ابراهيم ٣٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۰۱
ترجمه
ابراهيم ٣٣ | آیه ٣٤ | ابراهيم ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا سَأَلْتمُوُهُ»: آنچه خواسته باشید. یعنی خداوند در جهان به ودیعت نهاده است هر آنچه را که در زندگی بدان نیازمندید و خواهان آنید. «لا تُحْصُوهَا»: آنها را نمیتوانید سرشماری کنید و به حساب آورید. از مصدر إِحصاء به معنی سرشماری کردن. «ظَلُومٌ»: بسیار ستمگر. «کَفَّار»: بسیار ناسپاس.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ... (۲) وَ لَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِي الْأَرْضِ... (۰) وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِي... (۰) وَ تَرَى الْمَلاَئِکَةَ حَافِّينَ... (۰) وَ جَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ... (۱) غَافِرِ الذَّنْبِ وَ قَابِلِ... (۰)
تفسیر
- آيات ۱۹ - ۳۴،سوره ابراهيم
- اشاره به معناى ((حق )) و بيان اينكه مراد از حق بودند خلقت آسمانها و زمين هدفداربودن عالم هستى است
- بيان جمله : ((ان يشايدهبكم و ياءت بخلق جديد)) و پاسخ به يك سؤال در اين مورد
- معناى جمله : ((و برزوا الله جميعا))
- بيان بگو مگوى كفار در روز قيامت
- سخن شيطان با پيروان خود در قيامت
- معناى اينكه در قيامت شيطان به اتباع خود مى گويد: ((خدا به شما وعده حق داد و من بهشما وعده دادم ولى وفا نكردم ))
- بيان اينكه شيطان بر مردم سلطه اى ندارد و فقط دعوت به گناه مى كند
- رد كلام فخر رازى در خصوص استثناء در آيه شريفه
- بيزارى جستن شيطان و هر متبوع ديگرى از پيروان خود، در روز قيامت
- انسان مختار است و خود مسؤ ول نيك و بد اعمال خويش است
- وجوهى كه در مورد تركيب و معناى آيه : ((الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة ...))گفته شده است
- موارد اختلاف مفسرين در بيان معنى و مفاد مفردات آيه فوق الذكر
- بيان مراد از ((كلمه طيبه )) اى كه به شجره طيبه تشبيه شده است
- مقصود از كلمه خبيثه كه به شجره خبيثه تشبيح شده شرك به خدا است
- آغاز و ادامه هدايت مؤ منين از ناحيه خداوند است (يثبت الله الذين آمنوابالقول الثابت ))
- چند معناى ديگر كه براى آيه : ((يثبت الله الذين آمنوا...)) ذكر كرده اند
- حكايت حال سردمداران و بزرگان ضلالت و ظلم كه كفران نعمت كرده مردم خود را هلاكتكشاندند
- انگيزه اصلى مشركين در شرك ورزيدن به عمد و اختيار
- وجه جمع بين دو آيه اى كه يكى وجود دوستى در قيامت اثبات و ديگرى نفى مى كند
- استدلال بر اختصاص ربوبيت براى خدا به اختصاص تدبير عام موجودات به او
- معناى ((سخر لكم الفلك )) و سخر لكم الانهار))
- معناى سؤ ال و توضيح مراد از جمله : اتيكم منكل ما سالتموه : خداوند از تمام آنچه از او خواستيد به شما داد))
- توضيحى درباره اينكه نعمت هاى الهى قابل شمارش نيست (و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها)
- روايتى درباره مراد از كلمه طيبه و كلمه خبيثه در آيه((مثل كلمة طيبة كشجرة طيبة ...))
- نقل ورد سخن ((آلوسى )) كه در روايتى بنابر آن مراد از شجره خبيثه بنى اميه اندمناقشه كرده
- چند روايت در مورد سؤ ال قبر و تطبيق آيه : (( يثبت الله الذين آمنوا...)) بر آن
- چند روايت در تطبيق آيه : (( الذين بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره
- روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است
- آيه ۳۱-۳۴
- آيه و ترجمه
- تفسير :
- نكته ها :
- ۱ - پيوندى با خالق و پيوندى با خلق
- ۲ - چرا پنهان و آشكار؟
- ۳ - در آن روز ((بيع )) و ((خلال )) نيست
- ۴ - همه موجودات سر بر فرمان تواند اى انسان !
- ۵ - دائبين
- ۶ - آيا هر چه را از خدا مى خواهيم به ما مى دهد؟
- ۷ - چرا نعمتهاى او قابل شمارش نيستند
- ۸ - افسوس كه انسان ظلوم و كفار است .
نکات آیه
۱- خداوند، همه نیازها و خواسته هاى وجودى بشر را به او عطا کرده است. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) دو احتمال درباره سؤال در جمله «ما سألتموه» وجود دارد: سؤال به معناى دعا و درخواست زبانى; سؤال و درخواست وجود و طبع انسان; یعنى، آنچه بشر در وجود و طبیعت خود به عنوان موجودى مستقل نیاز دارد، خداوند به او عطا فرموده است. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.
۲- انسان در تأمین همه نیازمندیهاى خویش محتاج به خداست. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) از اینکه خداوند فرمود: همه خواسته هاى شما را برآورده و تأمین کردم، دلیل احتیاج انسان در رفع تمامى نیازمندیهایش به او است.
