المؤمنون ١١٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۱: خط ۴۱:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸، سوره مومنون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link63 | آيات ۹۹ - ۱۱۸  سوره مؤمنون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركين در حال رويارو شدن با مرگ و تمناى بازگشت نمودن و عدم اجابت آن(قال ربّ ارجعون ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link64 | وصف حال مشركان، هنگام رويارویی با مرگ و تمنّاى بازگشت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link65 | معناى ((برزخ )) و مراد از: ((و من ورائهم برزخ الى يوم يبعثون ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link65 | معناى «برزخ» و مراد از: «وَ مِن وَرَائِهِم بَرزَخٌ إلَى يَومِ يُبعَثُون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link66 | مقصود از اينكه در قيامت حسب و نسبى در بين نيست و كسى ازحال ديگرى نمى پرسد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link66 | در قيامت، حَسَب و نَسَبى در بين نيست، و كسى از حال ديگرى نمى پرسد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link67 | توضيح اينكه اهل عذاب در مقام اعتراف و تقاضاى برگشت مى گويند: ((ربّنا غلبت علينا شقوتنا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link67 | اهل عذاب، با دیدن عذاب قیامت، می گویند: «پروردگارا! شقاوت ما، بر ما غلبه کرد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link68 | جواب رد خداوند به توبه و تقاضاى دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link68 | جواب ردّ خداوند، به توبه و تقاضاى دوزخيان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link69 | اشاره به برهانى براى مساءله بعث با بيان منزه بودن خداى ملك حق از انجام كار بيهوده و عبث .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link69 | برهانى براى مسأله بعث، با بيان منزّه بودن خداوند، از انجام كار بيهوده و عبث]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link70 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link70 | بحث روايتى: (روایاتی در بارۀ برزخ و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link71 | پاره اى از روايات مربوط به برزخ و احوال آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | رواياتى ديگر، درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آن ها]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link72 | در قيامت هر حسب و نسبى منقطع است جز حسب و نسب رسول اللّه (ص )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۹#link73 | روايتى ديگرى درباره بهشت و دوزخ و ساكنان آنها]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۵۶

کپی متن آیه
أَ فَحَسِبْتُمْ‌ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ‌ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ‌ إِلَيْنَا لاَ تُرْجَعُونَ‌

ترجمه

آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و بسوی ما باز نمی‌گردید؟

پس آيا پنداشته‌ايد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و شما به نزد ما بازگردانده نمى‌شويد
آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى‌شويد؟
آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریده‌ایم و هرگز به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟!
آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم، و اینکه به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟
آيا پنداريد كه شما را بيهوده آفريده‌ايم و شما به نزد ما بازگردانده نمى‌شويد؟
آیا پنداشته‌اید که شما را بیهوده آفریده‌ایم، و شما به نزد ما بازگردانده نمی‌شوید؟
آيا پنداشته‌ايد كه شما را بيهوده آفريديم و شما به سوى ما بازگردانده نمى‌شويد؟
آیا گمان برده‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و (حکمت و فلسفه‌ای در آفرینش شما نیست، این است که به فساد پرداخته‌اید؟ و چنین انگاشته‌اید که) به سوی ما (برای حساب و کتاب) برگردانده نمی‌شوید.
«پس آیا پنداشتید همواره شما را بیهوده آفریدیم و اینکه بی‌چون شما سوی ما باز گردانیده نمی‌شوید؟»
پس آیا پنداشتید که شما را آفریدیم بیهده و آنکه شما بسوی ما بازنمی‌گردید

Did you think that We created you in vain, and that to Us you will not be returned?”
ترتیل:
ترجمه:
المؤمنون ١١٤ آیه ١١٥ المؤمنون ١١٦
سوره : سوره المؤمنون
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَبَثاً»: بیهوده. باطل. بی‌فلسفه و حکمت. مراد این است که خداوند مردمان را در اصل برای سزا و جزای آخرت آفریده است (نگا: یونس / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ «115»

پس آيا گمان مى‌كنيد كه ما شما را بيهوده آفريده‌ايم، و شما به سوى ما بازگردانده نمى‌شويد؟

نکته ها

قرآن براى آفرينش انسان اهدافى را بيان كرده است از جمله:

1. عبادت. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» «2» من جن و انس را نيافريدم جز براى اين‌كه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).

