مريم ٧١: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این کلمه::مِنْکُم|مِنْکُمْ]] [[شامل این ریشه::کم| ]][[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::وَارِدُهَا|وَارِدُهَا]] [[کلمه غیر ربط::وَارِدُهَا| ]] [[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این ریشه::ورد| ]][[ریشه غیر ربط::ورد| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى]] [[شامل این ریشه::على| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبِّکَ]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::حَتْما|حَتْماً]] [[کلمه غیر ربط::حَتْما| ]] [[شامل این ریشه::حتم| ]][[ریشه غیر ربط::حتم| ]][[شامل این کلمه::مَقْضِيّا|مَقْضِيّاً]] [[کلمه غیر ربط::مَقْضِيّا| ]] [[شامل این ریشه::قضى| ]][[ریشه غیر ربط::قضى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ]] [[شامل این ریشه::ان| ]][[شامل این کلمه::مِنْکُم|مِنْکُمْ]] [[شامل این ریشه::کم| ]][[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::إِلاّ|إِلاَّ]] [[شامل این ریشه::الا| ]][[شامل این کلمه::وَارِدُهَا|وَارِدُهَا]] [[کلمه غیر ربط::وَارِدُهَا| ]] [[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این ریشه::ورد| ]][[ریشه غیر ربط::ورد| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[شامل این کلمه::عَلَى|عَلَى]] [[شامل این ریشه::على| ]][[شامل این کلمه::رَبّک|رَبِّکَ]] [[کلمه غیر ربط::رَبّک| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::حَتْما|حَتْماً]] [[کلمه غیر ربط::حَتْما| ]] [[شامل این ریشه::حتم| ]][[ریشه غیر ربط::حتم| ]][[شامل این کلمه::مَقْضِيّا|مَقْضِيّاً]] [[کلمه غیر ربط::مَقْضِيّا| ]] [[شامل این ریشه::قضى| ]][[ریشه غیر ربط::قضى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِيّاً | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و هیچ کس از شما نیست مگر (اینکه) در آن وارد است. (این) بر عهدهی پروردگارت حکمی قطعی بوده است. | |-|صادقی تهرانی=و هیچ کس از شما نیست مگر (اینکه) در آن وارد است. (این) بر عهدهی پروردگارت حکمی قطعی بوده است. | ||
|-|معزی=و نیست از شما جز دراینده آن است بوده است بر پروردگار تو بایستهای گذرانیده | |-|معزی=و نیست از شما جز دراینده آن است بوده است بر پروردگار تو بایستهای گذرانیده | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">There is not one of you but will go down to it. This has been an unavoidable decree of your Lord.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره مريم | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/019071.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/019071.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره مريم | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::71|٧١]] | قبلی = مريم ٧٠ | بعدی = مريم ٧٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::10|١٠]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِن مِنکُمْ»: کسی از شما نیست مگر. «وَارِدُهَا»: وارد آن میشود. بدان نزدیک و در کنارش حاضر میشود (نگا: قصص / ). البتّه ورودِ مؤمنان تنها جنبه دیدن و عبور بدون اذیّت و آزار است. و ورودِ کافران برای ماندگاری و چشیدن عذاب سرمدی و پیوسته در حال افزایش دوزخ است (نگا: هود / ، انبیاء / ). «مَقْضِیّاً»: (نگا: مریم / ). | «إِن مِنکُمْ»: کسی از شما نیست مگر. «وَارِدُهَا»: وارد آن میشود. بدان نزدیک و در کنارش حاضر میشود (نگا: قصص / ). البتّه ورودِ مؤمنان تنها جنبه دیدن و عبور بدون اذیّت و آزار است. و ورودِ کافران برای ماندگاری و چشیدن عذاب سرمدی و پیوسته در حال افزایش دوزخ است (نگا: هود / ، انبیاء / ). «مَقْضِیّاً»: (نگا: مریم / ). | ||
خط ۳۳: | خط ۴۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۹#link96 | آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۹#link96 | آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۹#link97 | حكايت كلام انسان در انكار بعثت و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۹#link97 | حكايت كلام انسان در انكار بعثت و بعید شمردن معاد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link99 | حضور دسته هاى متراكم و انبوه مردم، در صحنه قيامت]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link99 | حضور دسته هاى متراكم و انبوه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link100 | پیشوایان ضلالت، سزاوارترین افراد به آتش دوزخ، بيرون كشيده مى شوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link100 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link101 | تفصيلى در باره معنای ورود همه مردم در قیامت، به آتش دوزخ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link101 | تفصيلى در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link103 | ردّ گفتار مفسرانی که معنای «ورود» در آیه را، به معنای «دخول» گرفته اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link104 | متقين، نجات داده شده و ظالمان، در آتش باقى خواهند ماند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link105 | بحث روايتى ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link104 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link106 | گفتارى در معناى وجوب و جواز و عدم جواز فعلى، بر خدای سبحان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link105 | بحث روايتى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link107 | سه نكته حاصل از اين بحث]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link106 | گفتارى در معناى وجوب و جواز و عدم جواز | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۱۰#link107 | سه نكته | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۰#link75 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۵۰#link75 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا «71» | |||
و هيچ كس از شما نيست مگر آنكه وارد دوزخ مىشود، (و اين ورود شما) از جانب پروردگارت حكمى قطعى است. | |||
===نکته ها=== | |||
در تفسير طبرى آمده است: روزى عبداللّهبن رواحه در حال بيمارى مىگريست، همسرش نيز با ديدن او به گريه افتاد. عبداللّه پرسيد: تو چرا اشك مىريزى؟ گفت: به خاطر گريهى تو. عبداللّه گفت: ولى من به خاطر اين سخن خداى متعال مىگريم كه فرمود: «إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها» ورود ما به دوزخ قطعى است، امّا من نمىدانم از آن نجات مىيابم يا خير؟ | |||
اين آيه بايد در كنار آيات و رواياتى كه مربوط به صراط است معنا شود، چون صراط پلى است كه بر روى دوزخ كشيده شده است و همهى مردم از روى آن عبور مىكنند، بعضى تند و بعضى كُند و بعضى به دوزخ مىافتند. | |||
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: روز قيامت، همهى انسانها (چه خوب و چه بد) وارد جهنّم مىشوند، ولى آتش به مؤمنين زيانى نمىرساند، همچون حضرت ابراهيم كه آتش بر او سرد شد. بنابراين آيهى مورد بحث كه ورود همگان را به دوزخ حتمى مىداند، با آياتى كه مىگويد: مؤمنين از دوزخ دورند «1» منافاتى ندارد. زيرا از سويى وارد دوزخ مىشوند، و از سوى ديگر با لطف خداوند آسيبى نمىبينند. | |||
البتّه ممكن است بگوييم كه ورود به معناى عبور است، نه داخل شدن. چنانكه در مورد حضرت موسى عليه السلام آمده است «وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ» يعنى به كنار آب شهر مَدين وارد شد، نهآنكه داخل آب شد. «2» يا آنكه بگوييم: مراد از كلمهى «مِنْكُمْ» در آيهى مورد بحث، | |||
---- | |||
«1». «اولئك عنها مبعدون» مؤمنان از آتش دوزخ دور نگاهداشته مىشوند. انبياء، 101. «و هم من فزع يومئذ آمنون» نيكوكاران از وحشت قيامت در امانند. نمل، 89. «لايسمعون حسيسها» مؤمنان صالح، صداى آتش دوزخ را نمىشنوند. انبياء، 102. | |||
«2». امام صادق عليه السلام فرمودند: آيا نشينيدهاى شخصى كه مىگويد: بر آب فلان طايفه وارد شدم، مرادش رسيدن به آب است، نه دخول در آب. تفسير نورالثقلين. | |||
جلد 5 - صفحه 299 | |||
گروههايى هستند كه در آيات قبل ذكر شدهاند، يعنى طرفداران شيطان. و مراد از نجات متّقين، نجات كسانى است كه از كفر و شرك نجات يافتهاند. يعنى همهى هواداران شيطان وارد دوزخ مىشوند، امّا كفّار و مشركين در آنجا باقى مىمانند و لكن گناهكارانى كه به شرك و كفر آلوده نبودهاند، ولى فاسق بودهاند سرانجام آزاد مىشوند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- قيامت و مراحل آن، حساب شده ودقيق است. لَنَحْشُرَنَّهُمْ ... لَنَنْزِعَنَ ... إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها | |||
2- خدا داراى سنّتها وبرنامههاى قطعى وحتمى است. «كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا (71) | |||
بعد به جهت زيادتى تهديد، از غيبت به خطاب التفات نموده در بيان احوال حشر مىفرمايد: | |||
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها: و نيست از شما هيچكس اى آدميان مگر گذرنده است جهنم را، اما مؤمنان چون بر آن گذرند آتش فرو نشيند. | |||
جابر از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه: بهشتيان بعضى از بعضى پرسند كه حق سبحانه ما را وعده فرموده بود كه «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها» پس چگونه بود كه ما آتش را نديديم؟ ملائكه گويند: بدرستى كه شما وارد شديد آن را، اما آتش به سبب نور ايمان شما فرو نشست «1». | |||
كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا: هست ورود در جهنم بر پروردگار تو جزم و حكم كرده شده بر آن، يعنى حكمى است كه البته واقع شود و تخلف نيابد، حاصل آنكه قضاى حتمى الهى جارى گشته به ورود جميع خلايق بر جهنم. | |||
