هود ١٠٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأَمّا|فَأَمَّا]] [[شامل این ریشه::اما| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::شَقُوا|شَقُوا]] [[کلمه غیر ربط::شَقُوا| ]] [[شامل این ریشه::شقو| ]][[ریشه غیر ربط::شقو| ]][[شامل این ریشه::شقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::شقى‌| ]][[شامل این کلمه::فَفِي|فَفِي‌]] [[کلمه غیر ربط::فَفِي| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::فى‌| ]][[ریشه غیر ربط::فى‌| ]][[شامل این کلمه::النّار|النَّارِ]] [[کلمه غیر ربط::النّار| ]] [[شامل این ریشه::نور| ]][[ریشه غیر ربط::نور| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::زَفِير|زَفِيرٌ]] [[کلمه غیر ربط::زَفِير| ]] [[شامل این ریشه::زفر| ]][[ریشه غیر ربط::زفر| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::شَهِيق|شَهِيقٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::شَهِيق| ]] [[شامل این ریشه::شهق‌| ]][[ریشه غیر ربط::شهق‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأَمّا|فَأَمَّا]] [[شامل این ریشه::اما| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ‌]] [[شامل این ریشه::الذين‌| ]][[شامل این کلمه::شَقُوا|شَقُوا]] [[کلمه غیر ربط::شَقُوا| ]] [[شامل این ریشه::شقو| ]][[ریشه غیر ربط::شقو| ]][[شامل این ریشه::شقى‌| ]][[ریشه غیر ربط::شقى‌| ]][[شامل این کلمه::فَفِي|فَفِي‌]] [[کلمه غیر ربط::فَفِي| ]] [[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::فى‌| ]][[ریشه غیر ربط::فى‌| ]][[شامل این کلمه::النّار|النَّارِ]] [[کلمه غیر ربط::النّار| ]] [[شامل این ریشه::نور| ]][[ریشه غیر ربط::نور| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::فِيهَا|فِيهَا]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[شامل این کلمه::زَفِير|زَفِيرٌ]] [[کلمه غیر ربط::زَفِير| ]] [[شامل این ریشه::زفر| ]][[ریشه غیر ربط::زفر| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::شَهِيق|شَهِيقٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::شَهِيق| ]] [[شامل این ریشه::شهق‌| ]][[ریشه غیر ربط::شهق‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|فَأَمَّا الَّذِينَ‌ شَقُوا فَفِي‌ النَّارِ لَهُمْ‌ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=پس اما کسانی که شقاوت کرده‌اند، برایشان در آتش، فریادی نفس‌گیرِ مرگبار و ناله‌ای بس سهمگین و پربار است.
|-|صادقی تهرانی=پس اما کسانی که شقاوت کرده‌اند، برایشان در آتش، فریادی نفس‌گیرِ مرگبار و ناله‌ای بس سهمگین و پربار است.
|-|معزی=پس آنان که بدبخت شدند در آتش ایشان را است در آن آه و ناله (آهی که برآید و فرو رود)
|-|معزی=پس آنان که بدبخت شدند در آتش ایشان را است در آن آه و ناله (آهی که برآید و فرو رود)
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">As for those who are miserable, they will be in the Fire. They will have therein sighing and wailing.</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::106|١٠٦]] | قبلی = هود ١٠٥ | بعدی = هود ١٠٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/011106.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/011106.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::106|١٠٦]] | قبلی = هود ١٠٥ | بعدی = هود ١٠٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«شَقُوا»: بدبخت و بدبیار شده‌اند. «زَفِیرٌ»: صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی. «شَهِیقٌ»: صدای دم و نفَس بازپس بردن شدید و طولانی.
«شَقُوا»: بدبخت و بدبیار شده‌اند. «زَفِیرٌ»: صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی. «شَهِیقٌ»: صدای دم و نفَس بازپس بردن شدید و طولانی.
خط ۳۰: خط ۳۸:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link1 | آيات ۱۰۸ - ۱۰۰، سوره هود]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link2 | دو احتمال در معناى : ((ابناء القرى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link1 | آيات ۱۰۰ - ۱۰۸ سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link3 | مراد از اينكه آلهه مشركين جز بر هلاكت و تباهى خوانندگان خويش نيفزودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link2 | دو احتمال در معناى : أنباء القُرَى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link4 | اشاره به وجود ارتباط بين اعمال سابق ولا حق انسان ، و نيز ارتباط آن بااعمال ديگران]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link3 | مراد از اين كه آلهه مشركان، جز بر هلاكت و تباهى خوانندگان خويش نيفزودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link5 | عالم برزخ منزلگاه موقتى است و جنبه تمهيدى براى روز قيامت و بهشت و دوزخ جاودانه دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link6 | چند وجه در معناى: «يَومَ يَأت...»، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link6 | چند وجه در معناى : ((يوم ياءت ...)) در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link7 | آشکار شدن حقایق، در روز قيامت، براى همگان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link7 | در روز قيامت حقايق براى همگان واضح شده ، توهم استقلال اسباب و وسائط زائل مى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link8 | معناى جمله: «يَومَ يَأتِ لَا تَكَلَّمُ نَفسٌ إلّا بِإذنِهِ»، و معناى تكلم در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link8 | معناى جمله : ((يوم ياءت لاتكلم نفس الّا باذنه )) و معناى تكلم در قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link9 | دلیل دروغ گفتن مشركان در روز قيامت، از باب ظهور ملكات است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link9 | بيان اينكه دروغ گفتن مشركين در روز قيامت از باب ظهور ملكات است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link10 | وجه دیگری، در باره جمع بين این دو دسته از آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۱#link10 | وجه جمع بين آياتى كه تكلم در روز قيامت را اثبات مى كنند با آياتى كه آن را نفى و انكار مى كنند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link14 | معناى تقسيم انسان ها، به سعادتمند و شقاوتمند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link11 | گفتار ديگر مفسرين در معناى آيه (لاتكلم نفس الا باذنه )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link15 | نقد سخن فخر رازى، در معنای سعادت و شقاوت آدمى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link12 | علاوه بر اينكه خداى تعالى مى فرمايد: ((هذا يوم لا ينطقون و لا يوذن لهم فيعتذرون)) و معلوم است كه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link17 | معناى «زفیر»و «شهيق»، و بيان حال اهل جهنم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link13 | وجهى كه ديگران درباره جمع بين اين دو دسته از آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link18 | معناى «خلود» و مشتقات آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link14 | معناى جمله : ((فمنهم شقىّ و سعيد)) و اشاره به معناى تقسيم انسانها به سعادتمند وشقاوتمند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link19 | دو اشكال در باره «خلود»، در آیه شریفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link15 | نقد و رد سخن فخررازى كه گفته است سعادت و شقاوت آدمى به حكم خدا و لازم لاينكفاوست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link21 | دفع اشكال قاضى بيضاوى، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link16 | بيان اينكه قضاء و قدر الهى و علم او به اعمال انسان منافاتى با اختيارى بودناعمال انسان ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link22 | بررسی وجوه ديگر، درباره «خلود»، در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link17 | معناى (زفيز) و (شهيق ) و بيان حالاهل جهنم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link23 | معناى استثناء: «إلّا مَا شَاءَ رَبُّك»، در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۲#link18 | معناى ((خلود)) و مشتقات آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link24 | وجوه ديگر، در معنای استثناء در آیه خلود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link19 | دو اشكال در ارتباط با آيه : ((خالدين فيها مادامت السموات و الارض )) و جواب آنها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link25 | نكته لطيفى كه از آيه: «وَ أمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا...» استفاده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link20 | سخن زمخشرى در تفسير كشاف در اشاره به اين وجه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link27 | بحث روايتى: (روایاتی ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link21 | دفعاشكال قاضى بيضاوى بر آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link29 | عالَم هستى، داراى دو وجه است: وجه «ضرورت و تقدير» و وجه «امكان و اختيار»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link22 | وجوه ديگرى كه درباره تحديد خلود در آيه شريفه ذكر شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link32 | بهشت اولياء خدا، با بهشت ديگران تفاوت دارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link23 | معناى استثناء: ((الّا ماشاء ربّك )) در دو آيه مربوط به بهشتيان و دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۳#link24 | وجوه مختلف ديگر درباره مراد از استثناء فوق الذكر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link25 | اشاره به نكته لطيفى كه از آيه : ((و اما الذين سعدوا...)) استفاده مى شود.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link26 | وجه جمع بين جمله : ((الّا ماشاء ربّك )) و ((عطاء غير مجذوذ)) در آيه شريفه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link27 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link28 | بررسى نسبت سعادت و شقاوت انسان با قضا و قدر الهى با توجه به روايات وارده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link29 | عالم هستى داراى دو وجه است : وجه ضرورت و تقدير و وجه امكان و اختيار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link30 | معناى فرمايش پيامبر (ص ): ((كل ميسر لما خلق له ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link31 | رواياتى در ذيل آيات شريفه مربوط به خلود در جنت و نار و استثناء: ((الّا ماشاء ربّك))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link32 | بهشت اولياء خدا با بهشت ديگران تفاوت دارد (و من دونهما جنّتان )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۴#link33 | رد سخن سيوطى در مورد منسوخ شدن دو آيه : ((فاما الّذين شقوا... ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۰#link140 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۹_بخش۶۰#link140 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ «106»
امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106)
چنانچه فرمايد:
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ: پس اما آنانكه بدبخت شدند به ارتكاب‌
جلد 6 - صفحه 141
معاصى و كفر، پس به استحقاقشان عذاب را و جزاى قبيحه اعمال ايشان داخل شوند در جهنم.
تبصره: توصيف ايشان به شقاوت قبل از دخول جهنم به جهت آن است كه ايشان بر حالى هستند كه مى‌كشاند آنها را به جهنم.
و اما حديث مروى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: الشّقىّ شقىّ فى بطن امّه: «1» 1- مراد آنست كه كسى كه معلوم است از حالش كه شقى مى‌شود به سبب ارتكاب قبايحى كه مؤدى شود به آتش. 2- شقى شقى است در شكم زمين كه قبر باشد، يعنى هر كه در دنيا به حالت شقاوت بميرد در قبر هم حكم به شقاوت او شود. 3- مراد از «امّ» جهنم است لقوله تعالى‌ «فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ» يعنى شقى كسى است كه به جهنم مخلد گردد. 4- مراد از «امّ» ام الكتاب و لوح محفوظ است، يعنى شقى در امّ الكتاب شقى باشد و ثبوت در آن ملازم با شقاوت نيست، زيرا شقاوت از مكتسبات بنده مى‌باشد. 5- مراد علم الهى است، يعنى شقى در علم سبحانى شقى باشد و لكن علم ازلى موجب شقاوت شخص نخواهد شد، و به همين نحو معنى: السّعيد سعيد فى بطن امّه. «2» لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌: مر ايشان را است در جهنم فرياد سخت و ناله‌زار.
