غافر ٤٧
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذْ يَتَحَاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِينَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ |
ترجمه
غافر ٤٦ | آیه ٤٧ | غافر ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَتَحَآجُّونَ»: کشمکش میکنند. سخنان پرخاشگرانه میگویند. بگو مگو میکنند. «الضُّعَفَآءُ»: مراد پیروان و مقلّدان دنیوی است. «ألَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا»: مراد رؤساء و سردمداران دنیوی است. «مُغْنُونَ عَنَّا»: (نگا: ابراهیم / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۱ - ۵۴ سوره مؤمن
- داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون
- هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع»
- دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد»
- مقصود از فرعون، كه به وزير خود گفت: «يَا هَامَانُ ابنِ لِى صَرحاً لَعَلّی أبلُغُ الأسبَاب...»
- اركان دين حق و راه سعادت، در بیان مؤمن آل فرعون
- اشاره به مقامات سه گانه عبوديت: «توكل»، «تفويض» و «تسليم»
- نكاتى درباره كيفيت عذاب آل فرعون، در برزخ و قيامت
- محاجّۀ زیردستان آل فرعون با قدرتمندان متکبر، درباره آتش جهنم و پاسخ آن ها
- التماس دوزخيان به نگهبانان جهنم، در تخفيف پاره اى از عذاب
- بحث روایتی: (رواياتى درباره برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ «47»
و (ياد كن) آن گاه كه در آتش به محاجّه (و آوردن دليل) مىپردازند، پس زيردستان به كسانى كه تكبّر ورزيدند، گويند: «همانا ما پيرو شما بوديم، آيا (امروز) شما مىتوانيد حتّى بخشى از آتش را از ما دور كنيد؟»
نکته ها
واژهى «احتجاج»، هر كجا در قرآن آمده از طرف افراد منحرف بوده است. «وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ»
در آيات قبل سخن از قهر خداوند نسبت به آل فرعون بود، اين آيات گفتگوى مستكبران و فرعونهاى تاريخ را با اطرافيان و ياوران متملّق آنان در دوزخ بيان مىكند. آرى احساس حقارت و خود كم بينى افرادى را به جمع شدن دور طاغوتها وادار مىكند ولى اين امر از نظر عقل و منطق و وحى پذيرفته نيست. نظير آنكه گاهى مشكلات زندگى افرادى را به خلافكارى وادار مىكند در حالى كه بايد با صبر و زهد و تلاش مشكلات را حل كرد، نه با دست زدن به خلاف.
پیام ها
جلد 8 - صفحه 263
1- ياد گفتگوهاى دوزخيان، عامل هشيارى و بيدارى است. «إِذْ»
2- خصومت و محاجّهى دوزخيان با يكديگر استمرار دارد. «يَتَحاجُّونَ»
3- آتش دوزخ با همهى سنگينى و دردناكى، نيروى درك و فهم انسان را محو نمىكند. «يَتَحاجُّونَ»
4- دوزخيان با يكديگر احتجاجات و استمدادها دارند. «يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ»
5- مشكلات دنيوى مجوّز سرسپردگى به طاغوت نيست، بلكه اين سرسپردگى انسان را به دوزخ خواهد كشاند. فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ ...
6- در دوزخ مجرمان يكديگر را مىشناسند، دنيا را به ياد مىآورند و قدرت سخن گفتن دارند. «يَتَحاجُّونَ- فَيَقُولُ»
7- سرانجام تقليدها و تبعيتهاى نابجا دوزخ است. «إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً»
8- خطر آن جا است كه انسان با تمام وجود پيرو باطل باشد. «تبع» (يعنى يك پارچه پيرو بوديم، بر خلاف «تابع»)
9- پيروى از باطل مشكل آفرين است؛ توجّه كنيم به دنبال چه كسى حركت مىكنيم. «إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً»
10- مجرم در قيامت از بى كسى، به مجرم ديگر پناه مىبرد. «فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا»
11- مجرم از ناچارى به تخفيف بخشى از عذاب قانع است. «نَصِيباً مِنَ النَّارِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ (47)
بعد از آن تخاصم اهل جهنم و ماجراى آنها را بيان فرمايد:
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ: و ياد بياور زمانى را كه محاجه و مخاصمه كنند جهنميان در آتش، فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ: پس گويند ضعيفان قوم، لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا:
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 151.