نزد اكثر مفسران مراد ورود، دخول است، يعنى هيچ مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكارى نباشد مگر آنكه داخل جهنم شود، اما آتش بر مؤمنان سرد و سلامت گردد مانند ابراهيم عليه السلام و مؤيد اين قول است كه مىفرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا (71) ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا (72) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا (73) وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً (74) قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً (75) | |||
ترجمه | |||
و نيست از شما مگر كه وارد شونده آن است باشد بر پروردگارت واجب حكم شده | |||
پس نجات ميدهيم آنانرا كه پرهيزكار شدند و ميگذاريم ستمكاران را بزانو در آمدگان | |||
و چون تلاوت شود بر آنها آيتهاى ما كه واضحاتند گويند آنانكه كافر شدند مر آنانرا كه ايمان آوردند كدام يك از اين دو دسته بهترند از جهت منزل و نيكوترند از جهت محفل | |||
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از ايشان از | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 487 | |||
اهل عصرى كه آنها نيكوتر بودند از جهت اثاثيه و تجمّل ظاهرى | |||
بگو كسيكه باشد در گمراهى پس بايد مهلت دهد او را خداوند مهلت دادنى تا چون به بينند آنچه را وعده داده ميشوند يا عذاب و يا مرگ پس زود باشد كه بدانند كيست او بدتر از جهت منزل و ناتوانتر از جهت عسكر. | |||
تفسير | |||
- قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مراد از ورود نزول است نه دخول مانند آنكه ميگويند وارد فلان غدير آب شديم با آنكه داخل آب نشدند حقير عرض ميكنم خداوند هم در بيان احوال حضرت موسى فرموده چون وارد شد آب مدين را ديد جمعى اشتغال به آب كشيدن دارند با آنكه آنحضرت داخل آب نشده بود و اين ورود را خداوند براى تمام افراد بشر بر خود واجب و لازم و حتم و حكم فرموده كه تخلّف از آن ممكن نيست پس نجات ميدهد خداوند كسانيرا كه پرهيزكار شدند در دنيا و ميروند ببهشت و باقى ميگذارد ستمكاران بخويش و خلق را بهمان حال كه بودند در جهنّم يعنى در حاليكه بدو كنده زانو در آمدگان باشند از تنگى جا چنانچه بهمين حال ورود نمودند در اطراف جهنّم بعلّت مذكوره در آيات سابقه و ظاهرا اين ورود همان ورود در كنار جهنّم است براى عبور از صراط كه پلى است كشيده شده بر روى جهنّم كه بايد همه از آن عبور نمايند و بهشتىها ببهشت روند و جهنّمىها در آن افتند و بمانند يا بعدا بيرون آيند اگر شيعه اثنى عشرى باشند و منافى نيست با اين معنى بلكه مؤيّد آنست روايتى كه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردم وارد آتش ميشوند پس خارج ميگردند بر وفق اعمالشان دسته اوّل مانند برق لامع دسته بعد مانند گذر نمودن باد دسته بعد مانند تاخت اسب دسته بعد مانند شخص سواره دسته بعد مانند دويدن پياده دسته بعد مانند راه رفتن پياده چون اينها اوصاف عبور كنندگان از صراط است كه در سوره فاتحه ذكر شد و نيز منافات ندارد با روايتى كه جابر بن عبد اللّه از آنحضرت نقل نموده كه فرمود ورود دخول است باقى نميماند نيكوكار و بدكارى مگر آنكه داخل جهنّم ميشود پس ميگردد بر اهل ايمان برد و سلام چنانچه بود بر ابراهيم عليه السّلام چون عبور از جهنّم ملازم با دخول و خروج از آنست و نيز از آنحضرت روايت شده كه آتش بمؤمن در روز قيامت ميگويد عبور | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 488 | |||
كن از من اى مؤمن كه خاموش كرد نور تو شعله مرا و در روايتى فرموده كه خداوند بآتش خطاب ميفرمايد بگير اصحاب خود را و واگذار اصحاب مرا قسم بخدائى كه جان من در دست او است كه آن اصحاب خود را بهتر ميشناسد از شناختن مادر فرزندش را و گفتهاند فائده اين دخول بمقتضاى بعضى از روايات اطلاع اهل ايمان است از حال كفّار و عذاب جهنّم تا بدانند كمال فضل و رحمت خدا را بر خودشان و زياد شود فرح و سرورشان از بهشت و نعمتهاى آن چنانچه اهل جهنّم را هم مطّلع مينمايند بر بهشت و انواع نعم آن و احوال اهلش تا بيشتر موجب حسرت و ندامت آنها گردد و در چند روايت فرمودهاند تب كه عارض مؤمن ميشود حظّ و نصيب او از آتش جهنّم است و نيز از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود وقتى كه اهل بهشت داخل آن شوند بعضى از ايشان ببعضى گويند مگر خدا وعده نداده بود كه ما را اوّل وارد آتش كند جواب بآنها ميرسد شما وارد شديد با آنكه آن خاموش بود و گفتهاند اينكه خداوند فرموده اهل بهشت از جهنّم دور شدگانند مراد از عذاب آنست و بنابر آنچه تاكنون بيان شد مراد از ورود، نزول در كنار جهنّم و عبور از فوق آنست بدون آنكه از حرارت آن المى باهل ايمان برسد و مراد از دخول در روايت نبوى هم همين است و مراد از دخولى كه در روايت قمّى ره نفى شده دخول در اصل جهنّم است كه اهل ايمان از آن دورند و اختلافى نيست و