادى ندا ميكرد كه هر كس روزه نيست ناهار و هر كس روزه است شام ميهمان آنحضرت باشد و در مجمع و علل و عيّاشى ره از امام سجّاد عليه السّلام قريب باين معنى با شرح و بسط مفصّلى نقل شده است ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَرسِله‌ُ مَعَنا غَداً يَرتَع‌ وَ يَلعَب‌ وَ إِنّا لَه‌ُ لَحافِظُون‌َ «12»
‌در‌ كلمه‌ يرتع‌ و يلعب‌ قراء اختلاف‌ كردند ‌با‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ ‌هر‌ دو ‌با‌ نون‌ ‌در‌ ‌هر‌ دو مختلف‌، لكن‌ مكرر گفته‌ايم‌ و ‌در‌ مقدمه‌ بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ معتبر فقط سياهي‌ قرآن‌ ‌است‌ نه‌ قرائت‌ قراء سبع‌ و نه‌ عشر و اينكه‌ ميگويند سياهي‌ قرآن‌ مطابق‌ قرائت‌ حفص‌ ‌است‌ ‌از‌ عاصم‌ گفتيم‌ قضيه‌ عكس‌ ‌است‌ قرائت‌ حفص‌ ‌از‌ عاصم‌ مطابق‌ سياهي‌ ‌است‌ گفتند اولاد يعقوب‌ بيعقوب‌ ‌که‌ يوسف‌ ‌را‌ بفرست‌ ‌با‌ ‌ما فردا بيايد بچرد و بازي‌ كند و بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما برادران‌ ‌او‌ ‌را‌ حفظ ميكنيم‌.
أَرسِله‌ُ مَعَنا غَداً ‌اينکه‌ بچه‌ ‌را‌ بجان‌ ‌خود‌ چسبانيده‌اي‌ دلش‌ ميگيرد بچه‌ بايد تفريح‌گاه‌ برود، ‌از‌ فواكه‌ و مأكولات‌ مختلف‌ اكل‌ كند، قلبش‌ باز شود، دلش‌ شاد گردد، روحش‌ آزاد شود.
يرتع‌ رتع‌ بمعني‌ چريدن‌ مرتع‌ مكان‌ چراگاه‌ ‌که‌ حيوانات‌ مثل‌ گوسفند و شتر و گاو و ساير حيوانات‌ ‌را‌ ميبرند ميچرانند و ‌از‌ علفهاي‌ صحرا بهره‌برداري‌ ميكنند و افراد جوانها بنام‌ گردش‌ ‌در‌ باغستانها و نخلستانها و تفريح‌گاهها ميروند و امروز بسيار ‌اينکه‌ عمل‌ رواج‌ پيدا كرده‌ زنها سرباز پاها ‌تا‌ ران‌ باز دستها ‌تا‌ كتف‌ باز سينه‌ها ‌تا‌ پستانها باز آرايش‌ كرده‌ ‌با‌ جوانهاي‌ شهوت‌ ران‌ باسم‌ تفريح‌ ميروند و هزار گونه‌ معصيت‌ مرتكب‌ ميشوند ‌از‌ شرب‌ و قمار و ‌غير‌ اينها و اعجب‌ ‌از‌ اينها
جلد 11 - صفحه 165
دست‌هاي‌ زنهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميگيرند و مقابل‌ هزار جوان‌ نامحرم‌ شهوت‌ پرست‌ نشان‌ ميدهند نه‌ ديگر غيرت‌ ‌در‌ رجال‌ باقي‌ مانده‌ و نه‌ حياء ‌در‌ نساء البته‌ ‌اينکه‌ معاصي‌ ‌تا‌ ‌در‌ پرده‌ ‌بود‌ خداوند ‌هم‌ ستر ميفرمود و مؤاخذه‌ نميكرد ولي‌ امروز ‌که‌ علني‌ ‌شده‌ و عمومي‌ انتظار بلاهاي‌ عمومي‌ ‌را‌ داشته‌ باشند.
