الأعراف ١٥٦

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ اکْتُبْ‌ لَنَا فِي‌ هٰذِهِ‌ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِي‌ الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْکَ‌ قَالَ‌ عَذَابِي‌ أُصِيبُ‌ بِهِ‌ مَنْ‌ أَشَاءُ وَ رَحْمَتِي‌ وَسِعَتْ‌ کُلَ‌ شَيْ‌ءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِينَ‌ يَتَّقُونَ‌ وَ يُؤْتُونَ‌ الزَّکَاةَ وَ الَّذِينَ‌ هُمْ‌ بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

و برای ما، در این دنیا و سرای دیگر، نیکی مقرّر فرما؛ چه اینکه ما به سوی تو بازگشت کرده‌ایم! «(خداوند در برابر این تقاضا، به موسی) گفت:» مجازاتم را به هر کس بخواهم می‌رسانم؛ و رحمتم همه چیز را فراگرفته؛ و آن را برای آنها که تقوا پیشه کنند، و زکات را بپردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند، مقرّر خواهم داشت!

و در اين دنيا و در آخرت براى ما نيكى بنويس، كه ما به تو بازگشته‌ايم. گفت: عذاب خويش را به هر كه خواهم مى‌رسانم، و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است. پس به زودى آن را براى كسانى كه تقوا پيشه‌اند و زكات مى‌دهند، و كسانى كه به آيات ما ايمان دارند، مقرر خو
«و براى ما در اين دنيا نيكى مقرّر فرما و در آخرت [نيز]، زيرا كه ما به سوى تو بازگشته‌ايم.» فرمود: «عذاب خود را به هر كس بخواهم مى‌رسانم، و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است؛ و به زودى آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مى‌كنند و زكات مى‌دهند و آنان كه به آيات ما ايمان مى‌آورند، مقرّر مى‌دارم.»
و سرنوشت ما را هم در این دنیا و هم در عالم آخرت نیکویی و ثواب مقدر فرما، که ما به سوی تو بازگشته‌ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر که خواهم رسانم، و رحمت من همه موجودات را فرا گرفته و البته آن را برای آنان که راه تقوا پیش گیرند و زکات می‌دهند و به آیات ما می‌گروند حتم و لازم خواهم کرد.
و برای ما در این دنیا و آخرت، نیکی مقرّر کن که ما به سوی تو بازگشته ایم. خدا فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم می رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی که [از شرک، کفر، بت پرستی و ارتداد] می پرهیزند و زکات می پردازند و به آیاتم ایمان می آورند، مقرّر و لازم می دارم.
براى ما در دنيا و آخرت نيكى بنويس. ما به سوى تو بازگشته‌ايم گفت: عذاب خود را به هر كس كه بخواهم مى‌رسانم و رحمت من همه چيز را دربرمى‌گيرد. آن را براى كسانى كه پرهيزگارى مى‌كنند و زكات مى‌دهند و به آيات ما ايمان مى‌آورند مقرر خواهم داشت.
و در این جهان و در آخرت برای ما نیکی بنویس که ما به سوی تو بازگشته‌ایم، فرمود عذاب خود را به هر آن کس که بخواهم می‌رسانم و رحمت من همه‌چیز را فراگیر است، پس برای کسانی که تقوا می‌ورزند و زکات می‌پردازند، و کسانی که به آیات ما ایمان دارند، آن [رحمت‌] را مقرر می‌دارم‌
و براى ما در اين جهان نيكويى بنويس و در آن جهان نيز، كه ما به تو بازگشتيم. [خداى‌] گفت: عذابم را به هر كه بخواهم مى‌رسانم، و مهر و بخشايشم همه چيز را فرا گرفته است، پس زودا كه آن را براى كسانى بنويسم كه پرهيزگارى مى‌كنند و زكات مى‌دهند و به آيات ما مى‌گروند
و برای ما در این دنیا و آن دنیا (زندگی) نیکی مقرّر دار (که سَروری و توفیق طاعت در این سرای، و سعادت ناشی از رضایت و عنایت تو در آن سرای است) چرا که ما (توبه نموده‌ایم و) به سوی تو بازگشت کرده‌ایم. (خدا بدو) گفت: عذاب خود را به هرکس که (گناه کند و توبه نکند و خود) بخواهم میرسانم، و رحمت من هم همه‌چیز را در برگرفته (و در این سرای شامل کافر و مؤمن می‌گردد، امّا در آن سرای) آن را برای کسانی مقرّر خواهم داشت که پرهیزگاری کنند و زکات بدهند و به آیات (کتابهای آسمانی و نشانه‌های گستره‌ی جهانی) ایمان بیاورند.
« و برایمان در این (زندگی) دنیا نیکی ثبت و ضبط فرمای و در آخرت (نیز)؛ ما همواره به سوی تو رهنمون شدیم.» فرمود: «عذاب خود را به هر کس بخواهم می‌رسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است. پس به زودی آن را برای کسانی که پرهیزگاری می‌کنند و زکات می‌دهند و آنان که به آیات ما ایمان می‌آورند، می‌نویسم.»
و بنویس برای ما در این دنیا نیکی و در آخرت نیکی همانا هدایت شدیم بسوی تو گفت عذاب من رسانم بدان هر که را خواهم و رحمتم فراگرفته است همه چیز را زود است بنویسمش برای آنان که پرهیزکاری کنند و بدهند آکا را و آنان که به آیتهای ما ایمان آرند

