روایت:الکافی جلد ۸ ش ۲۲
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
احمد بن محمد الكوفي عن جعفر بن عبد الله المحمدي عن ابي روح فرج بن قره عن جعفر بن عبد الله عن مسعده بن صدقه عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۸ ش ۲۱ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۲۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۹۰
امام صادق (ع) فرمود: امير مؤمنان (ع) در مدينه خطبهاى ايراد فرمود و پس از اينكه خداى را ستايش و ثنا كرد و بر پيغمبر و آلش درود فرستاد سپس فرمود: اما بعد براستى خداى تبارك و تعالى نشكسته پشت سركشان و زورگويان روزگار را جز پس از مهلت دادن و آسايش آنها، و استخوان شكسته هيچ ملتى را بهم پيوند نكرده جز بعد از فشار و سختى و بلاء، اى مردم در كمتر از آنچه با آن روبرو شدهايد از سختى و از آنچه پشت سر گذاردهايد از مشكلات عبرتگيرى و پندآموزى بود، نه هر كه دل دارد خردمند است، و نه هر كه گوش دارد شنوا است، و نه هر كه چشم دارد بينا است. اى بندگان خدا در آنچه براى شما حائز اهميت است خوب نظر و تأمل كنيد، سپس بنگريد بميدانهاى (تاخت و تاز) كسانى كه خداوند روى علم و دانش خود از آنان انتقام گرفت، آنان كه بروش فرعونيان زيستند، داراى باغها و چشمهها بودند و كشتزارها و مقام ارجمندى داشتند، سپس بنگريد بوضعى كه خداوند كارشان را بدان پايان داد پس از آن خرمى و شادى و امر و نهى (كه داشتند) و هر كه از شما كه شكيبا باشد سرانجامش بهشت است، و بخدا سوگند كه در آن جاويدانند و سرانجام كارها بدست خدا است. شگفتا! و چرا در شگفت نباشم از خطاكارى اين دستجات با دليلهاى مختلف و نادرستى كه هر كدام بر مذهب باطل خود ميتراشند نه از اثر پيغمبرى پيروى كنند و نه بكردار وصيّى اقتدا كنند و نه ايمان بغيبى دارند و نه از غيبى درگذرند، كار نيك در نزد ايشان همانست كه خود نيك دانند، و كار زشت در نزدشان همانست كه خود زشت پندارند، و هر كدام از اينها براى خود امام و رهبرى است، آن را ميگيرند كه بنظر خودشان وسيله محكم و اسباب پابرجائى است، پيوسته براه كج و منحرف روند و چيزى جز خطاكارى بر خود نيفزايند. نه بقرب حق رسند و جز دورى از خداى عز و جل نيفزايند، انسى كه با همديگر دارند و تصديقى كه از همديگر كنند همه بخاطر وحشتى است كه از قوانين يادگارى پيامبر مكى (ص) دارند، و بخاطر تنفرى است كه از اخبار رسيده آفريننده آسمانها و زمين دارند. اينان (در قيامت يا در اين جهان) افسوسها دارند و پناهگاه امور شبههناكند، و اهل تيرگيها و گمراهى و ترديدند، هر كه را خداوند بخودش و دلخواهش واگذاشت در نزد كسى كه اطلاعى از وضع او ندارد مورد اعتماد قرار ميگيرد، و در پيش كسى كه او را نشناسد متهم نخواهد بود اينان چقدر شبيهند بچهار پايانى كه شبانشان از سر آنها رفته. دريغا از كارهائى كه شيعيان من بزودى نسبت بهم انجام دهند پس از اين دوستى موقتى كه امروز با هم دارند، چگونه يك ديگر را خوار و زبون سازند و همديگر را بكشند، فردا است كه آنها از اصل و ريشه جدا و پراكنده گشته و بشاخه دست زنند، و از بيراهه انتظار پيروزى دارند، هر دسته آنها بشاخهاى بچسبد، و بهر سو كه آن شاخه متمايل شود آنان نيز بهمان سو متمايل گردند. با اينكه خداوند- كه ستايش خاص او است- بزودى اينان را براى بدترين روز ذلت بنى اميه بدور هم گرد آورد هم چنان كه باد پائيز لكههاى ابر را گرد آورد، خدا ميان آنان الفت برقرار كند و سپس مانند تودههاى ابر متراكم و انبوه آنها را بهم به پيوندد. و پس از آن درهائى بروى ايشان بگشايد كه چون سيل بنيان