و يلعب‌ لعب‌ و لغو و لهو قريب‌ المعني‌ ‌است‌ لعب‌ بمعني‌ بازي‌ ‌است‌ و ملاعبه‌ بمعني‌ شوخي‌ ‌است‌، و لغو كار بي‌فائده‌ ‌است‌، و لهو بمعني‌ اشتغال‌ بملاهي‌ ‌است‌ ‌که‌ باطل‌ ‌است‌ و حقيقت‌ ندارد و بعبارت‌ اخر كار ‌غير‌ عقلايي‌ ‌است‌. و لعب‌ ‌اگر‌ بآلات‌ موسيقي‌ ‌ يا ‌ قمار مثل‌ نرد و شطرنج‌ و آس‌ و امثال‌ اينها ‌باشد‌ حرام‌ ‌است‌ ‌حتي‌ توپ‌ بازي‌، جست‌ و خيزك‌، الك‌ و دولك‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ برد و باخت‌ دارد و ‌لو‌ چيزي‌ نگيرند ‌ يا ‌ ندهند قمار ‌است‌ و حرام‌ و چون‌ قمار چهار قسم‌ ‌است‌ ‌با‌ آلات‌ معدة و آلات‌ ‌غير‌ معدة اخذ و اعطاء داشته‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ نداشته‌ ‌باشد‌ حرام‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌با‌ حليله‌ ‌خود‌ ملاعبه‌ كند ممدوح‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌خود‌ بخود بازي‌ كند لغو ‌است‌.
وَ إِنّا لَه‌ُ لَحافِظُون‌َ ‌يعني‌ مواظبت‌ ميكنيم‌ ‌که‌ آسيبي‌ باو نرسد ‌در‌ بازي‌ و حيواني‌ باو اذيت‌ نكند و ناراحت‌ نشود.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 12)- بیا دست از این کار که ما را متهم می‌سازد بردار، به علاوه برادر ما، نوجوان است، او هم دل دارد، او هم نیاز به استفاده از هوای آزاد خارج شهر و سرگرمی مناسب دارد، زندانی کردن او در خانه صحیح نیست، «فردا او را با ما بفرست (تا به خارج شهر آید، گردش کند) از میوه‌های درختان بخورد و بازی و سرگرمی داشته باشد» (أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ).
و اگر نگران سلامت او هستی «ما همه حافظ و نگاهبان برادرمان خواهیم بود» چرا که برادر است و با جان برابر! (وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ).
این نقشه از یک طرف پدر را در بن‌بست قرار می‌داد که اگر یوسف را به ما نسپاری دلیل بر این است که ما را متهم می‌کنی، و از سوی دیگر یوسف را برای استفاده از تفریح و سرگرمی و گردش در خارج شهر تحریک می‌کرد.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۲۶: خط ۲۶۳:
[[رده:دشمنان انسان]][[رده:بازى در چمنزار]][[رده:اظهار خیرخواهى برادران یوسف]][[رده:اظهار علاقه برادران یوسف]][[رده:برادران یوسف و نیازهاى یوسف]][[رده:برادران یوسف و یعقوب]][[رده:برادران یوسف و یوسف]][[رده:توطئه برادران یوسف]][[رده:تعهد برادران یوسف]][[رده:خواسته هاى برادران یوسف]][[رده:رفتار ناپسند برادران یوسف]][[رده:زمان توطئه برادران یوسف]][[رده:زمینه توطئه برادران یوسف]][[رده:عجله برادران یوسف]][[رده:منشأ توطئه برادران یوسف]][[رده:منشأ دروغگویى برادران یوسف]][[رده:منشأ مکر برادران یوسف]][[رده:تفریح در چمنزار]][[رده:تشویق به دروغ]][[رده:روانشناسى کودک]][[رده:آثار نفوذ شیطان]][[رده:نشانه هاى دشمنى شیطان]][[رده:نقش شیطان]][[رده:نفوذ شیطان]][[رده:نیازهاى کودک]][[رده:تشویق به مکر]][[رده:تشویق به نفاق]][[رده:نیاز به بازى]][[رده:نیاز به تفریح]][[رده:بازى یوسف]][[رده:توطئه علیه یوسف]][[رده:چوپانى یوسف]][[رده:قصه یوسف]][[رده:کودکى یوسف]][[رده:محافظت از یوسف]][[رده:نوجوانى یوسف]][[رده:نیازهاى مادى یوسف]][[رده:همراه بردن یوسف]]