2. آزمايش. «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» «3» (خداوند) مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد، كه كدام يك از شما بهتر عمل مى‌كنيد.

3. براى دريافت رحمت الهى. «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» «4» مگر كسى كه پروردگارت به او رحم كند و (خداوند) براى همين (رحمت) مردم را آفريد.

حضرت على عليه السلام فرمود: «رحم الله امرء عرف قدره» خداوند رحمت كند كسى را كه ارزش‌


«1». ضمير «هم» در كنار «انّهم»، اشاره به انحصار رستگارى در آن گروه است.

«2». ذاريات، 56.

«3». ملك، 2.

«4». هود، 119.

جلد 6 - صفحه 136

و اعتبار خود را بشناسد. «1» و بداند از كجا آمده، اكنون در كجاست وسپس به كجا مى‌رود.

امام حسين عليه السلام فرمود: «ان الله ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه» خداوند متعال بندگانش را نيافريده است مگر براى اين كه او را بشناسند، آن گاه كه او را شناختند، عبادتش كنند و چون خدا را عبادت كردند، با پرستش و عبادت او از پرستش غير او بى‌نياز شوند. «2»

حضرت على عليه السلام فرمود: «الدنيا خلقت لغيرها و لم تخلق لنفسها» «3» دنيا براى ديگرى آفريده شده و براى خود آفريده نشده است. (دنيا وسيله‌اى است براى رسيدن به آخرت)

آرى، كسانى كه همه‌ى هدف‌هاى خود را در درون دنيا جستجو مى‌كنند، زمين‌گرا و زمين‌گير مى‌شوند. چنانكه در آيه‌ى 176 سوره اعراف آمده است: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ»

هر دم از عمر گرامى هست گنج بى‌بدل‌

مى‌رود گنجى چنين هرلحظه بر باد آه آه‌

پیام ها

1- آفرينش انسان، هدفدار است. «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً»

2- همه‌ى محاسبات انسان، واقع بينانه نيست. «أَ فَحَسِبْتُمْ»

3- در كار خداوند عبث و بيهودگى راه ندارد. أَ فَحَسِبْتُمْ‌ ... عَبَثاً

4- زندگى دنيا بدون آخرت، بيهوده ولغو است. «عَبَثاً» 5- انسان مسئول و متعهّد است. (بايد خود را براى پاسخ گويى در قيامت آماده كنيم). أَ فَحَسِبْتُمْ‌ ... لا تُرْجَعُونَ‌

6- هدف آفرينش انسان، در اين جهان خلاصه نمى‌شود. أَ فَحَسِبْتُمْ‌ ... لا تُرْجَعُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (115)

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً: آيا پس گمان مى‌كنيد شما اى گروه منكرين بعث و قيامت از فرط غفلت آنكه شما را آفريديم بازيچه و لغو و بيفايده و باطل بدون غرض و مصلحت و حكمت، يعنى نه چنين است كه شما گمان مى‌كنيد، بلكه شما را براى امر بزرگى خلق فرموديم و آن پرستش و ستايش خالق يكتا است. وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ‌: و گمان كرديد بدرستى كه شما بسوى جزاى ما بازگشت نمى‌كنيد، يعنى چنين نيست كه شما گمان كرديد، بلكه شما را براى مكافات و مجازات كردار برمى‌گردانيم.

تبصره: آيه شريفه دال است بر اينكه افعال الهى معلل به غرض باشد، يعنى به جهت حكمت و مصلحتى است كه راجع شود به بندگان؛ زيرا ذات سبحانى غنى بالذات باشد: تقرير دليل آنكه: يكى از افعال الهى، خلقت اين عالم است، و اگر چنانچه بدون غرض بودى، هر آينه عبث و لغو، و آن قبيح، و صدور قبيح از حق تعالى محال مى‌باشد. و خلق تمام موجودات براى انسان، و جهت اصليه خلق انسانى، ستايش و پرستش الهى است، چنانچه در آيه كريمه ديگر بيان فرموده: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ».

