فاطر ١٠

از الکتاب
کپی متن آیه
مَنْ‌ کَانَ‌ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ‌ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ‌ يَصْعَدُ الْکَلِمُ‌ الطَّيِّبُ‌ وَ الْعَمَلُ‌ الصَّالِحُ‌ يَرْفَعُهُ‌ وَ الَّذِينَ‌ يَمْکُرُونَ‌ السَّيِّئَاتِ‌ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ شَدِيدٌ وَ مَکْرُ أُولٰئِکَ‌ هُوَ يَبُورُ

ترجمه

کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند، و عمل صالح را بالا می‌برد؛ و آنها که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می‌شود (و به جایی نمی‌رسد)!

ترتیل:
ترجمه:
فاطر ٩ آیه ١٠ فاطر ١١
سوره : سوره فاطر
نزول : ١٠ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَصْعَدُ»: بالا می‌رود و پذیرفته می‌شود. «یَبُورُ»: تباه می‌گردد و نابود می‌شود (نگا: فرقان / ، ابراهیم / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱ - همه عزت ها از آنِ خدا و تنها به دست او است. (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا) «ال» در «العزّة» جنسیه و مفید استغراق است; یعنى، «کلّ عزّة للّه». تقدیم خبر (للّه) بر مبتدا (العزّة)، مفید حصر است.

۲ - عزت طلبان، باید عزت خود را تنها از خدا خواسته و در اسلام جویا شوند. (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا) برداشت یاد شده به این خاطر است که جواب شرط «من کان...» مقدر است. تقدیر آن چنین مى تواند باشد: «من کان یرید العزّة فلیطلبها من عند اللّه» یا «فلیستجب إلى دعوة الإسلام ففیها العزّة».

۳ - اسلام و تعالیم آسمانى، مایه عزت و سربلندى است. (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا)

۴ - توجه و اعتقاد به عزت آفرین بودن خداوند، موجب عزت طلبى و آزاداندیشى و سبب دورى از ذلت پذیرى و پستى است. (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا) جمله «فللّه العزّة جمیعاً» تعلیل براى جواب مقدر «من» مى باشد; یعنى، هر کس طالب عزت است، از خدا جویا شود; زیرا همه عزت ها از آن او است. این معنا مى تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

۵ - عزت و سرافرازى، آرزو و آرمان انسان ها (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا)

۶ - عزت و ذلت انسان ها، به انتخاب و به دست خود او است. (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا) برداشت یاد شده، از واژه «یرید» به دست مى آید.

۷ - انسان، موجودى مختار و انتخاب گر (من کان یرید العزّة)

۸ - تنها سخنان، اندیشه ها و عقاید پسندیده و درست، به سوى خدا صعود کرده و مورد پذیرش او قرار مى گیرد. (إلیه یصعد الکلم الطیّب) طبق نظر مفسران، مقصود از صعود کلام طیّب به سوى خداوند، قبول شدن و اجر داشتن آن در پیشگاه خداوند است; گو این که کلام غیر طیّب، شایسته صعود به بالا و به پیشگاه خداوند نیست.

۹ - سخنان، اندیشه ها و عقاید اسلامى و قرآنى، سازگار با طبع آدمى و موافق با عقل و فطرت او است. (إلیه یصعد الکلم الطیّب) «طیّب» به معناى چیزى است که مطابق با طبع انسان و لذت بخش باشد; مثل غذاى مطلوب و لذیذ. بنابراین کلام طیّب ; یعنى، سخنى که عقل و فطرت آدمى آن را پسندیده و براى او لذت بخش و دل نشین باشد. گفتنى است که مقصود از آن در این آیه، تعالیم آسمانى و وحى الهى مى باشد.

۱۰ - عمل صالح، موجب ارزشمندى ایمان، عقاید و اندیشه هاى درست و سبب بارورى آنها است. (إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصلح یرفعه) برداشت یاد شده، مبتنى بر این احتمال است که ضمیر فاعلى (در «یرفع») به «عمل صالح » و ضمیر مفعولى (یرفعه) به «الکلم الطیّب» بازگردد. گفتنى است «رفع» (مانند «صعود») در این آیه، کنایه از ارزشمندى و بارورى مى باشد.