«زفير» مبدأ صوت حمار و «شهيق» آخر آن، تشبيه فرموده فرياد اشقيا را به انكر اصوات. يا مراد از «زفير و شهيق» دلالت است بر شدت غم و غصه و كربت آنها و تشبيه به حال كسى كه حرارت بر قلب او مستولى و روح او متحسّر شده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (104) يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ (105) فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106) خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107) وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)
ترجمه‌
و تأخير نمى‌اندازيم آنرا مگر براى مدتى شمرده شده‌
روز كه بيايد سخن نگويد كسى مگر بدستورى او پس بعضى از آنها بدبختند و برخى خوشبخت‌
پس امّا كسانيكه بدبخت شدند پس در آتشند مر آنها را است در آن فريادى مانند اوّل صداى خر و ناله‌اى مانند آخر صدايش‌
جاودانيانند در آن تا برپا است آسمانها و زمين مگر مقداريرا كه بخواهد پروردگار تو همانا پروردگار تو بجا آورنده است آنچه را بخواهد
و امّا كسانيكه خوشبخت شدند پس در بهشتند جاودانيان در آن تا بر پا است آسمانها و زمين مگر مقدارى را كه بخواهد پروردگارت اعطاء فرموده عطائى را بريده نشدنى.
تفسير
خداوند روز قيامت را تأخير نمى‌اندازد مگر براى انقضاء ايّام معدوده متناهيه تا در آنمدت كه هر قدر زياد باشد چون معدود و متناهى است كم است بندگان بوظائف خود عمل نمايند و بكمال لايق خود برسند و مستحقّ نعيم ابدى شوند و چون موعد مقرّر برسد ديگر جاى سخن گفتن در اطراف تقصير بندگان بعنوان اعتذار يا شفاعت يا توسل بوسائل نجات براى كسى نيست مگر با اذن و اجازه خداوند و اين در يكى از مواقف آنروز است و آنجا كه فرموده اين روزى است كه سخن نميگويند و اذن داده نميشود بآنها تا معذرت بخواهند در موقف ديگر است چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده است و مردم بر حسب اقتضاء ذات و طينت اصليّه خودشان بر دو قسمند بعضى شقى و برخى سعيدند چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه شقى كسى است كه شقى شده در شكم مادرش و سعيد كسى است كه سعيد شده در شكم مادرش و جاى اشقياء آتش جهنّم است كه مخلدند
----
جلد 3 صفحه 109
در آن مگر عنايت الهى و هدايت انبياء و اولياء و علماء و صلحاء شامل حال آنها شده باشد كه با ايمان مجرّد يا مقرون بعمل صالح از دنيا رفته باشند كه البتّه مخلّد در آتش نخواهند بود اگر چه معصيت كار باشند و مدتها بسوزند تا پاك شوند و جاى سعداء بهشت جاويد است مگر تقدير الهى و اغواء شياطين و اضلال معاندين موجب شده باشد كه اقتضاء ذات و فطرت اصليّه كسى باطل شود و بفعليّت نرسد و در آخر كار با صورت قبيحه كفر از دنيا برود كه البتّه اهل بهشت نخواهد بود ولى كسيكه با سعادت ذاتى يا اكتسابى يا شفاعت شفعاء يا پس از سوختن و پاك شدن ببهشت برود مخلد است در آن و عطاء الهى هيچگاه از او مقطوع نخواهد بود مؤيّد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در كافى نقل نموده و در ذيل آيه شريفه انّ اللّه لا يخفى عليه شى‌ء در سوره آل عمران ذكر شد كه دلالت دارد بر آنكه شقاوت و سعادت طفل در شكم مادر مقدر ميشود با شرط بداء كه اشاره بامكان تغيير حال او است بتغيير موجبات سعادت و شقاوت در لوح محو و اثبات و بنابراين مراد از ما شاء ربّك در دو آيه كسانى هستند كه از استحقاق خلود در جهنّم و بهشت خارج شده‌اند و استعمال كلمه ما باين معنى نادر نيست مانند سبّح للّه ما فى السّموات و فانكحوا ما طاب لكم من النّساء و امثال اينها و مراد از كسانيكه شقى يا سعيد شده‌اند كه مستثنى منهم در دو آيه ميباشند آنانند كه شقاوت يا سعادت كه عبارت از معصيت و اطاعت بنده از خداوند است از آنها تحقّق پيدا كرده باشد اگر چه دوام نداشته باشد و باين اعتبار استثناء از آنها شده است و اشكالى ندارد ولى مفسّرين شقى و سعيد را بكسيكه مستحقّ دوزخ و بهشت شده باشد تفسير نموده‌اند و در مراد از استثناء دچار اشكال شده‌اند مخصوصا نسبت بمستحق بهشت كه بادلّه قطعيّه خلود آنها ثابت و محقّق است و در ذيل آيه هم اشاره بآن شده لذا در مجمع ده وجه از مفسّرين عامّه و خاصه براى حلّ اشكال نقل نموده و يك وجه را اختيار فرموده و نسبت بجمع كثيرى از مفسّرين عامّه و خاصه داده و حاصل اين وجه آنستكه كسانيكه مؤمن و معصيت كارند چندى در جهنّمند و پس از آن داخل بهشت ميشوند و اينها تا در جهنّمند در زمره اشقياء محسوبند و چون داخل بهشت شدند از سعداء ميباشند و استثناء از خلود در دو آيه بملاحظه اين جماعت است نهايت آنكه در آيه اوّل باعتبار انتهاء امر و در آيه دوّم باعتبار ابتداء امر است و براى‌
----
جلد 3 صفحه 110
تصحيح نفى خلود گفته‌اند دوام چنانچه با منقطع الآخر بودن منافى است با منقطع الاول بودن هم منافى است و مراد از كلمه مادر ما شاء ربّك در اوّل اشخاص مذكوره‌اند و در ثانى وقت معيّن در بدو امر است و مؤيد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در صافى نقل فرموده كه اين دو آيه در غير اهل خلود است از اهل شقاوت و سعادت و در مجمع هم چند روايت از ابن عبّاس ره و غيره براى تأييد اين وجه ذكر شده و انصاف آنستكه اگر اشكالى باشد اين وجه احسن وجوه است و در نفحات وجه ديگرى ذكر فرموده و نسبت باكثر مفسّرين داده و ظاهرا آنرا اختيار نموده و آن اين است كه مقصود از استثناء بيان نفوذ اراده الهى است كه اگر بخواهد عذاب را از اشقياء رفع و نعمت را از سعداء قطع ميفرمايد ولى نخواسته و نميكند براى دلالت ادلّه قطعيّه بر خلود و مؤيّد اين معنى است ذيل آيه اوّل كه دلالت بر نفوذ اراده الهيّه دارد و ذيل آيه دوّم كه دالّ بر عدم انقطاع نعمت است و قمّى ره نار و جنّت را بعذاب برزخ و بهشت دنيا كه ارواح اهل ايمان منتقل بآن ميشود تفسير فرموده و عطاء غير مجذوذ را باعتبار اتّصال آن بنعيم آخرت دانسته و فرموده اين ردّ كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب در دنيا و عالم برزخ شده‌اند و فيض ره فقط اين وجه را ذكر و تأييد فرموده بآنكه خلود در كلام الهى مقيّد بمادامت السّموات و الارض شده و ظاهر از سماوات و ارض آسمانها و زمين دنيا است و بروايتى كه از امام صادق عليه السّلام وارد شده است كه در قيامت صبح و شبى نيست و عذاب بامداد و شام اشقياء در آتش برزخ است كه خدا فرموده النّار يعرضون عليها غدوّا و عشيّا و يوم تقوم السّاعة أدخلوا آل فرعون اشدّ العذاب و بنابراين مراد از استثناء انقطاع عذاب و ثواب آنها است بفواصلى در برزخ يا بعد از فناء دنيا و قبل از تعيين تكليف آنها در آخرت و اين وجه را در مجمع نسبت بشيخ طوسى قدّس سرّه داده و از آنجناب نقل نموده نسبت آنرا بجمعى از مفسّرين خاصه و بنظر حقير اين معنى از جهاتى خلاف ظاهر است حتى از همان جهت كه فيض ره آنرا مؤيّد اين تفسير قرار داده چون ظاهر جمله مادامت السّموات و الارض آنستكه براى تأكيد خلود ذكر شده و آنكه اين جمله از الفاظ تأييد است يعنى از الفاظى است كه در كلام عرب از معناى حقيقى خود منسلخ شده و بطور كنايه در مقام اثبات دوام و ابديّت براى امرى ذكر ميشود چنانچه در مجمع بيان شده و