۳- خداوند، آگاه به نیازها و خواسته هاى انسان و توانا بر تأمین آنهاست. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) چون خداوند تمامى نیازهاى نوع بشر را برآورده است، معلوم مى شود از آن نیازها آگاه و بر اعطاى آنها قادر است.
۴- خداوند، بخشى از هر یک از انواع تقاضاها و درخواستهاى انسان را به آنان عطا فرمود. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) برداشت فوق مبتنى بر این است که: «من» در «من کلّ» براى تبعیض باشد و نیز مقصود از سؤال در جمله «سألتموه» درخواست و تقاضاى زبانى باشد، نه نیازها و خواسته هاى وجودى.
۵- همه نیازمندیها و خواسته هاى مادى بشر در طبیعت وجود دارد. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه)
۶- انسان برخوردار از نعمتها و احسان بیشمار الهى است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)
۷- نعمتهاى خداوند به بشر هرگز قابل شمارش نیست. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)
۸- ناتوانى انسان از شناخت همه نعمتهاى الهى (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها) ناتوانى انسان از شمارش نعمتهاى الهى ممکن است به این دلیل باشد که او از شناخت بسیارى از نعمتهاى الهى عاجز است، تا چه رسد به شمارش همه آنها.
۹- تمامى آنچه خداوند در تأمین نیازها و خواسته هاى بشر به او داده است، نعمت و احسان است. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها) از اینکه خداوند داده هاى خود به بشر (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه) را نعمت خوانده است (و إن تعدوا نعمت الله...)، مطلب فوق به دست مى آید.
۱۰- انسان، مورد لطف و عنایت خاص خداوند و داراى مقام و مرتبه ویژه در پیشگاه اوست. (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)
۱۱- تأمین همه نیازها و خواسته هاى وجودى انسان و برخوردار ساختن وى از نعمتهاى بیشمار، دلیل توحید ربوبى خداوند (الله الذى خلق السموت و الأرض ... و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها)
۱۲- روحیه ستم پیشگى و ناسپاسى انسان، فلسفه دریغ نمودن خداوند از برآوردن تمامى درخواستها و تقاضاهاى او (و ءاتیکم من کلّ ما سألتموه ... إنّ الإنسن لظلوم کفّار) برداشت فوق بر این اساس است که «من» در «من کلّ» براى تبعیض و مقصود از سؤال درخواست زبانى باشد و نیز جمله «إن الإنسان لظلوم کفّار» تعلیل براى جملات پیشین باشد.
۱۳- انسان در برابر نعمتهاى بیکران الهى، بسیار ستم پیشه و ناسپاس است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار) «ظلوم» و «کفّار» صیغه مبالغه است و بر کثرت و فراوانى معناى خود دلالت دارد.
۱۴- انسان به خویشتن ستمکار و در برابر نعمت و احسان، بسیار ناسپاس است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار) مقصود از «ظلوم» بودن انسان، به قرینه بیان نعمتها و داده هاى الهى به وى، ظلم به خویشتن است.
۱۵- شکر و سپاس در برابر نعمتهاى الهى لازم است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار) جمله «إن الإنسان لظلوم کفّار» در مقام بیان زشتى ستم و ناسپاسى نعمتهاى الهى است، و این مى رساند که شکر و سپاس در برابر نعمتهاى الهى، امرى لازم است; زیرا اگر لازم نبود، ترک آن زشت و ناپسند نمى نمود.
۱۶- ناسپاسى در برابر نعمت و احسان، امرى بس نکوهیده و ناپسند است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار)
۱۷- کفران و ناسپاسى نعمتهاى الهى، ظلم به خویشتن است. (و إن تعدّوا نعمت الله لاتحصوها إنّ الإنسن لظلوم کفّار)
۱۸- سرشت انسان با نوعى از ظلم به خویشتن و ناسپاسى عجین است. (إنّ الإنسن لظلوم کفّار)
موضوعات مرتبط
- انسان: تأمین برخى از نیازهاى انسان ۴; تأمین نیازهاى انسان ۹، ۱۱; صفات انسان ۱۳، ۱۴; طبع انسان ۱۸; ظلم انسان ۱۳، ۱۴، ۱۸; عجز انسان ۸; فضایل انسان ۶، ۱۰; کفران نعمت انسان ۱۳، ۱۴; منشأ تأمین نیازهاى انسان ۱، ۲، ۳; نعمتهاى انسان ۶; نیازهاى مادى انسان ۵
- توحید: دلایل توحید ربوبى ۱۱
- خدا: شناخت نعمتهاى خدا ۸; عطایاى خدا ۱، ۴; علم غیب خدا ۳; قدرت خدا ۳; موارد احسان خدا ۹; موارد نعمتهاى خدا ۹; وفور نعمتهاى خدا ۷، ۱۳
- خود: ظلم به خود ۱۴، ۱۷، ۱۸
- دعا: موانع اجابت دعا ۱۲
- شکر: اهمیت شکر نعمت ۱۵
- ظلم: آثار ظلم ۱۲
- کفران: آثار کفران نعمت ۱۲، ۱۷; سرزنش کفران نعمت ۱۶; کفران نعمت ۱۸; ناپسندی کفران نعمت ۱۶
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۱۰
- نعمت: مشمولان نعمت ۶
- نیازها: منابع تامین نیازها ۵; منشا نیاز به خدا ۲; نیاز به خدا ۲