[[رده:دشمنان انسان]][[رده:بازى در چمنزار]][[رده:اظهار خیرخواهى برادران یوسف]][[رده:اظهار علاقه برادران یوسف]][[رده:برادران یوسف و نیازهاى یوسف]][[رده:برادران یوسف و یعقوب]][[رده:برادران یوسف و یوسف]][[رده:توطئه برادران یوسف]][[رده:تعهد برادران یوسف]][[رده:خواسته هاى برادران یوسف]][[رده:رفتار ناپسند برادران یوسف]][[رده:زمان توطئه برادران یوسف]][[رده:زمینه توطئه برادران یوسف]][[رده:عجله برادران یوسف]][[رده:منشأ توطئه برادران یوسف]][[رده:منشأ دروغگویى برادران یوسف]][[رده:منشأ مکر برادران یوسف]][[رده:تفریح در چمنزار]][[رده:تشویق به دروغ]][[رده:روانشناسى کودک]][[رده:آثار نفوذ شیطان]][[رده:نشانه هاى دشمنى شیطان]][[رده:نقش شیطان]][[رده:نفوذ شیطان]][[رده:نیازهاى کودک]][[رده:تشویق به مکر]][[رده:تشویق به نفاق]][[رده:نیاز به بازى]][[رده:نیاز به تفریح]][[رده:بازى یوسف]][[رده:توطئه علیه یوسف]][[رده:چوپانى یوسف]][[رده:قصه یوسف]][[رده:کودکى یوسف]][[رده:محافظت از یوسف]][[رده:نوجوانى یوسف]][[رده:نیازهاى مادى یوسف]][[رده:همراه بردن یوسف]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يوسف ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره يوسف ]]
{{#seo:
|title=آیه 12 سوره يوسف
|title_mode=replace
|keywords=آیه 12 سوره يوسف,يوسف 12,أَرْسِلْهُ‌ مَعَنَا غَداً يَرْتَعْ‌ وَ يَلْعَبْ‌ وَ إِنَّا لَهُ‌ لَحَافِظُونَ‌,دشمنان انسان,بازى در چمنزار,اظهار خیرخواهى برادران یوسف,اظهار علاقه برادران یوسف,برادران یوسف و نیازهاى یوسف,برادران یوسف و یعقوب,برادران یوسف و یوسف,توطئه برادران یوسف,تعهد برادران یوسف,خواسته هاى برادران یوسف,رفتار ناپسند برادران یوسف,زمان توطئه برادران یوسف,زمینه توطئه برادران یوسف,عجله برادران یوسف,منشأ توطئه برادران یوسف,منشأ دروغگویى برادران یوسف,منشأ مکر برادران یوسف,تفریح در چمنزار,تشویق به دروغ,روانشناسى کودک,آثار نفوذ شیطان,نشانه هاى دشمنى شیطان,نقش شیطان,نفوذ شیطان,نیازهاى کودک,تشویق به مکر,تشویق به نفاق,نیاز به بازى,نیاز به تفریح,بازى یوسف,توطئه علیه یوسف,چوپانى یوسف,قصه یوسف,کودکى یوسف,محافظت از یوسف,نوجوانى یوسف,نیازهاى مادى یوسف,همراه بردن یوسف,آیات قرآن سوره يوسف
|description=أَرْسِلْهُ‌ مَعَنَا غَداً يَرْتَعْ‌ وَ يَلْعَبْ‌ وَ إِنَّا لَهُ‌ لَحَافِظُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۳۳