“And inscribe for us goodness in this world, and in the Hereafter. We have turned to You.” He said, “My punishment—I inflict it upon whomever I will, but My mercy encompasses all things. I will specify it for those who act righteously and practice regular charity, and those who believe in Our signs.”
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ١٥٥ آیه ١٥٦ الأعراف ١٥٧
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«اُکْتُبْ»: مقدّر فرما. تفضّل و عطاء فرما. «هُدْنَا»: بازگشتیم. توبه کردیم.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ «156»

(خداوندا!) براى ما در اين دنيا و در آخرت، خير و نيكى مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كرده‌ايم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مى‌رسانم، و (لى) رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس به‌زودى آن (رحمتم) را براى كسانى كه تقوا دارند و زكات مى‌دهند و آنان كه به آيات ما ايمان مى‌آورند، مقرّر مى‌دارم.

نکته ها

اين آيه، بيان دعاى ديگر حضرت موسى عليه السلام در پى خواسته‌ى قبلى است.

«هُدْنا» اشاره دارد به توجّه آنان به سوى خدا وتوبه كردن از راه منحرفان و راه كسانى كه تقاضاى نابجاى ديدار خدا را داشتند.

به نقل ابن عبّاس، هنگامى كه آيه‌ى‌ «وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ» نازل شد، شيطان نيز در رحمت الهى طمع كرد و گفت: عبارت‌ «كُلَّ شَيْ‌ءٍ»، شامل من هم مى‌شود. خداوند براى رفع اين توهّم فرمود: فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‌ ...

آرى، رحمت الهى گسترده است و به همه كس مى‌رسد، امّا شمول رحمت براى غير مؤمنان، به تفضّل الهى است. «1»

در روايت آمده است كه شخصى در نماز مى‌گفت: «اللهمّ ارحمنى و محمّداً و لاترحم معنا احداً»، خدايا! تنها من و محمّد صلى الله عليه و آله را مشمول رحمت خود قرار بده، نه هيچ كس ديگرى را.

پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز در انتقاد به او فرمود: رحمت نامنتهاى الهى و موضع وسيع و نامحدود را محدود ساختى! «2»


«1». تفسير اثنى‌عشرى.

«2». تفاسير مجمع‌البيان و نمونه.

جلد 3 - صفحه 187

پیام ها

1- بهترين گام‌ها و كارها، با ثبات‌ترين آنهاست. «وَ اكْتُبْ لَنا»

2- انبيا در فكر تأمين سعادت دنيا و آخرت مردمند. «وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ»

3- از بهترين دعاها، جامع‌ترين آنهاست. «فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ»

4- بازگشت خالصانه به سوى خدا، دريافت الطاف الهى است. «هُدْنا»

5- رحمت الهى نامحدود است، اگر كسى به آن نرسيد، تقصير خود اوست.

«رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ» نقصى در فاعليّت رحمت الهى نيست، بلكه نقص در قابليّت ماست.

6- رحمت خداوند فراگير است، ولى عذاب الهى چنين نيست. رَحْمَتِي وَسِعَتْ‌ ... عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ

7- اصل، رحمت الهى است و عذاب او عارضى. (براى رحمت، فعل ماضى‌ «وَسِعَتْ»، ولى براى عذاب فعل مضارع‌ «أُصِيبُ» آمده است)

8- دعاى انبيا نيز در چهارچوب حكمت و قانون الهى مستجاب مى‌شود. اكْتُبْ لَنا ... فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ‌ ...

9- با وجود تقوا و عمل به تكاليف، شمول رحمت الهى حتمى است، فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ‌ ... ولى با وجود گناه و معصيت، عذاب حتمى نيست، زيرا با توبه و استغفار، امكان مغفرت وجود دارد. «عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ»

10- رحمت الهى بى‌نهايت است، امّا شرط بهره‌ورى از آن، تقوا، پرداخت زكات و ايمان است. يَتَّقُونَ‌ ... الزَّكاةَ ... يُؤْمِنُونَ‌ بنابراين، كسى كه زكات نمى‌دهد و يا بى‌تقوا مى‌باشد، از رحمت الهى محروم و در معرض عذاب الهى است.

11- زكات، در شريعت يهود نيز بوده است. «يُؤْتُونَ الزَّكاةَ»

12- آنچه سبب دريافت الطاف الهى است، ايمان به تمام آيات است، نه بعض آنها. «بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 188

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ (156)


جلد 4 صفحه 210

وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً: و ثبت و واجب و عطا فرما ما را در اين دنيا نيكوئى، كه آن حسن معيشت، و صحت بدن، و انواع راحت و مسرت است. يا قبول توبه و توفيق طاعت و عاقبت نيكو يا ثناى جميل، وَ فِي الْآخِرَةِ: و در قيامت هم نيكوئى عطا فرما از مغفرت و جنت نعيم و مرافقت ابرار در دار قرار، إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ‌: بتحقيق ما رجوع نموديم به توبه به سوى رحمت تو بوسيله الطاف و توفيق، چون موسى اين دعا را به درگاه الهى نمود.

قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ: فرمود خداى تعالى عذاب و عقوبت من مى‌رسانم آن را هر كه را خواهم يعنى كفار و عصاة، تعليق اصابه عذاب به مشيت به جهت جواز مغفرت است به عصاة اهل ايمان.

وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ: و رحمت من وسعت دارد و رسيده است هر شي‌ء را، يعنى شامل است در دنيا مؤمن و كافر و فاسق و فاجر و اخيار و اشرار و مكلف و غير مكلف را كه حيات و بقا و رزق و نعمت را به همه انعام فرموده. يا مراد تعاطف است كه حق تعالى مرحمت فرموده تا به آن بر يكديگر مهربان باشند. يا توبه است كه على العموم در اين رحمت به همه گشوده، و همه را به آن دعوت فرموده كه: توبوا الى اللّه جميعا.

عطيه عوفى گويد: رحمت حق تعالى واسع است به همه كس، الا آنكه از روى وجوب به مؤمنان مى‌رسد و بر وجه تفضل به غير ايشان. پس حق تعالى در دنيا كافر را به بركت مؤمن روزى دهد و به طفيل اهل ايمان انعام بر ايشان، و عذاب از آنها دفع فرمايد، مانند كسانى كه در تاريكى باشند و به نور غيرى راه روند، چون آن غير رود، در تاريكى بمانند، همچنين مؤمنان در قيامت در جنت به مقر خود قرار يابند، و كافران كه به نور آنها رفته باشند در ظلمت بمانند.

تحقيق: نزد محققان رحمت دو قسم است:

يكى رحمت ذايته كه آن را رحمت امتنانيه و مطلقه گويند، و آن رحمتى است كه همه چيز را فرا گرفته و نتيجه آن عطاى ازلى است بى‌سابقه سؤال و وسيله محتاج با ثبوت استحقاق. معطى له بوجهى از وجوه.

دوم- رحمت وجوبيه كه مقيده نيز خوانند، و آن هم از رحمت ذايته فايض‌


جلد 4 صفحه 211

شده و استحقاق بنده نيز هم نتيجه رحمت امتنانيه است، چنانكه قبل از سابقه و حدوث رابطه دعوت استحقاق وجود ارزانى فرموده، بعد از فيض وجود و استعداد افاده و قابليت استفاضه مرحمت نموده. و رحمت وجوبيه را مقيده گويند به جهت آنكه مقيد است به شرطى چند از افعال و اقوال كما قال: فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‌: پس زود باشد كه ثابت گردانم اين رحمت را براى كسانى كه پرهيز كنند از شرك و معصيت، وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ: و بدهند زكات مفروضه.

از ابن عباس مروى است كه چون آيه شريفه: وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ، نازل شد، ابليس طمع رحمت نموده، گفت: من نيز در تحت كل شي‌ء داخلم، پس رحمت الهى به من نيز خواهد رسيد حق تعالى به جهت قطع طمع او فرمود:

فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ‌ الخ.

وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ‌: و براى آنانكه به آيات منزله ما و به حجج ما تصديق مى‌كنند و ايمان آورند. يهود و نصارى گفتند: چون قاعده اينست كه رحمت الهى به كسى رسد كه متقى از معاصى، و زكات دهد و به آيات ما ايمان آرد، ما چنين هستيم. حق تعالى قطع طمع ايشان فرمود به اختصاص به امت حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 154 تا 156

وَ لَمَّا سَكَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْواحَ وَ فِي نُسْخَتِها هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ (154) وَ اخْتارَ مُوسى‌ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِمِيقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرِينَ (155) وَ اكْتُبْ لَنا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ قالَ عَذابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْ‌ءٍ فَسَأَكْتُبُها لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الَّذِينَ هُمْ بِآياتِنا يُؤْمِنُونَ (156)

ترجمه‌

و چون ساكت شد از موسى خشم گرفت لوحها را و در نسخه آن بود هدايت و رحمت از براى آنانكه ايشان از پروردگارشان ميترسيدند

و اختيار كرد موسى از قومش هفتاد مرد براى ميقات ما پس چون گرفت آنها را صاعقه گفت پروردگار من اگر مى‌خواستى هلاك ميكردى آنها را پيش از اين و مرا آيا هلاك‌


جلد 2 صفحه 479

ميكنى ما را بآنچه بجا آوردند بى‌خردان از ما نيست آن مگر امتحان تو گمراه ميكنى بآن كسيرا كه بخواهى و هدايت ميكنى كسيرا كه بخواهى توئى صاحب اختيار ما پس بيامرز ما را و رحمت كن ما را و توئى بهترين آمرزندگان‌

و بنويس براى ما در اين دنيا خوبى را و در آخرت همانا ما بازگشتيم بسوى تو گفت عذابم را ميرسانم بهر كس ميخواهم و رحمت من شامل است هر چيزيرا پس زود باشد ثابت كنم آنرا براى آنانكه ميپرهيزند و ميدهند زكوة را و آنانكه آنها بآيتهاى ما ميگروند.