جلد 11 - صفحه 317
مر آنانرا كه سركشان بودند، يعنى تابعين به رؤساى خود گويند، إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً: بدرستى كه ما بوديم مر شما را پيروان و فرمانبردار به آنچه دعوت مىكرديد از شرك و تكذيب، فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ: پس آيا هستيد دفع كنندگان و باز دارندگان، عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ: از ما بهره از آتش، يعنى مىتوانيد چيزى از عذاب ما كم كنيد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ يَتَحاجُّونَ فِي النَّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِيباً مِنَ النَّارِ (47) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَكَمَ بَيْنَ الْعِبادِ (48) وَ قالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْماً مِنَ الْعَذابِ (49) قالُوا أَ وَ لَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا بَلى قالُوا فَادْعُوا وَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ (50)
ترجمه
و هنگاميكه مجادله ميكنند در آتش پس ميگويند زير دستان بآنانكه سركشى نمودند همانا ما بوديم براى شما پيروان پس آيا شما هستيد كفايت كنندگان از ما مقدارى از آتش را
گويند آنانكه سركشى نمودند همانا ما همگى در آنيم همانا خدا بتحقيق حكم كرد ميان بندگان
و گويند كسانيكه در آتشند بمأمورين امور جهنّم بخوانيد پروردگارتان را تخفيف دهد بما در روزى از عذاب
گويند آيا نبود امر از اين قرار كه مىآمدند نزد شما پيغمبرانتان با معجزات گويند آرى چنين بود گويند پس بخوانيد و نيست خواندن كافران مگر در نابودى و بىثمرى.
تفسير
خداوند متعال به پيغمبر خود دستور فرموده كه يادآورى فرمايد براى كفّار كه جمعى رئيس و جمعى مرئوس بودند منازعه و مجادله و مشاجره سركشان و اتباع آنها را در جهنّم باين تقريب كه ضعفاء و زير دستان از كفّار بزبردستان و سركشان آنها ميگويند ما در دنيا از اتباع شما بوديم و در نتيجه حمايت و پيروى از شما باين روز افتاديم اگر شما ميتوانيد مقدارى از عذاب ما را تحمّل يا دفع كنيد سزاوار است با ما اين كمك را بجبران خدمات ما بشما در دنيا بنمائيد و آنها جواب ميگويند مگر شما نمىبينيد ما هم مثل شما در عذاب جهنّم ميباشيم و خدا بين ما و اهل حق حكم فرموده و ما مستحق جهنّم شديم اين چه توقّع بيجائى است كه شما از ما داريد ما اگر كارى از دستمان برآيد براى خودمان ميكنيم و متّفقا هر دو دسته متوسّل بملائكه موكّلين جهنّم ميشوند و استدعا مينمايند كه ايشان از خدا بخواهند بقدر يكروز از روزهاى دنيا در عذاب آنها تخفيفى دهد تا آنكه افاقهاى براى آنها باشد ايشان در جواب ميگويند آيا قصّه از اين قرار نبود كه پيغمبران خدا با معجزات در دنيا آمدند و احكام خدا را بشما ابلاغ نمودند و شما را از عذاب چنين روزى ترساندند و بخرج شما نرفت و دست از شهوات خود برنداشتيد و در آزار ايشان و اوصيائشان
جلد 4 صفحه 532
كوشيديد گويند بلى چنين بود پس ايشان در جواب آنها گويند خدا كه بما اجازه دعا در حقّ كفّار نداده خودتان هر قدر ميخواهيد دعا كنيد كه ابدا فائدهاى ندارد و مستجاب نميشود از امير المؤمنين عليه السّلام در تفسير استكبار در اين آيات نقل شده كه مراد ترك اطاعت از كسى است كه مردم مأمور باطاعت او شدند و برترى جستن بر كسى است كه دستور رسيده است بمتابعت او و قرآن بسيار ناطق بآن است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذ يَتَحاجُّونَ فِي النّارِ فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِينَ استَكبَرُوا إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعاً فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا نَصِيباً مِنَ النّارِ (47) قالَ الَّذِينَ استَكبَرُوا إِنّا كُلٌّ فِيها إِنَّ اللّهَ قَد حَكَمَ بَينَ العِبادِ (48)
و زماني که محاجّه ميكنند با يكديگر در آتش پس ميگويند ضعفا براي كساني که تكبّر ورزيدند محقّقا ما بوديم از براي شما تبع متابعت شما را ميكرديم پس آيا شما بي نياز ميكنيد ما را قسمتي از آتش را ميگويند مستكبرين محقّقا ما بالتمام در آتش هستيم بدرستي که خداوند حكم فرموده بين بندگان خود.