کپی متن آیه
أَرْسِلْهُ‌ مَعَنَا غَداً يَرْتَعْ‌ وَ يَلْعَبْ‌ وَ إِنَّا لَهُ‌ لَحَافِظُونَ‌

ترجمه

فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند؛ و ما نگهبان او هستیم!»

|فردا او را با ما بفرست تا در چمن گردش و بازى كند و ما به خوبى نگهبان او خواهيم بود
فردا او را با ما بفرست تا [در چمن‌] بگردد و بازى كند، و ما به خوبى نگهبان او خواهيم بود.
فردا او را با ما فرست که در چمن و مراتع بگردد و بازی کند و البته ما همه نگهبان اوییم.
فردا او را با ما روانه کن تا [در دشت و صحرا] بگردد و بازی کند، قطعاً ما حافظ و نگهبان او خواهیم بود.
فردا او را با ما بفرست تا بگردد و بازى كند و ما نگهدارش هستيم.
او را فردا همراه ما بفرست تا بگردد و بازی کند و ما مراقب او هستیم‌
فردا او را با ما بفرست تا در چمنزار بگردد و بازى كند و همانا ما او را نگهبانيم.
فردا او را با ما بفرست (تا در میان چمنزارها و گلزارها) بخورد و بازی کند و ما مراقب و نگهبان وی خواهیم بود.
«فردا او را با ما بفرست تا در چمنزارها بگردد و بازی کند، و ما به‌راستی نگهبان ویژه‌ی (بایسته و شایسته‌ی) اوییم.»
بفرستش با ما بامداد بچرد و بازی کند و همانا مائیم او را نگهدارندگان‌

“Send him with us tomorrow, that he may roam and play; we will take care of him.”
ترتیل:
ترجمه:
يوسف ١١ آیه ١٢ يوسف ١٣
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَرْتَعْ»: بچرد. مراد خوردن و آشامیدن و بهره‌مندی از میوه‌ها و چیزهای خوشمزه است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12»

او را فردا با ما بفرست تا (در صحرا) بگردد و بازى كند و قطعاً ما نگهبانان (خوبى) براى او خواهيم بود.

نکته ها

انسان، نيازمند تفريح و ورزش است و چنانكه در اين آيه مشاهده مى‌شود قوى‌ترين منطقى كه توانست حضرت يعقوب را تسليم خواسته فرزندان كند، اين بود كه يوسف نياز به تفريح دارد.

در روايات آمده است: مؤمن بايد زمانى را براى تفريح و بهره‌بردارى از لذّت‌هاى حلال اختصاص دهد تا به وسيله‌ى آن، بر انجام ساير كارها موفّق گردد. «2»

نه تنها ديروز، بلكه امروز و حتّى آينده نيز به نام ورزش و بازى، جوانان را از هدف اصلى جدا و در غفلت نگه خواهند داشت. بازى‌ها را جدّى مى‌گيرند تا جدّى‌ها بازى تلقّى شود.

استكبار و توطئه‌گران، نه تنها از ورزش سوءاستفاده مى‌كنند، بلكه با هر نام پسنديده و مقبول ديگرى نيز، اهداف شوم خود را تعقيب مى‌كنند.

به نام ديپلمات خطرناك‌ترين جاسوس‌ها را به كشورها اعزام مى‌كنند. به نام مستشار نظامى، توطئه‌گرى مى‌كنند و به اسرار نظامى دست مى‌يابند. به نام حقوق بشر، از مزدوران خود حمايت مى‌كنند. به نام دارو، براى مزدوران خود اسلحه مى‌فرستند. به نام كارشناس اقتصادى، كشورهاى ناتوان را ضعيف نگه مى‌دارند. به نام سم‌پاشى، باغها و مزارع را از بين مى‌برند و حتّى به نام اسلام‌شناس، اسلام را وارونه جلوه مى‌دهند.


«1». اعراف 21.

«2». نهج‌البلاغه، حكمت 390.

جلد 4 - صفحه 168

پیام ها

1- تفريح فرزند بايد با اجازه‌ى پدر باشد. «أَرْسِلْهُ»

2- جوان، نيازمند تفريح و ورزش است. «يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ»

3- برادران از وسيله‌اى مباح و منطقى براى فريب‌دادن سوءاستفاده كردند.