كنى از جاى خويش بيرون آيند، (فيض (ره) گويد: اشاره بنهضت ابو مسلم خراسانى بر عليه بنى اميه است) چون سيل باغهاى يمن- سيل عرم- كه خدا موسى را براى (ويران كردن سدّ) آنها فرستاد (و آن را سوراخ كرده آبها بصورت سيلى بنيان كن سرازير شد) و در برابرش هيچ تپهاى بجاى نماند و راه آن سيل را هيچ كوه محكمى برنگرداند، و خدا آنان را در شكم درهها پراكنده كرد، و سپس آنها را بمانند چشمهسارهائى بروى زمين روان كرد تا بوسيله آنها از مردمى حقوق پايمال شده مردم ديگرى را بازستاند، و گروهى را بدست آنان در ديار و خانمان گروه ديگرى جاى داد براى آواره كردن بنى اميه، و تا مسلط نشوند بر آنچه بزور گرفته بودند. و خداوند بوسيله ايشان ركن (و پايه محكمى) را (كه مقصود همان حكومت بنى اميه است) لرزان كند و درهم شكند بوسيله آنها بنيانها و ساختمانهاى سنگى آنها را از شام، و پر كند از ايشان (يعنى مخالفين بنى اميه) وسط مسجد دمشق (يا وسط كوههاى شام) را. سوگند بدان كه دانه را بشكافد و جاندار را بيافريند اينكه گفتم حتما خواهد شد، و گويا من اكنون شيهه اسبان و سر و صداى درهم مردانشان را مىشنوم. و بحق خدا سوگند آب شود آن قدرتى كه در دست ايشان است پس از بلندى و فرمانروائى در شهرها همچنان كه دنبه بر روى آتش آب گردد، هر كس از ايشان بميرد گمراه مرده، و كار هر كه از ايشان بگذرد (يا در زمين بماند) با خداى عز و جل خواهد بود، و بپذيرد خداى عز و جل توبه هر كه را كه از ايشان توبه كند، و اميد است كه خداوند گرد آورد شيعيان مرا پس از پراكندگى براى بدترين روز گرفتارى اينان و براى كسى نيست كه چيزى را براى خدا اختيار كند بلكه تمام اختيارات و هر كارى بدست خدا است. اى مردم آنان كه بناحق منصب امامت را بخود بستهاند و شايسته آن نيستند بسيارند، و اگر شماها در مورد حق خالص از يارى همديگر دست نكشيد و در توهين و پست كردن باطل سستى نورزيد دلير نشوند بر شما كسانى كه (در ايمان و عقيده) مانند شما نيستند، و نيرو نگيرد بر شما آنكه نيرو گرفتن بر شما را خواهد، و در صدد پايمال كردن اطاعت امام بر حق و دور كردن آن از اهلش باشد، ولى شما سرگردان شديد چنانچه بنى اسرائيل در زمان موسى بن عمران عليه السّلام سرگردان شدند، و بجان خودم سرگردانى شما پس از من چند برابر سرگردانى بنى اسرائيل خواهد بود و بجان خودم سوگند اگر پس از من دوران سلطنت بنى اميه را نيز بپايان رسانيد باز هم گرد سلطان ديگرى را كه بگمراهى دعوت كند بگيريد و باطل را زنده كنيد، و حق را پشت سر اندازيد و از نزديكترين جنگجويان (با افتخار) بدر ببريد، و بدورترين فرزندان جنگكنندگان با رسول خدا (ص) (يعنى فرزندان عباس كه در جنگ بدر در زمره لشكر مشركين بجنگ رسول خدا (ص) آمده بود) پيوند كنيد. و بجان خودم سوگند اگر آب شود آنچه در دست آنها (يعنى بنى عباس) است (و قدرت آنها از بين برود) امتحان براى پاداش نزديك شود، و وعده حق (وعده خروج آل محمد) نزديك گردد و دوران (ظلم و ستم و حكومت اهل باطل) سپرى گردد، و ستاره دنبالهدار از سمت مشرق ظاهر گردد، و ماه تابان براى شما آشكار شود (ممكن است مقصود حقيقت و خصوصيات ماه باشد چنانچه امروزه در اثر مسافرت اخيرى كه بماه كردند تمام خصوصيات آن را از نزديك مشاهده كرده و خاك آن را بزمين آوردند و تحت آزمايش دقيق علمى قرار داده و بتمام خواص و آثار آن پى بردند) و چون چنين شد بتوبه باز گرديد، و بدانيد كه اگر از طلوعكننده شرق (كه شايد مقصود حضرت مهدى عليه السّلام باشد كه از مشرق يعنى مكه يا كوفه ظهور كند) پيروى كنند آنها را براههاى روشن رسول خدا (ص) خواهد برد، و از كورى و كرى و گنگى بهبودى يابيد، و از زحمت طلب روزى و رنج كشيدن آسوده شويد، و بار سنگين و كمرشكن (اطاعت زورمندان و زمامداران ستمپيشه) را از دوش خود برداريد، و خدا از رحمت خود دور نسازد جز كسى را كه سر باز زند و ستم كند و زور گويد و آنچه را حق ندارد بگيرد، و بزودى بدانند آنان كه ستم كردند كه بچه جايگاهى باز گردند.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۹۵