تفسير

چون در حرارت غضب حضرت موسى تخفيفى روى داد الواح تورية را با احترام براى عمل و ابلاغ از زمين برداشت فيض ره در اينمقام فرموده نكته تعبير از سكون غضب بسكوت اشاره بآنستكه آمر و وادار كننده او باين عمل غضب بوده و اين از بلاغت كلام است و ظاهرا مقصود ايشان آنستكه سكون مناسب با خاموشى غضب است و سكوت خاموشى متكلم است و اينجا بايد تعبير بسكون شود و اينكه تعبير بسكوت شده براى نكته مذكوره است و بنظر حقير چون شدّت غضب كاشف از امر مكنون در ضمير است تشبيه بمتكلم شده لذا سكوت كه خاموشى متكلم است براى آن اثبات شده تا اشاره باشد بآنكه غضب بكلّى رفع نشد بلكه همينقدر كه مختصر سكونتى پيدا كرد و شدّتش رفع شد آنحضرت بوظيفه خود كه اخذ تورية بود عمل نمود و الّا محرّك بودن غضب از همان استناد اخذ برفع غضب معلوم ميشد و حاجت به تعبير از سكون به سكوت نداشت در هر حال صنعت بديعى در كلام اعمال شده است و در نسخه اصل آن الواح دلالت و بيان بود بر احكام الهى و وجود پيغمبر آخر الزمان و رحمت و مغفرت و نعمت و منفعت و بركت بود از براى كسانيكه براى خدا پرهيز ميكنند از معصيت او و پيغمبرانش و اوصياء ايشان و تفصيل اختيار حضرت موسى هفتاد نفر از بنى اسرائيل را در سوره بقره و اجمالش در اين سوره در ذيل آيه و اذ جاء موسى لميقاتنا گذشت و در اين آيه كلمه من قبل از كلمه قومه حذف شده و اين از باب حذف و ايصال است كه در كلام عرب شايع است و بعد از نزول صاعقه و مردن آن هفتاد نفر حضرت موسى از خدا تمناى مرگ نمود باين بيان كه تو قادرى ميخواستى مرا و آنها را قبلا مرگ بدهى كه من چنين روزى را نه‌بينم كه آنها مرده باشند و من زنده باشم حال چگونه من تنها مراجعت كنم نزد بنى اسرائيل و بگويم آنها همه مردند فقط من زنده ماندم ممكن است مرا تكذيب و متّهم بقتل آنها


جلد 2 صفحه 480

نمايند آيا سزاوار است خداوندى كه ارحم الراحمين است براى گفتار جمعى از مردم كم عقل آنها و پيغمبرش را هلاك كند اين بلا و امتحان تو بود از آنها كه سخن خود را بآنان شنواندى و اين موجب آن شد كه بطمع ملاقات تو افتادند و آن خواهش بيجا را نمودند اثر امتحان همين است كه بعضى بسبب امتحان تو بگمراهى مى‌افتند و بعضى به راه راست پى ميبرند و برخى بر بلا صابرند و برخى در آن كافر بالاخره اختيار دار ما توئى بيامرز ما را و رحمت فرما بر ما تو اولى و احقّى از هر كس بمغفرت گناه را مى‌بخشى و در عوض ثواب ميدهى مقدّر فرما براى ما در دنيا حسن معيشت و توفيق طاعت را و بهشت را در آخرت ما توبه نموديم و بازگشت بتو كرديم و پس از اين التماس و درخواست جواب رسيد عذاب من مخصوص و معلّق بر اراده من است هر كس را بخواهم عذاب ميكنم و هر كس را بخواهم مى‌بخشم ولى رحمت من مطلق و عام است در دنيا هيچ مسلمان و كافر و مطيع و عاصى‌ئى نيست مگر آنكه بر خوان احسان من نشسته و از نعمت من برخوردار است جز آنكه بعضى از بندگان خودشان را از رحمت من در آخرت محروم نموده‌اند چون من مقدّر نموده‌ام آنرا در آخرت براى كسانيكه شرك نياورند و معصيت نكنند و زكوة بدهند و چون از مال گذشتن در راه خدا مشكل بوده مخصوص بذكر شده است يا مراد آنستكه فرض نمودم رحمت خود را در آخرت براى كسانيكه از من بترسند و تزكيه نفس نمايند از معاصى و نيز كسانيكه بكتب سماوى و انبياء و اوصياء ايشان مؤمن باشند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ اكتُب‌ لَنا فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا حَسَنَةً وَ فِي‌ الآخِرَةِ إِنّا هُدنا إِلَيك‌َ قال‌َ عَذابِي‌ أُصِيب‌ُ بِه‌ِ مَن‌ أَشاءُ وَ رَحمَتِي‌ وَسِعَت‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ فَسَأَكتُبُها لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآياتِنا يُؤمِنُون‌َ (156)