وَ إِذ يَتَحاجُّونَ فِي النّارِ محاجّه اهل آتش براي اينست که تقصير را ميخواهند گردن يكديگر بار كنند.
فَيَقُولُ الضُّعَفاءُ که در تحت اوامر اكابر بودند و آنها را متابعت ميكردند و آنها جلوگيري ميكردند اينها را از اينكه ايمان آورند و سبب ضلالت اينها شدند.
لِلَّذِينَ استَكبَرُوا رؤساء و امراء و دعات باطله و ارباب ضلالت که سايرين و اتباع خود را سوق بكفر و شرك و ضلالت ميدادند و گفتيم استكبار غير تكبّر است زيرا تكبّر يك بزرگي در خود توهم ميكند اظهار ميكند و استكبار اينکه است که هيچ منشأ بزرگي در او نيست بزرگي را بخود ميبندد.
إِنّا كُنّا لَكُم تَبَعاً هر چه ميگفتيد ميشنيديم و اطاعت ميكرديم.
فَهَل أَنتُم مُغنُونَ عَنّا نَصِيباً مِنَ النّارِ با اينکه رياست خود که ميگفتيد
جلد 15 - صفحه 384
ما هر چه بخواهيم ميتوانيم و قدرت داريم.
قالَ الَّذِينَ استَكبَرُوا رؤسا در جواب تبعه ميگويند اينکه حرفها و بزرگيها و بلند پروازيها در دنيا بود اينجا همه يكسان هستند.
إِنّا كُلٌّ فِيها ضعيف و ذليل و بيچاره هستيم.
إِنَّ اللّهَ قَد حَكَمَ بَينَ العِبادِ احدي را بدون تقصير عذاب نميكند و هر که مقصّر است زائد بر تقصيرش عذاب نميكند و تقصير ما بيشتر از شما است زيرا هم خود در ضلالت بوديم هم شما را اضلال ميكرديم اگر قدرت داشتيم اوّل خود را نجات ميداديم و شما هم مقصريد که باختيار خود متابعت ما را ميكرديد ميتوانستيد برويد ايمان بياوريد چنانچه بعضي از شماها رفتند و نجات پيدا كردند وقتي که همه آنها مأيوس شدند متوسّل ميشوند بملائكه عذاب.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- محاجّه ضعفا و مستکبران در دوزخ! از آنجا که مؤمن آل فرعون در پایان سخنانش جمعیت فرعونیان را به مسأله قیامت و عذاب دوزخ توجه داد، قرآن رشته سخن را در همین زمینه به دست گرفته و دنبال میکند، و صحنههایی از گفتگوی پرخاشگرانه دوزخیان را در دل آتش منعکس میسازد.
نخست میفرماید: «به خاطر بیاور هنگامی را که آنها در آتش دوزخ محاجه و گفتگو میکنند، پس ضعفا به مستکبران میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا اکنون
ج4، ص276
سهمی از عذاب و نصیبی از آتش دوزخ را به جای ما پذیرا میشوید»؟ (وَ إِذْ یَتَحاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِنَ النَّارِ).
منظور از «ضعفا» کسانی هستند که علم کافی و استقلال فکری نداشتند، چشم و گوش بسته به دنبال سردمداران کفر حرکت میکردند که قرآن از آنها به عنوان مستکبران یاد کرده است.
نکات آیه
۱ - وجود اختلاف میان مستضعفان و مستکبران، در آتش دوزخ و اقدام آنان به احتجاج و دلیل آوردن (و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفؤا للذین استکبروا)
۲ - پدیدآمدن اختلاف میان مستضعفان و مستکبران، در آتش دوزخ و احتجاج و دلیل آوردن هر یک از آنان، حادثه اى شایسته یاد و یادآورى (و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفؤا للذین استکبروا) «إذ» متعلق به فعل محذوف (أذکر) مى باشد.