أَرْسِلْهُ‌ ... يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ‌

4- اگر پدر و مربّيان دلسوز براى اوقات فراغت و تفريح و بازى كودكان و نوجوانان برنامه‌ريزى مناسب داشته باشند، ديگران نمى‌توانند از اين فرصت سوءاستفاده كنند. (برادران يوسف از نياز يوسف به ورزش سوء استفاده كردند) «يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ»*

5- در بازى و تفريح كودكان مواظب باشيم آسيب نبينند. «لَحافِظُونَ»*

6- گاه اصرار زياد بر يك موضوع نشان دهنده نقشه و توطئه است. (در آيه قبل‌ «إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ» و در اين آيه‌ «إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»)*

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12»

أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً: بفرست او را با ما فردا به جانب صحرا. يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ‌: تا در وسعت و فراخى معيشت سبزيها و ميوه‌ها خورد و بازى نمايد به تير انداختن و شترسوارى. در مجمع روايت شده تمام بازيها حرام است، مگر سه قسم آن:

بازى كردن مرد به تيراندازى و اسب‌دوانى و با عيال خود. «1» وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‌:


«1» مجمع البيان، جلد 3، صفحه 215.

جلد 6 - صفحه 180

و به درستى كه ما مر يوسف را نگهدارانيم از مكاره يا از درندگان و جانوران نزد بعض مفسرين انداختن يوسف عليه السّلام در چاه به سن هفت سالگى و رسيدن به پدرش به هشتاد سالگى، و مدت مكث بعد از اجتماع بيست و سه سال و فوت او در صد و بيست سال بود. بنا به قولى وقوع در چاه به نه سالگى يا ده يا دوازده سالى و رسيدن به پدر در چهل سالى بوده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالُوا يا أَبانا ما لَكَ لا تَأْمَنَّا عَلى‌ يُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ «11» أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ «12» قالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غافِلُونَ «13» قالُوا لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذاً لَخاسِرُونَ «14»

ترجمه‌

گفتند اى پدر ما چيست تو را كه امين نميدانى ما را بر يوسف با آنكه ما مر او را خير خواهانيم‌

بفرست او را با ما فردا تا گردش و بازى كند و همانا ما مر او را هر آينه نگهبانانيم‌

گفت همانا من هر آينه غمناك ميكندم كه ببريد او را و مى‌ترسم كه بخورد او را گرگ و شما باشيد از او غفلت داران‌

گفتند هر آينه اگر بخورد او را گرگ با آنكه ما جماعتى توانائيم همانا ما آنگاه هر آينه زيانكارانيم.

تفسير

برادران حضرت يوسف عليه السّلام بعد از اخذ تصميم راجع بآنحضرت بپدر بزرگوار خود عرضه داشتند كه جهت چيست كه بما اعتماد و وثوق ندارى و ايمن نيستى از ما بر يوسف با آنكه ما برادران مهربان و خير خواهان و نصيحت كنندگان اوئيم بفرست او را با ما فردا بصحرا و دشت براى گردش و گشت و تفريح و تفكّه از ميوه‌هاى‌


جلد 3 صفحه 126

جنگلى و بازى در مراتع و مسابقه در تير اندازى و امثال اينها و مطمئن باش كه ما كاملا حافظ و نگهبان و نگهدار اوئيم و آن حضرت جواب فرمود كه شما از كثرت علاقه من بيوسف آگاهيد و ميدانيد كه من طاقت مفارقت او را ندارم و در غياب او محزون و غمناك ميباشم بعلاوه ميترسم كه شما سر گرم بمسابقه در تير اندازى و دويدن و غيره شويد و از او غفلت نمائيد و گرگ او را بدرد و بخورد چون گفته‌اند در آن اراضى گرگ زياد بود و آنها در جواب گفتند اگر چنين امرى روى دهد با آنكه ما جماعتى هستيم متعصّب و متّحد و رشيد و توانا و مردان كارزار ثابت ميشود ما سرمايه خود را كه شجاعت و شهامت است از دست داده و خاسر و زيانكار شده‌ايم و قادر بر دفاع از خود نيستيم در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه تلقين ننمائيد دروغ را تا دروغ بشما گفته نشود پسران يعقوب عليه السّلام نميدانستند ميشود گفت گرگ يوسف را خورد تا تلقين نمود آنها را پدرشان و قريب باين مضمون را در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و عيّاشى ره از آنحضرت نقل نموده كه خداوند مبتلى فرمود حضرت يعقوب را بفراق يوسف عليه السّلام براى آنكه روزى قوچ چاقى را كشته بود و يكى از اصحابش روزه داشت و افطار نداشت و آنحضرت از حال او غفلت كرد و او را اطعام نفرمود و بفراق يوسف مبتلا شد و بعد از آن هر روز و شب از طرف او منادى ندا ميكرد كه هر كس روزه نيست ناهار و هر كس روزه است شام ميهمان آنحضرت باشد و در مجمع و علل و عيّاشى ره از امام سجّاد عليه السّلام قريب باين معنى با شرح و بسط مفصّلى نقل شده است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَرسِله‌ُ مَعَنا غَداً يَرتَع‌ وَ يَلعَب‌ وَ إِنّا لَه‌ُ لَحافِظُون‌َ «12»