حضرت‌ موسي‌ عرض‌ كرد ‌در‌ تعقيب‌ ‌آيه‌ قبل‌: و بنويس‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌ما ‌در‌ ‌اينکه‌ دار دنيا حسنة و ‌در‌ آخرت‌ محققا ‌ما رجوع‌ كرديم‌ بسوي‌ تو خداوند فرمود عذاب‌ ‌من‌ اصابت‌ ميكنم‌ بآن‌ عذاب‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌را‌ بخواهم‌ و رحمت‌ ‌من‌ وسعت‌ دارد ‌هر‌ چيزي‌ ‌را‌ ‌پس‌ زود ‌باشد‌ بنويسم‌ ‌آن‌ رحمت‌ ‌را‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ پرهيزكار باشند و ايتاء زكاة

جلد 7 - صفحه 475

كنند و كساني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ بآيات‌ ‌ما ايمان‌ بياوردند.

وَ اكتُب‌ لَنا فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا حَسَنَةً وَ فِي‌ الآخِرَةِ ‌در‌ دستگاه‌ دولتي‌ كساني‌ ‌که‌ ‌از‌ طرف‌ دولت‌ بآنها بهره‌ ميرسد دو دسته‌اند يك‌ دسته‌ كارمندان‌ دولت‌ هستند ‌که‌ اسامي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دفتر دولتي‌ ثبت‌ ‌است‌ بتفاوت‌ درجات‌ ‌با‌ حقوق‌ معين‌ اينها هميشه‌ دائما برج‌ ببرج‌ حقوق‌ ‌آنها‌ بآنها داده‌ ميشود ‌حتي‌ موقعي‌ ‌که‌ بازنشست‌ شدند بآنها داده‌ ميشود، دسته‌ دوم‌ كساني‌ هستند ‌که‌ موقّتا ‌براي‌ دولت‌ كار ميكنند و يك‌ حقوقي‌ بآنها داده‌ ميشود مثل‌ بنّاء، نجار و امثال‌ اينها لكن‌ ‌در‌ دفتر نيست‌ ‌تا‌ كار هست‌ حقوق‌ ميگيرد ‌پس‌ ‌از‌ فراغ‌ بهره‌ ندارد. دستگاه‌ الهي‌ ‌هم‌ ‌اينکه‌ دو قسم‌ هست‌ كفار و مخالفين‌ و ارباب‌ ضلالت‌ ‌در‌ دنيا بسا متنعم‌ ببعض‌ نعم‌ الهي‌ ‌تا‌ مدت‌ حيات‌ ميشوند بواسطه‌ پاره‌اي‌ ‌از‌ حكم‌ الهي‌ ‌از‌ اتمام‌ حجت‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ و ‌ يا ‌ آنكه‌ ‌هر‌ قدر بتوانند ‌بر‌ عذاب‌ ‌خود‌ بيفزايند ‌از‌ كثرت‌ معاصي‌ و ظلم‌ و غيرها چنانچه‌ ميفرمايد وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172، لكن‌ اسم‌ ‌آنها‌ ‌در‌ دفتر الهي‌ ثبت‌ نشده‌ و جزو كارمندان‌ دولت‌ الهي‌ نيستند، و اما مؤمن‌ متقي‌ مطيع‌ اسم‌ ‌او‌ ثبت‌ و حقوقش‌ ثابت‌ و دائم‌ و باقي‌ ‌است‌ ‌در‌ دنيا و آخرت‌ لذا موسي‌ عرض‌ نكرد اجعل‌ ‌ يا ‌ اعط بلكه‌ ‌گفت‌ اكتب‌ لنا و مراد ‌از‌ حسنه‌ مقابل‌ سيّئه‌ ‌اگر‌ نسبت‌ بعبادت‌ داده‌ شود اطاعت‌ مقابل‌ عصيان‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ نسبت‌ بخدا داده‌ شود انعام‌ و تفضل‌ ‌است‌ مقابل‌ بليات‌ و عذاب‌ لذا ميگويد فِي‌ هذِه‌ِ الدُّنيا حَسَنَةً وَ فِي‌ الآخِرَةِ و سپس‌ علت‌ ‌آن‌ ‌را‌ عرض‌ ميكند إِنّا هُدنا إِلَيك‌َ ‌يعني‌ توجه‌ و رجوع‌ كرديم‌ بتو ‌که‌ اطاعت‌ فرمان‌ تو ‌را‌ ميكنيم‌ و مخالفت‌ نمي‌نمائيم‌.

قال‌َ عَذابِي‌ أُصِيب‌ُ بِه‌ِ مَن‌ أَشاءُ استحقاق‌ عذاب‌ ‌در‌ اثر معاصي‌ و نافرماني‌ حق‌ ‌است‌، و تعبير بكلمه‌ ‌من‌ أشاء ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ مجرد استحقاق‌ موجب‌ اصابه‌

جلد 7 - صفحه 476

عذاب‌ نميشود زيرا بسا عاصي‌ قابليت‌ عفو و مغفرت‌ و شفاعت‌ پيدا ميكند و عذاب‌ باو اصابه‌ نميكند لذا نفرمود ‌من‌ عصي‌.