ظاهر آيه شريفه هم محفوظ است و اين وجه جمع از فوائد اين تفسير ميباشد و يكى از اقوال و افعال ركيك قبيح ناپسند مفاخره بمال و جاه و جلال است و كفّار وقتى آيات واضحة الدّلالات قرآن را كه لفظا و معنا در اعلا درجه فصاحت و بلاغت و مشتمل بر اعجاز و كرامت بود ميشنيدند و قادر بر معارضه با آن نبودند ناچار براى تشفّى قلب خودشان متوسل باين مفاخرات و مزخرفات ميشدند كه باهل ايمان ميگفتند آيا كدام يك از اين دو دسته كه ما و شمائيم منزل و مسكن و مجلس و محفل و ساير تجمّلات زندگيمان بهتر از ديگرى است هر كدام كار دنيامان بهتر باشد معلوم ميشود بيشتر مورد لطف خدا هستيم لابد كار آخرتمان هم بهمين دليل بهتر است لذا خداوند آنها را ردّ فرموده باين تقريب كه آيا نميدانند كه چه قدر از اقوام و اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را هلاك و معذّب نموديم بعذابهاى | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 489 | |||
گوناگون با آنكه آنها اثاثيّه و امتعه دنيوى و تجمّلات ظاهرى و مرئى و منظرشان بمراتب از اينها بهتر و برتر بود چون رءى مأخوذ از رؤيت بمعناى هيئت و منظر است و بعضى ريّا بتشديد ياء بدون همزه قرائت نمودهاند و بنابراين محتمل است بقلب همزه و ادغام باشد بهمان معنى و ميشود از رى بمعناى نعمت و سيرابى باشد و لذا قمّى ره ظاهرا از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد لباس و خوردن و آشاميدن است و اينكه گفته شد ظاهرا براى آن بود كه نام نبرده و بضمير نقل فرموده و گفتهاند مرادش آنحضرت است ولى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اثاث متاع است و رءيا جمال و منظر خوب است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قريش را دعوت فرمود بولايت ما پس از آنها كسانيكه منكر ولايت ما شدند گفتند بكسانيكه اقرار بولايت امير المؤمنين و ما اهل بيت نموده بودند براى سرزنش مفاد آيه سابقه را پس خداوند رد فرمود آنها را باين آيه و مراد از قرن امم سابقه است بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسيكه در ضلالت و گمراهى باشد بايد خدا باو مهلت دهد و ممتدّ كند اوقات او را براى تكميل شقاوت و قطع عذرش كه نگويد اگر خدا مهلت ميداد من توبه ميكردم تا وقتى كه برسد موعد انتقام الهى و منجز گردد وعده خدا بعذاب دنيا از قتل و اسر و استيصال و امثال اينها يا عذاب قيامت بخلود در آتش جهنّم چنانچه گفتهاند ولى قمّى ره نقل فرموده كه مراد از عذاب قتل است و مراد از ساعت مرگ است پس بعد از اين ميدانند كه كيست و كدام يك از آن دو فرقه حقّ و باطل مكان و منزل و مأواى او بدتر است و يار و مددكار او كمتر و مىبينند كه خداوند بر عكس خيالات آنها امر را اجرا فرمود و دماغشان بخاك ماليده شد .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِن مِنكُم إِلاّ وارِدُها كانَ عَلي رَبِّكَ حَتماً مَقضِيًّا (71) | |||
و نيست احدي از شما مگر اينكه وارد ميشويد جهنم را هست پروردگار تو حتم و شدني که البته اينکه ورود نخورد ندارد، اختلاف زيادي در كلمات مفسرين و اخبار منقوله از نبي اكرم صلّي اللّه عليه و اله در معناي ورود اهل ايمان در جهنم با اينکه که در آيه شريفه دارد. | |||
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسني أُولئِكَ عَنها مُبعَدُونَ لا يَسمَعُونَ حَسِيسَها | |||
جلد 12 - صفحه 472 | |||
انبياء آيه 101 و 102 بعضي گفتند ورود اهل ايمان اشراف بر او است نه دخول در آن بدليل آيه شريفه. | |||
وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَديَنَ وَجَدَ عَلَيهِ أُمَّةً مِنَ النّاسِ يَسقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ- امرَأَتَينِ تَذُودانِ. | |||
قصص آيه 22 و آيه شريفه. وَ جاءَت سَيّارَةٌ فَأَرسَلُوا وارِدَهُم فَأَدلي دَلوَهُ يوسف آيه 19 با اينکه که مسلّما موسي داخل آب مدين نشد، و رسول سياره داخل جب نشد، بلكه مشرف بر آن شدند لكن اينکه معني باطل است، زيرا منافي با آيه بعد است که فرمود: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 71)- همه وارد جهنم میشوند! همچنان بحث در ویژگیهای رستاخیز و پاداش و کیفر است نخست به مطلبی که شاید شنیدنش برای غالب مردم شگفتانگیز باشد اشاره کرده، میگوید: «و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنّم میشوید» (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها). | |||
«این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت» (کانَ عَلی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۶: | خط ۲۲۶: | ||