----
جلد 3 صفحه 111
امثله ديگرى هم ذكر فرموده‌اند و والد ما جد حقير در شفاء الصّدور آن الفاظ را استقصاء فرموده لذا بعيد است در آيه شريفه معناى حقيقى اين جمله اراده شده باشد و بر فرض اراده مراد آسمان و زمين مناسب با عالم آخرت است چون از تفريع بر آيات سابقه معلوم ميشود كه اين دو آيه در مقام بيان حال اهل محشر و جمع شدگان در روز قيامت است و مربوط بعالم برزخ نيست و در اين مقام وجه ديگرى براى حلّ اشكال بنظر حقير رسيده و آن اين است كه مراد از استثناء در آيه اوّل انتقال معصيت كاران از اهل ايمان باشد از جهنّم به بهشت و در آيه دوّم مراد استثناء سابقون مقرّبون باشد از خلود در بهشت جسمانى و اشاره بفائز شدن ايشان باشد بمقام رضوان و سايه عرش و مقامات رفيع‌تر و اين منافات ندارد با ادلّه خلود سعداء در بهشت چون اين مقامات هم از بهشت است نهايت آنكه بهشت روحانى است كه لذّت آن فوق لذائذ جسمانى است و جنّتى كه در آيه دوّم ذكر شده ظاهر در بهشت جسمانى است كه متبادر از جنّت در اذهان عامّه است و براى رفع توهّم زوال نعمت از سعداء بملاحظه ظاهر استثناء در ذيل آيه تصريح شده بآنكه عطاء الهى از ايشان قطع نخواهد شد اين چند وجه كه براى دفع اشكال ذكر شد غير از وجهى است كه در بدو امر از ظاهر آيات بنظر حقير رسيد و بيان شد و بر آن تقريب اشكالى وارد نيست تا محتاج بجواب باشد چنانچه اشاره شد و تعجّب از آنستكه حضرات مفسرين اين وجه را بعنوان دفع اشكال هم ذكر ننموده‌اند و بذكر وجوه ركيكه پرداخته‌اند كه حقير از نقل آنها اعراض نمودم و بعضى گفته‌اند خداوند داناتر است بمراد از استثنائى كه فرموده و اين كاشف از كمال اهمّيت باشكال است و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از بهشت و آتش در اين آيات دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دوستى دشمنان ايشان است و بنابراين هم بايد تقرير استثناء بتقريب اوّل شود و اللّه اعلم ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَأَمَّا الَّذِين‌َ شَقُوا فَفِي‌ النّارِ لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيق‌ٌ (106)
‌پس‌ امّا كساني‌ ‌که‌ شقاوت‌ ‌را‌ اختيار كردند ‌پس‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ فرياد و ناله‌ و زاري‌ ‌است‌.
فَأَمَّا الَّذِين‌َ شَقُوا اهل‌ شقاوت‌ بسيار هستند و درجات‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ مختلف‌ ‌است‌ طبيعي‌ و مشرك‌ بجميع‌ اقسام‌ شرك‌ و كافر و منافق‌ و معاند و مخالف‌ و فرق‌ شيعه‌ ‌غير‌ اثني‌ عشري‌ و منكر ضروري‌ دين‌ و ضروري‌ مذهب‌ و مبدع‌ و ضال‌ و مضل‌ و ‌هر‌ چه‌ نزديك‌تر ‌باشد‌ عذابش‌ سخت‌ ‌است‌، مشرك‌ ‌از‌ طبيعي‌، كافر ‌از‌ مشرك‌، منافق‌ ‌از‌ كافر، معاند ‌از‌ منافق‌، مخالف‌ ‌از‌ معاند، ساير فرق‌ شيعه‌ ‌از‌ ‌از‌ مخالف‌، منكر ضروري‌ دين‌ ‌از‌ فرق‌ شيعه‌، منكر ضروري‌ مذهب‌ ‌از‌ منكر ضروري‌ دين‌، مبدع‌ ‌از‌ منكر ضروري‌، ضال‌ ‌از‌ مبدع‌، مضل‌ ‌از‌ ضال‌ و سرّش‌ ‌با‌
جلد 11 - صفحه 126
اينكه‌ ‌در‌ ابتداء نظر عكس‌ ميآيد چون‌ نزديك‌تر بحق‌ ‌است‌ لكن‌ چون‌ حجت‌ ‌بر‌ ‌او‌ تمام‌تر ‌است‌ عقوبتش‌ شديدتر ‌است‌.
ففي‌ النار جايگاه‌ ‌آنها‌ آتش‌ دوزخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ غضب‌ الهي‌ افروخته‌ ‌شده‌ ‌که‌ هيزمش‌ ابدان‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و سنگ‌ كبريت‌ وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ بقره‌ ‌آيه‌ 22، تحريم‌ ‌آيه‌ 6 إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ انبياء ‌آيه‌ 98 وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً جن‌ّ ‌آيه‌ 51.
لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيق‌ٌ زفره‌ ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ ميگويد (الزفير اول‌ صوت‌ الحمار و الشهيق‌ آخر صوته‌ لان‌ّ الزفير ادخال‌ للنفس‌ و الشهيق‌ اخراجه‌) ‌يعني‌ مثل‌ حمار صدا ميكنند و فرياد ميزنند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ناله‌ ميكنند و ‌از‌ صدا ميافتند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 106)- سپس حالات شقاوتمندان و سعادتمندان را در عبارات فشرده و گویایی چنین شرح می‌دهد: «اما آنها که شقاوتمند شدند در آتش دوزخ «زفیر» و «شهیق» دارند و ناله و نعره و فریاد سر می‌دهند» (فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ).
و این هر دو صدای فریاد و ناله کسانی است که از غم و اندوه ناله سر می‌دهند، ناله‌ای که تمام وجود آنها را پر می‌کند و نشانه نهایت ناراحتی و شدت عذاب است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۹۳: خط ۲۰۰:
[[رده:مکذبان انبیا در جهنم]][[رده:ویژگیهاى آتش جهنم]][[رده:ناله جهنمیان]][[رده:نعره جهنمیان]][[رده:شقاوتمندان در جهنم]][[رده:شدت عذاب اخروى]][[رده:مراتب عذاب]][[رده:مشرکان در جهنم]]
[[رده:مکذبان انبیا در جهنم]][[رده:ویژگیهاى آتش جهنم]][[رده:ناله جهنمیان]][[رده:نعره جهنمیان]][[رده:شقاوتمندان در جهنم]][[رده:شدت عذاب اخروى]][[رده:مراتب عذاب]][[رده:مشرکان در جهنم]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره هود ]]
{{#seo:
|title=آیه 106 سوره هود
|title_mode=replace
|keywords=آیه 106 سوره هود,هود 106,فَأَمَّا الَّذِينَ‌ شَقُوا فَفِي‌ النَّارِ لَهُمْ‌ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌,مکذبان انبیا در جهنم,ویژگیهاى آتش جهنم,ناله جهنمیان,نعره جهنمیان,شقاوتمندان در جهنم,شدت عذاب اخروى,مراتب عذاب,مشرکان در جهنم,آیات قرآن سوره هود
|description=فَأَمَّا الَّذِينَ‌ شَقُوا فَفِي‌ النَّارِ لَهُمْ‌ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۸