در علل الشرايع- جميل از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمايد از اين آيه، حضرت فرمايد: خلق فرمود ايشان را براى عبادت. «1» و ايضا دلالت دارد بر بعث و قيامت بدين تقرير: ذات اين عالم فانى، با امتزاج به آلام و اسقام و كدورات مادى و معنوى، شايسته و قابليت ندارد كه منظور اصلى خداوند عالم باشد. و اگر اين عالم مقدمه براى عالمى نباشد كه‌


«1». علل الشرايع، باب 9- علة الخلق و اختلاف احوالهم، ص 13 و 14، روايت 11، چاپ حيدريه نجف.

جلد 9 - صفحه 188

مقصود بالذات و باقى و خالى از تمام كدورات باشد، هر آينه خلقت اين عالم بيهوده و باطل، و ذات حكيم على الاطلاق از آن منزه خواهد بود، لذا براى اثبات عالم آخرت تتمه آيه فرمايد: «وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ».

در علل- محمد بن عماره از پدرش روايت نموده كه سؤال نمودم از حضرت صادق عليه السّلام براى چه ايجاد فرمود خدا خلق را؟ فرمود: انّ اللّه تبارك و تعالى لم يخلفه عبثا و لم يتركهم سدى بل خلقهم لاظهار قدرته و ليكلفهم طاعته فيستوجبوا بذلك رضوانه و ما خلفهم ليجلب منهم منفعة و لا ليدافع بهم مضرّة بل خلقهم لينفعهم و يوصلهم الى نعيم الابد.

بدرستى كه خداوند تبارك و تعالى خلق نفرموده مخلوقات را بى‌فايده و وانگذاشته ايشان را مهمل، بلكه آفريد ايشان را به جهت اظهار قدرت خود و براى تكليف نمودن ايشان را طاعت خود، تا مستوجب شوند به طاعت رضوان او را. و نيافريد آنها را براى جلب نفع از آنها و نه به جهت دفع ضرر به سبب ايشان، بلكه خلق فرمود تا نفع دهد ايشان را و رساند ايشان را به نعيم پاينده. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ (115) فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ (116) وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ (117) وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ (118)

ترجمه‌

- آيا پس پنداشتيد كه آفريديم شما را ببازى بيهوده و آنكه شما بسوى ما باز گردانده نميشويد

پس برتر آمد خدا پادشاه بحق نيست خدائى مگر او كه پروردگار عرش كريم است‌

و كسيكه ميخواند با خدا خدائى ديگر كه نيست حجّتى برايش بآن پس جز اين نيست كه حسابش نزد پروردگار او است همانا رستگار نشوند كافران‌

و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت كن و توئى بهترين رحمت كنندگان.

تفسير

- خداوند متعال براى ملامت كفّار منكر معاد و اشاره بدليل آن فرموده آيا گمان كرديد كه ما شما را براى صرف بازى و بيهوده خلق نموديم و شما بحكم ما باز گردانده نميشويد يعنى شما را بحكم ما باز گشت نميدهند و بعضى ترجعون بفتح تاء و كسر جيم قرائت نموده‌اند يعنى بحكم ما باز گشت نميكنيد خداوند برتر و بالاتر است از آنكه مرتكب امر عبث شود آنخداوندى كه پادشاه حقيقى است و پادشاهى حقّ و سزاوار او است و بس چون تمام موجودات مملوك و قائم بامر و اراده اويند نيست خدائى جز او كه خداوند عرش و تخت خوب و پر خير و بركت است چون كريم در جمادات بمعناى خوبى است و عرش الهى سر چشمه فيوضات غير متناهى است و در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى خلق نفرمود مخلوقات خود را ببازى و بيهوده و وانگذارد آنها را سر خود بلكه خلق فرمود آنها را براى اظهار قدرت و تكليف‌