[[رده:حتمیت ورود به جهنم]][[رده:ورود به جهنم]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:حتمیت سنتهاى خدا]][[رده:حتمیت قضاى خدا]][[رده:قانونمندى مواقف قیامت]][[رده:مؤمنان در جهنم]] | [[رده:حتمیت ورود به جهنم]][[رده:ورود به جهنم]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:حتمیت سنتهاى خدا]][[رده:حتمیت قضاى خدا]][[رده:قانونمندى مواقف قیامت]][[رده:مؤمنان در جهنم]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره مريم ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره مريم ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 71 سوره مريم | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 71 سوره مريم,مريم 71,وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِيّاً,حتمیت ورود به جهنم,ورود به جهنم,آثار ربوبیت خدا,حتمیت سنتهاى خدا,حتمیت قضاى خدا,قانونمندى مواقف قیامت,مؤمنان در جهنم,آیات قرآن سوره مريم | |||
|description=وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِيّاً | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۵
کپی متن آیه |
---|
وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِيّاً |
ترجمه
مريم ٧٠ | آیه ٧١ | مريم ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِن مِنکُمْ»: کسی از شما نیست مگر. «وَارِدُهَا»: وارد آن میشود. بدان نزدیک و در کنارش حاضر میشود (نگا: قصص / ). البتّه ورودِ مؤمنان تنها جنبه دیدن و عبور بدون اذیّت و آزار است. و ورودِ کافران برای ماندگاری و چشیدن عذاب سرمدی و پیوسته در حال افزایش دوزخ است (نگا: هود / ، انبیاء / ). «مَقْضِیّاً»: (نگا: مریم / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلَى... (۱) إِنَّکُمْ وَ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ... (۱)
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ... (۱) لاَ يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَ هُمْ... (۰) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا... (۰) (۰) إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (۰) إِنَ الَّذِينَ يُبَايِعُونَکَ... (۰)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۷۲ سوره مريم
- حكايت كلام انسان در انكار بعثت و بعید شمردن معاد
- حضور دسته هاى متراكم و انبوه مردم، در صحنه قيامت
- پیشوایان ضلالت، سزاوارترین افراد به آتش دوزخ، بيرون كشيده مى شوند
- تفصيلى در باره معنای ورود همه مردم در قیامت، به آتش دوزخ
- ردّ گفتار مفسرانی که معنای «ورود» در آیه را، به معنای «دخول» گرفته اند
- متقين، نجات داده شده و ظالمان، در آتش باقى خواهند ماند
- بحث روايتى
- گفتارى در معناى وجوب و جواز و عدم جواز فعلى، بر خدای سبحان
- سه نكته حاصل از اين بحث
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا «71»
و هيچ كس از شما نيست مگر آنكه وارد دوزخ مىشود، (و اين ورود شما) از جانب پروردگارت حكمى قطعى است.
نکته ها
در تفسير طبرى آمده است: روزى عبداللّهبن رواحه در حال بيمارى مىگريست، همسرش نيز با ديدن او به گريه افتاد. عبداللّه پرسيد: تو چرا اشك مىريزى؟ گفت: به خاطر گريهى تو. عبداللّه گفت: ولى من به خاطر اين سخن خداى متعال مىگريم كه فرمود: «إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها» ورود ما به دوزخ قطعى است، امّا من نمىدانم از آن نجات مىيابم يا خير؟
اين آيه بايد در كنار آيات و رواياتى كه مربوط به صراط است معنا شود، چون صراط پلى است كه بر روى دوزخ كشيده شده است و همهى مردم از روى آن عبور مىكنند، بعضى تند و بعضى كُند و بعضى به دوزخ مىافتند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: روز قيامت، همهى انسانها (چه خوب و چه بد) وارد جهنّم مىشوند، ولى آتش به مؤمنين زيانى نمىرساند، همچون حضرت ابراهيم كه آتش بر او سرد شد. بنابراين آيهى مورد بحث كه ورود همگان را به دوزخ حتمى مىداند، با آياتى كه مىگويد: مؤمنين از دوزخ دورند «1» منافاتى ندارد. زيرا از سويى وارد دوزخ مىشوند، و از سوى ديگر با لطف خداوند آسيبى نمىبينند.
البتّه ممكن است بگوييم كه ورود به معناى عبور است، نه داخل شدن. چنانكه در مورد حضرت موسى عليه السلام آمده است «وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ» يعنى به كنار آب شهر مَدين وارد شد، نهآنكه داخل آب شد. «2» يا آنكه بگوييم: مراد از كلمهى «مِنْكُمْ» در آيهى مورد بحث،
«1». «اولئك عنها مبعدون» مؤمنان از آتش دوزخ دور نگاهداشته مىشوند. انبياء، 101. «و هم من فزع يومئذ آمنون» نيكوكاران از وحشت قيامت در امانند. نمل، 89. «لايسمعون حسيسها» مؤمنان صالح، صداى آتش دوزخ را نمىشنوند. انبياء، 102.
«2». امام صادق عليه السلام فرمودند: آيا نشينيدهاى شخصى كه مىگويد: بر آب فلان طايفه وارد شدم، مرادش رسيدن به آب است، نه دخول در آب. تفسير نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 299
گروههايى هستند كه در آيات قبل ذكر شدهاند، يعنى طرفداران شيطان. و مراد از نجات متّقين، نجات كسانى است كه از كفر و شرك نجات يافتهاند. يعنى همهى هواداران شيطان وارد دوزخ مىشوند، امّا كفّار و مشركين در آنجا باقى مىمانند و لكن گناهكارانى كه به شرك و كفر آلوده نبودهاند، ولى فاسق بودهاند سرانجام آزاد مىشوند.