‌در‌ كلمه‌ يرتع‌ و يلعب‌ قراء اختلاف‌ كردند ‌با‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ ‌هر‌ دو ‌با‌ نون‌ ‌در‌ ‌هر‌ دو مختلف‌، لكن‌ مكرر گفته‌ايم‌ و ‌در‌ مقدمه‌ بيان‌ ‌شده‌ ‌که‌ معتبر فقط سياهي‌ قرآن‌ ‌است‌ نه‌ قرائت‌ قراء سبع‌ و نه‌ عشر و اينكه‌ ميگويند سياهي‌ قرآن‌ مطابق‌ قرائت‌ حفص‌ ‌است‌ ‌از‌ عاصم‌ گفتيم‌ قضيه‌ عكس‌ ‌است‌ قرائت‌ حفص‌ ‌از‌ عاصم‌ مطابق‌ سياهي‌ ‌است‌ گفتند اولاد يعقوب‌ بيعقوب‌ ‌که‌ يوسف‌ ‌را‌ بفرست‌ ‌با‌ ‌ما فردا بيايد بچرد و بازي‌ كند و بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما برادران‌ ‌او‌ ‌را‌ حفظ ميكنيم‌.

أَرسِله‌ُ مَعَنا غَداً ‌اينکه‌ بچه‌ ‌را‌ بجان‌ ‌خود‌ چسبانيده‌اي‌ دلش‌ ميگيرد بچه‌ بايد تفريح‌گاه‌ برود، ‌از‌ فواكه‌ و مأكولات‌ مختلف‌ اكل‌ كند، قلبش‌ باز شود، دلش‌ شاد گردد، روحش‌ آزاد شود.

يرتع‌ رتع‌ بمعني‌ چريدن‌ مرتع‌ مكان‌ چراگاه‌ ‌که‌ حيوانات‌ مثل‌ گوسفند و شتر و گاو و ساير حيوانات‌ ‌را‌ ميبرند ميچرانند و ‌از‌ علفهاي‌ صحرا بهره‌برداري‌ ميكنند و افراد جوانها بنام‌ گردش‌ ‌در‌ باغستانها و نخلستانها و تفريح‌گاهها ميروند و امروز بسيار ‌اينکه‌ عمل‌ رواج‌ پيدا كرده‌ زنها سرباز پاها ‌تا‌ ران‌ باز دستها ‌تا‌ كتف‌ باز سينه‌ها ‌تا‌ پستانها باز آرايش‌ كرده‌ ‌با‌ جوانهاي‌ شهوت‌ ران‌ باسم‌ تفريح‌ ميروند و هزار گونه‌ معصيت‌ مرتكب‌ ميشوند ‌از‌ شرب‌ و قمار و ‌غير‌ اينها و اعجب‌ ‌از‌ اينها

جلد 11 - صفحه 165

دست‌هاي‌ زنهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميگيرند و مقابل‌ هزار جوان‌ نامحرم‌ شهوت‌ پرست‌ نشان‌ ميدهند نه‌ ديگر غيرت‌ ‌در‌ رجال‌ باقي‌ مانده‌ و نه‌ حياء ‌در‌ نساء البته‌ ‌اينکه‌ معاصي‌ ‌تا‌ ‌در‌ پرده‌ ‌بود‌ خداوند ‌هم‌ ستر ميفرمود و مؤاخذه‌ نميكرد ولي‌ امروز ‌که‌ علني‌ ‌شده‌ و عمومي‌ انتظار بلاهاي‌ عمومي‌ ‌را‌ داشته‌ باشند.

