يوسف ١٣

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَ‌ إِنِّي‌ لَيَحْزُنُنِي‌ أَنْ‌ تَذْهَبُوا بِهِ‌ وَ أَخَافُ‌ أَنْ‌ يَأْکُلَهُ‌ الذِّئْبُ‌ وَ أَنْتُمْ‌ عَنْهُ‌ غَافِلُونَ‌

ترجمه

(پدر) گفت: «من از بردن او غمگین می‌شوم؛ و از این می‌ترسم که گرگ او را بخورد، و شما از او غافل باشید!»

ترتیل:
ترجمه:
يوسف ١٢ آیه ١٣ يوسف ١٤
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٥
تعداد حروف :


تفسیر


نکات آیه

۱- یعقوب(ع) با فرستادن یوسف(ع) به همراه فرزندانش ، موافق نبود و از آن اعتذار مى جست. (قال إنى لیحزننى أن تذهبوا به)

۲- حزن و اندوه در فراق یوسف(ع) ، از اعتذارهاى یعقوب(ع) براى امتناع از فرستادن او به همراه برادرانش (ما لک لاتأمنّا ... قال إنى لیحزننى أن تذهبوا به)

۳- یعقوب(ع) به فرزندش یوسف(ع) بسیار علاقه مند بود و از فراق او آزرده خاطر و محزون مى شد. (قال إنى لیحزننى أن تذهبوا به)

۴- یعقوب(ع) على رغم اعتماد نداشتن به فرزندانش درباره یوسف(ع) ، از ابراز آن خوددارى کرد. (قال إنى لیحزننى أن تذهبوا به و أخاف أن یأکله الذئب)

۵- ترسیدن بر جان یوسف(ع) از حمله گرگها ، از دلایل مخالفت یعقوب(ع) با فرستادن یوسف به همراه فرزندانش (قال إنى ... أخاف أن یأکله الذئب)

۶- حمله گرگها به آدمیان در اطراف کنعان و مراتع آن ، خطرى شایع و متوقع در عصر یعقوب(ع) (أخاف أن یأکله الذئب و أنتم عنه غفلون)

۷- غفلت برادران از حراست یوسف(ع) در صحرا ، دور از انتظار یعقوب(ع) نبود. (أخاف أن یأکله الذئب و أنتم عنه غفلون)

روایات و احادیث

۸- «عن أبى عبدالله(ع) قال: إن بنى یعقوب لما سألوا أباهم یعقوب أن یأذن لیوسف فى الخروج معهم قال لهم «إنى أخاف أن یأکله الذئب و أنتم عنه غافلون»... قرّب یعقوب لهم العلّة اعتلّوا بها فى یوسف(ع) ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: فرزندان یعقوب هنگامى که از پدر خواستند تا اذن دهد که یوسف با آنان بیرون رود، پدرشان گفت: من مى ترسم که او را گرگ بخورد و شما از او غافل باشید ... پس یعقوب عذرى را که آنان براى نیاوردن یوسف اظهار کردند به [ذهن آنان]نزدیک کرد».

۹- «عن على بن الحسین(ع): ... قال یعقوب(ع) «إنى لیحزننى أن تذهبوا به و أخاف أن یأکله الذئب» فانتزعه حذراً علیه من أن تکون البلوى من الله عزوجل على یعقوب فى یوسف خاصّة... ;[۲] از امام سجاد(ع) روایت شده است: ... یعقوب [به فرزندان] گفت: «بردن شما یوسف را مرا غمگین مى کند و مى ترسم که او را گرگ بخورد» ; پس یوسف را از دست آنان گرفت، چون مى ترسید آن بلایى که قرار بود از طرف خدا بر او وارد شود، در مورد یوسف بالخصوص باشد».

موضوعات مرتبط

  • برادران یوسف: برادران یوسف و یوسف(ع) ۷; عذر برادران یوسف ۸; غفلت برادران یوسف ۷
  • سرزمینها: خطر گرگ در سرزمین کنعان ۶
  • عواطف: عواطف پدرى ۳
  • یعقوب(ع): اندوه یعقوب(ع) ۲، ۳; بى اعتمادى یعقوب(ع) به برادران یوسف ۴; ترس یعقوب(ع) ۵; خطر گرگها در دوران یعقوب(ع) ۶; دلایل مخالفت یعقوب(ع) ۵; عذرآورى یعقوب(ع) ۱، ۲، ۵; فلسفه اندوه یعقوب(ع)۹; قصه یعقوب(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵; محبت یعقوب(ع)به یوسف(ع) ۳;یعقوب(ع) در فراق یوسف(ع) ۲; یعقوب(ع) و برادران یوسف ۴، ۹; یعقوب(ع) و خواسته هاى برادران یوسف ۱، ۵; یعقوب(ع) و فراق یوسف(ع) ۳; یعقوب(ع) و یوسف(ع) ۵
  • یوسف(ع): ترس از طعمه گرگ شدن یوسف(ع) ۹; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸، ۹; محافظت از یوسف(ع) ۵، ۷

منابع

  1. علل الشرایع، ص ۳۵۸، ح ۵۶، ب ۳۷۰ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۵، ح ۲۰.
  2. علل الشرایع، ص ۴۷، ح ۱، ب ۴۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۲، ح ۱۷.