الإسراء ٦٤

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ‌ اسْتَطَعْتَ‌ مِنْهُمْ‌ بِصَوْتِکَ‌ وَ أَجْلِبْ‌ عَلَيْهِمْ‌ بِخَيْلِکَ‌ وَ رَجِلِکَ‌ وَ شَارِکْهُمْ‌ فِي‌ الْأَمْوَالِ‌ وَ الْأَوْلاَدِ وَ عِدْهُمْ‌ وَ مَا يَعِدُهُمُ‌ الشَّيْطَانُ‌ إِلاَّ غُرُوراً

ترجمه

هر کدام از آنها را می‌توانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعده‌ها سرگرم کن! -ولی شیطان، جز فریب و دروغ، وعده‌ای به آنها نمی‌دهد-

ترتیل:
ترجمه:
الإسراء ٦٣ آیه ٦٤ الإسراء ٦٥
سوره : سوره الإسراء
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَفْزِزْ»: از مصدر استفزاز به معنی: استخفاف و خوار داشتن. به هراس انداختن. بریدن کسی از حق و کشاندن او به سوی باطل. «بِصَوْتِکَ»: مراد وسوسه اغواگرانه و گمراهسازانه اهریمن است. «أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ»: بر آنان فریاد بزن و بتاز. مراد لشکرکشی است. «بِخَیْلِکَ»: خیل، سواران. «رَجِلِکَ»: رَجِل، پیاده. اسم جنس و به معنی پیادگان اهریمن، اعوان و انصار و پیروان او است. «غُرُوراً»: نیرنگ. گول زدن و فریفتن. صفت مصدر محذوفی است و تقدیر آن چنین است: وَعْداً غُرُوراً.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


نکات آیه

۱- تحریک و انگیزش، شیوه اصلى ابلیس براى منحرف ساختن آدمیان (و استفزز من استطعت منهم) بسیارى از مفسّران برآنند که تعبیرهاى «استفزز ... بصوتک» و «أجلب علیهم بخیلک و رجلک» تمثیل است که در آن شیطان به فرمانده لشکرى که با فریادش، بسیج عمومى اعلان مى دارد و لشکرکشى مى کند، تشبیه شده است.

۲- توان ابلیس براى وسوسه و انحراف انسانها، محدود بوده و فراگیر همه آدمیان نیست. (و استفزز من استطعت منهم)

۳- خداوند، به مهلت خواهى ابلیس جواب مثبت داد و او را در منحرف ساختن آدمیان آزاد گذاشت. (لئن أخّرتن ... لأحتنکنّ ذریّته ... قال اذهب ... و استفزز من استطعت منهم)

۴- بانگ و صداى مخصوص، از ابزارهاى ابلیس براى ایجاد لغزش و انحراف در انسانها (و استفزز من استطعت منهم بصوتک)

۵- تأثیرپذیرى عمیق روح و روان آدمى در برابر صداها و نغمه ها (و استفزز من استطعت منهم بصوتک)

۶- مصونیت برخى انسانها از تحریک شدن به وسیله نغمه ها و تبلیغات شیطانى (استفزز من استطعت منهم بصوتک)

۷- پیروان ابلیس، فاقد کرامت و امتیاز انسانى و قرار گرفته در جرگه حیوانات * (و استفزز من استطعت منهم بصوتک) «صوت» به معناى صدا و نغمه بى معناست و معمولاً آن را در تحریک حیوانات استفاده مى کنند. بنابراین تحریک شیطان با صوت، در واقع به منزله حیوان تلقى کردن پیروان خویش است.

۸- ابلیس، داراى لشکریانى سواره و پیاده و همکارانى فراوان و گوناگون (و أجلب علیهم بخیلک و رجلک) «خیل» اسم جمع اسب است و مراد از آن، لشکر سواره نظام مى باشد و «رجل» اسم جمع رجال است و مراد از آن پیاده نظام مى باشد.

۹- ابلیس، داراى نیروهایى سریع عمل کننده و عاملهایى کند و خزنده (و أجلب علیهم بخیلک و رجلک)

۱۰- استفاده ابلیس از همه نیروها و توان خویش، در صورت تأثیر نداشتن نغمه هاى نرم وى (و استفزز ... و أجلب)

۱۱- تلاش ابلیس در کشاندن مال و نسل انسان به سوى حرام و استفاده از آن در جهت هدفهاى خویش (و شارکهم فى الأمول و الأولد)

۱۲- مال و فرزند، دو زمینه مهم نفوذ شیطان و لغزش انسان (و شارکهم فى الأمول و الأولد)

۱۳- لزوم حساسیت فزونتر انسان در حفظ مال و فرزند خویش از هجوم و دخالت شیطان (و شارکهم فى الأمول و الأولد) از اینکه خداوند، از جمله قلمروهاى نفوذ شیطان را، مال و اولاد برشمرده است، در واقع هشدار و اعلام خطرى است بر اینکه: انسان باید تلاش کند تا آنها، از دستبرد شیطان در امان بمانند.