پیام ها
1- قيامت و مراحل آن، حساب شده ودقيق است. لَنَحْشُرَنَّهُمْ ... لَنَنْزِعَنَ ... إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها
2- خدا داراى سنّتها وبرنامههاى قطعى وحتمى است. «كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا (71)
بعد به جهت زيادتى تهديد، از غيبت به خطاب التفات نموده در بيان احوال حشر مىفرمايد:
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها: و نيست از شما هيچكس اى آدميان مگر گذرنده است جهنم را، اما مؤمنان چون بر آن گذرند آتش فرو نشيند.
جابر از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده كه: بهشتيان بعضى از بعضى پرسند كه حق سبحانه ما را وعده فرموده بود كه «وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها» پس چگونه بود كه ما آتش را نديديم؟ ملائكه گويند: بدرستى كه شما وارد شديد آن را، اما آتش به سبب نور ايمان شما فرو نشست «1».
كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا: هست ورود در جهنم بر پروردگار تو جزم و حكم كرده شده بر آن، يعنى حكمى است كه البته واقع شود و تخلف نيابد، حاصل آنكه قضاى حتمى الهى جارى گشته به ورود جميع خلايق بر جهنم.
نزد اكثر مفسران مراد ورود، دخول است، يعنى هيچ مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكارى نباشد مگر آنكه داخل جهنم شود، اما آتش بر مؤمنان سرد و سلامت گردد مانند ابراهيم عليه السلام و مؤيد اين قول است كه مىفرمايد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلاَّ وارِدُها كانَ عَلى رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِيًّا (71) ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا (72) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا (73) وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً (74) قُلْ مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً (75)
ترجمه
و نيست از شما مگر كه وارد شونده آن است باشد بر پروردگارت واجب حكم شده
پس نجات ميدهيم آنانرا كه پرهيزكار شدند و ميگذاريم ستمكاران را بزانو در آمدگان
و چون تلاوت شود بر آنها آيتهاى ما كه واضحاتند گويند آنانكه كافر شدند مر آنانرا كه ايمان آوردند كدام يك از اين دو دسته بهترند از جهت منزل و نيكوترند از جهت محفل
و چه بسيار هلاك كرديم پيش از ايشان از
جلد 3 صفحه 487
اهل عصرى كه آنها نيكوتر بودند از جهت اثاثيه و تجمّل ظاهرى
بگو كسيكه باشد در گمراهى پس بايد مهلت دهد او را خداوند مهلت دادنى تا چون به بينند آنچه را وعده داده ميشوند يا عذاب و يا مرگ پس زود باشد كه بدانند كيست او بدتر از جهت منزل و ناتوانتر از جهت عسكر.
تفسير
- قمّى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه مراد از ورود نزول است نه دخول مانند آنكه ميگويند وارد فلان غدير آب شديم با آنكه داخل آب نشدند حقير عرض ميكنم خداوند هم در بيان احوال حضرت موسى فرموده چون وارد شد آب مدين را ديد جمعى اشتغال به آب كشيدن دارند با آنكه آنحضرت داخل آب نشده بود و اين ورود را خداوند براى تمام افراد بشر بر خود واجب و لازم و حتم و حكم فرموده كه تخلّف از آن ممكن نيست پس نجات ميدهد خداوند كسانيرا كه پرهيزكار شدند در دنيا و ميروند ببهشت و باقى ميگذارد ستمكاران بخويش و خلق را بهمان حال كه بودند در جهنّم يعنى در حاليكه بدو كنده زانو در آمدگان باشند از تنگى جا چنانچه بهمين حال ورود نمودند در اطراف جهنّم بعلّت مذكوره در آيات سابقه و ظاهرا اين ورود همان ورود در كنار جهنّم است براى عبور از صراط كه پلى است كشيده شده بر روى جهنّم كه بايد همه از آن عبور نمايند و بهشتىها ببهشت روند و جهنّمىها در آن افتند و بمانند يا بعدا بيرون آيند اگر شيعه اثنى عشرى باشند و منافى نيست با اين معنى بلكه مؤيّد آنست روايتى كه در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه مردم وارد آتش ميشوند پس خارج ميگردند بر وفق اعمالشان دسته اوّل مانند برق لامع دسته بعد مانند گذر نمودن باد دسته بعد مانند تاخت اسب دسته بعد مانند شخص سواره دسته بعد مانند دويدن پياده دسته بعد مانند راه رفتن پياده چون اينها اوصاف عبور كنندگان از صراط است كه در سوره فاتحه ذكر شد و نيز منافات ندارد با روايتى كه جابر بن عبد اللّه از آنحضرت نقل نموده كه فرمود ورود دخول است باقى نميماند نيكوكار و بدكارى مگر آنكه داخل جهنّم ميشود پس ميگردد بر اهل ايمان برد و سلام چنانچه بود بر ابراهيم عليه السّلام چون عبور از جهنّم ملازم با دخول و خروج از آنست و نيز از آنحضرت روايت شده كه آتش بمؤمن در روز قيامت ميگويد عبور