جلد 3 صفحه 660

بطاعت و استحقاق جنّت نه براى جلب منفعت و دفع مضرّت از خود بلكه براى ايصال منفعت و نعمت بآنها و اين بيان امام بضميمه كلام الهى با آنكه معلوم است كه خدا غنى بالذات است خود دليل متين تمام واضح روشنى است بر معاد و حشر عباد و نيز از آنحضرت نقل شده كه گفته شد باو ما خلق شديم براى فناء فرمود ساكت شو خلق شديم ما براى بقاء چگونه ميشود اين با آنكه بهشت فانى نميشود و آتش خاموش نميگردد جز اين نيست كه انتقال از خانه‌اى است بخانه‌اى و كسيكه بخواند با خداوند خداى ديگرى را كه مسلّم است چنين كسى دليلى براى ادّعاء خود ندارد چون برهان بر باطل اقامه نميشود و دين بايد با دليل باشد و دين بى‌دليل پذيرفته نيست خصوصا اگر دليل بر خلافش اقامه شده باشد حساب مجازاتش با خدا است كسى نميداند چه قدر است هر قدر بخواهد و مستحق باشد او را عذاب خواهد فرمود و قدر مسلّم آنستكه كفّار رستگار نخواهند شد و چون خداوند ابتدا فرمود سوره مؤمنون را بذكر فلاح و رستگارى ايشان ختم فرمود آنرا به بيان رستگار نشدن و فلاح نيافتن كفّار و دستور فرمود به پيغمبر خود كه طلب مغفرت و رحمت نمايد براى خود و امّتش با اقرار بآنكه خداوند بهترين رحمت كنندگان و بالاترين بخشندگان است آورده‌اند كه خواندن اين آيات در گوش مريض و مبتلا موجب رفع مرض و بلاى او خواهد شد و بتجربه رسيده است و در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس در هر جمعه سوره مؤمنون را بخواند عاقبت بخير و با سعادت شود و در فردوس اعلى با انبياء و مرسلين هم منزل و همنشين گردد خداوند بما توفيق تلاوت عطا فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَحَسِبتُم‌ أَنَّما خَلَقناكُم‌ عَبَثاً وَ أَنَّكُم‌ إِلَينا لا تُرجَعُون‌َ (115)

آيا ‌پس‌ گمان‌ كرديد ‌که‌ جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌ما ‌شما‌ ‌را‌ عبث‌ و بي‌فايده‌ خلق‌ كرديم‌ و بدرستي‌ ‌که‌ ‌شما‌ بسوي‌ ‌ما برنمي‌گرديد، قانون‌ دولت‌ ‌براي‌ ترقي‌ و ‌تعالي‌ رعيت‌ ‌خود‌ مدارسي‌ باز كرده‌ دبستان‌ها و دبيرستان‌ها و مدارس‌ عاليه‌ و اساتيد و معلمين‌ و دانشمنداني‌ ‌را‌ ‌به‌ حقوق‌ وافيه كافيه‌ قرار داده‌ ‌براي‌ تعليم‌ افراد رعيت‌ و متعلمين‌ ‌را‌ ‌هم‌ تشويقاتي‌ كرده‌ ‌که‌ ‌به‌ ميل‌ و رغبت‌ ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ علوم‌ برآيند ‌تا‌ بدرجات‌ عاليه‌ برسند و تصديق‌ و ديپلم‌ و دكتراي‌ بگيرند و ‌به‌ درجات‌ عاليه‌ نائل‌ شوند ‌با‌ حقوقات‌ بسيار ‌در‌ راحتي‌ و آسايش‌ برآيند و زندگي‌ كنند و كسي‌ ‌را‌ ‌هم‌ مجبور نكرده‌ اينك‌ ‌اگر‌ بعضي‌ اطفال‌ اعتنا باين‌ مدارس‌ نكردند و مشغول‌ لهو و لعب‌ و بازي‌ گري‌ شدند سپس‌ ‌که‌ بزرگ‌ شدند و ‌به‌ پيري‌ بيافتند بهزار گونه‌ نكبت‌ و فقر و بيچارگي‌ دوچار مي‌شوند و چاره‌ ‌هم‌ ندارند.

خداوند متعال‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ دنيا ‌را‌ مدرسه‌ قرار داده‌ و معلمين‌ مثل‌ انبياء و ائمه‌ و علماء اعلام‌ ‌براي‌ تعليم‌ كمالات‌ بافراد بندگان‌ ‌با‌ حقوق‌ كافي‌ ‌که‌ مي‌گفتند اجر

جلد 13 - صفحه 482

‌ما نزد ‌خدا‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌شما‌ متعلمين‌ توقع‌ اجر نداريم‌.