کپی متن آیه
فَأَمَّا الَّذِينَ‌ شَقُوا فَفِي‌ النَّارِ لَهُمْ‌ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌

ترجمه

امّا آنها که بدبخت شدند، در آتشند؛ و برای آنان در آنجا، «زفیر» و «شهیق» [= ناله‌های طولانی دم و بازدم‌] است...

اما كسانى كه تيره‌بخت شدند، برايشان در آتش ضجّه و ناله است
و اما كسانى كه تيره‌بخت شده‌اند، در آتش، فرياد و ناله‌اى دارند.
اما اهل شقاوت همه در آتش دوزخند در حالی که سخت آه و ناله حسرت و عربده می‌کشند.
اما تیره بختان [که خود سبب تیره بختی خود بوده اند] در آتش اند، برای آنان در آنجا ناله های حسرت بار و عربده و فریاد است.
اما بدبختان در آتشند و مردمان را در آنجا ناله‌اى زار و خروشى سخت بود.
و اما کسانی که بدبخت شده‌اند در آتش دوزخ‌اند و در آن فریاد و عربده دارند
اما كسانى كه بدبخت شدند در آتشند، كه در آنجا ناله‌اى زار و فريادى چون بانگ خران- دم و بازدمى با آه و ناله و فرياد و اندوه- دارند،
و امّا آنان که بدحال و بدبیارند در آتش دوزخ جای دارند و در آنجا (در دم و بازدم خود) ناله و فریاد سر می‌دهند.
پس اما کسانی که شقاوت کرده‌اند، برایشان در آتش، فریادی نفس‌گیرِ مرگبار و ناله‌ای بس سهمگین و پربار است.
پس آنان که بدبخت شدند در آتش ایشان را است در آن آه و ناله (آهی که برآید و فرو رود)

As for those who are miserable, they will be in the Fire. They will have therein sighing and wailing.
ترتیل:
ترجمه:
هود ١٠٥ آیه ١٠٦ هود ١٠٧
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«شَقُوا»: بدبخت و بدبیار شده‌اند. «زَفِیرٌ»: صدای ناشی از بازدم و نفَس بازپس دادنِ شدید و طولانی. «شَهِیقٌ»: صدای دم و نفَس بازپس بردن شدید و طولانی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ «106»

امّا (آن) كسانى كه بدبخت شده‌اند، پس در آتش (اند و در آنجا) ناله‌اى (زار) و خروشى (سخت) دارند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106)

چنانچه فرمايد:

فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ: پس اما آنانكه بدبخت شدند به ارتكاب‌

جلد 6 - صفحه 141

معاصى و كفر، پس به استحقاقشان عذاب را و جزاى قبيحه اعمال ايشان داخل شوند در جهنم.