(هشدار به امّت آخر الزّمان و ظهور دولت حق) مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل مىكند كه فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام اين خطبه را در مدينه ايراد كرده است: خدا را سپاس گزارد و او را ستايش كرد و بر پيامبر و خاندانش درود فرستاد و فرمود: امّا بعد، همانا خداوند تبارك و تعالى هيچ گاه پشت زورگويان روزگار را نشكسته مگر پس از آنكه به آنها مهلت و آسايش داده است، و استخوان شكسته هيچ مردمى را نبسته مگر پس از تنگنا و مشكلات. اى مردم! در كمتر از آن نابودى كه بدان روى آورديدو مشكلاتى كه پشت سر نهاديد عبرتگيرى و پند آموزى بود، نه هر آن كس كه دلى دارد خرد دارد، و نه هر آن كس كه گوشى دارد شنواست، و نه هر آن كسى كه چشمى دارد بيناست. اى بندگان خدا! در آنچه براى شما مهمّ است نيكو بنگريد و درنگ كنيد و سپس به ميدان زندگى كسانى كه خداوند با علم خود آنها را كشانيد و برد بنگريد؛ آنان كه به شيوه خاندان فرعون مىزيستند و باغها كاشتند و چشمهها و كشتزارها و مقامها انباشتند. و آنگاه بنگريد كه خداوند وضع آنها را پس از آن همه خرّمى و شادى و امر و نهى، چگونه به پايان برده. هر كس از شما شكيبايى در پيش گيرد، سرانجام در بهشت جاى خود گرفت، و بخدا سوگند كه در بهشت جاودان خواهيد بود، سرانجام امور از آن خداست. من در شگفتم، و چرا در شگفت نشوم از خطاى اين گروههاى پراكنده، با اختلاف دلايلشان در دين؛ آنهايى كه راه پيامبر را نمىپويند و به عمل وصى اقتدا نمىكنند و به غيب ايمان نمىآورند و از هيچ عيبى چشم نمىپوشند. همان را خوب مىدانند كه در ميانشان به خوبى ياد مىشود، و همان را زشت مىشمارند كه خودشان زشت و ناروا مىدانند. هر كه امام و پيشواى خود است، و در هر آنچه از ناحق رواج دارد، و به نظر خود درست مىدانند عمل مىكنند و بدان چنگ زدهاند و اسباب آن را محكم ساخته و استوار پنداشته، پيوسته بر خلاف حق مىروند، و جز خطاكارى نمىافزايند. به نزديكى خدا نمىرسند و جز دورى از خدا را برنمىگزينند. انسى كه با يك ديگر مىيابند و تصديقشان نسبت به يك ديگر همه برخاسته از وحشتى است كه از ميراث پيامبر امّى دارند. و نيز سبب نفرت آنان. اخبار آفريننده آسمانها و زمين است كه به ايشان رسيده. اين مردم افسوسها در پى دارند و غارهايى هستند آكنده از تيرگىهاى شبهه، در تارى و گمراهى و ترديد آشيانه كردند. كسى را كه خدا او را به خود و نظر كوتاهش وانهد، و از راه حق به يك سويش افكند نزد كسى كه او را درك نكند مورد اعتماد است، و نزد كسى كه او را نشناسد متّهم نيست. اين پيروان كور و نادان تا چه حدّ به رمههاى بىچوپان شباهت دارند. افسوس و دريغ از كارهاى ناشايستى كه شيعيان من به زودى خواهند كرد و چگونه يك ديگر را ذليل خواهند كرد، و چگونه به كشتار هم دست خواهند يازند، فرداست كه ازريشه دور افتند و به شاخه بچسبند و پيروزى را از غير راه آن بطلبند. هر گروهى از آنها به شاخهاى بچسبد و در برابر هر بادى كه بوزد با آن از اين سو به آن سو مىروند، با اينكه خداوند به زودى اين مردم گمراه را، براى بدترين روز گرفتارى بنى اميّه گرد هم جمع مىكند، چنان