۱۱ - لزوم توأم ساختن ایمان، اندیشه و عقیده درست دینى با رفتار مناسب و عمل صالح (إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصلح یرفعه)

۱۲ - ایمان، اندیشه و عقیده درست همراه با عمل صالح، موجب تقرب به خداوند است. (إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصلح یرفعه) برداشت یاد شده از آن جا است که صعود کلام طیب به پیشگاه رفیع خداوند و پذیرفته شدن عمل صالح در سایه این کلام، به معناى صعود معنوى صاحبان این کلام و تقرب آنان به درگاه الهى است.

۱۳ - ایمان و عقیده درست همراه با عمل صالح، وسیله تحصیل عزت و سربلندى است. (من کان یرید العزّة فللّه العزّة جمیعًا إلیه یصعد الکلم الطیّب و العمل الصلح یرفعه) برداشت یاد شده، با توجه به ارتباط میان جمله مورد بحث با صدر آیه شریفه (مسأله عزت و صعود کلام و عمل صالح) مى باشد.

۱۴ - مکرها و توطئه هاى سوء کافران، موجب عذاب شدید آنان است. (و الذین یمکرون السیئات لهم عذاب شدید)

۱۵ - همه مکرها و توطئه هاى سوء کافران و دین ستیزان، رو به کسادى و نابودى است. (و الذین یمکرون السیئات ... و مکر أُولئک هو یبور) «ال» در «السیّئات» براى جنس و مفید استغراق و به معناى انواع مکرهاى بد است. «بوار» (مصدر «یبور» هم در معناى هلاکت به کار رفته و هم به معناى کسادى مفرط آمده است (لسان العرب). در هر صورت در این آیه، کنایه از عدم تأثیر و بى نتیجه بودن مکرهاى کافران مى باشد.

۱۶ - ناکامى انسان، در تلاش براى کسب عزت از غیر خدا (من کان یرید العزّة ... و مکر أُولئک هو یبور) به قرینه صدر آیه شریفه - که از عزت خواهى انسان و انحصار عزت ها در پیشگاه خداوند سخن گفته بود - به دست مى آید که یکى از مصادیق شکست مکر کافران، عزت طلبى آنان از غیرخدا است.

۱۷ - عزت و پیروزى در عرصه جدال و ستیزش اندیشه ها و عقاید، از آن اندیشه و عقیده اى است که بر عقل، فطرت و طبع آدمى استوار باشد. (فللّه العزّة جمیعًا إلیه یصعد الکلم الطیّب ... و مکر أُولئک هو یبور) برداشت یاد شده، با توجه به این حقیقت است که مکر شکست خورده کافران، در مقابل کلام طیب خداوند و صعود و موفقیت آن قرار گرفته است.

موضوعات مرتبط

  • ارزشها: ملاک ارزشها ۱۰
  • اسلام: آثار اسلام ۲، ۳; عقلانیت اسلام ۹; فطریت اسلام ۹
  • انسان: آرزوى انسان ۵; اختیار انسان ۶، ۷; عزت طلبى انسان ۵; فطریات انسان ۹
  • ایمان: آثار ایمان ۱۲، ۱۳; اهمیت ایمان ۱۱; ملاک ارزش ایمان۱۰
  • پیروزى: عوامل پیروزى ۱۷
  • تقرب: عوامل تقرب ۱۲
  • خدا: اختصاصات خدا ۱; درخواست عزت از خدا ۲; عزت خدا ۱
  • دین: بى تأثیرى مکر دشمنان دین ۱۵
  • ذکر: آثار ذکر عزت خدا ۴
  • ذلت: عوامل ذلت ۶; موانع ذلت ۴
  • سخن: ملاک قبول سخن ۸
  • عذاب: عذاب شدید ۱۴; مراتب عذاب ۱۴
  • عزت: اهمیت عزت ۵; درخواست عزت از غیرخدا ۱۶; عوامل عزت ۳، ۴، ۶، ۱۳; منشأ عزت ۱، ۲
  • عقل: آثار عقل ۱۷
  • عقیده: آثار عقیده صحیح ۱۲، ۱۳; اهمیت عقیده صحیح ۱۱; عقیده صحیح ۸; ملاک ارزش عقیده ۱۰; ملاک برترى عقیده ۱۷; ملاک قبول عقیده ۸
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۱۰، ۱۲، ۱۳; اهمیت عمل صالح ۱۱
  • فطرت: اهمیت فطرت ۱۷
  • کافران: آثار مکر کافران ۱۴; بى تأثیرى مکر کافران ۱۵; موجبات عذاب کافران ۱۴

منابع