تبصره: توصيف ايشان به شقاوت قبل از دخول جهنم به جهت آن است كه ايشان بر حالى هستند كه مى‌كشاند آنها را به جهنم.

و اما حديث مروى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: الشّقىّ شقىّ فى بطن امّه: «1» 1- مراد آنست كه كسى كه معلوم است از حالش كه شقى مى‌شود به سبب ارتكاب قبايحى كه مؤدى شود به آتش. 2- شقى شقى است در شكم زمين كه قبر باشد، يعنى هر كه در دنيا به حالت شقاوت بميرد در قبر هم حكم به شقاوت او شود. 3- مراد از «امّ» جهنم است لقوله تعالى‌ «فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ» يعنى شقى كسى است كه به جهنم مخلد گردد. 4- مراد از «امّ» ام الكتاب و لوح محفوظ است، يعنى شقى در امّ الكتاب شقى باشد و ثبوت در آن ملازم با شقاوت نيست، زيرا شقاوت از مكتسبات بنده مى‌باشد. 5- مراد علم الهى است، يعنى شقى در علم سبحانى شقى باشد و لكن علم ازلى موجب شقاوت شخص نخواهد شد، و به همين نحو معنى: السّعيد سعيد فى بطن امّه. «2» لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ‌: مر ايشان را است در جهنم فرياد سخت و ناله‌زار.

«زفير» مبدأ صوت حمار و «شهيق» آخر آن، تشبيه فرموده فرياد اشقيا را به انكر اصوات. يا مراد از «زفير و شهيق» دلالت است بر شدت غم و غصه و كربت آنها و تشبيه به حال كسى كه حرارت بر قلب او مستولى و روح او متحسّر شده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما نُؤَخِّرُهُ إِلاَّ لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ (104) يَوْمَ يَأْتِ لا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلاَّ بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَ سَعِيدٌ (105) فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ (106) خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ (107) وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ (108)

ترجمه‌

و تأخير نمى‌اندازيم آنرا مگر براى مدتى شمرده شده‌

روز كه بيايد سخن نگويد كسى مگر بدستورى او پس بعضى از آنها بدبختند و برخى خوشبخت‌

پس امّا كسانيكه بدبخت شدند پس در آتشند مر آنها را است در آن فريادى مانند اوّل صداى خر و ناله‌اى مانند آخر صدايش‌

جاودانيانند در آن تا برپا است آسمانها و زمين مگر مقداريرا كه بخواهد پروردگار تو همانا پروردگار تو بجا آورنده است آنچه را بخواهد

و امّا كسانيكه خوشبخت شدند پس در بهشتند جاودانيان در آن تا بر پا است آسمانها و زمين مگر مقدارى را كه بخواهد پروردگارت اعطاء فرموده عطائى را بريده نشدنى.

تفسير

خداوند روز قيامت را تأخير نمى‌اندازد مگر براى انقضاء ايّام معدوده متناهيه تا در آنمدت كه هر قدر زياد باشد چون معدود و متناهى است كم است بندگان بوظائف خود عمل نمايند و بكمال لايق خود برسند و مستحقّ نعيم ابدى شوند و چون موعد مقرّر برسد ديگر جاى سخن گفتن در اطراف تقصير بندگان بعنوان اعتذار يا شفاعت يا توسل بوسائل نجات براى كسى نيست مگر با اذن و اجازه خداوند و اين در يكى از مواقف آنروز است و آنجا كه فرموده اين روزى است كه سخن نميگويند و اذن داده نميشود بآنها تا معذرت بخواهند در موقف ديگر است چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده است و مردم بر حسب اقتضاء ذات و طينت اصليّه خودشان بر دو قسمند بعضى شقى و برخى سعيدند چنانچه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده است كه شقى كسى است كه شقى شده در شكم مادرش و سعيد كسى است كه سعيد شده در شكم مادرش و جاى اشقياء آتش جهنّم است كه مخلدند


جلد 3 صفحه 109

در آن مگر عنايت الهى و هدايت انبياء و اولياء و علماء و صلحاء شامل حال آنها شده باشد كه با ايمان مجرّد يا مقرون بعمل صالح از دنيا رفته باشند كه البتّه مخلّد در آتش نخواهند بود اگر چه معصيت كار باشند و مدتها بسوزند تا پاك شوند و جاى سعداء بهشت جاويد است مگر تقدير الهى و اغواء شياطين و اضلال معاندين موجب شده باشد كه اقتضاء ذات و فطرت اصليّه كسى باطل شود و بفعليّت نرسد و در آخر كار با صورت قبيحه كفر از دنيا برود كه البتّه اهل بهشت نخواهد بود ولى كسيكه با سعادت ذاتى يا اكتسابى يا شفاعت شفعاء يا پس از سوختن و پاك شدن ببهشت برود مخلد است در آن و عطاء الهى هيچگاه از او مقطوع نخواهد بود مؤيّد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در كافى نقل نموده و در ذيل آيه شريفه انّ اللّه لا يخفى عليه شى‌ء در سوره آل عمران ذكر شد كه دلالت دارد بر آنكه شقاوت و سعادت طفل در شكم مادر مقدر ميشود با شرط بداء كه اشاره بامكان تغيير حال او است بتغيير موجبات سعادت و شقاوت در لوح محو و اثبات و بنابراين مراد از ما شاء ربّك در دو آيه كسانى هستند كه از استحقاق خلود در جهنّم و بهشت خارج شده‌اند و استعمال كلمه ما باين معنى نادر نيست مانند سبّح للّه ما فى السّموات و فانكحوا ما طاب لكم من النّساء و امثال اينها و مراد از كسانيكه شقى يا سعيد شده‌اند كه مستثنى منهم در دو آيه ميباشند آنانند كه شقاوت يا سعادت كه عبارت از معصيت و اطاعت بنده از خداوند است از آنها تحقّق پيدا كرده باشد اگر چه دوام نداشته باشد و باين اعتبار استثناء از آنها شده است و اشكالى ندارد ولى مفسّرين شقى و سعيد را بكسيكه مستحقّ دوزخ و بهشت شده باشد تفسير نموده‌اند و در مراد از استثناء دچار اشكال شده‌اند مخصوصا نسبت بمستحق بهشت كه بادلّه قطعيّه خلود آنها ثابت و محقّق است و در ذيل آيه هم اشاره بآن شده لذا در مجمع ده وجه از مفسّرين عامّه و خاصه براى حلّ اشكال نقل نموده و يك وجه را اختيار فرموده و نسبت بجمع كثيرى از مفسّرين عامّه و خاصه داده و حاصل اين وجه آنستكه كسانيكه مؤمن و معصيت كارند چندى در جهنّمند و پس از آن داخل بهشت ميشوند و اينها تا در جهنّمند در زمره اشقياء محسوبند و چون داخل بهشت شدند از سعداء ميباشند و استثناء از خلود در دو آيه بملاحظه اين جماعت است نهايت آنكه در آيه اوّل باعتبار انتهاء امر و در آيه دوّم باعتبار ابتداء امر است و براى‌