۳ - دوزخیان، در عین سوختن دائمى در آتش، حیات داشته و بر تکلم کردن تواناهستند. (و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفؤا للذین استکبروا)
۴ - وجود دو قشر ضعیف و توانمند، در جامعه فرعون و حاکمیت نظام طبقاتى بر آن جامعه (و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفؤا للذین استکبروا)
۵ - اعتراف مستضعفان در آتش دورخ، به پیروى کامل خویش از مستکبران در دنیا (فیقول الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا) آمدن «تبعاً» (به صورت مصدر) مفید مبالغه است; یعنى، تابعیت محض و پیروى کامل.
۶ - پیروى کورکورانه از مستکبران و منحرفان، موجب گرفتارى به آتش دوزخ است. (و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا)
۷ - استکبار و به استضعاف کشیدن جامعه، موجب گرفتارى در آتش دوزخ است. (و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا)
۸ - استمداد بى ثمر مستضعفان از رهبران مستکبر خود در دوزخ، براى کاستن بخشى از عذاب آنان (آتش) به پاس پیروى شان از آنها در دنیا (إنّا کنّا لکم تبعًا فهل أنتم مغنون عنّا نصیبًا من النار)
۹ - پیدایش دو قشر مستضعف و مستکبر و حاکمیت نظام طبقاتى، از ویژگى هاى جامعه کفر و شرک پیشه (تدعوننى لأکفر باللّه و أشرک به ... فیقول الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا)
۱۰ - مبارزه پیامبران و ادیان توحیدى با نظام طبقاتى و پدیده استضعاف و استکبار در جامعه (و یقوم ما لى أدعوکم إلى النجوة ... فیقول الضعفؤا للذین استکبروا إنّا کنّا لکم تبعًا)
روایات و احادیث
۱۱ - «عن أمیرالمؤمنین(ع): ... قال تعالى «و إذ یتحاجّون فى النار فیقول الضعفاء للذین استکبروا ...» أفتدرون الإستکبار ما هو؟ هو ترک الطاعة لمن أمروا بطاعته و الترفع على من ندبوا إلى متابعته...;[۱] از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده: ... خداى تعالى فرمود: «...فیقول الضعفاء للذین استکبروا ...». آیا شما مى دانید استکبار چیست؟ استکبار ترک اطاعت کسى است که مأمور به پیروى از آنان شده اند و برترى جویى بر کسى است که به پیروى از او دعوت شده اند...».
موضوعات مرتبط
- اختلاف طبقاتى: تاریخ اختلاف طبقاتى ۴; مبارزه اختلاف طبقاتى ۱۰
- ادیان آسمانى: ظلم ستیزى ادیان آسمانى ۱۰
- استکبار: حقیقت استکبار ۱۱; کیفر استکبار ۷
- استمداد: استمداد از مستکبران ۸
- انبیا: ظلم ستیزى انبیا ۱۰
- تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۶
- جهنم: احتجاج در جهنم ۱، ۲; جاودانگى در جهنم ۳; موجبات جهنم ۶، ۷
- جهنمیان: اقرار جهنمیان ۵; بى تأثیرى استمداد جهنمیان ۸; تکلم جهنمیان ۳; حیات جهنمیان ۳
- دارالکفر: ویژگیهاى دارالکفر ۹
- ذکر: ذکر اختلاف جهنمیان ۲; ذکر فرجام مستضعفان ۲; ذکر فرجام مستکبران ۲
- فرعون: اختلاف طبقاتى در حکومت فرعون ۴; مستضعفان در حکومت فرعون ۴; مستکبران در حکومت فرعون ۴
- کافران: اختلاف طبقاتى در کافران ۹
- گمراهان: پیروى از گمراهان ۶
- مستضعفان: استمداد مستضعفان ۸; اقرار اخروى مستضعفان ۵; مستضعفان در جهنم ۱
- مستکبران: آثار پیروى از مستکبران ۸; پیروى از مستکبران ۵، ۶; مستکبران در جهنم ۱
- مشرکان: اختلاف طبقاتى در مشرکان ۹
- مصرباستان: تاریخ مصرباستان ۴
منابع
- ↑ بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۱۱۶، ح ۸.