۱۴- وعده دادن و آرزوپرورى، از شگردهاى شیطان در به دام افکندن انسان (و شارکهم ... و عدهم)

۱۵- ابلیس، از تمامى توان خویش و ابزارهاى مختلف در منحرف ساختن آدمیان استفاده مى کند. (و استفزز ... بصوتک و أجلب ... و شارکهم ... و عدهم)

۱۶- همه وعده ها و نویدهاى شیطان، بى اساس و فریب است. (و ما یعدهم الشیطن إلاّ غرورًا) «غرور» مصدر فعل «غرّ» به معناى خدعه و مکر است.

روایات و احادیث

۱۷- «عن محمدبن مسلم عن أبى جعفر(ع) قال: سألته عن شرک الشیطان قوله: «و شارکهم فى الأموال و الأولاد» قال : ما کان من مال حرام فهو شریک الشیطان، ... و یکون مع الرجل حین یجامع فیکون (الولد) من نطفته و نطفة الرجل إذا کان حراماً;[۱] محمدبن مسلم گوید: از امام باقر(ع) در باره شرکت شیطان در سخن خداوند «و شارکهم فى الأموال و الأولاد» پرسیدم، فرمود: آنچه از مال حرام است «سهم الشرکة» شیطان است شیطان است و هر گاه مجامعت حرامى صورت گیرد شیطان همراه مرد مى باشد، پس فرزند از نطفه شیطان و نطفه آن مرد پدید مى آید».

۱۸- «عن أبى عبدالله(ع)... [فى قوله] «و شارکهم فى الأموال و الأولاد» ... قال: إن الشیطان لیجىء حتى یقعد من المرأة کما یقعد الرجل منها و یحدث کما یحدث و ینکح کما ینکح قلت: بأى شىء یعرف ذلک؟ قال: بحبّنا و بغضنا، من أحبّنا کان من نطفة العبد و من أبغضنا کان نطفة الشیطان; [۲] از امام صادق(ع) در باره[سخن خداوند]«و شارکهم فى الأموال و الأولاد» روایت شده است که فرمود: همانا شیطان مى آید و بر زنان مى نشیند، همان گونه که مردان بر آنان مى نشینند و همان مى کنند که آنان انجام مى دهند ...[راوى مى گوید]گفتم: به چه چیزى این مسأله شناخته مى شود؟ حضرت فرمود: به حبّ و بغض نسبت به ما. هر کس ما را دوست بدارد، از نطفه پدرش مى باشد و هر کس بر ما بغض بورزد، از نطفه شیطان مى باشد».

۱۹- «قال الصادق(ع): من لم یبال ما قال و ما قیل فیه فهو شرک شیطان، و من لم یبال أن یراه الناس مسیئاً فهو شرک شیطان، و من اغتاب أخاه المؤمن من غیر ترة بینهما فهو شرک شیطان، و من شغف بمحبة الحرام و شهوة الزنا فهو شرک شیطان ...;[۳] امام صادق(ع) فرمودند: کسى که باکى ندارد که چه مى گوید و یا در باره او چه گفته مى شود و کسى که ترسى ندارد از اینکه مردم او را گناهکار ببینند ( در حال گناه ببینند) و کسى که غیبت برادر مؤمنش را مى کند بدون اینکه بینشان دشمنى باشد و کسى که محبت به حرام و شهوت زنا دلش را فرا گیرد; [اینها از مواردى است که ]شیطان در او شرکت داشته است...».

موضوعات مرتبط

  • آرزو: آثار آرزو ۱۴
  • ائمه(ع): آثار کینه با ائمه(ع) ۱۸; آثار ولایت ائمه(ع) ۱۸
  • ابلیس: اجابت استمهال ابلیس ۳; اختیار ابلیس ۳; اغواگرى ابلیس ۲، ۳; بى ارزشى پیروان ابلیس ۷; تلاش ابلیس ۱۰، ۱۱، ۱۵; تنوع سپاه ابلیس ۸; روش اغواگرى ابلیس ۱، ۱۰، ۱۱، ۱۵; دامهاى ابلیس ۴; صداى ابلیس ۴; محدوده سلطه ابلیس ۲; ویژگیهاى سپاه ابلیس ۹
  • انسان: تأثیرپذیرى انسان ۵; لغزشگاههاى انسان ۱۲
  • شیطان: اغواگرى شیطان ۶، ۱۶; پوچى بشارتهاى شیطان ۱۶; پوچى وعده هاى شیطان ۱۶; دامهاى شیطان ۱۱، ۱۲، ۱۴; روش اغواگرى شیطان ۱۴; زمینه اغواگرى شیطان ۱۲; مبارزه بانفوذ شیطان ۱۳; مشارکت شیطان ۱۷، ۱۸، ۱۹; مصونیت از شیطان ۶; وعده هاى شیطان ۱۴
  • صداها: آثار روانى صداها ۵
  • عواطف: سوءاستفاده از عواطف ۱
  • فرزند: محافظت از فرزند ۱۳; نقش فرزند ۱۲
  • کرامت: فاقدان کرامت ۷
  • مال: محافظت از مال ۱۳; نقش مال ۱۲
  • محرمات: عوامل ارتکاب محرمات ۱۱

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۲۹۹، ح ۱۰۲; بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۱۳۶، ح ۵.
  2. کافى، ج ۵، ص ۵۰۲، ح ۲; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۳- ، ح ۲۹۱.
  3. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۲۹۹، ح ۸۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۸۳، ح ۲۹۲.