و يلعب‌ لعب‌ و لغو و لهو قريب‌ المعني‌ ‌است‌ لعب‌ بمعني‌ بازي‌ ‌است‌ و ملاعبه‌ بمعني‌ شوخي‌ ‌است‌، و لغو كار بي‌فائده‌ ‌است‌، و لهو بمعني‌ اشتغال‌ بملاهي‌ ‌است‌ ‌که‌ باطل‌ ‌است‌ و حقيقت‌ ندارد و بعبارت‌ اخر كار ‌غير‌ عقلايي‌ ‌است‌. و لعب‌ ‌اگر‌ بآلات‌ موسيقي‌ ‌ يا ‌ قمار مثل‌ نرد و شطرنج‌ و آس‌ و امثال‌ اينها ‌باشد‌ حرام‌ ‌است‌ ‌حتي‌ توپ‌ بازي‌، جست‌ و خيزك‌، الك‌ و دولك‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ برد و باخت‌ دارد و ‌لو‌ چيزي‌ نگيرند ‌ يا ‌ ندهند قمار ‌است‌ و حرام‌ و چون‌ قمار چهار قسم‌ ‌است‌ ‌با‌ آلات‌ معدة و آلات‌ ‌غير‌ معدة اخذ و اعطاء داشته‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ نداشته‌ ‌باشد‌ حرام‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌با‌ حليله‌ ‌خود‌ ملاعبه‌ كند ممدوح‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌خود‌ بخود بازي‌ كند لغو ‌است‌.

وَ إِنّا لَه‌ُ لَحافِظُون‌َ ‌يعني‌ مواظبت‌ ميكنيم‌ ‌که‌ آسيبي‌ باو نرسد ‌در‌ بازي‌ و حيواني‌ باو اذيت‌ نكند و ناراحت‌ نشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- بیا دست از این کار که ما را متهم می‌سازد بردار، به علاوه برادر ما، نوجوان است، او هم دل دارد، او هم نیاز به استفاده از هوای آزاد خارج شهر و سرگرمی مناسب دارد، زندانی کردن او در خانه صحیح نیست، «فردا او را با ما بفرست (تا به خارج شهر آید، گردش کند) از میوه‌های درختان بخورد و بازی و سرگرمی داشته باشد» (أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ).

و اگر نگران سلامت او هستی «ما همه حافظ و نگاهبان برادرمان خواهیم بود» چرا که برادر است و با جان برابر! (وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ).

این نقشه از یک طرف پدر را در بن‌بست قرار می‌داد که اگر یوسف را به ما نسپاری دلیل بر این است که ما را متهم می‌کنی، و از سوی دیگر یوسف را برای استفاده از تفریح و سرگرمی و گردش در خارج شهر تحریک می‌کرد.

نکات آیه

۱- فرزندان یعقوب ، پس از طرح توطئه علیه یوسف(ع) از او خواستند تا یوسف(ع) را همراه آنان به مرتع بفرستد. (أرسله معنا غدًا)

۲- برادران یوسف ، زمان اجراى توطئه علیه او را ، فرداى همان روزِ مشورت با یکدیگر و گفت و گو با پدرشان تعیین کردند. (إذ قالوا ... قالوا یأبانا ... أرسله معنا غدًا)

۳- برادران یوسف در اجراى نقشه شوم خویش علیه او ، تعجیل داشتند و درنگ را روا نمى دانستند. (أرسله معنا غدًا) برداشت فوق، از تصریح برادران او به اینکه «فردا یوسف(ع) را به همراه ما بفرست» استفاده مى شود.

۴- برادران یوسف با اظهار علاقه به رفع نیازهاى طبیعى یوسف(ع) (حضور در مرتع و گردش و بازى) درصدد اثبات خیرخواهى خویش نسبت به او بودند. (و إنا له لنصحون. أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب) «رتع» (مصدر یرتع) استفاده فراوان از خوراکیها و نوشیدنیهاى باغستانها ، مزارع و مراتع است.