وَ رَحمَتِي‌ وَسِعَت‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ نقصي‌ ‌در‌ شمول‌ رحمت‌ نسبت‌ باحدي‌ نيست‌ فقط موانعي‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌عبد‌ ايجاد ميكند ‌از‌ كفر و فسق‌ حجاب‌ و سد ميشود ‌از‌ اصابه‌ رحمت‌ لذا ميفرمايد فَسَأَكتُبُها آنچه‌ ‌در‌ دفتر ثبت‌ ميشود ‌براي‌ كسانيست‌ ‌که‌ سدّ و حجابي‌ اتخاذ نكردند و ‌آنها‌ كساني‌ هستند ‌که‌ لِلَّذِين‌َ يَتَّقُون‌َ كساني‌ ‌که‌ مرتكب‌ معاصي‌ نميشوند و مجرد ترك‌ معصيت‌ ‌هم‌ كافي‌ نيست‌ بلكه‌ اتيان‌ بواجبات‌ ‌هم‌ شرط كتابت‌ ‌است‌ و ‌از‌ باب‌ مثال‌ اصعب‌ واجبات‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد ‌که‌ بذل‌ مال‌ ‌باشد‌ وَ يُؤتُون‌َ الزَّكاةَ و مجرد اينها ‌هم‌ كافي‌ نيست‌ چون‌ شرط صحت‌ ‌کل‌ عبادات‌ ايمان‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد وَ الَّذِين‌َ هُم‌ بِآياتِنا يُؤمِنُون‌َ سپس‌ ايمان‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ بيان‌ ميفرمايد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 156)- در این آیه دنباله تقاضای موسی (ع) از پروردگار و تکمیل مسأله توبه که در آیات قبل به آن اشاره شد چنین آمده است.

خداوندا! «در این جهان و در سرای دیگر نیکی برای ما مقرر بدار» (وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ).

سپس دلیل این تقاضا را چنین بیان می‌کند: «ما به سوی تو بازگشت کرده‌ایم» (إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ). و از سخنانی که سفیهان ما گفته‌اند که شایسته مقام با عظمت تو نبود، پوزش طلبیده‌ایم.

ج2، ص98

سر انجام خداوند دعای موسی (ع) را به اجابت می‌رساند و توبه او را می‌پذیرد، ولی نه بدون قید و شرط، بلکه با شرایطی که در ذیل آیه آمده است، می‌گوید: «خداوند فرمود: عذاب و کیفرم را به هر کس بخواهم (و مستحق ببینم) می‌رسانم» (قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ).

سپس اضافه می‌کند: «اما رحمت من همه چیز را در برگرفته است» (وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ).

ولی برای این که کسانی خیال نکنند، پذیرش توبه و یا وسعت رحمت پروردگار و عمومیت آن، بی‌قید و شرط و بدون حساب و کتاب است، در پایان آیه اضافه می‌کند: «من به زودی رحمتم را برای (کسانی که سه کار را انجام می‌دهند) می‌نویسم، آنها که تقوا پیشه می‌کنند، و آنها که زکات می‌پردازند، و آنها که به آیات ما ایمان می‌آورند» (فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ).

نکات آیه

۱- تقدیر زندگانى نیکو در دنیا و آخرت، درخواست موسى(ع) از خداوند براى خود و همراهانش در میعادگاه مناجات (و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الاخرة) با توجه به آیه قبل معلوم مى شود مراد از «نا» در «لنا»، موسى(ع) و همراهان او در میعادگاه مناجات است. کتابت در آیه شریفه به معناى مقدّر کردن است.

۲- پیامبران الهى در اندیشه رساندن امت خویش به حیاتى زیبنده و نیکو در دنیا و سعادت و نیکبختى در آخرت (و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الاخرة)

۳- موسى(ع) خود و همراهانش را مردمى بازگشته به سوى خدا و توبه کار به درگاه او دانست. (إنا هدنا إلیک) «هَوْد» (مصدر هدنا) به معناى بازگشتن و توبه کردن است.

۴- موسى(ع) به دلیل بازگشت خود و همراهانش به سوى خدا، همگان را شایسته برخوردار شدن از حیات نیکوى دنیا و سعادت آخرت دانست. (و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إلیک) جمله «إنا هدنا إلیک» تعلیل براى «و اکتب لنا ... » است. یعنى چون به سوى تو بازگشتیم، این تقاضا و انتظار که زمینه و مقدمه آن را فراهم کرده ایم گزاف نیست.