جلد 3 صفحه 488
كن از من اى مؤمن كه خاموش كرد نور تو شعله مرا و در روايتى فرموده كه خداوند بآتش خطاب ميفرمايد بگير اصحاب خود را و واگذار اصحاب مرا قسم بخدائى كه جان من در دست او است كه آن اصحاب خود را بهتر ميشناسد از شناختن مادر فرزندش را و گفتهاند فائده اين دخول بمقتضاى بعضى از روايات اطلاع اهل ايمان است از حال كفّار و عذاب جهنّم تا بدانند كمال فضل و رحمت خدا را بر خودشان و زياد شود فرح و سرورشان از بهشت و نعمتهاى آن چنانچه اهل جهنّم را هم مطّلع مينمايند بر بهشت و انواع نعم آن و احوال اهلش تا بيشتر موجب حسرت و ندامت آنها گردد و در چند روايت فرمودهاند تب كه عارض مؤمن ميشود حظّ و نصيب او از آتش جهنّم است و نيز از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود وقتى كه اهل بهشت داخل آن شوند بعضى از ايشان ببعضى گويند مگر خدا وعده نداده بود كه ما را اوّل وارد آتش كند جواب بآنها ميرسد شما وارد شديد با آنكه آن خاموش بود و گفتهاند اينكه خداوند فرموده اهل بهشت از جهنّم دور شدگانند مراد از عذاب آنست و بنابر آنچه تاكنون بيان شد مراد از ورود، نزول در كنار جهنّم و عبور از فوق آنست بدون آنكه از حرارت آن المى باهل ايمان برسد و مراد از دخول در روايت نبوى هم همين است و مراد از دخولى كه در روايت قمّى ره نفى شده دخول در اصل جهنّم است كه اهل ايمان از آن دورند و اختلافى نيست و ظاهر آيه شريفه هم محفوظ است و اين وجه جمع از فوائد اين تفسير ميباشد و يكى از اقوال و افعال ركيك قبيح ناپسند مفاخره بمال و جاه و جلال است و كفّار وقتى آيات واضحة الدّلالات قرآن را كه لفظا و معنا در اعلا درجه فصاحت و بلاغت و مشتمل بر اعجاز و كرامت بود ميشنيدند و قادر بر معارضه با آن نبودند ناچار براى تشفّى قلب خودشان متوسل باين مفاخرات و مزخرفات ميشدند كه باهل ايمان ميگفتند آيا كدام يك از اين دو دسته كه ما و شمائيم منزل و مسكن و مجلس و محفل و ساير تجمّلات زندگيمان بهتر از ديگرى است هر كدام كار دنيامان بهتر باشد معلوم ميشود بيشتر مورد لطف خدا هستيم لابد كار آخرتمان هم بهمين دليل بهتر است لذا خداوند آنها را ردّ فرموده باين تقريب كه آيا نميدانند كه چه قدر از اقوام و اهل اعصار سابقه بودند كه ما آنها را هلاك و معذّب نموديم بعذابهاى
جلد 3 صفحه 489
گوناگون با آنكه آنها اثاثيّه و امتعه دنيوى و تجمّلات ظاهرى و مرئى و منظرشان بمراتب از اينها بهتر و برتر بود چون رءى مأخوذ از رؤيت بمعناى هيئت و منظر است و بعضى ريّا بتشديد ياء بدون همزه قرائت نمودهاند و بنابراين محتمل است بقلب همزه و ادغام باشد بهمان معنى و ميشود از رى بمعناى نعمت و سيرابى باشد و لذا قمّى ره ظاهرا از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد لباس و خوردن و آشاميدن است و اينكه گفته شد ظاهرا براى آن بود كه نام نبرده و بضمير نقل فرموده و گفتهاند مرادش آنحضرت است ولى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اثاث متاع است و رءيا جمال و منظر خوب است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قريش را دعوت فرمود بولايت ما پس از آنها كسانيكه منكر ولايت ما شدند گفتند بكسانيكه اقرار بولايت امير المؤمنين و ما اهل بيت نموده بودند براى سرزنش مفاد آيه سابقه را پس خداوند رد فرمود آنها را باين آيه و مراد از قرن امم سابقه است بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كسيكه در ضلالت و گمراهى باشد بايد خدا باو مهلت دهد و ممتدّ كند اوقات او را براى تكميل شقاوت و قطع عذرش كه نگويد اگر خدا مهلت ميداد من توبه ميكردم تا وقتى كه برسد موعد انتقام الهى و منجز گردد وعده خدا بعذاب دنيا از قتل و اسر و استيصال و امثال اينها يا عذاب قيامت بخلود در آتش جهنّم چنانچه گفتهاند ولى قمّى ره نقل فرموده كه مراد از عذاب قتل است و مراد از ساعت مرگ است پس بعد از اين ميدانند كه كيست و كدام يك از آن دو فرقه حقّ و باطل مكان و منزل و مأواى او بدتر است و يار و مددكار او كمتر و مىبينند كه خداوند بر عكس خيالات آنها امر را اجرا فرمود و دماغشان بخاك ماليده شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِن مِنكُم إِلاّ وارِدُها كانَ عَلي رَبِّكَ حَتماً مَقضِيًّا (71)
و نيست احدي از شما مگر اينكه وارد ميشويد جهنم را هست پروردگار تو حتم و شدني که البته اينکه ورود نخورد ندارد، اختلاف زيادي در كلمات مفسرين و اخبار منقوله از نبي اكرم صلّي اللّه عليه و اله در معناي ورود اهل ايمان در جهنم با اينکه که در آيه شريفه دارد.