جلد 3 صفحه 110

تصحيح نفى خلود گفته‌اند دوام چنانچه با منقطع الآخر بودن منافى است با منقطع الاول بودن هم منافى است و مراد از كلمه مادر ما شاء ربّك در اوّل اشخاص مذكوره‌اند و در ثانى وقت معيّن در بدو امر است و مؤيد اين معنى است روايتى كه از امام باقر عليه السّلام در صافى نقل فرموده كه اين دو آيه در غير اهل خلود است از اهل شقاوت و سعادت و در مجمع هم چند روايت از ابن عبّاس ره و غيره براى تأييد اين وجه ذكر شده و انصاف آنستكه اگر اشكالى باشد اين وجه احسن وجوه است و در نفحات وجه ديگرى ذكر فرموده و نسبت باكثر مفسّرين داده و ظاهرا آنرا اختيار نموده و آن اين است كه مقصود از استثناء بيان نفوذ اراده الهى است كه اگر بخواهد عذاب را از اشقياء رفع و نعمت را از سعداء قطع ميفرمايد ولى نخواسته و نميكند براى دلالت ادلّه قطعيّه بر خلود و مؤيّد اين معنى است ذيل آيه اوّل كه دلالت بر نفوذ اراده الهيّه دارد و ذيل آيه دوّم كه دالّ بر عدم انقطاع نعمت است و قمّى ره نار و جنّت را بعذاب برزخ و بهشت دنيا كه ارواح اهل ايمان منتقل بآن ميشود تفسير فرموده و عطاء غير مجذوذ را باعتبار اتّصال آن بنعيم آخرت دانسته و فرموده اين ردّ كسانى است كه منكر عذاب قبر و ثواب و عقاب در دنيا و عالم برزخ شده‌اند و فيض ره فقط اين وجه را ذكر و تأييد فرموده بآنكه خلود در كلام الهى مقيّد بمادامت السّموات و الارض شده و ظاهر از سماوات و ارض آسمانها و زمين دنيا است و بروايتى كه از امام صادق عليه السّلام وارد شده است كه در قيامت صبح و شبى نيست و عذاب بامداد و شام اشقياء در آتش برزخ است كه خدا فرموده النّار يعرضون عليها غدوّا و عشيّا و يوم تقوم السّاعة أدخلوا آل فرعون اشدّ العذاب و بنابراين مراد از استثناء انقطاع عذاب و ثواب آنها است بفواصلى در برزخ يا بعد از فناء دنيا و قبل از تعيين تكليف آنها در آخرت و اين وجه را در مجمع نسبت بشيخ طوسى قدّس سرّه داده و از آنجناب نقل نموده نسبت آنرا بجمعى از مفسّرين خاصه و بنظر حقير اين معنى از جهاتى خلاف ظاهر است حتى از همان جهت كه فيض ره آنرا مؤيّد اين تفسير قرار داده چون ظاهر جمله مادامت السّموات و الارض آنستكه براى تأكيد خلود ذكر شده و آنكه اين جمله از الفاظ تأييد است يعنى از الفاظى است كه در كلام عرب از معناى حقيقى خود منسلخ شده و بطور كنايه در مقام اثبات دوام و ابديّت براى امرى ذكر ميشود چنانچه در مجمع بيان شده و