۵- بازگشت به خدا و توبه به درگاه او، زمینه ساز نایل شدن به خیر و سعادت دنیا و برخوردار شدن از حیات نیکوى آخرت است. (و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الاخرة إنا هدنا إلیک)

۶- آمرزش گناهان، زمینه ساز نیل به سعادت دنیا و آخرت است. (و أنت خیر الغفرین. و اکتب لنا)

۷- گروهى از انسانها بر اساس مشیت خداوند در خطر گرفتار آمدن به عذاب الهى هستند. (قال عذابى أصیب به من أشاء) جمله «عذابى أصیب به ... » دلالت مى کند که نباید به اصابت نکردن عذاب الهى مطمئن بود، ولى دلالت ندارد که حتماً عذاب نازل خواهد شد. لذا در برداشت «در خطر گرفتار آمدن» آورده شد. جمله «فسأکتبها ... » مى رساند که همگان در خطر گرفتار شدن به عذاب نیستند و لذا در برداشت «گروهى از انسانها» موضوع حکم قرار داده شد.

۸- موسى(ع)، نگران شمول عذاب الهى بر همه قوم خویش* (و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الاخرة ... قال عذابى أصیب به من أشاء) به نظر مى رسد تقاضاى موسى(ع) با جمله «و اکتب لنا ... » و تعلیل آن با جمله «إنا هدنا إلیک»، ناشى از واقعه اى است که در آیه قبل بیان شد و آن عبارت بود از هلاکت همه همراهان به سبب سفاهت گروهى از ایشان. گویا موسى(ع) از آن واقعه چنین برداشت کرد که با گناه گروهى از بنى اسرائیل همه آنان در خطر نابودى خواهند بود و لذا نگران شد و از خدا چنین تقاضایى کرد.

۹- خداوند با بیان عدم تقدیر عذاب بر همگان و جریان آن بر اساس مشیت خویش، موسى(ع) را از نگرانى شمول عذاب بر همه بنى اسرائیل رها ساخت. (قال عذابى أصیب به من أشاء و رحمتى وسعت کل شىء) جمله «عذابى أصیب به من أشاء» در مقابل «و رحمتى وسعت کل شىء»، بیانگر این است که خداوند خواهان عذاب همگان نخواهد شد.

۱۰- خداوند داراى رحمتى عام و فراگیرِ همه موجودات و داراى رحمتى خاص و فراگیرِ گروهى از انسانها (و رحمتى وسعت کل شىء فسأکتبها للذین یتقون) خداوند از یک سو رحمت خویش را با جمله «وسعت کل شىء» فراگیرِ همه موجودات معرفى کرده و از سویى دیگر با جمله «سأکتبها» آن را مخصوص گروهى از انسانها دانسته است. از مقایسه بین این دو معنا مى توان استفاده کرد که مراد از رحمت در «سأکتبها»، رحمتى خاص است. گفتنى است بر این مبنا ضمیر در «سأکتبها» به طریقه استخدام، به «رحمتى» برگردانده مى شود.

۱۱- دنیا ظرف رحمت عام و گسترده خداوند و آخرت جایگاه تحقق رحمت خاص اوست.* (رحمتى وسعت کل شىء فسأکتبها للذین یتقون) جمله «رحمتى وسعت ... » جواب موسى(ع) است که براى خود و پیروانش سعادت دنیا و آخرت را درخواست کرد. بنابراین به قرینه «سین» در «سأکتب» مى توان گفت «سأکتبها» براى آخرت و «رحمتى» براى دنیاست.

۱۲- سبقت رحمت خدا بر غضب او (عذابى أصیب به من أشاء و رحمتى وسعت کل شىء) خداوند در بیان رحمت، فعل ماضى (وسعت) آورده و همگان را مشمول آن قرار داده است، ولى در بیان غضب، فعل مضارع (أصیب) به کار برده و با مترتب ساختن آن بر مشیت خویش، «من أشاء»، آن را امرى مقدر و قطعى قلمداد نکرده است. از مقایسه این دو بیان به دست مى آید که رحمت خدا اصل و غضب او عارضى و محدود است.

۱۳- رحمت خاص الهى تنها از آن تقواپیشگان (پرهیزکنندگان از شرک و ... ) و پرداخت کنندگان زکات است. (فسأکتبها للذین یتقون و یؤتون الزکوة) متعلق «یتقون» تخلف از فرمانهاى خداوند است و مصداق مورد نظر آن، با توجه به آیات گذشته که درباره گرایشهاى شرک آلود بنى اسرائیل بود، شرکورزى است.

۱۴- برخوردار شدن از رحمت خاص الهى در گرو ایمان به تمامى آیات خداست. (فسأکتبها للذین یتقون ... و الذین هم بایتنا یؤمنون)

۱۵- خداوند نویدبخش موسى(ع) به استجابت دعایش براى سعادت بنى اسرائیل در دنیا و آخرت، به شرط رعایت تقوا، پرداخت زکات و ایمان به همه آیات الهى (فسأکتبها للذین یتقون و یؤتون الزکوة و الذین هم بایتنا یؤمنون)

۱۶- دعا به درگاه خدا نقش مؤثر براى جلب رحمت او دارد. (و اکتب لنا ... فسأکتبها)

۱۷- موحدان، پرداخت کنندگان زکات و مؤمنان به آیات الهى، مصون از عذابهاى الهى هستند. (عذابى أصیب به من أشاء و رحمتى ... فسأکتبها للذین ... بایتنا یؤمنون) جمله «سأکتبها» به منزله تفسیرى است براى «من أشاء». یعنى بیان مى کند که چه کسانى مصون از عذاب الهى هستند و مشیت الهى بر عذاب نکردن آنان تعلق نمى گیرد و چه کسانى در خطر گرفتار شدن به عذاب الهى هستند. منطوق جمله «سأکتبها» بیانگر طایفه اول و مفهوم آن بیانگر طایفه دوم است.