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسني أُولئِكَ عَنها مُبعَدُونَ لا يَسمَعُونَ حَسِيسَها
جلد 12 - صفحه 472
انبياء آيه 101 و 102 بعضي گفتند ورود اهل ايمان اشراف بر او است نه دخول در آن بدليل آيه شريفه.
وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَديَنَ وَجَدَ عَلَيهِ أُمَّةً مِنَ النّاسِ يَسقُونَ وَ وَجَدَ مِن دُونِهِمُ- امرَأَتَينِ تَذُودانِ.
قصص آيه 22 و آيه شريفه. وَ جاءَت سَيّارَةٌ فَأَرسَلُوا وارِدَهُم فَأَدلي دَلوَهُ يوسف آيه 19 با اينکه که مسلّما موسي داخل آب مدين نشد، و رسول سياره داخل جب نشد، بلكه مشرف بر آن شدند لكن اينکه معني باطل است، زيرا منافي با آيه بعد است که فرمود:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- همه وارد جهنم میشوند! همچنان بحث در ویژگیهای رستاخیز و پاداش و کیفر است نخست به مطلبی که شاید شنیدنش برای غالب مردم شگفتانگیز باشد اشاره کرده، میگوید: «و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنّم میشوید» (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلَّا وارِدُها).
«این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت» (کانَ عَلی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا).
نکات آیه
۱- تمامى آدمیان بدون استثنا، در روز قیامت به دوزخ وارد خواهند شد. (و إن منکم إلاّ واردها) استنثا در سیاق نفى، افاده حصر مى کند. از این رو مفاد «إن منکم...» آن است که هیچ کس از ورود به جهنم معاف نخواهد بود. آیه بعد - که نجات تقواپیشگان از جهنم و باقى ماندن ظالمان در آن را بیان کرده است - قرینه بر این است. ضمیر در «منکم»، خطاب به همه انسان ها است; نه فقط طیف ظالمان.
۲- ورود همه افراد بشر به جهنم، قضا و حکم قطعى خداوند است. (کان على ربّک حتمًا مقضیًّا) «ختم» بودن چیزى بر خداوند (على ربّک)، به معناى واجب بودن آن است و توصیف آن به «مقضیّاً»، گویاى این نکته است که چون قضا و حکم خداوند چنین بوده، بر او حتم و لازم شمرده شده است; زیرا خداوند در قضاى خویش تخلّفى ندارد.
۳- خداوند، داراى سنت هایى حتمى و قوانینى غیر قابل نقض (کان على ربّک حتمًا مقضیًّا)
۴- ورود همه آدمیان به جهنم، مقتضاى ربوبیت خداوند است. (کان على ربّک حتمًا مقضیًّا)
۵- مراحل و مواقف قیامت، داراى برنامه ریزى و اجراى بسیار دقیق (لنحشرنّهم ... ثمّ لننزعنّ ... إن منکم ... حتمًا مقضیًّا)
روایات و احادیث
۶- «عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله: «و إن منکم إلاّ واردها» قال: أما تسمع الرجل یقول وردنا ماء بنى فلان فهو الورود و لم یدخله; از امام صادق(ع) روایت شده که در باره ( معناى ورود ) در سخن خدا «و إن منکم إلاّ واردها» فرمود: آیا نشنیده اى که شخص مى گوید: بر آب فلان طائفه وارد شدیم؟ در این جا ورود انجام شده; در حالى که در آب داخل نشده است».[۱]
۷- «عن جابربن عبداللّه قال: ... سمعت رسول اللّه(ص) یقول: لایبقى برّ و لافاجر إلاّ یدخلها فتکون على المؤمن برداً و سلاماً کما کانت على إبراهیم(ع) ; از جابربن عبداللّه روایت شده که گفت:... شنیدم که رسول خدا(ص) مى فرمود: هیچ انسان نیکوکار یا زشت کارى نیست مگر این که داخل جهنم مى شود; پس آتش براى مؤمن سرد و سلامت مى گردد; همان گونه که براى ابراهیم(ع) شد».[۲]
موضوعات مرتبط
- جهنم: حتمیت ورود به جهنم ۲، ۷; ورود به جهنم ۱، ۴، ۶
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۴; حتمیت سنتهاى خدا ۳; حتمیت قضاى خدا ۲
- قیامت: قانونمندى مواقف قیامت ۵
- مؤمنان: مؤمنان در جهنم ۷
منابع