كه خداوند در فصل پاييز ميان پارههاى ابر الفت مىافكند و چونان ابر متراكمى به هم پيوندشان مىدهد، سپس درها را به روى آنها مىگشايد و از خيزگاه سيل وار سرازير مىشوند، چونان سيل ويران كن باغهاى يمن، كه سيل عرم بود و يك دسته موش براى ويران كردن آن سدّ برانگيخته شدند، و از آن تپّهاى هم بر جاى نماند و كوه در هم پكيده، راه را بر آن نبست. خداوند آنان را در دل دشتها پراكنده ساخت، و همچون چشمهسارهايى بر روى زمين جارى كرد و آشكارشان نمود، و با آنها حقوق مردمى را از ديگران باز مىستاند، و مردمى را براى آواره كردن بنى اميّه در سرزمين ديگران اسكان مىدهد، و براى اينكه بر آنچه غصب كردهاند مسلّط شوند خداوند به وسيله آنها ركنى را لرزان مىسازد و آنها را زير سنگهاى ارم و بلاد شام، درهم مىشكند و بلاد خرم زيتون را از آنها مىستاند و سوگند به آنكه دانه را مىشكافد و گياه را مىروياند و حيوان را مىآفريند و انسان و حيوان را برمىآورد، هر آينه اينكه گفتم خواهد بود، از آن روست كه گويى من اينك شيهه اسبان و چكاچك شمشيران را به گوش مىشنوم. بخدا سوگند هر آنچه در دست آنهاست پس از آنكه در بلاد برترى و تسلّط يافتند آب شود چنان كه دنبه، روى آتش، و هر كس از آنها بميرد گمراه مرده است، و كار هر كه از آنها برود، به آستان خداوند عزّ و جل مىكشد و خداوند سبحان توبه هر كه را خواهد پذيرد، و اميد مىرود خداوند شيعيان مرا پس از پراكندگى گرد آورد براى بدترين روزى كه در پيش دارند. هيچ كس نسبت بخداوند سبحان اختيارى ندارد و اختيار هر امرى از آن خداست. اى مردم! كسانى كه خود را به ناحق به امامت منتسب مىكنند فراوانند، و اگر شما در باره حقّ تلخ يك ديگر را به خوارى نكشانيد و در تحقير باطل، سستى نكنيد كسى كه همچون شما نيست بر شما جسارت نمىيابد و نيرومندى بر شما سيطره نمىيابد و اطاعتاز امام زير پا نهاده نمىشود و كسى از آن شانه خالى نمىكند، ولى شما سرگردان شديد چنان كه بنى اسرائيل در دوران موسى عليه السّلام، و بجان خودم سوگند، سردرگمى شما پس از من افزون شود و چند برابر سرگردانى بنى اسرائيل گردد. بجان خودم اگر شما دوران سلطنت بنى اميّه را پس از من به سر بريد، باز هم پيرامون سلطانى را خواهيد گرفت كه به گمراهى مىخواند و باز هم باطل را زنده مىكنيد، و حق را پشت سر مىنهيد و از نزديكترين مردان بدر، پيوند خود مىگسليد، و به كسانى مىپيونديد كه در جنگها دورترين افراد از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بودند. بجان خودم سوگند، اگر آنچه در دست آنهاست آب شود و از ميان برود امتحان و مجازات نزديك شود و وعده فرج نزديك گردد، و مدّت عمر دولت باطل به سر آيد و ستاره دنباله دارى بر شما پديد آيد از سوى مشرق، و ماه تابان براى شما هويدا گردد، و چون اين امر پديد آيد شما به توبه باز گرديد. بدانيد كه اگر پيرو طالع شرق شويد، شما را به راه روشن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ره نمايد و بدين ترتيب از نادانى و كورى و كرى و گنگى بهبود يابيد، و از رنج طلب و زور گفتن و زور كشيدن رها شويد و بار سنگين و كمر شكن را از گردن خود به دور اندازيد، و خدا دور نسازد از رحمت خود مگر كسى را كه تمرّد كند و ستم ورزد و زور گويد و زور كشد و آنچه را حق ندارد بگيرد، و اين چنان است كه خداوند مىفرمايد: وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ «۱». __________________________________________________
(۱) «و كسانى كه ستم كردهاند به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت» (سوره شعراء/ آيه ۲۲۷).