۵- نیاز یوسف(ع) به گردش و بازى و استفاده از خوراکیهاى مراتع ، بهانه برادرانش براى بردن او به صحرا و جدا ساختنش از یعقوب(ع) (أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب)

۶- یوسف(ع) به هنگام اجراى توطئه برادرانش علیه او ، در سنین کودکى یا نوجوانى بوده است. (أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب) برداشت فوق ، از فعل «یلعب» (بازى کند) به دست مى آید ; زیرا معمولاً بازى کردن را در مورد کودکان و نوجوانان به کار مى برند.

۷- حضور در مراتع و بازى و گردش ، از نیازهاى طبیعى کودکان (و إنا له لنصحون. أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب)

۸- فرزندان یعقوب در حضور او ، با تأکیدى فراوان مراقبت از یوسف(ع) را برعهده گرفتند. (و إنا له لحفظون) تأکید فراوان ، از آوردن جمله اسمیه به همراه «إنّ» و «لام» تأکید استفاده مى شود.

۹- رفتارهاى نارواى برادران یوسف (توطئه ، دروغ و فریب کارى) برخاسته از نفوذ شیطان در آنان بود. (إن الشیطن للإنسن عدو مبین ... اقتلوا یوسف ... أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب)

۱۰- نفوذ شیطان در انسانها و ترغیب آنان به نفاق ، دروغ پردازى ، فریب کارى و طرح توطئه هاى شوم ، نمودى از دشمنى آشکار او با ایشان است. (إن الشیطن للإنسن عدو مبین ... اقتلوا یوسف ... أرسله معنا غدًا یرتع و یلعب و إنا له لحفظون)

روایات و احادیث

۱۱- «عن أبى جعفر(ع): ...فقالوا کما حکى الله عزوجل «... أرسله معنا غداً یرتع و یلعب» أى یرعى الغنم و یلعب ;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... برادران یوسف همان گونه که خداوند حکایت فرموده، گفتند: «...أرسله معنا غداً یرتع و یلعب» ; یعنى، او را با ما بفرست تا گوسفندها را بچراند و بازى کند».

موضوعات مرتبط

  • انسان: دشمنان انسان ۱۰
  • بازى: بازى در چمنزار ۷
  • برادران یوسف: اظهار خیرخواهى برادران یوسف ۴; اظهار علاقه برادران یوسف ۴; برادران یوسف و نیازهاى یوسف(ع) ۴; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۸; برادران یوسف و یوسف(ع) ۵، ۸; توطئه برادران یوسف ۱، ۳، ۴، ۶; تعهد برادران یوسف ۸; خواسته هاى برادران یوسف ۱۱; رفتار ناپسند برادران یوسف ۹; زمان توطئه برادران یوسف ۲ ;زمینه توطئه برادران یوسف ۵; عجله برادران یوسف ۳; منشأ توطئه برادران یوسف ۹; منشأ دروغگویى برادران یوسف ۹; منشأ مکر برادران یوسف ۹
  • تفریح: تفریح در چمنزار ۷
  • دروغ: تشویق به دروغ ۱۰
  • روانشناسى: روانشناسى کودک ۷
  • شیطان: آثار نفوذ شیطان ۹; نشانه هاى دشمنى شیطان ۱۰; نقش شیطان ۱۰; نفوذ شیطان ۱۰
  • کودک: نیازهاى کودک ۷
  • مکر: تشویق به مکر ۱۰
  • نفاق: تشویق به نفاق ۱۰
  • نیازها: نیاز به بازى ۵، ۷; نیاز به تفریح ۵، ۷
  • یوسف(ع): بازى یوسف(ع) ۱۱; توطئه علیه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۶; چوپانى یوسف(ع) ۱۱; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۱۱; کودکى یوسف(ع) ۶; محافظت از یوسف(ع) ۸; نوجوانى یوسف(ع) ۶; نیازهاى مادى یوسف(ع) ۵; همراه بردن یوسف(ع) ۱

منابع

  1. تفسیرقمى، ج ۱، ص ۳۴۰ ; بحارالأنوار، ج ۱۲ ، ص ۲۱۸ ، ح ۱ .