جلد 3 صفحه 111

امثله ديگرى هم ذكر فرموده‌اند و والد ما جد حقير در شفاء الصّدور آن الفاظ را استقصاء فرموده لذا بعيد است در آيه شريفه معناى حقيقى اين جمله اراده شده باشد و بر فرض اراده مراد آسمان و زمين مناسب با عالم آخرت است چون از تفريع بر آيات سابقه معلوم ميشود كه اين دو آيه در مقام بيان حال اهل محشر و جمع شدگان در روز قيامت است و مربوط بعالم برزخ نيست و در اين مقام وجه ديگرى براى حلّ اشكال بنظر حقير رسيده و آن اين است كه مراد از استثناء در آيه اوّل انتقال معصيت كاران از اهل ايمان باشد از جهنّم به بهشت و در آيه دوّم مراد استثناء سابقون مقرّبون باشد از خلود در بهشت جسمانى و اشاره بفائز شدن ايشان باشد بمقام رضوان و سايه عرش و مقامات رفيع‌تر و اين منافات ندارد با ادلّه خلود سعداء در بهشت چون اين مقامات هم از بهشت است نهايت آنكه بهشت روحانى است كه لذّت آن فوق لذائذ جسمانى است و جنّتى كه در آيه دوّم ذكر شده ظاهر در بهشت جسمانى است كه متبادر از جنّت در اذهان عامّه است و براى رفع توهّم زوال نعمت از سعداء بملاحظه ظاهر استثناء در ذيل آيه تصريح شده بآنكه عطاء الهى از ايشان قطع نخواهد شد اين چند وجه كه براى دفع اشكال ذكر شد غير از وجهى است كه در بدو امر از ظاهر آيات بنظر حقير رسيد و بيان شد و بر آن تقريب اشكالى وارد نيست تا محتاج بجواب باشد چنانچه اشاره شد و تعجّب از آنستكه حضرات مفسرين اين وجه را بعنوان دفع اشكال هم ذكر ننموده‌اند و بذكر وجوه ركيكه پرداخته‌اند كه حقير از نقل آنها اعراض نمودم و بعضى گفته‌اند خداوند داناتر است بمراد از استثنائى كه فرموده و اين كاشف از كمال اهمّيت باشكال است و عيّاشى ره از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه مراد از بهشت و آتش در اين آيات دوستى آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و دوستى دشمنان ايشان است و بنابراين هم بايد تقرير استثناء بتقريب اوّل شود و اللّه اعلم ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَأَمَّا الَّذِين‌َ شَقُوا فَفِي‌ النّارِ لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيق‌ٌ (106)

‌پس‌ امّا كساني‌ ‌که‌ شقاوت‌ ‌را‌ اختيار كردند ‌پس‌ جايگاه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آتش‌ فرياد و ناله‌ و زاري‌ ‌است‌.

فَأَمَّا الَّذِين‌َ شَقُوا اهل‌ شقاوت‌ بسيار هستند و درجات‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ مختلف‌ ‌است‌ طبيعي‌ و مشرك‌ بجميع‌ اقسام‌ شرك‌ و كافر و منافق‌ و معاند و مخالف‌ و فرق‌ شيعه‌ ‌غير‌ اثني‌ عشري‌ و منكر ضروري‌ دين‌ و ضروري‌ مذهب‌ و مبدع‌ و ضال‌ و مضل‌ و ‌هر‌ چه‌ نزديك‌تر ‌باشد‌ عذابش‌ سخت‌ ‌است‌، مشرك‌ ‌از‌ طبيعي‌، كافر ‌از‌ مشرك‌، منافق‌ ‌از‌ كافر، معاند ‌از‌ منافق‌، مخالف‌ ‌از‌ معاند، ساير فرق‌ شيعه‌ ‌از‌ ‌از‌ مخالف‌، منكر ضروري‌ دين‌ ‌از‌ فرق‌ شيعه‌، منكر ضروري‌ مذهب‌ ‌از‌ منكر ضروري‌ دين‌، مبدع‌ ‌از‌ منكر ضروري‌، ضال‌ ‌از‌ مبدع‌، مضل‌ ‌از‌ ضال‌ و سرّش‌ ‌با‌

جلد 11 - صفحه 126

اينكه‌ ‌در‌ ابتداء نظر عكس‌ ميآيد چون‌ نزديك‌تر بحق‌ ‌است‌ لكن‌ چون‌ حجت‌ ‌بر‌ ‌او‌ تمام‌تر ‌است‌ عقوبتش‌ شديدتر ‌است‌.

ففي‌ النار جايگاه‌ ‌آنها‌ آتش‌ دوزخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ غضب‌ الهي‌ افروخته‌ ‌شده‌ ‌که‌ هيزمش‌ ابدان‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و سنگ‌ كبريت‌ وَقُودُهَا النّاس‌ُ وَ الحِجارَةُ بقره‌ ‌آيه‌ 22، تحريم‌ ‌آيه‌ 6 إِنَّكُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ انبياء ‌آيه‌ 98 وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً جن‌ّ ‌آيه‌ 51.

لَهُم‌ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيق‌ٌ زفره‌ ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ ميگويد (الزفير اول‌ صوت‌ الحمار و الشهيق‌ آخر صوته‌ لان‌ّ الزفير ادخال‌ للنفس‌ و الشهيق‌ اخراجه‌) ‌يعني‌ مثل‌ حمار صدا ميكنند و فرياد ميزنند ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ناله‌ ميكنند و ‌از‌ صدا ميافتند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 106)- سپس حالات شقاوتمندان و سعادتمندان را در عبارات فشرده و گویایی چنین شرح می‌دهد: «اما آنها که شقاوتمند شدند در آتش دوزخ «زفیر» و «شهیق» دارند و ناله و نعره و فریاد سر می‌دهند» (فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیها زَفِیرٌ وَ شَهِیقٌ).

و این هر دو صدای فریاد و ناله کسانی است که از غم و اندوه ناله سر می‌دهند، ناله‌ای که تمام وجود آنها را پر می‌کند و نشانه نهایت ناراحتی و شدت عذاب است.

نکات آیه

۱- تیره بختان صحنه قیامت (مشرکان و کافران به رسالت انبیا) روانه آتش دوزخ خواهند شد. (فأما الذین شقوا ففى النار)

۲- جهنمیان ، از شدت آتش همواره صدایشان به ناله و نعره بلند است. (لهم فیها زفیر و شهیق) «زفیر» و «شهیق» به صداهایى که از اشخاص محزون و غمگین برمى خیزد گفته مى شود; با این تفاوت که شهیق ، بلندتر و طولانى تر است و لذا در برداشت «زفیر» به ناله و «شهیق» به نعره تفسیر و تعبیر گردید.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: مکذبان انبیا در جهنم ۱
  • جهنم: ویژگیهاى آتش جهنم ۲
  • جهنمیان: ۱ ناله جهنمیان ۲; نعره جهنمیان ۲
  • شقاوتمندان: شقاوتمندان در جهنم ۱
  • عذاب: شدت عذاب اخروى ۲; مراتب عذاب ۲
  • مشرکان: مشرکان در جهنم ۱

منابع