۱۸- مشرکان، مانعان زکات و منکران آیات الهى، در خطر گرفتار شدن به عذاب خدا هستند. (قال عذابى أصیب به من أشاء و رحمتى ... فسأکتبها للذین ... بایتنا یؤمنون)

۱۹- تقواپیشگى، پرداخت زکات و ایمان به آیات الهى، شرط برخوردار شدن همراهان موسى در میعادگاه مناجات، از مغفرت و رحمت خاص الهى بود. (فاغفرلنا و ارحمنا و أنت خیر الغفرین ... فسأکتبها للذین یتقون) جمله «فسأکتبها ... » پاسخى است به درخواستهاى موسى(ع) و از جمله آنهاست تقاضاى رحمت و مغفرت براى همراهان خویش در میعادگاه مناجات

۲۰- زکات از واجبات الهى در آیین یهود (و یؤتون الزکوة)

۲۱- آیین یهود شامل دستورهایى تأمین کننده سعادت دنیا و آخرت (و اکتب لنا فى هذه الدنیا حسنة و فى الأخرة ... للذین یتقون و یؤتون الزکوة)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: کیفر منکران آیات خدا ۱۸ ; مؤمنان به آیات خدا ۱۷
  • احکام:۲۰
  • انبیا: خیرخواهى انبیا ۲ ; نقش انبیا ۲
  • ایمان: آثار ایمان ۱۴، ۱۵، ۱۹ ; ایمان به آیات خدا ۱۴، ۱۵، ۱۹
  • برگزیدگان موسى(ع): توبه برگزیدگان موسى(ع) ۳، ۴ ; شرایط آمرزش برگزیدگان موسى(ع) ۱۹
  • بنى اسرائیل: شرایط سعادت بنى اسرائیل ۱۵ ; عذاب بنى اسرائیل ۸، ۹
  • تقوا: آثار تقوا ۱۵، ۱۹
  • توبه: آثار توبه ۴، ۵
  • حیات: درخواست حیات اخروى ۱ ; زمینه حیات اخروى ۵
  • خدا: بشارت خدا ۱۵ ; تقدم رحمت خدا ۱۲ ; رحمت اخروى خدا ۱۱ ; رحمت خاص خدا ۱۰، ۱۱، ۱۴ ; رحمت دنیوى خدا ۱۱ ; زمینه رحمت خدا ۱۶ ; شرایط رحمت خاص خدا ۱۹ ; عذابهاى خدا ۷، ۸، ۱۷ ; غضب خدا ۱۲ ; مراتب رحمت خدا ۱۰ ; مشیت خدا ۷، ۹ ; موجبات رحمت خدا ۱۴
  • خیر: زمینه خیر ۵
  • دعا: آثار دعا ۱۶
  • زکات: آثار اداى زکات ۱۵، ۱۹ ; زکات در دین یهود ۲۰ ; فضایل مؤدیان زکات ۱۳ ; کیفر مانعان زکات ۱۸ ; مصونیت مؤدیان زکات ۱۷ ; وجوب زکات ۲۰
  • زندگى: درخواست زندگى پسندیده ۱ ; زندگى پسندیده اخروى ۲، ۴
  • سعادت: زمینه سعادت اخروى ۴، ۶ ; زمینه سعادت دنیوى ۵، ۶ ; سعادت اخروى ۲ ; شرایط سعادت اخروى ۱۵ ; شرایط سعادت دنیوى ۱۵ ; عوامل سعادت اخروى ۲۱ ; عوامل سعادت دنیوى ۲۱
  • شرک: معرضان از شرک ۱۳
  • عذاب: مشمولان عذاب ۷ ; موجبات نجات از عذاب ۱۷
  • گناه: آثار آمرزش گناه ۶
  • متقین: فضایل متقین ۱۳
  • مشرکان: کیفر مشرکان ۱۸
  • مشمولان رحمت: خاص خدا ۱۳
  • موحدان: مصونیت موحدان ۱۷
  • موسى(ع): اجابت دعاى موسى(ع) ۱۵ ; بشارت به موسى(ع) ۱۵ ; توبه موسى(ع) ۳، ۴ ; خواسته هاى موسى(ع) ۱ ; دعاى موسى(ع) در میقات ۱ ; دلدارى به موسى(ع) ۹ ; قصه موسى(ع) ۱، ۳، ۴، ۸، ۹ ; نگرانى موسى(ع) ۸، ۹
  • واجبات:۲۰
  • یهودیت: تعالیم دین یهودیت ۲۰، ۲۱ ; زکات در یهودیت ۲۰ ; واجبات در دین یهودیت ۲۰

منابع