چنانچه‌ ‌اينکه‌ معلمين‌ و دبيرها و دكترها مي‌گويند: اجر ‌ما ‌با‌ دولت‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌شما‌ توقع‌ نداريم‌، حال‌ ‌اگر‌ افراد بندگان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مدارس‌ الهيه‌ و نزد ‌اينکه‌ معلمين‌ نرفتند و اعتناء نكردند فرداي‌ قيامت‌ ‌که‌ دست‌ ‌آنها‌ ‌از‌ همه كار بريده‌ و ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ شهوت‌ و هوي‌ پرستي‌ و لهويات‌ مشغول‌ كرده‌ بودند بهزار گونه‌ نكبت‌ و عذاب‌ دچار مي‌شوند و چاره‌ ‌هم‌ ندارند و همين‌ نحو ‌که‌ ‌از‌ كار افتاده‌ها ديگر نمي‌توانند ‌به‌ طفوليت‌ برگردند و ‌به‌ مدارس‌ روند ‌آنها‌ ‌هم‌ فرداي‌ قيامت‌ نمي‌توانند ‌به‌ دنيا برگردند و نزد انبياء و معلمين‌ تحصيل‌ كمال‌ كنند ‌اينکه‌ ‌است‌ مفاد ‌آيه‌ شريفه‌.

(أَ فَحَسِبتُم‌ أَنَّما خَلَقناكُم‌ عَبَثاً وَ أَنَّكُم‌ إِلَينا لا تُرجَعُون‌َ).

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 115)- در این آیه از راهی دیگر، راهی بسیار مؤثر و آموزنده برای بیدار ساختن این گروه وارد بحث می‌شود و می‌گوید: «آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم، و به سوی ما بازگشت نخواهید کرد»؟! (أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ).

این جمله کوتاه و پر معنی یکی از زنده‌ترین دلائل رستاخیز و حساب و جزای اعمال را بیان می‌کند، و آن این که اگر راستی قیامت و معادی در کار نباشد زندگی دنیا عبث و بیهوده خواهد بود، زیرا زندگی این جهان با تمام مشکلاتی که دارد و با این همه تشکیلات و مقدمات و برنامه‌هایی که خدا برای آن چیده است اگر صرفا برای همین چند روز باشد بسیار پوچ و بی‌معنی می‌باشد.

نکات آیه

۱ - توبیخ کافران از سوى خدا، به خاطر بى فرجام شمردن زندگى دنیوى و انکار حیات اخروى (أفحسبتم أنّما خلقنکم ... لاترجعون) استفهام در آیه یاد شده، براى انکار توبیخى است و مراد از ضمیرهاى خطاب، کافران و منکران معاد مى باشد. «حِسبان» (مصدر «حسبتم») به معناى پنداشتن و «عبث» به معناى بى هدف است.

۲ - گزاف و بى هدف شمردن آفرینش انسان، پندارى غلط و ناروا (أفحسبتم أنّما خلقنکم عبثًا)

۳ - بینش غلط نسبت به هدف آفرینش (بازگشت به سوى خدا)، ریشه انحرافات بشر و عامل دوزخى شدن وى (قالوا ربّنا غلبت علینا شقوتنا ... أفحسبتم أنّما ... لاترجعون)

۴ - انکار معاد، مستلزم بیهوده شمردن آفرینش انسان (أنّما خلقنکم عبثًا و أنّکم إلینا لاترجعون)

۵ - زندگى دنیوى، در پرتو وجود معاد و حیات اخروى، ارزشمند و هدفدار مى شود. (أفحسبتم أنّما خلقنکم عبثًا و أنّکم إلینا لاترجعون)

۶ - انسان، در حرکت و بازگشت به سوى خدا است. (و أنّکم إلینا لاترجعون)

۷ - معاد، بازگشت انسان به خدا و حضور در محضر او است. (و أنّکم إلینا لاترجعون)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: سرزنش مکذبان آخرت ۱
  • انسان: بینش پوچى خلقت انسان ۲; زمینه بینش پوچى خلقت انسان ۴; فرجام انسان ۶; فلسفه خلقت انسان ۳
  • بازگشت به خدا ۳، ۶، ۷:
  • باطل : بینش باطل ۲
  • جهنم: موجبات جهنم ۳
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۱; محضر خدا ۷
  • زندگى: اهمیت زندگى اخروى ۵; اهمیت زندگى دنیوى ۵
  • عقیده: آثار عقیده باطل ۳
  • کافران: سرزنش کافران ۱
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۳
  • معاد: آثار تکذیب معاد ۴; اهمیت معاد ۵; حقیقت معاد ۷

منابع